- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
در کوچه بود جسم امام جوان، جـواد؟ یا بام، شاخه بود و گُلش بر زمین فتاد ملعون دهر، داد به معصوم عصر، زهر بس اُمّفَـضل داشت به اِبنالـرّضا عِناد این جـسم سبـز بوی گـل سرخ میدهد دست که داد دستهگـل فـاطـمی به باد؟ شد کوچههای شهر پر از عطر و بوی گل گـویی فـتاده بـاغ گـلی روی دوش بـاد گه نـام بـاب بـرد و گـهی آب آب کرد لبتـشنه داد جان و جـوابش کسی نداد آن کس که اَنُفس از نَفس او نَفس گرفت زد همچنان نفس نفـس و از نفـس فتاد
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
شکـسـتهاند قـلمها و بـسـتـهاند دهـانها نـشـسـتهاند قـدمها و خـسـتهاند تـوانها نبرده راه به جایی خیال از تو سرودن چه ساکناند زمانها، چه الکناند زبانها چه حاجتی به بیان است آنچه را که عیان است که شرح عمر کمت نیست در توان بیانها کم از شکوه تو گـفـتـند راویان احادیث نشـسـته داغ عـظیـمی میان سیـنۀ آنها کسی که حرز تو را بسته است بر سر بازو کشیده خط سیاهی به دور خط و نشانها یکیست لطف و عتابت هر آن که دور شد از تو چـشیده است بلاها و دیده است زیانها تویی که مرجع حلُالمسائل است نگاهت به ما نگـاه بـیـنداز در هجـوم گـمـانها همیشه قصۀ تو میخورد گریز به گودال درست لحـظۀ آخر بـریده است امانها رضا شدهست علیاکبر و شدی تو حسینش عوض شدهست فقط جای پیرها و جوانها دوباره راهی مشهد شدیم و توشۀ ما شد پُر از عریضۀ حاجت شبیه نامهرسانها غـریبزاده! قـریبِ به اتـفـاق سپـردنـد که حاجت از تو بخواهیم ای امام جوانها!
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
الا ای مـظـهـر جــود خــدایـی جوادی حضرت ابن الرضایی دو دسـت خـالـی آوردم برایت نـه دنـبـال غــذا و آب و نــانـم نه مـحـتـاج عـطـای دیـگـرانـم خودش فرموده تو باشی مرادم کرم تو؛ جود تو؛ دست گدا من وفـای دائـمـی تـو بـی وفـا مـن ولی به رو نیـاوردی تو اصلا گـنـهـکـارم گـنـه بـسـیـار دارم نظر کن دیـدهای خـونبار دارم سگ کـهـف جـوادم جـانـم آقـا نه دنیا نه طلا میخواهم از تو بجای آن ولا میخـواهـم از تو اگـر چـه جـلـد بـام کـاظـمـیـنـم دوباره ماجرای حجره با زهر دوبـاره دردها را شد دوا زهر کـشید از سـیـنهاش آتش زبـانه غریبانه به حجره دست و پا زد زمین که خورد مادر را صدا زد بفکر روضه خـدالـتریب است
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
روی خاک حجره افتاده سر ابن الرضا آه، آه از لحـظـههـای آخـرِ ابن الـرضـا بر جوانیش بریزد چشمِ پیری، اشک خون گشته دیگر زندگی، درد سر ابن الرضا بی کسی شد قسمت آن که کس هر بی کس است ای اجل تنها تو هستی یـاور ابن الرضا هر چه هم آمد سرش شکر خدا دیگر نبود نیزه و سنگ و عصا دور و بر ابن الرضا شکر حق جان بر لب بابا نیاورده است با کاکلِ خـونین، عـلـیِ اکـبرِ ابن الرضا* هر چه در بغداد شد، شکر خدا دیگر نگشت چـادر خـاکی نصیب دخـتـر ابن الرضا
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
به چشمت میهمان کردی تمامِ عمر، زمزم را به خاکِ تشنه خواندی آیۀ بارانِ نمنم را تویی آن کودکی که از سکوتش درس میریزد دهان وا کن که بشناسند از هر علم، اَعلَم را غلام خُردهشاگردانِ شاگردانتان میشد به دَرسَت میفرستادند اگر یحییبناَکثَم را زیادت نه؛ کمت هم از سر عالَم زیادی بود نمیدانند دسـتان جـوادت مـعـنی کـم را نمک نشـناسها انداخـتـند اندازۀ جـودت به جان شانهات سنگینی یک کوهْ ماتم را به مشتت جمع شد کابوسِ خاکِ چادر مادر زمین با اشکهایت ریخت بر سر؛ خاکِ عالم را قیامِ انتـقام از دستهای کـوچکت پا شد چشاندی بر دهان کوچه چندین مشتِ محکم را تو را با روضههای مادرت کشتند، با سَم نه به کامت ریخت انگورِ اجل با زهر، مرهم را اگر میدید امّالفضل، درمانت شهادت بود به بیمارش نمینوشاند، هرگز مرهمِ سَم را زمین در قابِ چشمش آخر ذیالقعده را میدی نگاه تشـنهات یک آسمان مـاهِ محـرّم را مسافر بودی و پشتِ نگاهت کاسهآبی ریخت نشان میداد حالِ رفتنت یک کربلا غم را
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
مبارکی تو و خود رزق بیحساب، جواد ندیـده است شـبـیـه تو را تـراب، جواد برای وارث جـود رضـا شدن بیشک نشد به جز تو کس دیگر انتخاب، جواد اگر چه کل جهان بر سرت خراب شده است سرت ندیده به خود مجلس شراب، جواد هـزار شکـر که بعد از شهـادتت دیگر نبود صحـبـتی از معجر و نقاب، جواد
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
با آن سِخـاوت و کَـرَم و مِهـربـانیات حَـقَّـت نـبـود این همه دردِ نـهـانـیات تاثیر کرده زَهر به هَر عضوِ پیکرت طعـنه زَنَـد به لالـه، رُخِ ارغـوانیات آبَت نمیدهد به خُـدا، دست و پا مزن رَحمی نمیکند به تو این یارِ جانیات در آه آهِ آخَــرَت اِی مـــاهِ فــاطـــمـــه بوی مدینه میرسَد از روضه خوانیات از بس به داغِ پهلوی صِدّیقه سوخـتی پـیـریِ تـو رسـیـد در اوجِ جـوانـیات افتاده ای به یادِ حَسَن که به کوچه گفت؛ “مادر؛ فدای صورتِ رنگین کمانیات”
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
خوشبخت شد آنکس که گرفتار جواد است عاشـق شدن ما سر اجـبار جواد است عـمریست گـدائیم ولی غـصه نداریم سقـف سرمان سایۀ دیـوار جواد است ما را نبرید از سر این کوچه به جایی جنّات خـدا گـوشه و بازار جواد است در نوکـری خود طـلـب مـزد نکـردیم پُر بودن این کیسه به اصرار جواد است سـائـل شـدن ما عـطـش بـنـدگی آورد چون سفرۀ ما سفرۀ افطار جواد است جان میدهد این کندنِ جان پیش کریمان عیسىٰ شده آن مُرده که بیمار جواد است تا صبح ابـد خـانـهات آبـاد رضا جـان از بس حـرمت مشهد آثـار جواد است گـفـتند چرا گریه کن فـاطـمـه هـستید؟ گفتیم که این کار فـقط کار جواد است
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
جـوان خـانـۀ زهـرا غـریبِ زهـرا تو صـدای نـالـۀ اَمَـن یُـجـیـبِ زهـرا تـو بـمیـرم از غـمت آقـا کـسی نداری که غریب و زخمی و تنها کسی نداری که میان حُـجـره پَرَت را کسی نمیگـیرد عزیزِ تشـنه سرت را کسی نمیگـیرد چقدر غرقِ عرق غرقِ درد تب داری میانِ سُرفـه جگرپاره رویِ لب داری بـه دادِ تـو نـرسـیـدنـد تا صـدا نـزنـی کسی نبود کنارت که دست و پا نزنی صدای بال و پَر بسته از قـفـس نرسد صدا نزن که صدایت به هیچکس نرسد نگو جوانِ رضا تشنهای که آبی نیست بیا نگو جگرت سوخت که جوابی نیست عجیب زهر بدی بود شعله بر پـا کرد تمامیِ جـگـرت را که اِربـاً اِربـا کرد کسی نگفت که آبی دهان خشکـش را کسی نگفت که رحمی زبانِ خشکش را میان حجـره پَـرَت را کسی نمیگـیرد عزیزِ تـشنه سرت را کسی نمیگـیرد نه ظرف آب کنار و نه بستری داری نه گِرد خویش برادر نه خواهری داری برادری که به قـربـان پـیـکـر تو رَوَد نه خواهری که رسد زود همسر تو رَوَد نه گریهکُن که پِیات سر به دشت بگذارد نه خواهری که برای تو طشت بگذارد
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
یکـبـارِ دیگـر شد جسارت کنج حجره مـزد مـحـبّـت شد خـیـانت کـنج حجره از زهرِ اُمّ الفضلِ ملعـون شعلهور شد قـرآنِ سـرتاسـر فـضیـلـت کنج حجره خیری ندید از هـمسری که قاتلش بود انداخت او را بد به زحمت کنج حجره
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
ایـا ای مــظـهـر نــور خــدایـی تــو امـــیــد هــمـه اهـل ولایـی چو اجدادت تویی صاحب کرامت گـل زهـرا جـواد ابن الـرضایی تــویـی نــهــم گـل بــاغ ولایـت به شیعـه همچو بابت مـقـتـدایی تـمـام اهـل عــالــم را امــیــدی چراغ بینش و شمس الضحـایی ســرا پــای وجــودت نـــورِ الله به چشم اهل دل نـور و ضیایی کرم بارد زِ هر انگـشت پـاکـت به هر سائل کنی لطف و عطایی گــدا از درگـه تــو رد نـگــردد که سر تا پا همه جود و سخایی تویی سرمـنشاء لطف و عنایت امـیـد اهـل مـعـنـا، جـان مـایـی به زیـر سـایـۀ لـطـفـت نـشـیـنم که تو مولای من صاحب لوایی حــریـم کـاظـمـیـن تـو بـهـشـتـم وَزد در آن حـرم بـوی خـدایـی چنان زهرای اطهر در جـوانی به راه دین حـق گـشـتـی فـدایی به دست هـمـسـر نـا مـهـربـانت شـهـیـد کـیـنـه با زهـر جـفـایـی زمن جز خوبی و احسان چه دیدی تو بـرگـو در پی قـتـلـم چـرایی شده دل خون ز داغت هادی تو زنـد فـریـاد، داد از این جـدایـی منم دل خسته بیمار تو ای دوست دو عـالـم تو امید این (رضایی) بوَد این خواهشم از حضرت دوست دم آخـر بـه بــالــیــنــم بـیــایـی
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
در میان حجره جان میداد و یک یاور نداشت غیر درد و غم نهان در سینه آن سرور نداشت آفتاب عـمر کـوتاهش نهان میشد ولی آسمان دیدهاش جز اشک و خون اختر نداشت بوی عطر غربت آمد از حریم حجرهاش باغبان باغ غم چون او گل پرپر نداشت کس عیادت جز اجل زآن یوسف زهرا نکرد پیک مرگ آمد ولی او تاب در پیکر نداشت تا کـند رفـع عـطش آن لالـۀ بـاغ رضا غیر سقای دو چشمش هیچ آب آور نداشت در دل دریای ماتم دست و پا میزد چو موج زورق افتاده در توفان غم لنگر نداشت خاک قبرش چون که میبخشد به عالم آبرو هر که رخ را بر حریمش سود «یاسر» بر نداشت
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
تـسلای دلِ مظـلـومِ عـالم عالـمی دارد گلوی تشنه کامِ زهر خورده مرهمی دارد برای جرعه آبی دست و پا میزد؟ نه وَاللهِ بیادِ تشنـۀ گودال، در جانش غمی دارد صدای العطش با نالۀ مادر بهم آمیخت بمیرم گوشۀ حجره، چه حالِ دَرهمی دارد بخاک اینجا سرش، از پیچ و تابِ زهر افتاده چنان سَروِ شکسته، گوئیا قدّ خَمی دارد به اُم الفضلِ ملعونه بگو: دست از سرش بردار شبیهِ مادرش زهرا، جواد عمرِ کمی دارد بزیرِ لب نوا میکرد: من داغِ حسن دارم که این جور و جفا را این جگر از مَحرمی دارد پیِ دیـدارِ هـادی "یابُـنَـیَّ" گفت، تا آمد بیادِ اکـبرِ لـیلاست، اشکِ نمنـمی دارد ندارد خواهری را در برِ خود گریهکن، اما به مانند حکیمه دخترِ خود همدمی دارد خدا را شکرجسم او، نشد پامال سم اسب نه خنجر بر روی حنجر، نه از خونش یَمی دارد در این مقتل هزاران شکر، نگشته غارت اموالش سلیمانی که بر انگشتِ عصمت خاتمی دارد نه بر نیزه سری دید و نه عریان پیکری بر خاک نه گِردا گِردِ اهلِ بیتِ خود نامحرمی دارد
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
بـاران گـریههای شـبانه که پـا گرفت دست مرا دوباره جوادُ الرِّضا گرفت یادش بخیر تا که رسـیدم به کاظـمین از چشم من دو مرتبه گنبدْ نما گرفت گـفـتم سلام حضرت احـسان بیکران در سایهسار مهـر تو دیدم دعا گرفت فرصت برای عرض حوائج نمیدهی چیزی نگفته حاجت خود را گدا گرفت آه ای جـوان آل عـلـی روضـۀ تـو را باید که از مـدیـنه و از کـربلا گرفت مانند مـادرت به زمین خوردهای اگر زهر جفا رسید و توان از شما گرفت صورت مکش به خاک زمین، نور عالمین از موی خاکیات دل عرش خدا گرفت فریاد العـطش که کشیدی تو از جگر با سوز نالهات همه عالم عـزا گرفت هی دست و پا زدی وسط حجرهات فقط مـادر بخـاطـرت دم واغـربـتا گـرفت از آه و نالهات شده این حجره کـربلا گفتی حسین و گریه امان تو را گرفت ذکرش خدا خدا؛ که همان دم سنان رسید با نیزه راه صحبت او را چرا گرفت؟ والشِّمرُ جالسٌ؛ سر او را ز پیکـرش با ضربههای خنجر کند از قفا گرفت
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
یک باغ روضه دارد این لاله در شکفتن کی میشود خزان را با یک اشاره گفتن چون خاطراتِ عمرت در طولِ زندگانی آن هم خلاصه گشته در موسمِ جوانی از دردِ غـربتِ تو آخر کسی نپـرسـید دلمـردگـان کجا و این روحِ آسـمـانی
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
دلـم در هـوای جـواد الائـمّـه گـرفـتـه نـوای جـواد الائـمّـه بلند است بر بام قصر سخاوت هـمـاره لـوای جــواد الائـمّـه بزرگی ببـوسد زمین ادب را که افـتد به پـای جواد الائـمّه
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
عـمری گدای صاحب این خانه ماندیم خود را درون مجلس روضه رساندیم گـاهی بـلـند از پـردۀ دل گـریه کـردیم گاهی به زیر لب زیارتنامه خـواندیم
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
وسط حجرۀ در بسته چه بیپر شدهای کـشتۀ زهـر جـفـای دل هـمسر شدهای صورتت گـشته کبود و نفست میگیرد پسر هـشتم زهـرا تو چو مـادر شدهای
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
عجب خجسته حدیثی که همچو گوهر بود سـفــارش پـدری بـه جـوان دلـبـر بـود چه بارگاه و چه صحنی شبیه مشهد ما چـه آشـیـانـۀ امـنـی شـبـیـه مـشـهـد مـا چه خوب میشد اگر تا سحر درون حرم فقط سه واژۀ تنها من و ضریح و سرم تـمـام عـمـر نـشـسـتـم به آسـتـان شـمـا همیشه خیره نشـستم به کنج خوان شما چنین غریب به چشمش ندیده کون و مکان چـنـین اسیـر غـمی تا ابـد نـدیـده زمان
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
شبنـشینانِ فـلک چـشم ترش را دیدند همهشب راز و نیـاز سحـرش را دیدند تا خدا سیر و سفر داشت همهشب، وَز اشک غرق در لاله و گل رهگذرش را دیدند هر زمان رو به خدا کرد در آن خلوت اُنس او دعـا کرد و ملائک اثـرش را دیدند همه سیراب از این چشمۀ رحمت گشتند سائلان بخـشـش دُرّ و گهرش را دیدند عــمـر او آیـنـۀ عـمـر کـم زهــرا بـود در جوانی همه شوق سفـرش را دیدند دود آهش به فلک رفت از آن حجرۀ غم شعـلههای جـگـر شعـلـهورش را دیدند هرکه پروانۀ شمع غم او شد، هر شب عـرشیان سوختن بال و پرش را دیدند
: امتیاز
|
شهادت حضرت امام جواد علیهالسلام
گوشهای افتاده بود و دست بر زانو گذاشت گاهگاهی دست را بر دیدۀ کم سو گذاشت گـاه میپـیچـید از دردِ زیاد و نـاله کرد گاه میلرزید و دست خویش بر پهلو گذاشت گاه از سوزِ عطش فریاد میزد العطش گاه بر دیوارِ حجره بیتکّلف رو گذاشت در میانِ حجرۀ در بسته شد مثلِ حسین یا حسینی گفت و روی گونههایش جو گذاشت گاه میگفت از سُـویدای دلش یا فـاطمه گوشهای رفته دو دستش را روی بازو گذاشت این جوان نورِ دو چشمانِ علی موسی الرضاست غصّهها در میانِ سـینۀ خود تو گذاشت گریه کن در این مصیبت با تمامیِّ وجود گوشهای افتاده بود و دست بر زانو گذاشت
: امتیاز
|