![](images/menu/doubt_but.png)
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
-
سایت قرآنی تنـــــزیل
-
سایت مقام معظم رهبری
-
سایت آیت الله مکارم شیرازی
-
سایت آیت الله نوری همدانی
-
سایت آیت الله فاضل لنکرانی
-
سایت آیت الله سیستانی
![](images/menu/software_but.png)
![]() |
![]() |
مدح و وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها
سخن از بانوی دین است که نورش یکتاست روشنیاش به جهان روشنی بیهمتاست |
![]() |
![]() |
زبانحال حضرت خدیجه سلام الله علیها
تا سـایـۀ تـو بر سـر دردانـۀ من است این خانه، ای رسول خدا خانۀ من است دل شورهام برای غریبیِ فاطمه است این خود دلیل اشک غریبانۀ من است |
![]() |
![]() |
مدح و وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها
عزای حضرت حوا، عزای هاجر شد عزای مـریم عـذرا، عـزای کـوثـر شد بگـو به کعـبـه لـبـاس سیـاه بر تن کن بگو به مکه که چـشم تو تا ابـد تر شد |
![]() |
![]() |
مدح و وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها
نظم را نام تو لبریز از فصاحت میکند شعر زیر سایهات، کسب سعادت میکند از خـدا بر تو سـلام آورد جبـریـل امین بر درت پیک خدا عرض ارادت میکند |
![]() |
![]() |
مدح و وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها
همیشه با امینِ خود، امینی راستین بوده است خدیجه بهترین بانویِ ختم المُرسلین بوده است تمامِ ثروتاش را نذرِ دین مصطفی کرده چراکه تشنۀ این چشمۀ شورآفرین بوده است |
![]() |
![]() |
مدح و وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها
جز نوای عشق هرگز نیست شوری در سرش او که سرتا پا شده محـو صفات دلـبرش شـد مسـلـمـانِ نـگـاه رحـمـة لـلعـالـمـین قبل از آنی که بخوانـد آیـهای پیـغـمبرش |
![]() |
![]() |
زبانحال حضرت زینب سلاماللهعلیها قبل از شهادت
هر دم به آخـرین سخنت گـریه میکنم یـاد غـروب و زخـم تنت گریه میکنم یکـدم بـیا ببـیـن که فـتـادم ز پا حسین دائـم به غـصه و محـنت گریه میکنم |
![]() |
![]() |
غزل مناجاتی با خداوند
سائـلـی بیـچـارهام در بین راه افـتادهام بیکس و تـنها شدم بیسـرپـناه افتادهام باید امشب گریۀ سیری کنم بر حال خود بیحـیایی کردهام در قعـر چاه افتادهام |
![]() |
![]() |
غزل مناجاتی با خداوند
آنجا که خشکی هست دیگر چشم تر نیست عصیان که باشد مرغ دل را بال و پر نیست ظلمت چـنان اطـراف قـلـبم را گـرفته که ربّـنـا یـا ربّـنـایـم کـارگـر نـیـسـت |
![]() |
![]() |
غزل مناجاتی با خداوند
این توبه را اگـر نـپـذیری کجا روم دست مرا اگر تو نگـیری کجا روم گـر نگـذری ز روی سیـاه جـوانـیم مـوی سپـید بر سر پیـری کجا روم |
![]() |
![]() |
غزل مناجاتی با خداوند
خـسـتهام از هـمه اِبـرازِ پـشـیـمانـیها میخورم چوب از این تَـرکۀ نادانیها هرچه پُل پشت سرم بود خرابش کردم حال من ماندم و این وسعت ویرانیها |
![]() |
![]() |
مناجات ماه رمضان و روضۀ سیدالشهدا علیه السلام
جـنـسِ تَـرَکـها روی لبها فرق دارد لـبـهـای مـا با لَـعْـلِ آقـا فـرق دارد مـا پـای سفـره آبْ مینـوشـیم آری پس روضهها با روزۀ ما فرق دارد |
![]() |
![]() |
غزل مناجاتی با خداوند
وقتی گـنـاهان خـودم را میشـمارم با نا امیدی دست خود بر سر گذارم با کـوه عـصیان آمدم دستم بگـیری تـرسـی به دل دارم، ولی امـیـدوارم |
![]() |
![]() |
مناجات ماه رمضانی با خداوند
خـبـر آمـد کـه بـهــار دل مـا آمـد بـاز مــژدۀ کـم شـدن فـاصـلـههـا آمـد بـاز از لـب عــرش خـداونــد نـدا آمـد بـاز بـنـدگـان مـاه خـدا، مـاه خـدا آمـد بـاز |
![]() |
![]() |
مناجات ماه رمضانی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
نگاهم کن! نمیخواهم به حالِ زار برگردم به آن ایـامِ نـفْـس-آلـودۂ تـبـدار بـرگـردم رسیدم سربه زیر آقا مریض احوالم و لطفا مداوایم کن و راضی نشو بیمار برگردم |
![]() |
![]() |
غزل مناجاتی با خداوند
میشود هر روز جرم و اشتباهم بیشتر هست اما بخـشـش تو از گـناهم بیشتر بسکه تن دادم به عصیان و خطا این روزها دور شد از خانهات اینگونه راهم بیشتر |
![]() |
![]() |
مناجات ماه رمضانی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
یک قدم میآیم و صدها قدم یارم شوی با هـمـه نـاقـابـلی آقـا خـریـدارم شوی نیست گهگاهی حواسم با تو پس در غفلتم لیک از رحمت همیشه تو نگهدارم شوی |
![]() |
![]() |
غزل مناجاتی با خداوند
با جرم و عصیانم بُکا را دادم از دست یعـنی کـلـید خـیـرهـا را دادم از دست |
![]() |
![]() |
غزل مناجاتی با خداوند
روی خوشی نشان بده این روسیاه را از شـب زده دریـغ نـکـن نـور مـاه را بیـنـای ظـاهـری شـدم و کـور مطلـقـم وقـتـی بـدست نـفـس سـپـردم نگـاه را |
![]() |
![]() |
غزل مناجاتی با خداوند
آمـدم بـاز به درگـاه تـو با قـلـب حـزیـن بندهات را بِنِگر باز به سر خورده زمین مهربانیت بلندست خداوند! دلت میسوزد قـلب بـشکـستۀ ما را بپـذیـری به یقـیـن |