- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و ولات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
شب مـیلاد تو باید شب میـلاد قـم باشد برای دیدن خواهر برادر آمد از مشهد من از یک جام مینوشم ولیکن از دو میخانه فراوان زائر از مشهد به پابوس تو میآید تنور شاطر عباس قمی داغ است از لطفت چنانکه نان او حتی دم از تو از حرم میزد فقط فرهاد میفهمد که بوده آب قم شیرین خدا میداند از عشقت جنون ما گذشت از حد بیابان نیست دیگر قم شده سرچشمۀ فیضت بنا شد فیضیه در آن به لطف سایۀ مرقد اگر شد مرعشی مرجع در این خانه را میزد کسی عالم نخواهد شد بدون سجده بر گنبد
: امتیاز
|
مدح و ولات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
زاهــدۀ بـا وقــار؛ عــالــمـۀ روزگــار مـعـدن حجـب و حـیا، بانوی والاتـبار فـاضـله اهـل بیت، آیت عـظـمـا سـلام شمسه شمسالشموس، عشق انیس النفوس ای که شده جبرئیل در حرمت خاکبوس ای حـرمت جـلـوۀ تـربت زهـرا سـلام ملجأ نزدیک و دور، کعبه اهل حضور عابدۀ روز و شب، بـانوی روز نـشور بر تو ز هر سو درود، بر تو ز هر جا سلام دخـتر زهـرا تویی، مـریم عـذرا تویی سـتـرۀ پنـهـان تویی، جـلـوه پـیدا تویی آب حــیـات زمـیـن، آبـیِ دریــا ســلام درگـهِ تـو جــنّـتـم، خــادمـیات عـزّتـم شکر خـدا را که من، بنـده این ساحـتم میدهـم امـروز در حـسرت فردا سلام جـام شدم جـم شدم، چـشمه زمـزم شدم اولِ ذی الـقـعـدهات، مــاه مـحـرم شـدم از سـوی پـائـینترین، جانب بالا سلام آمـدی و عـالـم از، عـطر تو آکـنده شد خـاطــرۀ مــادرِ آیــنــههــا زنــده شــد مــاه فــلـک داد بـر، مـاه دل آرا سـلام رقص طرب می کند طوس به شکرانهات مست شده سلـسـبـیل؛ از لب پیـمانهات فـاطـمـۀ فـاطـمه، سـرور زنهـا سـلام روح تویی جان تویی، معنی ایمان تویی خـواهـر معـصومۀ شاه خـراسان تویی پس به تو از جـانب خـیل گـداها سـلام زائــر تـو زائـرِ … آل مــحــمـد شـود در حـرمت مست از، باده بیحـد شود دست به سـیـنه دهـد بر تـو و آقا سـلام دور ز دلـبر شدی؛ نه که مقـرب شدی از میِ هـجـران او بسکه لـبـالب شدی آیــنـۀ حـضـرت زیـنـب کـبـری ســلام زینب کبری شدی، چشم شدی تر شدی شـمع شـدی آب از هـجـر بـرادر شدی تا که ز قـم آمـدنـد، در پیِ تـو با سـلام قم به تو تعظیم کرد، بر تو جسارت نشد محمل تو پرده داشت، نور زیارت نشد بر تو وآن بانـوی زخـمی و تـنها سلام عمه تو پـیـر شد، بـسته به زنـجـیر شد زود به مقتل رسید، حیف کمی دیر شد آه چـه آمـد سـرِ زیـنـب عـلـیـهـا سـلام
: امتیاز
|
مدح و ولات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
نـور جـریان یافت و پایان شامِ تار شد دل چراغانی شد امشب صاحب دلدار شد زینبِ ثانی کرامت را به نام خود زد و دخـتـرانه زد تـبـسّم! لحـظـه دیـدار شد نام او معصومه و چون با نجابت انس داشت چشمهایش از حیای فاطمی سرشار شد اینچنین شد که به عشق خواهرِ سلطان طوس دخـتـرانِ با وقـارِ چـادری بـسـیـار شد آمد و از دستهایش سالها حاجت گرفت هر که در کارش گره افتاده و بیمار شد خوش بحال زائری که با شکستِ نفْسِ خود روبروی صحن آئینه پر از تکرار شد سفـرۂ باب الحـوائج پهـن تر از قبل شد میدهد عیدی، بیا! دردانهاش بیدار شد در دل تقویمهامان روز دختر را نوشت حضرت موسی بن جعفر تا که دختردار شد!
: امتیاز
|
مدح و ولات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
شهـرِ مـدیـنه بـهـتر از بـاغِ جـنـان شد زیباتر از زیـبـایی رنـگـین کـمـان شد هـفـتم وصّیِ مـصـطـفی لبخـنـد میزد بر رویِ دستش یاسِ زهرایی عیان شد بوسـید و در زیرِ لـبانش فـاطـمه گفت با ذکرِ مادر دخترش صاحب نشان شد
: امتیاز
|
مدح و ولات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
همیـشه بوده فـقـط لطف، کار فاطمهها که بـوده ایـل و تـبـارم دچـار فاطمهها خوشا به حال کسی که تمام زندگیاش مـدام چـرخ زنـد در مـدار فـاطـمـههـا
: امتیاز
|
مدح و ولات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
بر دخـترِ خـورشـیـد ولایت صلوات بـر کـریــمـۀ آل کــرامـت صـلـوات ************ بر معصومه آن کـوثـرِ ریحانه سلام بر دسـتـه گـلِ خـدای فـرزانـه سـلام ************
: امتیاز
|
مدح و ولات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
اول ذی القعده ماهی سرزده روی زمین گـشته روشن بار دیگر دیدۀ اهل یقـین از کـرامـات و عـنایات خـداوند مـبـین پر ز شـادی خـانۀ مـولا امام هـفـتـمین امشب از لطف خـدا مـاهی دلاور آمده دخـتـر نجـمـه گـل زهـرا به دنـیـا آمده بار دیگر در مدینه شور و غوغایی بپاست باز بیت موسی جعفر پر از عشق و صفاست سر زده ماهی که بر کل جهان نور و ضیاست دخت نجمه خواهر مولا علی موسی الرضاست در جـهـان آئـیـنۀ زهـرای اطـهـر آمده عـاشقـان دردانۀ موسی بن جعـفر آمده غنچهای از بوستان آل عصمت وا شده مـوسی جـعـفـر ز اکـرام خـدا بابا شده دختر موسی بن جعفـر زینت دنیا شده از قدومش شهر یثرب به چه روح افزا شده در سپهر دین حق ماهی درخشان سرزده رحمت حق بر سر ما همچو باران آمده حضرت داوود پیغمبر غزل خوانی کند حورو غلمان از شعف بهرش گل افشانی کند خـادم جـنّت بر او آئـیـنـه گـردانی کـند هاجر و مریم نِگر، گهواره جنبانی کند نور باران گشته از نور وجودش نه فلک بهر تبریک آمده با دسته گل حورو ملک در جهان آئینۀ زهرا نما معصومه است نور چشمان علی موسی الرضا، معصومه است معنی صبر و شکیبایی، حیا، معصومه است ازکرامات خدا، مشکلگشا معصومه است آسمان دین حق را دخت موسی کوکب است از برای هشتمین خورشیدِ دین چون زینب است صحن و ایوان حریم او حریم کبریاست آب سقـا خـانۀ اخت الرضا آب بقـاست دردمندان، مستمندان، این حرم دارالشفاست هر که آید درحریم پاک او حاجت رواست این حریم با صفایش جنّت هرشیعه است هر که گردد زائر صحن و سرایش بیمه است شامل کل جهـان امشب شده احسان تو تو کرم کردی و من گردیدهام مهمان تو گشتهام مهـمان کـنار سفـرۀ احـسان تو از طفولیت شدم من ریزهخوار خوان تو بـار دیگـر آمـدم مـولاتـنـا بـر تو پـنـاه از کرامت عبد درگاه خودت را کن نگاه من کجا معصومه جان لطف وعطای تو کجا ای کریمه از کرم امشب نمابر من دعا با نگاهی از کـرم بنما مرا حاجت روا قسمت و روزی من کن اربعین کرببلا ریزهخوار سفرهات هستم غلام تو(رضا) درد من را کن دوا یا حضرت مشکل گشا
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت معصومه سلاماللهعلیها
تصویر مهـتاب و شب و آئـینهبـندان امشب صفـای دیگری دارد شبـستان گـلدستهها و آسـمان سرمـهای رنگ نقش و نگـار کاشی و گـلهای ایوان شهر از هیاهوها پُر اما با حضورت آرامــش بـــاغ ارم دارد خــیـــابــان جایی به غیر از خانهٔ امن شما نیست چـتـر امـانی بـر سـر مـا بیپـنـاهـان در سـاحـل آرامـشت پهـلـو گـرفـتـند دلهای طوفـان دیدهٔ جـمعی پریشان گنبد... کبوتر... اشـتـیاق روشن ابر حس زیارتنامه خـواندن زیر باران قـلبم هـوایی میشود پر میکـشد باز با شوق معصومانهای سمت خراسان
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها
عالم دوباره غـرق شمیـمی معطرست تابـیـده بر زمیـن قـمری که مـنوّرست جـشن ولادتـش شده دم از شعـف بزن از عشق او زمین و زمان در تلاطم است روشن ز نور او قمر و شمس و انجم است آمـد ز یـمن مـقـدم او جان صفا گرفت دنـیای عاشـقی هـمه عـطر ولا گرفت دارد چـه جـلـوهای جـنـم کـبریـاییاش نــور خـدا رسـد ز جـمـال خـدایـیاش عشقش نشانه ای ز سرشت حلال ماست نامش نگار و نقـش نگـین مدال ماست همپای عرش حضرت حق پرچمش بود ایـن ذرّهای ز جـایـگـه اعـظـمـش بود
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها
کـوثـر امشب بـاز هـم جـاری شـده مــوســم مــســتـی و دلــداری شـده غـنچـهای روئـیـد در خـاک زمـیـن غـنـچـهای از بـاغ فــردوس بـریـن پـهـنـۀ عـرش و زمـین گـلـشن شده وادی هـفـت آسـمــان روشـن شــده
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها
روز تولدت به غـلط روز دخـتر است در اصل روز آمدنت روز خواهر است شـادند از حـضور تو اهـل جهان ولی خوشحالی امام رضا جور دیگر است امشب بـه اعــتـبـار روایــات مـانـدهام میلاد توست یا شب میلاد کـوثر است وقتی پس از کـریم تو تنها کـریـمـهای اسم تو با امام حسن حاصلش زر است از هر چه بگذریم نشد بگـذریم از این از خواهری که این همه عشق برادر است دریـاچـۀ نـمک سـنـدش؛ بیـن اهلبیت آری طعـام سـفـرۀ تو با نمکتر است پس قلب این کویر به شوق تو میتـپد وقتی که کوه خضر برای تو منبر است امشب حساب کردهام از خانه تا ضریح به نیت امـام رضـا هـشت تـا در است بـا ایـن حـسـاب بـاز دل بـیقـرار مـن آهوست توی مشهد و در قم کبوتر است جمع دل من و دل هر کس به غـیر تو در بین صحن آیـنه جـمع مکسر است ما را سریست با تو که گر خلق روزگار دشمن شوند، هدیۀ ما باز هم سر است جای بقیع و آنهمه قبری که خاکی است دیدم در این حرم چقدر سنگ مرمر است او هم شبی درست پـدر را ندیده است معصومه هم رقیۀ موسیبن جعفر است
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها
روزی طـبـع مـرا بـاز کـرامت کـرده آنکه همواره به این سینه عنایت کرده دل من شد حـرم فـاطـمـۀ مـعـصـومـه چـقـدر شهـر قـم امـروز مسـافـر دارد چقدر کوچه به سمت حرم عـابر دارد بـاز هـم نــور بـهـشـتـی خــدا تـابـیـده خاتم از سدرۀ حق کـوثر دیگر چـیـده دختر صوم و دعا، حضرت معصومه سلام خواهر صبر و رضا، حضرت معصومه سلام با تو ثابت شده دیدار رضا قیمتی است یک نظر بر گل رخسار رضا قیمتی است به دلـم آیـنـه بـنـدان حـرم شـوکـت داد ای کریمه کرمت بود به ما بهجت داد ای که تو عمۀ سادات شدی چون زینب باعث فخر و مباهات شدی چون زینب عـمـهات زینب کبری چـقدر غـم دیده بیبـرادر که شده از هـمگـان رنجـیده
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها
رحـمـت بی وقـفـهای ایجاد شد آمـد و عــرش خــدا آبــاد شـد اشکِ شادی روی مژگان آمده میچکید آیات توحید از رخش بوی ناب یاس پیچید از رخش بس که در عصمت مقامش داده حق ذکرِ بر روی لبانش یا رب است بانوی معصومۀ این مکتب است حجت حق، جان فدایش میشود در حــریــم او دعــا مـیآورند عـقـده بر عـقـده گشا میآورند معجزاتش سهل و رایج هست او از گناه و معصیت طاهـر شدم تا میان صحـن او حاضر شدم چون مرادم بانوی قـم میشود بی نوا آمـد مـقـام از او گرفت پادشاهی را غلام از او گرفت زائـرانـش را بهـشـتی میکـند ما فـقـیـر رحمت معـصومهایم ریزه خوار و رعیت معصومهایم روز و شب بر او توسل میکنیم آمـد و قـم مـیـزبان عـشـق شد بر سرش گلها نشان عشق شد آسـمانش خالی از کـوکب نبود سنگ نه، روی سرش گل ریختند شعله نه، بر معجرش گل ریختند خوب شد در قم دلش غمگین نشد
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها
چه افتخاری از این خوبتر که دختر شد به نام فاطمه پیوند خورد و محشر شد که آمد و به پـدر شـادی دوچـندان داد رسـیـد و مــایــۀ آرامـش بــرادر شـد هم از تمامی مـردان سرش سرآمـد تر هم از تـمـام زنـان قـبـیـلهاش سـر شد سرودن از حرمش لذتی مضاعف داد چه لذتی که نوشـتـیم و صد بـرابر شد به لطف آنکه به طوف حریم او رفتیم زیـارت حــرم طـوس هـم مـیـسّر شـد حرم نه جای کسی مثل من که این درگاه مـحـل آمد و رفت دوصـد پـیـمـبر شد به ذرّه پروریش بس همینکه جبرائیل در آسـمـان کـریـمـانـهاش کـبـوتر شد مدینه فاطـمهاش را شبی به ایران داد و قـم برای ابـد با مـدیـنـه خـواهر شد
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها
رضا نشست و به معصومهاش نگاه انداخت چنان که چشمۀ ذوق مرا به راه انداخت خدا چه خوب ادا کرده حق مطلب را به نـام فـاطـمـه آورده است زیـنب را و مـاه اول ذی الـقـعـده تا که پـیـدا شد دخـیـلهـای ضـریـح بــرادری وا شـد ببین که حضرت نجمه چه کوکبی آورد برای شـاه خـراسـان چه زیـنـبی آورد مـقـامـش آیـنهای از مـدارج پدر است عجیب نیست که باب الحوائج پدر است برای تـشنه لـبان بـاده را به خـم آورد مزار مـادر خود را به شهـر قـم آورد عجیب نیست که قم طعنه بر مدینه زده که سنگ مادر سادات را به سینه زده چه با شکـوه به دستان خود عـلم دارد از این به بعد بگو فـاطـمه حـرم دارد من فـراریِ از ایـن و آن بـریـده کجـا پـنـاه چـادر سر تا فـلـک کـشـیده کجا مرا ببخش که شعرم برات زیبا نیست به مدح فاطمهها بهتر از علیها نیست تویی تو فاطمه مدح تو نیز قرآن است برادرت به حـقـیـقـت علی ایران است
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها
بـده مـژده بر دشت خـشک گـلـوها پُـر از بـادۀ کــوثـری شـد سـبـوهـا بـدون توسل، رسیـدن مـحـال است مُـصَلِّی که شد از دل بـیوضـوها؟ چه گـویـیـم از وجـۀ ایـن کــریـمـه مخـواهـیـد مــدحـش ز بـیآبــروها که در شـأن او گـفـته باب الحوائج: « فـداها ابـوها… فـداها ابوها…» اگـر بـر دل خـسـتــهام وعــده دادم قــدم بـر زمـیــن مــدیــنــه نــهــاده شــــده زیـــنــب دوم خــــانـــــواده شده مثل زهـرای اطـهـر مـرامـش هـمـیـشـه بـه پــای ولـی ایـســتــاده چه گـویم من از هـیـبت او که باشد شـبــیـه سـکــیــنـه زنــی پُــر اراده چه دنیا، چه عقبی… ندارد هراسی کسی که دلش را به معـصومه داده به قـلـبش خـدا نور عصمت دمـیده چه کـرده، چه معـصومهای آفـریده بـیـا بـا تـبــسـم گــره مـیگـشــایــد بـیـا بـانــوی قــم گــره مـیگـشـایـد اگـر با دل صـاف و سـاده بریـزی دو تـا مـشتِ گـنـدم گـره میگـشـاید نگـو حاجـتت را، دلت پُـر که باشد بــدون تـکــلــم گــره مــیگـشــایـد بگـو زیـر لب یا رضا در طوافـش سـرِ دور هـشـتـم گـره مـیگـشـایــد چه معصومهای، زینب شاه طوس است به لب نـام زیـبـای معـصومـه دارم به دل مُهر و امضای معصومه دارم هـمـین که کـنار ضریـحـش میآیـم تـوسـل به زهـرای معـصومه دارم مـنـم عـبـد اولاد مـوسی بن جعـفـر ضمـانـت ز بـابـای معـصومه دارم مـنِ قـطـره گـرچـه حـقـیـرم، امـیـدِ رسیـدن به دریـای معـصـومه دارم حـلـیـمه، فهـیـمه، عـلـیـمه، حکـیـمه
: امتیاز
|
سرود ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها
آمـد بـه دنـیـا؛ دخــتــر زهــرا یــاس بــهــشـت؛ امّ ابــیــهـــا آمده خـورشیـد فـردای محـشر سورۀ کوثر موسی بن جعـفـر معصومه ای و نور الهُدایی دار و ندار امام رضایی نـور هـدایت؛ جانم فدایت ** نور هدایت؛ جانم فدایت (۲) *********************************** مدیحه خـوانش همه عالم است هرچه گویم از مقامش کم است حُسن او جلوۀ خورشید وماه است تـفـسـیـر انّـمـا یُـریـدُ الله اسـت کریمه ای و بحر عطایی دار و ندار امام رضایی نـور هـدایت؛ جانم فدایت ** نور هدایت؛ جانم فدایت (۲) *********************************** عالَم در مُـلکِ بی حَدّ تو شد گُم از بـرکتِ تو فـیـضـیّـه شد قُـم از ازل بــا نــام تـو آشــنــایــم خـاک پـای زُوّارت تــوتـیـایـم تو که امـیـدِ دلِ گـدایـی دار و ندار امام رضایی نـور هـدایت؛ جانم فدایت ** نور هدایت؛ جانم فدایت (۲)
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها
اولیـن بـیت غـزل وارۀ ذیـقـعـده تـویی نیکـی مـاه از این مطـلع زیـبـا پیداست مــژدۀ آمــدنـت حـضـرت صـادق داده زین جهت منتظر آمدنت ارض و سماست
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها
با نور خویش کرده خدا،جلوه گر تو را بخشیده از جلالت خود، زیب و فر تو را خاتون عالمی،که چنین خواست از ازل با آفـتاب عـصمت خود، مفـتخـر تو را معصومه ای و دختر موسی ابن جعفری چون جان گرفته، ضامن آهو به بر تو را نام تو هـست فـاطـمـه و در مـدیـح تو فـرمـوده اند بـارها، فـداهـا، پـدر تو را قـدّوسـیــان عــالــم بـالا نـظــر کـنـنـد خانم به چشم فاطمه پا تا به سر تو را ای گل که وقت شستن صورت، زسلسبیل آرند آب، حـور و پـری روی پر تو را خورشید، سر ز مشرق خاور نمی زند در هـالـه ای ز نـور، نبـیـنـد اگر تو را هرشب ستاره؛دور و برت چرخ میزند نجوای ماه مـدح و ثنـا تا سحـر تو را محـراب توست، قـبلگه پـرنـیان صبح در سجده اند زمزم و حِجر و حَجر تو را عِـطر نجـابت هـمۀ یـاسهـا، سِـزاست قـربان کـند خـلیـل، ذبـیحـی دگر تو را وقتی به سِیرِعرش، قدم میزنی به نور هـمراه می شوند، هـزاران قـمـر تو را زیبَد شفـاعت هـمه عـالـم، زِ مرحـمـت در محـشر، ای ملیکـۀ والا گُهر تو را آئیـنه پوش نجـمـه و آن سـوی بـاوری کی؟میتوان شناخت،در این مختصر تورا آری؛ کـریمه ای و مـرا رد نمی کـنـی دست تـهـی؛ شنـاخته ام ایـنـقـدر تو را
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها
یــزدان بـه بـشـر آینـه ای انـور داد یک عـالِمــه و کـریـمــۀ دیـگـر داد امـروز خـدا به دست جـبـریل امین یک دستۀ گـل به موسیِ جعـفر داد ******* سید هاشم وفائی ******* از خـاک در عـشـق تـیـمـم گـیـریـد در دست گـلـی غـرق تبـسم گـیـرید از یـمـن قـدوم حضرت معـصـومه عـیـدی ز کـف امـام هـشـتـم گـیرید ******* سید هاشم وفائی ******* عنوان این حدیث که از صادق و رضاست بر دوستان آل عـلـی مایـۀ رجـاست فـرمـوده انـد آن دو امـام بـزرگـوار ای شیعه شهر قم حرم اهلبیت ماست ******* ولی الله کلامی زنجانی ******* معصومـه ای کـریمۀ والای اهلبیت گـنـجـیـنـۀ ولایت کـبـرای اهـلبیت اخت الرّضا و دختر موسی بن جعفری قـبـرت به قـم نشان تجـلای اهلبیت ******* ولی الله کلامی زنجانی *******
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها
حکم کردند که بی عشق نفس مذموم است شکر این سینه به عشق ازلی محکوم است از رضایی شدن تک تک ما معلوم است دل مـسلمان شـدۀ فاطـمۀ معصوم است همگی مستی خود را ز همین خُـم داریم هـرچـه داریـم هـمـه از حـرم قــم داریـم به غـبار قـدم وصـف تـو محـشر برسد پای توصیـف تـو بایـد که بـرادر برسد تا که در شأن تو مـضمون برابر برسد جای آنست که یـک سـورۀ کوثر برسد لال در محضر تو بودن ما، وصف شماست ورنه این شعر همان قطره کنار دریاست تو رسیدی و پدر صاحب دختر شده است صاحب و آسیه و مریم و هاجر شده است از گـل خـندۀ تـو دهـر معطر شده است خواهری زینت آغوش برادر شده است تـا کـه قــنــداقـۀ تـو دسـت بـرادر افـتـاد گوییـا حـق به حسـین بن عـلی زیـنب داد کعبه بر آل علی کرده گریبان را چاک سـایـۀ چـادر تـو پـهـن شـده در افـلاک تو همان عرش نشینی و من افتاده به خاک من چگویم پـدرت گفت ابوک به فداک بــگـــذاریــد بـــدانـــنــد تـــمـــام دنـــیــا پـای ایـن درس گـرفـتـیـم مـسـلـمـانی را کرمـت جلـوه ای از بـارش بـاران دارد سـفــرۀ مـا ز کـرم خـانـۀ تـو نـان دارد این همان نیک سرشتی است که انسان دارد کـه ارادت بـه تـو و شاه خراسان دارد محک عشق تو در سینه انسان کافی است هر کسی عـشق نورزد به شما آدم نیست دست از عشق محال است که ما برداریم عشق خاک قـدمت بود، اگر سر داریم از بـهـار نـفـسـت شهـر نـیـاسـر داریـم عطر تو بود گلابی که به قمصر داریم از زمـانی که قـدم هـای تـو آمـد این سـو نـمـک سـفــرۀ ایـران شـده قــم ای بـانـو مینویسم به تو ای مقصد و مقصود حیات می نویسم به تو از تشـنه لب آب فرات هرکه شد مست حسین از تو گرفته است برات پـرچم گـنـبـد تـو عـرشۀ کشـتـی نجـات کاش میشد که به دست تو خـدایی بشویم تـا مـحــرم هـمـگی کـربـبـلایـی بـشـویـم
: امتیاز
|