کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مناجات ماه رمضانی با خداوند کریم

شاعر : مهدی رحیمی     نوع شعر : مناجات با خدا     وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلن     قالب شعر : غزل    

وَاسْمَعْ دعایی با تو در دل حرفها مانده            وَاسْمَعْ نـدایی که صدایم بی‌صدا مانده

اَقْبِل به من حالا که اقبالی برایم نیست            در حنجـرم وقتی که بغـض ربّنا مانده


دارم فراری می‌شوم از خود به سوی تو            در کـشـتی این ناخـدا تنـهـا خـدا مانده

ناجی تویی راجی منم در دست‌های من            بی‌ربّـنـا هـایم فـقـط مُـشـتی هـوا مانده

وقتی که محرومم کنی روزی نخواهم خورد            باید بگیری دست من را که رها مانده

پوشـانـده‌ای امروز در دنـیا عـیوبم را            اما فَـلا تَـفْـضَـحْـنیِ روز جـزا مـانـده

از تو اگر دورم ولی نزدیک شد مرگم            در کـولـه‌ام تنـهـا الـهی قَـدْ دَنـا مـانـده

شـعـبان به پایـان آمد و روی لبان من            وای من از فـریاد لَـمْ تَغْـفِـر لَهَـا مانده

خوبی تو آمال من را بیشتر کرده است            مِنْکَ رَجائی از وَلا تَقْطَع به جا مانده

لَمْ تَهْدِنی؟ می‌خواستی رسوا اگر باشم            لم تَـهْـدِنی؟ وقـتی دلیل کـربـلا مـانـده

یک عمر قَدْ اَفْنَیْتُ عُمری بی‌حضور تو            پس فَاقْبَل عُذری که‌ دلیل روضه‌ها مانده

جرم زیـادم پیـش عفو تو چه ناچیز و            تازه عـنایات علی موسی الرضا مانده

بین جـهـنم هم تو را فـریاد خواهم زد            تاثیر اشک شوق در قامـوس ما مانده

تنها محـبت راه ترک معـصیت گـشته            با دوسـتت دارم جهـانی روی پا مانده

: امتیاز

مناجات ماه رمضانی و روضه سیدالشهدا علیه السلام

شاعر : سید پوریا هاشمی نوع شعر : مناجات با خدا وزن شعر : مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن قالب شعر : غزل

آنکـس که اول ماه دسـت مـرا گـرفـته            سی‌شب برای من در میخانه جا گرفته

با یار وعده دارم هرشب همین حوالی            شب‌های سـاکـت من بـوی خـدا گرفته


هرکس بد مرا گفت او خوبی مرا گفت!            پـشت مـرا هـمـیـشه بـی‌ادعـا گـرفـتـه

صد بار گم شدم من در کوچه‌های دنیا            من کور بودم و او بهرم عـصا گرفته

ای دوست قدیمی من را که خاطرت هست            من آن بدم که قـلـبم بـوی خـطا گرفـته

تنگ است دست سائل! خرجی ما ز باباست            از دست مرتضی بود هرچه گدا گرفته

حق میدهی به چشمم غیر از علی نبیند            چشـم مرا شـکـوه ایـوان طلا گـرفـتـه

برکت به اشکمان زد رحمت به حالمان زد            زهـرا برای عـشـاق دست دعـا گرفته

یکسال هم گـذشت و ما کربلا نرفـتـیم            خـیلی دلـم برای صحـن و سرا گرفته

بالاترین عبادت خون‌گریه بر حسین است            عـابـد عـبـادتـش را از کـربـلا گـرفته

افطار سیـنه‌زن‌ها با گریه می‌شود باز            نوکـر به یـاد ارباب آب و غـذا گرفته

ای روزه‌دار تشنه! تشنه فقط حسین است            جای فرات آن لب بر چکـمه‌ها گرفته

با قاتلش بگویید ذبح غریب زشت است            پیش نگـاه زهـرا خـنجـر چرا گـرفـته

: امتیاز

مناجات ماه رمضانی و روضه سیدالشهدا علیه السلام

شاعر : موسی علیمرادی نوع شعر : مناجات با خدا وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل مثنوی

حالا که مـهـمان تو در مـاه صـیـامم            بـر تـشـنـه کـام کــربـلا اول سـلامـم
مانند طفلی که زبان تازه گشوده است            با اشک روضه وا شود بر توبه کامم


با بـسـم ربّ الکـربـلا روزه گـرفـتـم            با روضه داری روزه‌داری شد مقامم
یعنی که مهمانی تو بزم حسین است            بـوی مـحـرم مـی‌دهـد مـاه صـیـامـم

یارب عنایت کن به حق کشته اشک            در کـاسه چـشـمم بریـز اشک مدامم
گرچه رفـیق نـیـمـه راهـش بودم اما            حق رفـاقـت را به من کـرده تـمـامم
با آنکـه بـد بـودم ولی رزق مـرا داد            نانی به غیر از نـان او باشد حـرامم
حـتی نـیـاورده به رویـم رو سـیـاهـم            باز آبـرو داده میان خـاص و عـامـم
شـرمـنده‌ام شـرمـنـده روی حـسـیـنـم            پیـش مـرام و لطف او
من بی‌مـرامم
مهمان نوازی می‌کـند او از غلامش            آن که به مهمانی نکـردند احـترامش
رحمی به نـوزاد و جوان او نکردند            رحمی به طفل نیـمه جان او نکردند
هر جا که گریه کرد خـندیـدند بر او            شـیرخواره‌ای آورد خـنـدیـدند بر او
تـشـنه شـدم تا آب دیـدم گـریـه کردم            یاد لـبـش آهـی کـشـیدم گـریـه کـردم
وقـتی هـلال
مـاه را دیـدم به چـشـمم            گویا سری بر نیزه‌ها دیدم به چشـمم
ماهی که زلفش آسمان را ریخت بر هم            زخـم جـبـیـنـش نـقـطه پـرگـار عـالم
قرآن که خواندم روضه‌ای دیگر به پا شد            هـر آیـه آن روضـه تـشـت طـلا شـد
با خیزران زد بر لبش قـرآن نخواند            تا پرتو خـورشیدی‌اش پـنهـان بمـاند

: امتیاز
نقد و بررسی

با توجه به اینکه تصریح بر شش ماهه بودن در کتب تاریخی متقدم و معتبر نیامده است و این موضوع برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ذخیرة الدّارین آمده است لذا بیت زیر تغییر داده شد، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

هر جا که گریه کرد خـندیـدند بر او            شـش مـاهه‌ای آورد خـنـدیـدند بر او

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها قبل از رحلت

شاعر : محمد کیخسروی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مثنوی

یکـسـال و نـیـم را گـذرانـدم بدون تو            بـا خـیـل دردهـا گـذرانــدم بـدون تـو

بر روی دوش من غم هجر نگار بود            پائیز بود، اگر چه به ظاهر بهار بود


احوال زار من همه سوغات کربلاست            این قامت خمیده جـراحات کـربلاست

یــادم نـمـی‌رود تـه گــودال رفـتـی و            آنقدر نیزه خوردی و از حال رفتی و

دیدم برای غارت جـسم تو جـنگ شد            دیدم که قسـمت دهنت پـاره سنگ شد

دیدم حرامزاده روی سینه‌ات نشـست            دیدم که نیزه را وسط سینه‌ات شکست

می‌خواست تا که قلب مرا زیر و رو کند            خیلی تلاش کرد تو را پشت و رو کند

تـو رفـتـی و امـیـد حـرم نـا امـیـد شد            بعد از تو بود گیسوی زینب سپید شد

داری خبر؟! بدون تو آمد چه بر سرم            اصلاً بگـو کجـا که نـرفـتـم برادرم!!

نامحـرمـان طـنـاب به دستان ما زدند            آتش به خیمه‌ها که نه، بر جان ما زدند

رفتی حسین خواهر تو پـیـر پـیـر شد            غصه نخور فدای سرت که اسیـر شد

گریان به حال خـواهر تو آسمان شده            در بـین راه هـمـسـفـر من سـنان شده

بازار رفـتـه‌ام خـبرش را شنـیـده‌ای؟!            حرف و حدیث پشت سرش را شنیده‌ای؟!

من را در ازدحـام کشاندند ای حسین            من را به شهر شام کشاندند ای حسین

در شهـر شـام بود که قـلـبم کـباب شد             وقـتـی ربـاب وارد بـزم شــراب شـد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید، حضرت فرمودند ما رأیت الا جمیلا، ایشان نه تنها از شهادت امام سربه زیر نشدند بلکه سرافراز بودند.

رفتی حسین خواهرتو سر به زیر شد            غصه نخور فدای سرت که اسیـر شد

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و همچنین عدم رعایت توصیه‌های علما و مراجع حذف شد، در بحث غارت معجرها دو نکته مهم باید مورد توجه قرار بگیرد ۱ـ موضوع غارت معجر بر فرض بر اینکه صورت گرفته باشد با آنچه متاسفانه بصورت عام در اشعار آورده می‌شود بسیار متفاوت است، لازم است بدانیم در عرب آن زمان قسمتی از حجاب زنان (معجر)، پارچه‌ای بوده که در مقابل صورت قرار می‌گرفته و این جزء حجاب بوده است؛ همچنان‌که هم اکنون نیز در عراق، عربستان و بسیاری از کشورهای اسلامی این‌گونه حجاب دارند، از این‌رو حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در خطبه‌اشان در مجلس یزید فرمودند: وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ؛ دختران سول خدا را با صورت باز، شهر به شهر در معرض دید مردم قرار دادی! لذا آنچه در غارت معجرها مطرح است حذف این روبند صورت‌ها بوده است نه اینکه نعوذ بالله اهل بیت کشف حجاب شده‌اند همچنان که حضرت زینب سلام‌الله‌علیها هم بر همین موضوع اشاره می‌کنند که خود این نیز مصیبت بسیار بزرگ و دردناکی است ۲ـ گفتن و یادآوری غارت معجرها حتی در حد همان روبند صورت شایسته و سزوار اهل بیت نیست!!!  آیا اگر خود ما روزی ناموسمان به هر دلیلی همچون باد و... برای لحظاتی نتوانند حجاب خود را حفظ کنند آیا دوست داریم که یکسره به ما متذکر شوند که در فلان روز چادر خواهر، مادر و یا همسرمان را باد برده و ....  آیا ما از تکرار این حرف ناراحت نمی‌شویم؟؟ پس به هیچ وجه شایسته نیست این فاجعۀ تلخ را حتی بر فرض صحت آن بازگو و تکرار کنیم!!!

رفتی حسین بعد تو قـامت کـمان شدم            پیگیر روسریِ خود از این و آن شدم

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد؛ موضوع جشن، شادی، رقصیدن و ... در شام بوده نه در کوفه و براساس کتب معتبر تاریخی همچون: الفتوح ج ۵ ص ۱۲۱؛ أمالی مفید ج ۳۸ ص ۳۶۷؛ اللهوف ص ۱۳۰؛ مناقب آل ابیطالب ج ۴ ص ۱۱۶؛ مَقْتَل خوارزمی ج ۲ ص ۴۶؛ مُثیرُالأحْزان ص ۲۰۹؛ جلاءالعیون ص ۵۹۳؛ بحارالأنوار ج۴۵ صص ۱۰۹و ۱۶۴؛ منتهی‌الآمال ص ۴۸۵؛ قمقام ص ۵۱۶؛ نفس‌المهموم ص ۳۵۳؛ مقتل امام حسین ص ۲۲۳؛ مقتل مقرّم ص ۲۹۹؛ مقتل جامع ج ۲ ص ۴۳  و.... در شهر کوفه مردم پشیمان شده و گریه زاری می‌کردند، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین‌جا کلیک کنید. ضمن اینکه در منابع معتبر برای شهر شام هم جشن پایکوبی نقل کردهاند نه پرتاب سنگ و آتش و ...

بی‌غـیـرتـان کـوفـه بـه بــازار آمـدنـد            اصــلا فــقــط بـه نــیـت آزار آمــدنـد
روی مرا به خون سرم رنگ می‌زدند            از روی بام بر سر من سنگ می‌زدند

نامحـرمی گدا صفتِ بی‌حـیای مـست            به دختر عـلی بد و بـیراه گـفـته است

مـن را بـه اســـم صــدا کــرده‌انــد آه            بـه من یـکی دوبـار کـشـیـده زدنـد آه

 

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها قبل از رحلت

شاعر : داریوش جعفری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

اگر چه عالمی را از غم عشقت خبر کردم           ز خاک کربلا بی‌تو به صد ماتم گذر کردم

تنت بر روی خاک و سر به روی نیزه‌ها می‌رفت           پس از این در وفا نیّت به ترک جان و سر کردم


به یاد لعل خشکت تا دم مُردن حسین جانم           به هر جا پا نهادم خاک را با اشک، تر کردم

نبـودی تا ببـیـنـی سنگـبـاران تن من را           شکستم لیک خاک شام را زیر و زبر کردم

به هر عضوم نشان از کوچه‌های شام غم دارم           ولی از کودکانت هرچه می‌شد دفع شر کردم

گذشت از روز عاشورای تو یکسال و نیم اما           به زیر آفتاب از آب تا می‌شد حذر کردم

هنوزم نیست در باور که زنده مانده‌ام بی‌تو           اگر چه محتضر، ماندم چگونه بی‌تو سر کردم

به هر جا بوده‌ای زیر لـوایت بوده‌ام اما           ز مقتل بی‌تو، اینجا هم به سوی تو سفر کردم

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها قبل از رحلت

شاعر : رسول عسگری نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

حال عُشاق اکثراً با گریه بهتر می‌شود            خوش به حال هر کسی که چشم او تر می‌شود
عمر من دارد به پایان می‌رسد اما خوشم            روزگارم با همین گریه به تو سر می‌شود


زنده باشیم و خدا روزی کند در روضه‌ها            گریۀ ما تا قیامت خرج معجر می‌شود
کاسه‌ای خالی به دستانم گرفتم در گذر            زینب کبری
نگاهی گر کند زر می‌شود

کوه صبر است و خدا صبری به او داده مگو            صبر او گر سر بیاید صبحِ محشر می‌شود
دختر شیـر خـدا هم می‌شود شیـر خـدا            کافی است اخمی کند صد فتح خیبر می‌شود
این دم آخر تداعی می‌شود گودال سرخ            زینب کبری که دارد بی‌برادر می‌شود
التماسش کردم و گـفتم مرو، گفتم بمان           
هر قدم که می‌روی جانم ز تن در می‌شود
گفتم آن پیـراهنت را در بیـاور از تنت            گفتم آخر بر سر آن پیروهن شر می‌شود
می‌روم از حال و گودال تو را می‌بینم و            پیش چشمم زیر و رو تا اینکه پیکر می‌شود
آن تن عریان لگد مال همه لشکـر شده            زیر سُـمِ مرکـبان افـتاده پـرپر می‌شود

پیکرش در ظل خورشید است و دارد می‌رود            خـواهـری راهی دیـدار برادر می‌شود

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها قبل از رحلت

شاعر : موسی علیمرادی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

شـعــلـه آه مـرا هـر دلـی ادراک کـنـد            دود آن رخـت عـزا بر تن افـلاک کـند

یـوسـفی بـود مـرا پیـرهـنی بـاقی ماند            تا که تـشریح غـم سیـنۀ صد چاک کند


جان اگر هم بدهـم پیـرهـنـش را ندهـم            کاش یارم به همین جامه مرا خاک کند

دست از چاک گـریـبان نکشیدم بی او            کاش دستـش برسد اشک مرا پاک کند

تـن عــریــان شــده او نــرود از یــادم            خـواسـتـم باد تنـش را پر خاشـاک کند

بی‌رمق خسته دویدیم به غـارت نرویم            صیـد را دیـدن صیـاد چه چـالاک کـند

سر او را که شکستند سرم نیز شکست            آئـینه می‌شکـند جـامـه اگر چـاک کـند

خیزران بود لب و آیه تطهیر و شراب            یاد آن مرثیـه خـون بر جگـر تاک کند

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها قبل از رحلت

شاعر : رضا دین پرور نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مثنوی

افـتـاده‌ام به بسـتـر بی‌سـایـبـان حـسین            از خواهر تو گریه گرفته امان حسین

در زیـر آفـتـاب، سـرت را بـریــده‌انـد            در زیـر آفـتـاب، بـه رویت دویـده‌انـد


دارم حساب می‌کشم از قطره‌های آب            تو سوختی و صورت من سوخت بی‌نقاب

ماندی سه روز بی‌کفن و بوریا حسین            اصلاً عوض کنیم سر بحث را حسین

من سختم است پیش تو این روز آخری            از این هـمه گـلایـۀ خـواهـر بـرادری

یاد تو هست مـادرمان بسـتری که شد            رخسار او کـبودی و نیلـوفری که شد

دارم شـبـیـه او پـی تــابــوت مـی‌روم            با این پر شکـسـته به لاهـوت می‌روم

این روزها که سیـنۀ من تنگ می‌شود            خـیـلی دلـم برای حـسن تنـگ می‌شود

ای کربلای من سفرم را چه می‌کنی؟            داغی که مانده بر جگرم را چه می‌کنی؟

من را ببـخـش وقت زیـارت نمی‌شود            دیگر کسی شـبـیه تو غـارت نمی‌شود

می‌خـواستم ضـریـح تنت را بغـل کنم            یکبار جـسـم بی‌کـفـنـت را بـغـل کـنـم

جانم به وصل عشق تو با سوختن رسید            این پاره‌های پیرهنت هم به من رسـید

از آن غـروب، رنج اسارت کـشـیده‌ام            از زیر تیر و نیـزه، کـنارت کـشیده‌ام

ای وای از رباب، که جانش به لب رسید            هر جا که رفت، حرمـلۀ بی‌ادب رسید

گرچه میان تشت طلا، جام برنگـشت            دیگـر رقـیـه از سـفـر شـام برنگـشت

حـالا شـده خـرابــه؛ دمـشـق رقـیـه‌ات            برگـشـته‌ام به شام، به عـشق رقـیه‌ات

سر را گرفت و گفت که بابا حلال کن            مـوی مـرا بـلـنـدتـر از این خـیال کـن

این رو به قبله را تو نگو روبه راه نیست            اصلاً خـیـال کن بدن من سـیـاه نیست

شهـدی دوبـاره از لب قـرآنـی‌ات بـده            جـایی برای بوسه به پـیـشـانی‌ات بـده

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و همچنین عدم رعایت توصیه‌های علما و مراجع حذف شد، در بحث غارت معجرها دو نکته مهم باید مورد توجه قرار بگیرد ۱ـ موضوع غارت معجر بر فرض بر اینکه صورت گرفته باشد با آنچه متاسفانه بصورت عام در اشعار آورده می‌شود بسیار متفاوت است، لازم است بدانیم در عرب آن زمان قسمتی از حجاب زنان (معجر)، پارچه‌ای بوده که در مقابل صورت قرار می‌گرفته و این جزء حجاب بوده است؛ همچنان‌که هم اکنون نیز در عراق، عربستان و بسیاری از کشورهای اسلامی این‌گونه حجاب دارند، از این‌رو حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در خطبه‌اشان در مجلس یزید فرمودند: وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ؛ دختران سول خدا را با صورت باز، شهر به شهر در معرض دید مردم قرار دادی! لذا آنچه در غارت معجرها مطرح است حذف این روبند صورت‌ها بوده است نه اینکه نعوذ بالله اهل بیت کشف حجاب شده‌اند همچنان که حضرت زینب سلام‌الله‌علیها هم بر همین موضوع اشاره می‌کنند که خود این نیز مصیبت بسیار بزرگ و دردناکی است ۲ـ گفتن و یادآوری غارت معجرها حتی در حد همان روبند صورت شایسته و سزوار اهل بیت نیست!!!  آیا اگر خود ما روزی ناموسمان به هر دلیلی همچون باد و... برای لحظاتی نتوانند حجاب خود را حفظ کنند آیا دوست داریم که یکسره به ما متذکر شوند که در فلان روز چادر خواهر، مادر و یا همسرمان را باد برده و ....  آیا ما از تکرار این حرف ناراحت نمی‌شویم؟؟ پس به هیچ وجه شایسته نیست این فاجعۀ تلخ را حتی بر فرض صحت آن بازگو و تکرار کنیم!!!

رفتی و گوش ما همه بی‌گوشواره شد            عمامه رفت و معجر مان پاره‌پاره شد

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد؛ موضوع جشن، شادی، رقصیدن و ... در شام بوده نه در کوفه و براساس کتب معتبر تاریخی همچون: الفتوح ج ۵ ص ۱۲۱؛ أمالی مفید ج ۳۸ ص ۳۶۷؛ اللهوف ص ۱۳۰؛ مناقب آل ابیطالب ج ۴ ص ۱۱۶؛ مَقْتَل خوارزمی ج ۲ ص ۴۶؛ مُثیرُالأحْزان ص ۲۰۹؛ جلاءالعیون ص ۵۹۳؛ بحارالأنوار ج۴۵ صص ۱۰۹و ۱۶۴؛ منتهی‌الآمال ص ۴۸۵؛ قمقام ص ۵۱۶؛ نفس‌المهموم ص ۳۵۳؛ مقتل امام حسین ص ۲۲۳؛ مقتل مقرّم ص ۲۹۹؛ مقتل جامع ج ۲ ص ۴۳  و.... در شهر کوفه مردم پشیمان شده و گریه زاری می‌کردند، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین‌جا کلیک کنید. ضمن اینکه در منابع معتبر برای شهر شام هم جشن پایکوبی نقل کردهاند نه پرتاب سنگ و آتش و ...

پیشانی ام شکست و وضویم جبیره بود            بازارهـای کوفه پُر از چشم خیره بود

وقت قـمار، پای سـرت شرط کرده‌اند            در پیـش پـای ما صدقـه پرت کرده‌اند

سنگت زدند بر سر نی، مرد و زن حسین            از هر دو سنگ، خورده یکی هم به من حسین

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما به دلیل مستند نبودن داستان تنور خولی و مغایرت با روایات معتبر؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور اجتناب از گناه تحریف وقایع عاشورا؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید؛ زیرا در روایات معتبر کتب تاریخ الامم والملوک ج ۵ ص ۴۵۵؛ الکامل فی‌التّاریخ ج ۱۱ ص ۱۹۲؛ مَقْتَل خوارزمی ج ۲ ص ۱۰۱؛ مُثیرُالأحْزان ص ۲۸۸؛ مَناقِبِ آلِ ابیطالب ج ۴ ص ۶۰؛ بحارالأنوار ج ۴۵ ص ۱۲۵؛  جلاءالعیون ص ۵۹۸؛ منتهی الآمال ۴۷۴؛ نفس المهموم ص ۵۱۷؛ مقتل جامع ج۲ ص ۳۴؛ مقتل امام حسین ۲۰۹؛ تصریح شده است که خولی سر را در کنج حیاط خانه و در زیر تشتی قرار دادند، موضوع تنور خولی برای اولین بار در قرن دهم در کتاب روضة الشهدا تحریف شده است؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

اصلاً چه شد که قسمت آن دیگری شدی            بین تـنـور رفتی و خـاکـسـتـری شدی

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها قبل از رحلت

شاعر : محمود اسدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

از هـمان کـودکی‌ام رنج و بـلایـا دیدم            چه بگویم که به یکباره چه غم‌ها دیدم

طفل بودم که چو جوجه بدنم می‌لرزید            بین آن کوچه عجب محـشر کبرا دیدم


می‌کشیدند علی را وسط کوچه به زور            ریـسـمـان سـیـهـی بـر سـر بـابـا دیـدم

مادرم روی زمین و لگدی محکم خورد            به روی خـاک تن محـسن زهـرا دیدم

سخت‌تر بود از این کوچه، خدایا گودال            بـدنـی را بـه ســر نـیــزۀ اعــدا دیــدم

وای از نحر گلویش چقدر طول کشید            نـرود از نـظـرم آنـچـه در آنجـا دیـدم

من به یک روز شدم پیر و قدم گشت دوتا            مرگ خود را دل شب در دل صحرا دیدم

نـفـس آخـر زیـنب شده ای هـم نـفـسـم            خـوب شد آمدی و روی تو حـالا دیدم

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و یا تحریفی بودن مطالب و مغایرت با روایات معتبر حذف شد

کاشکی طفل یتیمی پس از این گم نشود            من خـودم گـم شـدن لالـهٔ طـاهـا دیـدم

در پی طفل روانه شدم و یک تن گفت            زیر مـرکب بخـدا لـه شـدنـش را دیدم

مدح و منقبت مولا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : داریوش جعفری نوع شعر : مدح وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مسمط

حرف می‌رانم در اینجا از مقام آفتاب            نه غـلط گـفـتم فقـط گـویم ز نام آفتاب
خوش سعادت بردم از این شعر خام آفتاب            هر کسی آقاست قـطعاً شد غلام آفتاب


ای به قـربان مـقـامات و مـرام آفـتاب

برگ می‌روید به پاس احترام روی او            گل شکوفا میشود با شوق عطر و بوی او
شهد شیرین می‌شود از حسن خلق و خوی او            چرخ می‌گردد به اذن و قدرت بازوی او
پس جهان بر جا بود با اهـتمام آفـتاب

آفتابی و فروغ تو جهان را در گرفت            یازده نور از تو نبض چرخ را در بر گرفت
با تو عشق از نو به عالم شیوه‌ای دیگر گرفت            بعد از آن هر کس که از تو منصب نوکر گرفت
شد دلـش روشن به انـوار مـدام آفتاب

ز آفـتاب آسـمان قـطع یـقـین بـالاتری            میکنی بر آفتاب و ماه و انجم رهبری
برده‌ای دل از نبی از عالم و آدم سری            چون به کرسی جای داری در مقام داوری
پس یقـیـناً دست داری در زمام آفـتاب

من تو را از چشم خود خواندم خطا شد یا علی            حق علی آقا علی سرور علی مولا علی
از ازل تا روز محشر لا فتی الّا علی            چون علی با حق نشسته حق نشسته با علی
شــرم دارم بـر تـو دادم اتـهـام آفـتـاب

آفـتابا بگذر از من و از خطای باورم            می‌روم با این خـطا تا انتـهـای بـاورم
باورم هستی و می‌مـانم به پای بـاورم            در قـنـوتـم ذکر می‌گـویم برای بـاورم
سر به سجده می‌بـرم در
احترام آفتاب

مهر می‌آید به پاس احـترام یک نـماز            هر طلوع صبح یعنی یک قیام یک نماز
روشنی تکـبیر باشد بر مقام یک نماز            ظهر تفسیر قعود است و پیام یک نماز
بر علی وقت غـروب آمد سلام آفـتاب

تو قـیامت قـامتی و قـامتت اصل قـیام            ماه نیکو منظری و جلوه‌ات ماه صیام
برق چشمانت به درد هر دو عالم التیام            گر بگیرد ذوالفقارت ره به بیرون از نیام
می‌شود این تیره شب روز قیام آفتاب

ما کویری تشنه هستیم این جماعت آبشار            از خـزانیم و تمام نسل حـیدر از بهار
این تبار از آفتاب‌اند آفتاب‌اند این تبار            لا فتی الا عـلی لا سـیف الا
ذوالفـقـار
می‌شود امـر
فـرج حُـسن خـتام آفـتاب

: امتیاز

مدح و ولادت مولا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : حامد آقایی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

بر ممات گرگ خویان شیر بیرون آمده            از نیـامِ ذات حـق شمـشـیر بیرون آمده

کعبه را خانه تکانی کرد دست کردگار            مژده بـادا آیــه تـطـهـیـر بـیـرون آمـده


آدمـیّـت را ولـی الله مــعــنــا مــی‌کــنـد            نور حق را بهترین تصویر بیرون آمده

هر چه می‌خواهی میانِ چشم جذاب علی‌ست            هرچه در هستی‌ست را تفسیر بیرون آمده

آیه‌ها را خواند چون چل سالهٔ غار حرا            مؤمنون را دستگیر و میر بیـرون آمده

برق چـشمانش أشِّـداءُ عَـلَی الکُـفار شد            گر چه بهر عاشقان اکسیر بیرون آمده

: امتیاز

مدح و مناجات با مولا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : سید روح الله باقری نوع شعر : مدح وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن قالب شعر : غزل

ای حضرت «مشکل گُشا» هر جای دنیا با توأم!           ای آفتاب «هَل اَتی» پنهان و پیدا با توأم!

دلشادم از این زندگی، مشتاق مرگ خویشتن           زیرا هم اینجا با توأم، زیرا هم آنجا با توأم!


آن ذرّۀ خاکم که در حال و هوای عشق تو           بر آب و آتش می‌زنم، چون بی‌محابا با توأم!

در اوج شادی با توأم، در موج غم‌ها با منی           در موج شادی با منی، در اوج غم‌ها با توأم!

لب های من سرمست تو، چشمان من پابست تو           جان و دلم در دست تو از بس سراپا با توأم!

ای ساحـل آرامـش و کـشتیِ امـواج بـلا           ای ناخدای با خدا، دریا به دریا با توأم!

حرف دلم را بیشتر، در بیت آخر می‌زنم           با من بمان ای مهربان، تنهای تنها با توأم!

: امتیاز

مدح و ولادت مولا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : رضا قاسمی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

ای حاجـتِ قـدیـمی دنـیـا! روا شدی            دنیای عرش بودی و دنیای ما شدی

دنیای بی‌تو ارزش خالق شدن نداشت            حُـسنِ دلـیلِ خـلـق، برای خـدا شدی


تو رازِ سر به مُهـرِ خداوندِ کعـبه‌ای            دیـوارِ خـانـه باز شد و برمـلا شدی

با تو سکوتِ عُزلتِ پیغمبری شکست            شـأنِ نـزولِ قـاری غـارِ حـرا شـدی

گـفـتیم ابوتـراب و نوشتـیم ابالحسین            از بـین خـاک‌هـا پـدرِ کـربـلا شـدی

بـالا بــلـنـدِ وادی کــوتــاه‌ قـامـتــان!            ای قـلـه‌ای که نـونِ مـیان لَـنا شـدی

اوج غریبی است که در این همه زمان            بـا مــردمِ زمـانـۀ خـود آشـنـا شـدی

حی ‌عـلیالصلـوةِ فـراداتـرین قـیام!            آخر میان جهـلِ جـماعت قضا شدی

: امتیاز

مدح و مناجات با مولا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : سید روح الله باقری نوع شعر : مدح وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

هوهوی تو تا دشت را لبریز می‌کرد!            شمشـیر تو اِعـلان رستاخـیز می‌کرد!

تو! آن سلحشوری که هر دَم تیغ خود را            با گـردنِ گـردن‌فـرازان تیـز می‌کـرد!


وقتی به میدان می‌زدی هر مَرد جنگی            از پنجۀ شـیراَفکـنـت پرهـیز می‌کرد!

«مَرحَب» اگر از زور و بازویت خبر داشت            خود را هزاران بار حَلق‌آویز می‌کرد!

ابرو که در هم می‌کشیدی ذوالفـقارت            بر پهـنۀ آفـاق جَـست و خـیز می‌کرد!

جولان بـازوهای تو در صحـنۀ جَنگ            مرگ سـپاه فـتـنه را تجـویـز می‌کرد!

هر مادری شب‌های طفلان خودش را            با قـصّۀ رَزم تو سِـحـر آمـیز می‌کرد!

اُسطـوره‌ای هـستی! که در تلـخی ایام            تاریخ را شیرین و شورانگیز می‌کرد!

: امتیاز

مدح و ولادت مولا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : محمد پیله ور نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

رموز گنج نهـان را گشود و افشا کرد            تو را در آیـنۀ حُـسن خود هـویدا کرد

کلید عشق نهان، دست کعبه مخفی بود            که قفل خانۀ خود را به روی تو وا کرد


خدا به کعـبه و محـراب مسجـد کـوفه            جوار قرب خودش را نصیب مولا کرد

چنان به خـلـقت مولا نهـاد سنگ تمام            که خود جمال خودش را در او تماشا کرد

شکوه و شوکت عقل نخست را، یکجا            به جز مقام نبی، در دل عـلی جا کرد

علی به راه عدالت، نخست  قربانی ست            ز تفته آهن عـدلش، عـقـیل پروا کرد!

علی به وسعت جهل جهانیان تنهاست            وگرنه عـالم و آدم ز عـدل احـیـا کرد

زبـان مـأذنـه‌هـا تـا ابـد ز نـام عــلــی            گـلـوی زخـمـی توحـید را مـداوا کرد

: امتیاز

مدح امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام ( مستند به آیات و روایات وارده در شأن حضرت)

شاعر : ناصر زارعی نوع شعر : مدح وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : قصیده

ای قلم امشب بپا خیز و بگو مولا علی‌ست            یاریم کن تا بگویم «عُرْوَةِ الْوُثْقى» علی‌ست۱

سیصد و چند آیه از قرآن به نقل از مصطفی۲            در مقام و مدح و شأن حضرت مولا علی‌ست


معـنی قرآن که نه او روح قـرآن باشد و            رکن ایمان، جان یاسین، ماه او ادنی علی‌ست۳

او بود قرآن ناطق، «مَهْبِطَ الْوَحْيِ» خدا۴            حافظ اسرار «سُبْحانَ الّذي أَسْرى‏» علی‌ست ۵

در نمازش تا که بخشد بر گدا انگشترش            آیه نازل شد امام و رهبر دنیا علی‌ست۶

دین ما با نعمت نصب عـلی کاملشود۷            آنکه کرده با وجودش دین حق احیا علی‌ست

او«أَشِـدّاءُ عَـلَى الكُفّار» در جنگ عدو۸            در عوض بهر یتیمان مهربان بابا علی‌ست

او بود منظور حق از «عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ»۹            چون بود خُزّان علم حق که بی همتا علی‌ست۱۰

ز امر حق باید تمسک جست بر حبل المتین            مصطفی فرمود: حبل اله برای ما علی‌ست۱۱

گفت پیغمبر به شرح «نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْت» رب۱۲             آن امامِ گفته در این آیه سرتا پا علی‌ست

او که «مَن یَشْرِی نَفْسَه» در شب هجرت کند۱۳            بی گمان مصداق« جَنْبُ الله » مولانا علی‌ست۱۴

آیۀ « خَيْـرُ الْبَـرِيَّةِ» رتبه ای از شأن او۱۵            در همه آیات قرآن، آیت کبری علی‌ست

الَّذِينَ يُنْفِقُون در روز و شب، سرّ و عیان۱۶            آنکه حق زین آیه کرده آشنا ما را علی‌ست

«عَلَّمَ القرآن» علی؛ گوید: سَلُونِی قَبْلَ‏ أَنْ...۱۷            فاش گویم «يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما يَخْفی» علی‌ست۱۸

مُنْتَهَى الْحِلْم والکرم، او باب ایمان، رکن دین۱۹            پیشتاز « اَلّذِينَ جاهَـدُوا فـينا» علی‌ست۲۰

او بود آن نعمت و عهدی که رب پرسد از آن۲۱            در دو عالم «كَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْئُولًا» علی‌ست۲۲

زادگاهش کعبه شد تا حق بگوید بر همه            کعبه یک سنگ نشان و قبلۀ اعلا علی‌ست

حُبّ او « تَنْهى‏ عَنِ الْفَـحْشاءِ وَ الْمُـنْكَر» کند۲۳            در نماز قرب حق، ذکرش سراسر یا علی‌ست

یا علی تلخـیص و تجمیع هـمه اسماء رب            چونکه بی شک «مَظهَرِ اسمَائِکَ الحُسنی» علی‌ست۲۴

حرف پیغمبر همان حرف خدا باشد که گفت۲۵            هم علی با حق بود هم حق بود هرجا علی‌ست۲۶

آدم و نوح و خلیل و حضرت موسی همه۲۷            ملجاء و امیدشان در حل مشکل ها علی‌ست

گفت پیغمبر منم منذر ولی هادی علی‌ست۲۸            طبق این آیه هدایت را فقـط معنا علی‌ست

قول او حق، فعل او خیر، امر او رشد بشر۲۹            روح کعبه، اصل زمزم، مروه و مسعی علی‌ست

در نـمازش تـیر را از پا برون آورده اند            در تکلم با خدا هم غرق و هم شیدا علی‌ست۳۰

در اُحـد جـبـریـل بـا امــر الـهـی زد نـدا            با خبر باشید یاران لا فتی الا...، علی‌ست۳۱

گفت پیغمبر قَسِیمُ النَّارِ وَ الجَنَّةِ علی‌ست۳۲            «مَعْدِنَ الرَّحْمَه» علی«وَالدَّعْوَةِ الْحُسْنَى»علی‌ست۳۳

ضربتش در خندق افضل از عبادات همه۳۴            همچو احمد یار مومن، قاتل اعدا علی‌ست۳۵

من نمی گـویم نـبی فـرمـوده با امـر خـدا            شهر علم اله منم، بابش یقین تنها علی‌ست۳۶

هل اتی و عصر و اسری ذره ای از مدح او۳۷            مرشد جبریل و جان حضرت طاهاعلی‌ست۳۸

هرچه کافر همچو مرحب سرنگون با تیغ او            فاتح خـیـبر، یداله، شافع عقـبی علی‌ست

فتح خیبر، فتح سنگ و چوب، فتح قلعه بود            شکر حق با تیغ ابرو فـاتح دلها علی‌ست

شکـر حـق که نـوکـر آل پیـمـبر گشته ام            آنکه کرده حکم این منصب مرا امضا علی‌ست

با تو هر چیزی شروع و با تو حق پایان دهد            «وَ بِکُم یَختِم» دلیلم «عَلَّمَ الاَسما» علی‌ست۳۹

این همه گفتم ز شأنش ذره ای از بحر بود            این شود حُسن ختامم همسر زهرا علی‌ست

«سائلا» کلبش نه، بلکه پیرو راهش بشو            چونکه این میزان عیار سنجش آقا علی‌ست

: امتیاز
نقد و بررسی

۱ـ عروة؛ در لغت به معنای دستگیره و «وثقی» به معنای محکم و قابل اطمینان است. پس عُرْوَةِ الْوُثْقى یعنی دستگیر مطمئن. و طبق روایات وارده امیرالمؤمنین بهترین و بالاترین عروة الوثقی است. لذا پیامبر در تفسیر ایه واعتصمو بحبل الله ... به مردم سفارش می‌کند به علی علیه‌السلام  متوسل شوند. این کلمه در قرآن مجید دو بار استعمال شده است: یکی در آیه ۲۵۶ سوره مبارکه بقره که می‌فرماید: « لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ؛ در دین، اکراهى نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است. بنا بر این، کسى که به طاغوت [بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر] کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمى چنگ زده است، که گسستن براى آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست.

۲ـ آیات بسیاری در شأن امیرالمؤمنین علیه‌السلام  نازل شده است که در کتب تفاسیر شیعه و اهل سنت وارد است و در اینجا فقط به چندین مورد اعتراف علمای اهل سنت که مستند به روایتی از ابن عباس است اشاره می‌شود. سيوطي از بزرگترين علماي تاريخ اهل سنت می‌نويسد : قال ابن عباس: نزلت في علي أكثر من ثلاثمائة آية في مدحه بيش از سيصد آيه از قرآن كريم، در ستايش از علي علیه‌السلام  نازل شده است تاريخ الخلفاء ، ص ۱۷۲، و السيرة النبويّة ، زيني دحلان بهامش السيرة الحلبيّة، ج۲ ، ص۱۱ و الصواعق المحرقة ، ص ۱۲۵ط . المحمديّة و ۷۶ط. الميمنة بمصر ابن عساكر، از علماي بزرگ اهل سنت نیز در تاريخ دمشق مي‌نويسد: عن ابن عباس، قال: نزلت في عليّ ثلاثمائة آية ابن عباس می‌گويد: ۳۰۰ آيه از قرآن كريم در باره علي علیه‌السلام نازل شده است تاريخ مدينة دمشق ، ج ۴۲، ص۳۶۴، تاريخ الخلفاء سيوطي، ص۱۷۱ - الصواعق المحرقه ابن حجر مکي، ص۱۹۶ این روایات گاه مستقیم از ابن عباس و گاه از ابن عباس به نقل از پیامبر ذکر شده و حتي بسياري از علمای اهل سنت نقل كرده‌‌اند كه يك چهارم قرآن در حق اميرالمؤمنين علي بن أبي طالب علیه‌السلام نازل شده است .به عنوان مثال حاكم حسكاني از بزرگان اهل سنت مي‌نويسد: عن الاصبغ بن نباتة، عن على قال: نزل القرآن أربعة أرباع: ربع فينا، وربع في عدونا، وربع حلال وحرام وربع فرائض وأحكام ولنا كرائم القران .شواهد التنزيل، ج ۱، ص۵۹ و ص۶۲ و تاريخ اليعقوبي ، ج ۲، ص۱۳۶ و ينابيع المودة ، ج ۱،‌ ص۳۷۷

۳ـ اشاره به آیه ۶۱ سوره آل عمران « مَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ. هر كس پس از اين آگاهى كه به تو رسيده در باره او [عيسى علیه‌السلام] با تو جدال كند، بگو: بياييد پسران و زنان و نفس [جان] خود را به مباهله بخوانيم و نفرين خدا را بر دروغگويان قرار بدهيم » مفسرین شیعه و اهل سنت نقل کرده اند که پیامبر برای مباهله همراه با حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین و حضرت علی رفتند و ... پس حضرت زهرا نساءنا می باشد، امام حسن و امام حسین هم ابناءنا می باشند و حضرت علی همان انفسنا هست که در این آیه خداوند به آن اشاره کرده است. التفسير الكبير ج ۸ ص ۷۱ المستدرك، ج ۳ ص ۱۱۷، تفسیر نمونه ذیل آیه ۶۱ سوره آل عمران همچنین در عبارت ماه او ادنی اشاره به آیه ۸ و ۹ این سوره نجم و معراج پیامبر دارد: ثمُ‌َّ دَنَا فَتَدَلیَ فَکاَنَ قَابَ قَوْسَینْ‌ِ أَوْ أَدْنی‌ یعنی سپس نزدیک‌تر و نزدیک‌تر شد. تا آن‌که فاصله او به اندازه دو کمان یا کمتر بود. از‌این‌رو مقام او ادنی همان مقام و مرتبه احدیت است. در این شعر منظور نزدیکی و یا همراهی علی با پیامبرصَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ است. اهل معرفت تقریباً اتفاق نظر دارند که منظور از «قاب قوسین» مرتبه واحدیت است و منظور از «او ادنی» مرتبه احدیت است. چنان‌که صدرالمتألهین می‌گوید: «تعین اول همان مقام احدیت وجود است که از آن به «او ادنی» تعبیر شده است؛ کما این‌که از مقام واحدیت به مقام «قاب قوسین» تعبیر نموده‌اند صدر المتألهین، سه رسائل فلسفی، ص۱۳۶

۴ـ در جنگ صِفّين، هنگامى كه معاویه و عمرو عاص با تزوير می‌خواستند از قرآن صامت ( نوشته های قرآن) بر ضدّ قرآن ناطق و ارزش هاى قرآنى سوء استفاده كند، امام على علیه‌السلام  فرمود: أَنا القُرآنُ النّاطِقُ من قرآن ناطِق هستم. بحار الأنوار، ج ۸۲، ص ۱۹۹ همچنین عبارت «مَهْبِطَ الْوَحْيِ»  از فراز های اولیه زیارت جامعه کبیره است.

۵ـ اشاره به آیات اول سوری اسراء و معراج پیامبر داره که اسرار معراج پیامبر صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ در نزد امیرالمومنین علیه‌السلام است. سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى سوره اسراء آیه ۱

۶ـ اشاره به آیه ۵۵ سوره مائده که خداوند فرمود: إِنَّما وَلِیُّکُمُ الله وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُواالَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ ولیّ امر و یاور شما تنها خدا و رسول و مؤمنانی خواهند بود که نماز به پا داشته و به فقرا در حال رکوع زکات می‌دهند. پیامبر اکرم در خطبه غدیریه با خواند این آیه فرمودند: وَقَدْ أَنْزَلَ الله تَبارَکَ وَ تَعالی عَلیَّ بِذلِکَ آیَةً مِنْ کِتابِهِ هِی: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ الله وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُواالَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ» وَ عَلِی بْنُ أَبی طالِبٍ الَّذی أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَی الزَّکاةَ وَ هُوَ راکِعٌ یُریدُ الله عَزَّوَجَلَّ فی کُلِّ حالٍ.  ای مردم علی بن ابیطالب علیه‌السلام همان کسی است که خدا در این آیه ولی شما کرده و نماز به پای داشته ذکوة داده است. لذا مفسرین این آیه را مختص امیرالمومنین می‌دانند. سیوطى در الدرالمنثور  ذیل این آیه از ابن عباس نقل می‌کند که على در رکوع نماز بود که سألى تقاضاى کمک کرد و آن حضرت انگشترش را به او صدقه داد. پیامبر صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ از او پرسید: چه کسى این انگشتر را به تو صدقه داد؟ اشاره به على علیه‌السلام کرد و گفت: آن مرد که در حال رکوع است! در این هنگام آیه ((انما ولیکم الله و رسوله...)) نازل شد.الدر المنثور ج۲ ص۲۹۳.

۷ـ اشاره به آیه ۳ سوره مائده اَلْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَرَضيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ دينًا امروز، دین شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم، این آیه در روز عید غدیر خم و پس از معرفی امیرالمومنین به عنوان جانشین پیامبر نازل شد. فیض کاشانی در تفسیر صافی در تبیین آیه آورده است: در مجمع البیان از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام نقل شده است که این آیه بعد از این که پیامبر، علی علیه‌السلام را به هنگام بازگشت از غدیرخم در روز غدیرخم، علم و رایت خلق قرار داد، نازل گردید و این آخرین واجبی بود که خداوند نازل فرمود و پس از آن واجبی نازل نگردید. تفسير الصافي، ج۲، ص۱۰

۸ـ اشاره به آیه ۲۹ سوره فتح: مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ محمّد صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ فرستاده خداست؛ و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند؛

۹ـ اشاره به آیه ۴۳ سوره رعد: قُلْ کَفی بِاللَّهِ شَهیداً بَیْنی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتاب آن‌ها كه كافر شدند مى‌گويند: «تو پيامبر نيستى»! بگو: « كه خداوند، و كسى‌ كه علم كتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست برای من كافى است، ميان من و شما گواه باشند. ثعلبی در تفسیر آیه مزبور می‌نویسد آنکه علم کتاب در نزد اوست علی بن ابیطالب علیه‌السلام است غایة المرام باب ۱۲۶ همچنین ابو سعید خدری گوید از رسول خدا صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ پرسیدم آنکس که علم کتاب در نزد اوست کیست؟ فرمود آنکس برادرم علی بن ابیطالب است شواهد التنزیل جلد ۱ ص ۳۰۷ شیخ سلیمان بلخی از ابن عباس نقل می‌کند که گفت آنکه علم کتاب در نزداوست علی علیه‌السلام است زیرا او به تفسیر و تأویل و ناسخ و منسوخ آن عالم بود ینابیع المودة ص ۱۰۴

۱۰ـ وَ خُزَّانَ الْعِلْمِ از فرازهای اولیه زیارت جامعه کبیره است و به معنای آنکه علی خزانه دار علم خداوند است و به هرآنچه علم خدا است از ظاهر و باطن و خفا دسترسی دارد.

۱۱ـ اشاره به ۱۰۳ سوره آل عمران وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا .... صاحب کتاب مناقب الفاخرة از عبد الله بن عباس روایت کرده است که ما در خدمت رسول خدا صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ بودیم عربی آمد و عرض کرد یا رسول الله شنیدم که می‌فرمودی ِاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ حبل خدا کدام است که باو تمسک جوئیم؟رسول خدا صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ دست خود را بر دست علی علیه‌السلام زد و فرمود باین شخص تمسک جوئید که این حبل المتین است کفایة الخصام ص ۳۴۳

۱۲ـ اشاره به آیه ۱۲یس: إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتى‏ وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ في‏ إِمامٍ مُبينٍ آرى ماييم كه مردگان را زنده می‌سازيم و آنچه را از پيش فرستاده‌‌اند با آثار [و اعمال]شان درج می‌كنيم و هر چيزى را در كارنامه‏ اى روشن برشمرده‌‌ايم. پیامبر اکرم در خطبه غدیریه ضمن خواندن این آیه تاکید می‌کند که علم امامت نزد علی بن ابیطالب است و او امام مبین در این آیه است. ( متن خطبه پیامبر در غدیر خم )

درباره این آیه در معانی الاخبار چنین آمده است: قَالَ: لَمَّا أُنْزِلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ «وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ‏» قَامَ أَبُوبَكْرٍ وَ عُمَرُ مِنْ مَجْلِسِهِمَا فَقَالا يَا رَسُولَ اللَّهِ هُوَ التَّوْرَاةُ قَالَ لَا قَالا فَهُوَ الْإِنْجِيلُ قَالَ لَا قَالا فَهُوَ الْقُرْآنُ قَالَ لَا قَالَ فَأَقْبَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٌّ علیه‌السلام فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ هُوَ هَذَا إِنَّهُ الْإِمَامُ الَّذِي أَحْصَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِيهِ عِلْمَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ.( معاني الأخبار، صفحه ۹۵)  حضرت امام باقر از پدرش از قول جدش فرمودند: «هنگامى كه اين آيه «وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ» نازل شد، ابو بكر و عمر برخاستند و عرض كردند: اى پيامبر، آيا منظور از آن تورات است؟ پیامبر فرمود: خیر، عرض كردند انجيل است؟ فرمود: خیر، عرض كردند: منظور قرآن است؟ فرمود: خیر، در اين حال اميرالمومنین على علیه‌السلام به سوى پيامبر آمد، هنگامى كه چشم رسول خدا صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ بر او افتاد فرمود: «هو هذا انه الامام الذى احصى اللَّه تبارك و تعالى فيه علم كل شى‏ء: امام مبين اين مرد است. او است امامى كه خداوند متعال علم همه چيز را در او احصاء فرموده است.»

۱۳ـ اشاره به آیه ۲۰۷ سوره بقره: وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَاد. و از مردم کسی هست که جان خود را می‌فروشد (بذل می‌کند) در راه بدست آوردن رضای خدا.اکثر مفسرین اهل سنت همچون ثعلبی در تفسیر خود از ابن عباس روایت می‌کنند که در شب هجرت پیغمبر صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ علی علیه‌السلام در رختخواب او خوابید و این آیه در شأن آن حضرت نازل گردید. ینابیع المودة ص ۹۲ کفایة الطالب ص ۲۳۹ تمام مفسرین شیعه نیز این آیه را در شأن حضرت علی علیه‌السلام  می‌دانند. 

۱۴ـ اشاره به آیه ۵۶ سوره زمر پیامبراکرم صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ در بخشی از خطبه غدیر ضمن اشاره به این آیه می‌فرمایند: مَعاشِرَ النَّاسِ، إِنَّهُ جَنْبُ الله الَّذی ذَکَرَ فی کِتابِهِ العَزیزِ فَقالَ تعالی مُخْبِراً عَمَّنْ یُخالِفُهُ «أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتی عَلی ما فَرَّطْتُ فی جَنْبِ الله ای مردم، همانا علی علیه‌السلام همجوار و همسایه خداوند است که در کتاب عزیزش ذکر کرده و دربارۀ ستیزندگان با او فرموده است: «ای دریغا بر آنچه دربارۀ جنب ( پیشگاه) خداوند تفریط و کوتاهی کردم.» حدیثی نیز از پیامبر نقل است که فرمودند: وَلَايَةُ عَلِيِ‏ بْنِ‏ أَبِي‏ طَالِبٍ‏ وَلَايَةُ اللَّهِ‏ وَ حُبُّهُ‏ عِبَادَةُ اللَّهِ وَ اتِّبَاعُهُ فَرِيضَةُ اللَّهِ وَ أَوْلِيَاؤُهُ أَوْلِيَاءُ اللَّهِ وَ أَعْدَاؤُهُ أَعْدَاءُ اللَّهِ وَ حَرْبُهُ حَرْبُ اللَّهِ وَ سِلْمُهُ سِلْمُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. امالی شیخ صدوق ص ۳۲، بحارالانوار، ج ۴۰ ص ۴

۱۵ـ اشاره به آیه ۷ سوره بینه إِن‌َّ الَّذِین‌َ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات‌ِ أُولئِک‌َ هُم‌ خَیرُ البَرِیَّةِ در حقيقت كسانى كه ایمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌‌اند، آنان‌اند كه بهترين آفريدگانند. روايات فراوانی از مفسرین شیعه و اهل سنت نقل است كه بنابر آنها مراد از «هُم خير البريّه» على علیه‌السلام و اهل بیت او هستند. تفسیر نمونه ج۲۷ ص ۲۱۰ همچنین مقاتل بن سلیمان از ابن عباس روایت كرده است كه اين آيه در شأن حضرت علی و اهل بیتش نازل شده است. مجمع البیان ج ۱۰ ص ۵۲۴غایة المرام باب ۹۴ حدیث ۹

۱۶ـ اشاره به آیه ۲۷۴ سوره بقره اَلَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوٰالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَ اَلنَّهٰارِ سِرًّا وَ عَلاٰنِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لاٰ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاٰ هُمْ يَحْزَنُونَ آنانكه اموال خويش را شب و روز، نهان و آشكارا، در راه خدا انفاق مى‌كنند، پاداش آنان در پيشگاه پروردگارشان است و نه بيمى دارند و نه غمگين مى‌شوند. خوارزمی و ثعلبی و مالکی و ابو نعیم و دیگران از «ابن عباس» روايت كرده‌‌اند آيه انفاق در شأن حضرت على علیه‌السلام نازل شده است و جريان اين بود كه حضرت على علیه‌السلام چهار درهم در اختيار داشت، درهمى را در شب و درهمى را در روز، درهمى را آشكار و درهمى را نهانى، در راه خدا انفاق كرد. رسول خدا صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ از حضرتش پرسيد: علت اينگونه انفاق چه بوده است؟ در پاسخ عرض كرد: مى‌خواستم مستوجب وعده‌اى كه خدا به انفاق‌گران داده است، قرار بگيرم. رسول خدا صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ فرمود: آرى، تو هستى كه مستوجب وعدۀ الهى مى‌باشى. و آيۀ مورد بحث در شأن آن حضرت نازل شد نور الابصار ص ۷۰، الصواعق المحرقة ص ۷۸، اسد الغابة ابن اثير جزرى ج۴ ص ۲۵، اسباب النزول ص ۶۴، مناقب ابن مغازلی ص ۲۸۰، ذخائر العقبی ص ۸۸

۱۷ـ اشاره به حدیث امیر المومنین که فرمودند:  سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی، به معنای از من بپرسید پیش از آنکه مرا از دست بدهید نهج البلاغه خطبه ۹۳ ص ۱۳۷

۱۸ـ اشاره به آیات ۷ سوره اعلی و اشاره به علم امیرالمومنین: إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُ إِنَّهُۥ يَعۡلَمُ ٱلۡجَهۡرَ وَمَا يَخۡفَىٰ جز آنچه خدا خواهد كه او آشكار و آنچه را كه نهان است مى‌داند 

۱۹ـ اشاره به فزازهایی از زیارت جامعه کبیره: وَ مُنْتَهَى الْحِلْمِ، وَأُصُولَ الْكَرَمِ، وَأَبْوابَ الْإِيمانِ، وَأَرْكانَ الْبِلادِ،

۲۰ـ اشاره به آیه ۶۹ سوره عنکبوت: وَالَّذِینَ جَاهَدُواْ فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ‏، و کسانى که در راه ما (تلاش و) جهاد کردند، راه ‏هاى (قرب به) خود را به آنان نشان خواهیم داد و همانا خداوند با نیکوکاران است. در تفسیر برهان از محمد بن العباس او بعد از سه واسطه از ابوالجارود و او از امام باقر علیه‌السلام نقل نماید که فرمود: این آیه درباره ما نازل گردیده است، و نیز در کتاب اختصاص تألیف شیخ مفید از امام باقر علیه‌السلام نقل شده که فرمود: این آیه درباره علی و اهل البیت نازل شده است

۲۱ـ اشاره به آیه ۸ سوره تکاثر ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیم، در حدیثی نقل شده است که یک روز «ابو حنیفه» خدمت امام صادق علیه‌السلام آمد و از معناى این آیه سوال کرد، حضرت فرمودند: ما «اهل بیت» نعیم هستیم که خداوند به سبب ما نعمت خود را بر بندگان خود ارزانى داشته است و به برکت ما، بندگان خدا الفت گرفتند بعد از آن‌که با یکدگر اختلاف داشتند و به برکت ما خداوند بین دل‌هاى آنان مهر و عطوفت و محبت را ایجاد کرد و آنان را برادر یکدیگر قرار داد و به واسطه ما، خداوند آن‌ها را به اسلام هدایت کرد؛ و اسلام نعمتى است که جاویدان است. مستدرک‏الوسائل، ج ۱۶، ص ۲۴۷، بحارالأنوار، ج ۱۰، ص ۲۲۱. امام رضا علیه‌السلام نیز در حدیثی در جواب سوال «ابراهیم بن عباس صَولى» نعمتی که خدا از آن سوال خواهد کرد را محبت و نعمت علی بن ابیطالب و فرزندانش اعلام نمود. عیون‏ أخبارالرضا(ع)، ج ۲، ص ۱۲۹

۲۲ـ اشاره به آیه ۱۵ سورا احزاب و مقاومت امیرالمومنین علیه‌السلام در مقابل دشمنان وَلَقَدْ كَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لَا يُوَلُّونَ الْأَدْبَارَ وَكَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْئُولًا آنها قبل از اين با خدا عهد كرده بودند كه پشت به دشمن نكنند، و عهد الهى مورد سؤ ال قرار خواهد گرفت (و در برابر آن مسئولند.  در جنک خیبر ابوبکر و عمر در مقابل دشمنان فرار کردند پیامبر فرمود فردا پرچم را به دست کسی ( علی بن ابیطالب ) می‌دهم که به دشمنان پشت نکرده و فرار نکند. المستدرک حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۱۱، کنز العمّال متقی هندی، ج۱، ص۳۷۱

۲۳ـ اشاره به آیه ۴۵ سوره عنکبوت وَأَقِمِ الصَّلَاةَ ۖ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَر و نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتی ها و گناه باز می‌دارد،

۲۴ـ اشاره به نام های مبارک خداوند که در آیات قرآن آمده که ۹۹ اسم برتر خداوند در قرآن است و اصطلاحاً به آن اسماوک الحسنی گفته می‌شود چنانچه در اعمال شب قدر می‌خوانیم: اللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَ ما فیهِ وَ فیهِ اسْمُکَ الاْکْبَرُ وَ اَسْماؤُکَ الْحُسْنی و امیرالمومنین علیه‌السلام مظهر این اسماء الهی است چنانچه در روایت ولادت آن حضرت ندایی آسمانی در کعبه به فاطمه بنت اسد گفت نامش علی است که از اعظم اسماء من است.

۲۵ـ اشاره به آیات ۳ و۴ سوره نجم است که خداوند در مورد سخنان پیامبر می‌فرماید: وَ مَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَىُ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى و هرگز از روی هواي نفس سخن نمی‌گويد سخن او هیچ چیز غیر وحی خدا نیست. پس نتیجه آنچه پیامبر در شأن و مدح علی علیه‌السلام گفته است امر الهی بوده است.

۲۶ـ پیامبر اکرم فرمودند: عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ يَدُورُ حَيْثُمَا دَارَ علي با حقّ است و حق با علي هر کجا علي باشد، حق هم آن جاست. الأمالي شیخ صدوق ص ۸۹؛ الأمالي شیخ طوسی ص ۵۴۸؛ کفاية الأثر ص ۲۰؛ سنن الترمذي، ج ۵ ص ۶۳۳؛ الإمامه و السياسه، ج ۱ ص ۹۸؛ المستدرک علی الصحيحين، ج ۳ ص ۱۳۵

۲۷ـ اشاره به حدیث پبامبر صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ که فرمود: إِنَّ آدَمَ علیه‌السلام  لَمَّا أَصَابَ الْخَطِيئَةَ كَانَتْ تَوْبَتُهُ أَنْ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَمَّا غَفَرْتَ لِي فَغَفَرَهَا اللَّهُ لَهُ وَ إِنَّ نُوحاً لَمَّا رَكِبَ فِي السَّفِينَةِ وَ خَافَ الْغَرَقَ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَمَّا أَنْجَيْتَنِي مِنَ الْغَرَقِ فَنَجَّاهُ اللَّهُ عَنْهُ وَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ علیه‌السلام  لَمَّا أُلْقِيَ فِي النَّارِ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَمَّا أَنْجَيْتَنِي مِنْهَا فَجَعَلَهَا اللَّهُ عَلَيْهِ بَرْداً وَ سَلاماً وَ إِنَّ مُوسَى علیه‌السلام  لَمَّا أَلْقَى عَصَاهُ وَ أَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ. چون آدم گناه كرد توبه ‏اش اين بود كه گفت خدايا تو را بحق محمد و آل محمد خواهش كنم مرا بيامرزى و خدايش آمرزيد و چون نوح سوار كشتى شد و از غرق ترسيد گفت خدايا از تو خواهم بحق محمد و آل محمد كه مرا از غرق نجات دهى و خدا او را نجات داد و چون ابراهيم را به آتش افكندند گفت خدايا بحق محمد و آل محمد مرا از آن نجات ده و خدا آن را بر او سرد و سلامت كرد و چون موسى عصا افكند و از آن ترسيد گفت خدايا از تو خواهم بحق محمد و آل محمد كه مرا امان دهى‏. امالی شیخ صدوق ص ۲۱۸

۲۸ـ اشاره به آیه ۷ سوره رعد وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ هر آینه تو بیم دهنده ای و برای هر قومی هدایت کننده‌‌ای است. از طریق اهل سنت هفت حدیث نقل شده است که مقصود از منذر پیغمبر صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ و از هادی علی علیه‌السلام می‌باشد از جمله مالکی در فصول المهمه می‌نویسد که چون آیه مزبور نازل شد رسول خدا صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ فرمود: أَنَا الْمُنْذِرُ وَ عَلِيٌّ الْهَادِي بِكَ یَا عَلی يَهْتَدِي الْمُهْتَدُونَ .یعنی من انذار کننده‌‌ام و علی علیه‌السلام هدایت کننده و بوسیله تو یا علی هدایت یافتگان هدایت می‌یابند فصول المهمه ص ۱۲۲

در حدیث دیگری پیامبر صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ فرمودند:  لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ لَمْ یَکُنْ بَیْنِی وَ بَیْنَ رَبِّی مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ وقتی مرا شبانگاه به آسمان بردند، بین من و پرورگارم نه فرشتۀ مقرّبی بود و نه پیامبر مرسلی. مَا سَأَلْتُ رَبِّی حَاجَهًًْ إِلَّا أَعْطَانِی خَیْراً مِنْهَا فَوَقَعَ فِی مَسَامِعِی إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ حاجتی از پرورگارم نخواستم مگر آنکه بهتر از آن را به من عطا فرمود و آیه: إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ را شنیدم فَقُلْتُ إِلَهِی أَنَا الْمُنْذِرُ فَمَنِ الْهَادِی عرض کردم: خدایا! بیم‌ دهنده منم؛ پس هدایت‌کننده کیست؟ فَقَالَ اللَّهُ یَا مُحَمَّدُ ذَاکَ علی‌بن‌أبیطالب علیه‌السلام غَایَهًُْ الْمُهْتَدِینَ وَ إِمَامُ الْمُتَّقِینَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ مِنْ أُمَّتِکَ بِرَحْمَتِی إِلَی الْجَنَّهًِْ.خداوند فرمود: ای محمّد صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ! این علیّ‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام است که هدایت‌ شوندگان، پیشوای متّقیان و رهبر سفید رویان از امّت تو به‌ سوی بهشت، در زیر سایۀ رحمت من، است تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۲۲۶ بحارالأنوار؛ ج۳۵، ص۴۰۰، تفسیر فرات الکوفی؛ ص۲۰۶

۲۹ـ اشاره به فرازهایی از زیارت جامعه کبیره وَ قَوْلُكُمْ حُكْمٌ وَحَتْمٌ وَ فِعْلُكُمُ الْخَيْرُ، وَ أَمْرُكُمْ رُشْدٌ،

۳۰ـ اشاره به آن گزارش تاریخی که نقل است: آن حضرت چنان خاشعانه به عبادت می‌پرداختند و با تمام وجود به خدا توجّه داشتند که برای خارج کردن تیری که در جنگ صفین به پای حضرت اصابت کرده بود و نمی‌توانستند آن را از پایش در آورند، در نماز در حال سجده از پای او خارج کردند و چون حضرت از نماز فارغ شدند، متوجّه خارج شدن تیر گردیدند. و قسم یاد کردند که اصلاً خارج کردن تیر را احساس نکردند. ارشاد القلوب ج ۲ ص ۲۵و ۲۶، الانوار النعمانیة، ج ۲ ص ۳۷۱، منتهی الآمال، ص ۱۸۱، محجة البیضاء، ج ۱ ص ۳۹۷ و ۳۹۸،

۳۱ـ در غزوه احد هنگامی که از اطراف به پیامبر حمله می‌شد؛ حضرت علی علیه‌السلام به فرمان پیامبر صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ به آنان حمله می‌کرد جبرئیل نازل شد و روحیه جوانمردی امام علی علیه‌السلام را ستایش نمود. رسول خدا صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ جبرئیل را تصدیق کرد و گفت: من از علی هستم و او از من است. سپس صدایی در آسمان پیچید که: لا فَتی اِلاّ عَلی؛ لا سَیفَ اِلاّ ذُوالفَقار، جوانمردی همچون علی و شمشیری چون ذوالفقار وجود ندارد تاریخ طبری،ج۳، ص۱۰۲۷؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۰۷؛ الکافی، ج۸، ص۱۱۰، ح۹۰؛ تاريخنامه طبرى‏، ج۳، ص۱۶۹

۳۲ـ پیامبر اسلام صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ فرمود:‌ یا عَلِی إِنَّکَ قَسِیمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ؛‌ ای علی تو تقسیم‌کننده بهشت و جهنم هستی عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۷؛ بشارة المصطفی، ص۵۶ و۱۰۲ در صحیفه امام رضا علیه‌السلام ص۵۶ قَسِیمُ النَّارِ وَ الْجَنَّةِ آمده است. در حدیثی دیگر پیامبر صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ فرمود: یا عَلِی أَنْتَ قَسِیمُ الْجَنَّةِ یوْمَ الْقِیامَةِ تَقُولُ لِلنَّارِ هَذَا لِی وَ هَذَا لَکِ؛‌ ای علی تو تقسیم‌کننده بهشت هستی. در روز قیامت به آتش می‌گویی این برای توست و این برای من! عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۸۶؛‌ تفسیر فرات الکوفی، ص۵۱۱، ح۶۶۷

۳۳ـ اشاره به فرازهایی از زیارت جامعه کبیره وَمَعْدِنَ الرَّحْمَةِ، وَالدَّعْوَةِ الْحُسْنَىٰ، به معنایی شما معدن رحمت الهی هستید و شما و دعوت برتر و نیکوتر به سوی خدا هستید

۳۴ـ پیامبر اکرم صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ فرمودند: ضَربَةُ عَلِی یَومَ الخَندَقِ اَفضَلُ مِن عِبادَةِ الثّقلین؛ ارزش ضربه و جنگ علی علیه‌السلام در روز خندق بالاتر از عبادت تمام جنّ و انس‍ان ست. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۱۹ ص ۲۶، بحارالانوار، ج۲۰، ص ۲۱۶، الاحتجاج ج۱ ص ۱۲۲ در بعضی منابع آمده ضَربَةُ عَلِی یَومَ الخَندَقِ اَفضَلُ مِن أعمَالِ اُمَّتي اِلى يَومِ القِيَامَة ارزش ضربه و جنگ علی علیه‌السلام در روز خندق بالاتر از عبادت  تمام پیروان و امت من تا روز قیامت است تفسیر فخر رازی ج ۲ ص ۳۱ مستدرك حاكم، ج ۳ ص ۳۲، جامع الاحادیث ج ۱۸ ص ۵۳

۳۵ـ اشاره به آیه ۲۹ سوره فتح: مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ محمّد صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ فرستاده خداست؛ و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند؛

۳۶ـ پیامبر اکرم صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ فرمودند: أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ‏ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا وَ لَنْ تُدْخَلِ الْمَدِينَةُ إِلَّا مِنْ بَابِهَا من شهر علم هستم و علی در این شهر است و کسی هرگز نمی‌تواند وارد این شهر شود مگر از در آن امالی شیخ صدوق ص ۳۴۵، الخصال ج ۲ ص ۵۷۴، الغدیر ج ۶ ص ۷۸، لسان المیزان ج۲ ص ۱۵۵،

۳۷ـ اشاره به آیه هل اتی: درباره شأن نزول هل اتی زمخشرى، قربطی، آلوسی، شبلنجی و دیگر مفسرین اهل سنت در کتب خود با شرح مفصلی از ابن عباس چنين نقل می‌كند: علی علیه‌السلام و حضرت زهرا سه روز روزه گرفتند و هر روز موقع افطار طعام خود را به فقیر و یتیم و اسیر دادند و ... در اين هنگام جبرئيل نازل شد و گفت: اى محمد صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ! بگير اين سوره را، خداوند با داشتن چنين اهل بيتى به تو تبريك می‌گويد و سپس سوره «هَلْ اَتى» را بر پيامبر صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ خواند. الکشاف عن حقائق ج ۴ ص۶۷۰، الاجامع الاحکام القرآن  ج ۲۰ص ۱۳۱، روح المعانی فی تفسیر القرآن ج۱۵ ص ۱۷۳، نور الابصار ص ۲۲۸ پیامبر اکرم در بخشی از خطبه غدیر خم می‌فرمایند: مَعاشِرَالنّاسِ هذا عَلِی، أَنْصَرُکُمْ لی وَأَحَقُّکُمْ بی وَأَقْرَبُکُمْ إِلَی وَأَعَزُّکُمْ عَلَی، وَالله عَزَّوَجَلَّ وَأَنَاعَنْهُ راضِیانِ. وَ مانَزَلَتْ آیَةُ رِضاً فی الْقُرْآنِ إِلاّ فیهِ، وَلا خاطَبَ الله الَّذینَ آمَنُوا إِلاّ بَدَأ بِهِ، وَلانَزَلَتْ آیَةُ مَدْحٍ فِی الْقُرْآنِ إِلاّ فیهِ، وَلاشَهِدَ الله بِالْجَنَّةِ فی «هَلْ أَتی عَلَی الْاِنْسانِ» إِلاّ لَهُ، وَلا أَنْزَلَها فی سِواهُ وَلامَدَحَ بِها غَیْرَهُ.ای مردم، این علی است که از همه بیشتر مرا یار نمود، سزاوارترین و نزدیکترین و عزیزترین شما نزد من است. خداوند عزّوجلّ و من از او خشنودیم. هیچ آیه رضایتی در قرآن نیست مگر این که درباره اوست و خدا هیچگاه مومنان را خطابی نموده مگر آن که ابتدا او مخاطب بوده است و آیه ستایشی نازل نگشته مگر درباره او و خداوند در سوره «هل أتی علی الإنسان» گواهی بر بهشت رفتن نداده مگر برای او و آن را در حق غیر او نازل نکرده و به آن جز او را نستوده است. پیامبر اکرم صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ در فراز دیگری از خطبه غدیر فرمودند: وَ فی عَلِی  وَالله نَزَلَتْ سُورَةُ الْعَصْر: «بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، وَالْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی خُسْرٍ» إِلاّ عَلیّاً الّذی آمَنَ وَ رَضِی بِالْحَقِّ وَالصَّبْرِ و سوگند به خدا که سوره والعصر درباره علی علیه‌السلام است: «به نام خداوند بخشنده مهربان. قسم به زمان که انسان در زیان است.» مگر علی که ایمان آورده و به درستی و شکیبایی آراسته است.

۳۸ـ در حدیثی آمده است روزي جبرئيل در خدمت پيامبر صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ مشغول صحبت بود كه حضرت علي علیه‌السلام وارد شد. جبرئيل چون آن حضرت را ديد، برخاست و به امیرالمومنین احترام خاص گذاشت. فقال النبيّ صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ لجبرئيل: «أتقوم لهذا الفتي؟» پيامبر صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ فرمود: اي جبرئيل! از چه جهت به اين جوان تعظيم می‌كني؟ فقال جبرئيل: إنّ هذا له عليّ حقّ التعليم، عرض كرد: چگونه تعظيم نكنم كه او را بر من، حق تعليم است! فقال: «كيف ذلك التعليم يا جبرئيل؟» فرمود: چه تعليمی؟ فقال: لمّا خلقني الله تعالي سألني: من أنت؟ و ما اسمك؟ و من أنا؟ و ما اسمي؟ فتحيّرت في ردّ الجواب، عرض كرد: در وقتي كه حق تعالي مرا خلق كرد، از من پرسيد: تو كيستي و من كيستم؟ من در جواب متحير ماندم، و بقيت ساكتا، ثمّ حضر هذا الشابّ في عالم الأنوار، و علّمني الجواب، فقال هذا: «قل: أنت الربّ الجليل، و أنا العبد الذليل، و اسمي جبرئيل»؛ و لهذا قمت إجلالا له و عظّمته. و مدتي در مقام جواب ساكت بودم كه اين جوان در عالم نور به من ظاهر گرديد، و اين طور به من تعليم داد كه بگو: تو پروردگار جليل و جميلي و من مخلوق ذليل و جبرئيلم. از اين جهت، او را كه ديدم، تعظيمش كردم.

فقال النبيّ: كم عمرك يا جبرئيل؟ پيامبر صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ پرسيد: مدت عمر تو چند سال است؟ فقال: إنّ للّه نجما يطلع من العرش في كلّ ثلاثين ألف سنة مرّة واحدة، و قد شاهدته طالعا ثلاثين ألف مرّة،عرض كرد: اي رسول خدا! در آسمان ستاره اي هست كه هر سي هزار سال يك بار طلوع می‌كند، من او را سي هزار بار ديده ام. فقال له رسول الله صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ: إذا رأيت ذلك النجم هل تعرفه؟ حضرت فرمود: اگر آن ستاره را ببيني، می‌شناسي؟ فقال: كيف لا أعرفه؟! عرض كرد: چگونه نشناسم! فقال النبيّ لعليّ: «خذ العمامة من جبهتك» فلمّا كشفها و رآها جبرئيل علیه‌السلام رأي ذلك النجم في جبهة عليّ حضرت به امام علي علیه‌السلام دستور داد تا عمامه از سر بردارد و وقتي امام عمامه از سر برداشت، آن ستاره را در پيشاني امام ديد. البراهين القاطعه  ص ۳۱۱-۳۱۲ به نقل از انوار النعمانيه، ج ۱، ص ۲۱؛ مستدرك سفينه البحار ج ۲، ص ۲۴  تذکر: این حدیث در كتاب "البراهين القاطعه" و در "مستدرك سفينه البحار" به نقل از صاحب "بستان الكرامه" آمده است و ظاهرا در "انوار النعمانيه" سيد نعمت الله جزايري هم این حدیث ذکر شده اما در منابع متقدم و دسته اول تاریخی نیامده است.

۳۹ـ اشاره به فرازهایی از زیارت جامعه کبیره بِكُمْ فَتَحَ اللّٰهُ، وَبِكُمْ يَخْتِمُ، وَبِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَبِكُمْ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلّا بِإِذْنِهِ، خدا با شما آغاز کرد و با شما ختم می‌کند و به خاطر شما باران فرو می‌ریزد و تنها برای شما آسمان را از اینکه بر زمین فرو افتد نگاه می‌دارد،

مدح و ولادت مولا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفعول مفاعلن مفاعیلن فع قالب شعر : رباعی

بر مـس وجـود کـیـمـیـا آمده است            بر عـالمـیـان گـره‌گـشـا آمده است
جـبـریـل دهـد نـدا بـه آوای جـلـی
            از بـیت خـدا قـبـلـه‌نـما آمـده است


************
از داخـل کـعـبـه تـا عـلـی مـی‌آیـد            الطـاف خـداسـت با عـلـی مـی‌آیـد
بشـنـیده‌ام امشب که به آوای جـلی
            از عـرش صـدای یاعـلـی مـی‌آیـد

************
با امر خـدا تا که قـیامت برپـاست            عین علی و حای محمد زهـراست
در سـیـزده رجـب چو حـیـدر آمـد
            گفتند که مـیـلاد شه قـبـلـه‌نـمـاست

: امتیاز

مدح و منقبت مولا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : صمد علیزاده نوع شعر : مدح وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

عــلی کـلام خـدا و خـدا کـلام عـلـی            و اسم اعظم حق چیست غیر نام علی

علیست حق مع الحق و این کلام حق است            و کیست غیر خـدا آگه ‌از مقـام علی


اگر که کعـبه بود مسجد الحـرام خدا            نجف ببین که بود مسجد الحرام علی

اگر که شیـر بیـابان صولـتی، گردی            شکار غمزۀ آهوی خوش خرام علی

علی‌الصباح قیامت که خیزم از لحدم            هـنوز سرخـوشم از بـادۀ مـدام علی

به طوف گنبد او بر کبوتران ره نیست            که جبرییل مقیم است روی بام علی

چه کوثری که بود خیره بر لب ساقی            مگر که کام بگـیرد ز لعل جام علی

بهشت با همه زیبایی و طراوت و حُسن            چـشیده ذرّه‌ای از میوه‌های خام علی

تمام قدرت زانوی مرتضی زهراست            به هر قعـود علی یا به هر قیام علی

زمین نداشت تحمل به وزن میزانش            زمان نداد دمی کام خوش به کام علی

ابوتراب و اباالزینـبـین، اباالحـسنـین            تـمـام آل عــلـی وارث مــرام عـلـی

بدان که وارث صمصام منتقم مهدی‌ست            و اوست تـیـغـۀ بـران در نیـام عـلی

ز خـانۀ پدری جـمعـه‌ای طلـوع کـند            به ‌انـتـقـام حـسین و به ‌انـتـقـام عـلی

نشد به هر دو جهان سربلند، مخلوقی            به غیر آنکه که نهد سر به زیر گام علی

غـلام همت آنم که زیر چـرخ کـبـود            شود غـلام کـسی که بود غـلام علی

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیرا به دلیل ایراد محتوایی حذف شد، فراموش نکنیم که حضرت علی علیه‌السلام فرمودند: لَا تَتَجَاوَزُوا بِنَا الْعُبُودِيَّةَ ثُمَّ قُولُوا فِينَا مَا شِئْتُمْ وَ لَنْ تَبْلُغُوا وَ إِيَّاكُمْ وَ الْغُلُوَّ كَغُلُوِّ النَّصَارَى فَإِنِّي بَرِي‏ءٌ مِنَ الْغَالِينَ. ما را از مرز عبودیت خارج نکنید و به سرحدّ ربوبیت نرسانید، آن گاه هرچه می ‏خواهید در فضیلت ما بگویید، لیکن بدانید که حق ثناگویی ما را ادا نخواهید کرد. از غلوّ کردن درباره ما بپرهیزید و همانند نصاری که درباره عیسی علیه‌السلام غلو کردند نباشید، که من از غلوّ کنندگان بیزارم الاحتجاج ج ۲ ص ۴۳۸، بحارالانوار ج ۲۵ ص ۲۷۴، اثبات الهداه ج ۵ ص ۳۹۱

علی جمال و کمال و خـصال ربانی            عـلـی تـمـام خـدا و خـدا تـمـام عـلی

هـزار کـعـبه ندارد شـرافـت نجـفـش            که‌اشرف است نجف ذیل احترام علی

مدح و ولادت مولا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : محمود تاری نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

ای دل از خویش گذر کن که علی می‌آید            جانب عشـق سفـر کن که عـلی می‌آید

منتـظـر بـاش اگر شـوق ولایت داری            کعبه را خوب نظر کن که علی می‌آید


بوی عطر از طرف بیت خدا برخیزد            یاس‌ها را تو خـبر کن که عـلی می‌آید

اصل خورشید همین مولد کعبه‌ست، بیا            ظلمت از سینه بدَر کن که علی می‌آید

اگـر از آیـنـۀ صبـح گـلـی می‌خـواهی            رو به گلزار سحر کن که عـلی می‌آید

زین بیابان که در آن خیمه زدی بیرون شو            عزم صحرای دگر کن که علی می‌آید

پای بـگـذار به مـیـقـات ولایت امروز            خـیز و احرام بـبَر کن که عـلی می‌آید

مثل جـبـریل به یُـمـن قـدم سر سـبزش            دیده را غرق گهـر کن که علی می‌آید

شستـشو ده دل خود را ز نگـاه دگران            از همه خلق حـذر کن که عـلی می‌آید

عـطـر آیـات الـهـی ز لـبـش می‌ریـزد            آیـۀ نـور ز بَـر کـن کـه عـلـی مـی‌آیـد

آسـمـان آیـنـه‌دار رخ او شد « یاسـر»            جلوه چون روی قمر کن که علی می‌آید

: امتیاز

مدح و منقبت مولا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : یونس وصالی نوع شعر : مدح وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

کسی به غیر علی نیست در جهان مولا            و نیست مثل عـلی یک نفر چنین والا

فَــأَیْــنَــمٰــا تُــوَلُّــوا فَــثَـــمَّ وَجْــه‌ الـلٰـهِ            ز فرش تا خود عرش است مرتضی پیدا


نگـرد در دو جـهـان تا شـبـیه ‌او یابی            علی یکی‌است شـبـیه خـداش بی‌هـمـتا

به وقت رزم و جدالش کسی حریفش نیست            برای دین خدا لـشکـر است عـلی تنها

هـم اولـی و هـم آن دومـی فــراری و            فقـط مـیـانۀ مـیـدان عـلـی کـند غـوغـا

نبی به وقت سخن در زمان معراجش            شـنـید صـوت عـلـی را ز عـالی اعلا

تمــام مـعـجـزه‌هـای پــیــمـبـرانـش را            خدا سپـرده به دستان مرتضی یک جا

مسیح مُـرده ‌اگر زنده کـرده بی‌تـردید            توسـلـی به عـلـی کـرده تا کـنـد احـیـا

شبـیـه کـعـبۀ بـی‌پـرده‌ است وقـتـی که            ز شانـه‌هـای خودش می‌زند کـنار عبا

مـقـابـل حـرم او چـه بـاک از سـجـده            عـلی‌ست قـبله عـالـم عـلی‌ست قـبله‌نما

من از مباهله فهمیده‌ام علی چه کسی ست            علی‌است نفـسِ نفـیـسِ پیـمـبـرِ دوسرا

اگر چه خواستگـاران زیاد و ثـروتمند            به جز علی که بُوَد کفو حضرت زهرا؟

به فکر‌ ثروت و کاخ و مقام و منصب نه            علی فقـط به خدا فکـر می‌کـند به خـدا

خدا مرا برسان بر شفاعـتش در حشر            خدا نکن تو مرا از حـریم دوست جدا

: امتیاز

مدح و ولادت مولا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : علی مهدوی نسب نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مربع ترکیب

کعبه نورانی شده از مقـدم نـور الهدی            رونـمایی شد درون کـعـبه دُرّ هل أتی
آمده در خـانۀ خود گـوئـیا شخص خدا           
از دری که نیست مخصوص کسی جز مرتضی


قبله‌گاه مسلمین جـوری تـرک برداشته
گوئیا
جز درب اصلی درب دیگر داشته

مادر خورشید بود و وضع حملی باشرف            کعبه بود و آفتابِ گـوهری بین صدف
بود مالامال از حور وملائک صف به صف            آسیه در یک طرف، حوّا و مریم یک طرف

در تن بی‌جان کعـبه گوئیا روحی دمید
سنگ سرخ کعبه از نور علی شد روسپید

باز شد قـرآن ناطق روی دست فاطمه            شد فروزان از درون کعبه نوری قائمه
باز شد بر جلوۀ رب درب چشمان همه            روی لب‌های ملائک یاعلی شد زمزمه

نور بالا رفت و شد عرش معلّی منجلی
خورد بت‌ها بر زمین از شوکت اوّل ولی

آمده شاه قوی شوکـت، عِـماد الاصفـیا            معدن الاسرار خـلقت، پیـشـوای انـبـیا
آیة العـظمی امیرالمـؤمنین، شیـر خـدا            باب شهـر عـلم احـمد، شهـسوار لافتی

خوانده او را در اُحُد روح الامین با این شعار
لافـتی الّا عـلی لاسـیـف الا ذوالـفـقـار

اوست شمشیر خدا، کرّار وقت کارزار            تیغ ایمانش کند هر لشکری را تار و مار
گر گذارد پا میان معـرکه با ذوالفـقـار            می شود ذکـر لبان دشـمنـانـش الـفـرار

اوست قتّال العدو، یک شیر از نسل اسد
حرز روی بازویش بوده ست(یا زهرا مدد)

روی چون ماهش شده بر شیعیان بدرالدُّجی            جای پـایش شد صـراط المستـقیـمِ اولیا
او لسان اللهِ معراج است گـویا که خـدا            با صدای او تکـلّـم می‌کـند با مصطفی

بهر هر ذکر و دعایی، (یاعلی) حُسن ختام
پس شده از این سبب روی لب ما مستدام

هر که در دنیا غلام اوست آقا می‌شود            قطره آید سوی او یک روزه دریا می‌شود
مدح او با این زبان اَلکَن آیا می‌شود؟!            زیر بار مـدحـت او هر قـلم تا می‌شود

درک یک خط مدح او بالاتر از ادراک ماست
در جهان حیدر شناس واقعی ذات خداست

نِقمَةُ الله عَـلَی الفُـجّـار یعـنی مـرتضی            نعمتُ الله عَـلَی الابـرار یعنی مرتضی
در حـقـیقـت قـبلۀ سـیّار یعنی مرتضی            جانشـین احـمد مخـتار یعـنی مـرتضی

پیروِ(مَن کُنتُ مولا) در غدیر مصطفی
می‌شود تنها علی یار
و وزیر مصطفی

طبق قرآن بعد احمد می‌شود صاحب مقام            کوریِّ آل سـقـیـفـه مـی‌شـود اول امـام
مـی‌شـود لایـق بـرای مـنـبـر شـاه اَنـام            بی‌ولای
او نفس گردد به هر سینه حرام

هر عمل بی‌حبّ حیدر باطل اندر باطل است
دین فقط با بغض اعدای غدیرش کامل است

مرهم درد دل شیعه‌ست درمـان نجـف            شد مراد ما طواف صحن و ایوان نجف
کی دوباره می‌شود این دیده مهمان نجف            این سر وجان، هرچه دارم من به قربان نجف

کاش من خاکی برای سنگ ایوانش شوم
تا ابـد پـابـوس زواّر گـلـستـانـش شـوم

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید؛ همانطور که مقام معظم رهبری بارها تأکید فرموده اند ویژگی و عظمت اهل بیت به ایمان آنهاس نه به بازوی قوی یا روی زیبا!!!

اوست شمشیر خدا، کرّار وقت کارزار            تیغ ابرویش کند هر لشکری را تار و مار

بیت زیر به دلیل ایراد محتوایی تغییر داده شد زیرا امیرالمومنین قتال الکفار و منافقین بود؛ صفت قتال العرب صفتی بود که دشمنان حضرت و بنی امیه ناجوانمردانه برای ترساندن و پراکنده کردن مردم از دور امیرالمومنین به او دادند و شایسته نیز ما هم آنرا تکرار کنیم و در واقع این عمل همان مدح شبیه به ذم است

اوست قتّال العرب، یک شیر از نسل اسد            حرز روی بازویش بوده ست(یا زهرا مدد)

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایات معتبر؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور اجتناب از گناه تدلیس یا تحریف ؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

شد شب معراج ِاحمد، (یاعلی) حُسن ختام            پس شده از این سبب روی لب ما مستدام