- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و شهادت حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام
مرثیه مرثـیه در شور و تـلاطم گـفـتند هـمـه اربـاب مـقـاتل به تـفـاهم گـفـتـنـد واژه در واژه نـوشـتـند و قیامت کردند صاحـبان نـفـس اینگونه روایت کردند |
مدح و شهادت حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام
مـیرفـت که با آب حـیـات آمـده بـاشد میخواست به احـیای فـرات آمده باشد احساس من این است که با پُر شدن مشک از خـیـمه خـروش صلـوات آمـده باشد |
زبانحال حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام قبل از شهادت
سـقــا شــدم که آب مـهـیـا کـنـم، نـشـد کاری بـرای خـشکـی لبها کـنم، نشد بـا اشـتــیـاق آمــدم از بـیـن نـخــلهــا راهـی به انـتـظـار حـرم وا کـنـم، نشد |
مدح و شهادت حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام
نـسـیـم آمده با سـوز آه سـرد به خـیـمـه نمانده است به جز رنگ و روی زرد به خیمه شتافت سمت فرات و سکینه در دل خود گفت کمی بنوش عمو! تشنه برنگرد به خیمه |
مدح و شهادت حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام
دستی بر آتش دل و دستی به روی آب از هرم اشکهای تو تَر شد گـلوی آب بـالا نـرفـت جـرعـه و دور از لبان تو پائـین نرفت آب خـوشی از گـلـوی آب |
مدح و شهادت حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام
غـم از دیـار غـمزده عـزم سفـر نداشت شد آسـمـان یـتـیـم که دیگر قمر نداشت این سو درون خـیمۀ سیراب از عـطش خواهر ز حال و روز برادر خبر نداشت |
مدح و شهادت حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام
مـاه است و آفـتـابـیام از مهـربـانیاش صد کـهـکـشـان فـدای دل آسـمـانـیاش بیدست میخروشد و دریا کنار اوست ای عشق آتشین! به کجا میکشانیاش؟ |
مدح و شهادت حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام
سـقـا بـه آب، لـب ز ادب آشـنـا نـکـرد از آب پُرس از چه ز سـقـّا حـیـا نکرد تجـدیـد شد وضوی نـمـاز امـام عـشـق بیهـوده دستِ خویش به آب آشنـا نکرد |
مدح و شهادت حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام
کـنـار دل و دست و دریـا، اباالفضل! تـو را دیـدهام بـارهـا، یا ابـاالـفـضـل! تو از آب میآمدی، مـشـک بر دوش و من در تو غـرق تمـاشا، اباالفضل! |
زبانحال حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام قبل از شهادت
دریا کشید نعـره، صدا زد: مرا بنوش غیرت نهیب زد که به دریا بگو: خموش وقـتی که آب را به روی آب ریـخـتی آمد چو موج، در جگرِ بحر، خون به جوش |
مدح و شهادت حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام
تیـره و تار شده یکـسره دنـیای حـسین رفت از خـیمه قـرار دلِ تنـهـای حسین مشک بر دوش؛ شجاعانه قدم برمیداشت زیر لب زمزمهاش این شده سقای حسین: |
زبانحال سیدالشهدا علیهالسلام در شهادت حضرت عباس علیهالسلام
تو سـوخـتی دل مـادر کباب باقی ماند چرا که جـسم تو در آفـتاب بـاقی ماند لبم به آب خنک بعد تو نخواهد خورد برای چـشـم ترم اشک ناب بـاقی ماند |
مناجات ماه محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
بیـا که روز سـفـیـدم، سـیـاه میگـذرد شـبـم به نـالـه و با اشک وآه میگذرد بـیـا که بیتـو پـریـشـان و نابـسـامـانم بـدون تو همه عـمـرم، تـبـاه میگـذرد |
مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
بــاران نــدارد ابــرهـای آسـمــانـش بـاران نـه اما چـشمهای مهربانش... میخواست در سینه غمش پنهان بماند نـگـذاشت امـا گـریـههای بیامـانـش |
زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
دلـتـنـگـی هـمـیـشـۀ بـابـا عـلی عـلی! سـردارِ لـشـکـر مـن تـنـهـا علی علی! قدری بمان، به دل نگرانهای این حرم مـهـلـت بـده بـرای تـمـاشا عـلی علی! |
مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
چگـونه جمع کـند پارههای جانش را؟ به خـیـمهها بـرسـانـد تـن جـوانـش را شکفت روی لبانش: علی عَلَی الدنیا... همین که غرق به خون دید پهلوانش را |
زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
آسمان شک کرد اَسماءِ پیمبر را شمرد بعد از آن حتی پیمبرهای دیگر را شمرد «او به چشم خویشتن میدید جانش میرود» زیر لب با بغض، رد پای اکبر را شمرد |
زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
غـرقِ حـمـاسه است طلـوعِ پگاه تو خـورشـید میدمد ز تمـاشـای ماه تو دلـتـنـگ مـیشـویـم بـرای پـیـامـبـر وقـتی كه نـیـست آیهٔ فـجـر نـگـاه تو |
مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
علیاکبر همین که چهرۀ خود را نمایان کرد خدا خورشید را در هفت پشت ابر پنهان کرد علیاکبر سـوار اسب شد، آقا خداحافظ جوانیهای پیغمبر تو گویی رو به میدان کرد |
مناجات و مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
گیرم کسی نمانده برایت، خدا که هست راهی اگر نمـانده برایت دعـا که هست دل را بـبـر به رشـتۀ لـطف خـدا بـبـنـد جلوت نبود گوشۀ خلوت سرا که هست |