- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
سالگرد رحلت امام خمینی رحمة الله علیه
هنوز این کوچهها این کوچهها بوی پدر دارد نگـاه روشن ما ریشه در باغ سحر دارد هنوز ای مهربان! در ماتمت هر تار جان من نیستان در نیستان، زخمههای شعلهور دارد نـمیگـویم تو پـایان بهـاری؛ بـعـد تو امّا بهار عـیش ما لبخـند از خون جگر دارد اگر خورشید رفت، این آسمان خورشید میزاید اگر خورشید رفت، این آسمان قرص قمر دارد در این بازار، عاشقتر کسی کز خود نمیگوید هـمیشه مرد کمگـو دردهای بـیشتر دارد مخواه از نابرادرها که یار و مونست باشند عزیز مصر بودن، یوسف من! دردسر دارد دو روزی مهربانا! غربت ما را تحمّل کن میآید آن کـه از درد تـمام ما خـبر دارد
: امتیاز
|
سالگرد ارتحال امام خمینی رحمة الله علیه
نام تو پُـر شده است کران تا کـرانهها هر جا که رو کـنم ز تو بیـنم نشانهها دسـتـم نـمیرسـد به تـمـاشـای تو دگر ای روح پـر کـشـیـدۀ در بیکـرانـههـا از سوگ یار رفته نشد طاقتی، که لب بر هم نـهـم ز گـفـتن این شـاعـرانهها از جای خالی تو جـماران چه پیر شد گیرد ز هر شکسته دل، از تو نشانهها حـلقـه زدیم مثـل یـتـیـمـان به دور هم اشـک است تـرجـمان تـمـام بـهـانـهها ای خفـته در جوار شهیدان لالـهگون! روح خـدا! امـام هـمـه عـاشـقـانـههـا! بر پشت خصم خیرۀ این انقلاب هست از تو هـنـوز جـای دو صد تازیـانهها بعد از تو ای بهار! نسیـمی امید بخش وا مـیکـنـد بـه بـاغ تـمـام جــوانـههـا پا را به روی تارک خورشید مینهیم مــائـیـم از تــبـار هـمـه جــاودانــههـا تا خـط و مشی و راه تو باشد مرام ما (ثـبت است بر جـریده عـالـم دوام ما)
: امتیاز
|
سالگرد ارتحال امام خمینی رحمة الله علیه
تـقـدیم غـمت خـون جگـر لالـۀ ما بود بیمـهـر رخـت سایه غـم هـالۀ ما بود هجـران تو در دل شـرر نـالـۀ ما بود هر لحظه فراغت غم صد سالۀ ما بود ای ماه که دادی همه را مهـر خـدائی چون شد که دمیدی به شبستان جدائی ای یـاد جـمـال تـو چــراغ سـحـر مـا ای داغ تو تـا شـام ابـد بـر جـگـر مـا ای روی نهـان از نظـرت در نظر ما حیف است که باشیم و نباشی به بر ما هر صبح فـراق تو به ما شـام بلا بود ایــام غــمـت بـر هـمـه ایــام بـلا بـود ای ماه جماران که ز هجرت چو هلالیم یکبار برافروز و ببین ما به چه حالیم سر تا به قـدم محنت و اندوه و ملالیم باید که بـسـوزیم و بـگـرییـم و بنـالـیم عمر است پس از مرگ تو شرمندگی ما بیتـو شـده جـان کـنـدن ما زنـدگی ما ای هـمدم یـاران خـدا جـوی جـماران ای کعبه دل بیت تو در کوی جماران ای گرد عزایت به سر و روی جماران با یاد تو چـشم همگـان سوی جماران بازآ که خزان بیتو بهاران دل ماست بیت الحزن از غصه جماران دل ماست ای رفــتـه بـه دیـدار خــدا بـا دلِ آرام آرام دل آرام که گیتی است تو را رام از نهضت تو مانده به جا نهضت اسلام با صبح قیامت شب کفر است به اتمام دیگـر به وطـن دیـو سـتـم بـاز نـیـایـد از طـبــل ابــرقــدرتـی آواز نــیــایــد آرام کـز اعــدای تــو آرام ربـــودنــد یـاران همه از دور پـیـام تو شـنـودنـد از مـرکـز الـحـاد بـدین راه گـشـودنـد در دامن کـفـر آیت تـوحـیـد سـرودنـد خـورشـید قـیام تو گـرفـته هـمه جا را بخـشنده پیامت به جهـان نـور خدا را
: امتیاز
|
سالگرد ارتحال امام خمینی رحمة الله علیه
رفـتی و عطر یاد تو در روزگار ماند یعـنی که از تو خاطـره بیشـمار ماند رفتی و در فـراق تو این مـلت بزرگ خون گریه کرد و تا به ابد اشکبار ماند رفتی و با غروب تو، قرآن غریب شد اسلام ناب، در غـم تو، سـوگـوار ماند رفـتی تو و حـماسـۀ سـرخ حـسینیات تا نـهـضت امـام زمـان بـرقـرار مـاند رفـتـی تـو و بـنـای بـرومـنـد انـقـلاب با این شکـوه و جـذبـۀ پُـر اقـتدار ماند رفـتی تو و نرفت ز دل شـوق زندگی در حیرتم از او، که برای چه کار ماند مُردی و زنده گشت ز تو، دین احمدی تـاریخ را، به نام تو این افـتخـار مـاند دست امـام عـصر نهـد مرهـمی مگـر این سینه را، که در غم تو سوگوار ماند آتش گرفت جانم و تن شعلهوار سوخت از ماجـرای کـرب و بلا بیـقـرار ماند
: امتیاز
|
مدح و ارتحال حضرت امام خمینی رحمة الله علیه
تـاب فـراق روی تو را آسـمـان نداشت داغت به دیده ها بجز اشک روان نداشت ای پیر میکـده ز غـمت باده خشک شد مـیـخانه تـاب نـالـۀ دُردیکـشان نداشت بعد از عـروج روح تو روح قـصیدهها جز رنگ آه نای سخن بر زبان نداشت یک لحـظه نبض ثانـیهها بیصدا طپـید زیرا که درک پر زدنت را زمان نداشت روزی که آمدی هـمه گلها شکـفته شد مثـل تو خاک خـستۀ ما باغـبان نـداشت ای بـاغـبــان بـاغ شـهـیـدان لالـه گـون باغت بهشت عاطفه بود و خزان نداشت بودی اسـیر خـال لـب دوسـت، ما به تو عشق تو جز به یکیک دلها مکان نداشت بودی تو پـیک رحـمت پیـغـمبر عـظـیم تـاریخ شیـعه مثل تو نامـهرسان نداشت از خطبههای حیدریات کاخ ها شکست سیل هجـوم کفـر به پیشت توان نداشت مثـل عـلی دلت ز گروهی شکـسته بود کی گفته نای پُر ز غمت استخوان نداشت؟ یادش بخـیر عـطر جـماران و عطر تو عطری که عطر عشق تو بود و جنان نداشت زهرا چو مادری به عزای تو گریه کرد بزم مصیبت تو جز او نوحهخوان نداشت روزی که جسم تو ز سر دستها گذشت در خاطرات عشق نظیرش جهان نداشت جسمت به زیر سایه و مردم به گرد تو تاب وداع روی تو پیر و جوان نداشت ای سیدی که جد تو در خاک و خون نشست جسم حـسین جد تو یک سایـبان نداشت زیـنـب به قـتـلگـاه بـرادر نـظـاره کـرد بیکفن و دفن گذشت چرا که امان نداشت
: امتیاز
|
مدح و ارتحال حضرت امام خمینی رحمة الله علیه
راه گـم بود، اگر نـام و نـشان تو نبـود اگـر آن دیـدۀ بـر مـا نـگـران تو نـبـود كـوه بـیـداد ز بـنـیـاد نـمـیشـد ویـران اگر از خـشم، نهـیب تو، تكان تو نبود ریشه آنچه نبـاید، كه ز جا بر میكند؟ اگـر امـیـد، به بـازوی تـوان تـو نـبـود چه كسی راه، به دنیای كرامت میجست اگـر انـوار دل فـیـضرسـان تو نـبود؟ جامۀ نو، كه بر این ملك كهن میپوشید؟ آه... ای پیـر، اگر بخت جوان تو نبود پـای تـردید به دلهای كـسان وا میشد نام محـبـوب، اگـر وردِ زبـان تو نـبود مأمنی یافت سخنهای خوش اهل طریق كه در اظهار، به جز طرز بیان تو نبود آنچه گفتی و بر آن زد دل ما، مُهر قبول حرف حق بود، فقط حرف دهان تو نبود هـسـتیات بود بـرازنـده سیـر ملكـوت این جهان گرچه جهان بود، جهان تو نبود
: امتیاز
|
مدح و ارتحال حضرت امام خمینی رحمة الله علیه
ای روح ایمان، روح ایران، روح قرآن روح خدا، روح پیمبر، روح فـرقان ای روح هستی بخش، تو آرام روحی دارای کـشـتی نـجـاتی، مثـل نـوحـی ای بت شکن، مانند ابـراهـیم هـستی الحـق که تو فـرزنـد ابراهـیم هـستی تو ریـشه کَـن سازِ هـمه نـمرودیـانی مـوسای دیگـر، دشـمن فـرعـونـیانی احـیــاگـرِ دیـن خــداونــدِ حـمــیــدی آری مـسـیـحِ تـازه در قَـرن جـدیـدی با صـوت داودیِ خـود جان آفـریدی در نـیـمـهٔ خـرداد طـوفـان آفــریـدی جـانِ زمین را با زمان تـزویج دادی اسـلام را در عـالـمـی تـرویـج دادی اسلامِ تو اسلام سـفـیـانیست؟ هرگز اسلام آمریکای شیـطانیست؟ هرگز اسـلام روح الله، اسـلام جـهـاد است اسلام حزبالله، صلحش در نهاد است دین، چارده قرن است که پیکار دارد یـعــنـی أشِـدّاءُ عـلَـی الـکــفــار دارد دینی که میگویند برخی، دینِ نمائیست دین نیست آن دین، بلکه نوعی دین زدائیست دین را جدا از کـربلا دانند، بعضی! از شورِ عاشـورا جدا دانند، بعضی! اسلام، تـنهـا نیست فرهـنگِ عـبادت اسلام، با دشمن جهاد است و شهادت یک قوم یارِ صف به صف دارد خمینی آری که فـرزنـد خـلف دارد خـمـینی تا یکصدا صوتِ جلی هستیم، هستیم تا پـیـرو سـید عـلی هـستـیم، هـستـیم سـید عـلی، یعـنی جـوادیِ الحـسـینی سیـد عـلـی یعنـی هـمان راه خـمیـنی کوریِ چشم دشمنش، جان پَروریدند ما را شـهـیـدان حـریـمـش آفـریـدنـد تا کـربلا برپاست، قـربانیِ ما هست سربـند یا زهـرا به پیـشانیِ ما هست
: امتیاز
|
مدح و ارتحال حضرت امام خمینی رحمة الله علیه
از نخل بیسر آن قدر سرو و صنوبر ساخت تا عـزّت امـروزۀ ما را مـقـدّر سـاخـت آوازهاش در کوچه و پس کوچه پیچـیده از خاک مُرده این مسیحا کوهی از زر ساخت دیـروز دلها تحـت تـأثـیـر کـلامش بود با منبر خود مـادرانی کاوهپرور ساخت مـیـراثدار او بـسـیج چـند میلـیونیست با میثم و مقداد و حجر و حمزه لشگر ساخت چـشـمان او دنـبال تـقـریب مـذاهب بـود از شیعه و سنی برای هم بـرادر ساخت پیر و جوان بر روی لب الله اکبر داشت این عارف بالله شهری حیرتآور ساخت دنیا مرید مکـتب "طیب" سرشت اوست سربازهایی مثل حر پاک و مطهر ساخت مشکلگشای خط شکنهای دو کوهه شد با هر دعا راهی برای فتح خیبر ساخت دامـان او مـهـد تـمـامـیّ شـهـیــدان بـود صیاد و زین الدین و چمران و هنرور ساخت در روضههای آتـشـین کـوثـری هر بار آهی کشید از دل جماران را معطر ساخت ما نه پدرهامان ولی با چـشم خود دیدند اعجاز روحالله یک ایران دیگـر ساخت
: امتیاز
|
رحلت امام خمینی رحمة الله علیه و مدح مقام عظم رهبری
با غـریـبان ای دلا دمـساز شو لحظهای با عاشقان همراز شو ای که راه سرخ از یاد تو رفت دین سرخ و اصل و بنیاد تو رفت ای دل امشب جان مولا مرد باش با قلوب اهل دین هـمدرد باش خـیز و حـزب الله را یاری نما با ولایت بهـر دین کـاری نـما طالب ذکـر و سـلام بَـرد باش چون خـمینی آشنا با درد باش اهل دین درد آشـنای حـیـدرند آشـنـا با رنگ و درد کـوثـرند حرف ما همدرد بودن با ولی ست درد تنهایی زهـرا و عـلی ست درد ما از درد پهـلـو مـیرسد و ز کبود زخـم بـازو میرسد درد ما درد فـراق مهدی است شیعیان این لحظۀ هم عهدی است کو کـسی تا که بـدانـد درد ما؟ درد ما خـواند ز روی زرد ما ما به دنـبـال هـدایـت میرویـم بـا عـلـمـدار ولایـت مـیرویـم او چو روح الله فرمان میدهد پیروان را درس قرآن میدهد شد هزاران غم نهان در سینهاش دوست نه از دشمن دیرینهاش دشمـنانی که کـنارش مینهـنـد با تعارف جام زهرش میدهند ای تبهکاران گناهش چیست چیست؟ جرم او آیا خمینی دوستی ست در مسیـر چند ساله یک نفـس راه او راه خـمـیـنی بود و بس راه او راه شـهـیـد کـربـلاست هم نوایی با حسین سر جداست هم نـوایی با فغـان زینب است درد غربت خود نشان زینب است دل اگر دم از خـمیـنی میزنی دم ز غـمهای حـسینی میزنی
: امتیاز
|
مدح و وفات امام خمینی رحمة الله علیه
مرا هرقدر ذوق رفتن و پرواز شاعر کرد تو را اندیشهات پیروز تاریخ معاصر کرد میان آیـۀ والـفجـر یا بعـد از لـیالٍ عـشر تو را باید کجا خواند و کجا بایست حاضر کرد؟! تو را با کشتی نوح و تو را در نیل با موسی تو را همپای ابراهیم میباید مجاور کرد پیـمبر وار در اطراف تو پروانه پروانه کلامت مردم این شهر را عمّار یاسر کرد جوانها را مرامت کربلا در کربلا قـاسم کهنسالان عاشق را حبیب بن مظاهر کرد به راه افـتادی و با تو بیابانها خیابان شد جهان را هر خیابان در مسیر نور عابر کرد سـپاه فـیل آورده است دنیا و نمیفـهـمـد ابابیل آنچه را با لشکر بیدین و کافر کرد به تحریف تو در ذلت نشستند و نمیدانند که عزّت را همین نام خمینی بود صادر کرد زمان با من سر ناسازگاری داشت انگاری مرا پابند دنیا و تو را مرغ مهاجـر کرد
: امتیاز
|
مدح و وفات امام خمینی رحمة الله علیه
تقـدیم غمت خونِ جگـر لالۀ ما بود بیمهر رخت سایۀ غم، هالۀ ما بود هجران تو در دل شرر نـالۀ ما بود هر لحظه فراغت غم صد سالۀ ما بود ای مـاه که دادی همه را مهـر خـدائی چون شد که دمیدی به شبستان جدائی ای یـاد جـمـال تو چـراغ سـحـر ما ای داغ تو تا شـام ابـد بر جـگـر ما ای روی نهان از نظرت در نظر ما حیف است که باشیم و نباشی به بر ما هر صبح فـراق تو به ما شـام بلا بود ایــام غـمـت بـر هـمـه ایــام بــلا بـود ای ماه جماران که زهجرت چو هلالیم یکبار برافروز و ببین ما به چه حالیم سر تا به قدم محنت و اندوه و ملالیم باید که بسـوزیم و بگـرییم و بنالـیم عمر است پس از مرگ تو شرمندگی ما بیتـو شـده جـان کـنـدن ما زنـدگی ما ای همدم یاران خـدا جـوی جماران ای کعبۀ دل بیت تو در کوی جماران ای گرد عزایت به سرو روی جماران با یاد تو چشم همگان سوی جماران بازآ که خزان بیتو بهاران دل ماست بیت الحزن از غصه جماران دل ماست ای رفـته به دیـدار خـدا بـا دل آرام آرام دل آرام که گیتی است تو را، رام از نهضت تو مانده به جا نهضت اسلام با صبح قیامت شب کفر است به اتمام دیگـر به وطـن دیـو سـتـم بـاز نـیـایـد از طـبــل ابــر قــدرتـی آواز نــیــایـد آرام کـز اعـدای تـو آرام ربــودنــد یاران همه از دور پـیام تو شنـودند از مرکـز الحـاد بـدین راه گـشودند در دامن کفـر آیت توحـیـد سرودند خـورشیـد قـیام تو گرفـته هـمه جـا را بخـشیده پیامت به جهان نـور خـدا را آرام که پیمان تو هرگز نـشکـستـیم آرام که پـیـونـد وفـا را نـگـسـستـیم با غیر تو ما عهـد نبـستـیم نـبـستـیم آنیم که بودیم و هـمیـنـیم که هـستیم کـوبـیــم بـت اهــرمـن اهــرمــنـی را داریم ز تو چون تـبـر بـت شـکـنی را آرام که همواره پیامت سخن ماست آرام که این جامه به پیکر کفن ماست آرام که در خط تو هر مرد و زن ماست آرام که بر بال ملایک وطن ماست آرام کـه ایـمـن ز بـلا کـشـور مـا شـد همـسنگـر تو خـامـنهای رهـبـر ما شد در جنگ شرر بر سر ما ریخت چو باران گردید وطن آتش و خون هست بهاران غلطید بخون از همه سو پیکر یاران سوگند به سوز دلت ای پیر جماران داغ تو که چون شعله آتش به درون بود بر ما شررش از شرر جنگ فزون بود
: امتیاز
|
مدح و وفات امام خمینی رحمة الله علیه
در جام دیده اشک عزا موج میزند در صحن سینه شور و نوا موج میزند یک نینوا مصیبت و یک کربلا بلا در دشتهای خاطرِ ما موج میزند تا چـشم کار میکند انـدوه و انتظار با یـاد یـار در همه جا موج میزند در گوشه و کنار حسیـنیههای شهر صدها هزار دست دعا موج میزند هنگام اوج گیری «روح خدا» به عرش فـریاد خلـق نوحـهسُرا موج میزند حسرت نگر که در عطرش بوسۀ وداع دریا جـدا و دشت جـدا موج میزند در صحن غم گرفتۀ فیضیه تا سحر شوق حضور « روح خدا» موج میزند در کوچهباغهای جماران نگر هنوز انــوار سـیـدالـشـهـدا مـوج مـیزنـد در ماتم حسین زمان هرکجا میرویم حال و هوای کربوبلا موج میزند مـوج بـلـنـد نالـه، خـروشید وای وای طوفـان گریه آمد و جـوشید وای وای رفت آنکه بود، میکده مست و خراب از او شیـرینی پـیاله و شور شراب از او برخاست چون خلیل به پیکار بت، فتاد در شرق و غرب واهمه و اضطراب از او لرزید کاخ سرخ و سپید از نهیب وی یک شب نرفت دیدۀ دشمن به خواب از او با پا برهنگان زمین بس که داشت مهر در آسمان شکـفت گـل آفـتاب از او در پهندشت پاک هویزه گرفته است گیسوی نخلهای جوان پیچ وتاب از او روحی دوباره یافت از او نهضت حسین جانی دوباره یافته اسلام ناب از او یک عمر دل به گلشن زهرا سپرده بود زان رو گرفت چهرۀ گل رنگ و آب از او دستی به ذیل آیۀ «أمن یجیب» داشت پیری که شد «دعای سحر» مستجاب از او تا واپسین نفس به مناجات میل داشت عمری مداومت به «دعای کمیل» داشت رفتی و سر به سیـنـۀ سیـنا گذاشتی رو در بهشت حضرت زهرا گذاشتی گفتی بهار بهمن خونبار شد که باز رفتی و سر به دامن گـلها گذاشتی از یک چمن شقایق پرپر که بگذریم یک دشت لاله را به تماشا گذاشتی با اشک و آه و ناله، ز خاطر نمیرود داغ غـمی که بر جگـر ما گـذاشتی تا شهـپـر مـلائکه شد فـرش راه تو بر عرش افتخار و شرف پا گذاشتی صف بستهاند امت مظلومت ای امام از آن شبی که رو به «مصلّی» گذاشتی ما از تو انـتـظار مـلاقـات داشـتـیـم واحـسرتا که وعـدۀ فـردا گـذاشـتی دیدی که اهل کوفه نبودیم و نیـستیم ما را چرا تو رفتی و تنها گذاشتی؟ داریم مهر روشن و خوب تو را هنوز بـاور نـمیکـنیـم غـروب تو را هـنوز واحسرتا که بعد تو ماندیم و زندهایم با هم سرود هجر تو خواندیم و زندهایم بعد از تو ای امید دل ای آرزوی جان بـاور نمیکنیم که مانـدیم و زندهایم بر ما رواست سیلی امواج غم، که ما سیل سرشک از مژه راندیم و زندهایم دردا که بعد غیبت خورشید انقلاب یک آسمان ستاره فشاندیم و زندهایم ترسم که روز وصل خدا نگذرد ز ما «شبهای هجر را گذراندیم و زندهایم» «ما را به سختجانی خود این گمان نبود» این قدر چشم یاری از این نیمهجان نبود
: امتیاز
|
مدح و وفات امام خمینی رحمة الله علیه
تیـره شد آینۀ صبحِ درخـشان بیتو تار شد مشرق روحانی ایمان بیتو جنگل سبز قیام از تو برافراشته بود میرود قـوّت زانوی درختان بیتو ضجّهها میزند از داغ جگرسوز فراق در و دیـوار غـمآلود جـماران بیتو بیجـمـال تو دل آیـنه و آب گـرفت آتـشیـن شد نفـس باد پـریـشان بیتو پاره شد رشتۀ منظومۀ نورانی شوق گشت آفاق همه کـلـبۀ احـزان بیتو من چه گویم که چه سان آینۀ روز گرفت رنگ دلگیرترین شام غریبان بیتو کاش پیش از شب اندوه سفر میکردیم تا نبودیم در این باغ غزلخوان بیتو
: امتیاز
|
مدح و وفات امام خمینی رحمة الله علیه
ای آفـتـابی که زمیـن شد مـدفـن تو هفت آسمان راه است تا فهـمیدن تو هفت آسمان راه است تا درک نگاهت راه است تا مفـهـوم چشم روشن تو از تو چه باید گفت ای روح خدایی از تو چه... وقتی محو شد در "او" "من" تو قلبی جوان در سینۀ تو در تپش بود حس کرد این را سالها پـیراهن تو دل را به اوج آسمانها بُرد روحت روحت نشد هرگز زمینگـیر تن تو در راه تو ای آفـتـاب سبـز مـانـدیـم در سـایـۀ مـاهـیـم بعـد از رفـتن تو
: امتیاز
|
سالگرد امام خمینی رحمة الله علیه
یاد آن مـولای نـورانی بخیــر یاد خـورشید جـمارانی بخـیـر کاشکی روح خـدا معنای نور داشت این ایّام بین مـا حضور مهر عالمتاب آزادی کجاست؟ رهروان عشق را هادی کجاست؟ ای خــمـیـنـی آفـتـاب بــام دل ای تو در آیـین ما هـمـنـام دل مهربـانی هـای نابت را ســلام تـا قـیـامت انـقـلابـت را سـلام از تو یاد و یادگاران زنده است تا ابد نام جـمـاران زنـده است مـست از پـیـمـانـۀ عشق توأیم تـا مـقـیـم خانـۀ عـشـق تـوأیـم خندۀ گـل نـذر لبخـنـد شماست هر چه عاشق آرزومند شماست مردی و مـردانگــی را آیـتـی لشکر حق را تو نقـش رایتــی یوسف مصر ملاحت جز تو نیسـت مهر جانبخش هدایت جز تو نیست نور باران تا به روز محشر است مضجع پاکت که جنّت منظر است یاس از عطر تو گر با خود نداشت در حریم عشق کی پا می گذاشت ما نه اهـل کوفه ایم ای مـقـتـدا گر عـلـی تـنـهـا بماند وای مـا با تو بر آن عهد و پیمان نخست مـا وفـاداریـم با عــزم درست از تو و از آرمانهایت جداست با علی هرکو نپوید راه راست راه تو راهی است روشن کورباد دیده ای کو بسته بر این نور باد کاروان عشق را رهبر علی است از شما امروز یادآور علی است با تو هرکس داشت قلب منجلی می کند امروز اطاعت از علی از علی آموخـتیم اخلاص ناب در مـسیـر نــور بــار انقـلاب دائم از رهبـر حمایت می کنیم پاســداری از ولایت می کنیم
: امتیاز
|
سالگرد امام خمینی رحمة الله علیه
خـرقه پوشان به وجود تو مباهات کنند ذکر خیر تو در آن سوی سماوات کنند پـارسـایـانِ سـفـر کرده به آفـاق شهـود در نـسـیـم صـلـوات تو مـنـاجـات کـنند پیش آیـینـۀ پیـشانی تو هر شب و روز مـاه و خـورشیـد تـقاضای ملاقات کنند پی به یک غمزۀ اشراقی چشمت نبرند گرچه صد مرحله تحصیل اشارات کنند بعد از این، حکمتیان نیز به سر فصل حیات عـشـق را با نـفـس سبز تو اثـبـات کنند قدسیان چون ز تماشای تو فارغ گردند عطر انفاس تو را هدیه و سوغات کنند بعد از این شرط نخستین سلوک این باشد کـه خـط سـیـر نـگـاه تو مراعـات کنند
: امتیاز
|
سالگرد امام خمینی رحمة الله علیه
از پنجـره گذشت، فقط یک نسیم بود طراح خوب حادثه هایی عـظیـم بود دریا میان سینهٔ او جزر و مد نداشت آرامشی که در حـرکاتش مـقـیـم بود او ساده بود، خانهٔ او خانه ای گِلی... و فرش تخت سلطنتش یک گلیم بود پرواز ذکر از دو لبش طرح دیگری ست معمار پر کشیدن هر « یا کریم » بود دستش پر از نوازش دستان یک پدر در دست کـودکـانـهٔ طـفـل یـتـیـم بود ماه از نگاه روشن او نور می گرفت خورشید طرح سـادهٔ او از قـدیم بود
: امتیاز
|
سالگرد امام خمینی رحمة الله علیه
«آن شب که در آغوش مصلّی بودی خلقی به تو مجنون و تو لیـلا بودی» بـر گِـرد تو گـشـتـند و طوافت کردند چون کـعـبـۀ عـشـق و آرزوهـا بودی از روح نــمــاز شـب تـو پــیــدا بـود کـز بـهـر عـروج خـود مـهـیـا بـودی تـنـهـا نه هـمـیـن داغ به دل امـت شد داغ دل هـر لالـه بـه صـحــرا بـودی مردم به جماران همه محـو تو ولیک تـو جـای دگـر مـحـو تـمـاشــا بـودی فـرمـانـدهـی کـل قــوا، جـزئـی بــود عــبـدالله و فــرمــانــدۀ دلـهــا بــودی
: امتیاز
|
سالگرد امام خمینی رحمة الله علیه
ز هـجـر پـیـر جماران به غم گرفتاریم ز دردِ دوری او نـالـه هــا ز دل داریـم به یُـمـن دلـبـری آن نگـار شهـر آشوب مُـریـد سـاقـی عـشـقـیـم؛ مست دلـداریم تـمـام عـزّت ایـران تصدّق سـر اوست ز اقــتـدار خـمـیـنـی ست آبــرو داریــم هـنـوز هـم به خـدا سر درِ حـسیـنـیه ها مـیـان قـاب وفـا عـکـس یـار بـگـذاریم مـیـان مـا هـمـه عهـدیست تا ابـد بـاقـی که پای عهد خود از جان خویش بیزاریم به جـان فـاطـمـه سوگـند تا قـیـامت هم ز حُبّ آل عـلـی دست بـر نـمـی داریـم بـرای حـفـظ ولایـت شـهــیـد بـایـد شـد که هـمـچـنـان شـهـدا بی قـرار دیـداریم کلام سید عـلـی بر زمین نخـواهد نماند که در رکـاب عـلـی از تـبـار عـمّـاریم الا سـقـیـفـه تبـاران شعـار ما این است بـرای یـاری رهـبـر هـمـیـشه بیـداریـم به خاک چادر زهـرا قـسـم که ما شیعه شهید آن در و دیـوار و خـون مسماریم خبر ز صلح حسن نیست حرف کرب وبلاست که ما بـلای زمان را به جان خریداریم
: امتیاز
|
مدح و یاد امام خمینی رحمة الله علیه
در آسمان نگاهـش بهشت منـزل داشت بهشتِ روشنی از آن همه فضائل داشت شکوه و هیبت و حُسن و ملاحتش بی مِثل عجب جمال و جلالی در آن شمایل داشت نگـاه روشن او آیـه های « والـفـجـر» و لـبـش تـرّنـم « یا ایهـا الـمـزمّـل » داشت رسید صبح سپـیـد نـزول «أعـطـیـنـا» رسید و کوثری از روشنی حمایل داشت مسیح بود و دمش جان تازه می بخشید که زنده از نفحـاتش هزارها دل داشت دمی به ابـروی پـیـوسته خـم نمی آورد اگر که لشکر طاغوت در مقـابل داشت اگر که سیـل عـداوت، چو کـوه پا برجا اگر که موج ندامت، صفای ساحل داشت نشد فـداش گـر این نـیـمـه جـان ناقـابل به راهش آن همه جان بر کفان قابل داشت چه کرد روح خدا در جهاد عشق و عقل حکیم عاشق و دلـدادگـان عـاقـل داشت گذاشت بر دل ما گرچه داغ هجرش را مسیر روشن او سالکـان واصـل داشت نهاد دست خـدا در وجـود «سیّد علی» شکوه و هیمنه ای که «امام راحل» داشت خـدا کـنـد که بـفـهـمـیـم این سعـادت را حـیــات طـیـبـه را، نـعـمـت ولایـت را
: امتیاز
|
امام خمینی رحمة الله علیه ( اسقبال و جواب غزل معظم له توسط رهبر انقلاب)
تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی تو طبـیب همه ای از چه تو بیمار شدی تو که فارغ شده بودی ز همه کون و مکان دار منـصـور بُریدی همه تن دار شدی عشق معشوق و غم دوست بزد بر تو شرر ای که در قول و عمل شهرۀ بازار شدی مسجد و مدرسه را روح و روان بخشیدی وه که بر مسجدیان نقـطـۀ پرگـار شدی خـرقـۀ پـیـر خـرابـاتی ما سیـرۀ توست امت از گـفـتۀ در بار تو هـشـیـار شدی واعظ شـهـر همه عـمـر بزد لاف منی دم عـیـسای مسیـح از تو پـدیـدار شدی یادی از ما بنـمـا ای شده آسـوده ز غـم ببریدی ز همه خلق و به حق یار شدی ********************************** غزل امام خمینی من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم چشم بـیمـار تـو را دیـدم و بیـمـار شدم فارغ از خود شدم و کوس انا الحق بزدم همچو منصور خـریـدار سـر دار شـدم غم دلدار فکنده است به جـانـم، شررى که به جان آمـدم و شـهـرۀ بــازار شدم درِ میخانه گشایید به رویم، شب و روز که من از مسجد و از مدرسه، بیزار شدم جامۀ زهـد و ریـا کـنـدم و بر تن کردم خـرقـۀ پـیـر خـرابـاتـى و هـشیـار شدم واعظ شهـر که از پـنـد خـود آزارم داد از دم رنــد مـى آلـوده مــددکــار شــدم بـگـذاریـد کـه از بـتـکـده یـادى بـکـنـم من که با دست بـت مـیـکـده بـیدار شدم
: امتیاز
|