![](images/menu/doubt_but.png)
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
-
سایت قرآنی تنـــــزیل
-
سایت مقام معظم رهبری
-
سایت آیت الله مکارم شیرازی
-
سایت آیت الله نوری همدانی
-
سایت آیت الله فاضل لنکرانی
-
سایت آیت الله سیستانی
![](images/menu/software_but.png)
![]() |
![]() |
مدح امام زین العابدین علیه السلام
وارد میکده شد میکده را دست گرفت نیستها را به نگاه خودش از هست گرفت بـیخـود از کربـبـلا رهـگـذر شام نشد حکمتی داشت که شمشیر دعا دست گرفت |
![]() |
![]() |
مدح و شهادت امام زین العابدین علیه السلام
آن گل که دین و مکتب از او آبرو گرفت گلهای باغ عشق از او رنگ و بو گرفت بهـر نماز عـشق به محـراب معـرفت از چشمه سار چشم تر خود وضو گرفت |
![]() |
![]() |
مدح و شهادت امام زین العابدین علیه السلام
سجادی و از سجـده کـن ها برتری تو از هرکه مشتاق عـبـادت سـر تری تو اسلام بی حجت نمی ماند که تشنه است از هرچه عباس است آب آور تری تو |
![]() |
![]() |
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
دستی بده تا که بگـیرم دست هـایت چـشمی بده تا که کنم گـریه بـرایت دسـت تـوسّـل دارم و چــشـم تـمـنّـا می دوزم امشب بر بلـندای عطایت |
![]() |
![]() |
خروج اهل بیت از کربلا و مصیبت حضرت زینب سلام الله علیها
بـاور نمیکـنـم سـرِ بـازار بـردنـت نامحـرمان به مجلس اغـیار بردنت از سینۀ حسین، تو را چکمهای گرفت از کربلا به کوفه، به اجبار بردنت |
![]() |
![]() |
مناجات با امام زمان عج الله تعالی در ایام اسارت اهل بیت
با غـصـههای آل عـبـا گـریـه میکنی در اوج روضههای عزا گریه میکنی ما بـا گـنـاه اشـکِ تو را در میآوریم از سـوز بـی وفـایـی مـا گریه میکنی |
![]() |
![]() |
مدح و مصیبت حضرت زینب سلام الله علیها
دوبـاره روضۀ تـلـخ اسـارت زینب مـرور متـنِ كـتـاب شـرافـت زینب وجود معجری از نور؛ پرده درپرده دلـیـل محـكـم حـكـم قـداست زینب |
![]() |
![]() |
مدح و مصیبت حضرت زینب سلام الله علیها
شکسته بال و پـری شوق آسمان دارد درون سیـنه خود زخـم بیـکـران دارد همان که قامت صبر از صبوریش خم بود در اوج قـلـه مـاتـم شکـوه پـرچـم بود |
![]() |
![]() |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با سر برادر در کوفه
هلالِ از مه و خورشید، زیباتر! برادرجان بتاب از نوک نی بر محمل خواهر! برادرجان جـمـال بـیمـثـال کـبـریـا! وجهالله اعظم چرا بستی نقاب از خون و خاکستر؟ برادرجان |
![]() |
![]() |
زبانحال امام سجاد علیه السلام قبل از شهادت
باید که از زنـدان غـمهـا پَـر بگـیرم یکبار دیگر روضه را از سر بگیرم وقـتـی گـرفـتـارم خـواهرها چگونه راه فـراری از دل لـشگـر بگـیـرم؟ |
![]() |
![]() |
مصایب ورود کاروان اهل بیت علیهم السلام به کوفه
آوَرد میـانِ شهـر زینب حـیـدرش را آن خطبههای قاطع و شور آورش را با هـیـبتِ زهـرایـی خود این عـقـیـله آوَرد در کـوفـه سپـاه و لـشگـرش را |
![]() |
![]() |
مرثیه و شهادت امام زین العابدین علیه السلام
همین که داغ رسید عمّه را صدا کردی نشستی و وسـط خـیـمه ها دعـا کردی چـقـدر داغ که در نـیـم روز دیـدی تو چـقـدر عـمر که دائم خـدا خـدا کردی |
![]() |
![]() |
مرثیه و شهادت امام زین العابدین علیه السلام
تو یـادگـار حـسیـنی که کـربـلا دیـدی شـبـیـه عـمّـۀ مظـلـومـه ات بـلا دیدی "سری به نیزه بلند است"را شما دیدی و غـارت حرم و خـیمه گـاه را دیـدی |
![]() |
![]() |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با سر برادر در کوفه
ای به جسم چاک چاکت مانده جای نیزهها وی سر نورانیات شمس الضحای نیزهها |
![]() |
![]() |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با سر برادر در کوفه
ای کوفه از نوای خوشت نینوا حسین ای درد عـالمی به نگـاهت دوا حسین تا دست پیش آرم و گیرم سرت به بر با پـای نـیـزه دار جـلـوتر بـیـا حـسین |
![]() |
![]() |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در خروج از کربلا
بِبَـریدم که پـیام از تنِ بی سر دارم حـرفها با سپهِ کـوفه ز حـنجـر دارم شِکوه بر فاطمه دارم ز جسارتهاتان من شکـایت ز شما نزد پیـمبر دارم |
![]() |
![]() |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در خروج از کربلا
نـبـریـدم! پـسـر مـادرم ایـنـجـا مـانـده پنج تن یک تـنه بر دامن زهـرا مانده هیچ کس نیست که بالای سرش گریه کند مونـس بی کسی من تک و تنهـا مانده |
![]() |
![]() |
مصائب غروب روز عاشورا
افـتاده بود روی زمین و کـفـن نداشت آن یـوسف شهید به تن پیـرهن نداشت پیکر بدون سر به روی خاک مانده بود سر روی نیزه بود و اثر از بدن نداشت |
![]() |
![]() |
ترسیم وقایع شام غریبان حسینی
زیـر نـور کـمی از مـاه، بـدن ها پـاره خیمه ها سوخته، جمعی ز حـرم آواره آنطرف تر تن هجده گـل زهرا بی سر اینطرف خواهری از داغ عزیزش پرپر |
![]() |
![]() |
مصائب غروب روز عاشورا
در معرض گرما به تماشا بدنش را حتی ز تنش برد کسی پیرهـنش را بر نِی سر او جالس و بر تیرهٔ صحرا کردند رها، از سرِ تحـقـیر تنش را |