- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و مصیبت حضرت زینب در کوفه
تویی که شهرۀ شهری به عشق ورزیدن تویی که منتخب هستی به نیزه سر دیدن بگــو برای من از خــاطــرات خود بانو کنــار مــقــتل عشــق و گــلو و بوسیدن |
زبانحال حضرت زینب با برادر در کوفه و شام
تـا می دهـم بـه سـاحـت قــدسـیـتـان درود از کوهسار نیـزه روان می کـنی دو رود با این هــزار و نهصـد و پـنجــاه آیه درد من می شوم پـیمبـرت ای مصحـف کبـود |
زبانحال حضرت زینب سلاماللهعلیها با سر مطهر سیدالشهدا علیهالسلام
قــرآن بخـوان از روی نـیـزه دلـبـرانه یاسـین و الرحمـان بخوان پـیـغـمـبرانه قرآن بخوان تا خـون سرخت پا بگیرد هم چون درخت روشنی در هر کرانه |
زبانحال حضرت زینب با برادر در کوفه
چشمم از داغ تو ای گل پر شبنم شده است لحظه هایم همگی رنگ محرّم شده است مرهمی نیـست که بر داغ عظیمت بنـهـم اشک، تنها به دل سوخته مرهم شده است |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها هنگام ورود به کوفه
ای زمین وآسمان مبهـوت ایمانت حسین شد فضای کوفه عطرآگین ز قرآنت حسین ای فــروزان آفتابم گر هلالت خــوانده ام دیده ام یکباره شد مبهوت و حیرانت حسین |
زبانحال حضرت زینب با برادر در کوفه
چه ها که با دل زینب نکرده این کوفه؟ تو نی سوار و منم کوچه گرد این کوفه ادامـه دار شده خـاطـرات کـرب و بـلا چه آتــشی ست به پـا در نبـرد این کوفه |
شهادت امام سجاد علیه السلام
بعد از آن واقـعـۀ سرخ، بلا سهـم تو شد پیکر ســوختــۀ کرب و بلا سهــم تو شد بعد از آن واقعه هفتاد و دو آیینه شکست نـاگـهــان داغ دل آیــنـه ها سهــم تو شــد |
شهادت زین العابدین امام سجاد علیهالسلام
مرهم به زخم دل جز اشک روان نداشت بودش هـزار درد و تـوانِ بـیـان نداشت دانـی چــرا ز آل پـیـمـبـر کـشـیـد دست نقشی دگـر به کـار سـتم آسـمـان نداشت |
زبانحال امام سجاد علیه السلام در هنگام شهادت
لالۀ سـرخ شهـادت تن تب دار من است چشمۀ فیض خدا چشم گهر بار من است حــافــظ خــون پــیـام شــهــدای ره دیـن لب گویای من و دیـدۀ خونبــار من است |
شهادت زین العابدین امام سجاد علیهالسلام
دل ســودا زده ام نــالــه و فـریـاد کـنـد هـر زمـان یــاد غــم سیـد سـجـاد کـنـد بى گمان اشک به رخساره بریزد از چشم هـر که یـادى ز گـرفـتارى آن راد کند |
زبانحال امام سجاد علیه السلام
من بر این ماه که بر نیزه نشسته، پـسرم پاره پــاره شده همچون لب بابا جگــرم من جگــر پــاره آن بــزم شــرابــم والله خیزران رنگ گرفت از لب زخـم پدرم |
زبانحال امام سجاد علیه السلام در هنگام شهادت
این زهـر، دردی از تب دردم دوا نکرد هیچ عقده ای از این گلوی بسته وا نکرد آنـچــه که آرزوی من آن بــود آن نــشد ســی ســال دیــر آمد و فکــر مرا نکرد |
زبانحال امام سجاد علیه السلام در هنگام شهادت
با غـل جـامـعـه در هم بـفـشـارید تـنـم را هـدف سنگ نمـائـید ز هـر سـو بـدنـم را میتوان پوست برید از تن رنجور من امّا نتـوان دوخت ز گـفـتـار حـقـایـق دهنم را |
زبانحال امام سجاد علیه السلام در هنگام شهادت
منكه عمری در تب و تاب مرارت سوختم چون شب شام غریبان در حرارت سوختم بعد بابای غریب و بی كس و مظلوم خود مثل عمه زیر زنجــیــر اســارت سوخـتم |
شهادت امام سجاد علیه السلام
گــلان وحـی، را پــرپــر که دیــده؟ به گــلشن، طایــر بی سر، که دیده؟ تب و داغ و غل و زنجــیر و دشنام گلــوی خشک و چـشـم تر که دیده؟ |
مدح حضرت زین العابدین امام سجاد علیهالسلام ( زبانحال)
نــور تـابـد به فـلـک از در کـاشـانۀ ما گنج عشق است نهان در دل ویرانۀ ما ما دل خویش نبستیم بر این عالم خاک عـالـم قـدس بود مـنـزل و کــاشـانـۀ ما |
زبانحال امام سجاد علیه السلام در هنگام شهادت
می شکـافـد تـیـر غـربت سـیـنۀ سجاد را زهـر از غــم می رهاند این دل نـاشاد را می گذارم بر زمین دیگـر سلاح گریه را می کشم با " یا حسینی " آخـرین فریاد را |
مرثیۀ دفن شهدای کربلا
هان ای بنی اســد سفــری نینــوا کـنـید با پــیـکــر حـقـیـقـت قــرآن وفــا کـنید جـای ستــاره های خــدا بـر زمین نبود آیا به خار و خس تنشان را رهــا کنید؟ |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در خروج از کربلا
می روم امّا بدان جانـم کنارت مانده است تا قیامت یا اخا، دل بیـقـرارت مانده است گر چه این گلبرگ ها را میبرند از گلشنت غم مخور یک باغ پرپر در کنارت مانده است |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در خروج از کربلا
می برید اما به روی نـاقـۀ عـریــان چرا؟ می دهید این گونه بر آزار ما فرمان چرا؟ ما ز یثــرب آمـدیم، آنجاست منزلگــاه ما می برید اینک به شام و کوفه ویران چرا؟ |