![](images/menu/doubt_but.png)
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
-
سایت قرآنی تنـــــزیل
-
سایت مقام معظم رهبری
-
سایت آیت الله مکارم شیرازی
-
سایت آیت الله نوری همدانی
-
سایت آیت الله فاضل لنکرانی
-
سایت آیت الله سیستانی
![](images/menu/software_but.png)
![]() زبانحال حضرت علی در شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
ابر کـبود پـلک تو در حـال بـارش است وضعیت هـوا و همین یک گزارش است آئـینه ات کجاست؟ نگـاهـی به خود کـنی تصویر تو در آیـنه هم رو به کاهش است جـارو مکن که سرفه بگـیرد تو را مگر من مرده ام بخواب نه یک امر؛خواهش است تو جلوه کن به عـرش که در رشد این گیاه هر روز پنج ثـانـیـه محـتـاج تـابش اسـت وقــت نـماز بـــا تو خـدا حـرف مـیزند؟ یـا فـاطـمـه مـقـابـل خود در نیایش است؟
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() طلب یاری کردن حضرت زهرا از انصار و مهاجر
در میزنی که وا بشود؛ وا نمی شود دردت غریبی است مـداوا نمی شود حالت بد است بازولی روی مرکبی پهلو شکستــه مثل تو پـیدا نمی شود بیعت گرفـتن تو به جایــی نمی رسد اینجا کسی به خاطر تو پا نمی شود گـریه نکن که گوش ندارند بشـنوند گـریـه نکن که حـل مـعـما نمی شود شکاک ها به حرف تو اِن قُلت میزنند که پاسخت به جز اگر،اما نمی شود پس میزنند روی تو را؛ باز رو نزن دیگـر کسی مـدافـع مــولا نمی شود برگـرد خانـه بستــری خـانـۀ عـلـی سعیت نتیجه بخش به اینها نمی شود دیـگر گـذشـتــه دورۀ آن احـتـرام ها قـدی بـه پــای آمـدنت پـا نمی شـود
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
سلام سـورۀ کـوثـر، سلام "أَعـطَیـنـا" درود، مـادر سـادات، فـاطمه، زهــرا صفیّه، امّ ابیهــــا، جـــلیــله، راضــیّه حدیثه، طاهره، قدسیّه، انسیه، حــورا تویی که عرش سرش را به پات می ساید تو زهره ای، که ضیائت گرفته دنیا را بــرای فـهـم مقامت، عــقول پا در گِل بــــرای درک خـیـالـت، خیـال نابـیـنا تویی کـه دختر وحی و عروس قرآنی گــواه، سـورۀ رحـمان و سورۀ طـاها برای همسری تــــو، فـلک علی پرور نبـــــود غـــیر ولایت برای تو هـمـتا تویی که فخر ائمه شـده است مادریت تو مـــادر پدرت هم شدی، ولی بخـدا تو مـادر هـمۀ بچّـــه شیـعـه ها هـستی فــــدای مـــادری تـو، تـمـام مـادرهـا فـدای نــام حـسـیـنـت، تـمـامی عــالـم فـدای نـام عـزیــز حـسـن، هـمه دنـیا همیشه نام حسن را که می برم، مادر بـیاد کوچه می افـتم، بـیاد کـوچه، چرا چرا که صورتتان در عبور ازاین کوچه بـه ضرب سیلی دشمن کبود شد زهرا هنوزخاکی خاکی است چادرت بی بی هـنوز مانده درآن کوچه گوشوار شما کنـــار چادر خاکی که ارث زینب شد اگر که روضه بخـوانی برای کـرببلا پس از حـسین «عَلَیکُنَّ بِاالفِرار» بگو خـدا کنـد، نکند خصم خیمه را یغـمـا حجاب زینب کبری،حجاب فاطمه است رسیده شمر به خیمه کجایی ای سقّـا؟
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() فاطمیه و شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
رسـیـد فـاطـمـیـه مــادر مـحــرم ها رسید فاطمـیه چـشـمه ســار ماتم ها رسـید فـاطـمـیه شـد تـولـد روضـه رسید مبـدا تاریــخ هجــری غـم ها به فرش آمده عرش خدا که باشد او برای بزم عـزای تو فـرش مقدم ها برای داغ تو ای کـوثـر عـلی حتی بجوشد از دل هرسنگ آب زمزم ها بدون جرم گناهی تو را چرا کشتند شـده کـلام خــدا گــوشــوارۀ دم ها بـه پیش گریه خورشید آسمان علی شبیه شبنم صبح است اشک عالم ها به روی زخم محبت فقط به عشق علی نمک زد است به جای تمام مرهم ها علی ز فرط خجالت توهم به خاطراو زهم گرفتن رو شد وفـای محرم ها به محض دیدن هم هردوگریه میکردند فتاده بغضغریبـی به چشم همدم ها رسید ارث دوعاشق به زینب وبه حسین وداع روز دهـــم آتـش مـحــرم هـا هرآنکه گریه نکرده برای روضۀ تو یـقـین که جای نـدارد مـــیان آدم ها
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زبانحال امیرالمؤمنین با حضرت زهرا سلاماللهعلیها
هر شب زدرد تا به سحرآه میکشی آهـسـتـه با دو دیـدۀ تـر آه میکـشی آیـات زلـزلت همه تـأویل می شونـد وقتی که تو زعمق جگرآه میکشی با اینکه درد ها نفـست را بریـده انـد ضجـه نمـی زنی و دگر آه میکشی این آه آه توهمه از دست درد نیست از غربت من است اگر آه میکشی محسن،حسن، حسین، و یا زینب وعلی داری بــرای چند نفر؛ آه میکشی؟ وقتی نگاه توبه حسن خیره می شود آیـــا بـرای پاره جـگر آه میکشی؟ ایـن آه آه تـو به خـدا می کـشـد مـرا بانـوی خستــه ام چقدر آه میکشی؟
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زبانحال حضرت علی در شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
بیـمار مـن که دیده گهـربار می کنی اشکی نـثـار گـلـشن ایــثار می کنی از یک خزان زود رسی گـلشن مرا با این نـسیـم درد خــبردار می کنی می خوانی از نگاه علی راز سینه را هرگه نظر به دفـتر اسرار می کنی دارم به دوش بار گـرانـی ولی مـرا با یک نگاه گـرم سبکـبـار می کنی سرتابه پای دردی و لبخـند می زنی برمن تو مهرخویشتن اظهارمی کنی ای همدم و امید و مسیــحا دم عـلی بیـــماری و طـبابت بیـمار می کنی گل کس ندیده تکیه به دیوارغم دهد ای گل چرا توتکیه به دیوارمی کنی ای چلچراغ زندگیم گرشوی خموش روز مرا ز غصه؛ شـب تار می کنی زین شرح سینه سوز«وفائی» دگر مگو دل رابه داغ و درد گرفتار می کنی
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها
با خـون پاک تو کـفن تو وضو گرفت از چشمـۀ طـهـور تـن تو وضو گرفت میخواستی بپوشی اش اما وضو نداشت پس زود رفت پیرهن تـو وضو گرفت من کشف کرده ام که تو از آب بهتری دیـدم که آب با بـدن تو وضـو گرفت!! روزانه پنج مرتبه: زرد و سفید و سرخ از روح آبـی تـو تن تـو وضـو گـرفت چیزی نبود پـاکـتر از تو بجـز خودت یعنی که با من تو من تو وضو گرفت قبـل از تولد تو که باران گـرفـته بـود دنـیـا بـــرای آمـدن تـو وضــو گـرفت خوش باش علی که بازوی او خون نیامده است عشق تو هستی تو زن تو وضو گرفت!
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زبانحال حضرت علی در شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
تو راه میروی وخون چكد ز پیرهنت تو آه میكشی و سرخ میشود حسنـت تونان نمی پزی و سفـرۀ شبم خالیست نه آب میـخوری و آب میشود بدنـت ز گیسوان پریشـان زیـــنبم پیداســـت كه مانده زخم عمیقی به دست شانه زنـت چگـونه در به رخـم باز كرده ای تنها كه غرق خون شده امشب مسیر آمدنت بگیر پرده ببـینم چه آمـده بـه ســـرت بلـنـدتر شده این روزهـا؛ نفـس زدنت تو گریه میكنی و من به سینه میكوبم بـرای زخـم نـگـاهت برای زخـم تنت
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زبانحال حضرت زهرا سلاماللهعلیها قبل از شهادت
با گریه عـقده از دل من وا نمیشود زخم جگـر به اشک، مداوا نمیشود تا دست من ورم نکند از غلاف تیغ بند ستم ز دست علــی وا نـــمیشود شرمندهام ز رهـبر مظلوم خود علی دســـت شکسته حامی مولا نمیشود بــــر روی قبر من بنویسید دوستان سـیـلی زدن مــوّدت زهـرا نمیشود بـــر بـــاب خــانهام بنویسید رهبری مثـــل امــــام فاطمــــه تنها نمیشود گـفــتم ز حـبس دل کـنم آزاد ناله را دیـدم کـنار زینـــب کـبـری نمیشود جزطفل من که یارعلی گشت پشت در ششمـــاههای فــــدایی بـابا نمیشود من پشت در ز پای فتادم یکی نگفت زهرا چرا ز روی زمین پا نمیشود سقط جنین و سیلی و ضرب غلاف تیغ ایـــن احـــتـــرام امابیـــها نمـــیشود میثـم بـــدون لطف و عنایات فاطمـه یک بیــت از کتاب توامضا نمیشود
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
مـبــادا بــاغــبـــانى در بــهـاران خــزانِ نــخــل بــارآور بـبـیـنــد مـبــــادا در بــهــــار زنــدگــانى که نخلى، چیـده برگ و بر ببیـند مـبادا عــنـدلـیـبـى لانــه خـویـش ز بـــرق فـتــنـه در آذر بـبـیــنـد چه حالى دارد آن مرغى که از جفت بـجـا در لانـه مـشـتـى پَـر بـبـیند وزآن جانسوزتر احوال مرغى است که جـاى لانــه، خـاکستـر ببـیـند نـدارد کــودکى طاقـت که نـیـلـى ز ســیـلى صـورت مـادر بـبـیـند گـل سـرخ ست مـادر، کى تـواند رخ خـود را چـو نـیـلوفـر ببـیـند هزاران بار اجل بـرمرد خوشتر که سیــلى خـوردن هـمـسر ببیند چــه حـالى مى کند پـیـدا خـدایـا! اگراین صحنه را، حـیـدر ببیند؟ مگـو رو کرده پــنـهـان تا مـبـادا رخـش را، سـاقـى کـوثـر ببـیـند تـوانـد آن کـه مـولا بى نـگـاهـى رخ مـحــبـــوبــۀ داور بـــبـیـنــد خسوف مــه، کسوف آفتاب سـت نخـواهـد خــصم بد اخـتـر ببـیـند مــیان شعلــه، در از درد نـالـیـد که یـا رب قاتـلـش کـیـفــر ببـیـند ولــى از روى مــولا شـرم دارد که مسمارش به خـون انـدر ببیند چه سان مولاازین پس خانۀ خویش تهـى از دخـت پـیــغـمـبر ببـیـند؟ نهان کـن چادر و سجّــاده اش را مـــبــادا زیـنب مـضـطر بـبـیـنـد بــرو دیوار و در را شستشو کن مگـر ایـن صحنه را کمـتر ببیند
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زبانحال حضرت زهرا سلام الله علیها
ای همه شب به گوش تو، گریه بی صدای من مانده به سینه با نفس، ذکر خدا خدای من اشک تو ریزد ازبصر، بغض تو مانده در گلو کشته مرا سکوت تو گریه کن ازبرای من هر نفـسی کـه می کشم، آه تو خـیزد از دلم گشته علی علی علـــی زمزمه دعای من عقده به سیـنه دارم و منع ز گریـه می شوم حبس شده است در گلوگریۀ های های من کوه فراق و قــدّ خم، موی سفید و عمر کم عمْر برو که بعد از این مرگ بود دوای من گـریه دگـر نمی کـنـد بــاز ز کـار من گـره غیـر اجل دگر کسی نیست گره گشای من ای به فدات هست من گو شکند دو دست من یک سرموی تو اگر کم شود از تو وای من من بـه کـفـم گرفـتـه جان می دوم از قـفای تو زینب چارساله ات می دود از قـفای من من به تو اشک داده ام من به تو سوز داده ام میثم از آن فشانده ای خون جگر به پای من
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
این روزها صحبت شان بـا نگـاه بود از بس فضای خانه پُر از درد و آه بود این جا کسی عـیادت زهـرا نمی رود تنها کسی که سرزده شب، نور ماه بود شهر پیمبر است مــــدینه ولی در آن یـاری اهــل بیـت پـیـمـبـر گـنـاه بود از سنت رسول به غیر از اذان نماند شالـوده هـای دیــن مدیـنـه تـبــاه بـود اصلاً عجیـب نیست که هیزم بیاورند وقتی که قـلب مردم یـثـرب سیاه بود می گفت با نگاه: بمان فاطمه، نرو... تنهـا جواب فاطمه هم یک دو آه بود ازلب جدا نمی شود(عجّـل وفاتی) اش در انتظار مانده و چشمش به راه بود
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
سجده های فاطمه شـب زنده دارم می كند مِهر او زیباتر از فصــل بــهارم می كند هرچه دارم از دعای مـادرم دارم كه او با دعـایش لطف زهـرا را نثـارم می كند من همانم كه نبودم شـیئ مــذكوری ولی فیضِ حُبُّ الفاطمه کوثــر تبــارم می كند اوست تنها مادری كه در مســیر بـندگی با قـیـام خویش یــار ذوالـفـقــارم می كند مادرِ طاووسِ جنّت كیست غیر از فاطمه اوست همچون دانه درمحشر شكارم می كند تــــا قیـامت هـست كار انـبـیا تقـدیس او مصـطفی فرمود: زهـرا با وقارم می كند خطــــبۀ مـردانه اش درس تـولّا می دهـد با حـمایت از ولایـت حق مـدارم می كند گفت رهبر: احترام مادر ما واجب است احتـرام اوســت صاحب اقـتـدارم می كند رمزِ این سال حماسی هست سال فاطمی آنـــكه بــــر سینـه مدال افـتخارم می كند دولــــت دلــدار مـی آید به فـصل انـتـقـام انتظـارِ یــار پُـر صبـر و قـرارم می كند كعبه را یك روزه می پیـماید او تا كربلا عاقبــت روزی بـكامم روزگـارم می كند
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زبانحال حضرت علی در شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
ما بــه زیـرعـلــم زهـــرائـیـــم گــرد و خـاک قـدم زهـرائـیــم افـتـخــارهـمـۀ مـــا ایــن اسـت نـــــوکـران عــجـم زهـرائــیـم سـفره اش تا به قـیامت پهن است ریـزه خـوار نِعَــم زهــرائـیـــم نفَـســــش حـکـم مسـیــحـا دارد زنــده از فـیـض دم زهـرائـیـم مدح او زمزمه هـای لب ماست چـون که ما محـتـشم زهـرائیم ما دو تا چشمه ی کـوثـر داریم گـریــه کن های غـم زهـرائیـم بین هیـأت همه احـسـاس کنیــم در طــواف حـــرم زهـرائـیــم «الف قــامت» او «دال» شـده راوی قـــدّ خـــم زهــرائــیـــم زخـم پهلویش اگر جلوه گر است همــه اش زیر سر میخ دراست مـــرد خیــــبر ، سپـرش افـتاده بیـــن بـسـتـر قمـــرش افتـــاده چـــه قـدَر فـاطمه بی حال شده بـــه روی شــانه سرش افـتاده بـه کجا خیـره شده کـاین گونـه آتـشـــی بر جــگــرش افـتــاده خـانــه را می نــگـرد بـا دقّـت خــانـه ای را کـه درش افـتـاده عکـس دیـوار و در سوختـه ای بــاز هــــم در نـظرش افـتـاده اشـک در دیــدۀ اوحـلــقــه زده بــــاز یـــــاد پـســـرش افـتـاده شـجــر طیّـــبـه ی بـــاغ خـــدا ثلثی از بـرگ و بــرش افتـاده تـا گـل زخـم گـل یــاس شکفت مرد خیبر کمرش تا شد و گفت فــاطــمه! حـال مـرا زار نکـن غـصّــه را بر سرم آوار نـکن گفــتـه ای تـا که حـلالت بکـنـم باشد این گونه تو اصرار نکن فضّه و زینبت این جـا هـسـتـند دیگر امــروز غــذا بـار نکـن زخـم پهلــوی تو سر وا کــرده این قـدَر جان عـلی کـار نکــن بـاز هم خـاطره ها زنــده شــده هی نظر بر نوک مسمـار نکن لااقــــل پیش دو چـشــم حسنت تکـیـه بر قـامت دیـــوار نکـن ایــن قــدر آه نکش پیش حسین گـریه بر دسـت عـلـمـدار نکن جــمله ی « آه غـریب مــادر» را دگـر این همه تکـرار نکن این قدرروضه ی گودال نخوان ایـن قــدر از تن پــامال نخوان
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زبانحال حضرت علی در شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
گفتم از درد نهان؛ یـار به من میگـوید یا که مخفی؛ به حسین و به حسن میگوید نه حسین و نه حسن رازغمش داد خبر نه به زینب نه به فضّه؛ نه بمن میگوید نه زمحسن نه زصورت نه زسینه نه زدل نه ز بـازو نه ز پهـلو نه ز تن میگوید گوش او ناله ی جانسوز مرا میشنــود چشمهایش به من از ضعف بدن میگوید هر گه از پیکـــرآزرده ی او میپـرسم عـوض او در و دیـوار سـخـن میگوید نقش هرغـصۀ او پیـش دو چـشم ترمن قصّهها از غـم و اندوه و محن میگوید آنچه را با حسنین و به من وفضّه نگـفت شـب غسـل بــدنش خـون کـفن میگوید حق زهرا همه شُد غصب و زبان«میثم» لعن بــر طایـفــۀ عـهــد شکـن میگوید
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زبانحال حضرت زهرا سلام الله علیها قبل از شهادت
مرغ بهشت وحیـم و سوخـته آشـیانـه ام دانه سرشک دیـده و ناله شده تــرانه ام منکه دمد ز حجره ام نور به چشم قدسیان دود بــه آسمــان رود از در آسـتانــه ام اجر رسالت نبی ثبــت شده به صـورتم محفل غـربت علی گشته محـیط خانه ام من که بهشت احمد و باغ و بهار حیدرم مانـده زسیلی خزان برگـل رو نشانه ام سرو زپا نشـسته ام طایر پَـر شکسته ام قــاتـل سنگ دل مرا کشته کـنار لانه ام من و حمایت از ولـی گواه باش یا علی شـهـیـد اوّل تو شد محـسـن نـاز دانـه ام هرچه عدو زند مرا؛رها نمی کنم تو را گرچه ز کار اوفتد باز و ودست وشانه ام درد، مراکشد ولی نیست به غیر یاعلی زمـــزمۀ شبـانــه و گــریۀ عــاشقانه ام منم همیشه همدمت تا که بگریم ازغمت گـاه به تربت پـدر گه به اُحـد روانـه ام «میثم» ما زسوز دل ساز کند غـم مرا سـر زده ازدرون او شـعـلۀ جـاودانه ام
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
ای که سوز ناله ات خون در دل افلاک کرد سـیـنـۀ خـورشـیـد را آه تو آتـشنـاک کرد نیمۀ شب ها دعای تو در آن هجـده بــهار با ملائک تا سحرگه سیر در افـلاک کرد گـرچـه از گــرد گـنه آئـیـنـۀ دل تیره شد میشود با گریه بر تو لوح دل را پاک کرد دربهشت آرزو چون غنچه ازهم وا شود هرکه در بزم عزای تو گریبان چاک کرد ابـر رحمت دامنش را پاک سازد از گـناه هرکه اینجا فیض اشک و آه را ادراک کرد یــاد عـمــر کـوتــه تو ای گـل نیلـوفـری سینه را در خون نشاند و دیده را نمناک کرد دردل شب چون علی جسم تو را مدفون نمود همره جسم توجان خویش را درخاک کرد با غـمـی جـانکاه می گوید وفائی غـیر تو کوه غم های علی را کس کجا ادراک کرد؟
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زبانحال حضرت زهرا سلاماللهعلیها قبل از شهادت
اگر کُشند در این بیت وحی صدبارم من از امام خودم دست بر نمیدارم من از برای دفاع عـلی سپر شــدهام بگو که چهـره بسوزد ز شعـلۀ نارم هـزار شکر که من مادر شهید شـدم چهار کـودک دیگربه یاریاش دارم نه بر پسر نه به پهلو نه سینه نه بازو علی، برای تواشک ازدو دیده میبارم به تـازیـانه اگر چـه مـرا کـنار زدند تو را مـیانـۀ دشمـن چگونـه بگذارم به قـبـر گمشدهام این حدیث بنویـسید که من به سن جـوانـی شهیــدۀ یـارم دو مه؛ ز قصۀ دیوارو در نرفته هنوز نفس نفس زده شب تا به صبح بـیدارم به دردهای علی گـریه میکنم بسیار اگرچه باشد ازآن ضربه درد بسیارم برای آنکه کنم ظلـم خصــم را ثابت به حشر محسن خود رابه روی دست آرم شـرار آه شـــما خـیـزد از دل میـثـم خـدا کـند کـــه شـود جـاودانه آثـارم
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
زهـرا اگـر نبود نشــان از بـقـا نبود خـلـقـت اگر نبـود ظهـور خـدا نبـود آیـیـنه ی تـجـلی وحـــدانــیـت بـــود بی او صفات ذات خدا بـر ملا نبود بر محــورمحبت او شد جهـان بـنــا بی این عمود خیمۀ هستی بـپـا نبود می شد اگر حقیقت نـوریه اش عـیـان دیگر مجال سورۀ شمس الضحی نبود حبل المتین عشق فقط قصه بود و بس گر رشته های چادر خیـرالـنسا نبود مدحش گرفته می شد اگر از کتاب وحی قدری نبود، کـوثری و هـل اتی نبود بیت معظمش که بــود مرکـز فلـک روزی نبـود مـوقف اهل ســما نبود محشر الی الابد به درازا کشیده بود زهـرا اگر شـفـیعـۀ روز جـزا نبود حج با طراوت است به یمن جهاد او سعی اش اگرنبود حـرم راصفا نبود گمراه و راه گمشده تا صبح محشر است آن دل که مهر فاطمه اش مقـتدا نبود قبله از اوست مفتخر و کعبه محتـرم بی فاطمه حـریم و حـرم را بقا نبود خیری نداشت عالم اگر فاطمه نداشت خیر کثـیر حضرت خیـرالنسا نبـود؟ ام الائـمه الـنجـبایـــش نگـفـتــه انـد؟ اُمِّ اَب است و مـادر آل عـبـا نـبـود؟ زهـرا مگر عنایت خاص خـدا نبود؟ زهـرا مگر سلالۀ بـدرالـدجی نبود؟ زهرا مگر طراوت روح دعـا نبـود؟ زهــرا مگـر تجـسّم راه ولا نبــود؟ زهرا مگر تجلی عرفان و دین وعشق آئـیـنه دار معـرفــت کبــریـــا نـبود؟ زهرا مگر شریفه زکیه حدیثه نیست زهـرا مگـرعفیفـه و اُمُّ الحـیا نبود؟ با آن سفـارشات گران بار مصطفی جـایـی برای رفـتن راه خـطـا نبود! زهـرا اگـر نبود، حـسینی بجا نبـود بی فاطمیه صحـبتی از کــربلا نبود بی فاطمیه نور شهـادت عیـان نبـود بی فــاطمیه جلـوه نـما نینـــوا نبـود بی فاطمیه اشک جهــاد آفـرین نبود شـور حسیـنـیان نمکش از بکـا نبود زهــرا لباس آخرتش از بهشت بـود سهم حـسین وای که جز بـوریا نبود شش ماهۀ مدینه به خون گر نمی نشست شش ماهۀ ربـاب به غـربت فـدا نبود پامال کینه گر گل عشق عـلـی نبـود شاخـه گل حسن ز جفـا زیر پا نبود دستش اگر به پای ولایت نمی شکست دستی کـنار عـلقـمه از تن جـدا نبود با این همه جلالت و با این همه مقام تکـذیب آن وجـود خـدایی سزا نبود توهین به شأن عصمت آیات نور شد این ناروا به ساحت قدسـش روا نبود شهر مـدینه حـاصل ذکــر ولا نشــد آنـــجا کسی مقـیـم حدیث کـسا نبود با هیچ امانتی نشود اینچـنیـن عـمـل گیرم که او امانت خـیـرالوری نبود دیوانه وار؛ شعله به دست آمـدند روز بردرب خانه ای که شبی بی گدا نبود غیر از شقایقی که به رویش شکفته بود در آن خزان غمزده یک غنچه وا نبود مسمار و تازیانه و سیـلی و فاطمـه گیرم معاد و محشر وعدل خدا نبود مخفی اگر نـــبود مــزار شـریف او فـریـاد غـربت بـشریت رسـا نــبود از رویت خسوف هلالش هلال ماند پـشتی که جز مقابل یکـتا دوتا نبود مادر ز قاتل پسرش کی رضا شود؟ از قاتلان محسن خود او رضا نبود گفتا مـراثی اش به عطوفت بیان نما یک ذره رحم در دل این ماجرا نبود مادر کنارساحل خون بود و طفل غرق در پیچ و تاب واقعه بابا چرا نــبود ای سبزپوش صبح فرج مهدیا بگـو سـرخی پنجه های عـدو از حنا نبود
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() استقبال از ایام فاطمیه
بر مشامم می رسد بوی عزای فـاطمه می شـوم آمـادۀ گـریه بــرای فـاطـمـه هاتفی از آسمان ها می دهد امشب نـدا فـاطمـیّه آمده، مـــاه عـزای فــاطـمـه فـاطـمـیّه آمـده؛ ای فـاطـمیّـون غـیـور خانۀ دل را کـنید امشب سرای فاطمه در عزایش بر تنم دارم لباس نوکـری این لباس مشکی ام باشد عطای فاطمه من کجا و گریه در بزم عزای اوکجا؟ اشک چشمانم بُوَد لطف خـدای فاطمه بر جراحات عـمیق فـاطمه مرهم نهـد هرکسی گرید میان روضه های فاطمه هرکسی بر بام خانه پـرچم زهـرا زند می شود ایمن ز غم تحت لوای فاطمه مِهر زهرا را خدا با طینتم کرده عجین افتخارم این بُـوَد هسـتم گـدای فاطمه در قـنوت هر نـمازم بر لبـم دارم دعا بـاراله ها جـان مـن گردد فدای فاطمه یاری زهرا نمودن بازبان است وعمل ای که هستی درپی کسب رضای فاطمه می رسد آوای یا مهدی هنوز از پشت در ذکـر تعـجیل فرج باشـد دعای فاطمه کی می آیی تا بگیری انتـقام مـادرت؟ مهـدی زهـرا بیا، ای دلـربای فـاطمه
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زبانحال حضرت زهرا سلاماللهعلیها با امیرالمؤمنین علیهالسلام
ای شمع سینه سوختهی انجمن عــلـی تــقــدیر تست سوختن و ساختن، علی ای رهبری که منزویات کرده جهل خلق ای آشــنــای درد، غریب وطن عــلی من پهلویم شکسته و تو دل شکستهای من برتو گریه میکنم و تو، به من علی من سینه خُرد گشته و تو سینه سوخته من با تو گفتم و تو به کس دم مزن علی من بازویم سیه شده تو دست، روی دست بر گو کجاست بازوی خیبرشکن علی سربسته به، که بعد حـمایت ز حقّ تو در اخــتــیار من نَبُوَد دست من عــلی گفتم به شب کفن کن و شب دفن کن ولیک از تن نــمـانده هیــچ برای کـفـن علی
: امتیاز
|