- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و شهادت حضرت قاسم علیهالسلام
از شمیم سر زلف تو غـزل ساخته شد زلف بر شانه رها ماند کُـتل ساخته شد قد و بالای تو یاد آور حُسن حَسن است هر کجا رد شدهای چند محل ساخته شد |
مدح و شهادت حضرت قاسم علیهالسلام
پیکر لاله پر از نیزه و خنجر شده بود گـریۀ اهل حـرم چـنـد بـرابـر شده بود پسر شیر جـمل بود و رجز خواند ولی تیرها قـسـمت آن سـرو دلاور شده بود |
زبانحال عبدالله بن الحسن با سیدالشهدا علیهالسلام
پس از او رخت بر بسته طراوت از چمن اینجا نباشد او به پایان میرسد دنیای من اینجا بیا ای مرغ روح من قفس را بشکن و پر زن خودت را در هوایش کن رها از بند تن اینجا |
مدح و شهادت عبدالله بن الحسن علیهالسلام
بُرده است بنده سوی مولا هر زمان دست شد واسـطه بیـن زمـین و آسـمان دست جـز از در ایـن آسـتـان خـیـری نـدیـده وا کرده هر کس رو به دست این و آن دست |
زبانحال عبدالله بن الحسن با سیدالشهدا علیهالسلام
حق بده خیلی هوایِ بوسههایت کردهام از عموجان بیـشتر بابا صدایت کردهام عـمـه دسـتـم را گـرفـتـه بود امـا آمدم؛ فکرکردی که عمو جانم رهایت کردهام |
زبانحال عبدالله بن الحسن با سیدالشهدا علیهالسلام
ابن الحسن هـستم جگر دارم عمو جان پیـش تو از بـازو سـپـر دارم عمو جان |
زبانحال سیدالشهدا علیهالسلام در شهادت محمد و عون بن عبدالله
چـگـونه آب نـگـردم کـنار پیـکـرتـان که خیره مانده به چشمم نگاه آخـرتان مــیــان هـلـهــلـه قــاتــلاتــان تــنــهـا نشـسـتهام که بگـریم به جسم پرپرتان |
زبانحال حضرت زینب در شهادت محمد و عون بن عبدالله علیهالسلام
وابستهات هستم، تویی معشوقِ دلخواهِ خودم آگـاهـم از حـال دلـت با قـلبِ آگاهِ خودم |
زبانحال محمد و عون بن عبدالله با سیدالشهدا علیهالسلام
مـا شـیــرزادهایـم و جـوانـان زیـنـبـیـم در این دیـار بـحـر خـروشـان زینـبـیم |
زبانحال محمد و عون بن عبدالله با سیدالشهدا علیهالسلام
پشت کردند به هم چون دو دلاور در جنگ عهد کردند نماند سر و پیکر در جنگ |
زبانحال حضرت زینب در شهادت محمد و عون بن عبدالله علیهالسلام
غم ندیدن تو!… کرده قصد جان مرا غمی که سوخته تا مغز استخوان مرا از آن زمان که به دنیا قـدم گذاشـتهام عـجـین به داغ نـوشـتـند داسـتـان مرا |
مدح و مرثیه حضرت زینب سلام الله علیها
بـیقـــرارِ عــقــیـلــة الـعــربـم روضـهدارِ عــقـیـلــة الـعــربـم میزنـم جـار، جـارِ یـا زیـنـب مـسـتِ جـارِ عــقـیـلـة الـعـربـم |
زبانحال حربن یزید ریاحی با سیدالشهدا علیهالسلام
پشیمانم که راه چاره بر روی شما بستم سراپا حیرتم! از خویش میپرسم چرا بستم؟ عزیز فـاطـمه! دیـر آمدم اما قـبـولم کن خدا داند که از این پس به عهد عشق پابستم |
مدح و شهادت حبیب ابن مظاهر
از برق تیغ او احـدی بینصیب نیست این کیست؟ اینکه آمده میدان «حبیب» نیست؟ شـمـشـیـر آبـدیـدۀ صـفـیـن و نـهـروان میرقـصد و مـیانۀ میدان رقیب نیست |
مدح و شهادت حربن یزید ریاحی علیهالسلام
طوفان دلش برده از او تاب و توان را در سیـنـه چه باید بکـند این ضربان را دلشوره ای افـتاده به جان همه اعضاش چرخاند به اطراف دو چشم نگـران را |
زبانحال حضرت رقیه سلاماللهعلیها با سر مطهر پدر
دخترت امشب از این ویرانه راحت میشود آه دور عـمه جـانم باز خـلـوت میشود میزبان دختر، پدر هم با سر آمد سر زده بهتر از این هم مگر اصلا ضیافت میشود |
زبانحال حضرت رقیه سلاماللهعلیها با سر مطهر پدر
از حرم رفتی و آتش زده شد بال و پرم بعد تو ریخـته شد خاک یتـیمی به سرم چه فـراقی و چه داغی که ندیده چـشمم در همین فـاصله از زندگی مخـتـصرم |
زبانحال حضرت رقیه سلاماللهعلیها با سر مطهر پدر
ای سر در خون خضاب ای لالۀ خوشبوی من لطفاً از پیشم نرو امشب بمان پهلوی من زانوانت را نیاوردی سرم بیبالش است لا اقل بگذار امشب سر روی زانوی من |
زبانحال حضرت رقیه سلاماللهعلیها با سر مطهر پدر
بیتـو بیتـابم و بیـمـار! کجایی بابا؟! خـسـتهام از تبِ بسـیار! کجایی بابا؟! آب میخواستم اما چه لگـدها خوردم شدم از غـصه گـرفتار! کجایی بابا؟! |
زبانحال حضرت رقیه سلاماللهعلیها با سر مطهر پدر
این صحنهها را پیش از این یکبار دیدم من هر چه میبینم به خواب انگار دیدم شکر خدا اکـنون درون تـشت هـستی بر روی نی بودی تو را هر بار دیدم |