- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
زبانحال امام صادق علیهالسلام قبل از شهادت
از مـهـر، آسـمـان مـدیـنـه اثـر نـداشت من سفرهام کباب، به غیر از جگر نداشت «ما آن شـقـایـقـیـم که با داغ زادهایم» جز داغ دل نصیب، جگر بیشتر نداشت بُردنـد اگر به بـزم عـدو نیـمـهشب مرا آنجا یزید و چوب تر و تشتِ زر نداشت از کـودکـانِ لـرزه به پـیـکــر فتتــادهام یک تـن امـیـد دیـدن روی پـدر نـداشت گـویی مـدیـنه رسـم شده خانه سوخـتـن سهمی دگر ز مادر خود این پسر نداشت غم نیست خانهام اگر آتش گرفت، شکر گر خانه سوخت، فاطمهای پشت در نداشت
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
گرچه شـوال ولی داغ محـرم با اوست پس عجب نیست اگر این همه ماتم با اوست مثل جـدش شده در کـنـیه «اباعـبدالله» در بقـیع است ولی کرببلا هم با اوست شیعـه را کرببلا گرچه عـلمـداری کرد جعفری مذهبمان کرده و پرچم با اوست من اگر مـورم اگـر هـیچ ولی مـیدانـم «او سلیمان زمان است که خاتم با اوست» زندگینامهٔ او سطر به سطرش روضهست که مصیـبات همه عـالم و آدم با اوست در غمش اشک، اگر ریخت اگر جاری شد بانی روضهٔ سقاست و زمـزم با اوست لفظی از کوچه در این مرثیه محزونتر نیست وارث محنت زهراست اگر غم با اوست
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
چه شد که در افق چشم خود شقایق داشت مدینهای که شب پیش صبح صادق داشت مـیـان حــوزهٔ عـلـمـیـه اخــتـلاف نـبـود که بهر رحلتـش استاد، میل سابق داشت و تا هـمـیـشه دگـر بـیمـراد مـیمـانـنـد چهار هزار مریدی که مرد عاشق داشت به سمت مغرب اگر رفت عمر خورشیدش هـزار قـلـّهٔ پُـر نـور در مـشـارق داشت چه با شُکوه غم خود به دل نهان میکرد چه شِکوهها که از آن فرقهٔ منافق داشت به غـیر داغ محـرم گـلی ز بـاغ نـچـیـد چـقدر روضـهٔ گـودال در دقـایـق داشت خـلـیــل بـود ولـی آتــشـش ســلام نـشـد همان که در نفسش عطری از حدائق داشت هـزار طائـفـه آمـد هـزار مکـتـب رفـت و ماند شیعه که «قال الامامُ صادق» داشت سخن به محضرش این است ای حقیقت علم نـدیـده چـشـم زمـانـه طلـوع این هـمـه حـلـم کـدام بـغـض گـلـوگـیـر در پگاهـت بود که رو به پـنـجـرهٔ آسـمـان نگـاهـت بود هنوز در تب شمشیر علم و حکمت توست حـریـم مـدرسههـایی که رزمگاهت بود گواه گفـتهام این نخـلها که همچو عـلی شب مدینه پر از بغضِ سر بهچاهت بود نـمانـده جـز گـل لالـه به بـاغ ابـراهـیـم که بین خـانه فـقـط شعـلههـا پناهـت بود چنان به نیمهشبی میشکست حرمت تو که قـلب دشمن تو نیز عـذرخـواهت بود چه خوب میشد اگر دست کم سه شمع و ضریح بـه قــبـر ســادهٔ ارواحُــنـا فـداهـت بـود بـرای غـصهٔ تو کـاش جـای صبـری بود و دست کم به مـزار تو سنگ قـبـری بود
: امتیاز
|
زبانحال امام صادق علیهالسلام قبل از شهادت
ز هر طرف به کمان تیر غم زمانه گرفت دل مرا که بسی بود خون، نشانه گرفت چو جدّ خویش علی سالها بخانه نشاند ز دیدهام همه شب اشک دانه دانه گرفت هـنـوز خـانـۀ زهـرا نرفـتـه بود از یاد که آتش از درو دیوار من زبانه گرفت سپاه کـفـر به کـاشـانـهام هـجـوم آورد مـرا به زمـزمه و نـالـۀ شبـانـه گرفت ز باغ فـاطمه صیّاد، مـرغ سوخته را دل شب آمد و در کـنج آشـیانه گـرفت سـر بـرهــنـه و پـای پـیـاده بُـرد مـرا پـی اذیّـت مـن بـارهـا بـهـانـه گـرفـت هـنـوز خـسـتـگـی راه بــود در بـدنـم که خصم تیغ به قتلم در آن میانه گرفت هزار شکر که زهـر جـفـا نجـاتـم داد مرا به موج غم از مردم زمانه گرفت چه خوب اجر رسالت گرفت آل رسول که گه به زهر جفا گه به تازیانه گرفت گرفت تا سمت نـوکـری ز ما «میثم» مقام و سروری و قدر جاودانه گرفت
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
ای اشک چشم ما همه وقف عزای تو دلهای دوستان همه صحن و سرای تو چـشمم سوی مـدیـنه دلـم جـانب بقـیـع گــرم زیــارت حــرم بـا صـفــای تـو از لحظهای که خاک لحد بر تو چیده شد خـاک بـقـیع نه! دل ما گـشت جـای تو آیـا درِ بـقــیـع شـبــی بــاز مــیشــود تا در کـنـار قـبـر تو گـریـم برای تو؟ بردنـد دستبـسته تو را سوی قـتلگـاه با آنکه بود عـرش خـدا جـای پـای تو ای صـد مـسیـح زنـدۀ ذکـر شـبـانهات خامـوش شد چگونه صدای دعـای تو آخر ز زهر کین جگرت پاره پاره شد ای پـارههـای دل، گُـل بـزم عـزای تو تشـیـیع شد چو پـیکـر پاک تو تا بقـیع میکرد گـریه خـتم رسل در قـفای تو چون شمع، آب شد بدنت از شرار زهر ای جـان عـالـمی هـمـه بـادا فـدای تو تنها نه میثم از غـم و اندوه و غـربتت آگه کسی نگـشت به غیر از خـدای تو
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ امام جعفر صادق علیهالسلام
آن امامی که حـضرت جبریل زائـر غـربـت نـگــاهـش بـود بــا ارادت تـــمــامــی ارکــان پیش پـایش خـشوع میکـردند نـفـَـس قــدسـی پُـر اعـجـازش مـایـۀ اعــتـبـار عــیـسـی بـود حـرف هـایـش بــرادر قــرآن سخـنـش بـوی «اِنّـما» میداد در و دیـــــوار خـــانـــۀ آقـــا وقف مرثـیههای عـاشوراست این حسیـنـیّهای ست که مـردم از حضورش ستاره میگیرند از سـر بـیکـسـی و بـییـاری در و دیـوار خـانه یـارش شـد آی مـــــردم! دویــــدنِ آقــــــا از نفسهای خستهاش پیداست خوب شد شب شد و تو را بردند دور تـا دور شهـر گـردانـدنـد گریه کردی و زیر لب گـفـتی این تو و ریسمان و این سر من
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ امام جعفر صادق علیهالسلام
خلق و خـویت پـیـمـبری بوده قـلـمـت کـار حــیــدری کـرده مـرجــع و مـقــتـدای دنـیـایـی ای امــــام تــمـــام دورانهـــا ای کـه بـا هـر روایـت نـابـت مثل خـورشیـد میدرخـشیـدی عـلــمـا در مـنــاظــره بــا تـو همه انگـشت بر دهـان مانـدند بــا اشـــاره تــمــام مـــردم را در همان لحـظه بنده میکردی همچـو دریای رحـمـتی بودی که دل از هر کـویر میبـردی روضهخوان حسین بودی، ای بـانـی روضـههـای عــاشـورا هر کـجـا فـرصتـی مـهـیـا شد مـثـل ابـری بـه نـالـه افـتـادی هر زمان شیرخواره میدیدی یـاد طـفـل ربــاب مـیکــردی آخـرش هـم شـبـیـه عـاشــورا روضههای تو هم رقم خوردند هـر کـجـا رفــتـهای ولـی آقــا معـجری از سری کـشیده نشد من بـمـیـرم بـرای مـظـلـومـی که سر از پیکـرش جدا کردند من بـمـیـرم بـرای جـسمی که تـه گـودال زیـر و رو کـردنـد
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
از حـدیث لـوح میآید مـقـامات اینچـنین که ندارد هیچ کس جزتو کرامات اینچنین تا ابـد مـرئـوس مائـیم و ریـاست با شما
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
شش دانگ دل از روز ازل خورده به نامت شش جرعه خدا ریخته می داخل جامت تاریخ شده از نفـست پُر که به این شکل امروز رسیـده است به ما عـطر امـامت تو معـدن عـلـمی و عجـب نیست بگویم عــلامـــۀ دهــرنــد غــلامــان غــلامـت کهـنـه نـشده رنگ سخـنهای تو هـرگز شخصی نـرسیده ست به فحـوای کلامت از فـایــده عـمـق کــلام تـو هـمـیـن بـس صد شیخ مفـیـد است سر درس هـشامت شمـشـیـر تو آن روز قـلـم بـود ازین رو آمـیـخـتـه با جـوهـر عـلم اصـل قـیـامت قـربـان غـلامت که اگـر رفـت بـه آتـش از بـیـن تـنـور آمـده بـیـرون به سـلامت شیرینی عمر تو در آتش به گمان سوخت دنـیـا شـده ایـنـطـور اگـر تـلـخ به کامت مـانـنـد حـسـین بـن عـلـی داخـل گـودال لب تـشنـگـی و درد شده حُـسن خـتـامت
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
بُـردنـد بـرای هـمـه دنـیـا خـبـرش را غمنامهای از سرخی چشمان ترش را حتی رمقی نیست به دستان ضعـیفش آتـش زده زهـری همۀ بال و پرش را هم سن زیادش سبب خـستگـیاش شد هم شعـله زده زهـر تـمام جگـرش را اطفـال و عـیالـش هـمگی دل نگرانـند سـوزانـده زآهـش همۀ دورو برش را آنشب که پی مرکب دشمن به زمین خورد آنشب که شکـستـند گـمانم کـمرش را بیحـرمتی و بیادبـی شد به مقـامـش بـدجـور شکـستـند دل شعـله ورش را آنـقـدر تـنـش آب شـده گـوشـۀ بـسـتـر دیـدنـد هـمه حال بـد محـتـضرش را عمریست برای دل خود روضه گرفته پُرکرده غـم کوچه فضای سحرش را سخت است برایش که فراموش نماید آن مـادر و آن نالۀ در پـشت درش را
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
الـســلام ای صــادق آل عــبـا الـسـلام ای زادۀ خـیــرالـنـسـا الـسـلام ای عـالـم عـلـم نـبــی السلام ای دستـگـیـر هــر گـدا عالم از نور وجودت روشن است ای شـکـوه آیـههـای هــل اتـی این احادیثی که از تو میرسد بهترین مشکـل گـشای کار ما خون دل خوردی تو در دوران خود سخت شد کار تو با منصورها خانهات بیت الحسین شهر بود روضـه دار دائـم خــون خــدا خانهات آتش گرفت و سوختی سوختی با خـیـمههـای کـربـلا بارهـا بـا دست بـستـه بـردنت گریه میکردی به حال مرتضی کشتنت اما خدا را شکر که… اهل بیت تو ندیـد این قصه را آه از داغ حسین و خـواهـرش آه از شـمـر و سـنـان بـیحـیـا خواهرش میگفت با سوز دلش اُف بـر ایـن کـوفـیـان بـیوفــا مادرش بر سر زنان بالای سر آن سری که قطع کردند از قفا
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ امام جعفر صادق علیهالسلام
کسی که حکم ولا از خود پیمبر داشت دلی شبـیـه بهشت خـدا معـطـر داشت کسی که نور نگاهش زلال باران بود میان قاب دوچشمش همیشه کوثر داشت کسیکه نیمۀ شب حرمتش شکسته شد و دلی شکسته و چشمی زغصهها تر داشت سه بار دشمن او قصد جان او را کرد ولی ز ترس پیمبر از او نظر بر داشت زمان سـوخـتـن خـانـهاش گـمان دارم نفس نفس روی لبها نوای مادر داشت دل خودش به کنار حرم سرایش سوخت ز داغ اینکه در آن خانه چند دختر داشت در آن کشاکش و در بین آن همه آتش دلی به یاد غم کربلا چه مضطر داشت به یـاد ساعت آخـر مـیان قـربـان گـاه که شمر آمد و قصد بریدن سر داشت و باز پیـش دو چـشمان او مجـسم شد کسی که نیت حمله به سمت معجرداشت
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ امام جعفر صادق علیهالسلام
منـبر شرف گرفت ز نـام مطهـرت صدهـا ابـوبـصیر گـدایـنـد بر درت هرکس نـشست چند دقـیقـه برابرت عیسی شدست از نفس ذره پرورت بالـم شکـسته حـال مرا روبـراه کن یا سیدی به خاک رهت هم نگاه کن ای منـشـاء نزول عـطای خـدای ما با تو گرفـت رنگ اجابت دعای ما خالیست در بقیع غریب تو جای ما هـستند زیـر دین شما حـوزههای ما خورشید علم حضرتتان را افول نیست جز تو کسی معلم فقه و اصول نیست اذنی بده که شیعـه محـزونـتان شوم عقلی بده که عاشق مجـنونتان شوم چشمی بده که زمزم و جیحونتان شوم یا ایها العـزیز که هارونـتـان1 شوم من را زلطف وارد هُـرم تـنور کن این رو سیاه را ز کرم غرق نور کن خـالی نرفـت دست گـدا از مقـابـلت بسته نشد بروی کسی درب منزلت ایـوب دست بـوس شـکـیـبایی دلـت هستند شیـعـیـان تو از فاضل گـلـت مـا زیـر دین جـعـفـر آل مـحـمـدیـم شاهـیم چون که نوکـر آل محـمـدیـم گنبد طلا و صحن تو در قلب شیعههاست در قلب ما حریم شما عین کربلاست هرلحظه اشک و سینه زنی روضهای بپاست گلدسته و ضریح تو چون مشهد الرضاست زائر که نیست دور و بر قبر خلوتت جز مادرت که آمده امشب زیارتت دشمن حریم خانهات آخر شکست آه پیش نگـاه خلق تو را دست بست آه یاد مدیـنه بر دل زارت نـشـست آه، در بین کوچه بند دلت را گسست آه یاد دمی که مـادر سادات را زدند.. یاس شکسته را وسط کوچهها زدند دنبال مرکـبی و تـوانی نمانده است پای پـیـاده قـوت جانی نـمانده است راهی برای اینکه بمانی نمانده است تاب و توان که روضه بخوانی نمانده است لبریز درد بودی و حالت خراب بود قلبت به یاد زینب و بزم شراب بود یـاد دمی که دور حـرم ازدحـام شد آل رســـول وارد بـازار شــام شــد اخت الحـسیـن وارد بـزم حـرام شد بالـش شکـسته از اثر سنگ بام شد داغی عجیب را به دل آسمان زدند پیش نگاه او به لبی خـیـزران زدند
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
دوّمین بار است در شهر نبی، در سوخته خانۀ اَمنی به دست یک ستمگـر سوخته کمتر از خون گریه کردن حقّ این مرثیّه نیست آسـتــان صــادق آل پــیـمـبـر سـوخــتـه ارثِ زهـراییِ این آقاست که کـاشانهاش بین شهر مادری چون بیت مادر سوخته او نـمیسوزد میان شـعـلـهها و مـانـدهام با جسارت، عـدّهای گفـتـند کوثر سوخته آتشی که از در و دیوار بالا رفـته است بیگمان بر غـربت اولاد حـیدر سوخـته هم بلاهایی که مادر دیده پیرش کرده است هم دلش بهرِ بنی الزّهـرا مکـرّر سوخته شک ندارم هر زمانی آب دیـده، ساعتی گوشهای رفته به یاد حلق اصغر سوخته بسکه میپیچد به خود از سوزش زهر جفا پیکـرِ شیـخ الائـمّـه، پای تا سر سـوخـته چشمهای اهلبیتش کاسۀ اشک ست و خون بیشتر از هر کسی موسی بن جعفر سوخته سالـیانی پیش تر از قـومشان در کـربـلا خیمه و پیراهن و دامان و معجر سوخته
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ امام جعفر صادق علیهالسلام
دارم هــوای تـربـت شـیـخ الائــمّـه چـشمم به دست رحـمت شیخ الائمّه منّت خدایی را که ما را خلق کرده از خاک پای حـضرت شیخ الائـمّه اسلام ناب جعـفـری سرمایۀ ماست جـانـم فـدای نـهـضت شـیـخ الائـمّه شاگردهای مکـتبش روزی گرفـتند از بحث و علم و حکمت شیخ الائمه هرکس نمازش را سبک دارد بداند بیبهره است از رحمت شیخ الائمّه کونوا لنا زینا… ولی ای وای بر من یک عمر گـشتم زحـمت شیخ الائمّه با اینکه سربارش شدم دیدم کریم است آقــا شـدم بـا عـــزّت شـیـخ الائـمّـه میچسبد آخر یک جهادی در مدینه خـادم شـدن بـا دعـوت شیخ الائـمّه یک روز«دسته»میبرم در کوچههایش تـحـت لـوای «هـیـئت شیـخ الائـمّه» وقتش رسیده باز هم روضه بخوانم از دردهـا و غـربـت شـیـخ الائـمّـه دیروز حیدر دست بسته، بیعمامه، امـروز آمــد نــوبـت شـیـخ الائـمّـه پای برهنه پشت مرکب ها دویدن… …بُرده توان و طاقـت شیخ الائـمّه بر مو سفیدان ناسزا گفتن روا نیست کـردنـد هـتک حـرمـت شیخ الائـمّه صاحب عزای روضههای کربلا بود در روضه خم شد قامت شیخ الائمّه شکـر خـدا که دخـترش اینجا ندیـده در بین مـقـتـل غـارت شیـخ الائـمّه شکر خـدا که اهل بیتـش را نبردند بـازی نـشد با غـیـرت شیـخ الائـمّه
: امتیاز
|
شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
یکباره ریخت باده و ساغر شکسته شد شیخ الائمه حـرمتـش آخـر شکـسته شد آتـش گـرفـت بـار دگـر خــانــۀ عــلــی شاید به ضربـۀ لـگـدی در شکـسته شد ای کـاش می گذاشت که عمامه سر کند خـیـرالعـبـاد بین همه سـر شـکـسته شد باید قسم مگر بخورد؟! صادق است او در مجلسی که قیمت گوهر شکسته شد یک پیر مرد، پای پیاده، به روی خاک قدی خـمیده داشت که دیگر شکسته شد سیـلی به خـانـوادۀ او خورد؟ نه نخورد اصلا سر کسی سر معـبر شکسته شد؟ پای پـیـاده در پس مرکـب دوید و گفت عـمـه رقـیـه ام چـقـدر پـر شکـستـه شد در کربلا به نالۀ محزون سه ساله گفت: سقا که رفت حـرمتم از سر شکسته شد بابا نـگـاه کن که چـنـان زجـر زد مـرا دندان من شبـیه تو دلـبـر شکـستـه شد"
: امتیاز
|
شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
کاش خاموش کُنَد اشک، مُصلایش را کـاش گـیـرند کـمی زیـرِ بغـلهـایش را او خودش خواسته تا روضۀ مادر گیرد جُـرأتِ خـویش نـبـیـنـید مُـدارایـش را او علی هست به کوچه نکشیدش اینبار زنـده کـردید دوباره غـمِ غـمهـایش را قنفذ از راه از آن لحظه كه آمد می زد می زند تا شکـند بـازویِ زهـرایش را دست بگذاشت به زانو نفـسش تند شده عمۀ کوچک خود دید و نفس هایش را خیزران بود و سَر و طشتِ طلا و مشروب کـاش می شد که نبـیـنـد لبِ بابایـش را
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
کــاش مـیشــد بگـذارنــد مُهیـا گــردد شبِ او صبـح به محـرابِ مصلا گردد شبِ او صبح نشد، نیمه شب او را بردند تا که با زخمِ زبان آن شبش احیا گردد درِ آتـش زده کــم بــود بیـاُفتـد رویَــش بـاز کـم بود که میخی به تَنی جا گردد پیشِ طفلان پِیِ مَرکب پدر پیری رفت تـا کـه این کوچـه پُر از نـالۀ بابا گردد روضۀ غربتِ پـیـری کـه بـه زانو آمد بــه امیـدی کــه گُـلِ گُمشده پیدا گــردد پیــرمـردی بــه ســرِ نعشِ جوانش آمد شـاهــدِ کَــم شـدنـش وقـت تَقَـلا گــردد اِربــاً اِربــا بــدنی دیـد به دستش فهمید هــرچــه کردند نشـد تیغِ دگر جا گردد دشنه و تیغ و تبر دست به دست هم داد بــدنـی بــاز شــود مثــل معمــا گــردد دست و پا زد پسری تا پدری جان بدهد دست و پا زد پسری تا کمری تا گردد چشم را نیزه گرفته است اگر چشمی بود کـاش می شـد نظرش قـسمتِ بابا گردد
: امتیاز
|
ذکر سینه زنی شهادت امام صادق علیهالسلام
صـادق آل مصطـفی، رفـته از دنـیـا رخت عـزا شد بر تن مادرش زهرا ای آسمان خون گریه کن در غم صادق عـالـم شـد حـسـیـنـیـۀ مــاتـم صـادق واویلتا واویلتا؛ آه و واویلا؛ واویلتا واویلتا؛ آه و واویلا ********************************** زهــر جـفـا آتـش زده بــر دل مـولا خـنـدۀ سـتــم بـر لـب قــاتــل مـــولا آن آقـایـی کـه خـدایـی کـنـد دلهـا را احـادیـثـش کـربـلایـی کـنـد دلـهـا را واویلتا واویلتا؛ آه و واویلا؛ واویلتا واویلتا؛ آه و واویلا ********************************** به فاطمه نور دو عین حضرت صادق بانی روضۀ حسین حضرت صادق چون خانه اش آتش گرفت رئیس مذهب زنده شد در دل زارش روضۀ زینب واویلتا واویلتا؛ آه و واویلا؛ واویلتا واویلتا؛ آه و واویلا ********************************** خـیــمـه هـای آل عـبـا آتـش گـرفـتـه دامـان طـفـل بـی نـوا آتـش گـرفـتـه ما بین حـرم تا مـیـدان لالـه ها پرپر آن طرف تر در قتلگاه پیکری بی سر واویلتا واویلتا؛ آه و واویلا؛ واویلتا واویلتا؛ آه و واویلا
: امتیاز
|
ذکر سینه زنی شهادت امام صادق علیهالسلام
ای به رخسار تو نـور سرمد یوسف مرتـضی سبـط احـمـد مـــیـــوۀ قــلــب ام ابـــیــهـــا سـیّـدی جـعــفـر بـن مـحـمّــد ای عـلـم تـو خـدایـی ** ای مـعـنی آقـایـی ** روشـنـگـر دلـهـایـی آه یا اباعبدالله؛ آه یا اباعبدالله؛ آه یا اباعبدالله (۲) ****************************** آرزویـم بُـود یـابـن الــزهــرا که شوم در رَهَـت عـبد لایق در شب ظُلمَت و جهل و غفلت نور هر محـفـلی، قـالَ صادق ما اهل غفلت هستیم ** دل بر عطایت بستیم ** در راه تو بنشستیم آه یا اباعبدالله؛ آه یا اباعبدالله؛ آه یا اباعبدالله (۲) ****************************** غـصه دارِ غــمِ روی زهــرا آیـد از در گهـت بـوی زهـرا زهـر کینه به جانت اثـر کرد که شـدی زائـر کـوی زهــرا چون بیـت تو با آذر ** شد از جـفـا شعله ور ** شد زنده یاد مـادر آه یا اباعبدالله؛ آه یا اباعبدالله؛ آه یا اباعبدالله (۲) ****************************** مـروۀ عـشـق تـو قـبـر مـادر ای صفـایت صـفـای مـدیـنـه خـانـۀ تـو حــســیــنـۀ اشــک بـوده در کـوچـه های مـدیـنـه آه یـاد فرق اکـبـر ** آه یـاد حَـلـقِ اصغـر ** آه یـاد جـسـم بی سـر آه یا اباعبدالله؛ آه یا اباعبدالله؛ آه یا اباعبدالله (۲)
: امتیاز
|
ذکر سینه زنی شهادت امام صادق علیهالسلام
آی عاشقی که میزنی به یاد غربتم به سینه انشالله قسمتت بشه به زودی مکه ومدینه هـنوزم تو گـوش تاریخ سوز اشک و ناله هامه عـاشـقـا این رو بـدانـیـد مـادرم صاحب عـزامـه من غریبم من غریبم؛ من غریبم من غریبم (۲) **************************** همین یک نکته کافی معنی غربت و بدانی مزار من خـاکـیِّ و حتی نداره سایـبانی غـیـر مهـدی نیـمه شبها کس نمی گـیـره سـراغم مــدرک غــریــبـــیِّ من قـبر بی شمع و چـراغم من غریبم من غریبم؛ من غریبم من غریبم (۲) **************************** ولی همه اینها فدای اون غریبی که فدا شد تشنه لب فـدای اسلام و شریعت خدا شد پشت ابر فتنه رفت، اون مـاه غـم نـشـان گــودال نهـی از مـنـکـر نـمـوده غرق خون میان گودال واحـسیـنا واحـسیـنا؛ واحـسیـنا واحـسیـنا (۲) **************************** بین مقتل ناله ها کمتر بزن؛ شهید عریان پیش زینب دست و پا کمتر بزن؛ ذبیح عطشان بوسه ها زده به جسمت نیزه و شمشیر و خنجر فـاطـمـه گـویـد به نـالـه یا حـسین غـریب مـادر واحـسیـنا واحـسیـنا؛ واحـسیـنا واحـسیـنا (۲)
: امتیاز
|