- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و شهادت حر بن یزید ریاحی
مشعـلی در دست آمد راه را پـیدا کـند قطره میآمد که خود را بخشی از دریا کند ما چه میفهمیم «یَهدی مَن یَشاءُ» حال کیست؟ آه بگـذاریـد حـرّ، این آیه را معـنا کند |
زبانحال حربن یزید ریاحی با سیدالشهدا علیهالسلام
پشیمانم که راه چاره بر روی شما بستم سراپا حیرتم! از خویش میپرسم چرا بستم؟ عزیز فـاطـمه! دیـر آمدم اما قـبـولم کن خدا داند که از این پس به عهد عشق پابستم |
مدح و شهادت حربن یزید ریاحی علیهالسلام
طوفان دلش برده از او تاب و توان را در سیـنـه چه باید بکـند این ضربان را دلشوره ای افـتاده به جان همه اعضاش چرخاند به اطراف دو چشم نگـران را |
زبانحال سیدالشهدا علیهالسلام با حربن یزید ریاحی
ای ز خود خالی و از حق پُر شده ای گـرفـتـارت هـزاران حُـر شده |
مدح و شهادت حضرت حر علیهالسلام
جدا میکردی از لشگر مسیر جادۀ خود را به روی اشک میانداختی سجادۀ خود را به استـقـبال تو با روی بـاز آمد امام ما چه مشکل گفته بودی حرفهای سادۀ خود را |
زبانحال حضرت حر با سیدالشهدا علیهالسلام
گرچه من شرمنده هستم یا حسین میشود گـیری تو دسـتم یا حسین چون که بستم راه هستم پست پست روز اول کاش دسـتم میشکـست |
سبک های سقائی شهادت حر بن یزید ریاحی
دل تـو را مـن اگـر شـکـسـتـم بـیـامــدم بـر، تـو ره بـبــسـتـم کـنـون پـنـاهـنـده بر تو هـستم بیا و بگذر؛ ز من حسین جان |
مدح و شهادت حُر بن یزید ریاحی
غرقۀ شک! غرق باور شو که چندان دیر نیست در شط باور شناور شو، که چندان دیر نیست این کـدورتها زلال روشنت را بردهاند بعد از این آئینهمنظر شو که چندان دیر نیست |
مدح و شهادت حُر بن یزید ریاحی
فرمـانده بودی آمـدی سربـاز دین باشی دُر باشی و حُر باشی و مردآفرین باشی از حضرت زهرا شفاعت را طلب داری باید بگـویم هر چه داری از ادب داری |
مدح و شهادت حُر بن یزید ریاحی
سر را گرفت در دل چـادر به دامنش سر را گذاشت غـرق تفکـر به دامنش «یا آتـش مـحـبت، یـا آتـش عـذاب»* او بود و شعـله شعله تحـیر به دامنش |
مدح و شهادت حُر بن یزید ریاحی
آزاد مردی از عرب سر در گریبان میرسد نزد حسین فـاطمه حرّ پشـیمان میرسد غمگین دل و خونین بصر، خسته ز هر جرم و خطا با سوزِ حال و نغمۀ مولا حسین جان میرسد |
زبانحال حر با سیدالشهدا علیه السلام
من خطاکارم؛ جفا کردم به تو؛ اما ببخش گر چه بد کردم؛ پشیمانم؛ مرا حالا ببخش راه بستم بر تو و ترسید از من دخـترت عـلتِ دلشورۀ زینب شدم؛ من را ببخش |
زبانحال سیدالشهدا علیه السلام با حر
ای حُر تو از این پیشتر بودی حسینی حـتی تو در صُلب پـدر بودی حسینی دیـشب دعـا کـردم کـه پیـش ما بیـایی آخـر تـو نه حـرّ یـزیـدی؛ حـرّ مـایـی |
زبانحال حربن یزید ریاحی با امام علیه السلام
عزیز فاطمه! بر درگه عفوت سر آوردم گـناهی از تـمام کوهها سنگـین تر آوردم من آن حُرّم کز اول خویش را سدّ رهت کردم تو را در این زمین بین هزاران لشگر آوردم |
زبانحال حر با سیدالشهدا علیه السلام
گـفـت سـیـر نـار و دوزخ مـیکـنـم عـارفــانـه طـی بـــرزخ مـیکــنــم یک طرف پیغـمبر و یک سو یزید "اُدخُـلوها" گفت با "هَل مِن مَـزید" |
زبانحال حر با سیدالشهدا علیه السلام
آرامـشم ده تـا که طـوفـان تو بـاشـم آئـیـنه ام کـن تا که حـیـران تو باشم آزاده ام امـا گــرفـتــار تـو هـســتــم خارم که خواهم در گلستان تو باشم |
زبانحال حر با سیدالشهدا علیه السلام
سوارِ گـمـشده را از میان راه گرفـتی چه ساده صید خودت را به یک نگاه گرفتی شبیه کشتی نوحی، نه! مهربان تر از اویی که حُرِّ بد شده را هم تو در پناه گرفتی |
مدح و شهادت حر بن یزید ریاحی
قسمت این بود دلت از همه جا پُر باشد قـلـبت آمـادۀ یـک چـنـد تـلـنـگـر باشد همه دیـدنـد کـسی سمت حـرم مـی آیـد تا مگر در دل دریای جنون، دُر باشد |
زبانحال حر و سیدالشهدا علیه السلام با یکدیگر
از کوچههای خاطرههایش عبور کرد پلکی زد و دوباره خودش را مرور کرد میکرد حس بزرگی بار گـناه خـویش میخواست تا رها شود از دست چاه خویش |
زبانحال حر بن یزید ریاحی با خداوند
خدایا قطره بودم متصل کردی به دریایم برون آورد دست رحمتت از دار دنیایم من آن آوارهای بودم که کوی یار را جُستم و یا گمگشتهای بودم که مولا کرد پیدایم |