![](images/menu/doubt_but.png)
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
-
سایت قرآنی تنـــــزیل
-
سایت مقام معظم رهبری
-
سایت آیت الله مکارم شیرازی
-
سایت آیت الله نوری همدانی
-
سایت آیت الله فاضل لنکرانی
-
سایت آیت الله سیستانی
![](images/menu/software_but.png)
![]() مدح و ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها
شکـر بــر مـنّـت خــدا داریـم بــاز هـم شــوق ربّــنـا داریـم ما ز یـمن حضور سـبـز شما دلی از عـشـق با صفـا داریم امشب از لطف یک نگاه شما حـال زیـبـای یک گـدا داریـم ما گدا و تویی کـریـمـۀ عشق چـشـم امـیـد بــر شـمـا داریـم با حساب دو شهر قـم؛ مشهـد ما در ایران دو کـربـلا داریم گرچه از خاک کـربلا دوریم لا اقـل مـشـهـد الـرضـا داریم ما درون حـرم کـنـار ضریح از تـو امــیـّد اعـتــنــا داریــم قبر مخفی فـاطـمـه اینجـاست بــاز حـس مـدیـنــه را داریـم تا نگـاه تو را به خود بخـریم روی لب ذکـر یا رضا داریم ای دل آرام حـضرت سلطان خـواهـر با کـرامت سـلـطـان دست خـالـی ما و رحـمت تو چـشـم داریــم بر عـنـایت تـو سـالـهـا بــوده ایــم مـهــمــانِ چـشـمـۀ فـیـض با کرامت تو قدر تو بی حساب چون شب قدر بی حساب است قدر و قیمت تو بر دلت مـانـد حـسرت دیـدار ای فدای نگـاه و حـسـرت تو آسـمـان بـا هـمه بـزرگـی اش خیره مانده است بر جلالت تو غصّه ها از دل رضا می رفت تا که می دیـد قـد و قـامـت تو در تو می دید روی زهرا را بسکه چون فاطمه است هیبت تو به زنان درس بندگی داده است چـادر تو، شکـوه و عـفّـت تو پـیـش مـردم بـدم نکـن بی بی دست خـالی ردم نکـن بی بی بی شـمـار و عـدد گـدا داری به غــم عـشـق مـبـتــلا داری اینکه ما را کـشـانده ای یعنی نـظـر دیـگــری بـه مـا داری درد دوری چه درد جانکاهیست حـسـرت دیــدن رضــا داری پـیـر کـرده تـو را غـم دوری از زمــانــه گــلایـه هـا داری عــمّــه ی دوم امـــام زمـــان صبری از جنس کربلا داری بی بی از عمّه ات بخوان امشب ای امـان از غـــم دل زیـنـب پیش چشـمت برادر تو نرفت سایه اش بود و از سر تو نرفت از کنارت به کهـنه پـیـراهـن آه امّــیــد آخــر تــو نــرفــت بــدنـی زیـر ســمّ مـرکـب هـا روی نی رأس دلبر تو نرفت جـرعـه آبی کـنـارتـان بود و طفل شش ماهه از بر تو نرفت آخـریـن لحـظـه ها رضـا آمـد به سرت بود و از سر تو نرفت تـازیـانـه به پـیـکـرت نـزدنـد طعـنـه بر داغ مـادرت نزدند
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() ذکر سینه زنی شهادت امام صادق
غم مدینه، با دل سرشته ــــ خاکش تر از اشک فرشته ــــ با اون غریبیش بازم بهشته از در و دیوارش ــ از گذارش ــ میاد شمیم ــ یاس پرپر غروبهای سردش ــ پــُر دردش ــ میاد صدای ــ آهِ حیــدر غریب امام صادق، غریب امام صادق ، غریب امام صادق ( ۲) ************************* دوباره غوغا ــ دوباره محشر افتاده شعله ــ به جون یک در شکر خدا که ــ نیامد اینبار پشت در این خونه یه مادر غریب امام صادق، غریب امام صادق ، غریب امام صادق ( ۲)
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() ذکر سینه زنی شهادت امام صادق
یــه مـدیــنـه، یــه بــقـــیـعِ، یـه امــامی کــه حـــرم نـداره سینه زن ها، کسی نیست تا روی قبرش یه دونه شمع بذاره واویلا، واویلا ، واویلا ، یابن زهرا (۲) غریب آقام، غریب آقام، غریب آقام، آقام امام صادق (2) ********************************* دل بی تـاب، دیـگـه شـد آب که تو آفـتـاب نه سایه بانی داره نــه یــه خـادم، نــه یـه زائـر نه کنارش یه روضه خوانی داره واویلا، واویلا ، واویلا ، یابن زهرا (۲) غریب آقام، غریب آقام، غریب آقام، آقام امام صادق (۲) *************************** فدا اشکت، فدا آهت، فدا قبرت آقا، فدای صبرت واویلا، واویلا ، واویلا ، یابن زهرا (۲) *************************
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
تنـهـا نـشد ز زهـر ستـم آب، پـیـکـرت یک عمـر ریخت آتش انـدوه بر سـرت هـر روز بـود روز تــو از دود آه شب هر لحظه ریخت خون دل از دیدۀ ترت چـشـمـت ز دور بـود به ذریّــۀ رسـول بـردنـد ســوی مقــتـلـشـان از بـرابـرت آن شب که شعله گشت ز کاشانه ات بلند یـاد آمـد از شـکـستـن پـهـلـوی مـادرت بردند دست بسته تو را چون علی، ولی سیـلی نخـورد پـشت در خـانه همسرت خصمت نگاه داشت سه ساعت به روی پا دیگر نبـود بسـتـه دو بـازوی خواهرت تـیـغ ستـم سـه بار به قـتـلت کـشیده شد دیگر نخورد چوب به لب های اطهـرت بودند اهل بیت تو بعد از تو بس عـزیز دیگـر اسـیـر خـصـم نگـردیـد دخـترت این غم مرا کشد که به شهر مدینه نیست جـز بـوسـۀ نـسـیـم به قـبــر مـطـهّـرت غـربت نگـر که پـشت در بسـتۀ بقـیـع صـورت نهـد به دامـن دیـوار، زائـرت در حـیرتم چگـونه کـفـن شد جـنـازه ات چـیـزی نـمـانـده بـود از انـدام لاغـرت میثم گدای توست مرانش ز کوی خویش ای مهر ومه، دو خاک نشین سائل درت
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() تخریب حرم ائمه بقیع
گرد و غبار غــم زده خیـمـه به سینه ام مـن زائــر قــبــور غــریب مــدیـنــه ام آنجا که گریه ها همه خاموش و بی صداست هرکس بمیرد از غم آن سرزمین رواست آنجا که بغض سینه گــلـو گیر می شود حتی جــوان ز غــربت آن پیر می شود خاکش همیشه سرخ و هوایش غباری است از گریه های فـاطـمه آیـینه کاری است اهــل مدینه باب عـــداوت گــشــوده اند بر اهـل بیت ظـلـم فــراوان نـمـوده انـد هرکس دم از علی زده تخریب می شود صـدیـقـه مــطـهـره تـکـذیـب مـی شـود دنبال بی کس اند که تـنها تــرش کـنـند صیــاد بـلـبـل اند که خـونین پرش کنند از نسل هیزمند و به آتـش عـلاقـه مـنـد تـفـریـحـشان تـمــسـخـر هر نـالـه بـلـند بغض عـلی زبـانه کـشد از وجـودشـان رنگ ریا گـرفــتــه همه تار و پودشان روزی که راه حضرت صدیقه بسته شد با ضربـه ای حـریـم ولایت شکسته شد ظلمی اگر که هست ازآن لحظه حاکی است تصویرچادریست که در کوچه خاکی است گویا به گــوش می رسد ازقصه فــدک آوای نیمه جان و ضعیف «علی کمک» تصویر هرچه درد از آن صحنه شد بدیع یک گوشه ای ز غربت آن لحظه شد بقیع اوراق خاطرات غـیــورانــه نیلی است هرچه که هست صحنه یک ضرب سیلی است بی درد مردمان زمان جــان مــرتضی مارا رهــا کنید بــمــیــریــم زین عــزا روزی رسـد زسینه غــم آزاد می کـنیم همــراه مــنــتــقــم حــرم آباد می کـنـیم گلدسته میزنیم چـونان صحـن کــربــلا گنبد بنا کـنـیــم چــونــان مشهـد الرضا مــا داغ دار سیــلــی نـاحــق مــادریــم چــشــم انتظار مــنــتـقــم آل حــیـدریـم
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() تخریب حرم ائمه بقیع
نا جوانمردان از اینجا صحن را برداشتند کاش می گـفـتـند گـنـبد را چرا برداشتند زائری آمـد کـنـار قــبـر آقـایـش نشست با کـتـک او را ز قـبـر مجتبی برداشتند خاک اینجا برتر از خاک تمام عالم است خاک اینجا را هـمـه بهـر شفـا برداشتند تا که خاک کـربلا هم مادری باشد کمی از همیـن ها را برای کـربـلا بـرداشتـند خواستند آثار جـرم شهر مخـفی تر شود از میان نقـشه اسـم کـوچـه را برداشتند آنقدر با گریه مردی بر رخ خود لطمه زد تا که از قـبـر امـام شـیـعـه پـا برداشتند یک مفاتیح الجنان آورده بودیم، ازچه رو دو نگهـبـان آمدند از پیش ما بـرداشتند! خاک اینجا بوی سیـلـی مـکـرر می دهد بوی گریه های دختر بهر مادر می دهد آخرش این خاک ایوانش طلایی می شود گـنـبد و گـلدسته های با صفایی می شود این حرم با چار گنبد می شود بیت الحسن هرکـسی اینجا بیـاید مجـتـبـایی می شود نقشه این صحن را باید که از زهرا گرفت نقشه را مادر دهد وه چه بنایی می شود گنبد صادق ضریح باقر و صحن حسن پرچـم سجـاد، دارد دل هوایی می شود! حتم دارم ساخت و ساز حـرم های بقیع از همان لحظه که آقـا تو میایی می شود می رسد روزی که بادستان پرمهر شما از رواق و صحن اینجا رونمایی می شود آخرش من مطمئنم این گره وا می شـود این حرم زیباترین تصویر دنیا می شود هرچه خواندم در بقیع از سینه عقده وا نشد هرچه گشتم قـبـر زهـرا مادرم پیدا نشد راه ما را بسته بودند هرچه من می خواستم تا روم در پـیـش قـبـر مـادر سـقـا نـشـد سربه دیوارش نهادم روضه ها خواندم ولی هیچ یک از روضه هایم روضه زهرا نشد کوچه ای تنگ ودلی سنگ وصدای ضرب دست بعد از آن سیلی دگر چشمان زهرا وا نشد ازهمان شب که علی تابوت را برشانه برد زائـر زهـرا شـدن جـز نـیـمۀ شبهـا نشد بعد زهرا مرتضی ماند و غم زخم زبان هیچ کس جز درد پهلو هـمـدم مولا نشد زینبش می گفت من دیـدم میان شعـله ها مـادرم افـتـاد پشت در و دیگـر پـا نـشد سالها رفت و غروبی خیمه ها آتش گرفت هیچ جایی مثل دشت کـربـلا غوغا نشد هیچ جایی خواهری داغی به این سختی ندید هیـچ جـایـی بـر سر پـیـراهـنـی دعـوا نشد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
آئـينه بـود و سنگْ دلـش را شكسته بود گوئی به پایِ لحظـۀ مرگش نشسته بود آن شب دلش برای زيـارت گـرفـته بود از شوقِ وصل، بندِ دل ازهم گسسته بود صـادق تـرين ســرودۀ ديـوان كـردگـار از آن همه دروغ از آن شهر خسته بود تكرار قـصۀ علـی و بند و كوچه هاست روشن ترين دلـيل همان دست بسته بود پـای پـيـاده در پی مـركب امـام عـشـق انـگـار روی اسب مغـيـره نشـستـه بـود
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زبانحال امام حعفر صادق علیهالسلام
از سـوزِ زهـر آب شد از پاي تا سـرم با اشـك هـم قـدم شـده سـاعـات آخـرم پايم به سوی قبله، لبم غـرق خون شده ديگر رمـق نمـانده به اعضای پيكـرم آه ای بقـيـع باز كن آغـوش خـويش را مـن آخـريـن امـانت شـهــر پــيـمـبـرم بار سفــر به دوش گـرفـتـم وَ با خـودم يك عـالَـمـه مـصيبت و انـدوه ميبـرم از غـصـه آه ميكـشـم و نـالـه ميزنـم يا رب ببـين زمانـه چه آورده بر سرم دشمن شبـی كه پـای بـرهـنه مرا دواند داغ رقــيــه بــود عــيـان در بـرابــرم آنجا به ياد كرب و بلا روضه خواندم از طفل يتـيم و عمّۀ محـزون و مضطرم طفلی كه ضجّه ميزد و از ترس ميدويد ميگـفت پس كجاست عمـوی دلاورم
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
بقـيـع! بـاز كن آغـوش روح پـرور را كه در بَـرت بِكِـشی ميهـمـان آخــر را بقيع! غسل زيارت كن و ضـريح بساز كه بـوسـهها بـزنی پيـكـری مطهـر را بقـيع! اين تـنِ رنجـور زادۀ زهـراست بگـيــر در بـغـل آرام، يـاس پـرپـر را بدان كه شرح غم اين غريب دشوار است غـمی كه كـاسۀ خـون كرد ديـدۀ تر را بميرد آنكه به اين شأن و جاه زهرش داد كه آتشی زد و سـوزاند پای تا سـر را شرار زهر شبی را به خـاطـرش آورد كه ديد شـعـلـۀ بـر چـار چـوبـۀ در را ميـان دود درِ خـانـه بــا لــگــد وا شــد كه باز زنده كند روضههای مـادر را چه ضربهای كه سر و روی ميخ را خون كرد شكست شيـشـۀ عـمـر عزيز حـيدر را بقـيع! روضۀ شيـخ الائمّه سنگين است ولی بـيـا كه بگـويـم از اين فـراتـر را چه گــويم از شب و پــای برهـنـۀ آقا؟ كه زنده كرد عزای سـه ساله دختر را گمـان نكـن كه تمـام است مقتلالصّادق بـقـيـع! گـوش بـده حـرفـهـای آخـر را به قصد كُشتنش آن شب كه تيغ بالا رفت خـدا رسـانـد پيِ يـارياش پـيـمـبـر را همين رسول خـدا ديد شمـر ملعــون را كه بُـرد زير گلـوی حسيـن خـنجـر را
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
آسمان است و زمين دور سرش می گردد آفتاب است و قمرخاك درش می گردد اين قد و قامت افتـاده درخت طوبـاست اين محاسن بخدا آبـروی دين خـداست اين حـرمخانـۀ زهـراست نسـوزانیـدش اين حـسـيـنـيـۀ دنـيـاست نسـوزانیـدش شعـلـه پـشت حـرم فاطـمـه زاده نـبريـد پـسـر فــاطــمـه را پـای پــيـاده نبـريد آی مــردم بــگــذاريــد عـــبــا بــردارد پيرمرد است و خميده ست عصا بردارد از مـسيـری ببـريـدش كه تمـاشـا نـشود چشمی از اين در و همسايه به او وانشود اصلاً اين مرد مگر پــاي دويدن دارد؟ پيرمردی كه خميده ست كشيـدن دارد؟ اين قـبـيـله هـمگی بـوی پــيـمـبر دارند در حـسـيـنـيۀ خود روضۀ مـادر دارند
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
خـسـتـه و ســالخــوردۀ ايــام ديـگـر از پا به بـسـتر افـتاده به زمستان رسـيـده پائـيـزش گــل يـاسـي كه پـرپـر افـتاده ****** لحـظۀ آخـر است و در بستر گـاه بـا گـريـه گـاه با لـبخـنـد تلخ و شيـرين تمام خاطـرهها از بـرش ميروند و ميآيـنـد ****** آه از آن لحظهای كه نامردی با لگـد دربِ خانه را وا كرد ناگـهــان در مـيــان دود آقــا يادی از روضههای زهرا كرد ****** زير لب شـكـوه دارد از دنـيا چه كسی ديده در سياهيِ شب دست بـسـته پـيـاده پـيـری را بــدوانــنــد در پــيِ مــركـب
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
از كـار غــربـتـت گــرهای وا نـميكـند اين شـهــر، با دل تو مــدارا نـمـيكـند اين شهر، زخم بيكسيات را؛عزيز من جــز بـا دوای زهـر مــداوا نــميكـنـد اين شهر، درميان خودش جز همين بقـيع يك جـای امـن بـهـر تو پــيـدا نـميكند اين شهر، شهرِ شعله وهيزم به دستهاست با آل فــاطــمـه به جـز اين تا نـميكـند ابـنِ ربيع پـست چـه آورده بـر سـرت؟ شــرم و حـيـا ز سِنّ تو گــويـا نميكند بـالای اسـب در پـيِ خـود ميكشـانـدت رحـمـی به قـامـتِ خَـمَت امّـا نميكـند
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
بارهـا سیـنـه ســوزان مرا سـوزانـدنـد وقت و بی وقت دل و جان مرا سوزاندند هر شب و نیمه شب آزار دلـم میـدادند در خـفا قـلـب پریـشان مرا سـوزانـدند پـا بـرهـنـه برده بـودنـد مرا از حـرمم حُـرمت پیری و عـنوان مرا سوزاندند من به دنبال سر اَستَـرشان ذکـر به لب سوز ذکـر لب عطشان مـرا سوزاندند گر چه دیدند که بر کرب و بلا میگریم بـاز هـم دیـده گـریـان مـرا سـوزانـدند به خدا بر جگرم زهـر جـفا مرهم بود گرچه از کـینه دل و جان مرا سوزاندند
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
تو غیر جود نکردی، ولی جفا کردند چقدر خون به دلت قـوم بی حیا کردند تو مثل فاطمه در حقشان دعـا کردی شـبـیـه فـاطـمـه حـق تـو را ادا کردند کشند آتش و انگار کارشان این است درست با تو شـبـیه سـقـیـفـه تا کردند تو را بدون عبا دست بسته می بردند مـیـان راه نـدانـم چـه بـا شـمـا کـردند چه بی مـلاحظه بـودنـد آن سیـه دلها مـگـر رعـایت قـدّ خـم تو را کـردند؟ نصیب تو شده جامی ز زهر، آقا جان چگـونـه درد غـریـبـی تو دوا کـردند قـرار بود تو هم شـاه بی حـرم باشی تو را گریز غزل سمت مجتبی کردند
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زمزمه ای مناجات با خدا
من آمـدم ای بـا وفـا الهی بار دگر خواندی مرا الهی یا ذالکـرم لبـیـک یا الهی اغـفــر لنا ذنـوبـنــا الهی اغفر لنا ذنوبنا الهی من در وفای تو وفا نکردم حتی سر سفره حیا نکردم تو خواندی و من اعتنا نکردم افتاده ام از معصیت به چاهی اغفر لنا ذنوبنا الهی در من چه دیدی، زشتیم ندیدی با این همه پستی مرا خریدی ناز من آلوده را کشیدی بنگر مرا در فرط بی پناهی اغفر لنا ذنوبنا الهی طوری تو با این بنده تا نمودی گویا که تو از من حیا نمودی خوابیدم و جایم دعا نمودی خواهم ز درگاه تو اشک و آهی اغفر لنا ذنوبنا الهی در شام غم، مهتاب من نیامد خورشید عالم تاب من نیامد آقا شبی در خواب من نیامد مولا کجا و عبد رو سیاهی اغفر لنا ذنوبنا الهی آیین و ذکر دعو تت حسین است موج محیط رحمتت حسین است مجرای لطف و نعمتت حسین است بر کشته ی گودال قتلگاهی اغفرلنا ذنوبنا الهی
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() سینه زنی حضرت زهرا (س)
بارون ، بارون ، بارون ـــ چشمها از غم تو گریون ـــ لبهامون برا تو میخونه ( وای، وای ، مادر ای مادر وای مادر ای مادر ، وای مادر ای مادر) «۲ » ــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو بستر ببین مادر خمیده نفس می کشه بریده بریده «۲ » می ترسم خزون بشه ، می ترسم بهار نشه می ترسم که مادرم، خوابیده بیدار نشه «۲» گریه آهسته آهسته ــ مادر خواب ، مادر خواب « ۲» بارون ، بارون ، بارون ـــ چشمهامون برا تو گریون ـــ لبهامون برا تو میخونه ( وای، وای ، مادر ای مادر وای مادر ای مادر ، وای مادر ای مادر) «۲ » *********************************** غم داغ تو، تمومی نداره دیگه موندنت دوامی نداره «۲» پژمرده شده همه، گلهای توی باغچمون شب تا صبح بهت میگم ، امشب هم با من بمون ابر تار گونه ات پر بارون ــ التهاب بازوت بی در مونه ــ از تب بی تابی، چشمات خون «۲» گریه آهسته آهسته ــ مادر خواب ، مادر خواب « ۲» بارون ، بارون ، بارون ـــ چشمهامون برا تو گریون ـــ لبهامون برا تو میخونه ( وای، وای ، مادر ای مادر وای مادر ای مادر ، وای مادر ای مادر) «۲ » *********************************** دیشب باز تو خواب ، ناله می کشیدی می گفتی نزن ، خواب کی رو دیدی «۲» کاش می شد برا خودت یه دفعه دعا کنی چه جوری دلت میاد زینبت رو رها کنی «۲» رنگ و بوی خونه خشک و زرد ــ روز و شب هم مثل آه و درد ـــ موندن تو بستر پیرت کرده گریه آهسته آهسته ــ مادر خواب ، مادر خواب « ۲» بارون ، بارون ، بارون ـــ چشمهامون برا تو گریون ـــ لبهامون برا تو میخونه ( وای، وای ، مادر ای مادر وای مادر ای مادر ، وای مادر ای مادر) «۲ » ***********************************
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
اشک غربت به چشم های فلک رخـت مــاتـم بـه قــامت دنـیـا بـوی شـهــر مـدیـنـه پـیـچـیــده بین هر کـوچه از بهشت خـدا ******* بــوی غـربت هـمـیـشـه می آیـد از سر قـبـر بی چـراغ کـسـی دل تـنـگ مـدیـنــه مـی ســوزد از تب شـعـلـه های داغ کـسی ******* جــان عـالـم فـدای قـبــری کـه غیر خورشید سایه بانش نیست نه ضریـحی نه سـقـف آیـنـه ای بر سرش غـیر آسمانش نیست ******* دل من بـاز روضـه می خـوانـد روضـۀ غــربـت شـقــایـق را روضۀ حـرمت و شکـسـتن آن روضۀ گـریه هـای صـادق را ******* روضه ای را که باز می خواهند پـرِ پــروانــه را بـسـوزانـنــد اصـلا انـگـار عـادت آنهـاسـت نیـمـه شب خانه را بـسـوزانند ******* نه عـبـایی به روی دوشت بود پا بـرهـنـه ز خـانـه ات بُـردند ای محاسن سفـیـد شهر رسـول خون دل اهل خانه ات خوردند ******* ارث آن مــادری که در کوچه صورتش در هجوم سیلی بود بعد از آن ضربه سخت وا میشد پلک هایی که شد سیاه و کبود ******* ولــی آقــا خــیــالـتــان راحـت بین آن کـوچه ظـلم بـاطل شد مـعـجـر مــادر زمـیـن خـورده بین صورت و دست حائل شد ******* گرچه بـردند وحـشـیـانه تـو را تـازیـانـه نـخـورد هـمـسـر تو خـانه ات را اگر چه سـوزانـدند زخـم خـاری نـدیـد دخـتـر تو
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
آتش کشد زبــانـه ز دور و بــرم خدا خاکسـترش نشـسته به روی سرم خدا پـور خـلـیـلم و وسـط شعـله ها اسـیـر بـنـمـا اجـابـتی به دل مـضـطـرم خـدا ای وای از تغافل اصحاب سینه چاک این درد غربت است به جان میخرم خدا دشمن غرور موی سپید مرا شکست امـا کـسـی نـبـود شــود یــاورم خــدا گـرچه کـسی نبـود تمـاشـا کـنـد مـرا در فکر کوچه گردی آن خواهرم خدا غـم های عـمه عـاقـبت انـداخـتم ز پـا دیـدی که داغ غـربتـش آمد سـرم خدا
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
گـفـتـیـم با خجـالـت دل بعد بـوتـراب معصوم دیگـری نـشود بستـه در طناب دیدیم دست هرچه امام است بسته شد شیعه چرا نمیرد از این شرم بی حساب گفـتیم زهـر کین به امـامی نمی دهـند دیـدیـم هر زمـان جـگـر دیگری کـبـاب گفتیم شب، دگر مه نو سر برهنه نیست دیـدیـم مــاه، پـای بـرهــنـه زنـد رکـاب گفتیم بر سه ساله دگر زجر وغصّه نیست دیدیم پیـر مرد شد از زجر و غصّه آب گـفـتـیـم خـانـه را دگر آتـش نمی زنند دیـدیم خانه سوخت دوباره در آن مذاب آن سیل آتشین که ازآن کوچه شد شروع تا کعـبه تا نرفـته بگـیـریـدش از شـتاب تنها رســول اعـظـم اسـلام، با غضب نگذاشت تا دوباره سر از خون شود خضاب گـفـتـیـم شـیـعـه حـقّ ولـی را ادا کن قـرن ها که دعـوتـتـان مـانـده بی جـواب گفـتـیم دوره دورۀ غربت زدایی است ماندیم و ماند غـربت هـر تربت خراب سرداب و سامرا و بـقـیع تلّ خاک شد انگـار رفـته امّـت قـالـو بـلی به خـواب دیدیم و هیچ دم نزدیم این چه شیعگی ست دشمن هر آنچه خواست روا داشت در نقاب وهّابیت کمر به صف شیعه بسته است تا در صفـوف شیعه کند طرح انشعاب ما شـیـعـیـان صــادق آل مـحــمّــدیــم سر خط گرفته ایم از آن مالک الـرقاب تا کی نشـسته ایم و بگویـیم: ای دریغ قــرآن نـاطـق است پـس پــردۀ حـجـاب رهـبـر، سـران امّـت دین را پـیام داد شـد در مــیــان عـالــم اسـلام، انـقـلاب سستی به خویش راه نباید دهیم، هیچ بـایـد کـنـیـم قــافــلــه را بـاز انــتـخـاب از نهضت عدالت و از معنویّت است ای شیعیان، دعای فـرج هست مستجاب
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
اگرچه اصل و نسب از تبار اُلفت داشت به بی وفائی این روزگار عـادت داشت دوباره سینۀ دریائی اش پُر از غوغاست که بین آن همه شاگرد باز هم تنهاست شب و سکوت و مناجات دل نوازش بود فضای شهر پر از عطر جانمازش بود ز سـوز اشک، تن پیـرمرد می لـرزید وَ پا به پای تنش خاک سرد می لـرزید نـشـانه هـا هـمـه آیـات شــام آخـر بود که این همه به لبش ذکر وای مادر بود سر نمـاز و دعـا بود دوره اش کردند چقـدر مردم این قـوم پـست و نامـردند چـقـدر ساده شـکـسـتـند خـلـوت او را وَ زیــر پـای نـهــادنـد حــرمـت او را دوباره داغ مـدیـنـه خـدا به خـیـر کند امام و دشمن و کـیـنه خدا به خـیر کند بـرو فـرشـتــه بـیــاور عـبـای آقــا را دوبـاره جـفـت نـمـا کـفـش های آقـا را کسی نمی دهد اینجا بها به موی سپـید که بـاز کـار امـامی به قـتـلـگـاه کـشید شبانه رفت و غـریـبانه تا خـدا پـر زد از این قفس وَ از این شهر بی صفا پر زد دوباره بـاز عـزا بین عـرش بر پا شد امـام پـیـر هـم از بی حـرم تـرین ها شد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
مـا گـدائـیـم گـدای پـسـر فــاطمه ایم بوسه زن های عـبای پـسر فاطمه ایم بـنـویـسـیـد فــدای پـسـر فـاطـمـه ایم گریه کن های عـزای پسر فاطمه ایم چشم ما چـشمه ای انـدازۀ دریا دارد هرچه ما گریه کنیم از غم او جا دارد پیرمردی که خدا در سخنش پیدا بود زردی برگ گـل یاسـمـنش پیدا بود سنّ بالایش از آن خم شدنش پیدا بود با وجودی که خزان در بدنش پیدا بود نیمه شب بر سر سجّاده عبادت می کرد مثل یک عاشق دلداده عبادت می کرد مـاجـرایی که نـبـاید بـشـود، امّا شد باز هم واژۀ «حرمت شکنی» معنا شد پــای آتـش بـه در خـانـۀ آقـا وا شـد در آتـش زده مثـل جگـر زهـرا شد ولی این بار در خانه دگر میخ نداشت کار بر سینۀ پروانه دگر میخ نداشت تا شکست آینه اش اشک زلالش افتاد با تمـاشای چنین منـظره بالش افتاد تا که وحشت به دل اهل و عیالش افتاد باز هم خاطره ای بد به خیالش افتاد ناگهـان سنگ دلی آمد و آقا را بُرد بی عـمامه پـسر فـاطـمه را تنها برد می دوید آه چه با تب نفـسش بند آمد پا برهـنه پی مرکب نفسـش بند آمد وسط کوچه دل شب نفـسش بند آمد نه که یک بار مرتّب نفسش بند آمد با چنین سرعتی افتادن آقا قطعی است با زمین خوردن او گریۀ زهرا قطعی است آهِ بی فاصله اش مرثیه خوانی می کرد اشکِ پر از گله اش مرثیه خوانی می کرد اثر سلسله اش مرثیه خوانی می کرد پای پر آبله اش مرثیه خوانی می کرد دختری را که یتیم است پیاپی نزنید زخم هایش چه وخیم است! پیاپی نزنید
: امتیاز
|