- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
توسل به خداوند کریم در اوضاع کنونی
روزگار است و گهی با ناخوشی سر میشود گاه عكس میل ما بد هست بدتر میشود در تمام ناخوشیها چاره جز تسلیم نیست هر كه تسلـیم خـدا باشد معـطر میشود |
غزل پندیات
واى ازآن دل كه درى رو به خدا باز نكرد تا فــراسوى ملك، همت پـرواز نـكـرد بال نگشود و خيال و سر پرواز نداشت با شهيدان خدا زمـزمـه اى سـاز نكرد |
غزل پندیات
لحظه اى خود را بيا از خويشتن بيگانه كن ديـدنى ها را فـداى ديـدن جـانــانـه كن تا به كى مِى از سبوى غير مى نوشى بيا از سبوى رحمت حق باده در پيمانه كن |
غزل پندیات
هركس كه آرزو به زر و زور مى كند خود را زفيض رحمت حق دور مى كند در ملك جان زياده مكن آرزو، كه مرگ آهـنـگ آرزوى تـو در گــور مى كـنــد |
غزل پندیات
هر كه خود را بـيـشـتـر پـابـند دِرهم مى كند بيشتر خود را اسيــر محـنت و غــم مى كند وه چه بدبخت است آنكه با وجـود ذات حق سر بر دون همّتان از بهـر نان خــم مى كند |
غزل پندیات مختوم به نام امیرالمومنین
هركه عارى از ريا گردد صفايش میدهند چون كه گردد باصفا بر ديده جايش میدهند اهل تقوا را به محشر امتـيـاز ديگريست گرچه اين جـا بيشتر جـام بـلايش میدهند |
غزل پندیات
هوس هر جا نهد پا را تـمـنّـا میشود پيدا چنانكه اسم هر كس از مسمّا میشود پيدا به دنيا دل مبند اى دل كه دنيا جاودانى نيست كه معـيـار عـلى از ترك دنيا میشود پيدا |
غزل پندیات
گول زرق و برق زر را میخورى اى دل چرا؟ زندگى را میكنى بر خويشتن مشكل چرا غنچه گل شد، گل خزان گرديد وبلبل شد خموش مانده اى اى باغبان، حيران و پا در گِل چرا |
غزل پندیات در بی ارزشی دنیا
پیش صاحب نظران مُلک سلیمان باد است بلکه آن است سلیمان که زمُلک آزاد است ایـنـکـه گـویـنـد بر آب است نـهـاد دنـیـا نیک اگر در نگری خواجه همه بر باد است |
غزل پندیات
دردا که مثل ميـثـم و سلـمان نميشويم سلمان شدن که هيچ، مسلمان نميشويم وقتی که غرق سستی وجهل و تغافلیم لبـریـز استـجـابت و ايــمــان نميشويم |
غزل پندیات
برای زنـدگـی سـرخ، کـربـلا کـافـی ست برای لاله شـدن، فـهـم لاله ها کافی ست نــدای "هـل مـن..." ســالار کـربــلا آمـد برای گـفـتـن لـبـیـک، این نـدا کافی ست |
غزل پندیات
شب و روزم گذشت به هـزار آرزو نه رسیدم به خویش، نه رسیدم به او نه ســلامــم سـلام، نه قـیـامـم قــیـام نه نـمـازم نـمـاز، نه وضـویـم وضو |
غزل پندیات |
غزل پندیات
از جنون این عالــم بیگــانه را گم کردهام آسمــان سیرم، زمین خــانه را گم کردهام نه من از خود، نه کسی از حال من دارد خبر دل مــرا و من دل دیــوانه را گــم کردهام |
غزل پندیات
در بهاران سری از خاک برون آوردن خندهای کردن و از باد خــزان افسردن همه این است نصیبی که حیــاتش نامی پس دریغ ای گل رعنا غـم دنیا خوردن |
غزل پندیات مناجاتی
باید از آفـاق و انفس بگذرى تا جان شوى وآنگه از جان بگذرى تا در خور جانان شوى طُرّه گیســـوى او، در كف نیاید رایـــگان باید اندر این طریقت، پاى و سر چوگان شوى |
مناجات و پندیات
شمیـم اهل نـظـر را به هر کسی ندهند صفای وقت سحر را به هر کسی ندهند کجـاست دیــدۀ روشنــدلان بـاطـن بین نگــاه نیک نظــر را به هر کسی ندهند |
مناجات و پندیات
راز و نـیــاز گــوشــۀ آرام بهتـر است وقت دعــا، نشستـن بر بام بهتــر است عبـدالـکـریـم بودن ما اعـتـبــار ماست عبــدِ تو بودن از لقب و نام بهتر است |
مناجات و پندیات
ای دل به دست موج هوس هر طرف مرو با این حبــاب در پی کسب شــرف مـرو چشم کــریم مانده به راهت که در زنــی بیهوده پس به این طرف و آن طرف مرو |
غزل پندیات
هميشه قدرت و مکنت بهجا نخواهد ماند مدام در کف زرگر طلا نخــواهد ماند غـم زمانه مخور فکـــر توشـۀ ره کن کـه جاودان احدي جز خدا نخواهد ماند |