- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام در کوفه
کـشتی آشفتگیِ خـَلق را ساحل، حسین خوشبهحالِ هر که دارد در دلش منزل، حسین هیچکس با دستِ خالی رد نشد از محضرش اولین و آخـرین امـید هر سائل، حسین |
مناجات ماه محرمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
افـتـاده دست و پـای دلـم، زیر پـای تو احـرام بــسـتـهام به صـفـا و مـنـای تـو آن کعبهای که ساخته شد در حجاز، هم مُحـرم شده است دور سـر کـربلای تو |
مناجات ماه محرمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
شبی ابری شدم سجاده را با بغض وا کردم به بـاران زلال چـشـمهـایـم اقـتـدا کردم دو رکعت اشک باریدم دو رکعت ناله سر دادم دو رکعت درد دل از دوریات پیش خدا کردم |
مناجات ماه محرمی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
ساعت هجر تو را لحظۀ پایانی نیست در تنِ بی رمـقِ ثـانـیـهها جانی نیست شهر در حسرت فانوسِ سحر میسوزد سالیانیست که این کوچه چراغانی نیست |
مناجات روز جمعه ای با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
دنیای بی نگاه تو تاریک و مبهم است بیتـو تـمـام زنـدگی مـا جـهـنـم است! ای آفـتاب سیـصد و چندین قـمر! بگـو تا جنگ بدر دیگرتان چند تا کم است؟ |
ذکر مصائب اهل بیت علیهم السلام در کوفه
کوفه میدان نبرد و سرِ نی سنگر توست علمِ نصرِ خدا تا صف محشر، سر توست محـشـری کرده به پا قصۀ عـاشورایت که جهان تا صف محشر همهجا محشر توست |
مدح و مرثیۀ حضرت زینب سلاماللهعلیها در کوفه
بر روی محملی که به منبر شبیه بود سرداد خطبهای که به خنجر شبیه بود یک سو سپاه کوفه و یک سو سپاه شام تـنهـاییاش چـقدر به حـیدر شبیه بود |
ذکر مصائب دفن سیدالشهدا علیهالسلام و یارانش
آمد زمان دفن، خدا پیکـرش کجاست؟! بر خاک داغ، پیکر شعلهورش کجاست؟! تـا حـنـجـر بـریـده نـدا داد، شـد عـیـان جسمی که کرده نعلِ فَرَس پرپرش کجاست |
زبانحال حضرت زینب سلاماللهعلیها در کوفه
زندان کوفه بود که بال و پرم شکست از طعـنهها دوباره دلِ مادرم شکست تـسـلـیت عـزای تـو بر مـا حـرام شد زندان کـوفه بود که صبـرم تمام شد! |
ذکر مصائب حضرت زینب سلاماللهعلیها در خروج از کربلا
دیشب اگر چه ره به سوی قـتلگاه بُـرد از مـوجخـیـز غـم بـه بـرادر پـنـاه بُرد امروز هم به سوی چمن ره گزیده است گلهای باغ سوخته را شب ندیده است |
زبانحال حضرت زینب سلاماللهعلیها با برادر در خروج از کربلا
سوی کوفه میروم با کاروانِ خستگـان بدرقه کن خواهرت را میرود ای مهربان روزگاری بود دورِ من ابالفـضلِ عـلـی هم سفر حالا شده با زینبت، شمر و سنان |
زبانحال حضرت زینب سلاماللهعلیها با برادر در خروج از کربلا
راه ما با سر تو تا به خـرابـهست بلـند بعد تو بر حرمت شامِ عذاب است بلند عـلـم مـیـر سـپـاه تـو اگـر افـتـادهسـت پرچم عفّت و ایثار و حجاب است بلند |
زبانحال حضرت زینب سلاماللهعلیها با برادر در خروج از کربلا
آه، ای بیکـفنِ کرب وبلا وایحسین تنت اینجاست سرت رفته کجا وایحسین خاک عالم به سرم خاک نکردند تو را خاکآلـود تنت گـشته رها وایحسین |
ذکر مصائب شام غریبان سیدالشهدا علیهالسلام
عصر در آتشِ خیمه دل پیغمبر سوخت آنچنان سوخت که از شعله دل حیدر سوخت نه فقـط دامن طفـلان، نه فقـط معجـرها گوشۀ خیمه عبا سوخت، تن اکبر سوخت |
مدح و شهادت سیدالشهدا علیهالسلام
به خون غلتید جانی تشنه تا جانان ما باشد که داغش تا قیامت آتشی در جان ما باشد سری گردن کشید از مرگ، قدر نیزهای روزی که نامش آفـتابِ جان سرگردان ما باشد |
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
ای لـوای تـو بـرافـراشـتـه بر قـلّۀ نـور کرده نـور رُخَـت از پـردۀ ابهام، عبور مـعـنی مـکـتـب آزادی و آزادگـی است سر و جان دادن و تسلیم نگشتن، بَرِ زور |
ذکر مصائب قتلگاه و شهادت سیدالشهدا علیهالسلام
برگـشـتهای بدون سوارت به خـیمهگاه در امتداد واقعـه، در عصر اشک و آه دلـواپـس کـسـیست نگـاهـت قـدم قـدم گاهی اگر به پـشت سرت میکنی نگاه |
ذکر مصائب قتلگاه و شهادت سیدالشهدا علیهالسلام
گودالِ قتلگاه است، یا اینکه باغ سیب است؟ این بـوی آشـنایی از تـربت حـبیب است هر ظهر تشنه اینجا، در حیرت اولوالعزم قرآن به روی خاک و انجیل بر صلیب است |
ذکر مصائب قتلگاه و شهادت سیدالشهدا علیهالسلام
حـیـدر رسیـده بود، پـیـمـبـر رسیده بود همراه این دو، سورۀ کـوثـر رسیده بود خـواهـر دویـد سـمـت بـرادر ولی دریغ آن لحظهای رسـید که لشگر رسیده بود |
زبانحال حضرت زینب سلاماللهعلیها در عصر عاشورا
این طـرف بـین عـبـا اکـبر تو افتاده آن طـرف سـاقـی آبآور تو افـتـاده زینت دوش نبی! بین همه وسعت دشت تـه گـودال چـرا پـیـکـر تـو افـتــاده |