- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
باز هـم قـافـیـه ها سـوز و نـوایی دارد در این خـانـه سـر شـوق گـدایـی دارد زائـرت تا به ابد مـحـو حـرم می مـاند دیدن صحن و سرای تو صـفـایی دارد |
مدح در شهادت امام حسین علیه السلام
درود بـر تـنِ عــریـان سـیــدالـشـهـدا سـلام بر لب عـطـشان سیــدالـشهدا ز نوک نیـزه شده ملک بی حدود خـدا پُــر از تــلاوت قــرآن سیــدالشهـدا |
مدح و مناجات با امام حسین علیه السلام
من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم روز اول کامـدم دسـتـور تـا آخـر گرفتم بر مشام جان زدم یک قطره از عطر حسینی سبقت ازمشک و گلاب ونافه عـنبر گرفتم |
زبانحال حضرت زینب با سیدالشهدا
چون زخم های روی تنت گریه ام گرفت از پـیـرهـن نـداشـتـنـت گریه ام گرفت بـا دیـده های سـرخِ جگـر مثـل مـادرم هنگام دست وپا زدنت گـریـه ام گرفت |
زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در ورود به کربلا
با احـتـیــاط لالـۀ مـا را پــیــاده کـن عباس جان، سـه سالۀ ما را پیاده کن با احـتـیـاط بار حرم را زمین گــذار زانـو بـزن وقار حرم را زمین گذار |
زبانحال حضرت زینب با سیدالشهدا
بـاور نـمی کـنم سـر نـیـزه سـرت بُود این تکه پـاره ها به زمین پیکـرت بُود باید کفـن به وسعت صحرا کنم تو را هر جا نظاره می کنم بدن اطهرت بُود |
مصائب عصر عاشورا
روز عاشوراست یا آغاز روز محشر است آسمان دود و زمین، مانند کوه آذر است جسم هفتاد و دو ثارالله، بر روی زمین برفراز نیزه، چون خورشید تابان یک سر است |
مصائب عصر عاشورا
نامه بنوشتند تا در کوفه مهمانش کنند؟ یا بر او بـندند آب و منع از نانش کنند نامه بنوشتند بر آن کعبه کارندش نماز یا صلات جمعه جمع آیند و قربانش کنند |
زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اصغر علیهالسلام
دیـده بگـشـا تا شود تنهـاییِ من بـاورت نیمه جان هستی ومن چون جان گرفتم دربرت همچو گیسویت مرا این سو و آن سو میکشی می کُـشی آخـر مرا با گـریه های آخـرت |
شهادت حضرت علی اصغر علیهالسلام
تا که بر روی زمین خـیـمۀ سـقا افتاد پـدرت از نـفـس و مـادرت از پا افتاد ناخنت خون شده و چهرۀ مادر زخمی آنقدر چنگ زدی تا به رخش جا افتاد |
شهادت حضرت علی اصغر علیهالسلام
بالا نـشـسته است که پـیـغـمبرش کنند کوچک ترین امامِ همین منـبرش کـنند مثل امـامــزادۀ شـش مــاهـه می شـود عـمّـامه ای سیـاه، اگر بر سـرش کـنند |
مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیهالسلام
تـو انـتـخـاب خـدايـی بـرای فـرداهـا ضـمـانـت تـو امـيـد حـسـيـنـیِ مـاهـا اگر چه كـودكی اما بـزرگ دنـيـايـی نــديــده اند شـبـيـه تـو چـشـم دنـيـاهـا |
شهادت حضرت عباس علیه السلام
قحط آب است و صدف از رنگ گوهر شد خجل هم زمادر، طفل و هم ازطفل، مادر شد خجل کافرى ازبس که زان مسلم نمایان دید، دین سر به پیش افکند و در پیش پیمبر شد خجل |
زبانحال حضرت عباس علیه السلام قبل از شهادت
بـر لـب آبـم و از داغ لـبت می مـیـرم هر دم از غصۀ جان سوز تو آتش گیرم مـادرم داد به مـن درس وفـاداری را عشق شیـرین تو آمیخـته شد با شیرم |
مدح و مصیبت حضرت زینب سلام الله علیها
کعبه بی نام و نشان می ماند اگرزینب نبود بی امان دار الأمان می ماند اگر زینب نبود گرچـه دادند انبـیاء هریک نـشان از کربـلا کربلا هم بی نشان می ماند اگر زینب نبود |
مدح و مصیبت حضرت زینب سلام علیها
حسین بود و تو بودی، تو خواهری كردی حـسـینِ فـاطمه را گـرم، یـاوری كردی غریب تـا كــه نـمـانــد حسین بی عباس به جای خـواهری آنجا برادری كردی |
مدح و مصیبت حضرت زینب سلام علیها
این ماه نخشب است که درتب نشسته است یا دختر علی که به مرکب نشسته است؟ این گل زباغ کیست که از عطر دامنش بر خاک تفته لاله و کوکب نشسته است |
مصائب بعد از شهادت سیدالشهدا علیه السلام
دشت می بلعید، کم کم پـیکر خورشید را بر فـراز نیزه می دیدم، سرِ خورشید را آسـمـان گو تـا بشویـد با گـلاب اشک ها گیسوان خـفتـه در خاکسترِ خورشید را |
زبانحال حضرت زینب سلاماللهعلیها با سر مطهر سیدالشهدا علیهالسلام
کربلا را می سرود این بار، روی نیزه ها با دو صد ایهام معنیدار، روی نیزه ها نینوایی شعر او از نای هـفـتاد و دو نی مثل یک ترجیع شد تکرار، روی نیزه ها |
خروج اهل بیت از کربلا و مصیبت حضرت زینب سلام الله علیها
کاروان ره می سپرد اما دل و جان سوخته اشک دریـا می نـمود، اما بـیـابان سوخته آه! از شام غـریبانی که بر عالم گذشت دشت و دریا غرق خون، پیدا و پنهان، سوخته |