
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
-
سایت قرآنی تنـــــزیل
-
سایت مقام معظم رهبری
-
سایت آیت الله مکارم شیرازی
-
سایت آیت الله نوری همدانی
-
سایت آیت الله فاضل لنکرانی
-
سایت آیت الله سیستانی

![]() |
![]() |
زندانی کردن امام عسکری و شهادت او
زندانی کردن امام و سختگیری بر او: شیخ مفید و كلينى از محمّد بن اسماعيل بن ابراهيم بن موسى بن جعفر نقل میكند كه گفت بنى عباس با گروهى از منحرفين و مخالفين امام از قبيل صالح بن على وارد بر صالح بن وصيف زندانبان حضرت عسكرى علیهالسلام شدند موقعى كه در زندان او بسر میبرد باو پيشنهاد كردند بر حسن بن على علیهالسلام سخت بگير مبادا او را راحت بگذارى صالح گفت از دست من چكار بر میآيد دو نفر از شرورترين اشخاص را براى او تعيين كرده ام اما هر دو نفر چنان روى به عبادت و نماز آورده اند كه جاى تعجب است. در اين موقع دستور داد نگهبانان بيايند به آن دو گفت چرا باين شخص سخت نمیگيريد گفتند چه میتوانيم بگوئيم در باره شخصى كه روزها روزه ![]() |
![]() |
![]() |
پیشگوئی امام عسگری از شهادتش و وقایع بعد از آن
ابوالحسن على بن محمّد بن حباب گفت: أبوالأديان نقل كرد كه من خدمتكار حضرت امام حسن عسكرى علیهالسلام بودم و نامه هايش را به شهرها میبردم روزى در همان بيمارى كه منتهى به شهادتش شد خدمتش رسيدم چند نامه نوشت و فرمود اين نامه ها را به مدائن میبرى مسافرتت پانزده روز طول می كشد روز پانزدهم وارد سامرا خواهى شد از خانه من صداى ناله و گريه خواهى شنيد و مرا روى تخته ای براى غسل دادن گذاشته اند. أبو الأديان گفت: عرض كردم آقا پس در صورتى كه چنين اتفاقى بيافتد امام ما كيست؟ فرمود: كسى كه جواب نامه هاى مرا از تو بخواهد او جانشين من است. عرض كردم باز هم توضيح بفرمائيد. فرمود: هر كس بر من نماز بخواند امام پس از من خواهد بود. باز تقاضا نمودم بيشتر نشانه دهند. فرمود: هر كس خبر دهد در هميان ها (كيسه چرمى جايگاه پول) چقدر است او جانشين من است. ![]() |
![]() |
![]() |
کمک خواهی حضرت زهرا از انصار و مهاجرین
بعد از آنکه حضرت زهرا سلام الله علیها با ابوبکر بر سر بازپس گیری فدک احتجاج نمود و با وجود ادلۀ قرآنی و شهادت اُمّ ایمن و حضرت علی علیهالسلام مبنی بر بخشش فدک توسط پیامبر به حضرت زهرا سلام الله علیها ؛ عمر مانع از باز گرداندن فدک به حضرت شد؛ شیخ مفید به نقل از امام صادق علیهالسلام می نویسد؛ ثُمَّ خَرَجَتْ وَ حَمَلَهَا عَلِيٌّ عَلَى أَتَانٍ عَلَيْهِ كِسَاءٌ لَهُ خَمْلٌ فَدَارَ بِهَا أَرْبَعِينَ صَبَاحاً فِي بُيُوتِ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ علیهالسلام مَعَهَا سپس فاطمه سلام الله علیها از نزد ابوبکر بیرون رفت آنگاه فاطمه در حالیکه حسن علیهالسلام و حسین علیهالسلام همراه او بودند چهل بامداد هر روز به در خانههای انصار و مهاجرین میرفتند و آن حضرت به مردم می فرمود: وَ هِيَ تَقُولُ يَا مَعْشَرَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ انْصُرُوا اللَّهَ فَإِنِّي ابْنَةُ نَبِيِّكُمْ وَ قَدْ بَايَعْتُمْ رَسُولَ اللَّهِ صلیاللهعلیهوآلهوسلم يَوْمَ بَايَعْتُمُوهُ أَنْ تَمْنَعُوهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ مِمَّا تَمْنَعُونَ مِنْهُ أَنْفُسَكُمْ وَ ذَرَارِيَّكُمْ فَفُوا لِرَسُولِ اللَّهِ ص بِبَيْعَتِكُمْ ![]() |
![]() |
![]() |
متن عربی و ترجمه خطبۀ فدک حضرت زهرا سلام الله علیها
در روایات آمده است هنگامى که به حضرت صدیقه کبری علیهاالسلام خبر رسید که ابوبکر اصرار بر غصب فدک دارد، لَاثَتْ خِمَارَهَا وَ أَقْبَلَتْ فِي لَمِيمَةٍ مِنْ حَفَدَتِهَا وَ نِسَاءِ قَوْمِهَا تَجُرُّ أَدْرَاعَهَا تَطَأُ فِي ذُيُولِهَا مَا تَخْرِمُ مِنْ مِشْيَةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّیَاللهعَلَیهِوَآلِهوسَلّم لباس به تن کرده و چادر بر سر نهاد، و با گروهى از زنان فامیل و خدمتکاران خود بسوى مسجد روانه شد، در حالیکه راه رفتن او همانند راه رفتن پیامبر خدا بود، صَلَّیَاللهعَلَیهِوَآلِهوسَلّم بود. حَتَّى دَخَلَتْ عَلَى أَبِي بَكْرٍ وَ قَدْ حَشَدَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارَ تا آمد نزد أبو بكر و آنجا مهاجر و أنصار بسيار حاضر بودند، فَضَرَبَ بَيْنَهُمْ بِرَيْطَةٍ بَيْضَاءَ وَ قِيلَ قِبْطِيَّةٍ فَأَنَّتْ أَنَّةً أَجْهَشَ لَهَا الْقَوْمُ بِالْبُكَاءِ چون او را ديدند با جامه بيضا و آه و ناله او شنيدند به يكباره به گريه درآمدند، حضرت زهرا علیهاالسلام سکوت کردند تا همهمه مردم خاموش و گریه آنان ساکت شد و جوش و خروش ایشان آرام یافت، آن گاه کلامش را با حمد و ثناى الهى آغاز فرمود: أَلْحَمْدُ للهِ عَلَی مَا أنْعَمَ وَلَهُ الشّسکْرُ عَلی مَا ألؤهَمَ، وَالّشنَاءُ بِمَا قَدَّمَ، مِنْ عُمُومِ نِعَم ابْتَدَأهَا، وَسُبُوغِ آلآءٍ أسْداها، وَ تَمَامِ مِنَنٍ وَالَاهَا! جَمَّ عَنِ الاءحْصَاءَ عَدَدُهَا خدا را بر نعمتهایش سپاس میگویم و بر توفیقاتش شکر میکنم و بر مواهبی که ارزانی داشته، ثنا میخوانم؛ بر نعمتهای گستردهای که از آغاز به ما داده و بر مواهب بی حسابی که به ما احسان فرموده و بر عطایای پی در پی که همواره ما را مشمول آن ساخته؛ نعمتهایی که از شماره و احصا بیرون است ![]() |
![]() |
![]() |
شهادت حضرت قاسم علیه السلام به روایت کتب مختلف تاریخی
الأرشاد شیخ مفید( از علمای قرن پنجم هجری): حميد بن مسلم گويد: در اين گيرودار بوديم كه ديدم پسركى بسوى ما آمد كه رويش همانند پاره ماه بود و در دستش شمشيرى بود، و پيراهنى بتن داشت و ازار و نعلينى داشت كه بند يكى از آن دو نعلين پاره شده بود، عمر بن سعد بن نفيل ازدى گفت: بخدا من باين پسر حمله خواهم كرد: گفتم سبحان اللَّه تو از اين كار چه بهره خواهى برد (و از جان اين پسر بچه چه میخواهى) او را بحال خود واگذار اين مردم سنگ دل كه هيچ كس از اينان باقى نگذارند كار او را نيز خواهند ساخت؟ گفت: بخدا من بر او حمله خواهم كرد، پس حمله كرده رو بر نگردانده بود كه سر آن پسرك را چنان با شمشير بزد كه آن را از هم شكافت و آن پسر برو بزمين افتاده، فرياد زد: اى عموجان! حسين علیهالسلام ![]() |
![]() |
![]() |
روایت کامل و جامع مبارزه و شهادت حضرت قاسم علیه السلام
از ديگر شهداي بنی هاشم قَاسِمِ بْنِ الحَسَن است. [شهادت اين بزرگوار هم بسیار در اهل خيام و امام حسين علیهالسلام اثرگذاشته است. او برای امام، بوي برادرشان امام حسن علیهالسلام را ميداد. هر چند مادرش هم بوده است، امّا پس از شهادت امام حسن علیهالسلام این آقازاده نزد عمو بزرگ شده بودند. اگر مهر و جايگاهش در دل امام، بيشتر از علي اكبر نباشد، كمتر هم نيست.] وقتي برای اذن به ميدان رفتن، خدمت امام رسيدند، هر چه كردند، امام اجازه ندادند[1]و دست بهگردن قاسم انداختند و هر دو شروع به گريه كردند، تا جاييكه نوشتهاند: حَتَّى غُشِيَ عَلَيْهِمَا. یعنی غش کردنـد.[2] البته اين غش كردن در اکثرکتب قـدیمی و دسته اوّل تاریخ همچون أمالی صدوق، ![]() |
![]() |
![]() |
روایت کامل و جامع مبارزه و شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام
نخستین كسي[1]كه از بني هاشم خدمت امام علیهالسلام رسيد و اذن ميدان گرفتند حضرت علي اكبر بودند، از اینرو در زيارت ناحیه مقدّسه ميخوانيم: اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا اَوَّلَ قَتِيلٍ مِنْ نَسْلِ خَيرٍ سَليِلٍ. امام علیهالسلام بیدرنگ اجازه دادند و حضرت علي اكبر راهي ميدان جنگ شدند؛ امّا نگاه مأيوسانهاي به اوكردند؛ در دل امام غوغايي بود. چون به میدان زحرم اکبر رفت روح از جـان حـرم یکسر رفت آن طـرف مرگ به استقبـالـش اين طـرف جـان پـدر دنبـالش ![]() |
![]() |
![]() |
ورود کاروان سیدالشهدا علیه السلام به کربلا در گزارشهای کتب مختلف تاریخی
لهوف سید بن طاوس : قَالَ: ثُمَّ إِنَّ الْحُسَيْنَ علیهالسلام قَامَ وَ رَكِبَ وَ سَارَ وَ كُلَّمَا أَرَادَ الْمَسِيرَ يَمْنَعُونَهُ تَارَةً وَ يُسَايِرُونَهُ أُخْرَى حَتَّى بَلَغَ كَرْبَلَاءَ وَ كَانَ ذَلِكَ فِي الْيَوْمِ الثَّانِي مِنَ الْمُحَرَّمِ فَلَمَّا وَصَلَهَا قَالَ مَا اسْمُ هَذِهِ الْأَرْضِ فَقِيلَ كَرْبَلَاءُ. سپس حسين علیهالسلام برخاست و برنشست، حركت كرد و حرّ و لشكرش گاهى مانع از حركت شده، و گاهى نيز با وى حركت میكردند تا امام به كربلاء رسيد و اين روزدوم محرّم بود، پرسيد: «اين زمين را چه نام است». گفته شد: كربلاء. فَقَالَ ع اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ ثُمَّ قَالَ هَذَا مَوْضِعُ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ انْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَكُ دِمَائِنَا وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا بِهَذَا حَدَّثَنِي جَدِّي رَسُولُ اللَّهِ امام علیهالسلام فرمود: «فرود آييد، به خدا كه اين جا جاى فرود آمدن و ريختن خونهاى ماست، و اينجا جايگاه قبور ![]() |
![]() |
![]() |
روایت کامل و جامع ورود کاروان سیدالشهدا علیهالسلام به کربلا
سیّد الشهداء علیهالسلام شبانه از قصربنیمقاتل حرکت کردند و تا صبح در حالیکه لشکریان حُرّ او را همراهی میکردند به راهشان ادامه دادند و در صبـح روز دوّم مُحـرّم به نينـوا رسیدند. از نینوا به سمت کربلا حرکت کردند. در نینوا[1] جواب نامه حُرّ به ابن زياد هم رسيد و ابنزياد دستور داده بود چون نامه من به تو رسید،کار را بر حسین سخت بگیر و او را در بیابانی بیآب و علف فرود آور. حُرّ نامه را براي امام علیهالسلام خواند و حضرت فرمودند بگذار به قریههای مجاور که آب هست برویم. حُرّ گفت من نميتوانم از این دستور سرپيچي كنم، زیرا ابنزياد براي من جاسوسانی گمارده تا كارهاي مرا به اوگزارش كنند. ![]() |
![]() |
![]() |
آرزوی انتقام امام جواد(ع) از قاتلین مادرش حضرت زهرا(س)
آرزوی انتقام امام جواد علیهالسلام از قاتلین مادرش حضرت زهرا(س) : زكریا بن آدم مى گوید: خدمت حضرت رضا علیهالسلام نشسته بودم كه امام جواد علیهالسلام را پیش او آوردند. پس آن حضرت از چهار سال كمتر بود. حضرت جواد علیهالسلام دست هایش را بر زمین نهاد، سرش را به طرف آسمان بلند كرد و در فكرى عمیق فرو رفت. امام رضا علیهالسلام فرمود: جانم فدایت چرا در فكرى؟ امام جوادعلیه السلام فرمود: به آن چه درباره مادرم زهرا(علیها السلام) انجام شد، مى اندیشم. به خدا سوگند، حق قاتلانش آن است كه اگر دستم به آن ها برسد، آنان را سوزانده، تكه تكه كنم و ریش هشان را بر كنم. در این هنگام، امام رضا علیهالسلام او را در آغوش كشید، میان دو چشمش را بوسید و فرمود: پدر و مادرم فدایت، به راستى كه تو لایق امامت شیعه هستى. ![]() |