![](images/menu/doubt_but.png)
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
-
سایت قرآنی تنـــــزیل
-
سایت مقام معظم رهبری
-
سایت آیت الله مکارم شیرازی
-
سایت آیت الله نوری همدانی
-
سایت آیت الله فاضل لنکرانی
-
سایت آیت الله سیستانی
![](images/menu/software_but.png)
![]() زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها قبل از وفات «شهادت»
این خانه گرچه بهرِ تو شاها محقّر است لطفی کن و بیا که دمِ مرگِ خواهر است لبخند چیست؟ کرده فـراموش ذهـنِ من از پنج سالگی فقط این چشمها تر است اشکـم تـمام گشته و خـون گریه میکنم امشب همان دو کاسۀ خون خیره بر دَراست بعد از تو گـشته پیـرهـنت یـارِ خاطـرم پیراهـنی که با همه عـالـم بـرابـر است هرچند ظاهرش شده رنگین ز خونِ تو بر تار و پود و رگ رگِ آن اشک مادر است یـادم نـمـیرود ز تنـت سخـت شد جـدا یادم نمیرود که…! نگوئـیم بهتر است پیـراهـنی که بوی جـنان پیشِ او، نـسیم عطرِ تنِ حسین برآن مانده،محشر است گـفـتـم بـیـا ولـیـک دلـم شــور مـیزنـد تصویـر آخـرِ بـدنت پیـشِ منـظـر است ترسم دوبـاره بـاز شود چـشـمِ زخـمـها یادم نرفته جسمِ شریفی که بیسر است دارد، هـزار شکـر، دگـر بـستـه میشود چشمی که دید زیرِ گلوی تو خنجر است «فرشی» به غیر تو به کسی نیست زر خرید فریاد میزند که در این خانه نوکر است
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و وفات « شهادت» حضرت زینب سلام الله علیها
کیست زینب آسمان در مَحضَرَش اُفتاده است پیشِ او خورشید با خاکسترش اُفتاده است چـادرش را میتکـاند میتکاند کـوفه را کیست زینب کوفه یادِ حیدرش اُفتاده است میکَـنَـد از جا زمینِ شـام را با کـاخـهـا راهِ مولا باز هم بر خیـبَرَش اُفتاده است کیست زینب لحظههایی که علی در رزم بود ذوالفقار اینَک به دستِ دخترش اُفتاده است قبل از آنی که یزید از پیـشِ خانم پا شود دید یِکجا سقفِ ظلمش بر سرش اُفتاده است مرتضیٰ بر دستمالِ زرد خود میزد گِره یا که زینب دو گره بر معجرش اُفتاده است هرکجا میرفت چشمی سویِ او جرأت نکرد بر سـرِ او سـایـۀ آب آورش اُفـتاده است کـارِ او پیـغـمـبریِ از کـربلا تا شام بود بیرقِ عباس دوشِ خواهرش اُفتاده است یادِ ایـامی که شد سایـه بـرادر با سـرش ظهر در گرمایِ سوزان بسترش اُفتاده است داشت بر سینه لباسی را که مادر داده بود یـادِ مـادر، یـادِ روزِ آخـرش اُفـتاده است بادِ گرمی میوزید و بویِ سیبی میرسید دید از تَل آنطرف تَر پیکرش اُفتاده است وای دستِ حرمله گهوارهای پاشیده بود آه دستِ دشمنـش انگـشترش اُفـتاده است میشنـید از مَحـمِـلی لالایـیِ گـرمِ رُباب حق بده حتماً به یاد اصغرش اُفتاده است
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و وفات « شهادت» حضرت زینب سلام الله علیها
بس که با خود ماتم از کرب و بلا برداشته بوی غصه کوچههای شام را برداشته در حـقیـقـت چهـرۀ آئـیـنۀ کـرب و بلا با وفـور اشک های خود جلا برداشته کوچه و محراب و خون تشت را دیده، ولی چون عمود نیزه را دیده ست تا برداشته گویـیا بر چهـرۀ زینب زده آن بیحـیا خیزران را وقتی از تشت طلا برداشته طاقتش دیگر شبیه سالهای پیش نیست غصههای خویش را از هم جدا برداشته پهن کرده دور بستر گریۀ یک عمر را کوله باری را که از کرب و بلا برداشته تا همین اندازه میگویم که کوه اهل بیت چند وقتی میشود با خود عصا برداشته
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و وفات « شهادت» حضرت زینب سلام الله علیها
به مـدیـنـه خـبـرِ سوخـتـنـش را نبرید آه در سـایـه بـیـائـیـد تـنـش را نـبـریـد بگـذاریـد که راحت بدهـد جـان زینب هرچه کردند نـسوزد دَمِ آخـر که نشد یا کمی کم بشود گریۀ خواهـر که نشد بینَفس مانده و بالایِ سرش نیست کسی روبه قبله شده و دور و برش نیست کسی یادش اُفتاد خودش دید پرش را بُردند دیـر آمد سـرِ گـودال سـرش را بُـردند یک طرف داشت سنان باز زنان را میزد یک طرف حرمله هم پیر و جوان را میزد چه کند، مادری از طفل نشان میخواهد کودکِ بی رَمَـقی تکـۀ نـان میخواهد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها قبل از وفات
پس ازتوآب اگرخوردم ازاین چشمان ترخوردم گلی هستم که از هر شش جهت به خار برخوردم برای دلخـوشی دخـتران نیمه جانت بود دراین یکسال واندی لقمه نانی هم اگر خوردم چه کارى برمیآمد از برادر مُردهاى چون من فقط زانو بغل کردم، فقط خون جگر خوردم منی که سایهام را مردم کوچه نمیدیدند منی که شش برادر داشتم، حالا نظر خوردم به نان کوچه و خرمای مردم لب نزد زینب میان کوفه هر چه خوردم از دست پدرخوردم نمیدانم تو میبینی که جایی را نمیبینم؟ غروبی داشتم میرفتم از خانه به درخوردم شب شام غریبانت از این خیمه به آن خیمه برای هر یتیمی که سپر گشتم سپرخوردم دلیل تـازیـانـه خـوردن ما گـریـۀ ما بود ز طفلان بیشتر گریان شدم پس بیشتر خوردم من پرده نشین را محمل بیپردهاى دادند به هر جا که گذر کردم چقدر از رهگذر خوردم تو و پیراهن پـاره، من و این چادر پاره تو سنگ از صد نفر خوردى، من از صدها نفر خوردم ببین این روزها پیراهنم هم رنگ عوض کرده فقط گرما نخورده بودم آنهم آنقدر خوردم
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها قبل از شهادت
تا آخرین نفس که توانی در این تن است داغت امانتی است که همراه با من است رفـتـی و داغ دامن مـن را رهـا نـکـرد یاد تو در دل من و اشکم به دامن است چـون شـمـع ذرّه ذرّه دلـم آب شد ولـی در من هـنـوز شـعـلۀ امیـد روشن است جان میسپارم و دم آخر دلم خوش است دیدار تو مقـارن این جان سپـردن است یک سال و نیم خواهر تو مرد و زنده شد یک سال و نیم کار دلم غصه خوردن است سنگ از مصیـبت تو دلـش آب میشود دلهای دشمـنان تو از جـنس آهـن است مویی که شـانه بود به آن دست فـاطمه دیدم که غرق خون شده در چنگ دشمن است رفتی و بین این همه نـامـرد و بیحـیـا یک مرد هم نبود بگوید مزن زن است
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مرثیه حضرت زینب سلام الله علیها
کوکب دردانۀ عصمت نگینش زینب است آیۀ ایـاک نعـبد، نستعـیـنـش زینب است کم ندارد چیزی از مادر بزرگش پس بگو کربلا تا شام، اُمُّ المومنینش زینب است واقعا زن نیست این، پروردگار مردهاست انقلاب کربلا مرد آفـرینـش زینب است خیمههای کـربلا اُمُّ البـناتش زینب است کشتههای نیـنوا اُمُّ البنـیـنش زینب است فاطمه زینب حسن زینب پیمبر زینب است حیدر کرار لحـن آتـشیـنـش زینب است مستجـیر بیرق عـباس گرچه شد حسین پرچم صاحب لوا حبل المتینش زینب است آنکه بین ازدحـام چـشمهای خـیـره سر رو گرفت از دشمنان با آستینش زینب است گرچه در بزم عبـیدالله او پائـین نشست صبح محشر بانوی بالانشینش زینب است
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و وفات « شهادت» حضرت زینب سلام الله علیها
ما هـمه نـوکـر دربـار حسین و زینب نسل در نـسل بـدهکار حسین و زینب نام ما سیـنـه زن طایـفـهای بیهـمـتاست ما که هستـیم سیه پـوش عـزای زینب کـاش یک روز بـمیـریم به پای زینب وای از آن روز که شد بیکس و یاور زینب مانـد تنها وسـط آن هـمه لشکـر زینب غم او گفتنش حتی به اشاره سخت است ماجرای بدنی غرق ستاره سخت است روز و شب داشت ازین رسم زمانه گلهها دخـتـر فـاطـمـه شد همسفـر حرمـلهها وای از خون دل و اشک مدام و زینب وای از آن همه سنگ لب بام و زینب دم رفتن چه قدر غـم به دلش جا دارد قامتی خم شده چون حضرت زهرا دارد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها قبل از شهادت
ببین زمانه چه آورده است بر سر من نشسته گرد اسارت به روی پیکر من حسین و اکبر و عباس و قاسم و... شده بود تمام دشت پُـر از لالـههـای پـرپـر من ورق ورق شده بودی، نرفـته از یـادم چگـونه جـمع نمودم تو را بـرادر من تمام جان و دلـم سوخت بعد رفـتن تو چرا که سایهات افـتاده بود از سر من به روی تل، دم گودال، پیش طشت طلا همـیـشه قـبل تر از من رسید مـادر من نـبـود طاقـت شـرمـنــدگی بـیـشـتـری هزار شکر نگـفتی کجاست دخـتر من اگرچه بعد تو یکسال ونیم رفت، هنوز سری به نیـزه بلـند است در برابر من
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مرثیه حضرت زینب سلام الله علیها
کیست زینب هـمیشه بیهـمتا نــورِ مــســتـورِ عــالــمِ بــالا کیست زینب حسینِ پرده نشین کیست زینب حسن به زیرِ کسا کیست زینب کسی چه میداند؟ غــیـر آن پـنـج آفـتـاب هُــدی ذوالـفـقـار عـلـی مـیـان نـیـام اوجِ نهـج البـلاغـهای شـیـوا کیست زینب فـراتر از مـریم روشنی بخشِ هـاجر و حـوّا کیست زینب حجابِ جلوۀ غیب صبر اعـظم، صلابت عـظـما قـلـمـم بـشکـنـد چه میگـویـم من و اوصافِ زینب کـبری؟ من چه گویم که گفت اربـابـم حـضرت عشق، التماس دعـا السـلام ای شـکـوه نـام حسین دومین فـاطـمـه، تـمـامِ حسین
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() وفات « شهادت» حضرت زینب سلام الله علیها
بازهم روضۀ زینب همه جا ریخت بهم حال و روز همۀ اهل سما ریخت بهم باز هم پیرهنی را به سر و روش کشید آسمان تیره شد و حال هوا ریخت بهم زیر خورشید نشسته به خودش میگوید به چه جرمی همۀ عزّت ما ریخت بهم؟ اشک هایش چقدر حالت مادر دارد… آه، از بیکسیاش کرب و بلا ریخت بهم لحظۀ آخر عمرش دل او بیتاب است کهـنه پـیراهـنی از آل عـبـا ریخت بهم میرود تا به برادر برسد اما حیف… گریههـایش همۀ مرثـیه را ریخت بهم یاد آن لحـظۀ بـیطاقـتـی گـودال است نیزه آمد که تن خـون خـدا ریخت بهم
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و وفات « شهادت» حضرت زینب سلام الله علیها
لحظهها لحظههای آخـر بود آخرین نالههای خواهـر بود چـقـدر سیـنهاش مـکـدّر بود پلک هایش کمی تکان دارد رعشهای بیـن بـازوان دارد تا عـلی اکـبـرش اذان ندهـد تا که قاسم رُخی نشان ندهد زیـرِ ایـن آفـتـاب میسـوزد تنـش از الـتهـاب میسـوزد میزند شعله مرثـیه خوانـیش زنـده ماندن شده پشیـمانـیش سه بـرادر گرفته هر سو را و عـلـی هم گرفـته بـازو را ناگهـان یک سپـاه خـنـدیـدند بـر زنـی بـیپـنـاه خـنـدیـدند آن همه ازدحـام یادش هست جمع کوفی و شام یادش هست یک طرف دختری که رفت از حال یک طرف تلِ خاکی و گودال جانِ او تا زِ صدر زین اُفتاد خیمهای شعله ور زمین اُفتاد یک نـفـر گـوئـیا سـر آورده زیر یک شـال خنجـر آورده
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() رباعیات مدح و ولادت امیرالمومنین علیهالسلام
نازد به خودش خدا که حـیـدر دارد دریــای فــضـائـلـی مـطــهّــر دارد هـمـتـای عــلـی نـخـواهـد آمـد والله صد بـار اگـر کـعـبـه تـرک بردارد ********************** سر چشمۀ عشق با عـلی آمده است گل کرده بهشت تا عـلـی آمده است شد کـعـبه حـرمـخـانـۀ میـلاد عـلی کز کعـبه صدای یا عـلی آمده است ********************** از « عین » علی عـیـون ما بیـنا شد وز « لام » عـلـی لسان ما گـویا شد در « یای » علی نـور خـدا را دیدیم زان نـور مـحـمـد و عـلـی پـیـدا شد ********************** دل هر چه نظر به وسعت عالم تافت جز نـور تو در عرصۀ آفاق نـیافت هـنگـام نـهـادن قـدم بـر سـر خـاک دیوار حرم به احـتـرام تو شکـافـت ********************** ناگهان یک صبح زیبا آسمان گل کرده بود خاک تا هفت آسمان، بغض تغزل کرده بود حتم دارم در شب میلادت، ای غوغاترین! حضرت حق نیز در کارش تأمل کرده بود ********************** چـون نـامـۀ اعـمـال مرا پـیـچـیـدند بردند و به میـزان عـمل سنجـیـدنـد بیـش از همه کس گـناه ما بود ولی ما را به مـحـبـت عـلـی بخـشـیـدنـد ********************** برخـیـز که قـدسـیـان جوابت بدهند وز کـوثـر مـعـرفت جوابت بدهـنـد چون ماه رجب باشد و اعـیاد عـلی این روز دعـای مستـجـابت بدهـنـد ********************** من از ازل به مهر علی خو گرفتهام درس خـداشنـاسی و نیـرو گرفـتهام از مـرشد طریـقـت خود شاه لافـتی خوی محـبـت از کـرم او گـرفـتهام ********************** از کـعـبـۀ حـق بـانگ جـلـی میآید آوای خــوش لــم یــزلــی مــیآیـــد بشنو که سروش وحی حق میگوید آغـــوش گـشـایـیـد عــلـی مــیآیــد ********************** ذکرمن، تسبیح من، ورد زبان من علی است جان من، جانان من، روح و روان من علیست تا علی دارم ندارم کار با غیر علی شکرلله حاصل عمرگران من علیست ********************** گفتم ز چه کعبه را به عالم شرف است وان خانه مطاف اهل دل صف به صف است گفتا که گهر مایۀ ارج صدف است این عاصمه زادگاه میر نجف است ********************** هر کس که شود داخل حصن حیدر ایـمـن بُـوَد از عـذاب روز محـشـر جز مـهـر عـلـی و آل چـیـزی نـبود سرمـایـۀ طـوبـا و بهـشت و کـوثـر ********************** با آمـدنت عـشـق و صفا معـنی شد گـلـزار جهـان ز مـقـدمت زیـبـا شد ********************** تـا حُـبّ عــلـی و آل او یـافـتــهایــم کام دل خـویش مـو به مـو یـافـتهایم وز دوستی عـلی و اولاد علی است در هر دو جهان گر آبـرو یـافـتهایم ********************** آن شب که چراغ کعبه انوار تو بود جبـریل امین محـرم اسـرار تو بود ********************** تاراج دل به تیغ دو ابروی دلبر است مستی قلب عاشقم از جام کوثر است بر سر در بهشت خدا حک شده چنین بختش بلند هر که گرفتار حیدر است ********************** با شـوکـت بی نـظـیـرش آمد از راه می آید از آسـمان و در دستـش مـاه ********************** مـیـدان بـلاغـت است دیـوان عـلـی کس چون بنهـد قـدم به میدان عـلی هر نکته که بوی عشق میآید از آن یـا زان محـمـد است یـا زان عـلـی ********************** آنسان که به جز خدای معبودی نیست مانند عـلی به کعـبه مـولودی نیست ********************** بر مولد کعبه از دل و جان صلوات تـقـدیـم به ارواح شهـیدان صلوات مـیـلاد امـیـر مـؤمـنـان آمـده اسـت بفرست بر آن گوهـر تابان صلوات ********************** يا علی ذاتت ثـبوت قـل هـو الله احد نام تو نـقـش نگـيـن امرِ اَلله الصّمـد لم يلِد از مادر گيتی و لم يولَد چو تو در جهان بعد از نبی، مِثلت لهُ كُفواً احد ********************** حـقّـا كه حـقـيـقـتـاً عـلـی حـق باشد حق است علی ز حق كه بر حق باشد ديـديـم خـطـی بـه دفـتـر لـم يـزلـی حق با عـلی و عـلی مع الحـق باشد ********************** هر دل كه شكست ره به جايی دارد هـر اهـل دلـی قــبـلـه نـمـايـی دارد با آنـكـه بُـوَد قـبـلـۀ ما كـعـبـه ولـی ايـوان نجـف عَـجـب صفـايـی دارد ********************** اين گفت: بزرگ و نامدار است علی آن گفت كه مرد روزگار است علی امّا به حقيقـت او نه آنست و نه اين آئـيـنـۀ ذات كـردگـار اسـت عــلــی ********************** روز ايجاد كه حق خلقت دنيا میكرد در پسِ پرده، علی بود تماشا میكرد بـلكـه از آيـنـۀ كُـنـتُ نـبـيّاً چو نـبی سِير در آب و گِل آدم و حوّا میكرد ********************** بر مخزن غيب، باب مفتوح، عليست گيتی همه كِشتی و در او نوح، عليست آن روح كه مبـدأ حـيـات همه است در قالب آفرينش، آن روح، عليست ********************** گـفتم كه عـلـی، گـفت بگـو سِـرُّ الله گـفتم كه عـلی، گـفت بگو عـيـن الله گفتم كه به وصفش چه بگـويم گفـتا لا حــــول و لا قــــوة إلّا بـــالــلــه ********************** فـرمــود رسـول قــادر لــم يــزلــی در شأن وصيّ خويش با صوت جلی افـضل بُـوَد از طاعـت كلّ ثـقـلـيـن يك ضربت روز خندق از دست علی
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت امیرالمومنین علیهالسلام
با آمـدنت عـشـق و صفا معـنی شد گـلـزار جهـان ز مـقـدمت زیـبـا شد ********************** آن شب که چراغ کعبه انوار تو بود جبـریل امین محـرم اسـرار تو بود ********************** قرآن به جز از وصف علی آیه ندارد ایمان به جز از حُبِّ علی پایه ندارد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت امیرالمومنین علیهالسلام
کـعـبـه آن قـبلـگـه اهـل نـیاز مـأمن امن و حـریـم اعـجـاز خـبری بود به زیبـایی وحی که شود نازلِ بر میـر حجاز
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مناجات با امیرالمومنین علیهالسلام
روز اول بسته کار عـاشـقی را با خـدا آنکه پـای نخـلهای کـوفه رفـته تا خـدا همنشین یونس و همراه موسی بین طور کشتی نوح نـبـی را بوده حـیـدر نـاخـدا مستطیعم! میشوم حاجی شب های نجف اژدها رام است تا او میشود منبر نشین مسجد کوفه رکاب و منـبر مـولا نگـین مادرم از کودکی داده به من یک یادگار قل هوالله احد همچون خدا یکتا علیست فوق ایدیهم کلام حق هـی العلیا علیست میرود سمت خطر با مرگ بازی میکند بند انگشتش به موجودات نعمت میدهد وصلۀ دشداشهاش بر خاک زینت میدهد منبر مسجد نـمک گـیر زبـانش میشود
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت امیرالمومنین علیهالسلام
به لطف خـدا سائـل این درم هـوای نـجـف آمـده در سـرم تو ای سـاقـی بـا محـبّـت بـیا بـده قـطرهای از مِیِ کـوثـرم منم آن زمین خورده روزگار به عشق تو دادند بـال و پرم اگـر که شوم عـاشق غیر تو کند عـاق مـولا، مـرا مـادرم پـدر مـادر و جـان نـا قـابـلـم فـدای تو ای خـانـه زاد حـرم علی یا علی یا علی بوده است منـاجـات شبـهـای پیـغـمـبرم تــویـی مـعـنـی اسـم اعـظـم عـلی محـبّ تـو خـوبـانِ عــالـم عــلــی تو بودی زمانی که دنیا نبود نـشـانـی ز آدم وَ حـوّا نـبـود تو مولـود کعـبه نـبـودی اگر مقامش که این قدر، بالا نبود و حـسّی به نـام محـبّت نبود اگر که مُحبِّ تو زهـرا نبود مسلمان نبود و مسلمان نمرد کسی که دلـش با تو آقـا نبود خـدا این زبـان را نمیآفـرید اگر یا عـلـی ذکر لب ها نبود تو ساقی کوثر نبودی، بهشت چـنـین باب میـل دل ما نبـود غـلامـیِّ تـو سـرنـوشت مـن است تو هر جا که باشی بهشت من است تو مـاه شـب تـار پیـغـمـبری تو آگـه ز اسـرار پیـغـمـبری خدیجه است همراه و هم سنگرت تو آن اولیـن یـار پیـغـمـبری تو السابـقـونی، تو سر حلـقـۀ تـمـامیِ انـصــارِ پیـغـمـبری به کوری چـشم فلان و فلان همیشه تو غمخوار پیغمبری حریـف محـمد نـگـردد کسی اگر تو عـلـمـدار پیـغـمـبری نـدیـده زمـانـه شـکـسـتـت عـــلـی بُـوَد قـهـرمـانی به دسـتـت عـلــی تو والایی و صاحب پرچمی ولیـعـهـد پـیـغـمـبـر اکــرمی تویی اولین قـاری مـومـنـون تو بالاتـر از درک هر آدمی ز اسمت همه معجزه دیدهاند تو ذکر لب هـر مسیحـا دمی تویی چـارۀ کـل بـیچـارگـان به درد بــدون دوا مـرهـمـی چه سری است پنهان به خاک نجف رَوَد از دل زائرت هر غمی درِ خـانـۀ تو هـمـه راحـتـنـد تو خاکی ترین شاه این عالمی تـو بـر قـاتـلـت هـم وفـا میکـنـی به هر کـس که آمد عـطا میکـنی تو ایمان، تو قبله، تو قرآن من تو سبحانَ سبحانَ سبحانِ من تو صاحب، تو سرور، تو آقای من تو دلبر، تو مولا، تو سلطان من تو مشکل گشا، مهربان، با وفا تو مرهم، تو چاره، تو درمان من الـهـی نـگـردد جـدا یا عـلـی ز دامـان لطف تو دستان من چه کردند پیغمبران با همین علی جان علی جان علی جان من مرا زاده مادر که روزی شود فـدای سر قـنـبـرت جـان من مـنـم سـخـت، محـتـاج احـسان تو غـــلامــم غــلام غــلامـــان تـــو جهان بـندۀ مصطـفی و عـلی نمک گیر خیر النـساء و علی بهشت است جایی که اهلش شوند همه سر به راه خـدا و عـلی شنیدم که بود از ازل ارتباط مـیــان هـمـه انـبـیـا و عـلـی امان از کسانی که سر در گمند مـیـان مـعــاویـههـا و عــلـی الهـی بگـیریم، ما رنگ و بو ز مــردان بـیادعــا و عـلـی عـلـی بـنـدۀ مـال دنـیـا نـبـود حـقـوق نجـومی کجا و عـلی عـلـی ظـلـم در حـق مـلت نـکـرد به امـوال مـردم خـیـانـت نـکــرد عـلی با محبّت، عـلـی با وفـا علی سفره دار و خدای عطا علی خون دلهای بسیار خورد که اسـلام، حـالا شده دین ما اگر خسته از ظلم هر ظالمی علی را بزن مثل زهرا صدا به نام عـلی دل به دریا زدند تــمــام شــهــیــدان راه خــدا نوشته است تاریخ رأس حسین به جرم علی دوستی شد جدا چه بیکس شده مثل حیدر، حسین زند دست و پا، زیر خنجر، حسین
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت امیرالمومنین علیهالسلام
سپیده سرزده بود از کرانهها کم و بیش نشد به شعر کشم پای وصف حق را پیش نشسته، خسته، پریشان، کنار دفتر خویش زدم دو دست توسل به عقل دوراندیش "چـراغ مُـرده کجـا شـمع آفـتـاب کجا ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا " کرانههای افـق رنگ مهـربانی داشت زمینِ بیـت، تـمـنـای میـزبـانـی داشت خـدا برای بشر فـیض آسـمانی داشت ز ساق عرش، خبرهای آنچنانی داشت صدای هـلهـله از بـطن عـرش میآمد عزیـزِ عـرش، به دیـدار فـرش میآمد بـبـین که لـرزه بر انـدام کعـبـه افـتاده دعای فـاطمه بر سنگِ کعبه جان داده شکـسـته رکـن و به حـال قـیـام آمـاده و بیت، غـرق تـمـاشای سـاقـی و بـاده به جای جای حرم، نقش تو نشانۀ توست "کرم نما و فرودآ که خانه خانۀ توست" دخـیـل بسته حجـر در کـنار دیـوارش به انـتظار نـشـسته به شـوق دیـدارش نهاده گوش به دیوار و مست گفتارش علیست گرم سخن، یا که حیِّ دادارش؟ سه روز کعبه به دور سرش طواف کند به برتری عـلـی از خود اعـتراف کند دوباره کعبه ترک خورد و خانه غوغا شد سه روز بعد حـرم گـرم در تماشا شد زمینِ تـب زده آن دم شبـیـه دریـا شـد که روی مـادر شـیـر خـدا هـویـدا شـد خـبـرتـرین خـبـرِ روزگـار آمد و بس بـرای عـالـمـیـان افـتـخـار آمـد و بس
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت امیرالمومنین علیهالسلام
جای دارد که به یُمنِ قـدمش در کعبه جایِ این پارچه و خِشت شَوَد زر کعبه اولین خِشت مسلمانیِ ما را بِگـذاشت اولین بار که پا زد به زمین در کعبه دامنِ کعبه به عزیٰ و هُبَل ننگین بود بت شکـن آمد و گـردیـد مطهّـر کعبه کعبه آنروز دعا کرد که: نَوِّر وجهی! ز جـمـال عـلـوی گشت مـنـوّر کعـبه جـای دارد بـنـویـسنـد مـورخ هـا هـم از سـرِ ذوق درآورد دو تا پر کعـبـه فـاطـمه بنت اسـد بود و اسد هم آورد که ترک خورده از این هیبت حیدر کعبه به خداوندِ همین کعبه قسم کارِ علیست سجده کردند اگر خـلقِ خـدا بر کعـبه
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت امیرالمومنین علیهالسلام
ذرّه ذرّه همه دنـیا به جـنـون آمده بود روح از پیکـرۀ کعـبـه برون آمده بود روشنا ریخت به افلاک حلولش آن روز کعبه برخاست به اجلال نزولش آن روز عشق او بر دل سنگیِ حرم غالب شد قـبـله مـایـل به عـلـی بن ابی طالب شد از دل خانه علی رفت و حرم با او رفت کعبه در بدرقهاش چند قدم با او رفت قفس کعبه شکسته است دم پرواز است برو از کعبه که آغوش محمد باز است آیـنــه هـسـتـی و با آیـنـه بـایـد بـاشـی خـانـه زادِ پـســر آمــنـه بــایـد بــاشـی همۀ غـائـلـهها گـشت فـرامـوشِ نـبـی کودکیهای علی پُر شد از آغوش نبی مستی اهل سماوات دوچندان شده است عطر گیسوی علی خورده به تن پوش نبی تا بچـیند رطب تـازهای از باغ بهشت رفته دردانه کعـبـه به سـر دوش نـبی که نبی بوده فقط این همه سرمست علی که علی بوده فقط آن همه مدهوش نبی چـشم در چـشم عـلـی، آیـنـه در آیـیـنه حرف ها میزند اینک لب خاموش نبی دور از من مشو ای محو تماشای تو من نگران میشوم از دور شدنهای تو من مینـشیـنـم به تـمـاشـای تو تنهـا، آری هر زمان خـستهام از مـردم دنیا، آری بر مکـافات زمین با تو دلـم غالب شد هـمـۀ دهـر اگر شعـب ابی طـالـب شد خـوب شد آمدی ای معـنی بیهـمتایی بیتو هر آیـنه میمُـردم از این تنهایی دین اسلام در آن روز که بازار نداشت یوسـفی بود ولی هیچ خـریدار نداشت اول آنکس که خریدار شدش حیدر بود باعث گرمی بـازار شدش حـیـدر بود وحی میبارد و من دوختهام دیده به تو تو به اسلام؟ نه! اسـلام گرایـیده به تو در زمین دلخوش از اینم که تویی همسفرم از رسـولان دگر با تو اولوالعـزم ترم میرود قـصه ما سوی سرانجـام آرام دفـتر قـصه ورق میخـورد آرام آرام
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و ولادت امیرالمومنین علیهالسلام
کعـبـه امشب در تـو مـرآت هـوالله آمـده آفــتـاب طـلـعـت مـعــبـود بـا مــاه آمـده با تمام رکنهـایت ذکـر یـا حـیـدر بـگـو صبح امیـدت در آغـوش سحـرگـاه آمده خشت خشت کعبه را آید به گوش این زمزمه الله الله ای حـرم امـشب تـمـاشـایی شدی بود قدرت گم ولی امشب شناسایی شدی نور زهرا ریخته از عرش اعلا بر سرت پای تا سر غرق در انوار زهرایی شدی فـاطــمـه، روشنـگـر اهـل یـقـیـن آوردهای ای حرم! مرآت ربالعالمین است این پسر جان احمد، روح قرآن، رکن دین است این پسر دیده روشن ای حَجَر ای حِجر ای رکن ای مقام میرود امشب به بام آسمان نور از حرم با گل لبخند روید جای گل، حور از حرم کعبه میگوید که دور کعبه را خلوت کنید سنگهای مشعر امشب ذکرشان یا حیدر است هم صفا هم مروه امشب سعیشان با حیدر است خالـق دادار خـلـوت کرده امشب با عـلـی کعبه سینه چاک کن تا حیدر آید از حرم جان ختمالـمرسلین با مـادر آید از حـرم اهـل مکـه وجـه ربالعـالـمـین را بنگـرید عـیـسی مـریـم بیا جان پـیـمـبر را ببـین چشم شو سر تا قدم روح مصوّر را ببین میسزد امشب به کعبه ناز بر مـریـم کنی یـا مـحـمّـد یا محـمّـد جـان جـانـت آمـده ای سـراپـا روح، مـیــلاد روانـت آمــده اذن ده تا از دهـان گوهـر فـشانـد در برت ای سراپا عضو عضوت آیت محکم علی مـهـر تـو آب حـیـات عـالـم و آدم عـلـی پـیـشتـر از صبـح خلقـت با محـمّـد زیستی گر نـمیدیدم که پیشانی نهادی بر زمین فاش میگـفـتم خـدایـی یا امیـرالمـؤمنین هرکه هستم هرچه هستم، مهر تو دین من است دین همین است و همین است و همین است و همین نیت و تکـبیـر و تـسبـیح و قـیـام من تویی جـانـشـیـن هـر دو دنـیــایـی رسـولالله را چه شوی خانهنشین، چه برکشی تیغ از نیام چه بری نان یتیمان، چه به کفگیری زمام ذکر آدم، ذکر خاتـم، ذکر عـالم، نام توست
: امتیاز
|