![](images/menu/doubt_but.png)
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
-
سایت قرآنی تنـــــزیل
-
سایت مقام معظم رهبری
-
سایت آیت الله مکارم شیرازی
-
سایت آیت الله نوری همدانی
-
سایت آیت الله فاضل لنکرانی
-
سایت آیت الله سیستانی
![](images/menu/software_but.png)
![]() مدح و ولادت حضرت علی امیرالمؤمنین علیهالسلام
جـبـریل شـنـیـد از تو بـرای خـبر آمد پر سوخت و پر ریخت و بیبال و پر آمد میخواست بگوید که علی داخل کعبه است دیـوار ترک خورد و خبر زودتر آمد بتخانه فـرو ریخـت و میـخـانه بنا شد از میکـده سـاقی سر کـوی و گذر آمد ای عـشق بفـرمـا قـدمت روی سـر ما خاکـیم و از این شاد که ما را پدر آمد میخانه نه آن است که گـفتند و شنیدیم میخـانه از اطـراف ضـریح تو برآمـد با عشق تو بر نقـره زدم بوسه و دیدم از جـای لـبـم خـوشـۀ انـگــور درآمـد محـراب به محـراب پـی قـبـلـه دویـدم ایـوان طـلا کـوب تـوأم در نـظـر آمـد میخـواستم از مدح تو چیزی بنویـسم یک واژه نگفتم من و عمرم به سرآمد آیـات خـدا را همه در شـور تـو دیـدم هر آیه که خـواندم به لبم نیـشکـر آمد با اشک وضو کردم و قرآن که گشودم بدخواه تو در آیه فقـط کـور و کر آمد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مناجات با امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
مثـل بـذری که بـدون آب زائـل میشود بیولایت هم نماز و روزه باطل میشود شاهدْ «أکمَلتُ لَکُم» ناظرْ «حدیث منزلت» دین به حُب حـیدر کـرار کـامل میشود بیخردها فکر میکردند در وقت رکوع هر کس انگشتر ببخشد آیه نازل میشود از گِل حـیدر برای دوستـانش خرج شد لطف از او بوده اگر که، فیض حاصل میشود در عمارتخانهات شاه نجف! روح الامین در میان کفـشداریهاش شاغـل میشود گرد و خاک صحن تو الوات را عارف کند هر که دارد با تو حشر و نشر، واصل میشود مَرکبت هم در طریق وصل، صاحبدل بُود اسم دُل دُل با کمی تغییر دِل دِل میشود موجبات کسر شأنت نیست هم آغوشیام موج هم هر روز هم آغوش ساحل میشود دیدن روی خـدا کاریست ناممکن ولی دیدن روی خـدا در این شـمایل میشود
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت حضرت علی امیرالمؤمنین علیهالسلام
از عرش تا فرش خدا، باشد به فرمان علی از اول خلقت همه، خوردند از نان علی در جای جای این جهان، کردیم هر چه جستجو دیدیم گشته هر کسی، یک جور حیران علی هر کس که دارد آبرو، دارد ارادت بر نجف هر کس شده صاحب نفس، دستش به دامان علی در کعـبه دنـیا آمده، آن کعـبۀ سـیّار حق او میهمان کعبه شد، یا کعبه مهمان علی؟! جـلـوه نـمـایی میکـند، بـین تـمـام انـبـیا پیغمبری که میشود، گهواره جنبان علی دارم سوال از دشمنان، آیا نبی در سجده اش خورده قسم بر آن سه تا، یا اینکه بر جان علی؟ او خالقی که دیده را تنها عبادت میکند پس فرق دارد با همه سبحانَ سبحانِ علی کار که بوده جز خدا، که جمع کرده قدرتش میخانهها را دور هم، در زیر ایوان علی
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و منقبت امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
قـلم لال است اما مینویسم داستانش را من و مدح علی؟! حتی نمیبردم گمانش را گروهی باعلی مشغول و جمعی باعلی عاشق مسلمان جای خود دارد چه سازم هندوانش را علی را بیخدا اصلاً؛ خدا را بیعلی هرگز نه میخواهم چنینش را؛ نه میخواهم چنانش را نه تنها مجلس خود را بنا بر گفتۀ احمد مزین کرده با نـام عـلی شیعه اذانش را بهقربان وجودی که وجودم از وجود اوست چنان میخواهمش آری که هر موجود جانش را خدا فرموده قبل از خلقت عالم علی بودهاست و من اصلاً نمیفهمم مکانش را زمانش را بگویم فاش حیدر کیست ممسوس خداوند است زبانم تند میراند که میگیرم عنانش را همیشه از خودم میپرسم و هربار میمانم چگونه شکر باید کرد لطف بیکرانش را ضریحش که بهجای خود دلم آنقدرها تنگ است کسیکه یاعلی گفته است میبوسم دهانش را زمان خطبهخوانی او سخنران نه سخندانست که منـبر میبرد حظ شیوۀ فنّ بیانش را خدا خود را اگر مؤمن صدا کردهاست میخواهد که اینگـونه کند مدح امیر مؤمـنانش را قسیم نار والجنّه؛ علی؛ تنها علی بودهاست کسی که با یتیمان میکند تقسیم نانش را بهقدر نان جو از ملک این دنیا نمیخواهد نخواهد بست زنجیری به دنیا؛ بازوانش را خدا آغاز خلقت یاعلی گفتاست پس حتماً به پایان میبرد با "یاعلی" کار جهانش را
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت حضرت علی امیرالمؤمنین علیهالسلام
چنان نوری که از قلب صدف تابان زند بیرون علی از قلب بیتالله خندان میزند بیرون علی مرز میان کفر و ایمان است، با مهرش یقیناً از میان کـفر، ایمان میزند بیرون کسی که حُبّ حیدر دارد از آتش نمیترسد که جای شعله از هیزم گلستان میزند بیرون یقین دارم که اسماعیل ذکر یاعلی گفته است که زمزم از لب خشک بیابان میزند بیرون زمان خواندن مدحش میان جمع دقت کن پس از نام علی از هر دهان جان میزند بیرون کسی که با علی آغاز کرده کار و بارش را سراسر برکت از روزیِ دکّان میزند بیرون کسی که اهل تفسیر است میداند بدون شک فقط مدح علی، از بطن قرآن میزند بیرون اشارت میکند خورشید هم با شوق از مغرب به عشق ماه رویش از گریبان میزند بیرون رصد میکرد میدان را علی قبل از رجزخوانی از این آرامش در جنگ، طوفان میزند بیرون چنان بر قلب لشگر میزد انگار از دل دریا به سمت ساحل، امواج خروشان میزند بیرون علی از میمنه بر قلب لشگر میشود داخل علی از میسره با تیغ برّان میزند بیرون خمارآلوده میبوسد چنان هرگوشه را انگار شراب کهنه از دیوار ایوان میزند بیرون به دامان نجف دست توسل میزند عالم همیشه سائل از دربار سلطان میزند بیرون
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و منقبت امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
ذکـر تــوسـل هـمـۀ انــبـیـا عـلـیسـت دست خدا و گوش و زبان خدا علیست وابسته است گردش هفت آسمان به او بعد از خـدای اول بی انـتـهـا عـلیست چشم تمام خلق قـیامت به دست اوست زیرا فـقـط مـقـسِّم روز جـزا علیست در های و هوی سخت تمامی غزوهها روی لبِ رسول خـداونـد یا عـلـیست آن یک نفس که میرسد الطاف قدسیاش بر کلِّ "ما سِوا" نفس مرتضی علیست ما را چه هول لحظه مرگ است بیگمان تا قبض روح شیعـۀ دلداده با علیست صدها خلیفه یک نخ کفـشش نمیشوند "لا" بودهاند آن دو و نون لـنا علیست ما را به آن فراری از جنگها چه کار شکر خدا که رهـبر میدان ما علیست فردا که روز بیکـسیِ دشمن علیست فریاد قلب خستۀ ما یک صدا علیست
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت حضرت علی امیرالمؤمنین علیهالسلام
باز امشب نقش خورشیدی منوّر میکشند یا که تصویری ز روی ماه حیدر میکشند تاکه خورشید ولایت پرتو افشان میشود پرده بر رخ از خجالت، ماه و اختر میکشند آرزومندان دل از کف دادهاند امشب مگر انتـظار دیـدن رخـسار دلـبر میکـشـند گلشنآرایان همه محو گل رویش شدند از دل خـود نـعـرۀ الله اکـبـر میکـشند اشک شوق امشب خریداری دگر دارد بیا عرشیان در فرش، ناز دیدۀ تر میکشند ارزش آن قطره از هر گوهری افزونترست چون که میزان عمل در روز محشر میکشند چون همای آسـمان، پـرواز با یاد علی شب روان تا ساحت عرش علا پر میکشند تشنه کامان محبت با ولایش روز حشر جام کوثر از کف ساقی کوثر میکشند روز محشر زیر نور گرم خورشید فلک دوستداران علی را چتر بر سر میکشند ای« وفایی» آبرومـندان فـردا میشوند خاکبوسانی که خود را سوی این در میکشند
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و منقبت امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
تداعی میکند ابروی او نازک خیالی را منظّم میکند گـیسوی او آشفـته حالی را تجلّی کرد و از یک جلوهاش عالم پدید آمد خدا از روی و مویش ساخت ایام و لیالی را نجفرفته چه داند حال ما دور از نجفها را چه داند اهل دریا، حسّ و حال خشکسالی را؟! به گریه می توان ره یافت تا دریای لطف او به گریه جلب میسازد گدا لطف موالی را به جمع عاشقان عیب است چشم خُشک آوردن کسی در بزم هرگز برندارد جام خالی را خجالت از عبادت بیشتر مقـبول میافتد به جای فعل از ما میخرد این انفعالی را به روی فرش صحنش تا نشستم خوب فهمیدم سلیمان نیز از صحن علی بُردهست قالی را اگر ساقی تو باشی، جان فدای جام میسازم که در جنّت نخواهم یافت حتی این زلالی را علی و عالی و اعلی، یدالله ست و عین الله که معنا میدهد غیر از تو این اوصاف عالی را؟! برای گفتن از وصفت زبان شاعران لال است تقبل کن ز لطف، از ما همین اشعار لالی را
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت حضرت علی امیرالمؤمنین علیهالسلام
لـب بـاز کـردی تـا بـگـویـی اَوّلـیـنی آری نـخـسـتـین پـیـرو حبـلالـمـتـیـنی عـاشـقتـرین آغـوشِ دنـیـایـی و بـاید در چـهـرۀ او عـشـق را تنـهـا ببـیـنی وا میکنی آغـوش خود را عـاشـقـانه مضمـون برای شعـر من میآفـریـنی حالا خـودت هم ایـسـتادی سمت قـبله وقـتی چـنـین مـحـو امـیر المـؤمـنـینی لب باز کردی تا بگویی وصف او را سخت است اگرچه واژه از جنّت بچینی ای کعبه! تو با حق و حق با توست آری حـالا کـه بـا آئـیـنـۀ حـق هـمنـشـیـنـی
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و منقبت امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
آمـدم باز کـنـم چـشـم پُـر از بـاران را و به عطر نجـف آغـشته نمایم جان را آمدم در طلب سورۀ والشمس و ضحی یک دل سیـر تمـاشا کـنم این ایوان را آدم و نـوح و محـمـد به حـرم آمـدهانـد تا به الگوی عـلی شرح دهند انسان را آیه آیه همه جا مدح عـلی میخـوانـدند ای دل غـافـل من باز بخـوان قرآن را أَفَــمَـنْ كَـانَ عَــلَـىٰ بَـيِّــنَــةٍ مِـنْ رَبِّــهِ؟ جز علی کیست که روشن کند این برهان را خواسـتم شـمّهای از رزم عـلی بنویسم نتـوانم که به تصویـر کـشم طـوفان را او که از بدر و اُحد، خیبر و خندق آمد تا به شمشیر دودم مسخ کند شیطان را شاخـص عـدل الـهی بُـوَد و میسنجـند به تـرازوی مسـاوات عـلی، میزان را آنچه گـفـتیم فقط قـطرهای از دریـا بود من که نشناخـتم آن وسعت بیپایـان را
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت حضرت علی امیرالمؤمنین علیهالسلام
چشم وا کردی و آغوش خدا جای تو شد کعـبه لبخند به لب، محو تماشای تو شد پلک وا کردی و آغاز شد آن لحظه بهشت خاک آن ذرهای از خاک کف پای تو شد نام خـورشـید بـرازنـدۀ چـشـمان تو، نه نـور خورشید کمی از ید بیضای تو شد عـشق هـمـراه تو در کـعـبه به دنـیا آمد عشق برخواسته از صورت زیبای تو شد از همان لحظه دلش خواست که تغییر کند قبله آن لحظه که سرمست تماشای تو شد خـنده از روی لب کـعـبه نیـفـتاده هنوز کعبه یک قلب پُر از شوق تولای تو شد عرق شرم به پیـشانی این شعر نشـست که پـی درک تو و حـل مـعـمـای تو شد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مناجات با امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
دفتر وصف تو یک عمر روایت دارد بـردن نـام تـو هم حـکـم عـبـادت دارد در مـقـام تو هـمین نـکـته کـفایت دارد که خدا نیز به نام تو عنایت دارد عنایت حالمان خوب نبوده است ولی خوب شدیم تا که خواندیم کمی نادعلی خوب شدیم کوهی از عـشق نه، اما پر کاهی دارد سـیـنـهای کز غـم دوری تو آهـی دارد نـوکـر شاه نجـف منـصب شاهی دارد دل مـا نـیـز بـه ایـوان تـو راهـی دارد مـا گـرفـتـار تو هـسـتـیـم ولـی آبـادیـم پــای ایــوان طـلای نـجـفـت افــتـادیـم مـا که هـستـیـم گـدای تو و فـرزندانت پشت ما هـست دعـای تو و فـرزندانت مـقـصد مـاست خـدای تو و فـرزندانت جـان عـالـم به فـدای تـو و فـرزنـدانت ای دو عـالم نخی از تار عـبایت حیدر خـلق عـالـم همه محـتاج دعـایت حیدر ما که هـستـیم فـقـط بنـدۀ سلطان نجف اعـتکـاف دل ما هـست به ایوان نجـف زنده شد خاک زمین با نم بـاران نجف حسرت ماست فقط آب نجف نان نجف ما خـدا را وسط صحـن تو پـیدا کردیم چِقَدَر در حرمت گریه به زهرا کردیم از نفسهای تو هر لحظه دعا میریزد از قنوت سحـرت عـطر خـدا میریزد از قـدمهـای تو هم گـرد شـفـا میریزد از دو دسـت کـرمـت آب بـقا میریـزد بسکه اوصاف تو هم جلوۀ پیغمبر داشت جبرئیل آب وضویت به تبرک برداشت شاه، همسفـرۀ پیران و فـقـیران بشود؟ مـرکـب بـازی اولاد شـهـیـدان بـشود؟ رازق نـیـمـهشب خوان یتـیـمان بشود؟ این فـقـط با هـنر دست کـریـمان بشود عالمی مست از این شیوۀ سلطانی توست ما همه مور و جهان ملک سلیمانی توست قنبرت باشم اگر ملک سلیمانم چیست؟ نوکرت باشم اگر بوذر و سلمانم چیست؟ غیر نام تو مگر ذکر فـراوانم چیست؟ غیر این عشق مگر برکت ایمانم چیست؟ تـا ابـد ذکـر لـب ایـن دل آگـاهـم بـاش اشــهــد اَنَّ عَـــلــیًّ ولــی الله ام بــاش غیر تو کیست کسی جان پیـمـبر بشود یا که با حـضـرت صدیـقه برابر بشود یا که نامش هـمهجا زینت مـنـبر بشود ابداً هیچ کـسی حـضرت حـیـدر بـشود تو فـقـط آمـدهای سـاقـی کـوثـر بـاشـی زامر حق جانـشـین بعـد پـیـمـبر بـاشی قصد اگر وصل تو، هجران وطن میچسبد گرچه شیرینی اسمت به دهن میچسبد ذکر این جمله به دلها عملاً میچسبد: بعد نـام تو فـقـط ذکر حـسن میچـسـبد بعد از این قافیه حیران حسن خواهد شد عین ایـوان تو ایـوان حـسن خواهد شد حـرم و گـنـبـد و بـاران! چقدر رویایی گـوشـۀ خـلـوت ایـوان! چقـدر رویـایی وسط صحن، چـراغـان! چقدر رویایی گـفـتن ذکر حسن جان! چـقدر رویـایی میرسد آنکه امید تو و من خواهد بود او هـمان بانی ایوان حـسن خواهد بود
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت حضرت علی امیرالمؤمنین علیهالسلام
ذکر زمـین و زمن و ابر و باد در شب و روز و سحر و بامداد زیر و زبر جمله بر این اعتقاد آتش عـشـقی که بر افـروخـتـند جمله عـوالـم هـمگی سـوخـتـند بـهـر ابـد تـوشـهای انـدوخـتـنـد کـعـبـه تـرک خورد ز اقدام تو جـان بـه فـدای لـقـب و نـام تـو جن و ملک زیر و زبر رام تو عرش ثنا گوی علی بوده است چرخ به بازوی علی بوده است خانه ما کـوی عـلـی بوده است مـدح خـدایـی ست ثـنـای عـلـی صوت خـدایی ست نـوای عـلی میکنم این جـان به فـدای عـلی موسـم عـیـدست که مـقـدّر شده شـهــر بـه کـرّار مـعـطـّر شـده ارض و سـمـا بـاز مـنـوّر شده لـعـنـت الله بـه بــد گـــوی تـــو آب حـیـات اسـت نـم جـوی تـو مـیرسـد از جــاذبـه کـوی تـو
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و منقبت امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
شـده کـارم پــیــاپـی و مــادام ذکــر یـا ذالـجـلال والاکــرام طـلـب عــفــو دارم ایـن ایــام مِـن جـمـیـع الـذنـوبِ والآثـام یا من أرجوه، عشق حیدر را واصرف از اعتقاد من شر را أعـطـنی کـلَّ خـیر، کـوثر را أعطنی جرعه جرعه ساقی! جام گر غـریـبم، گر آشـنـا هـسـتم گـر اسـیـرم، اگـر گـدا هـسـتم از یـتـیـمان مـرتـضی هـسـتم کیست غیر از علی ابو الایتام بیعلی در گلـو فغـانی نیست در گـلوی منـاره جانی نیست بیعـلی هـیچ جا اذانی نیست گو صـداهـا رهـا شود بر بـام أشـهــدُ أنَّ از عـــلــی دیــنــم چـون عـلـی دیـدهام خـدابـیـنم أشــهــدُ أنَّ حـــیــدر آئــیــنــم أشـهــدُ أنَّ مـرتـضـی اســلام در جزا بیعلی عبوری نیست بیعلی شادی و سروری نیست تا نخواهد شراب و حوری نیست بیعـلی جـنّـت است بیإِنعـام هستِ حیدر به هستِ فاطمه است تا علی پای بست فاطمه است نار و جنّت به دست فاطمه است او نـخـواهـد نـمـیکـنـد اقــدام
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت حضرت علی امیرالمؤمنین علیهالسلام
من کویرم لب من تشنه باران علیست این لب تشنه پُرشور غزلخوان علیست این که گستردهتر از وسعت آفاق شدهست به یقین سفـره گـسترده دامان علیست مـنّت نان و نـمک نیست سر سفـره او پس خوشا آنکه در این میکده مهمان علیست آتش اشکی اگر در غزلم شعلهور است بیگمان قطرهای از درد فراوان علیست لحظهای پرتو حـسنـش ز تجلی دم زد که جهان آینـه درآینه حـیران علیست کعبه یکبار دهان را به سخن وا کردهست تا بدانـیـم کـلـید در این خـانه علیست از دم صبـح ازل نـام عـلی میخـوانـد دل که تا شام ابد دست بهدامان علیست
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مناجات با امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
گرچه دریای فضیلتهای تو محدود نیست عفو کن توصیف ما آنسان که حقّش بود نیست عشق یعنی جانمان خورده ست با نامت گره جز تولّی و تبرّی رمز تار و پود نیست ذکر تسبیح سلاطین جهان یا مرتضیست هیچ شاهی جز علی از دید ما مقصود نیست تو ببخشی یا نبخشی همچنان پشت دریم ما گـدای دیدنت هستیم بحث جود نیست فضل تو بر جملۀ پیغمبران ثابت شده است زادگاه هـیچ یک از انبـیا مسجود نیست ای مـؤذن دل بـبـر بـا بـردن نـام عـلـی نعمتی که در صدای حضرت داوود نیست مثل ابـراهـیم در آتـش صدایت میزنـیم سوختن را حاصلی جز بوی خوش از عود نیست سوختیم از عشق و پر زد سوی کویت روح ما چشم ظاهر بین نمیدانست اینها دود نیست «نزِّلونی» گفتی و در کار افکندی گره عقل ما را قدرت تشخیصت از معبود نیست گرچه ناچیزم ولی با خود نگه دارم ز لطف در فروش جنس بیمقدار قطعاً سود نیست دل به دریـا میزنـم دریا مـریـدان توأند خیری از این عاقبت بهتر برای رود نیست بس که شیرین است دیدار تو در پایان عمر مرگ در بدو تـولد هم برایم زود نیست
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت حضرت علی امیرالمؤمنین علیهالسلام
عـلی جـان پیـمبر بود و جانـان پیمبرها علی آقای سلـمان بود و مولای ابوذرها بچرخاند خدا خورشید را دور سر ماهش به قربان رجب اردیبهشت و مهر و آذرها کسی دشمن نمیدارد علی را غیر بد نطفه سند هم خواستی جویا شو از دامان مادرها علی نور خدا روی زمین بود و نمیباشد تفاوت بین اصغرها و اکبرها و حیدرها اگر پرده نمیانداخت بر ذاتش خداوندش گمانم فاش میخواندند ربش روی منبرها ندارد احتیاجی بر من و امثال من وقتی کنیز و خادمش هستند اسما ها و قنبرها عـلی در بدو دنیا آمدن کعبه قرق کرده برایش کار دشواری نبوده فـتح خیبرها
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت حضرت علی امیرالمؤمنین علیهالسلام
به عشق مرتضی کعبه ترک خورده، خبر این است خدا هم از علی دم میزند، فوق بشر این است شبی در پای ایوان “هو کشان” میگفت جبرائیل یقین دارم که تنها قبلۀ اهل نظر این است نصیب هر کس و ناکس نشد عشق علی آری! چه دُرّی در دلم جا دادهام، اوج هنر این است ملائک روز و شب دنبال مولا راه میافتند تیمم میکنند از خاک نعلینش گهر این است به میدان میرود اما به تن جوشن نخواهد داشت دعای حضرت زهراست پشت او، سپر این است برای فاتح خیبر فرار از جنگ بیمعناست فلانی و فلانی را بگو مرد خطر این است مرا هم بیـنِ زائـرهای مولایم پذیرفـتـند خدا را شاکرم عیدی من روز پدر این است
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مناجات با امام جواد ( محمد تقی) علیهالسلام
تو را همراه خود آوردهاند از شرق بارانها تو را ای زادهٔ شرقیترین خورشید دورانها چه بذر برکتی آوردهای از آسمان با خود چه خیری از زمینِ خود درو کردند دهقانها چه لحنی و چه حرفی در بیان و بر زبانت بود که تسبیح سخن افتاد از دست سخنرانها به رویت چشم میبستند ای خورشیدِ دانایی بزرگیِ تو کوچک دیده شد در چشم نادانها سؤالی را که میپرسند محکوم جواب توست چه پاسخها گرفت از باب علمت، جهل انسانها مگر از چشمهٔ نامت نمیجوشد خیال شعر چرا اینقدر کم جاری شدی از چشم دیوانها نبر بخشندگی را با خودت از سفرهٔ دنیا نرو! در حسرت جود تو میمانند مهمانها سفارش کن مرا هم نزد بابای رئوف خود اگر یادی کند فرزند، میبخشند سلطانها
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت امام جواد ( محمد تقی) علیهالسلام
کجا روانه کنم شور و شوق بیحد را دو بـال عــاشـق پـروانـهای مـردد را کجا بدون تکـلّـف قـبـول خـواهد کرد بهانهگـیری این گـریـههـای مـمـتد را میان عطـر سکـوت و سلام پیدا کرد نـگـاه خـستـۀ من روشـنـای گـنـبـد را به گـامهای خـیال غزل کسی میگفت به کـاظمین بـبر کـوچههای مشهـد را دو پلک مانده به باب الجـواد با لبخند گرفته زیر نـظر عشق رفت و آمد را به لطف گـردش رندانـۀ فـلک امشب علی گـرفته در آغوش خود محـمد را خلاصـۀ بـرکـات چـهـارده مـعـصـوم جواد کیست؟ ببین خود حروف ابجد را ببخش سرزده شعرم رسیده، از سر شوق ز یـاد بـرده غـزل، بـایـد و نـبـایـد را غـزل فــدای گـل خـنـدۀ جــواد شــود جواد اگر که بخـنـدد غـزل زیاد شود جواد اگر که بخـنـدد بهـار خواهد شد بـهــار آیـنـهدار نـگــار خــواهـد شــد زمـانه با برکـتتر، از او نخواهد دید کمی به روی پسر خیره شد، سپس خندید بـرای قـلـب هـمه الـتـیـام خـواهـد شد وهـفـت سـال دگر او امـام خواهد شد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت امام جواد ( محمد تقی) علیهالسلام
رحمت بر انوارت که نـورانیترینی مـولـود پُـر خـیـر امـام هـشـتـمـیـنـی بـالاتـری از فـهـم و ادراک زمـیـنـی نـزد پـدر، مثـل عـلی اکـبر، نگـیـنی دریای احـسان، نـور ایمان، یا محمد ای کـوثـر شـاه خـراسـان یـا مـحـمـد برکت گرفت از مقـدمت شهـر مدینه داده وجـودت بـر دل بـابـا، سـکـیـنـه بعد از چـهـل سال آمدی ای بیقرینه مِهـرت رسـیـده بر دلـم سینه به سینه مـانـنـد اجـدادم هـمـیـشـه زیـر دِیـنــم تـا کـه نـفـس دارم گـدای کـاظـمـیـنـم زیبـاتـرین تـصویـر، از ذات خـدایی تلخـیـص جـود اهل بیت مصـطـفایی از جنس أعـطـیـنایی و ابن الرضایی بـیـش از گـدا آقــا تـو دنـبـال گـدایـی ای مـاهِ در آغـوشِ خـورشـیدِ ولایت از ما پـذیرا باش این عـرض ارادت ذکر ملک در پیشگاهت "إن یَکاد" است تا حشر، درب خانهات باب المراد است سائل مـنم آقـا اگر نـامت جـواد است یک گوشه چشمت از سر من هم زیاد است بر خـانـدان اطـهـرت دل بـاخـتـم من بر گـردنـم حـرز تو را انـداخـتـم من شأنت برای خـلـق، نـافـهـمـیدنی بود باران به اذن حـضرتت باریـدنی بود در کودکی، اعجـازهـایت دیـدنی بود پیـشـانیات نـزد پـدر بـوسـیـدنی بود روح الامین بر درگهت مشغول بوده قَـدرت شـبـیه فـاطـمه مجـهـول بـوده مـانـند تو ای کـوثـرِ دور از تـکـاثـر از قــاتـلــیـن مـــادرت دارم تــنــفـر یک عمر دسـتانم شده از برکـتت پُر یا ذا الکرم از این همه رحمت، تشکر ای جلـوۀ پُـر برکت نـورٌ عَـلی نـور چشمان بدخواهانت ای ابنُ الرضا کور شد گریهات بر داغ زهـرا بیشباهت از روضههایش سالها تر شد نگاهت با مشت کـوبـیدی زمین مـابین آهـت گفتی چه بوده مـادرم آخـر گـناهت؟! این غم فقط یک جور پایان میپذیرد مـهـدی بیـایـد تا تقـاصـش را بگـیرد
: امتیاز
|