![](images/menu/doubt_but.png)
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
-
سایت قرآنی تنـــــزیل
-
سایت مقام معظم رهبری
-
سایت آیت الله مکارم شیرازی
-
سایت آیت الله نوری همدانی
-
سایت آیت الله فاضل لنکرانی
-
سایت آیت الله سیستانی
![](images/menu/software_but.png)
![]() مدح و منقبت امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
تداعی میکند ابروی او نازک خیالی را منظّم میکند گـیسوی او آشفـته حالی را تجلّی کرد و از یک جلوهاش عالم پدید آمد خدا از روی و مویش ساخت ایام و لیالی را نجفرفته چه داند حال ما دور از نجفها را چه داند اهل دریا، حسّ و حال خشکسالی را؟! به گریه می توان ره یافت تا دریای لطف او به گریه جلب میسازد گدا لطف موالی را به جمع عاشقان عیب است چشم خُشک آوردن کسی در بزم هرگز برندارد جام خالی را خجالت از عبادت بیشتر مقـبول میافتد به جای فعل از ما میخرد این انفعالی را به روی فرش صحنش تا نشستم خوب فهمیدم سلیمان نیز از صحن علی بُردهست قالی را اگر ساقی تو باشی، جان فدای جام میسازم که در جنّت نخواهم یافت حتی این زلالی را علی و عالی و اعلی، یدالله ست و عین الله که معنا میدهد غیر از تو این اوصاف عالی را؟! برای گفتن از وصفت زبان شاعران لال است تقبل کن ز لطف، از ما همین اشعار لالی را
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت حضرت علی امیرالمؤمنین علیهالسلام
لـب بـاز کـردی تـا بـگـویـی اَوّلـیـنی آری نـخـسـتـین پـیـرو حبـلالـمـتـیـنی عـاشـقتـرین آغـوشِ دنـیـایـی و بـاید در چـهـرۀ او عـشـق را تنـهـا ببـیـنی وا میکنی آغـوش خود را عـاشـقـانه مضمـون برای شعـر من میآفـریـنی حالا خـودت هم ایـسـتادی سمت قـبله وقـتی چـنـین مـحـو امـیر المـؤمـنـینی لب باز کردی تا بگویی وصف او را سخت است اگرچه واژه از جنّت بچینی ای کعبه! تو با حق و حق با توست آری حـالا کـه بـا آئـیـنـۀ حـق هـمنـشـیـنـی
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و منقبت امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
آمـدم باز کـنـم چـشـم پُـر از بـاران را و به عطر نجـف آغـشته نمایم جان را آمدم در طلب سورۀ والشمس و ضحی یک دل سیـر تمـاشا کـنم این ایوان را آدم و نـوح و محـمـد به حـرم آمـدهانـد تا به الگوی عـلی شرح دهند انسان را آیه آیه همه جا مدح عـلی میخـوانـدند ای دل غـافـل من باز بخـوان قرآن را أَفَــمَـنْ كَـانَ عَــلَـىٰ بَـيِّــنَــةٍ مِـنْ رَبِّــهِ؟ جز علی کیست که روشن کند این برهان را خواسـتم شـمّهای از رزم عـلی بنویسم نتـوانم که به تصویـر کـشم طـوفان را او که از بدر و اُحد، خیبر و خندق آمد تا به شمشیر دودم مسخ کند شیطان را شاخـص عـدل الـهی بُـوَد و میسنجـند به تـرازوی مسـاوات عـلی، میزان را آنچه گـفـتیم فقط قـطرهای از دریـا بود من که نشناخـتم آن وسعت بیپایـان را
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت حضرت علی امیرالمؤمنین علیهالسلام
چشم وا کردی و آغوش خدا جای تو شد کعـبه لبخند به لب، محو تماشای تو شد پلک وا کردی و آغاز شد آن لحظه بهشت خاک آن ذرهای از خاک کف پای تو شد نام خـورشـید بـرازنـدۀ چـشـمان تو، نه نـور خورشید کمی از ید بیضای تو شد عـشق هـمـراه تو در کـعـبه به دنـیا آمد عشق برخواسته از صورت زیبای تو شد از همان لحظه دلش خواست که تغییر کند قبله آن لحظه که سرمست تماشای تو شد خـنده از روی لب کـعـبه نیـفـتاده هنوز کعبه یک قلب پُر از شوق تولای تو شد عرق شرم به پیـشانی این شعر نشـست که پـی درک تو و حـل مـعـمـای تو شد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مناجات با امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
دفتر وصف تو یک عمر روایت دارد بـردن نـام تـو هم حـکـم عـبـادت دارد در مـقـام تو هـمین نـکـته کـفایت دارد که خدا نیز به نام تو عنایت دارد عنایت حالمان خوب نبوده است ولی خوب شدیم تا که خواندیم کمی نادعلی خوب شدیم کوهی از عـشق نه، اما پر کاهی دارد سـیـنـهای کز غـم دوری تو آهـی دارد نـوکـر شاه نجـف منـصب شاهی دارد دل مـا نـیـز بـه ایـوان تـو راهـی دارد مـا گـرفـتـار تو هـسـتـیـم ولـی آبـادیـم پــای ایــوان طـلای نـجـفـت افــتـادیـم مـا که هـستـیـم گـدای تو و فـرزندانت پشت ما هـست دعـای تو و فـرزندانت مـقـصد مـاست خـدای تو و فـرزندانت جـان عـالـم به فـدای تـو و فـرزنـدانت ای دو عـالم نخی از تار عـبایت حیدر خـلق عـالـم همه محـتاج دعـایت حیدر ما که هـستـیم فـقـط بنـدۀ سلطان نجف اعـتکـاف دل ما هـست به ایوان نجـف زنده شد خاک زمین با نم بـاران نجف حسرت ماست فقط آب نجف نان نجف ما خـدا را وسط صحـن تو پـیدا کردیم چِقَدَر در حرمت گریه به زهرا کردیم از نفسهای تو هر لحظه دعا میریزد از قنوت سحـرت عـطر خـدا میریزد از قـدمهـای تو هم گـرد شـفـا میریزد از دو دسـت کـرمـت آب بـقا میریـزد بسکه اوصاف تو هم جلوۀ پیغمبر داشت جبرئیل آب وضویت به تبرک برداشت شاه، همسفـرۀ پیران و فـقـیران بشود؟ مـرکـب بـازی اولاد شـهـیـدان بـشود؟ رازق نـیـمـهشب خوان یتـیـمان بشود؟ این فـقـط با هـنر دست کـریـمان بشود عالمی مست از این شیوۀ سلطانی توست ما همه مور و جهان ملک سلیمانی توست قنبرت باشم اگر ملک سلیمانم چیست؟ نوکرت باشم اگر بوذر و سلمانم چیست؟ غیر نام تو مگر ذکر فـراوانم چیست؟ غیر این عشق مگر برکت ایمانم چیست؟ تـا ابـد ذکـر لـب ایـن دل آگـاهـم بـاش اشــهــد اَنَّ عَـــلــیًّ ولــی الله ام بــاش غیر تو کیست کسی جان پیـمـبر بشود یا که با حـضـرت صدیـقه برابر بشود یا که نامش هـمهجا زینت مـنـبر بشود ابداً هیچ کـسی حـضرت حـیـدر بـشود تو فـقـط آمـدهای سـاقـی کـوثـر بـاشـی زامر حق جانـشـین بعـد پـیـمـبر بـاشی قصد اگر وصل تو، هجران وطن میچسبد گرچه شیرینی اسمت به دهن میچسبد ذکر این جمله به دلها عملاً میچسبد: بعد نـام تو فـقـط ذکر حـسن میچـسـبد بعد از این قافیه حیران حسن خواهد شد عین ایـوان تو ایـوان حـسن خواهد شد حـرم و گـنـبـد و بـاران! چقدر رویایی گـوشـۀ خـلـوت ایـوان! چقـدر رویـایی وسط صحن، چـراغـان! چقدر رویایی گـفـتن ذکر حسن جان! چـقدر رویـایی میرسد آنکه امید تو و من خواهد بود او هـمان بانی ایوان حـسن خواهد بود
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت حضرت علی امیرالمؤمنین علیهالسلام
ذکر زمـین و زمن و ابر و باد در شب و روز و سحر و بامداد زیر و زبر جمله بر این اعتقاد آتش عـشـقی که بر افـروخـتـند جمله عـوالـم هـمگی سـوخـتـند بـهـر ابـد تـوشـهای انـدوخـتـنـد کـعـبـه تـرک خورد ز اقدام تو جـان بـه فـدای لـقـب و نـام تـو جن و ملک زیر و زبر رام تو عرش ثنا گوی علی بوده است چرخ به بازوی علی بوده است خانه ما کـوی عـلـی بوده است مـدح خـدایـی ست ثـنـای عـلـی صوت خـدایی ست نـوای عـلی میکنم این جـان به فـدای عـلی موسـم عـیـدست که مـقـدّر شده شـهــر بـه کـرّار مـعـطـّر شـده ارض و سـمـا بـاز مـنـوّر شده لـعـنـت الله بـه بــد گـــوی تـــو آب حـیـات اسـت نـم جـوی تـو مـیرسـد از جــاذبـه کـوی تـو
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و منقبت امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
شـده کـارم پــیــاپـی و مــادام ذکــر یـا ذالـجـلال والاکــرام طـلـب عــفــو دارم ایـن ایــام مِـن جـمـیـع الـذنـوبِ والآثـام یا من أرجوه، عشق حیدر را واصرف از اعتقاد من شر را أعـطـنی کـلَّ خـیر، کـوثر را أعطنی جرعه جرعه ساقی! جام گر غـریـبم، گر آشـنـا هـسـتم گـر اسـیـرم، اگـر گـدا هـسـتم از یـتـیـمان مـرتـضی هـسـتم کیست غیر از علی ابو الایتام بیعلی در گلـو فغـانی نیست در گـلوی منـاره جانی نیست بیعـلی هـیچ جا اذانی نیست گو صـداهـا رهـا شود بر بـام أشـهــدُ أنَّ از عـــلــی دیــنــم چـون عـلـی دیـدهام خـدابـیـنم أشــهــدُ أنَّ حـــیــدر آئــیــنــم أشـهــدُ أنَّ مـرتـضـی اســلام در جزا بیعلی عبوری نیست بیعلی شادی و سروری نیست تا نخواهد شراب و حوری نیست بیعـلی جـنّـت است بیإِنعـام هستِ حیدر به هستِ فاطمه است تا علی پای بست فاطمه است نار و جنّت به دست فاطمه است او نـخـواهـد نـمـیکـنـد اقــدام
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت حضرت علی امیرالمؤمنین علیهالسلام
من کویرم لب من تشنه باران علیست این لب تشنه پُرشور غزلخوان علیست این که گستردهتر از وسعت آفاق شدهست به یقین سفـره گـسترده دامان علیست مـنّت نان و نـمک نیست سر سفـره او پس خوشا آنکه در این میکده مهمان علیست آتش اشکی اگر در غزلم شعلهور است بیگمان قطرهای از درد فراوان علیست لحظهای پرتو حـسنـش ز تجلی دم زد که جهان آینـه درآینه حـیران علیست کعبه یکبار دهان را به سخن وا کردهست تا بدانـیـم کـلـید در این خـانه علیست از دم صبـح ازل نـام عـلی میخـوانـد دل که تا شام ابد دست بهدامان علیست
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مناجات با امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
گرچه دریای فضیلتهای تو محدود نیست عفو کن توصیف ما آنسان که حقّش بود نیست عشق یعنی جانمان خورده ست با نامت گره جز تولّی و تبرّی رمز تار و پود نیست ذکر تسبیح سلاطین جهان یا مرتضیست هیچ شاهی جز علی از دید ما مقصود نیست تو ببخشی یا نبخشی همچنان پشت دریم ما گـدای دیدنت هستیم بحث جود نیست فضل تو بر جملۀ پیغمبران ثابت شده است زادگاه هـیچ یک از انبـیا مسجود نیست ای مـؤذن دل بـبـر بـا بـردن نـام عـلـی نعمتی که در صدای حضرت داوود نیست مثل ابـراهـیم در آتـش صدایت میزنـیم سوختن را حاصلی جز بوی خوش از عود نیست سوختیم از عشق و پر زد سوی کویت روح ما چشم ظاهر بین نمیدانست اینها دود نیست «نزِّلونی» گفتی و در کار افکندی گره عقل ما را قدرت تشخیصت از معبود نیست گرچه ناچیزم ولی با خود نگه دارم ز لطف در فروش جنس بیمقدار قطعاً سود نیست دل به دریـا میزنـم دریا مـریـدان توأند خیری از این عاقبت بهتر برای رود نیست بس که شیرین است دیدار تو در پایان عمر مرگ در بدو تـولد هم برایم زود نیست
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت حضرت علی امیرالمؤمنین علیهالسلام
عـلی جـان پیـمبر بود و جانـان پیمبرها علی آقای سلـمان بود و مولای ابوذرها بچرخاند خدا خورشید را دور سر ماهش به قربان رجب اردیبهشت و مهر و آذرها کسی دشمن نمیدارد علی را غیر بد نطفه سند هم خواستی جویا شو از دامان مادرها علی نور خدا روی زمین بود و نمیباشد تفاوت بین اصغرها و اکبرها و حیدرها اگر پرده نمیانداخت بر ذاتش خداوندش گمانم فاش میخواندند ربش روی منبرها ندارد احتیاجی بر من و امثال من وقتی کنیز و خادمش هستند اسما ها و قنبرها عـلی در بدو دنیا آمدن کعبه قرق کرده برایش کار دشواری نبوده فـتح خیبرها
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت حضرت علی امیرالمؤمنین علیهالسلام
به عشق مرتضی کعبه ترک خورده، خبر این است خدا هم از علی دم میزند، فوق بشر این است شبی در پای ایوان “هو کشان” میگفت جبرائیل یقین دارم که تنها قبلۀ اهل نظر این است نصیب هر کس و ناکس نشد عشق علی آری! چه دُرّی در دلم جا دادهام، اوج هنر این است ملائک روز و شب دنبال مولا راه میافتند تیمم میکنند از خاک نعلینش گهر این است به میدان میرود اما به تن جوشن نخواهد داشت دعای حضرت زهراست پشت او، سپر این است برای فاتح خیبر فرار از جنگ بیمعناست فلانی و فلانی را بگو مرد خطر این است مرا هم بیـنِ زائـرهای مولایم پذیرفـتـند خدا را شاکرم عیدی من روز پدر این است
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مناجات با امام جواد ( محمد تقی) علیهالسلام
تو را همراه خود آوردهاند از شرق بارانها تو را ای زادهٔ شرقیترین خورشید دورانها چه بذر برکتی آوردهای از آسمان با خود چه خیری از زمینِ خود درو کردند دهقانها چه لحنی و چه حرفی در بیان و بر زبانت بود که تسبیح سخن افتاد از دست سخنرانها به رویت چشم میبستند ای خورشیدِ دانایی بزرگیِ تو کوچک دیده شد در چشم نادانها سؤالی را که میپرسند محکوم جواب توست چه پاسخها گرفت از باب علمت، جهل انسانها مگر از چشمهٔ نامت نمیجوشد خیال شعر چرا اینقدر کم جاری شدی از چشم دیوانها نبر بخشندگی را با خودت از سفرهٔ دنیا نرو! در حسرت جود تو میمانند مهمانها سفارش کن مرا هم نزد بابای رئوف خود اگر یادی کند فرزند، میبخشند سلطانها
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت امام جواد ( محمد تقی) علیهالسلام
کجا روانه کنم شور و شوق بیحد را دو بـال عــاشـق پـروانـهای مـردد را کجا بدون تکـلّـف قـبـول خـواهد کرد بهانهگـیری این گـریـههـای مـمـتد را میان عطـر سکـوت و سلام پیدا کرد نـگـاه خـستـۀ من روشـنـای گـنـبـد را به گـامهای خـیال غزل کسی میگفت به کـاظمین بـبر کـوچههای مشهـد را دو پلک مانده به باب الجـواد با لبخند گرفته زیر نـظر عشق رفت و آمد را به لطف گـردش رندانـۀ فـلک امشب علی گـرفته در آغوش خود محـمد را خلاصـۀ بـرکـات چـهـارده مـعـصـوم جواد کیست؟ ببین خود حروف ابجد را ببخش سرزده شعرم رسیده، از سر شوق ز یـاد بـرده غـزل، بـایـد و نـبـایـد را غـزل فــدای گـل خـنـدۀ جــواد شــود جواد اگر که بخـنـدد غـزل زیاد شود جواد اگر که بخـنـدد بهـار خواهد شد بـهــار آیـنـهدار نـگــار خــواهـد شــد زمـانه با برکـتتر، از او نخواهد دید کمی به روی پسر خیره شد، سپس خندید بـرای قـلـب هـمه الـتـیـام خـواهـد شد وهـفـت سـال دگر او امـام خواهد شد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت امام جواد ( محمد تقی) علیهالسلام
رحمت بر انوارت که نـورانیترینی مـولـود پُـر خـیـر امـام هـشـتـمـیـنـی بـالاتـری از فـهـم و ادراک زمـیـنـی نـزد پـدر، مثـل عـلی اکـبر، نگـیـنی دریای احـسان، نـور ایمان، یا محمد ای کـوثـر شـاه خـراسـان یـا مـحـمـد برکت گرفت از مقـدمت شهـر مدینه داده وجـودت بـر دل بـابـا، سـکـیـنـه بعد از چـهـل سال آمدی ای بیقرینه مِهـرت رسـیـده بر دلـم سینه به سینه مـانـنـد اجـدادم هـمـیـشـه زیـر دِیـنــم تـا کـه نـفـس دارم گـدای کـاظـمـیـنـم زیبـاتـرین تـصویـر، از ذات خـدایی تلخـیـص جـود اهل بیت مصـطـفایی از جنس أعـطـیـنایی و ابن الرضایی بـیـش از گـدا آقــا تـو دنـبـال گـدایـی ای مـاهِ در آغـوشِ خـورشـیدِ ولایت از ما پـذیرا باش این عـرض ارادت ذکر ملک در پیشگاهت "إن یَکاد" است تا حشر، درب خانهات باب المراد است سائل مـنم آقـا اگر نـامت جـواد است یک گوشه چشمت از سر من هم زیاد است بر خـانـدان اطـهـرت دل بـاخـتـم من بر گـردنـم حـرز تو را انـداخـتـم من شأنت برای خـلـق، نـافـهـمـیدنی بود باران به اذن حـضرتت باریـدنی بود در کودکی، اعجـازهـایت دیـدنی بود پیـشـانیات نـزد پـدر بـوسـیـدنی بود روح الامین بر درگهت مشغول بوده قَـدرت شـبـیه فـاطـمه مجـهـول بـوده مـانـند تو ای کـوثـرِ دور از تـکـاثـر از قــاتـلــیـن مـــادرت دارم تــنــفـر یک عمر دسـتانم شده از برکـتت پُر یا ذا الکرم از این همه رحمت، تشکر ای جلـوۀ پُـر برکت نـورٌ عَـلی نـور چشمان بدخواهانت ای ابنُ الرضا کور شد گریهات بر داغ زهـرا بیشباهت از روضههایش سالها تر شد نگاهت با مشت کـوبـیدی زمین مـابین آهـت گفتی چه بوده مـادرم آخـر گـناهت؟! این غم فقط یک جور پایان میپذیرد مـهـدی بیـایـد تا تقـاصـش را بگـیرد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت امام جواد ( محمد تقی) علیهالسلام
بیا به بـاغ که بـار دگـر تمـاشـاییست بهار و سبزه و گل برگ و بر تماشاییست بیا به ساحت سبز چمن که از گل سرخ گرفته بار دگر زیب و فر تماشاییست ز رنگ و بوی گـلـستان احـمدی باشد شکـوفـهزار بـهـاران اگر تماشاییست گذشت شـام سـیـاه و دمـیـد نـور سحر بیا ببـین که طلـوع سحـر تماشاییست اگر سپـهـر ولایت شـده است نـورانی جمال و جلوۀ شمس و قمر تماشاییست ز کـوچـههـای مـدیـنه جـواد میگـذرد ز فـیض مقدم او رهگـذر تماشاییست اگر چـه دیـدن این گـل بـود تمـاشـایی به وقت جود و کرم بیشتر تماشاییست بـیـا بـه تـهـنـیـت ثـامـن الائـمـه رویـم که در کنار پسر این پـدر تماشاییست دلم هـوای حـریـمش نمـوده همسفـران خدا نصیب کند؛ این سفـر تماشاییست ندیـدهای تو «وفایی» حـریم پاکـش را به پیـش دیـدۀ اهـل نظـر تمـاشاییست
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت امام جواد ( محمد تقی) علیهالسلام
نوری ز عرش آمد و وقتِ سـپـیده شد مـابِـیـن شـهـر صـوت اذانی شنیده شد در صور جسم، نفخۀ روحی دمیده شد آئــیــنــۀ جــمــال نــبــی آفــریــده شـد خورشیدِ روی بام رضاجـان ما، سلام ای سـومـین مـحـمـد ایـمـان ما، سـلام لبـخـند تو به خـوشـۀ گـنـدم سـلام کرد بـامِ عـروج، بـالِ تـو را احـتـرام کـرد شُرب نگاهِ تو چه شرابی به جـام کرد چِـل سـال انـتـظـار پـدر را تـمام کـرد از قـعـرِ چـاهِ طعـنۀ مَـردُم، رها شدی تو یـوسـف مـدیـنـۀ یـعـقـوب مـا شدی جود تو شیعه را ز گدایی مُعـاف کرد باید به دور دست کریمات طواف کرد حُـبِّ تو ریـسـمـان دلـم را کـلاف کرد حتّی عصا به مـرتبهات اعـتراف کرد عشق تو حُکم قطعیِ حفظ شعائر است هرکس که بیولای تو مُردهاست، کافر است در فـصل فـصلِ کـوچ، شـبـیه کبوتریم از کـاظـمـین تا حـرم طـوس میپـریم جـیـرهبـگـیـرِ گـنـدم خـواهـر بـرادریم ما ریزخـوار سفـرۀ موسیبن جعـفریم این کاسهها رسیده به خوان سِتُرگ تو قـربـان سـفــرهداری بـابـا بــزرگ تـو در خاک ما نسیم دلانگـیز یاسهاست ایـران؛ پنـاهگـاهِ ولایتشـنـاسهـاست روی ضـریـحهـا گـرهِ الـتـماس هاست این عمه جانِ تو بخدا جانِ فارسهاست مـانـند مـوجِ عـاطـفـههـا در تـلاطـمیم خـدمتگـزار حـضرت معـصومۀ قـمیم نقش تو طرح نقشۀ آب و گل من است حِـرزَت امید آخر هر مشکل من است پـشت در حـریم شما، مـنزل من است بـابالـجـواد؛ بـاب مـراد دل من است دروازۀ رسـیــدن شـیــعــه بـه جـنّـتـی تـو آن جــواز آخـر قــبـل از زیـارتـی در دشت خشک لذت باران تویی تویی تلفیقی از کرامت و احسان تویی تویی روز جـوانِ مـردم ایـران تـویی تـویی اصلاً عـلیِّ اکـبر سلـطان تـویی تـویی هـرچـند مَـشهَـدی شـدهام، کـربـلاییام مـن بـیقـرار بــوسـۀ پـائـیـنِ پــایـیام
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت امام جواد ( محمد تقی) علیهالسلام
روح الامین از سوی حق بر خاکیان داده نوید امشب ز هستی آفـرین نور ولا آمد پدید در آسمان دین حق ماهی درخشنده دمید از مقدم مولا جواد ابن الرضا گردیده عید شهر مدینه از شعف گردیده در شادی و شور گلریز گشته مقدمش با یاس و سنبل دست حور امشب دل شوریده در حال و هوای دیگر است اندر زمین و آسمان نور خدا جلوهگر است پور علی موسیالرضا از نسل پاک حیدر است بعد از پدر این گل پسر بر کل عالم سرور است امشب خدای سرمدی بر ما کرامت کرده است زینت فضای این جهان نور امامت کرده است این دل سوی شهر مدینه باز بال و پر گرفت عالم ز یمن مقدمش شور و شعف از سر گرفت از فیض روی ماه او ماه رجب زیور گرفت دنیا ضیای دیگری از این مه انور گرفت امشب کرم کرده خدا شمس ولایت آمده نـهـم گـل آل عـبــا نــور هـدایـت آمــده ارض و سما روشن شده از لطف خاص کبریا ای عاشقان ای عاشقان سر زد گل باغ ولا با شادمانی و شعف بر لب بود شور و نوا شادی کنید ای عاشقان آمد جواد بن الرضا از مقدم این گل نگر ارض و سما گلشن شده چشم و دل مولا علی موسی الرضا روشن شده نهم گل بستان سرای آلِ پاک مصطفاست خورشید عالم تاب دین نجل علی مرتضاست در خوی و خصلت این پسر چون فاطمه خیرالنساست فرزند پاک و کوثر مولا علی موسی الرضاست از مقدم ابن الرضا بگرفته این عالم صفا با دیدن روی مهش روشن شده چشم رضا دل از همه عالم برد آن صورت رخشندهاش چون جد و آباءش بود دین خدا پایندهاش از بس بود او مهربان جود و سخا شرمندهاش تنها نه شاهان جهان حاتم کمینه بندهاش این گلبن عترت بود مولا رضا را نور عین باشد جواد ابن الرضا شمع وجود عالمین امشب خدای مهربان منت نهد بر خاکیان تنها نه اهل این زمین حور و ملائک شادمان از بیت مولانا رضا آمد جواد اندر جهان از عطر و بوی این پسر بر جان رسد بوی جنان مشی و مرامش حیدری دردانۀ زهراستی چون فاطمه خـیرالنسا جانانۀ طاهـاستی گرچه بدم مولای من از غیر تو بگسستهام در این جهان از لطف حق تنها به تو دل بستهام اندر شب میلاد تو در محفلت بنشـستهام چشم امیدم را جواد من بر نگاهت بستهام از لطف و جود و مرحمت دادی پناهم یا جواد امشب به جان مادرت بنما نگاهم یا جواد گرچه گل مولا رضا بر گلشنت خارم جواد در این جهان و آن سرا تنها تو را دارم جواد آقای عالم هستی و من عبد دربارم جواد بنما نگاه از مرحمت بر این دل زارم جواد امشب ز لطف خود نما پر از ولایت ساغرم تا زنده هستم زنده با مهر و ولای حیدرم شد کاظمینت جنتم رضوان من کرب و بلاست نامت به لبهای همه گلواژۀ عشق و صفاست مهر و ولا و حُبّ تو نور دل اهل ولاست لبریز از مهر شما کل وجود این (رضا)ست تا زنـدهام مولای من غرق عنایات توأم ای مـایـۀ آرامـشم محـو کـرامـات تـوأم
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت امام جواد ( محمد تقی) علیهالسلام
رسـیــدم بـاز هـم بـیاسـتــخــاره حـرم حـال خـوشی دارد دوبـاره دوبـاره دل فـقـیـرِ خانـهزاد است
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت امام جواد ( محمد تقی) علیهالسلام
آیـد نـسـیـم از ره و مُـشـک تـر آوَرَد عـطـر بـهـار از دمِ جـانپـرور آوَرَد با مـوکـب معـطّـر خود این مـسیـحدم یک بوسـتان بنـفـشـه و نیلـوفـر آورد در حیرتم که این نَفَس قـدسی از کجا سرسبزی و طراوت و برگ و بر آورد این پیک مُشکبوی مگر از مدینه است کز هر گـذر که میگـذرد گل برآورد آری نسـیم چون طربانگـیز میشود گـلهـای بــاغ را بـه تــرنّــم درآورد گـلهـای بـاغ را به ارادت نـثـار کـن در پـای آن کـه مــژدۀ آن دلـبـر آورد آن دلـنـوازِ عــالــم و آدم کـه آسـمـان حاشا که از رُخَش مهِ روشنتر آورد شاید که ماه سر به گـریـبان فرو بَرَد کز جَیب «خیزران» مهِ نو سر برآورد این است مریمی که مسیحا «جواد» اوست این است آن صدف که مِهین گوهر آورد تا فیضی از صحیفۀ زهرا به ما رسد جـبریل برگ سبزی از آن دفتر آورد دلبـند مرتـضی و جگـر گـوشۀ رضـا با خود جـلال و جـلـوۀ پیـغـمبر آورد شـبهای انتـظـار پـدر را به راسـتی صبح جـمال و جلـوۀ او بر سر آورد آن نـازنـین پـدر که فـروغ هـدایـتـش اندیـشـه را به وادی حـیـرت درآورد هــمــراه بــا تــرنّــمِ لالایــی جــــواد اشک از غـم فـراق به چـشم تر آورد شبها کـنار بـستر نازش به ارمغـان چشمی پُرآب و چشمهای از کوثر آورد جای شگفت نیست که افلاک سر فرود پیـش جلال و شوکت این رهبر آورد ابــر عـنـایـت و کــرم و الـتـفــات او آفــاق را هــر آیــنــه زیـر پــر آورد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت امام جواد ( محمد تقی) علیهالسلام
بار دیگر عشق با الفاظ من هـمراه شد باز شعـرم از شعـور تـازهای آگـاه شد نغـمـه و گـلـبـانگ جـانم یا ولی الله شد صحبت از خورشید شد از آسمان از ماه شد فیض نوری آمد وطبع مرا پُر نور کرد جلوۀ ماه رجب قلب مرا مسـرور کرد با گل رویت جهان را باز گلشن کردهای غنچۀ لبخند را غرق شکـفـتن کردهای سـاحـت بـاغ تـولا را مـزیّـن کـردهای دیدۀ خورشید دل را باز روشن کردهای ماهی و هفت آسمان عشق همرنگ تو بود خوب شد زود آمدی خورشید دلتنگ تو بود چـشم تا وا میکنی دنیا سلامت میکند شهر یثرب، کعبه و بطحا سلامت میکند جـبـرئیل از عـالـم بالا سـلامت میکند پلک تا بر هم زنی بابا سـلامت میکند بر خدایی چهرۀ تو بس که او دل باخته گونههای اطهرت از بوسه گل انداخته جود را گفتم صدا میزد که دریایش تویی عـلم را گـفـتم نـدا در داد دانایش تویی عشق را گفتم صدا زد شور وغوغایش تویی «یامن ارجوه لکل خیر» معنایش تویی مهر و ماه آسمان نوری ز مشکات توأند عـالم و آدم گدای جود و خـیرات توأند از کلام وحی گشته نور باران سینهات عـلّمالاسـما بود یک گـوهر گنجـینهات میدرخشد تا قیامت پرچـم سبـزیـنهات پـور اکـثـمهـا هـمه مـاتـند در آئـینهات صحبت از دریا اگر چه در حد این قطره نیست آن که فیض از تو نبرده، ای فروغ دیده کیست؟ مـژدۀ آزادگی را بـر اسـیـران میدهی نور بر آئیـنۀ روشن ضمیران میدهی رشته مروارید را دست فقیران میدهی بهتر از آن را اگر که بر امیران میدهی میکنی بر دشمن دین با کرم روشنگری «قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری» آسـمان خـاک قـدمهـای تو را بر داشته قـبضۀ خـاک تو را بهـر شـفا بر داشته عطر جانبخش تو را با خود صبا برداشته هر که با نـام شـما دست دعـا برداشـته بر روی بال دعای خویشتن گُل میزند با تـولای شـما بـر آسـمـان پُـل میزند من که با ذکـر مـدام تو عـبادت میکنم کی تولای تو را با نفس قسمت میکنم گرچه از هجران کوی تو شکایت میکنم از همینجا با شما قصد زیارت میکنم یا ولـی الله! ای نـور دو عـالـم؛ السّلام یا امین الله، ای فـیـض مـعـظم؛ السّلام آفـتـابـا ذرهات را آسـمـان پــرواز کـن بر محبانت دری از لطف و احسان باز کن در کلام من به وصف خویشتن اعجاز کن توشۀ فـردای رستاخـیز ما را ساز کن گرچه شعر این «وفایی» نیست مانند کمیت هـدیهای آوردهام بهر رئـوف اهل بیت
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت امام جواد ( محمد تقی) علیهالسلام
جلـوهها بسـیار اما دل یکی، دلـبر یکی بین این میخانهها، باده یکی ساغر یکی چارده تا جلوه دیدیم از خدا، مطلب یکیست وا شده امشب به سمت آسمانها پنجـره میشود گفت از نگاه یار، صدها خاطره از گرههایی که کورند عشق پیدا میشود عشق را وقتی خدا در بین عالم باب کرد ابـروی دلـدار ما را قـبلـۀ محـراب کرد او که عشقش بوده از حالا به زهرا آمده جان فدای آنکسی که مست و حیرانش شده هرچه حور است و ملک گهواره جنبانش شده خوب شد اصلاً کسی امشب جوابم را نداد اینکه میگویند دستش سفرۀ جود خداست آیـنـه قـدّی سلـطـان سـریـر ارتـضاست ابتدای حاجت است و انتهای حاجت است
: امتیاز
|