- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
شهادت امیر المؤمنین علیه السلام ( زبانحال حضرت زینب)
دیگر برایم دل خــوشی معنــا ندارد وقتی تو را بابــای من دنیــا نــدارد رفتی یـتــیــم بی قــرار شهر کــوفه حس کرد تازه طفلکــی بـابــا ندارد |
شهادت امیر المؤمنین علیه السلام
تا که از تیــغ شرر بار عـلی را کشتند هاتفی زد به فلک جار عـلی را کشتند لــرزه بر پیکــر ارکــان هــدایت افتاد نــالــه زد گنبد دوّار عــلــی را کـشتند |
شهادت امیر المؤمنین علیه السلام ( بعد از شهادت )
گر چه در خاک نهان شد بدن خستۀ تو کعبــۀ خلــق بود خــانــۀ در بـستــۀ تو شمع سان سوختی و آب شدی دم نزدی که جهان ســوخته از گــریۀ آهستـۀ تو |
تدفین امیر المؤمنین علیه السلام
وقـتی که آسمـان نجــف پر ستــاره شد بر قبــر نــوح بُهت زده در نظـاره شد آدم بـرای دیــدن حیــدر شتــاب داشت تابوت روی دوش ملائک ســواره شد |
تدفین امیر المؤمنین علیه السلام
تا جسم بو تــراب نهـان در تــراب شد گردون به فرق خاک نشینان خراب شد با یک مدینه غربت و یک کوفه درد و غم مانند شمع سوخت و لب بست و آب شد |
شهادت امیر المؤمنین علیه السلام ( شام غریبان )
شب و تــاریکی و صحــرایِ خاموش فلــک از جــامــۀ مــاتــم سیــه پــوش گــرفـته در زمیــن چـنــدیــن سـتــاره یکی خــورشید خــون آلــوده بر دوش |
شهادت امیر المؤمنین علیه السلام ( زبانحال سیدالشهدا )
به خاک تــربتت بابا نهـادم تا سر خود را شنیدم نالۀ جـانسوز زهــرا مــادر خود را نگه بر دیــدۀ گــریان مــادر کردم و دیـدم که می شوید زاشک دیده زخم شوهر خود را |
شهادت امیر المؤمنین علیه السلام ( بعد از شهادت )
جای منـاجــات سحــرهای تو خــالــی محــراب تنها مانده و جــای تو خـالی امشب برای گــریه کردن بر مــزارت ای مرد تنها جــای زهــرای تو خـالی |
شهادت امیر المؤمنین علیه السلام
نشان آمدنت، روی کعـبــه حــک شده بود و صبر کعبه که لبــریز از تَـرک شده بود دوباره کعبه ترک خورد؟! یا سر تو شکافت؟ از این پدیده، زمان هم دچار شک شده بود |
شهادت امیر المؤمنین علیه السلام ( بعد از شهادت )
كوفه پس از حیدر فضای مبهمی داشت آن شهر غم هر گوشه آثار غمی داشت در كــوچه های شهـر غــم آلود كــوفه هر جا یتـیمی بود حــال درهمی داشت |
شهادت امیر المؤمنین علیه السلام ( بعد از شهادت )
گفتـم به چــاه ای دل شب محرم عــلی امـشـب مـبــاش مـنـتـظــر مقــدم عـلی هرشب صدای غربت او بود و گوش تو امشب تــوئی و زمــزمــۀ مــاتــم علی |
شهادت امیر المؤمنین علیه السلام ( شام غریبان )
شب شد و بین کوچه ها پرنده پر نمی زند کسی به غیر بی کسی حلقه به در نمی زند تو رفتی و آه غمت به آتــشم کــشیـده است در دل من روضۀ تو به جز شرر نمی زند |
شهادت امیر المؤمنین علیه السلام ( شام غریبان )
نخل خرماست خَم و سر به گریبان علی است شب قدر است و یا شام غریبان علی است چشم ما پــر شده از خــون دل شیــر خـدا دل ما قطعه ای از تربت پنهان علی است |
ذکر زمزمه ای شهادت حضرت علی علیه السلام
آه، زینب بـیـا ای دخـتــر من * بیــا کـنــار بستــر من * شد لحظــه های آخــر من * وای وای آه، این من و این تقدیرم امشب * بیا شفا می گیرم امشب * در کوفه من می میرم امشب * وای وای |
ذکر زمزمه ای شهادت حضرت علی علیه السلام
کوچه های کوفه، چه رنگ غم گرفته سینـه ها ز داغ و رنـج و الـم گـرفته جبـرئیل امیـن، زغصـه دم گــرفــتـه یا علی یا حیـدر یا مرتضی یا حـیـدر |
ذکر زمزمه ای شهادت حضرت علی علیه السلام
ای طــفــل یتــیــم کـوفـۀ غــم ای مانــده میــان کوچــۀ غــم ای پیر مریض و دیــده بستـه ای فقــیــر دل غمین و خستـه |
ذکر سینه زنی شهادت حضرت علی علیه السلام
نمی تونم غرق ناله ، دلم رو پرپر ببینم نمی تونم، بابام رو من، میان بستر ببینم قلبـم تو سیـنـه میـزنـه این خـواهـش دل منـه |
زبانحال امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در بستر شهادت
رستگــاریِ خــودم را زِ سحـر می بینم رویِ فــرقم به خدا خـونِ جگـر می بینم گرچه از زخم، سرم تا نوکِ پا میسوزد خــویش را در وسطِ شعـلــۀ در می بینم |
مدح و شهادت امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
ای ولی نعمت من، دلبر و دلـدار علی می زند هر نفسم نام تو را جـار عــلی هیچ کس جز تو مرا نیست خریدارعلی کمکــم کن بشــوم میــثـم تمــار عـلــی |
زبانحال امیر المؤمنین علیه السلام
از شرار دل من چـشم تــرم می سوزد دل من بیشتر از زخــم سرم می سوزد مثل نخــلی كه فتــاده است كنــار دریـا دل گرفته شرر و چشم تــرم می سوزد |