- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و ولات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
نـور جـریان یافت و پایان شامِ تار شد دل چراغانی شد امشب صاحب دلدار شد زینبِ ثانی کرامت را به نام خود زد و دخـتـرانه زد تـبـسّم! لحـظـه دیـدار شد نام او معصومه و چون با نجابت انس داشت چشمهایش از حیای فاطمی سرشار شد اینچنین شد که به عشق خواهرِ سلطان طوس دخـتـرانِ با وقـارِ چـادری بـسـیـار شد آمد و از دستهایش سالها حاجت گرفت هر که در کارش گره افتاده و بیمار شد خوش بحال زائری که با شکستِ نفْسِ خود روبروی صحن آئینه پر از تکرار شد سفـرۂ باب الحـوائج پهـن تر از قبل شد میدهد عیدی، بیا! دردانهاش بیدار شد در دل تقویمهامان روز دختر را نوشت حضرت موسی بن جعفر تا که دختردار شد!
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت معصومه سلاماللهعلیها
اول سلام و عرض ارادت به محضرت من آمـدم دوبـاره شـوم خاک این درت با هر قدم به سوی بهـشتم دری گـشود این هم عنایتی است به من از برادرت ای بانویی که زهرۀ زهـرا نشان شدی در عـنفـوان فصل جوانی خـزان شدی تـا آمـدی مـسـیـر عـبـورت بـهـار شـد از جای پای مرکـب تو چـشمهسار شد مـن شـیــعـۀ نـگــاه غــریـبــانـۀ تــوأم مـشــمــول الــتــفــاط کـریـمـانـۀ تــوأم خورشید پرتویست ز نور ظـهـورتان هفت آسمان نشـسته مؤدب حـضورتان
: امتیاز
|
مدح و ولات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
شهـرِ مـدیـنه بـهـتر از بـاغِ جـنـان شد زیباتر از زیـبـایی رنـگـین کـمـان شد هـفـتم وصّیِ مـصـطـفی لبخـنـد میزد بر رویِ دستش یاسِ زهرایی عیان شد بوسـید و در زیرِ لـبانش فـاطـمه گفت با ذکرِ مادر دخترش صاحب نشان شد
: امتیاز
|
مدح و ولات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
همیـشه بوده فـقـط لطف، کار فاطمهها که بـوده ایـل و تـبـارم دچـار فاطمهها خوشا به حال کسی که تمام زندگیاش مـدام چـرخ زنـد در مـدار فـاطـمـههـا
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت معصومه سلاماللهعلیها
بـانــوی آفــتـابـی قــم بـر شـمـا ســلام بر محـضـر مـقـدسـهات از خـدا سـلام ای مظهر شرافت و ایمان تو را درود ای اسـوۀ عـفـاف و کـمال و حـیا سلام
: امتیاز
|
مدح و ولات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
بر دخـترِ خـورشـیـد ولایت صلوات بـر کـریــمـۀ آل کــرامـت صـلـوات ************ بر معصومه آن کـوثـرِ ریحانه سلام بر دسـتـه گـلِ خـدای فـرزانـه سـلام ************
: امتیاز
|
مدح و ولات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
اول ذی القعده ماهی سرزده روی زمین گـشته روشن بار دیگر دیدۀ اهل یقـین از کـرامـات و عـنایات خـداوند مـبـین پر ز شـادی خـانۀ مـولا امام هـفـتـمین امشب از لطف خـدا مـاهی دلاور آمده دخـتـر نجـمـه گـل زهـرا به دنـیـا آمده بار دیگر در مدینه شور و غوغایی بپاست باز بیت موسی جعفر پر از عشق و صفاست سر زده ماهی که بر کل جهان نور و ضیاست دخت نجمه خواهر مولا علی موسی الرضاست در جـهـان آئـیـنۀ زهـرای اطـهـر آمده عـاشقـان دردانۀ موسی بن جعـفر آمده غنچهای از بوستان آل عصمت وا شده مـوسی جـعـفـر ز اکـرام خـدا بابا شده دختر موسی بن جعفـر زینت دنیا شده از قدومش شهر یثرب به چه روح افزا شده در سپهر دین حق ماهی درخشان سرزده رحمت حق بر سر ما همچو باران آمده حضرت داوود پیغمبر غزل خوانی کند حورو غلمان از شعف بهرش گل افشانی کند خـادم جـنّت بر او آئـیـنـه گـردانی کـند هاجر و مریم نِگر، گهواره جنبانی کند نور باران گشته از نور وجودش نه فلک بهر تبریک آمده با دسته گل حورو ملک در جهان آئینۀ زهرا نما معصومه است نور چشمان علی موسی الرضا، معصومه است معنی صبر و شکیبایی، حیا، معصومه است ازکرامات خدا، مشکلگشا معصومه است آسمان دین حق را دخت موسی کوکب است از برای هشتمین خورشیدِ دین چون زینب است صحن و ایوان حریم او حریم کبریاست آب سقـا خـانۀ اخت الرضا آب بقـاست دردمندان، مستمندان، این حرم دارالشفاست هر که آید درحریم پاک او حاجت رواست این حریم با صفایش جنّت هرشیعه است هر که گردد زائر صحن و سرایش بیمه است شامل کل جهـان امشب شده احسان تو تو کرم کردی و من گردیدهام مهمان تو گشتهام مهـمان کـنار سفـرۀ احـسان تو از طفولیت شدم من ریزهخوار خوان تو بـار دیگـر آمـدم مـولاتـنـا بـر تو پـنـاه از کرامت عبد درگاه خودت را کن نگاه من کجا معصومه جان لطف وعطای تو کجا ای کریمه از کرم امشب نمابر من دعا با نگاهی از کـرم بنما مرا حاجت روا قسمت و روزی من کن اربعین کرببلا ریزهخوار سفرهات هستم غلام تو(رضا) درد من را کن دوا یا حضرت مشکل گشا
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
نـبـودم تا نـمـایم اسـتـماع مـنـبـر او را ولی با قالَ صادق درک کردم محضر اورا حدیثش هر کسی بشنفت قطعاً کِی تواند گفت؟ ننوشید است قدر جرعهای از ساغر او را نمازش اول وقت است هرآنکس به گوش جان شنید از واعـظ هیئت کـلام آخـر او را قسم بر دین پیغمبر که جا دارد خدا محشر اگر یکجا ببخشد شیعـیان جعـفـر او را اگر از عشق سرمستیم زیر دِین او هستیم که از او گریه کن گشتیم جدّ اطهر او را زمان از انِّ لِقتلِ الحسینش اشک میریزد بنازم مکتب درس حسینی پرور او را فلک ای داد ای بیداد با چه شرح باید داد مصیباتی که آوردند مردم بر سر او را مگر نه عین قرآن بود و شیخ اهل ایمان بود چرا از زهر سوزاندند جسم لاغر اورا یقیناً رو به اللهش شکایت میبرد آهش ز هیزمها که سوزاندند دیوار و در او را ز بسکه آه دلکش داشت مفضل نیز پرسش داشت پس از آتش زدن تا دید چشمان تر او را گلستان گشت آتش بر پسر اما سوال اینجاست همین آتش چرا سوزاند جسم مادر اورا؟ سر او بیعمامه بود در وقت هجوم اما نبرّیدند شکر حق به تیغ کین سر او را تنش را گر چه آزردند کِی از بعد او بردند لباس دست باف مادر و انگـشتر او را نوامیسش نهان بودند یعنی در امان بودند کجا بردند با رخت اسیری خواهر او را تمام عمر میبارید و چشمش پُر زِ انجم بود که زینب در میان چشمهای هیز مردم بود
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ امام جعفر صادق علیهالسلام
شأنش برای دشمنانش نیز پنهان نیست در کفر همجایی برای رد قـرآن نیست فردای محشر دائما سر در گریبان است هر کس که پای داغ او پاره گریبان نیست تقصیر، معصومیت او بود در این شهر آری بیابان قـدردان لطف باران نیست او را به جـرم خـادمـی فـاطـمه بـردنـد گرچه پریشان رفت از خانه،پشیمان نیست کی میشود وقتی که مرکب در پیاش رفتن حتی برای یک جوان هم نیز آسان نیست از آتـش افـتاده بر در میشـود فهـمـیـد دیگر کسی در شهر پیغمبر مسلمان نیست این خانه آتش دیده اما رنگ غارت نه دیوارهایش باقی است این خانه ویران نیست او بیعـمـامه پا بـرهـنه میدود؛ بـاشد شکر خدا در کوچهها خار مغیلان نیست او میدود اما نه گودال است در راهش او میرود اما دگر زلفش پریشان نیست شیخ الائمه بیعـبا رفته است؟ واویلا! شیخ الائمه بیعبا رفته است،عریان نیست
: امتیاز
|
ذکر مصائب احضار امام جعفر صادق علیهالسلام
غریب مـاندن در کوچه دردسر دارد فقط خداست که از حال تو خبر دارد خـدا کـند که در این کوچه باز حداقل طـناب از سـر دست تو دست بردارد شبیه مادرتان خانهات در آتش سوخت هـنوز شـهـر برای شـمـا خـطر دارد میان کوچه نکش پـیرمـرد فاطـمه را عـصا ندارد اگر دست بر کـمر دارد به یاد مـادرتان سـوخت خـانه و حالا چـقـدر خــاطـرۀ تـلـخ مـیـخ در دارد امام عشق غریب است و شهر پیغمبر مـیان سیـنـۀ خـود بـاز داغ اگـر دارد خدا کـند که کسی با غـلاف سر نزند خدا کـند که کسی با لـگـد به در نزند
: امتیاز
|
زباحال امام جعفر صادق علیهالسلام قبل از شهادت
یا رب از زهر جفا پا تا سرم آتش گرفت سوختم پرپر زدم بال و پرم آتش گرفت من همان فرزند زهرایم که از جور عدو خانهام چون بیت زهرا مادرم آتش گرفت کودکان را دیدم از این سو به آن سو در فرار گریه کردم آنقدر چـشم ترم آتش گرفت
: امتیاز
|
ذکر مصائب احضار امام جعفر صادق علیهالسلام
عـزیز فـاطـمه را از حـرم کجا بردند خدا به خیر کـند نیـمه شب چرا بردند پیاده در پی مرکـب نفـس نفـس میزد دو دست بسته به گردن چو مرتضی بردند خـدا کـند که به خـانه دوبـاره برگـردد تـمـام اهـل حـرم دسـت بر دعـا بردند
: امتیاز
|
مدح امام جعفر صادق علیهالسلام
بیا به دیـدن گـل، سوی گـلـسِتان برویم از این قفس به درآئیم و نغمهخوان برویم نسیم صبح وزید و شکوفه باز شکـفت بیا به طرْف گل و باغ و بوستان برویم جهان و هر چه در او هست میشود فانی غنیمت است دمی سوی دوستان برویم چنان دو شـمع بـسوزیـم پـای یکدیگر چـنان دو پـروانه از سـر جهـان برویم کنون که بانگ اذان میرسد ز مأذنهها بهجاست تا که به محراب عاشقان برویم ابوحـنـیـفه کجـا درس دین دهـد بر ما؟ بیا به مکتب صادق، مدیحهخوان برویم به نزد خویش کسی «شیفته»! نشد عالِم بـیـا به درس فـقـیهـان نکـتهدان بـرویم
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ امام جعفر صادق علیهالسلام
نـاگـهـان شـعـلـۀ آتـش وسـط در افـتاد بـاز هم یـاد غـم حـضرت مـادر افـتاد بین یک عدّه حرامی چو گرفتار شد او نظـرش سمت حـریـم شه بیسـر افتاد خون به قلبت شده در کرب و بلا یا جدا آن زمانی که دو چشم تو به اکبر افتاد
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام جعفر صادق علیهالسلام
صـاحـب رَأفـت وُ رفـتـارْ اباعبدالله پــدرِ مـکـتـبِ ایــثـار ابـاعــبـدالـلـه وارثِ کرب وُ بلا باعث و بانیِّ وِلا بـیــرقَـت پـرچـم سـالار ابـاعـبـدالله
: امتیاز
|
ذکر مصائب احضار امام جعفر صادق علیهالسلام
آقـا تو را چون حـیـدر کـرار بـردند در پیـش چـشم بچـههـای زار بردند این اولین باری نبـود اینطور رفـتید آقـا شـما را اینـچـنـین بـسـیار بردند
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
دلـم هــواى بـقـیـع دارد و غـم صـادق عـزا گـرفـتـه دل مـن ز مـاتـم صـادق دوباره بیرق مشکى به دست دل گیرم زنـم به سـیـنـه که آمد مـحـرم صـادق سلام من به بـقـیع و به تـربت صـادق سـلام من به مـدیـنه به غـربت صادق سـلام من به مـدیـنـه به آسـتـان بـقـیـع سـلام من به بـقـیع و کـبـوتـران بـقـیع سـلام مـن بـه مــزار مـعـطّـر صـادق که مـثـل ماه درخـشد به آسـمـان بقـیع سـلام من به شـشم مـاه فـاطـمىّ بقـیـع سـلام من به گـل یـاس هـاشـمىّ بـقـیع ز غربتش چه بگویم که سینهها خون است براى صادق زهرا مدینه محزون است دلم دوباره به یاد رئیس مذهب سوخت که ذکر غربت لیلى حدیث مجنون است همانکه غربتش از قبر خاکیاش پیداست امام صـادق شیـعـه سـلالـۀ زهـراست ز بسکه کینه و غربت به هم موافق شد هدف به تیـر جسارت امام صـادق شد همان که فاطمه را بین کوچه زد گویا ز کـیـنه قـاتل این پیـر مـرد عاشق شد امام پیر و کهـنـسال شیـعـه را کـشـتند امان که روح سبکـبال شیعه را کشتند براى فاطمه از بیکسى سخن میگفت براى مادرش از غربت وطن میگفت بخاک حجره اش از سوز سینه میغلطید پسر به مادر خود از غم و محن میگفت ز زهر کینه که بر جسم او شرر می زد کـنار بـسـتر او مـادرش به سر می زد فضاى شهـر مدیـنه به یاد او تار است هنوز سینه آن پیر عشق خونبار است هنور میکـشد او را عـدو به دنبـالـش هنوز هم ز عدویش دلش به آزار است هنوز تلخى کامش به حسرت شهدى است هنوز چشم دلش به رسیدن مهدى است
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ امام جعفر صادق علیهالسلام
یـابن امـیـرالمـومـنـین فـرزنـد زهـرا حبل المتین، نورالهدی، کـنز الحقایق صدها مسلمان پای درست گشته سلمان مـانـنـد اجـدادت شـدی قــرآن نـاطـق تیغ کـلامت خـورد بر قـلب خـرافات وقـتـی مـدیـنه بود در دسـتان ابـلـیس تو کـربـلا را زنـده کردی با احـادیث شد زهر کاری نطق تو بر جان ابلیس وقتی زمین خـوردی میان کوچۀ غـم با روضههای مجـتبی مأنـوس بـودی سیـلی نخـوردی از حـرامیها ولیکن در بند درد و گـریه و افـسوس بودی از بس که روی روضهاش حساس بودی یــاد آوری کــردنــد داغ مـــادرت را هرچند مسماری درون سینهات نیست سوزانده هرم کـیـنهها بال و پرت را در بین آتـس ذکـر مـادر بر لـبت بود وقـتی که افـتـادی به یـاد زخـم سیـنـه آقا بـمـیرم روضـهها را دوره کردی در کـربـلا و کـوفـه و شـام و مـدیـنه
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ امام جعفر صادق علیهالسلام
در امـتـداد کـوچ غـریب سـتـارههـا رونق گـرفت ظلـمتِ دارالامـارهها در آن زمان که در خفقان در سکوت شوم گـم میشـدند خـیـل صداها اشارهها
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ امام جعفر صادق علیهالسلام
ای صبح صادق در نگاه تو عیان میآیـد از انـفـاس تـو عـطـر خدا بنـیـان گـذار حـوزههـای عـلـمـیه ای پهـلـوان عـرصـۀ تـرویج دین شیعـه به لطف قال صادقهای تو دارد به دل حُـبّ امـیـرالـمـؤمنین
: امتیاز
|
سالگرد ارتحال امام خمینی رحمة الله علیه
نام تو پُـر شده است کران تا کـرانهها هر جا که رو کـنم ز تو بیـنم نشانهها دسـتـم نـمیرسـد به تـمـاشـای تو دگر ای روح پـر کـشـیـدۀ در بیکـرانـههـا از سوگ یار رفته نشد طاقتی، که لب بر هم نـهـم ز گـفـتن این شـاعـرانهها از جای خالی تو جـماران چه پیر شد گیرد ز هر شکسته دل، از تو نشانهها حـلقـه زدیم مثـل یـتـیـمـان به دور هم اشـک است تـرجـمان تـمـام بـهـانـهها ای خفـته در جوار شهیدان لالـهگون! روح خـدا! امـام هـمـه عـاشـقـانـههـا! بر پشت خصم خیرۀ این انقلاب هست از تو هـنـوز جـای دو صد تازیـانهها بعد از تو ای بهار! نسیـمی امید بخش وا مـیکـنـد بـه بـاغ تـمـام جــوانـههـا پا را به روی تارک خورشید مینهیم مــائـیـم از تــبـار هـمـه جــاودانــههـا تا خـط و مشی و راه تو باشد مرام ما (ثـبت است بر جـریده عـالـم دوام ما)
: امتیاز
|