- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
ترجمه ای از خطبۀ حضرت زینب سلام الله علیها در کوفه
مـن از نـواحـی «الـلـهُ نـور» مـیآیـم مـن از زیـارت سـر در تـنـور میآیـم مـن از مـشـاهـدهٔ مـسـجـدالـحـرام وفـا من از طـواف حـریـم حـضـور میآیم |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها هنگام ورود به کوفه
سلام ای شهر کوفه شهر حـیدر مـنـم بـنـت عـلی و بـنت کـوثـر |
زبانحال دختر سیدالشهدا علیهالسلام در خروج از کربلا
ما را نـمانـده است دگر وقت گـفـتگـو تا درد خویش با تو بگـوئـیم مو به مو از خار، گرچه گِرد حرم پاک کردهای تا شام و کوفه راه درازی است پیش رو |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با سر مطهر سیدالشهدا علیهالسلام
سایۀ رأس تو تا بـر سرم ای یار افتاد آسمان از غم تو بر سرم ای یار افتاد لشکر کـوفه ببین بر غم من میخندند گل افـسردۀ تو بین دو صد خار افـتاد |
ورود کاروان اسرای اهل بیت به کوفه ( مدح و مرثیۀ حضرت زینب)
بازار کوفه از چه رو در ازدحام است زخـم زبـان بر زخم کهـنه الـتـیـام است |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با برادر در خروج از کربلا
روزگـار خوشم ای یار نظر شد دیدی باز هم زینب تو خون به جگر شد دیدی سر و سامان مرا دست به دستش کردند کـیـسۀ لشگـر کـوفه پُـر سر شد دیـدی |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با سر مطهر سیدالشهدا علیهالسلام
صد هزاران روضه داری بیشتر سرّ مگو حق در آغوش تو گریان و تو در آغوش او سجدهای با صورت از زین کردهای در قتلگاه هم تیمم کردهای با خاک هم با خون وضو |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با برادر در خروج از کربلا
هر طرفی که میروم در سرمن هوای تو هست ضیاء دیدهام رأس ز تن جدای تو |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با برادر در خروج از کربلا
ای سر بریده بال و پرم را نگـاه کن داغی که مانده بر جگرم را نگاه کن پا شـو کمک بده که سـوار شتـر شوم نا محـرمـان دور و بـرم را نگـاه کن |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با برادر در خروج از کربلا
حال که ای هـمسـفـر، بیتو سفـر میکنم زاد ره خـویش را، خـون جـگـر میکـنم تـیره کـنم صبـح را، شعـلـه زنم شـام را ز آنکه شب خویش را، بیتو سحر میکنم |
مصائب شام غریبان سیدالشهدا علیهالسلام
اشکی مرا به شامِ مصیبت نمانـده است چشمی تو را در این شبِ غربت نمانده است |
زبانحال حضرت زینب در شام غریبان سیدالشهدا علیهالسلام
یا اخا شام غـریـبان تو، حـالم زار است اینهمه کودک و، تنها چه کنم، دشوار است |
ترسیم حالات حضرت رباب در شام غریبان سیدالشهدا علیهالسلام
باز در خلـوت خود شام غـریبان دارد چـشمهایش خـبر از بـارش باران دارد بیخود از خود شده و نادعلی علی سر داده مثل هـاجر به خـدا سر به بیـابان دارد |
ارسال سر مطهر سیدالشهدا علیهالسلام به کوفه ( خروج اهل بیت از کربلا)
میبرد شب روی دستانش سر خورشید را در فـلق جا میگذارد پیکـر خورشید را یک بیابان زخم در راهست و با خود میکشد روی خارستانی از غم دختر خورشید را |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با برادر در عصر عاشورا
میبـیـنم از نسـیم سـبکتـر شده تـنت از بسکه تکّـه تکّـه مکـرر شـده تنت |
ترسیم وقایع و مصائب در غروب روز عاشورا
مـادری گـفت بُـنیَّ؛ غـزلی ریخـت بهم و ردیف " سر " اولاد علی ریخت بهم خواهـری که قـد و بـالای بـرادرهـایش هـمۀ دلخـوشیاش بود، ولی ریخت بهم |
مصائب شام غریبان سیدالشهدا علیهالسلام
امشب به آسمان حـرم یک ستاره نیست جز صبر بر بنات علی راه چاره نیست دیشب عـلـی اکـبـر اذان گـفت در حـرم امـشـب مـؤذّن نـبـوی در مـنـاره نیست |
مصائب عصر عاشورا و شام غریبان سیدالشهدا علیهالسلام
در کـنـگـرۀ عـرش فـرو ریخـت بنـاها تا از نـفـس افـتـاد جـگـر گـوشۀ طـاها بر خـاك تـنـی مـانـد، كه آیـات مـقـطـع برنیزه سری رفت، كه الشمس ضحیها |
ترسیم وقایع و مصائب در غروب روز عاشورا
آنجا که اشک پای غمت پا گرفت و بعد بغضی میان سیـنۀ من جا گرفت و بعد وقـتی که اسـب تـو بـدون تو بـازگـشت این دخـتـرت بهـانـه بـابـا گـرفت و بعد |
مصائب شام غریبان سیدالشهدا علیهالسلام
بیش از ستاره زخم و، فلک در نظاره بود دامان آسـمـان ز غـمـش پُـر سـتاره بود لازم نـبـود آتـش سـوزان بـه خـیـمـههـا دشـتی ز سـوز سیـنه زینب شـراره بود |