![](images/menu/doubt_but.png)
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
-
سایت قرآنی تنـــــزیل
-
سایت مقام معظم رهبری
-
سایت آیت الله مکارم شیرازی
-
سایت آیت الله نوری همدانی
-
سایت آیت الله فاضل لنکرانی
-
سایت آیت الله سیستانی
![](images/menu/software_but.png)
![]() |
![]() |
مدح و مرثیۀ حضرت زینب سلاماللهعلیها در راه کوفه و شام
شبی که بر سر نی، ماه عـالـمآرا بود سـتم به حضرت آدم! چه آشکارا بود کدام خون جگر خورده در دل تاریخ به قدر زینب کـبری چنین شکـیبا بود |
![]() |
![]() |
مدح و مرثیۀ حضرت زینب سلاماللهعلیها
داد در راه حسینش اقتداری را که داشت شد خزان آهسته آهسته بهاری را که داشت مثل پروانه به دور شمع روی شاه گشت دور کعبه ساخت آن خط مداری را که داشت |
![]() |
![]() |
مدح و مرثیۀ حضرت زینب سلاماللهعلیها
عشق یعنی بیکرانی که کرانش زینب است عشق خورشید است اما آسمانش زینب است عشق یعنی آن ظهوری که شکوهش از علی است عشق یعنی آن نمازی که اذانش زینب است |
![]() |
![]() |
ذکر مصائب ورود اهل بیت علیهم السلام در کوفه
مـیرونـد آزادگـان قــافـلـه در قــافـلـه از پـی آن قـافـلـه هـلـهـلـه در هـلـهـلـه کاروان در اشک و آه روی نی خورشید و ماه از قفا بر دست و پا سلـسله در سلـسله |
![]() |
![]() |
زبانحال حضرت زینب سلاماللهعلیها با برادر در خروج از کربلا
پس از توای گل پرپر، چگونه زنده بمانم ز بعـد داغ بـرادر، چگـونه زنده بمانم گره فـتاده بکارم، نمانـده بیتـو قـرارم ز داغت ای گل پرپر، چگونه زنده بمانم |
![]() |
![]() |
زبانحال سر مطهر سیدالشهدا علیهالسلام در کوفه
در پــردۀ غـــم مـانـده آوای گـلـویـم زخـمی شده زیـر و بـم نـای گـلـویم هر چه نَفَس از سینه رفته برنگـشته بسته شده از بغـض، مجـرای گلویم |
![]() |
![]() |
ذکر مصائب شهادت سیدالشهدا علیهالسلام در کوفه
داغـی عـمـیـق بـر دل بـاران گذاشتی ای آنکه تشـنه سـر به بیـابان گذاشتی از مال و خانـواده و از جان گذشتهای از مـال و خانـواده و از جـان گذاشتی |
![]() |
![]() |
زبانحال امام زین العابدین علیهالسلام در کوفه
آمدم غـوغا کنم با صحبتم این کوفه را میزند بـرهم تـمامِ غـیرتم این کوفه را |
![]() |
![]() |
زبانحال حضرت زینب سلاماللهعلیها در کوفه
پشتِ دروازه رسیـدم حالتم تغـییر کرد کوفه بود و بیوفایی، غربتم تغییر کرد |
![]() |
![]() |
زبانحال حضرت زینب سلاماللهعلیها با برادر در خروج از کربلا
تو را به غارت و غوغا سپردم و رفتم به اشـک دیـدۀ زهـرا سـپـردم و رفـتم بـرای بــردن عــمـامـۀ تـو دعــوا شـد تورا به آن همه دعـوا سـپـردم و رفتم |
![]() |
زبانحال حضرت زینب سلاماللهعلیها با برادر در خروج از کربلا
سپردمت به غم و اشک و درد و آه حسین سپردمت به غروب و به قتلگاه حسین سـپـردمـت بـه دلِ مــادرم خـداحـافـظ سـپـردمت به شـب و نـورِ مـاه حـسین |
![]() |
![]() |
زبانحال حضرت زینب سلاماللهعلیها در خروج از کربلا
ای زمین کـربـلا هـستی امـانـتدار من این امانت هست بی سر پیکر دلدار من |
![]() |
![]() |
زبانحال حضرت زینب سلاماللهعلیها با برادر در خروج از کربلا
قرآن ناطقم، که بریده است حنجـرت؟ خورشید ذره ذرۀ زینب چه شد سرت؟ ای کشتی نجات که در خون شناوری جـانـم فـدای پیـکـر در خون شناورت |
![]() |
![]() |
زبانحال حضرت زینب سلاماللهعلیها با برادر در خروج از کربلا
جلـوۀ روی تو بود، طـور منـاجات ما کـعـبۀ کـوی تو بود، قـبـلۀ حاجـات ما شـربـت دیـدار تـو، آب حـیـات هــمـه صحبت این ناکسان، مرگ مفاجات ما |
![]() |
![]() |
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
همه عمر در تباهی همه عمر غرق غفلت به دلم هزار غصه به دلم هزار حسرت پی کار خویش بودم پی کار من دویدی ز بزرگی تو شاها چه کنم من از خجالت |
![]() |
![]() |
ذکر مصائب عصر عاشورا شهادت سیدالشهدا علیهالسلام (زبانحال حضرت زینب)
آتش اگرچه صبح عطش پا گرفته بود تازه غـروب، معـركه بالا گـرفـته بود |
![]() |
![]() |
ذکر مصائب عصر عاشورا و شهادت سیدالشهدا علیهالسلام
نشـسـته سـایهای از آفـتـاب بر رویش به روی شانۀ طوفان رهاست گیسویش ز دوردسـت سـواران دوبـاره میآیـند که بگذرند به اسبانِ خویش از رویش |
![]() |
![]() |
زبانحال حضرت زینب سلاماللهعلیها با سر مطهر برادر
تـو آیــۀ والـفـجـری و خـون خـدایـی تو نـفـس مطـمـئـنهای، روح دعـایـی نـیـزه به نـیـزه زخم خورده بر تن تو هـر نـی درون پیـکـرت دارد نـوایی |
![]() |
![]() |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با برادر در شام غریبان
بعد از تو شور شام غـریبان برای من بغض گـلـو و اشک یتـیـمان برای من شمشیر و تیر و نیزه و خنجر برای تو در قـتـلگـاه پـیـکـر بـیجـان برای من |
![]() |
![]() |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با برادر در شام غریبان
صبح من رفت و مرا آنچه که باقیست شب است سر تو ذبح شد و اینکه نمردم عجب است آنـقـدر خار فـرو رفـته به پـایم که نگو اصلا انگار که این دشت پر از بولهب است |