- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
زباحال امام جعفر صادق علیهالسلام قبل از شهادت
یا رب از زهر جفا پا تا سرم آتش گرفت سوختم پرپر زدم بال و پرم آتش گرفت من همان فرزند زهرایم که از جور عدو خانهام چون بیت زهرا مادرم آتش گرفت کودکان را دیدم از این سو به آن سو در فرار گریه کردم آنقدر چـشم ترم آتش گرفت
: امتیاز
|
ذکر مصائب احضار امام جعفر صادق علیهالسلام
عـزیز فـاطـمه را از حـرم کجا بردند خدا به خیر کـند نیـمه شب چرا بردند پیاده در پی مرکـب نفـس نفـس میزد دو دست بسته به گردن چو مرتضی بردند خـدا کـند که به خـانه دوبـاره برگـردد تـمـام اهـل حـرم دسـت بر دعـا بردند
: امتیاز
|
مدح امام جعفر صادق علیهالسلام
بیا به دیـدن گـل، سوی گـلـسِتان برویم از این قفس به درآئیم و نغمهخوان برویم نسیم صبح وزید و شکوفه باز شکـفت بیا به طرْف گل و باغ و بوستان برویم جهان و هر چه در او هست میشود فانی غنیمت است دمی سوی دوستان برویم چنان دو شـمع بـسوزیـم پـای یکدیگر چـنان دو پـروانه از سـر جهـان برویم کنون که بانگ اذان میرسد ز مأذنهها بهجاست تا که به محراب عاشقان برویم ابوحـنـیـفه کجـا درس دین دهـد بر ما؟ بیا به مکتب صادق، مدیحهخوان برویم به نزد خویش کسی «شیفته»! نشد عالِم بـیـا به درس فـقـیهـان نکـتهدان بـرویم
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ امام جعفر صادق علیهالسلام
نـاگـهـان شـعـلـۀ آتـش وسـط در افـتاد بـاز هم یـاد غـم حـضرت مـادر افـتاد بین یک عدّه حرامی چو گرفتار شد او نظـرش سمت حـریـم شه بیسـر افتاد خون به قلبت شده در کرب و بلا یا جدا آن زمانی که دو چشم تو به اکبر افتاد
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام جعفر صادق علیهالسلام
صـاحـب رَأفـت وُ رفـتـارْ اباعبدالله پــدرِ مـکـتـبِ ایــثـار ابـاعــبـدالـلـه وارثِ کرب وُ بلا باعث و بانیِّ وِلا بـیــرقَـت پـرچـم سـالار ابـاعـبـدالله
: امتیاز
|
ذکر مصائب احضار امام جعفر صادق علیهالسلام
آقـا تو را چون حـیـدر کـرار بـردند در پیـش چـشم بچـههـای زار بردند این اولین باری نبـود اینطور رفـتید آقـا شـما را اینـچـنـین بـسـیار بردند
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
دلـم هــواى بـقـیـع دارد و غـم صـادق عـزا گـرفـتـه دل مـن ز مـاتـم صـادق دوباره بیرق مشکى به دست دل گیرم زنـم به سـیـنـه که آمد مـحـرم صـادق سلام من به بـقـیع و به تـربت صـادق سـلام من به مـدیـنه به غـربت صادق سـلام من به مـدیـنـه به آسـتـان بـقـیـع سـلام من به بـقـیع و کـبـوتـران بـقـیع سـلام مـن بـه مــزار مـعـطّـر صـادق که مـثـل ماه درخـشد به آسـمـان بقـیع سـلام من به شـشم مـاه فـاطـمىّ بقـیـع سـلام من به گـل یـاس هـاشـمىّ بـقـیع ز غربتش چه بگویم که سینهها خون است براى صادق زهرا مدینه محزون است دلم دوباره به یاد رئیس مذهب سوخت که ذکر غربت لیلى حدیث مجنون است همانکه غربتش از قبر خاکیاش پیداست امام صـادق شیـعـه سـلالـۀ زهـراست ز بسکه کینه و غربت به هم موافق شد هدف به تیـر جسارت امام صـادق شد همان که فاطمه را بین کوچه زد گویا ز کـیـنه قـاتل این پیـر مـرد عاشق شد امام پیر و کهـنـسال شیـعـه را کـشـتند امان که روح سبکـبال شیعه را کشتند براى فاطمه از بیکسى سخن میگفت براى مادرش از غربت وطن میگفت بخاک حجره اش از سوز سینه میغلطید پسر به مادر خود از غم و محن میگفت ز زهر کینه که بر جسم او شرر می زد کـنار بـسـتر او مـادرش به سر می زد فضاى شهـر مدیـنه به یاد او تار است هنوز سینه آن پیر عشق خونبار است هنور میکـشد او را عـدو به دنبـالـش هنوز هم ز عدویش دلش به آزار است هنوز تلخى کامش به حسرت شهدى است هنوز چشم دلش به رسیدن مهدى است
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ امام جعفر صادق علیهالسلام
یـابن امـیـرالمـومـنـین فـرزنـد زهـرا حبل المتین، نورالهدی، کـنز الحقایق صدها مسلمان پای درست گشته سلمان مـانـنـد اجـدادت شـدی قــرآن نـاطـق تیغ کـلامت خـورد بر قـلب خـرافات وقـتـی مـدیـنه بود در دسـتان ابـلـیس تو کـربـلا را زنـده کردی با احـادیث شد زهر کاری نطق تو بر جان ابلیس وقتی زمین خـوردی میان کوچۀ غـم با روضههای مجـتبی مأنـوس بـودی سیـلی نخـوردی از حـرامیها ولیکن در بند درد و گـریه و افـسوس بودی از بس که روی روضهاش حساس بودی یــاد آوری کــردنــد داغ مـــادرت را هرچند مسماری درون سینهات نیست سوزانده هرم کـیـنهها بال و پرت را در بین آتـس ذکـر مـادر بر لـبت بود وقـتی که افـتـادی به یـاد زخـم سیـنـه آقا بـمـیرم روضـهها را دوره کردی در کـربـلا و کـوفـه و شـام و مـدیـنه
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ امام جعفر صادق علیهالسلام
در امـتـداد کـوچ غـریب سـتـارههـا رونق گـرفت ظلـمتِ دارالامـارهها در آن زمان که در خفقان در سکوت شوم گـم میشـدند خـیـل صداها اشارهها
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ امام جعفر صادق علیهالسلام
ای صبح صادق در نگاه تو عیان میآیـد از انـفـاس تـو عـطـر خدا بنـیـان گـذار حـوزههـای عـلـمـیه ای پهـلـوان عـرصـۀ تـرویج دین شیعـه به لطف قال صادقهای تو دارد به دل حُـبّ امـیـرالـمـؤمنین
: امتیاز
|
سالگرد ارتحال امام خمینی رحمة الله علیه
نام تو پُـر شده است کران تا کـرانهها هر جا که رو کـنم ز تو بیـنم نشانهها دسـتـم نـمیرسـد به تـمـاشـای تو دگر ای روح پـر کـشـیـدۀ در بیکـرانـههـا از سوگ یار رفته نشد طاقتی، که لب بر هم نـهـم ز گـفـتن این شـاعـرانهها از جای خالی تو جـماران چه پیر شد گیرد ز هر شکسته دل، از تو نشانهها حـلقـه زدیم مثـل یـتـیـمـان به دور هم اشـک است تـرجـمان تـمـام بـهـانـهها ای خفـته در جوار شهیدان لالـهگون! روح خـدا! امـام هـمـه عـاشـقـانـههـا! بر پشت خصم خیرۀ این انقلاب هست از تو هـنـوز جـای دو صد تازیـانهها بعد از تو ای بهار! نسیـمی امید بخش وا مـیکـنـد بـه بـاغ تـمـام جــوانـههـا پا را به روی تارک خورشید مینهیم مــائـیـم از تــبـار هـمـه جــاودانــههـا تا خـط و مشی و راه تو باشد مرام ما (ثـبت است بر جـریده عـالـم دوام ما)
: امتیاز
|
سالگرد ارتحال امام خمینی رحمة الله علیه
تـقـدیم غـمت خـون جگـر لالـۀ ما بود بیمـهـر رخـت سایه غـم هـالۀ ما بود هجـران تو در دل شـرر نـالـۀ ما بود هر لحظه فراغت غم صد سالۀ ما بود ای ماه که دادی همه را مهـر خـدائی چون شد که دمیدی به شبستان جدائی ای یـاد جـمـال تـو چــراغ سـحـر مـا ای داغ تو تـا شـام ابـد بـر جـگـر مـا ای روی نهـان از نظـرت در نظر ما حیف است که باشیم و نباشی به بر ما هر صبح فـراق تو به ما شـام بلا بود ایــام غــمـت بـر هـمـه ایــام بـلا بـود ای ماه جماران که ز هجرت چو هلالیم یکبار برافروز و ببین ما به چه حالیم سر تا به قـدم محنت و اندوه و ملالیم باید که بـسـوزیم و بـگـرییـم و بنـالـیم عمر است پس از مرگ تو شرمندگی ما بیتـو شـده جـان کـنـدن ما زنـدگی ما ای هـمدم یـاران خـدا جـوی جـماران ای کعبه دل بیت تو در کوی جماران ای گرد عزایت به سر و روی جماران با یاد تو چـشم همگـان سوی جماران بازآ که خزان بیتو بهاران دل ماست بیت الحزن از غصه جماران دل ماست ای رفــتـه بـه دیـدار خــدا بـا دلِ آرام آرام دل آرام که گیتی است تو را رام از نهضت تو مانده به جا نهضت اسلام با صبح قیامت شب کفر است به اتمام دیگـر به وطـن دیـو سـتـم بـاز نـیـایـد از طـبــل ابــرقــدرتـی آواز نــیــایــد آرام کـز اعــدای تــو آرام ربـــودنــد یـاران همه از دور پـیـام تو شـنـودنـد از مـرکـز الـحـاد بـدین راه گـشـودنـد در دامن کـفـر آیت تـوحـیـد سـرودنـد خـورشـید قـیام تو گـرفـته هـمه جا را بخـشنده پیامت به جهـان نـور خدا را
: امتیاز
|
سالگرد ارتحال امام خمینی رحمة الله علیه
رفـتی و عطر یاد تو در روزگار ماند یعـنی که از تو خاطـره بیشـمار ماند رفتی و در فـراق تو این مـلت بزرگ خون گریه کرد و تا به ابد اشکبار ماند رفتی و با غروب تو، قرآن غریب شد اسلام ناب، در غـم تو، سـوگـوار ماند رفـتی تو و حـماسـۀ سـرخ حـسینیات تا نـهـضت امـام زمـان بـرقـرار مـاند رفـتـی تـو و بـنـای بـرومـنـد انـقـلاب با این شکـوه و جـذبـۀ پُـر اقـتدار ماند رفـتی تو و نرفت ز دل شـوق زندگی در حیرتم از او، که برای چه کار ماند مُردی و زنده گشت ز تو، دین احمدی تـاریخ را، به نام تو این افـتخـار مـاند دست امـام عـصر نهـد مرهـمی مگـر این سینه را، که در غم تو سوگوار ماند آتش گرفت جانم و تن شعلهوار سوخت از ماجـرای کـرب و بلا بیـقـرار ماند
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ امام جعفر صادق علیهالسلام
حقپرستان را امامی هست، دینش دلبری نور رویش کوثری، شور کلامش حیدری حرف او عشق است، فهمش را به عاشق میدهند مالکیها، شافعیها، خوشهچینانش همه سیدِ طاووسها، طـاووس بُسـتانش همه جامی از «اَلعِلمُ نورٌ» ریخت تا در جان ما لب گشود و در دلِ عالم به پا شد شورها علمها را هر حدیثش، زد گره با نورها در هراساند از وجودش، چون که میدانند کیست باز هم از خانه، امام دیگری را میبرند باز هم با دست بسته، حیدری را میبرند نسبتی خورشید را، با نیمهشب بردن نبود روضه جانفرساست، آخر از زبان کوچه است باز معصومی، پریشان در میان کوچه است از ستم تا آنکه مینـوشد چـنین جام بـلا امشب اینجا جلوهای از خیمههای کربلاست باز آتش، شعـلهور در خانۀ آل عـباست روضهای جانسوز در این واژههای ساده است خواستم دورت بگردم مثل زائرها، نشد یاورت باشم به دانش، مثل جابرها، نشد بـر خـلاف زنــدگـیِ از خــطـا آکـنـدهام دوست دارم مثل تو، زیبا به دنیا بنگرم صادقانه، عاشـقانه این جهـان را بنگرم مثل آن یار تو، یارانش از آتش رد شدند مثل یاران تو، یارانش طبیب و مرهماند هم جوانمردند و هم همدرد درد عالماند دولت فردا از آنِ صالحان عـاشق است
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام جعفر صادق علیهالسلام
دنـیـای کـلام تو جـهـان بـرکـات است عمریست جهان ریزهخور این کلمات است ای سورۀ شأن تو پر از سجـدۀ واجب زانو زده در محضرت ادیان و مذاهب فیض ازلی چـیست؟ مسلـمانِ تو بودن لطـف ابـدی شیـعـۀ چـشـمـان تو بودن ای کاش که بـاشد نظـر لطف تو با ما تا سـوی تـنـور امـر کـنـی بـاز امـامـا نام تو بلـند است و مقام تو رفـیع است لطف تو مدام است و عطای تو وسیع است
: امتیاز
|
زباحال امام جعفر صادق علیهالسلام قبل از شهادت
نفـسنفـسزدنم را حـسین میبیـند جـراحـت بـدنم را حـسین میبیـند نحیف هستم و آتش به جانم افتاده و شعـلههای تـنم را حسین میبیند دویدن از پیِ مرکب برای من سم است نـحـیفتر شـدنم را حسین میبیند حریم شخصی من جای این اراذل نیست غـریـبی وطـنم را حـسین میبیـند چقدر سخت بُوَد مادرت زمین بخورد نوای “واحَـسَنم” را حسین میبیند شبیه دامن طفل سهساله میسوزم عزای سوخـتنم را حسین میبـیند تمام فکر من این است لحظۀ تدفین سـفـیدی کـفـنم را حـسیـن میبـیند
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ امام جعفر صادق علیهالسلام
آتش شکـست، حرمتِ بیتالحـرام را تـا خـلـوتِ امـام، کـشـیـد ازدحـام را دستِ طنابِ روضه به حبلالمتین رسید آخـر شکـست، حـرمتِ دستِ امام را شـیخالکـبـیر، پـای پـیاده حـقـیر کرد در کوچههای شهـر، سواره نظام را موی سپـید، مصحفِ نـوحالائمه بود هر بیوضو رسید، شکست احترام را آتش؛ در این مجادله «بَرداً سلام» شد با شـعـله زد خـلـیـل، عـلیهالـسلام را با دو گـریز، داغِ حـسـینـیه تـازه شد از شعلههای روضه بگویم کدام را؟! آتش؛ نمازِ مادرمان را شکست و رفت با مـیخِ در رساند، به سجـده قـیام را آتش؛ وبـالِ دامنِ طفـلی سه ساله شد آتـش؛ گـرفت، معـجـرِ اهـل خـیام را از آتشی که هـیزمِ این روضهها شده ای چشم تر !؛ ببار و بگیر انتـقام را
: امتیاز
|
مناجات با حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه
امـشب دلـم گـرفـتـه و دارم هـوای تو تا این که لحظهای بنهم سر به پای تو آن قـدر از حجـاب و گنه پُـر شده دلـم دیگـر کجـا کـنـد دل سنـگـم هـوای تو آن قـدر درد دل شـده انـبـار روی هـم کوهی شده است تا که بگویم برای تو بـغـض شکـسـتـۀ دل من بـاز میشـود تـا بـر لـبـم شـبـی بـنـشـانـم نــوای تـو از خـیـمهات هـزار بـیـابـان جـدا شدم دیگـر نـمیرسـد به دل من صـدای تو آن قدر گریه میکنم از درد و بیکسی تا این که یک سحر برسم در سرای تو یـاد مـنـی و یـاد غـم وغـصـههای من یـادی نمیکـنم ز تـو و غـصههـای تو
: امتیاز
|
مناجات با حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه
آن جمعهای که روز ظهور تو میشود دلهـای مـا سـراچـۀ نـور تـو مـیشـود گـرد و غــبـار جـادۀ دل را گـرفــتـهام روزی دلـم مـسـیـر عـبـور تو میشـود چـشمم به راه آمدنت خـیـره مـانـد و آه شـرمـندۀ دو پـلـک صبـور تو میشـود اردیـبـهـشـت مـیشـود اسـفـنـد بـاغ مـا روزی که سبز عطر حضور تو میشود این جمعه هم گذشت، چرا پس نمیرسد؟ آن جمعهای که روز ظهور تو میشود
: امتیاز
|
مناجات فراق با حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه
قبل هجران تو آقا ما به هجران رفتهایم خود سرانه کو به کو دنبال شیطان رفتهایم یک هزار و سیصد و چندی است غیبت خوردهایم تو تماماً حاضری و ما به هجران رفتهایم منتظَر هستی و عـالم منتـظِر بر دیدنت قرنها این جاده را با چشم گریان رفتهایم سیصد و اندی نشد یارت شویم از این همه با تأسف ما همه در چاه عصیان رفتهایم ادعـای شـیـعـگـی داریـم امـا در عـمـل برخلاف گـفـتههای شاه خـوبان رفتهایم حال ما این است؛ فکری کن به حال ما خودت ما به دنبـال گـنه بـسیار ارزان رفـتهایم غیر تو بر هر که دل دادیم خسران دیدهایم بر خلاف مِیلـتان با این و با آن رفتهایم حیف شد؛ قبلا تو بودی بهترین معشوق ما حال جای تو سراغ نفـس، آسان رفتهایم خوب یا بد، هر چه هستیم آخرش مال توأیم سـالـیـانی میشـود آقـا به دنـبـال تـوأیـم
: امتیاز
|
مناجات با حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه
رفـیق حـادثـههـایی به رنگ تقـدیـری اسـیـر ثـانـیـههـایی شـبـیـه زنـجـیـری در این رسـانـۀ دنـیـا مـیان بـرفـکهـا نه مانده از تو صدایی نه مانده تصویری رسیده سن حـضورت به سن نـوح اما شـمارِ مـردم کـشتی نکـرده تـغـیـیری هـزار جـمعۀ بیتـو گـذشـته از عـمرم هــزار سـال پـیـاپـی دچـار تـأخـیــری شبـیه کـودک زاری شدم که در بازار تو دست گمشدهها را مگر نمیگیری؟
: امتیاز
|