- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و شهادت امیر المؤمنین حضرت علی علیهالسلام
تنهـا دلت نـبود كه شـوق شـفا نداشت حتی طبیب هم به شفایت رضا نداشت حق میدهم كه دیده بدوزی به راه مرگ دنـیای بعـد فاطـمه دیگر صفـا نداشت بـابـای مــهــربـان تــمــام یــتــیــمهــا بعد از تو سفرههای یتیمان غذا نداشت زخم سـرت اگر كه دوا داشت باز هم زخم عـمیق قلب تو هرگز دوا نداشت طوری فراق فـاطمه قدّ تو را شكست سیسال خونجگر شدنت هم صدا نداشت هـمـراه تو فـقـط حـسنـینند ای غریب بیشك مدینه غربت دفن تو را نداشت كـوفه پس از تو باز هم اهل وفـا نشد هـرچند این دیـار از اول وفـا نـداشت با بغض بر حسین تو شمشیر میزدند حتی برای بوسهای آن جسم جا نداشت
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیر المؤمنین حضرت علی علیهالسلام
چارده قرن است از قتل عدالت رد شدی از کنار خون او، دنیا! چه راحت رد شدی از «قسیم النار و الجنة»، جدایی تا به کی؟ از بهشت سرنوشتت، با چه قیمت رد شدی؟ با چه رویی، چشم بستی روی «اکملت لکم»؟ با لگد از پهلوی آیات عصمت رد شدی؟
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیر المؤمنین حضرت علی علیهالسلام
عـمـر عـلـی رسـیـد به پـایـان دفـترش وقتی که سوخت سینۀ زهرای اطهرش یک عـمر پا به پای مـصیـبات فـاطمه خون دلی که خورد علی، ریخت از سرش مردی که هست نقطۀ «با» شـأن نام او افـتاده بـود روی زمین شـأن کـوثـرش میسوخت پا به پای همان خانهای که بود یک روز قـتلگاه زن و بچهاش، درش بعد از تمام ظلـم و جفـائی که دیده بود امشب عـلی رسـید به دیـدار هـمسرش این داغ مـانـده بر جگـر اُمِّ ایمن است داغی که بود بغـض گـلوگیر همسرش افـتـاده بـود گـوشـۀ گــودال قـتـلــگــاه لعنت به شمر بیادبی که به خنجرش... میداد دست پـست سـقـیـفه فقـط هدف شـمـشـیر اوست ارثـیۀ میـخ بیشـرف
: امتیاز
|
ذکر مصائب تشیع و تدفین امیر المؤمنین حضرت علی علیهالسلام
نهان ز چشم مردم، زمانه میرود علی شكسته فرق وخونجگر، ز خانه میرود علی باغم ومحنت درون، با پر و بال غرق خون به سوی گلشن جنان، زلانه میرود علی قسم كه حق مدارشد، به سجده رستگار شد به ديدن خـدا بدين تـرانه میرود عـلی زبیكسی وغربتش، به سوی خاك تربتش به همره هـزارها، نشـانه میرود علی همره اشك زينبين، با دل خونين حسين به روی دوش مجتبی، زخانه میرود علی نهان زچشم دشمنان، جانب تربتی نهان غريبتر ز فاطمه، شبانه میرود علی شب غمش شده سحر، بسته اگر بار سفر برای ديدن گُـل و جـوانـه میرود علی زگلشن عشق وشرف، به وادی پاك نجف دريغ جسم اطهرش، به شانه میرود علی چه باصفا و بايقين، ز خاك تاعرش برين پی وصال ايـزد، يگــانـه میرود علی وفایی اشك غم فشان، بگو نفس نفس زنان نهان ز چشم مردم زمانـه میرود علی
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیر المؤمنین حضرت علی علیهالسلام
ای که توحید از وجودت یافته تمثالها در نبـوت احـمدی و، در امـامت آلها نور تو دیدند، چون خورشید، حتی کورها مدح تو خواندند، چون آیات، حتی لالها در فصاحت پیش تو صف بسته قدهای الف در بلاغت نزد تو خـم گـشته قد دالها کن تلاوت (ما لها) را تا زمین بشناسدت معنی (انسان) تویی در سورۀ (زلزال)ها جامۀ جنگ تو بیپشت است و در وقت نبرد هیچ کس چون تو نکرد از مرگ استقبالها سنگ بستن بر شکم سهم تو گشته از جهان داغ شد دست عقیل از سهم بیت المالها جامههای پر بها تر را به قـنبر دادهای تا وجود اطهرت، عریان شد از آمالها در نمازت تیر از پای تو بیرون میکشند در نمـازت تیغ بر فـرقت زند دجالها تو به سجده رفتی و شمشیر پشتت سجده رفت رب کعبه رستگارت دید در آن حالها گفتی از غیرت اگر مردی بمیرد عیب نیست وقتی از پای زنی غارت شود خلخالها غیرت اللهی و حق داند که بر تو چه گذشت از غلاف تیـغ و از رنگ کـبود بالها ای که بخشیدی به سائل خاتم خود را ببین کربلا تکرار شد این قصه در گودالها
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
آبـشـار نـور از دسـتار او سـرشـار بود با عبای روی دوشش کعبهای سیار بود او مکرر دلبـری میکرد از اهل بهشت شیوهاش این بود، زیرا حـیدر کرار بود انـعـکـاس نـور رویش در رُخِ آئـیـنههـا خالـق سلـمان و حجـر و میـثم تمار بود کعـبه رو میکـرد بر ایـوان آقای نجـف پنج نوبت کعـبه مشغـول طواف یار بود خط به خط، نهج البلاغه نوحهخوانِ رفتنش روضهخوانِ روی زردش، زردیِ دستار بود باغـبـان کهـنـهکـار یـاس، هـنگـام وداع درگلویش استخوان، در بین چشمش خار بود از نود زخـم اُحُـد، بدتر در و دیوار شد از نود زخم اُحُد، کاری تر آن مسمار بود زخم او تکثیر شد تا بینهایت در حسین یکصد وده زخم نه، زخم تنش بسیار بود قبل از اینکه زخم، جانش را بگیرد، جان سپرد چون سخن از کاروانی بر سر بازار بود
: امتیاز
|
مصائب شام غریبان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
کوفه در اندوه و واویلاست واویلا علی در نجف صاحب عزا زهراست واویلا علی پیـر نابـیـنایی افـتاده است در ویـرانهها دیدهاش بر راه آن مولاست واویلا علی کاسههای شیر در دست یتیمان است و او فکـر این طفـلان بیباباست واویلا علی مخـفـیـانه دور از چـشم هـمه تشـیـیع او مثـل تـشیـیـع تن زهـراست واویلا علی میکـند هر دم نظـر بر جای خـالی پدر خون به قلب زینب کبراست واویلا علی مرتضی راحـت شد و اما میان کوفـیان بر سـر نام عـلی دعـواست واویلا علی رفت مولا و نرفت از قلبشان بغض علی شاهد من روز عاشوراست واویلا علی هر که شد نامش علی طوری دگر او را زدند این هم از مظلومی مولاست واویلا علی یک علی با تیغ و نیزه ارباً اربا شد تنش پـارهتـر از آن دل بـابـاست واویلا عـلی یک علی را تیـر هم انـدازۀ قـدش زدند آخر این کودک مگر سقاست واویلا علی یک علی با دست بسته چون علی بر ناقهها کو به کو آوارۀ صحـراست واویلا علی کـوفه و شـام بلا با عـمّههای بیکساش مـیهـمان مجـلس اعـداست واویـلا عـلی یک نفـر کوی یهـودی داد زد این قافـله اهل بیت حیدر و زهـراست واویلاعلی یا علی داری خبر یک بیحـیا بزم یزید دخترت را به کنیزی خواست واویلا علی
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
دوش بر فرق تو شمشیر فرود آمده بود سـنگ بـر آیـنـۀ اصل وجـود آمـده بـود شب تودیع تو از جوش ملک غوغا شد وحی نازل شده و روح فـرود آمده بود به تـمـنّـای حـضور تو ز بـام ملـکـوت پیک قدسی به سلام و به درود آمده بود آن شب از سرخی خون تو شفق رنگین شد فجر حـیرتزده با روی کبـود آمده بود جان ما بودی و بدرود جهـان میگفـتی آن شب قدر که مسجد به سجود آمده بود به امـید کـرمی پـیک اجل این همه راه به گـدایـی به در خـانـۀ جـود آمـده بـود ای گره خورده حیات دو جهان با نفَسَت مرگ آن شب به سراغ تو چه زود آمده بود غمت این بود که در خانۀ بیفاطمه باز محشر تازهای آن شب به وجود آمده بود مـیشـنــیـد از گـل لـبهـای تـو الله الله شاهـد غـیب که از بزم شهـود آمده بود
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
از شب رهـا شده شـمـیـم تـو یا عـلی ایـام شـد تـهـی ز نـسـیـم تـو یا عـلی از بهر حفظ دین ز خلافت گذشتهای با آن که کس نبـود سـهـیم تو یا علی با چشم بسته رد شدی از «فسق در نهان» اینگونه بود حـفـظ حـریم تو یا عـلی وحشت نداشت از تو کسی وقت اعتراض لکـنت کسی نداشت ز بیـم تو یا علی برخصم، راه آب نبستی اگرچه بست در کـربـلا به ذبـح عـظـیم تو یا علی برنعش طلحه نیز به زاری گریستی زیـرا که بـود یـار قـدیـم تـو یا عـلی بعد از جمل، آن زنِ نـالایق هم ندید جز رحـم، از وجود رحـیم تو یا علی گفتی چو بندگان ندوید از پیام، به خلق ای لـشکـر فـرشـته نـدیـم تو یا عـلی ترسا شکایت از تو به اسلام چون که بُرد تـسلـیـم بـود قـلـب سـلـیـم تو یا عـلی ترسا چو شد به اسم خطاب و تو «یاامیر« آشـفـته گـشت روی بـسـیم تو یا علی محکوم بیگناه من ای شاه بیشهود! نازد قـضا به حکـم حکـیم تو یا علی چشم بـرادر، آتش خـشم تو را چشید بیهیچ بهره از زر و سیم تو یا علی فـرقی نـبـود بین غـذای تو با اسـیـر جـانم فـدای فـرق دو نـیـم تو یا عـلی بعد از تو تکـیهگاه برای بشـر نـماند تـنهـا نه شیعـه مانـد یـتـیـم تو یا علی
: امتیاز
|
مصائب بعد از شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
بیآشنا مـانـده غـریـبی بـین خَـلـقت دیگـر نـمیآید صـدای پـای غـربت بعد از تو باید سرکند با خاک غمها آن سر که بر دامان مهرت داشت عادت
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زینب در شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام
بعد تو با غمت ای حضرت مولا چه کنم با دل غـم زدۀ عـتـرت طاهـا چه کـنم پــسـرانـم بـه فــدایِ پــســرانِ زهــرا بـا غـم بیکـسیِ زینب کـبری چه کـنم خانه بیروی تو غـمخـانۀ من شد، اما با ردِ خونِ سرت کـنج مصلّا چه کنم بیتو درمانـده تـرین مـادر تـاریخ منم بیتو در سیل بلا یک زن تنها چه کنم سیر کی میشود این قوم به یک ضربت تیغ جگـر پارۀ در طشت حسن را چه کنم یادگاری دو کفن مانده ز زهرای بتول با حسینت که شود کشته به صحرا چه کنم گر سرت گشت دو تا بر سر تن باقی بود بـا سـرِ هـمـسـفـرِ نـیـزۀ اعـدا چه کـنم
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام ( شام غریبان)
لالهگون گشت ز خون روی دلآرای علی میچکد اشک حسن بر رخ زیبای علی مرغ آمین بـه دعـای سحـرش پاسخ داد از خـداونـد هـمـیـن بــود تـمـنـای عـلـی که گمان داشت که چون فاطمه تنها و غریب در دل خـاک رود قـامت رعـنـای عـلی جای یک ضربۀ شمشیر به پیشانی داشت جای صد زخم، عیان بود به اعضای علی آسمـان شست مه روی علی را از خون عوض آن که نهد رو به کـف پـای علی هرچه آب است اگر اشک شود باز کم است در غــم فـاطـمـه و ماتـم عـظـمـای علی صورت شیرخدا سرخ شد از خون جبین نیـلگـون گشت ز سیلی رخ زیبای علی از جنـان فـاطـمـه آیـد بـه بـیابـان نجـف تا کند خون جبین پاک ز سیـمای عـلـی نـخـلهـا مـنـتـظـر بانـگ الهــی الـعـفـو چـاههـا مـنــتـظـر نـالـۀ شبهـای عـلـی میثم از سوز درون گرید و خواهد ز خدا نـالـهاش را برسـانـنـد به امضای عـلـی
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
از آسمان کـوفه عـلـی پَر کـشـید رفت از دستـهـای عـالــم و آدم بُــریـد رفت آن کس که چشمهای نخفته ز غصه داشت آرام و خسته زیر لحد آرمـیـد و رفت برروی خاک کوچه یتیمی به گریه گفت دنیا یـتـیـم شد که پـدر هـم پـریـد رفت دلتنگ بود و جای گریبان صبر خویش با دست تیغ فرق سرش را درید رفت گاهی عدو شود سبب خـیر، ضربهای آن استخـوان بـین گـلـو را کشید رفت ای کاش بر خرابه سری میزد آن غیور آن کس که ناز چشم یتیمان خرید رفت
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
رویت هماره در نظر ماست یا علی زخمت جراحت جگر ماست یا علی خونی که ریخت بر روی سجّادهات زخاک اشک همیشه در بصر ماست یا علی مـا امّــتــیـم و تــو پــدرِ کـلّ امّـتــی داغ تـو مـاتـم پـدر مـاسـت یـا عـلـی ما را ز طـیـنت تو خـدا آفـریده است زخم سر تو زخـم سر ماست یا علی چون نخل قد خمیده کشیدیم سر به جیب خرما نه، خون دل، ثمر ماست یا علی این اشگها که در دل شب بر تو ریختیم تـنـهـا سـتـارۀ سـحـر مـاست یا عـلی حتّی اگر به وادی جـنّت سـفـر کـنیم زخـم دل تو هـمـسفـر ماست یا علی چاهی که نالههای تو را ضبط کرده است این سینههای پُر شرر ماست یا علی تابوت تو است تا صف محشر به دوش ما دریای اشک، چشم تَرِ ماست یا علی این افـتـخـار بس که بگـویـند اهلبیت «میثم» مقـیم خاک در ماست یا علی
: امتیاز
|
شام غریبان شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
بگـیر ای مرگ عالم را در آغوش که از فرق علی خون میزند جوش متاب ای مه متاب ای مه که امشب چراغ عـمـر مولا گـشـته خـاموش به جـز سجّـاده و محـراب خـونـین به هر جا بنـگـرم باشد سیـه پـوش در و دیـوار مـسـجـد را مـشـوئـیـد مـبـادا تا شود این خـون فـرامـوش چه سان بـاور کنم مرگ عـلـی را گــمانـم بـاز مـولا رفـتـه از هـوش سـزای آن همه خـوبـی هـمـین بود که خون در سجده ریزد از سر و روش کجـا رفـت آن که رنـج عـالـمی را چو قـوت مستـمـندان بُرد بر دوش صــــدای واعــلـــیـــا وا عــلـــیـــا رسد امشب ز هر ویـرانه بر گوش چـو اطـفـال یـتــیـم کـوفـه (مـیـثـم) گـرفـتـه زانـوی مــاتـم در آغـوش
: امتیاز
|
شام غریبان شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
مسجد، خموش و شهر پر از اشک بیصداست ای چاه خون گرفتۀ کوفه علی کجاست؟ ای نخلها که سر به گریبان کشیدهاید امشب شب غـریبی و تـنهایی شماست دلهـا تـمـام، خـیـمـۀ آتـش گـرفـتـهاند صحرای کوفه شام غریبان کربلاست امشب علی به باغ جنان پیش فاطمه است اما دل شـکـسـتۀ او در خـرابـههـاست سجاده بیامام و زمین لالهگون ز خون مسجد غریب مانده و محراب، بیدعاست باید گلاب ریخت پس از دفن، روی قبر امشب گلاب قبر علی اشک مجتباست تو از برای خـلق جهان سوختی علی! اما هزار حیف که دنیا تو را نخواست ای چاه کوفه اشک علی را چه میکنی دانی چقدر قیمت این دُر پُـر بهـاست؟ باید به گـریه گـفت: عـلی حـامی بـشر باید به خون نوشت: علی کشتۀ خداست هر لحظه در عزای علی تا قیام حشر «میثم» هزار بار اگر جان دهد رواست
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
مرهـم زخـم دلـش تـنهـا دم شمشیـر بود مردم از او سیر بودند او ز مردم سیر بود خار در چشم، استخوان در حلق، آتش بر جگر در کف گردون کمان، در سینۀ او تیر بود گنج عالـم زیر پا و ثروتش وقت عروج چند قرص نان جو، یک اسب، یک شمشیر بود زود زهـر تیـغ قاتـل کرد بر جـانش اثر مجتبـی بـر او طـبیب آورد امـا دیـر بود در حرم آمد به دنیا، گشت در مسجد شهید قطرهقطره خون پاکش را همین تفسیر بود بیگناهی کم گناهی نیست، بـر اهـل گناه شـدت عـدل علـی بالاتـرین تقصیـر بود بر زمین افتاده، خون فواره میزد از سرش در دو چشمش اشک شوق و بر لبش تکبیر بود گرچه طی گردیده بود از عمر او شصت و سهسال او در ایام شباب از داغ زهـرا پیـر بـود شیـر، بهـر قاتـل خود میفرستاد از کرم با وجود آن که خود تنها غذایش شیر بود کار مولا بود میثم! لطف و صدق و دوستی کار دنیا ظلم و جور و حیله و تزویر بود
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امیرالمومنین علیه السلام در شب های قدر
چه کـنم نیـست تـوانم که بگـویم سخـنی از تو گـفـتن نبود کار هـزاران چو منی هرکه خواهد ز تو گوید به دو صد سوز جگر بـایـدش حق بـدهـد کـوثـر و قـرآن دگر چه کنم مـرغ دلـم مـیل تو دارد چه کنم خون اگر از دل و از دیده نبارد چه کنم تو ولی هستی و اعلاست مقـام تو علی جن و انس و ملک و چرخ غلام تو علی دارم از عــمـق دلــم آه بـه یـاد سـرِ تـو هم که سوزانده مرا یاد سر و همسر تو از تو گفتن به همین نکته کفایت که خدا گفتگو کرده ز صوتت به رسول دو سرا کوفـیانی که ز نـان و کرمت سیر شدند رو به نامت همگی دست به شمشیر شدند نانتان خورده و بغض تو به دل کاشتهاند روی لب ناله و نفرین به تو را داشتهاند بخدا جز نبیات واقـف اسرار تو نیست گمره و خار شود هر که گرفتار تو نیست من که دانـم ز همه خلـق گـنهـکـار تـرم به شب قـدر زنم ضجه و قـرآن به سرم میزنم دم ز عـلـی نـزد خـداونـد جـلـی به عــلـیٍ بـه عـلـیٍ بـه عـلـیٍ بـه عـلـی آنـقـدَر نـالـه زنـم تا که زمیـنـگـیر شوم یـا درِ خــانــۀ اولاد عــلـی پـیــر شــوم
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زینب در شهادت امیرالمومنین علیه السلام
شیـر لازم نیست بابایم شفایش را گرفت روضه یکبار دگر در خانۀ ما پـا گرفت ضربۀ شمشیـر مثـل میـخ در برّنـده بود میخ در مادر گرفت و تیغ کین بابا گرفت نیمه شب دور از نگاه شوم این همشهریان باز هم تابوت بر دوش غریبان جا گرفت مثل مـادر مخـفـیـانه رفت از خـانه پـدر شیر از شمشیر حکم وصل دلبر را گرفت قـد کـمـان درمان پیـشانیِّ زخمیّـش شده استخوان و عقده را از حلق حق زهرا گرفت چشم امّید یتیمان چشمهایش بست و رفت دست دنـیا از دل غـمـدیـده ام دنیا گرفت کوفۀ امروز یک شمشیر در مسجد کشید صدهزاران تیر و تیغش راه عاشورا گرفت دست بر شمشیر فتنه بُرد در کرب و بلا دست آن طفلی که از بابا علی خرما گرفت
: امتیاز
|
مدح و شهادت حضرت علی علیه السلام
زندگی بی مهـر تـو معـنا ندارد یاعـلی بنـدگی بی حـبّ تو امـضا نـدارد یاعلی در نمازی که اذان آن تهی از نام توست غیر شیطان منزل و مأوی ندارد یاعلی بی تولای تو روزه زحمتی بی فایده است روزه بی تو باطل است، اما...ندارد یاعلی «لا یَزیدُ الظّالمین الا خَسارا» می شود خـتم قـرآنی که نـورت را ندارد یاعلی بی تو این قرآن به سرها نیست غیر از دردسر این عبادت توشه در عـقبا ندارد یاعـلی لـیـلـة الـقـدر بـدون درک قـدر فـاطـمـه در مـفـاتـیـح خــدا احـیـا نـدارد یـاعلـی محسنش را داده جان خویش راهم می دهد چیزی از این بیشتر زهرا ندارد یاعلی در چرا با زور وا شد، پهلوی زهرا شکست درب ایـن خانه مگـر لولا ندارد یاعـلی
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
ای کـوفه چه ساکت و خمـوشی خامـوشی و سخت در خروشی ای پـیـر مـریـض کـو طبـیـبـت ای مـنـبـر کـوفـه کـو خطـیـبـت
: امتیاز
|