- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و مناجات با امام حسن مجتبی علیهالسلام
مینویسم "یا حسن"، حُسنِ ختامش با خودت بر لبم ذکر تو را دارم، دوامش با خودت لحظههای عُمر خود را میسپارم دست تو از سلام زندگی تا والسلامـش با خودت |
زبانحال حضرت زینب در شهادت امام حسن مجتبی علیهالسلام
نـبـود تـاب و تـوانی که وا کـند لب را گـرفـت با نـگـه خود سـراغ زینب را خبر رسـید و سراسیـمه خواهرش آمد دوان دوان بـه کــنــار بــرادرش آمــد |
مدح و شهادت امام حسن مجتبی علیهالسلام
بعد از دو ماه اشک و عزا فابک للحسن خواهی رضای فاطمه را فابک للحسن این روضه وا کـند گـرۀ کـور را: اگـر دردت شـده بـدون دوا ، فـابک للحـسن |
زبانحال امام حسن مجتبی علیهالسلام قبل از شهادت
زهر آنگونه اثر کرده به اعضای تـنم لـرزه افـتـاده در این لحـظه تـمام بـدنم مَردُم این رسم هواداری پیغـمبر بود؟! من جگـرگـوشـۀ پیغـمبر خـاتم، حـسنم |
مدح و شهادت امام حسن مجتبی علیهالسلام
آنان که شعله بر دل غـمپـرورت زدند روزی شراره بر جگـر مـادرت زدند دیروز بر غـریبی پدرت خنده کردهاند شبباوران که خیمه به دور و برت زدند |
مدح و مرثیۀ امام حسن مجتبی علیهالسلام
دلی که غـرق نگـاه محبت حـسن است همیشه شعلهور از داغِ غربتِ حسن است غریب اوست که حتی به خانهاش تنهاست بقیع، جلوهای از این حکایت حسن است |
مدح و شهادت امام حسن مجتبی علیهالسلام
ز آن تشتِ پُر ز لَختِ جگر در مقابلش پیـدا بُود که زهـر چه کردهست با دلش مظلوم چون علی و به مظلومیاش گواه آن پـارههـایِ دل که بُـود در مـقـابـلـش |
مدح و شهادت امام حسن مجتبی علیهالسلام
هزار حیف که خاموش شد صدای حسن چه شد قرائت قرآن، چه شد دعای حسن؟ به غربتش چه بگویم، رسول اکرم گفت که ماهیان همه گرینـد در عزای حسن |
مدح و شهادت پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
از غـربت پـیـمـبر، داور به گریه افتاد توحید روضهخوان شد، کوثر به گریه افتاد از داغ زهرِ آن دو ملعـونه، جسم احمد میسوخت آن چنان که، بستر به گریه افتاد |
مدح و شهادت پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
امـشب شبِ شـهـادت پیـغـمـبر خـداست امشب تمام عرش سیهپوش این عزاست جـن و مَلک بر آدمـیان نـوحه میکـنـند گویا عـزای اشـرف سـلـطـان انـبـیاست |
زبانحال پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم قبل از شهادت
فاطمه! ای نور چشمان ترم، کم گریه کن با دل سوزان کـنار بـسترم کم گریه کن دیدهات چون ابرِ باران، دیدهای بارانی است نـور دیده پیش چشمان ترم کم گریه کن |
مدح و شهادت پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
تو ای مرغ شباهنگم، به حسرت بال و پر وا کن صدای کوبۀ در شد، برو زهرا تو در وا کن به نزد او ببر با خود، سلام از من درود از من که این مهمان ناخوانده، گرفت اذن ورود از من |
مناجات شب جمعه با خدا و روضۀ سیدالشهدا علیهالسلام
منم آن گناهکاری، که به سوی تو دوان است تویی آن بزرگواری، که کریم و مهربان است تو همیشه در فرازی، تویی آن گدانوازی که در اوج بی نیازی، نگران بندگان است |
مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام ( جامانده های از اربعین حسینی )
میـان خـیـل تو از یـادهـا فـرامـوشم شبیه شمع مـزاری غریب، خاموشم به چشمهای که به دریا نمیرسد رحمی قسم به جان تو با دوریات نمیجوشم |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با برادر در برگشت به کربلا
ای ساربان! ای ساربان! محمل نگهدار آمد به منـزل کـاروان، منـزل نگهـدار |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با برادر در برگشت به کربلا
هر شب بـرایت زیر نـور مـاه خواندم با چـشم تـر مرثـیـهای جانکـاه خواندم اذن دخـول خـویش را در راه خـواندم "أ أدخـل یـابـن رسـول الله ؟"خــوانـدم |
مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام ( جامانده های از اربعین حسینی )
باز هم جاماندهام از قافـله، ای وایِ من میکشد من را غم این فاصله، ای وایِ من زائرانت یکبهیک راهی شدند و باز هم از تو دورم کرده آقا مشغله، ای وایِ من |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با برادر در برگشت به کربلا
بـاز آمـدم، از آن سـفـر مـشـکـل آمدم با پـای خـود نـرفـتـم اگر، با دل آمـدم بـاز آمـدم، اگـرچـه پـنـاهـم نـمیشـود سرشـار از تو شـوق نگـاهـم نمیشود |
حماسۀ پیاده روی اربعین سیدالشهدا علیهالسلام
دوباره شهر پُر از شور و شوق و شیداییست دوباره حال همه عاشـقـان تماشاییست که فصل پر زدن از انزوای تنهاییست سفر، حکـایت یک اتـفـاق رؤیـایـیست |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با برادر در برگشت به کربلا
بردار سر ز خاک منم خواهرت حسین از شهـر شـام آمـدهام بـا سـرت حـسین از گـوشـه مـزار تـو ای شـاه بـیکـفـن آیـد هـنـوز زمــزمــه مــادرت حـسـین |