- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و ولادت حضرت امام رضا علیهالسلام
آمـدی و آسـمـان بیحـد چـراغـانی شده کل ایران؛ بالأخص مشهد چراغانی شده باز درهم میخری، از اشتیاق این خبر در دلِ عشّاقِ خوب و بد چراغانی شده با نگاهی برطرف کن ظلمتِ خورشید را نور میخواهد اگر ممـتد چراغانی شده عـالِـم آل مـحـمـد هـسـتـی و عـلامـههـا آمـدنـد و مـنـبر و مـَـسند چراغانی شده ضـامن آهـو تویی و در شب مـیـلاد تو دشتِ آهوخیز صد درصد چراغانی شده کـوریِ چـشـمِ تـمـام عـنکـبـوتـانِ ذلـیـل با تـلاشِ کـفـتران گـنـبـد چراغانی شده هست یاقـوتِ مقـدس این حـرم تا به ابد با طلای ناب این مـرقـد چـراغانی شده تا بـبـیـند رأفـتـَت را چشم نـابـیـنـایـشان این حرم امشب چنین بیحد چراغانی شده!
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت امام رضا علیهالسلام
مــیــلاد رضــا امـــام امـجــد آمــد هـشـتـم ولـی خــدای ســرمــد آمــد **** محمد علی مردانی **** از دامـن نـجـمه گـل طوبی سر زد از شهـر مـدیـنـه نـور طاها سر زد **** نادعلی کربلایی **** گلزار جهان رشک برین است امشب خـشنود قـلوب مؤمنین است امشب **** نادعلی کربلایی **** از دامن نجـمـه کوکبی خواسته شد از رونق آفــتــاب و مه کــاسته شد **** مرحوم قاسم رسا **** برخـیز که حـضرت رضـا مـی آیـد سـلـطـان سـریـر ارتـضـی مـی آیـد ***** مرحوم قاسم رسا **** نــوری ز فــروغ حـیّ سـرمـد آمـد گـنـجـیــنــۀ عــلــم آل احــمــد آمــد ***** سید هاشم وفایی **** امشب که صفا در همه جا می ریزد چون برگ خزان گـناه ما می ریزد **** مرحوم سید رضا مؤید ****
: امتیاز
|
مدح و مناجات با جضرت علی بن موسی الرضا علیهالسلام
به نام حـضرت یـار و به نـام جـانـانم پُر از سکوت غمم یا که دل هـراسانم غریب و گم شده در راه مانده حیرانم کـنـار جـاده نـشـسـتـم چـقـدر بیجـانم عـجـیـب در به در کـوچـۀ خـراسـانـم دوباره قصۀ عشق و جنون شده تکرار بیا و داغ حـرم را به قـلب من نگـذار هـوا هـوای گـدایی رسیـده وقت قرار قدم قـدم به تو نزدیک میشوم انگـار گـدای خـسـتـهات آمـد سـلام سـلـطانم دلـم گـرفـتـه فـدایت شـوم دعـایـم کـن مـیان صـحـن تو دلـدادهام صـدایم کن بیا و از همه غیر از خودت جدایم کن خـراب کن من بد را خودت بنـایم کن مریض و پُر غم و دردم تویی تو درمانم همیـشه صحـنۀ زیـبـا نـمیرود از یاد کنار حوض حرم رو به روی گوهرشاد نگـاه من به زن پیر و خسـتهای افـتاد که آب و دانه به کام کبـوتـران میداد بـبـین که مثل همه زائـران پـریـشـانم صدای همهـمۀ جمـعـیت صدای زنان صدای گریۀ طفلان صدای پیر و جوان و صحنها که پر است از دعای این و آن سرت همیشه شلوغ بوده شکر آقا جان برای غـربت مـردی غـریب گـریـانم همان که دور مزارش فـقـط چند تایی کـبـوتـرنـد و نــدارنـد لانــه و جـایـی نـشـانـی حـرمـش انـتـهـای زیـبــایــی مـدیـنـه کـوچـۀ غربت پـلاک تنهـایی هـمـیـشه زائـر آن سـرزمین پـنـهـانـم
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت امام رضا علیهالسلام
ای از شـعـاع نـور تو تـابـنـده آفـتـاب باشد ز روی مـاه تو شـرمـنـده آفـتاب جز با رضـای تو نـدمـیـد و نـمیدمـد از شـرق، در گـذشـته و آیـنـده آفـتاب فرمـان اگر ز سـوی تو یـابـد هرآیـنه هر مُـرده را دوبـاره کـند زنـده آفتاب در آسـتـان قـدس تو یا ثـامـنالـحـجـج یک بنـده ماه باشـد و یک بنـده آفتاب زرّینه گـنبدت بدرخشد ز سطح خاک چونانکه از سپـهـر درخـشـنده آفـتاب تا شد پدید در مه ذیالقـعـده چهرهات ای ماه! شد ز شـرم سرافکـنده آفـتاب ای هـشـتـمیـن ولیّ خـدا یا اباالحـسن! با طلعـت تو کی بُـوَد ارزنـده آفـتاب؟ نور از تو کسب کرده که بخشد به ماه نور ورنه کجاست این همه بخـشنده آفتاب بــر حـال مــنـکــران مـقــام ولایـتـت هر صبحدم به طعـنه زند خـنده آفتاب جانپرور است گرچه به دنیا، ولی به حشر باشد برای خـصم تو سـوزنـده آفـتاب تابنده است شـمـس جـمال و جلال تو روزی که نیست روشن و تابنده آفتاب شعرم ز یُـمن نام تو پـیچـیـده هر کجا آنسان که نـور کـرده پـراکـنده آفتاب از ذرّه کمتر است «مؤید» به درگهت جایی که هـست ذرّۀ شـرمـنده آفـتـاب
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت امام رضا علیهالسلام
بیدها را حـظِّ رقـصـیدن هدایت میکند نـورها را کِـیف تـابـیدن هدایت میکند لذتی شیرینتر از شیرینی دیدار نیست آفـتـاب روی بـام سـاعـت هَـشـتَم تویی اشـتـیـاق ناتـمـام ساعـت هـشـتـم تـویی السلام ای هشتمین خورشید آل مرتضی دشـت با آهـنـگ نیـشـابور هم آواز شد ناگهـان بادی وزیـد و موسم پرواز شد بیقرار شب نشـیـنیهای رویِ گُـنـبدیم جلوۀ خورشیدها از گنبدت رونق گرفت جزر و مد ماهها از مرقدت رونق گرفت دَخل دُکّانهاست تا محشر بدهکار رضا کاش بالـم را گـرفـتار هـوای خود کنی ربّـنـایـم را بدهـکـار دعـای خـود کـنی من فرات التماسم، مشک را بیرون بکش ابـر بـودم بیمحـابـا گـریه کـردم بارها رود بـودم سیـلآسا گـریه کـردم بـارها هیچ اشکی مثل اشکِ صُبح میلادت نشد حوضهای صحنهایت انعکاس کوثرند شاخههای چلچراغت شاخه شاخه اخترند خندههاشان انعکاس نور در قندیلهاست ذکر تسبـیـحات ماهیهای دریاها رضا با خدا بوده است هرکس بوده باشد با رضا عـالـم و آدم گـدایـان سـرایت یا رئـوف خاک بـالا روی بال یا کـریمت ریخـته عطر جـنّت روی دستان نسیمت ریخته دست پر مُهرت سرم را نازنازی میکند مادرم وقتی پرم میداد، بالش جمع شد در دلش پای ضریحت بغض سالش جمع شد مِهر تو در سیـنهام افتاد، گـریه کُن شدم آسـمانِ مـرقـدت مـا را هـوایی میکـند رقص پرچم روی گنبد دلربایی میکند نَقل اعجـاز حریمت نُقـل مجلسها شده هر زمان روحم در این آئینهها گُم میشود مثـل دریـاها دلـم غـرق تـلاطم میشود بارگاه قم حریم حضرت زهرای ماست قطره میخواهیم اینها فِیض دریا میدهند خوشه میخواهیم گـندمزار اعلا میدهند از ازل روزی خورِ خواهر برادر بودهایم ای بزرگی که سلیـمانوار ذرّهپـروری از تـمـام انـبــیــا و اولـیـا هـم بـرتــری جورِ مجـنونی کـشیدم تا که لیلایت کنم بوسهگـاهم رَدِّ نعلـِین قـدم های شماست خندۀ امروزم از لبخـند فردای شماست نامۀ پرواز من را مُهر کردی، تا زدی
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت امام رضا علیهالسلام
امروز که خورشید سر از شرق برآورد از کعـبۀ جان، قـبلـۀ هـفـتم خـبر آورد »وَالشَّمس» بخـوانـید سـر راهِ مـدیـنه ای نجمه! که مادر شدهای، مادر خورشید »در پرده نگویم سخن خویش، عَلَی الله« مهمان سر سفـرۀ لطف و کرمِ دوست فـیروزه نه، یک سلـسله دُرِّ سخنِ ناب گر بر سر شرطی که «رضا» گفت، بمانیم اینجا تویی و خـلـوت اُنـسی و دعـایی هر کس که گره زد به ضریحش دل خود را اینجاست پر از زمزمۀ دوست، بیائید! هر چند مرا گوهر اخلاص «حِسان» نیست
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت امام رضا علیهالسلام
سلام حضرت جان، مهربان دورانها ســلام مـأمـن آرامـش پــریــشــانهــا نفـس بـریـدهام و جان تـازه میخواهم رسـیـدهای که بـتـابـی به آسـمـان همه تو ای صبورترین یار، هم زبان همه همیشه زائر دور از تو مثل زندانیست نصیب عاشق دور از حرم پریشانیست شکوه نابترین عکسهایمان اینجاست همیشه وقت غم و درد جایمان اینجاست اگرچه شهر پر از صحنههای عصیان است هـنوز نـام تو اسـمشب خـراسان است ضریح، سنگ صبور غم مسافرهاست تمام حوصلهات خرج درد زائرهاست نیـامـدم که تـو را باز درد سـر بـدهـم رسیـدهام که در این آسـتـانه سر بدهم به زخـم بیکـسیام الـتـیـام میخـواهم سلام داده، عـلـیک الـسلام میخـواهم حرم شـنیده فـقـط بغض در صدایم را نگـفـتهام به کسی جز تو رنجهـایم را اجازه میدهیام غم نصیب تان باشم؟ منـم مخـاطـب یابن الشـبـیبتان باشم؟
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت امام رضا علیهالسلام
امـشـب قــرار، یـار دل بـیقـرار شـد یعنی که باب میـل همه، روزگـار شد سلطان رسید و قاعدهها گشت زیر و رو رعـیت شدن، میان جهـان افـتخار شد ای عـزّتِ بـدونِ کـرانـه خـوش آمدی ای خوش ترین ترانۀ لبهای من سلام نعم الرفـیق، عشق من، آقای من سلام هر جا دلم شکست، رسیدی به داد من اصلا بـعـیـد نیـست که نـامـه سـیـاهها گـردنـد تـحـت قـبـهات از بـیگـنـاههـا تو سایهات شبیهِ خدا بر سر همه است غیر از درِ تو این همه لطف و کرم کجاست اصـلا پـنـاه اولــم و آخــرم کـجـاسـت خـیـلی دلـم گـرفـته مرا رو به راه کن این دردهـا بـدون تو درمـان نداشـتـند این ابـرهـا بـدون تو بـاران نـداشـتـنـد ای بهـتـرین پـنـاه، بـرای هـمـه سـلام سوگـنـد میخـورم به سلـیـمـان کربلا در مشـهـدت شـدیـم مـسـلـمان کـربـلا ای کـشته فـتاده به هـامـون حسین من
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
امشب مدیـنه جنّت الاعلای عشق است طوفانِ رحمت خورده بر دریای عشق است فـوج مَـلـک بـهـرِ زیــارت آمـد انـگـار وردی نهفته بر روی لبهای عشق است ای عــاشـقـانِ کـلِّ دنـیـا؛ جـان رسـیــده آمد امـامی که شـریـف و مهـربان است آمد بـزرگی که یـقـیـنـاً خوش بیان است این ضامن آهوست دریای عطوف است یــاران!، بـشـارت آمـده فـرزنـدِ زهــرا او بـضـعـهای باشـد بـرای جـانِ طـاهـا او آبــروداری کــنـد بــا یـک اشـــارت آمد امـامی که سراپـا فـیـضِ نـور است آمـد امـام مـهـربـانـی که صـبـور اسـت سـلـطـان رسـیـده محـشـرِ کـبرا رسـیده بـایـد کـه رو آریــم بر آقــای مــشــهــد تا خـاطـره سـازیم با شـبهـای مـشـهـد مــا زائـرانِ بـینــوای ثــامـن هـسـتـیـم
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
باز هم شهر مدیـنه نـوربـاران میشود حضرت جبریل در یک خانه مهمان میشود ماه ذیقعدهست، روز یازده از آن بود ماه هشتم در سپهر دین نمایان میشود
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
مژده آمد برجهان مصداق کرّمنا رضا مـظـهـر ذات خـدا بـند دل طـاهـا رضا صورتش وجه هوالهو قد او سرو لب جو ضـامن چـشـمـان آهـو والی والا رضا
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
امشب مه ذيقـعـده خورشيد به بر دارد امـشـب حَــرَم قــرآن آذيـن دگــر دارد امشب صدف عـترت پاكيزه گهر دارد امشب خبری تازه با خويش سحر دارد سيـنا شجـر آورده، طـوبی ثـمـر آورده
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
برخیز که هنگام درود و صلوات است میـلاد رضـا گـاه نـزول بـرکـات است ************** بر تـربت و بر خـون شهـیدان صلوات بر حضرت سلـطان خـراسان صلـوات ************** بـا نــام رضــا عــقــده ز دل وا کــردم یک مـصرعی از بـهـر تو انـشا کـردم ************** صحن گوهرشاد تو بهتر زعرش اعظم است آب سـقـاخانـۀ تو مثـل آب زمـزم است
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
ای عـاشـقـان سـرّ الـهـی بـرمـلا شـد دامـان نـجـمـه مـهـبـط نـور خـدا شـد باب الحـوائج آمـده حـاجت بخـواهـید میلاد او شد، عالـمی حـاجت روا شد
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
خدا میخواست لطفت تا قیامت بیکران باشد به دنیا آمدی تا شیعه با تو در امان باشد رضاجان! خوف این دارم که از غفلت مرا روزی زبانم لال جز تو نام دیگر بر زبان باشد امامی که مرا با یک سلام ساده مشهد برد نباید با مکان باشد که باید لا مکان باشد
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
داده خــبــر بــاد صـبـا آمــد ز ســوی کـبــریـا نــــــور دل اهــــل ولا مولا علی موسیالرضا عالم شده غـرق سرور یثرب شده وادی طـور از مقدمش دریای نـور مولا علی موسیالرضا زیـبا شده امشب جهـان برجان رسد بوی جنان گردیده در عـالم عـیان مولا علی موسیالرضا مــــاه دل آرا آمـــــــده نـــوری بـه دنـیـا آمـده آرام دلـــهــــا آمـــــــده مولا علی موسیالرضا چون رحـمة اللعـالـمین بر شیعـیان حبل المتین خورشید عصمت ماه دین مولا علی موسیالرضا عالم پر از شور و شعف گوهر درآمد از صدف آمــد گــل شــاه نـجــف مولا علی موسیالرضا نـوری ز ســرمـد آمـده عــبــدی مـــؤیــد آمـده نــجــل مـحــمــد آمــده مولا علی موسیالرضا حُـسن کـمالت کـوثـری خوی و خصالت حیدری خـوبان عـالـم را سری مولا علی موسیالرضا نـور دو چـشـم خـاتمی تو جود و احسان را یمی درمــان درد عــالــمـی مولا علی موسیالرضا گـر بـنـدهای بیمـایـهام بر درگهـت هـمـسایهام مـهـر تو شد سـرمایهام مولا علی موسیالرضا ای گـلبن زهرا سرشت صحنین زیبایت بهشت حُـبّ تو خط سرنوشت مولا علی موسیالرضا مــحـو تــجــلای تــوأم غــرق تــمــنــای تـوأم مــســت تـــولای تـوأم مولا علی موسیالرضا ای صاحب جود و کرم عـمـری گدای این درم پُر کن ز رحمت ساغرم مولا علی موسیالرضا گـردیـدهام مـهـمـان تـو بنـشـستهام بر خوان تو شـرمـنـدۀ احــسـان تـو مولا علی موسیالرضا ای بر همه تو تکـیهگاه مست توأم با یک نگـاه آوردهام بــر تــو پــنـاه مولا علی موسیالرضا ای گــلــبـن آل عـــبـــا سرمـنـشأ جـود و سـخا بنما نگـاهی بر( رضا) مولا علی موسیالرضا
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
طلوع شمس ندیدی ز نجم اگر محسوس ببین ز نجمه به عالم طلوع شمسِ شموس نمـوده انـفـس و آفـاق را قـرین سرور شهی که نفسِ نفـیسش بود انیس نفوس تـبـارکاللَّه از این روز اسعـد میـمـون که هست مولد شاه حجاز خسرو طوس خدیو خطۀ طوس آنکه عـارفان ندهـند گـدایی در او را به حـشـمـت کـاووس امـام جـنّ و بـشر که بر آسـتـانه قـدس مـلائـکـنـد دمــادم بـه ذکـر یـا قــدّوس مه سپهر ولایت شهی که در هر صبح زند به خاک درش آفتاب گردون بوس ز رشک خادم کویش رواست خازن خُلد همی گزد لب و بر هم زند کف افسوس عجب نبـاشد اگر فـایق آمد از هر باب گه مـباحـثه با عـالـم یـهـود و مـجـوس چه جلـوه ذرّه کند در مقابل خـورشید؟ چه صرفه قطره برد در کنار اقیانوس؟ چه شد دنائت مأمون و کینه توزی او؟ کجاست آن همه تزویر و حیله و سالوس؟ بگـو بـیا و ببـیـن حـشـمت خـدایی وی که آن به دیده خلق خـدا بود محـسوس همیشه بر سر بام جهان به کوری خصم به نام نـامی آن شه فـلک نـوازد کوس درون جــســم گـدازد دل حـســودانـش چـنـانکه شـمـع گـدازد مـیـانۀ فـانـوس شهی که وحش بیابان از او گرفته مراد صغیر کی شود از لطف و رحمتش مأیوس
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
امشب ای دل با تمام غصهها بیگانه باش امشب ای جانْ جرعه نوش جام سقاخانه باش امشب ای عقل از میِ عشق رضا دیوانه باش ای فلک گِرد سرِ سلطان دین پروانه باش امشب ای هستی به شکرانه، خدا را سجده کن خالقِ سلطان علی موسی الرضا را سجده کن باز پیغـام سروش آمد، چرا بنـشستهای؟ این ندا ازحق به گوش آمد چرا بنشستهای؟ بحر رحمت در خروش آمد، چرا بنشستهای؟ ابر احسان، جُرمْ پوش آمد چرا بنشستهای؟ طالـعی ظاهـر شد و گردید اقـبالت بـلـند خیز و یکساعت بیا رندانه بارت را ببنید بر درِ باب الجواد امشب حوائج بیقرار در طواف طوس، دلهایِ کبوتر بیشمار عرش و فرش امشب همه خوشحال از دیدار یار هان که میگوید که با یک گل نمیگردد بهار؟ کلِّ هستی را بهار آمد، ببـین با چشم دل جان عالم را قـرارآمد، ببین با چـشم دل کور را عـیسی شـفا داد و رضا بینا کند مُرده را هم جان دهد، هم تا ابد احیا کند قـطـرۀ ناچـیز را با یک نظـر دریـا کـند هرکه خود را در حضور سبز او پیدا کند پی به اسـرار بلـنـد آفـریـنش بُـرده است آب از سرچشمه فیض الهی خورده است
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
از صـبـح تـا نـمـاز عـشــا ایـسـتـادهام در انــتــظـار لــفــظ بـیــا ایـســتــادهام حس میکـنم که رو به خـدا ایـسـتادهام ایران پیاله ایست که لبریز کـوثر است این مملکت، نه میکـده آل حـیدر است در رو بــروی آیــنــههــا ایــســتــادهام دارد ز سمت عرش همه کاره میرسد خـورشـید با لـطـافـت مه پاره میرسد سـمـت ضـریـح رو به صـدا ایستادهام این دفـعـه هـزار و یکـم شد به ابجدت من آمـدم به شـوق تو و رفـت و آمدت بــا الــتــمــاس هـای دعــا ایــسـتـادهام من بودم و عـوالـم اسـرار و هیچ کس من بـودم و تـجـلـی دلـدار و هـیچ کس از خـادمـان نـگـفـت چــرا ایـسـتـادهام هر کس غریب مانده برای تو آشناست اصلا فقیر نیست کسی که تو را گداست بـیـمــارم و بــرای شــفــا ایـســتــادهام از بس وجود ناب تو پُر از مناقب است شاه معظمی به تو تعـظیم واجـب است من نـیــز در صـف اُمــرا ایـســتـادهام دریـای مـهـربـانـی پُــر از تـلاطــمـی اصـلا تـو عـلـت الـعـلـل هـر تـبـسـمی پـس در مـسـیـر قـبـلـهنـمـا ایـسـتـادهام یک عـمر ریزهخـوار تو با خـانـوادهام یک عـمر بر ضـریح شما سرنـهـادهام بـیاخـتــیــار رو بـه شـمـا ایـسـتـادهام هرچند در حریم تو چون من زیادهست اذن دخـولـم از دم باب الـجـواد هـست مـن بـه امــیـد روز جــزا ایـســتــادهام شیرین به عشق روی تو فرهاد میشود با تو گوهر…دخیل گوهرشاد میشود زلفـم …به دست باد… رهـا ایستادهام خـشکـم ولـی ز عـاطـفـه بـارانی تـوأم تو خـواسـتی که گرم غـزلخـوانی توأم تـا کـه مـرا کــنــیــد طـلا ایـســتــادهام تو کوثری …ز نسل طهورای احمدی شمس الشموس عالمی و نـور سرمدی در مـحـضـر تـو بـا عـلـمـا ایـسـتـادهام عشقم دلی ست گرچه سلامم زبانی اَست پـایم زمـیـنی اَست پـرم آسـمـانی اَست ردّم مـکـن مـگـو به خـطـا ایـسـتـادهام با تو کویر خشک چنان سبزه زار شد آهـو ز بـوی پـیـرهـنـت نـافـه دار شـد فـهـمـم نـمیرسـد که کـجـا ایـسـتـادهام من آمـدم که شاخـه نـبـاتی به من دهی تـشـنه شدم که آب حـیـاتی به من دهی امـضا کـنـی تو… کـربـبلا ایـسـتادهام در نـوکـری اگـرچـه کـمـی نامنـظـمـم یک عـمـر در پـنـاه شـهـنـشـاه عـالمـم در انــتــظــار مــاه عــزا ایــسـتــادهام گـر از حـدیث ابن شـبـیـبت حـسـینیام مرهـون نـقـل شـیخ مـفـیـد و کُـلـیـنیام مـن پــای ســیــدالــشـهـدا ایـســتــادهام حالا اجازه هست کمی روضهخوان شوم با بـال روضه راهی بـاغ جـنـان شـوم حـالا کـه بـا صـدای رســا ایـسـتـادهام زینب به نـالـه گـفـت گـلـو را بـیا نـبُر خون خـداست محض رضای خدا نـبُر خنجـر کـشید شـمر …چـرا ایستادهام؟
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
لیـلـۀ مـیلاد مسـعـود ولیّ حـق رضاست پارۀ جسم نبی چشم و چراغ مرتضاست عــالـم آل رســول و زادۀ پــاک بـــتــول رهبر ملک قـدر فرماندۀ جـیش قضاست قبـلـۀ هـفـتـم که پـیـش بـارگـاه رفـعـتـش آسمان با وسعت بیانتها، تحت الشعاست نجـمـه زاده آفـتـابی را بـه هنگـام سـحـر کـافـتـاب بــامــدادان ذرّه او را گـداسـت قرص خورشید است این خورشید روی سرمدی ماه تابان است این، ماهی که ماه مصطفی است شمس پیش شمس حُسنش گاه مغرب گوشه گیر ماه از شرم رخش، هر صبحدم در انزواست موسی عمران بگردان روی از طور و ببین کانچه نادیدی عیان در خانۀ موسای ماست گر خدا خوانم ورا در مرتبت کفر است کفر ور جدا گویم خطا گفتم خطا گفتم خطاست عقل مدحش را کند، یا وهم وصفش آورد کان حقیری ناتوان و این فقیری بینواست کنت نورالله شنیدی؟ این فروغ سرمدی است نحن وجهالله خواندی؟ این جمال کبریاست از کجا جوئی دوا؟ خاکش بود داروی درد وز که میخواهی شفا؟ درگاه او دار الشّفاست گِرد کویش بر مشامم خوشتر از بوی بهشت آب جویش در مذاقم بهتر از آب بقـاست جز خدا هر کس بگوید وصف او را نادرست جز نبی هرکس بخواند مدح او را، نابجاست من ز خجلت آستین در کوی او دارم به رخ کـآسـتـان او زیـارتـگـاه خـیـل انـبـیـاست مرقـد او کعـبۀ جـان و طـوافـش کار دل صحن پاکش مروه و ایوان زرّینش صفاست بـا وجـود آنکه کـس قـدر ورا نـشـناخـته هم گدا با او هم او با هر گدایش آشناست دل به رویش داده یوسف بسکه رویش دلفروز جان ز بویش جسته عیسی بسکه رویش جانفراست بوی عـطر خُـلد، ارزانی برای اهل خُـلد من مشامم را صفا از خاک زوّار رضاست ناز دارد شهـر نیـشابـور بر باغ بـهـشت ز آنکه خاکش جای پای ناقۀ آن مقتداست عقد گوهر ریخته، جاری نمودی از دولب آن حدیثی را که بین شیعه زنجیر طلاست کی بود خوفش ز مأمون چون بود باکش ز خصم آنکه نقش شیرهای پرده را فرمانرواست منجی خلق دو عالم در دو عالم اوست او ضامن آهو، گرش تنها بخوانی، نارواست درد اگر داری برو از خاک او درمان بگیر مشکل ار داری بیا آری رضا مشکل گشاست دست شرق و غرب از این سرزمین پیوسته دور ز آنکه ایران را بدین فرزند زهرا اتّکاست سرزمین اهلبیت است این زمین و اهل آن تا رضا دارد، به تهدید عدو بیاعـتناست هر اَبَر قدرت، در اینجا پای مال آید چو مور هر سـتم گـستر، بسان دانه زیر آسیاست قدسیان روبند خاک هر که اینجا زائر است عرشیان گویند آمین هر که را اینجا دعاست طوف قبرش کن که در محشر مقام زائرش فوق زوّار حسین ابن علی در کربلاست سر بخاکش نِه که در میزان و در حشر و صراط زائر خود را رهائی بخش از خوف جزاست بشنو از موسای کاظم این روایت را که گفت زائر قبر رضا در عـرش زوّار خداست نـاز تا صبـح جـزا بر سـفـرۀ مـریـم کـند هر که را در کاسه از مهمانسرای او غذاست بر فـراز قـبّهاش دارد لـوائی سبـز رنگ شیعه تا صبح قیامت زنده زیر این لواست گربه عالم بنگری هر کشوری را مرکزی است مرکز ایران اسلامی، خراسان رضاست ای که موسایت ثناخوان گشته در مصر وجود وی که عیسایت بچرخ چارمین مدحت سراست ای که ذکر آشـنایت، نـا امـیـدان را امـیـد وی که نام دلربایت، بینوایان را نواست کیستم من؟ تا که در کوی تو گردم ملتجی اولـیـاءالله را سـوی تـو روی الـتـجـاست من نمیگویم خدائی لیک گویم چون خدا نعـمتت بیابـتدا و رحـمـتت بیانـتهـاست بر فقیر اعطا نمودی پیشتر از آنچه خواست بر گدا انفاق کردی بیشتر از آنچه خواست من نه مدحت را از آن گفتم که دانستم کهای بل از آن گفتم که جز مدح تو را گفتن خطاست تـشنهای بـودم که از آب بـقا گـفتم سخـن چون تو خضر رحمتی در بیت بیتم رهنماست آنکه سائل را نـراند از سـر کویش توئی و اینکه گردیده گدایت میثم بیدست و پاست فخر بر رضوان کند زیرا در این کو، ملتجی ست ناز بر شاهان فروشد ز آنکه بر این در، گداست
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
بارک الله نجـمـه امشب آفـتاب آوردهای وجه ناپـیدای حق را بینـقـاب آوردهای از دل دریای رحـمت دُرِّ نـاب آوردهای گل به دست خود گرفتی یا گلاب آوردهای؟
: امتیاز
|