![](images/menu/doubt_but.png)
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
-
سایت قرآنی تنـــــزیل
-
سایت مقام معظم رهبری
-
سایت آیت الله مکارم شیرازی
-
سایت آیت الله نوری همدانی
-
سایت آیت الله فاضل لنکرانی
-
سایت آیت الله سیستانی
![](images/menu/software_but.png)
![]() |
![]() |
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با سر مطهر پدر
دوباره روضۀ با آب و تـاب میگـیرم من از مـراثیام آخـر جـواب میگیرم سه روز کرده کفن چون تن تو را خورشید عــزا بـرای تـو بـا آفـتـاب مـیگـیـرم |
![]() |
![]() |
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با سر مطهر پدر
دیـدم به خـواب شمع خرابه شدی پدر گفتم: چگـونه بیتو شبم را سحر بُوَد؟ گفتی: قرار آخر من با تو امشب است بابا برای وصل تو، چـشمم به در بُوَد |
![]() |
![]() |
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با سر مطهر پدر
بـابـا من از دنـیـای بـیتـو دل بـریـدم یک روز خوش بعد از تو در دنیا ندیدم هر چند که دیـر آمـدی عـیـبـی نـدارد شکـر خـدا امـشب به دلـدارم رسـیـدم |
![]() |
![]() |
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با سر مطهر پدر
حـالا که آمدی دگـر از پیـشـمان نـرو خـورشید شـام تـار خـرابه بـمان، نرو دیگر بس است بی تو سفر،جان به لب شدم دق میکنم اگـر بـروی مهـربان، نـرو |
![]() |
![]() |
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با سر مطهر پدر
آرام جان خستهدلان پیکرت کجاست؟ جانم به لب رسیده پدرجان سرت کجاست؟ جـسمت اسیـر فـتـنـۀ یـغـماگـران شده پـیـراهـن امـانـتـی مـادرت کـجـاست؟ |
![]() |
![]() |
شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
نویـد وصل پدر را به كـاروان میداد به مـاه، مـاه سر نیـزه را نشان میداد رقــیـه تـولـیـت آسـتـان رأس شـریـف به ماه، اذن زیـارت در آسـمان میداد |
![]() |
![]() |
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با سر مطهر پدر
به امیدی كه بـیایی سحـری در بر من خاك ویـرانه شده سـرمهٔ چـشم تر من مـدتی میشود از حـال لـبت بیخـبرم چند وقت است صدایم نزدی دختر من |
![]() |
![]() |
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با سر مطهر پدر
زندگی بیتو در این قافله سخت است پدر گذر عمر از این مرحله سخت است پدر دخترت تشنۀ اشک است ولی بـاور کن گریه کردن وسط هلهله سخت است پدر |
![]() |
![]() |
زبانحال حر با سیدالشهدا علیه السلام
آرامـشم ده تـا که طـوفـان تو بـاشـم آئـیـنه ام کـن تا که حـیـران تو باشم آزاده ام امـا گــرفـتــار تـو هـســتــم خارم که خواهم در گلستان تو باشم |
![]() |
![]() |
زبانحال حر با سیدالشهدا علیه السلام
سوارِ گـمـشده را از میان راه گرفـتی چه ساده صید خودت را به یک نگاه گرفتی شبیه کشتی نوحی، نه! مهربان تر از اویی که حُرِّ بد شده را هم تو در پناه گرفتی |
![]() |
![]() |
مدح و شهادت حر بن یزید ریاحی
قسمت این بود دلت از همه جا پُر باشد قـلـبت آمـادۀ یـک چـنـد تـلـنـگـر باشد همه دیـدنـد کـسی سمت حـرم مـی آیـد تا مگر در دل دریای جنون، دُر باشد |
![]() |
![]() |
زبانحال حر و سیدالشهدا علیه السلام با یکدیگر
از کوچههای خاطرههایش عبور کرد پلکی زد و دوباره خودش را مرور کرد میکرد حس بزرگی بار گـناه خـویش میخواست تا رها شود از دست چاه خویش |
![]() |
![]() |
زبانحال حر بن یزید ریاحی با خداوند
خدایا قطره بودم متصل کردی به دریایم برون آورد دست رحمتت از دار دنیایم من آن آوارهای بودم که کوی یار را جُستم و یا گمگشتهای بودم که مولا کرد پیدایم |
![]() |
![]() |
زبانحال حر با سیدالشهدا علیه السلام
بـبـین دارم نـگـاه غــرق آهــی دلم را زیر و رو کن با نگاهی تو که آقائیات گـشتـه زبـانـزد بـیا بگـذر ز عـبـد رو سیـاهـی |
![]() |
![]() |
زبانحال حر با سیدالشهدا علیه السلام
ای رهـبــر احـرار! مــن حُـرّ شمـایـم هــرچـنـد بــا بـیگـانـه بـودم، آشـنـایـم تو در کرم چون جدّ خود پیغمبر استی تو در به روی دشمن خود هم نبـستی |
![]() |
![]() |
زبانحال اصحاب با سیدالشهدا علیه السلام
ما هـمه بـنـدۀ آزاد تو هـستـیـم حـسین هر چه جز عهد تو دیدیم، شکستیم حسین ما همان یار قدیمیم که از صبح الست همه در عـالم زر با تو نشـستیم حسین |
![]() |
![]() |
زبانحال اصحاب سیدالشهدا علیه السلام
تـا خـیـمـۀ تـقـرّب تـو پـر کـشـیـدهایـم تو نور محض و ما ز تـبار سپـیـدهایم آقا اگر « مَصارِعُ عُشّاق » کـربلاست در عـاشـقی به مـنـزل آخـر رسیـدهایم |
![]() |
![]() |
زبانحال حبیب بن مظاهر
حبیبـم مـن حبیبـم مـن حبـیب آل طاهـایم محبت سیل خون گردید و جاری شد به سیمایم نه تنها لالهگون کردم ز خون خود محاسن را کمر بستم که از خون شستوشو گردد سراپایم |
![]() |
![]() |
مرثیه و مناجات با حضرت سیدالشهدا علیه السلام
پر میزنـد دلـم به هـوای نگـاهـتان تا کـربلا - به شهر شما - بارگـاهتان تا اینکه خـرج بزم عزای شما شوم عمریست میشود که نشستم به راهتان |
![]() |
![]() |
زبانحال حضرت سیدالشهدا علیه السلام
عطش افتاده به جانم جگـرم میسوزد هستیام ز آتش غمها به برم میسوزد در من از سوز عطش تاب سخن گفتن نیست دهنم خشك و دلم خون، جگرم میسوزد |