![](images/menu/doubt_but.png)
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
-
سایت قرآنی تنـــــزیل
-
سایت مقام معظم رهبری
-
سایت آیت الله مکارم شیرازی
-
سایت آیت الله نوری همدانی
-
سایت آیت الله فاضل لنکرانی
-
سایت آیت الله سیستانی
![](images/menu/software_but.png)
![]() شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
برخواست دگر جمع کند بستر خود را میخواست که خوشحال کند همسر خود را امروز خودش پای تنور آمد و نان پخت تا سیـر کـند فـاطـمه نـان آور خود را این معجر خاکی دگر اندازۀ او نیست داده است به آتش کمی از معجر خود را رفـتن پـسـرها وسـط کـوچـه نـشـستن سخت است بـبـینن غـم مـادر خود را حـالا که نـشد بـاز کـند پـوشیـه اش را ای کاش کمی ناز کـند دخـتر خود را چون محرم راز عـلی و هـمدم او بود در سیـنه نگـه داشت دَم آخـر خود را روح عـلی و فـاطمه در پیکـر هم بود پس برد عـلی دفـن کند پیکـر خود را
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مصائب هجوم به بیت مولا و جسارت به حضرت زهرا سلام الله علیها
ای روزگار چند صباحـی به کام باش بر زخـم ما به جـای نمک الـتیام باش جـمـعـیـتی رسـید ز دارالـنّـفـاق شهـر روح الامـیـن مراقـب دارالسّـلام باش فـریاد بـی طهـارت نامحـترم خـمـوش پشت در است طـاهـره با احترام باش این هـیـزم از کدام جهـنم رسیده است ای در مسـوز مثـل دلـم، با دوام باش اینجا "خلیله" در وسط شعله مانده است یا نـار بهر فـاطمه "بـرداً سلام" باش ای آهـنی که کورۀ هـیـزم چـشیـده ای دور از مـحـل بوسـۀ خـیـرالانـام باش حـالا که داسـتـان فـدک نـاتـمـام مـانـد ای شعر پس تو هم غزلی ناتـمام باش
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها
می نـشینم وسط روضۀ روح افـزایت تا کـمی یاد کـنـم از مـحـن عـظمـایت اولـیـن آرزویـم هـسـت بـمــیـرم زیـر پـرچـم مشـکی یا فـاطـمة الـزهـرایت می رود فکر بهشت از سر آن عاشق که گریه ها کرده و دارد به سرش سودایت تو همان دخـتر پیغـمبر رحمت هستی که به نـفـرین کسی وا نشده لب هایت مهر تو فیض عظیمی است که روی منبر سـال ها کرد سفـارش به هـمه بابـایت اهل یثرب همه دیدند که هر روز سه بار بر عـلی نـورفـشـانی بکـنـد سیـمـایت بارها دید عـلـی حـال تو را بین نـماز بـارها دیـد ورم کـرده سـراسـر پـایت حاضری جـان بـدهـی زیر لگـدها اما دست بسته، سوی مسجد نرود مولایت بعد تو، هم سخن چاه شود در دل شب شوهر خـسته دل غـم زده و تـنهـایـت
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها (کوچۀ بنی هاشم)
صاحب نفسان خاک در حضرت زهرا محـتـاج دعـای سحـر حضرت زهـرا چون فضّه و اسما همه شب گرم طواف است جبـریل امین دور سـر حضرت زهرا من معتقدم شعبهای از عرش الهی است آنجا که بـیـفـتـد نـظـر حضرت زهـرا ای کاش که باشیم فقط یک شب جمعه در کـربـبلا هـمـسـفـر حضرت زهـرا دارد به دلش هـول و ولا ضـد ولایت تا چادر خاکی است سر حضرت زهرا در پیش دو چشمان عـلی و حسنـیـنش خون کرد مغیره جگر حضرت زهرا هـستـنـد چهـل بی سـر و پـا مـتـهـمانِ آتـش زدن بـال و پَـر حـضرت زهـرا غم بیشتر از این که علی خانه نشین شد؟ تا شد، ز خجالت کـمر حضرت زهرا
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مصائب کوچۀ بنی هاشم و جسارت به حضرت زهرا سلام الله علیها
نقل زَمَخشَری ست كه روزی ابولهب یك سنگریـزه جـانب احمد روانه كرد ریگی، به طول و عرض نخود، در كَفَش گرفت از روی كین، نبی خـدا را نشانه كرد تـبّـت یـدا أبی لهـب از آسـمـان رسیـد فـوراً لـهـیب خـشـم الهـی زبـانـه كرد فرمود: هر دو دست وی از تن بریده باد نفـرین بر آنكه این عـمل ظالمانه كرد یك دست او فقط به كمین نـبی نشست خشم خـدا به دست دگر هم كمانه كرد با این حساب، كیفر اهل سقیفه چیست؟ حق كسی كه حمله بر این آستانه كرد؟ قرآن اگر هنوز میآمد چه مینوشت؟ در وصف آنكه خون به دل اهل خانه كرد با مـصطـفـى نكـرد در آنجـا ابـولـهب با فـاطـمه هرآنچه كه اهل زمانه كرد دشمن، تقاص لات و هبل را ازو گرفت كـار عـلـی و بـاغ فـدك را بهـانـه كرد با هر دو دست، بست و شكست و كشید و كُشت جـان بـتـول را هـدف تــازیــانـه كـرد " آتـش به آشیـانـۀ مـرغـی نـمی زنند" نفرین بر آن كه شعله در این آشیانه كرد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها (کوچۀ بنی هاشم)
هر زمان سختی هر مرحله بیحد میشد فـاطـمـه مـادر دلـسـوز محـمـد مـیشـد گـاه با تیغ زبان یک تـنه حـیـدر بود و گاه در خواندن خطبه خود احمد میشد بـرسانـد به نـبی، یا به عـلی، یا زهـرا؟ حـامـل وحـی در این بیت مـردد میشد چه یتیم و چه اسیر و چه فقیر و مسکین بهره مند از کرمش هر که میآمد میشد چادر فاطمه از گـبر مسلمان میساخت لاابــالـی درِ ایـن خـانـه مـقـیـد مـیشـد پشت این در ملک الموت سه بار اذن گرفت آتش و دود به اذن چه کسی رد میشد؟ چه گذشته است مگر در پس این در؟ که علی حرف در میشد اگر، حال دلش بد میشد پـارۀ جـان نــبـی بـا سـنــد بــاغ فــدک روزی از کوچۀ شهر پدرش رد میشد ناگهان شیشۀ عمر پسر افتاد و شکست وسط کـوچه هـمان شد که نـباید میشد ماندهام! دشمنش آخر چه گره داشت مگر؟ وا نمیشد اگر اینگونه نمیزد؟... میشد! کـاش میآمـد و با کـنـدن بـنـیـان سـتـم بـانـی سـاخـتن مـرقـد و گـنـبـد مـیشـد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها
دریایی و دل دادی یک روز به دریایی این شد که پدید آمد از عشق تو دنیایی هم سرّ خـدایی تو، هم بـاغ حـیـایی تو هم نـور دل سـاقـی، هم مـادر سـقـایی شیدای شکـوه تو تنها دل حـیدر نیست عالم همه مجنونند وقـتی که تو لیلایی از نـور تو یا کـوثر! تا کور شود ابـتر دارد دل پـیـغـمـبـر چـه اُمِّ ابـیـهـایــی! مـرضیّه و راضیّـه، ریحـانه و حـانیّه منصوره و مستوره، به به! که چه اسمایی هم دخـتـر طاهایی هم هـمسر مـولایی قدر تو ولی این نیست، اینست که زهرایی گـفـتـنـد که پـنهـانی، اما به خـدا دیـدم هر لحظه که درماندم، آن لحظه همان جایی در خواندن تو سوزی است، با ما تو بخوان مادر « ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی»
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها (کوچۀ بنی هاشم)
داده ست نام فاطمه، داور به زهرا داده لـقب صـدیـقۀ اطهـر به زهـرا جنّت همان توصیف اجمالى زهراست جنّت به کوثر وصف شد کوثر به زهرا اُمّ ابـیـهـایـیاش اُمّ الانـبـیـایـى ست باید بگـویـند انـبـیـا مـادر به زهـرا او سـربـلـنـد امـتحـان هاى خـدا بود اینگونه شد بخشید تاج سر به زهرا صبرش زبانزد بود حتى قبل خلقت صبرى که داده جلوهاى دیگر به زهرا به رشتـههاى چـادرش امـیّـد دارنـد آنانکه محتاجند در محـشر به زهرا مانـدم بگـویم رفته زهـرا به پیـمبر یا که بگویم رفته پیغـمبر به زهرا؟ در سیر معـراجى خود در آخر راه زهرا به حیدر میرسد حیدر به زهرا خدمت به مولا هم همان خدمت به زهراست در اصل خدمت میکند قنبر به زهرا یعـنى همه محـتاج زهـراى بتـولـیم وقتى توسّل میکند رهـبر به زهـرا زهرا براى ما هـمیشه مـادرى کرد خیلى بدهکار است این کشور به زهرا تا فیض از دامان معـراجش بچـیـند سر میزند هر صبح پیغمبر به زهرا وقـتى پـیـمـبـر بود در شهـر مدیـنه عرض ادب میکرد حتى در، به زهرا تــازه رســول الـلـه را از دســت داده اما چو کـوهـى روى پـایـش ایـسـتـاده زهرا ستاره، ماه، زهرا آفتاب است یک مصطفاى دیگرى زیر نقاب است جبریل نازل میشود با وحى بر او او نیست پیغمبر ولى صاحب کتاب است مـهـریـهاش آب است آب زنـدگـانى دنیاى لب تـشنه فقط دنبال آب است زهرا حکیمانه ست جنس اعتراضش زهراى مرضیه سوالش هم جواب است زهـرا به مـا آمـوخـتـه پـاى ولایـت از آبروى خود گذشتیم آن حساب است چه آبرویى! گر به کار دین نـیاید؟! این آبروها بیشتر نوعى حجاب است خانه به خـانه در زدم پـاسخ نـدادند بیگانه بیدار است اما دوست خواب است در راه قرآن کندرو بودن چه حاصل به نص قرآن راه قرآن با شتاب است نه حرف من، نه حرف تو، نه حرف مردم در دین ما حرف "على" فصل الخطاب است تضعیف حزب الله جائز نیست، زیرا هر جا که حزب الله باشد فتح باب است در سینۀ اطفال ما عکس خمینى ست این رویش نـسل جدید انـقلاب است ایران، یمن، لبنان، فلسطین... در همه جا پرچم به دست بچههاى بوتراب است ما را دعـا کن بـاز با دست شکسته ما را دعا کن که دعایت مستجاب است هر که در این خیـمه نـشسته کار دارد بـا مــادر پـهـلــو شـکـسـتـه کـار دارد بایـد طریـقـت هـم ابـوذر وار بـاشد هـم بـیـنـش مقـداد یک مـقـدار باشد ما این طرف یا آن طرف در دین نداریم باید فـقط "معیارِ حق" معـیـار باشد باید به روى مأذنه حق را بیان کرد بـایـد بـلال شـهـر هم عـمّـار بـاشـد فرقى ندارد نخل یا منبر، على دوست بـایــد زبــانِ مـیــثــم تــمّــار بـاشـد دم میزند هر لحظه از حق و حقیقت حـتى اگر منـصـورِ روى دار باشد انصار بودن یا نبودن اسم و رسم است آنکس ز انصار است که بیدار باشد دنیـاطلب دین را به دنیا میفـروشد اى واى اگـر دیـنـدار دنـیـا دار باشد گنجش به فردى میرسد رنجش به جمعى هر وقت اشرافى گرى در کار باشد دیگر نمیخوابد گرسنه طفـل مردم گر سلک ما " الجَّار ثُـمَّ الدّار" باشد از حرف حق خسته نخواهد گشت زهرا حـتـى اگـر بـیـن در و دیـوار بـاشد کتمان نخواهد کرد حقِّ مرتضى را هر چند بیـن سیـنهاش مسـمار باشد مردم! همیشه گل گل است و خار خار است گیرم دو روزى گـل کنار خار باشد این قـافـله ترسى ز گـمراهى ندارد وقـتـى ولایـت قـافـلـه سـالار بـاشـد مرد و زن ما یک به یک سردار جنگند دشمن غـلط کـرده پى سـردار باشد از یـاوه گـویى هاى دشـمن بـیم! هرگز وقتى شهـادت هست پس تسلـیم! هرگز مـردى یگـانه بود و بانـویى یگـانـه آهـستـه میرفـتـند از خـانـه شبـانـه هـمراه هـم بـودند مـثـل دو فـرشـتـه پهلو به پهلو، پا به پا، شانه به شانه سر میزدند انصار را کوچه به کوچه در میزدند انصار را خانه به خانه مظلـومشان دیدند، در را وا نکردند واى از زمانه، واى از دست زمانه چهل شب تمام شهر را گشتند با هم امـا بـدون یــار بـرگـشـتـنـد خــانـه وقــتـى عــزادار رسـول الله بـودنـد از درب خانه میکـشید آتش زبـانه در باز شد وقتى که زهرا پشت در بود دُخـت نــبــى افـتــاد بـیـن آسـتــانـه دستى ورم کرده ست و دستى هم شکسته هم با غلاف تیغ... هم با تازیانه.... حتى نگاهى هم به پهلویش نینداخت محو عـلـى بود عـاشقانه، عـارفـانه دامان در میسوخت، اما داشت میسوخت ...در کـربلا دامان چـندین نـازدانه افـتاد یک دانـه از آن دو گـوشواره در کــربــلا افــتـاد امـا دانــه دانــه شب هاى جمعه فاطمه بالاى گودال با نـالـه، آنهم نـالـههاى مـادرانـه... گـویـد حسیـنم کـشتـه شد اى داد بـیداد نـور دو عـیـنم کـشتـه شد اى داد بیداد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها (کوچۀ بنی هاشم)
ای مقـام تو فـراتـر ز هـمه بـاورها مـادر اهل یـقـیـن، سایـۀ بـالا سـرها همه مدیـون تو هـسـتـند الهی مـادر سایه ات کم نشود از سر این نوکرها هر کسی واژۀ یا فاطمه را یاد گرفت نشود تا به ابد بسته به رویش درها ریشه در حرمت بسیار تو دارد بانو احـترامی که گـرفـتـند همه مـادرها برِکت داد به نـسل تو خـدای عـالـم تا شود کـور دو چـشم همـۀ ابتـرها قـبـلـۀ اُم بـنـیـنـی و ربـاب و زیـنب الگوی قاسم و عباس و علی اکبرها خاک پای حسنینت همه صاحب نفسان به تو دارند ارادت همه پیـغـمبـرها من ازین سوختنت پای علی فهمیدم فـاطمه هست فـقط یاور بی یـاورها پشت در یک تنه تو محشر کبری کردی محسنت شد سپرت جای همه لشکرها آتش لات و هبل بال و پرت را سوزاند آب شد تا به ابد قلب عـلی محورها نا خـود آگـاه شـود نـالـۀ ما وا امـاه تا که مسمار ببـیـنـیم به روی درها حرف مسمار شد و باز نفس بند آمد باز هم لرزه نشسته به همه پیکرها آنکه از مادر این قوم خجالت نکشید الگوی شمر شده و خولی و خیره سرها
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() ذکر سینه زنی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به پنج سبک مختلف
پخش سبک جز غصه ندارم به لب دیده کلامی زهـرا و جـنایـات لعـیـنان حـرامـی بین شرر افتاد ** در پشت در افتاد ********************** بدتر بوَد این واقعه از داغ گل و داس مسمار زده بوسه به گلبرگ گل یاس ذکـر دل مــولا ** واویـلا واویــلا ********************** بر فاطمه شد بعدِ نبی ظلم و جنایت شد محسن او کشته به اثبات ولایت زهـرای حـزینه ** مجروحۀ کـینه ********************** یا فاطمه جان ما به حریم تو فقیریم ای کاش که از داغ غمت جمله بمیریم ای نـور حـمـیده ** بانـوی شهـیده ********************** تاریخ ز تو درس خوشِ عشق گرفته ایزد ز ازل مدح تو را خوانده و گفته ای عصمت کبری ** یا حضرت زهرا
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() ذکر سینه زنی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
ای یادت غم هر روز و هر شب من یـا زهـرا یـا زهـرا ذکـر لـب مـن دلــربـا و جــانـان مـنـی کــوثـر و قــرآن مــنـی قسم به حق فـاطمه جان روح و هستی و جانِ منی عـشق تو همه آئـین و مـذهب من یـا زهـرا یـا زهـرا ذکـر لـب مـن ************************************************ مظهـر خـداونـد حـمـیـد فـلک ز تـو گـشتـه پدید بـده جـوابــی بــه عـلـی از چه سَـرْوِ قدِّ تو خمید جز عشقـت نَبُوَد رکن مکـتب من یـا زهـرا یـا زهـرا ذکـر لـب مـن ای یادت غم هر روز و هر شب من یـا زهـرا یـا زهـرا ذکـر لـب مـن ************************************************ بر لـبم ببـین شیون و آه الا بـه عــالــم تـو پــنـاه سـحـرگـه از مــاتــم تـو سر فرو بَرَم در دلِ چاه در ظلمت شده نـور تو کوکب من یـا زهـرا یـا زهـرا ذکـر لـب مـن ای یادت غم هر روز و هر شب من یـا زهـرا یـا زهـرا ذکـر لـب مـن ************************************************ قوت من شده خونِجگر دلـم شــده پــر ز شــرر گــریـه بـه یـاد غــم تـو کار من شده شام و سحر بنگر بر حال و روز و تاب و تب من یـا زهـرا یـا زهـرا ذکـر لـب مـن ای یادت غم هر روز و هر شب من یـا زهـرا یـا زهـرا ذکـر لـب مـن ************************************************ گرچه مرد لشکر شکـنم شیـر خــدا بــوالحـسـنـم ولی از ایـن غـم به خـدا لـرزش آمـده در سخـنـم گریه کن به تو گردیده منصب من یـا زهـرا یـا زهـرا ذکـر لـب مـن ای یادت غم هر روز و هر شب من یـا زهـرا یـا زهـرا ذکـر لـب مـن ************************************************ آنکه مست و دلدادۀ توست دخـــتــر آزادۀ تــوسـت فـــروغ بــیـت عــلــوی آفـتـابِ سـجّـادۀ تـوسـت میگریَــد ز فــراق تــو زینب من یـا زهـرا یـا زهـرا ذکـر لـب مـن ای یادت غم هر روز و هر شب من یـا زهـرا یـا زهـرا ذکـر لـب مـن ************************************************ خون دل خورم از شررش ز غـربـت چــشـم تـرش گـرفـتـه بـا نـالـه حـسـن چونکه زانوی غم به برش بـنگـر بـر روزگـارِ پـر تعـبِ من یـا زهـرا یـا زهـرا ذکـر لـب مـن ای یادت غم هر روز و هر شب من یـا زهـرا یـا زهـرا ذکـر لـب مـن
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() ذکر سینه زنی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
به عـرش خـدا قـائـمه فـاطمه به لـبهـای ما زمـزمـه فاطمه به لطف و کرم خاتمه فاطمه اُمـیـد دل مــا هـمـه فـاطــمـه اُمـیـد دل مـا هــمـه فـاطــمـه ****************** گرفتم ز مهر شما رنگ و بو بـه من داده حُـبِّ شـمـا آبـرو گـدای تو گـشتن مرا افـتخـار فـدای تـو گـشـتـن مـرا آرزو اُمـیـد دل مـا هــمـه فـاطــمـه ****************** تو بر ما چـراغ هـدایت شدی تجـلّـی جـود و عـنـایت شدی به پهلوی بشکـسته با قـدّ خـم فـــدایــیِّ راه ولایــت شـــدی اُمـیـد دل مـا هــمـه فـاطــمـه ****************** به قربان آن خوبی و پاکیات به قـربان آن روح افـلاکیات به قربان آن صورت نیلیات به قـربان آن چـادر خـاکیات اُمـیـد دل مـا هــمـه فـاطــمـه ****************** شنـیـدم تو را بـیبهـانه زدنـد ز جـور و ستم ظالـمانـه زدند شنیدم که در پیش چشم عـلی به بـازوی تو تـازیـانـه زدنـد اُمـیـد دل مـا هــمـه فـاطــمـه ****************** همانجا شـروع گـشته راه بلا همان در مدینه همان کوچهها حسینت همانجا جدا شد سرش امان از حـسین و غـم کـربـلا اَمیـری حسیـنٌ وَ نعـم الامیـر ****************** شهـید عـلـی، ای شهـود عـلی مکن گـریـه ابر کـبـود عـلـی مخوان قصۀ مرگ پروانه را که لرزد چو شمعی وجود علی مرو فاطمه، فاطمه جان مرو ****************** امـیـدم از این زندگـانـی مرو تو عمری نداری، جوانی مرو تو آن هـمسر با وفـائی، بـمان تو آن مـادر مـهـربـانـی مـرو مرو فاطمه، فاطمه جان مرو ****************** بسوزم چو شمعی ز سو سوی تو تو از من خجل، من هم از روی تو طنابی که بـسته به بازوی من غلافی که بشکسته بازوی تو مرو فاطمه، فاطمه جان مرو
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها
نبوّت ناتمام است و علی تنهاست بیزهرا ولایت کشتی گم گشته در دریاست بیزهرا به قدر قدر و کوثر میخورم سوگند نزد حق که قدر قدر و کوثر هر دو ناپیداست بیزهرا محمد جان جان عالم و زهرا بود جانش از آن میگفت ای جان پدر بادا به قربانش تو زهرایی تو زهرای محمد پروری زهرا رسول الله را هم دختری، هم مادری زهرا سلام الله ای جان محمد، بر تن و جانت که پیغمبر کند تعظیم و بوسد همچون قرآنت تو مام یازده عیسای عیسی آفرین استی تو سرتا پا تـمام رحـمة لـلعـالـمین استی قیامت روز قدر و اقتدار توست یا زهرا عذاب و عفو هم در اختیار توست یا زهرا تو در بیت ولایت شمع سوزان علی بودی تو جانان محمد بودی و جان علی بودی شگفتا اهل دوزخ باغ رضوان را زدند آتش شیاطین بیت ذات حیِّ سبحان را زدند آتش خدای من بهشت و شعلههای نار یعنی چه؟ خطا کاران و بیت عصمت دادار یعنی چه؟ تو طوبای علی بودی، چرا بشکست پهلویت تو مرآت خدا بودی، چرا شد نیلگون رویت تو در راه امیرالمومنین خود را فدا کردی تو با ایثار جان حق ولایت را ادا کردی سلام ما به سوز و گریه و تاب و تبت مادر سلام مرغ شب بر ذکر یا رب، یا ربت مادر
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها (کوچۀ بنی هاشم)
سیـنهها مانـده پُـر از نالۀ نـشنـیده هنوز مانده خورشید ز غم رویْ خراشیده هنوز اشک خونین همه را میچکد از دیده هنوز بـدن خـتـم رسـل دفـن نگـردیـده هنـوز چــرخْ آبستـن بــیــداد ز بــیــداد شـــده حمله بر مرکز عدل و شرف و داد شده خلـف شـوم سـقـیـفـه، حَـکـمِ نـامشروع سر برآورده و بـیدادگـری کرده شروع یــافـتــه فـتـنـۀ او تـا ابـدالـدهـر شـیـوع کینهتوزان همه در محضر او کرده خضوع رفـته از یـاد هـمه خاطـرۀ روز غـدیـر همه در سلـسلـۀ دیـو هـوا گـشتـه اسیـر تـیـرگـی آمـده انــوار جــلــی را بـبـرد از مــیـان آیــنــۀ لــمیــزلــی را بــبــرد از دل خـلـق، تــولای ولــی را بــبــرد بـاطـلـی آمـده تـا حـق عــلـی را بـبــرد شهر با این خلف شوم، هم آغـوش شده وحی، بیگـانه و توحیـد، فـرامـوش شده که گمان داشت که امّت ز پیمـبر ببُرند در هجوم عـطش از ساقـی کوثـر ببرند دل ز تطهیـر و ز صدیـقـۀ اطهـر ببرند قـبله را روی به قـبله ز جفا سـر ببرند یـار دشمن شده و پشت به مـولا بکـنند حمله بـر بیـت خـداونـد تـعـالی بکـنـنـد جانـشین نـبی آن است که جانـش بـاشد «هل اتی» در گـرو قرصۀ نانش باشد آیـۀ «بلِّغ» و «تطهیر» به شأنش باشد فـتح بـدر و اُحد و خـیبـر از آنـش بـاشد خصم را نیز بر این نکته بسی اقرار است که علی یاور یار است، نه یار غار است آنکه پیوسته خدا دید و خدا دید علی است آنکه یک آن به خدا شرک نورزید علی است آنکه حق دور سرش یکسره گردید علی است آفتابی که درخشیـد و درخشید علی است نه فـقـط عـالـم و آدم بـه عـلی مـیبـالـد به خـدا ذات خـدا هم به عـلـی میبـالـد پـای اغـیـار کجـا و حــرم یــار کــجــا خـانـۀ وحـی کجـا و شــرر نــار کـجــا سـیـنـۀ حـور کـجـا و در و دیـوار کجـا بـازوی بـستـه کجا، حـیـدر کـرار کجـا حــرم امـن خـــدا در شــرر آتـش بــود پشت در صورت زهـرا سپـر آتش بود باغ، پامال خزان گشت و فدا شد محسن میـوۀ نـورسِ از شاخـه جـدا شد محسن سپـر سیـنـۀ نامـوس خــدا شــد محـسن حقش از ضرب لگد سخت ادا شد محسن نه فقط در صدف آن دُرّ گران را کشتند بلکه یک سوم سادات جهان را کـشتـند زین ستم دست عدو تا صف محشر شد باز تــا ابـــد کـشـتـن اولاد عـلـی شد آغـاز بــه خــدایــی خــدای اَحــد بـنــدهنــواز سرکشیـد آتـش این فتنه ز دامان حجاز نه فـقـط خـانـه امالـنـُّجـبـا را ســوزانـد حـرم محـتـرم کـرب و بلا را سـوزانـد چـه بگویم کـه به اولاد پیـمبر چون شد پس از آن کـشتن اولاد علـی قـانون شد دامـن دهـر ز خـون همگـان گلگون شد آسمان، اشکفشان، خاک، محیط خون شد بـشنـویـد ای هـمۀ امت اسلام به گـوش نالۀ فـاطمه تـا حـشر نـگـردد خـامـوش با چنین کشته شدن آل پیمبر زنده است خط سرخ علوی تا صف محشر زنده است شیعه زنده است، همانگونه که حیدر زنده است کافراننـد همه ابتـر و کوثـر زنـده است ای به جان و تنتان باد درود و صلوات نظم میثم همه از خون شما یافت حیات
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() ذکر سینه زنی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ( 10 شب )
پخش سبک از خانـه مـیزد آتــش زبانـه آمـــده قــنـفــذ بــا تــازیــانـه غنچه و گل شد پرپر از کینه بیت الاحزان شد شهر مدینه آه و واویـلا، آه و واویـلا (۲) ****************** خـزانِ ظلــم و هسـتِ زهـرا غـلاف شمشیر، دستِ زهرا حال پیغمبر در جنان زار است فـاطمه بین در و دیوار است آه و واویـلا، آه و واویـلا (۲) ****************** خـتـم رُسُـل را نـور دو دیده طفلش شهید و خودش شهیده نــــالـــۀ او آه ولایــت شــــد جـان فــدای راه ولایـت شـد آه و واویـلا، آه و واویـلا (۲) *************** کوچه بنی هاشم **************** بهـر دفـاع از رهـبـر خـدایـا به خـاک کوچه افـتاده زهـرا شد گـل یاس طلعـتـش نـیـلی در ره اسلام خورده او سیلی آه و واویـلا، آه و واویـلا (۲) ****************** غـم تـو آتـش در دلِ من شـد چـشم کـبـودت قـاتـل من شد داغت ای سـوز آه شـبگـیـرم در طـفـولـیـت میکـند پـیـرم آه و واویـلا، آه و واویـلا (۲) **************** بیت الاحزان ***************** شد بیت الاحزان ویران ز کینه خجـالـت از تو کِـشَد مـدیـنـه بَــهــرِ آوا و گــریــۀ مــاتــم تـا اُحُـد رفـتـی تو به قـدّ خـم آه و واویـلا، آه و واویـلا (۲) ****************** میشدی عازم با سوزِ سیـنه با حَـسَـنـیـنـت تو از مـدیـنـه از سحر تا شام ناله میکردی دشت دل را پُر لاله میکردی آه و واویـلا، آه و واویـلا (۲) ****************** ببین عموجان دل بیشکیب است فاتح بدر و خیبر غریب است بس جنایت بر دین و آئین شد رهبر عـالم خـانـهنـشـیـن شد آه و واویـلا، آه و واویـلا (۲) ***************** اذان بلال ****************** یــاور طــاهــا بـگــو أذانــی مــــؤذّن مـــا بــگـــو أذانــی ای اذان گوی شهـر پیغـمـبر کن به تکبیرت نهی از منکَر آه و واویـلا، آه و واویـلا (۲) ****************** دلم ز صوتت زیر و زِبَر شد زنــده بــرایـم یــاد پــدر شـد ای أذانِ تـو مــونـس جــانــم هـمـدمـم گـشـته درد پـنهـانـم آه و واویـلا، آه و واویـلا (۲) ****************** بـبـین دلـم در مـاتـم نـشـسـته ببـین شدم من پهـلـو شکـسته تو به تکبیرت بانگ غربت زن در اذانـــت دادِ ولایـــت زن آه و واویـلا، آه و واویـلا (۲) **************** بستر شهادت ***************** بهـر دفاع از اسلام و رهـبر در بیـن بـسـتر افـتـاده مـادر آمده از غـم جـان من بر لب شد روان اشک از دیدۀ زینب آه و واویـلا، آه و واویـلا (۲) ****************** ای مهر اثـر از شفـق نداری دیگر به جسمت رمق نداری کمکم از ظلـم خصمِ پیغـمـبر یـاسِ عـمر تو میشود پـرپر آه و واویـلا، آه و واویـلا (۲) ****************** دردت همیشه از من نهـفـتی با دخـترت از کوچه نگـفـتی شـاهـد تـو ای نــور افـلاکـی صورت نیـلی، چـادر خـاکی آه و واویـلا، آه و واویـلا (۲) **************** شب شهادت ***************** شهـر مدینه وادی غـم هاست شـب وصــال امّ ابـیـهـاسـت جاری از دیده اشک مولا بود آخرین شب از عمر زهرا بود آه و واویـلا، آه و واویـلا (۲) ****************** بـوی یتـیـمی میرسد امشب زین سوزِ غم بر مشامِ زینب مصحف اشکش خواندنی باشد مـادرم دیگـر رفـتـنـی بـاشد آه و واویـلا، آه و واویـلا (۲) ****************** از چه تو رنگی بر رخ نداری بهـر ولایت جان میسپـاری یـاس رخـسـار تو شده نـیـلی پیش چشم من خوردهای سیلی آه و واویـلا، آه و واویـلا (۲) **************** روز شهادت ***************** دارالـمصائب قـلـب هـمه شد مظلوم عـالـم بیفـاطـمـه شد آه و واویـــلا از دلِ مــــولا داغ زهــرا شـد قـاتـل مــولا آه و واویـلا، آه و واویـلا (۲) ****************** چون باخبر شد از داغ زهرا گردیده بیهوش از غصّه مولا فـاتـح خـیـبـر بر زمین افـتاد گوئیا آن دم مرتضی جان داد آه و واویـلا، آه و واویـلا (۲) ****************** یـار و انـیـس و دلـبـر زهـرا آمـد کــنــار بــسـتــر زهــرا گفت و من نور منجلی هستم دیدگان بگشا من عـلی هستم آه و واویـلا، آه و واویـلا (۲) **************** شام غریبان ***************** از داغ زهرا هر دیده گریان سوزد، دلـم در شـام غـریبان کـعــبـۀ دلـهــا آجــرک الـلـه مـهـدی زهــرا آجـرک الـلـه آه و واویـلا، آه و واویـلا (۲) ****************** شدم ز ناله بیصبر و بیتاب بر جسم زهرا، أسما بزیر آب بسکه دشمن بر او ستم کرده بـازوی یـار مـن ورم کــرده آه و واویـلا، آه و واویـلا (۲) ****************** سوز جهان از خروش حیدر تابوت زهرا بر دوش حـیدر گـوید ای یـار قـد کـمـان من میروی در خاک ای جوان من آه و واویـلا، آه و واویـلا (۲) **************** بعد از شهادت **************** ای مـهـربـانـم زهـرا کجایی آرام جـانــم داد از جــدایــی رزق محـبـوب تو بلا گـشته بیتو کـاشانه بیصفـا گـشته آه و واویـلا، آه و واویـلا (۲) ****************** جـان گُـلانـم رسیـده بـر لـب چـادر خـاکـی بر سـرِ زینب ای شمـیم تو عـطـر ریحـانه جای تو خالی است بین این خانه آه و واویـلا، آه و واویـلا (۲) ****************** بعد از عروجت ای همدم من چـاه مـدیـنـه شد مَـحـرم مـن روضه میخوانم از غم رویت یاد رخسار و دست و بازویت آه و واویـلا، آه و واویـلا (۲)
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() ذکر زمزمه ای شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ( 9 شب )
بنگـر ای بابا که پرپر لاله و ریحانه شد قـتلگـاهـم بین دیـوار و در این خانه شد أنا الزهـرا، أنا الزهرا، أنا الزهـرا، أنا الزهرا (۲) ****************************** بنگر ای بابا که دست جانشینت بسته شد بین این دیوار و در پهلوی من بشکسته شد بنگر ای بابا چه خوش حقّ رسالت شد ادا بر زمیـن افتـادهام در پیـش چشم بچّهها أنا الزهـرا، أنا الزهرا، أنا الزهـرا، أنا الزهرا (۲) ****************************** بـنگــر ای بابا دل ذرّیـۀ خود را حـزین اوّلیـن مظلـوم ایـن عالـم شده خانهنـشین بنگـر ای بابا که اهلبیت تو غـمدیدهانـد آتش افروزان به اشک دخترت خندیدهاند أنا الزهـرا، أنا الزهرا، أنا الزهـرا، أنا الزهرا (۲) ********************* کوچه بنی هاشم ********************** غصّههای کلّ عـالم در دل ما جا گرفت نانجـیبی بیـن کوچه راه مادر را گرفت انا لمظلوم، انا لمظلوم، انا لمظلوم، انا لمظلوم (۲) ****************************** چون جسارت کرد بین کوچه خصم بوتراب عالم امکان ز غم شد بر سرم آنجا خراب چونکه بین کوچه بالا رفت دست آن لعین ناگهان گردیده یا رب مادری نقش زمین انا لمظلوم، انا لمظلوم، انا لمظلوم، انا لمظلوم (۲) ********************** بیت الاحزان ************************ بیت الاحزان مرا کرد از جفا دشمن خراب گریه میکردم در آن، از بیکسیِ بوتراب أنا الزهـرا، أنا الزهرا، أنا الزهـرا، أنا الزهرا (۲) ****************************** عالمــی از آب رویِ مـن بگیــرد آبــرو اشکِ من بـاشد سلاحـم در نَبَردِ با عدو بــا دل غمدیــده بهــر نالـۀ غـم پـروری تا اُحُد میرفـتم از یثـرب پِیِ افـشاگری أنا الزهـرا، أنا الزهرا، أنا الزهـرا، أنا الزهرا (۲) ****************************** کز سرِ غربت ببین ما کعبۀ غمها شـدیم ای عـموجان بعـدِ بابا ما دگر تنها شدیم پهلویم را پشت در بشکسته خصمِ بیحیا دست وَجـهُالله بـستـه شد میـان کـوچهها أنا الزهـرا، أنا الزهرا، أنا الزهـرا، أنا الزهرا (۲) *********************** اذان بلال ************************* ای أذانگوی پیمبـر رو به سـوی مـأذنه ای اذانـت تـا قـیـامـت آبــروی مــأذنــه أنا الزهـرا، أنا الزهرا، أنا الزهـرا، أنا الزهرا (۲) ****************************** تو ز کفّـارِ لعیـن بس طعنههـا بشنیدهای در رَهِ اسلام و قرآن بس مصیبت دیدهای در غبار فـتنـه که بر دین اهانت میشود ایـن أذانت بانگ تبـلیـغ ولایت میشـود أنا الزهـرا، أنا الزهرا، أنا الزهـرا، أنا الزهرا (۲) ****************************** در اذانت گو که دست شاه مردان بسته شد پشت در پهلوی دختِ مصطفی بشکسته شد در اذانت کن تو اعلام ای مؤذّن بر همه کـه بُـوَد خیرالعـمل، بِرُّ الْعلیّ و فـاطمه أنا الزهـرا، أنا الزهرا، أنا الزهـرا، أنا الزهرا (۲) ********************** بستر شهادت *********************** بیـن بستـر مـادر مظلومهام افـتاده است گوئیا بهـر سفر از این جهان آماده است مرو مادر، مرو مادر، مرو مادر، مرو مادر (۲) ****************************** دست خود را گَه به بازو گَه به پهلو میزند شمع عُمر مادرم از درد، سوسو میزند پهلویش بشکسته شد در پشت آن در مادرم نافلـه خـوانـد نشـستـه بین بـسـتر مـادرم مرو مادر، مرو مادر، مرو مادر، مرو مادر (۲) ****************************** شـدّت دردش فراوان است یار مرتضی در قنوتِ خود به یک دستش بگوید رَبّنا نالۀ مادر زنـد بـر قلب ما هـر دم شَـرَر ذکر او عجّل وفاتی گشته از سوز جگر مرو مادر، مرو مادر، مرو مادر، مرو مادر (۲) *********************** شب شهادت *********************** ای مرا مـولا و رهبر ای مرا نور بصر آخرین شب باشد از عمر منِ خونینجگر خدا حافـظ، خدا حافـظ، خدا حافـظ، خدا حافـظ (۲) ****************************** درد غربت باشد از روی کـبودم منجلی میشوم مهـمان بابا کن حـلالـم یا عـلی! میروم از پیش تـو با قامتِ خم یا علی! إِبْکِـنی یا سیّـدی، مظلـومِ عـالـم یا عـلی! خدا حافـظ، خدا حافـظ، خدا حافـظ، خدا حافـظ (۲) ****************************** شب مرا غسل و کفن کن ای غریب عالمین بَعدِ من یا بوالحَسَن جان تو و جان حسین! میروم زینجا ولی دارم به قلبم سوز و آه وعــدۀ ما عصر عـاشـورا کنار قـتلگـاه خدا حافـظ، خدا حافـظ، خدا حافـظ، خدا حافـظ (۲) *********************** روز شهادت *********************** روز آه و روز ناله روز اشک غربت است روز عاشورای زهرای خمیده قامت است انا لمظلوم، انا لمظلوم، انا لمظلوم، انا لمظلوم (۲) ****************************** لالۀ من از جفا و کینـه پرپر گشته است با قد خم گشته مهمان پیـمبر گـشته است همچو گل افسـردهام من در فراق آفتاب سقفِ بیت آرزوها بـر سر ما شد خراب انا لمظلوم، انا لمظلوم، انا لمظلوم، انا لمظلوم (۲) ****************************** کس در این عالم چو من، مظلوم بییاور ندید اشک مظلومی من بر صورت یارم چکید حامی نیلی جمالم ای بـه عالـم نور عین بیتو من میمانم و آهِ حَسَن، اشک حسین انا لمظلوم، انا لمظلوم، انا لمظلوم، انا لمظلوم (۲) *********************** شام غریبان ************************ بینوا شـد بلبل و هم بیصفا گشته چمن تسلیت یا حجة بن العسگری یابن الحسن ابـا صالـح، ابـا صالـح، ابـا صالـح، ابـا صالـح (۲) ****************************** اهلبیت مصطفی در شیون و در زمزمه است شام غم های علی یا شام دفن فاطمه است در شب شام غریبان شهر یثرب غم سراست مرتضی مشغول غسلِ حضرت خیرالنساست عـلی جانم، عـلی جانم، عـلی جانم، عـلی جانم (۲) ****************************** خـود تو میدانی گناه یار تنهایم چه بود بنگر ای أسما شده بازوی زهـرایم کبود از منِ دلخسته میکرد او ز جان دفع خطر بر غـلاف و تازیانه دستِ یارم شد سپـر انا لمظلوم، انا لمظلوم، انا لمظلوم، انا لمظلوم (۲) ********************** بعد از شهادت *********************** هر شب از درد فراقت مینمایم زمزمه رفتی و من مانـدم و یک خانۀ بیفـاطمه غریبم من، غریبم من، غریبم من، غریبم من (۲) ****************************** رفـتی ای آرام جانم رفـتی ای دلدار من خیز و بنگر ای بهار من به حال زار من خیز و بنگر بر حَسَن آن زینت دامانِ تو زانوی غم در بغل بگرفته از هجرانِ تو غریبم من، غریبم من، غریبم من، غریبم من (۲) ****************************** دیدهاش را از غمت گریان نماید این پسر غصّـهاش را از پدر پنهان نماید این پسر خـاطرات ضرب سیلی قـاتل جانش شده هر شب از داغ تو چون شام غریبانش شده غریبم من، غریبم من، غریبم من، غریبم من (۲)
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() ذکر سینه زنی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ( 2 شب )
باغبانم من و باغ من آتش گرفته یاس من پرپر و یاسمن آتش گرفته دل آتــش بــســـوزد بــر دل مـن یک علی ماند و یک مدینه دشمن فـاطـمـه فـاطـمـه فـاطـمـه جـانـم ******************** بستن دست خیبر گشا دارد تماشا پیش چشم علی بشکند شاخۀ طوبی به نگـاهت قـسـم به دست بـسـتـه دل من مـثـل بـازویت شـکـسـتـه فـاطـمـه فـاطـمـه فـاطـمـه جـانـم ******************** سورۀ قدر من سورۀ کوثرِ لولاک فاطمه بر زمین خورده و میلرزد افلاک مصحف عمر من ورق ورق شد آفـتـاب عــلـی رنـگ شـفــق شـد فـاطـمـه فـاطـمـه فـاطـمـه جـانـم ********** بعد از شهادت حضرت زهرا (س) ********** ماه گردون کنار مزار آفتاب است یا سر تربت فاطمه ابوتراب است خون دل میچکد از چشم مردی ای مدیـنه تو با عـلـی چه کـردی فــاطـمـه فــاطـمـه خـدا نـگـهـدار ******************** قـتـلگـاه تو شد تا ابد غـمخانـۀ ما بین دیوار و در کشته شد پروانۀ ما رفـتـی ای کـشتی پـهـلـو گرفـتـه زیـنـبـم در بـغـل زانــو گـرفـتــه فــاطـمـه فــاطـمـه خـدا نـگـهـدار ******************** دل مرغ سحر سوزد از امن یجیبم بغض بشکسته گوید که زهرا من غریبم نـیـمـه جـان بر سـر قـبـر جـوانم سـوزم و تا سحـر قـرآن بخـوانـم فــاطـمـه فــاطـمـه خـدا نـگـهـدار
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() ذکر سینه زنی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ( 2 شب )
هـیــزم آورده دشـمـن خــدایــا شعـله زد آتش از درب خـانـه نـالـهای کـودکـانه بـلـنـد اسـت مـــادرم را مــزن تــا زیــانــه وامصیبت؛ وامصیبت؛ وامصیبت؛ وامصیبت **************************** ای فـلـک تا هـمـیـشـه بـنـالـی این چه ظلم و غم بی حساب است ظـالــمـی مـیزنــد تــازیــانـه دست خیبر گشا در طناب است وامصیبت؛ وامصیبت؛ وامصیبت؛ وامصیبت **************************** کوه صبر از مصیبت شکـسته فـاطـمـه پـشت در نـاله مـیزد ای مدیـنه چه کـردی که دیگر روز و شب فاطمه گریه میکرد وامصیبت؛ وامصیبت؛ وامصیبت؛ وامصیبت ************* بعد از شهادت حضرت *************** شب شد و چـشم مـاه و ستـاره شـاهــد چــشــم بــارانــی مـن بر مـزار غـریب تـو هـر شب بـشکـنـد بـغـض پـنـهـانـی من فاطمه جان؛ فاطمه جان؛ فاطمه جان؛ فاطمه جان ***************************** شب شد و تا سحر گریه میکرد یک جـوان بر مـزار جـوانـش یـاد روزی کـه در قـلـب آتـش نــالـه زد مــرغ هـم آشـیـانـش فاطمه جان؛ فاطمه جان؛ فاطمه جان؛ فاطمه جان ***************************** مـیـل رفـتـن بـه خــانـه نـدارد کاش عـالـم هـمین شب بـمانـد چـاره ســاز غــم عـالـمـی در چــارۀ اشـک زیـنـب بــمــانـد فاطمه جان؛ فاطمه جان؛ فاطمه جان؛ فاطمه جان
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() ذکر سینه زنی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ( ۱۰ شب )
ثــمـر داده جـفـای اهـل کـیـنـه زند شیعه از این ماتـم به سینه در این غم و در این عزا * سرت سلامت ای مولا* الا ای مهدی زهـرا کـشـد از خـانـهام آتـش زبــانـه بُــوَد دریــای دردم بـیکــرانـه عدو در پیش چـشمـم ظالـمـانه زده بـر جـسـم یــارم تـازیـانـه دو چـشم دخـترم تر بود * گـلم از کـینه پرپر بود * میان دیـوار و در بود گـل یـاسـم میان شعـلـهها افـتاد همه دار و ندارم پشت در جان داد آه، یا زهـرا یا زهـرا یا زهـرا (۳) ********************* دلم با درد و ماتـم همنـشین شد چه ها با من ز اهل ظلم و کین شد دو دستم بـسته و حالـم پریشان که زهرا ناگهان نقش زمین شد من و ذکر یارب یارب * من و قلبی در تاب و تب * من و اشک چشم زینب کند گـریـه به یاد غـربت مادر به زیر لب بگوید با دو چشم تر آه، یا زهـرا یا زهـرا یا زهـرا (۳) ********************* به یثرب فـتـنۀ سختی به پا شد کزآن حقّ رسالت خوش ادا شد که بعد از رحلت ختم رسولان جفا بر دختـرش خـیر النّسا شد لعـینان با هم پیوستـند * دل بنت طاها خـستـند * وَ پهلویش را بشکـستـند به پشت در صدا زد حضرت زهرا ببین بابا چهها کرده عـدو با ما آه، یا زهـرا یا زهـرا یا زهـرا (۳) ****************کوچه بنی هاشم **************** غـم قـلب حـسن شـد بـینهـایت امان از این جـفا و این جـنایت میان آن کـوچـه تـنـها * ز جـور و کـیـنـۀ اعـدا * شده نـیـلی روی زهـرا فـدای مـولا علی بود * به هر لحظه با عـلی بود * نـوای او یا عـلی بود غـمـت حـاصل مـجـتـبـی * شده قـاتـل مـجـتـبـی * امـان از دل مـجـتـبـی پـی نـهـیِ از مـنـکـرم * ســلاح من چـشـم تـرم * بـرای حـفـظ رهــبـرم نبودی چون گل افسردم * میان کوچه پژمردم * به یک سیلی زمین خوردم غریـبیام مـنجلی بود * غَـمـَم غـربتِ ولی بود * گـناهم عـشق عـلی بود بگو بانگ تکـبیـرت را * ببین حال و روز زهـرا * شده ضایع حق مولا بخـوان اهـل شـقـاوت را * بگـو راه سعـادت را * بـزن بانگ ولایـت را اگر چه تـو عـزاداری * نـما با چـشم خـونـباری * یـتـیـمان را پـرستاری ز دشمن جـفا میبیـنی * به مـقـتـل بلا میبیـنی * ذبـیحاً بِالـقـَـفا میبـینی کـنار جسم بیکـفن * به صـورتت ای جان من * به جای من سیـلی بزن جـفـاهـا دیــده واویـلا * قــدش خـمــیـده واویـلا * شــود شـهـیـده واویـلا از آن رنگ و رو واویلا * ز دست و بازو واویلا * ز درد پهـلو واویلا بـگـویـد زیـر لب زهـرا * بـرو آمـاده شـو جـانـا * بـرای روز عـاشـورا دگـر آید بوی هجران * عـلی گردیـده نوحه خوان * رود زهـرا قـدِ کمان زدی آتش دلم آن روز * فنا شد حاصلم آن روز * غمت شد قاتلم آن روز پس از تو از دنیا سیرم * پس از تو ماتم میگیرم * دعا کن من هم بمیرم به دست شکسته زهرا * گرفته اشک حیدر را * بگرید خون چشم مولا امان از شام غـریـبان * شده چـشم مولا گـریان * بیا سلـمان بیا سلـمان رود زهرای قد کمان * نـبی امشب دارد مهمان * بیا سلـمان بیا سلمان در این هنگامۀ هجران * شده چشم مولا گریان * شرر دارد بابا بر جان الا ای شمع انجـمن * بده یک دم جـواب من * چه سازم با اشک حسن فـداییّ قرآن و دین * بـبـیـن ای یار مهـجـبـین * شده حـیدر خانه نـشین کـجـایی ای نگـار مـن * گـل نــیـلی عُـذار مـن * ز پا افــتـادم یـار من کجـایی ای اُمید نـیـمه جان من جوان خسته و قامت کـمان من
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها (کوچۀ بنی هاشم)
خانهای که شُده خاکِ سه امامش جبریل خانهای که نرسد بر سرِ بامش جبریل خانهای که به سویش بود قیامش جبریل خانهای که به درش بود سلامش جبریل از درِ کهنه در بسته که خواهش میکرد اهل آن را به در خانه سفارش میکرد گفت با در نَفَسِ خانه مریض احوال است چند روزی ست که از گریه کمی بیحال است پدرش رفته و سهمش غم و آه و ناله است گفت با در ولی افسوس که بداقبال است ناگهان دید در، آن روز که غربت پُر بود سمت جبریل سر کوچه جماعت پُر بود تازه فـهـمید همان روز سفـارش ها را تـازه دانست دلیـل همه خـواهش ها را دید در یک طرفش هیزم و آتش ها را بعد از آن دید در آن بین کِشاکشِ ها را خواست تا نشکند آتش چقدر غوغا کرد خواست تا وا نشود ضربهای آن را واکرد چند ضربه که به در خورد زِ جایش اُفتاد مادری خم شد و از درد صدایش اُفتاد پـدری آب شد از شانه عـبایـش اُفـتـاد در آتـش زده روی سر و پـایش اُفـتـاد رحـم بر آن تنِ بـیتـاب نـیاورد کسی چـادرش شعـلهور و آب نـیاورد کسی رفت در کوچه کمر بندِ علی در دستش تا جـدایش بکـند گـفت بزن بر دستـش دخترش داد زد ای وای برادر دستش خُرد شد قامت او از همه بدتر دستـش تا که آیینه ترک خورد عـلی را بردند پیش دختر که کتک خورد علی را بردند در آتش زده شد... خیمه و طفلان ماندند وقتِ غارت شد و این جمع پریشان ماندند دخـتران در وسطِ حـلـقۀ دزدان ماندند بیعمو بیسپر و بیسَر و سامان ماندند خـیمههای حرم از آتش شـامی پُر شد دورِ طفلان چقدر جمعِ حرامی پُر شد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها (کوچۀ بنی هاشم)
دید دشمن فاطمه جان علی است بلکه با جانش نگهبان علی است گـفت باید جان حـیـدر را گرفت از عـلی دخت پـیـمبـر را گرفت دیـد جان مرتضی پشت در است از امـام خـویش هم تنهـا تر است پای تا سر بغض و خشم و کینه بود کـیـنـه هـایـش کـیـنۀ دیـریـنه بود بغض حیدر شعله ور در سینه داشت سنگ بود و جنگ با آئینه داشت سنگ و آئـینه نمی دانم چه شد!؟ آهـن و سیـنـه نـمی دانـم چـه شد آنـقـدر گـویـم که در بـیـت الـولا قـل هــو الله گـشت از قـرآن جدا آرزوی حـیـدر آنجـا کُـشـتـه شـد هم پسر هـم مادر آنجا کشتـه شد بـر گــلـسـتـان ولایـت تـاخــتـنـد غـنچه را با لاله پـرپـر ساخـتنـد لاله زیر خـار و خس افـتاده بود باغـبان هـم از نـفـس افـتـاده بود ظلـم و طغیان تا قیامت زاده شد این چـنیـن مـزد رسالت داده شد
: امتیاز
|