- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
ممسوس ذات بودهای از صبح خلقـتت نـور پیـمـبـر است نمـایـان به طلعـتت آن آیهای که خـوانده شده لحـظۀ وداع واژه به واژه داده گواهی به عصمتت تـو رفـتـی و مـحـاسـن بـابـا سـپـید شد چـشـم اذان نـظـارهگـر قـد و قــامـتـت از سرخی عـقـیـق پدر تـشنگی بـنوش وقـتی نکـرد خـوشـۀ سبـزی اجـابـتت آه از نـهــاد قــدسـی لـیــلا بـلــنـد شـد تا پـا نـهـاد نـیـزه به صحـن قـداسـتـت تقدیر را به دست خودت میزنی رقـم قسمت گریست بر تن قسمت به قسمتت نزد رواق خون تو، زانو زده است عرش صورت گذاشت وجه خدا روی صورتت آرامتـر حـدیث کـسـا دسـت و پـا بـزن پـاشـیـده بیـن دشـت، حـروف روایتت تقسیم جسم پاک تو در گوش دشت گفت: در درک خـاک تـیـره نگـنجـد نهایتت ناحـیهای مقـدسه در بین این عبا است جمع اسـت در عـبـا فـقـرات زیـارتت اعجاز معجر است؛ پدر جان نداده است جان مـیسـپـرد با نـفـحـات مـصـیبتت
: امتیاز
|
مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
ای خــداجــلــوه و نــبـی مــرآت مرتضیخـصلت و حسینصفات انـبـیـا در جـلال تـو شـده مـحـو اولـیا بـر جـمـال تـو هـمـه مـات ز تو نـازد هـمـیـشه حلم و رضا به تو بالد هماره صوم و صلات نـام حـق را ز عـزم تـوسـت بـقا باغ دین را ز خون توست حیات جــان اهــل صــلات قــربــانـت اَشـهـَدُ اَنّ قَـد اَقَـمـتَ صــلات... از تــو آنــی دلــم جــدا نــشـــود با توأم با تو، در حیات و مـمات مــدح تــو در زبــان آل رســول بهترین سوره، خوشترین آیـات دین حق را بقا، ز مکتب توست اَوَلَسنا عَـلـَی الحق از لب توست بــه جـلال نــبــی بــه ذات خــدا کـه تـویـی آفـتـاب بـرج هُـدی... نعت تو بر زبان دشمن و دوست مـدح تو ذکـر اهـل ارض و سما نـــاخــلــفزادۀ ابـــوســفـــیـــان که دلش بـود پُـر ز بـغـض شـما کــرد روزی ســؤال از یـــاران کـه خـلافـت کـه را بــود اولـی؟ همه از بـیـم جـان خود گـفـتـنـد: کاین جلال و شرف تو راست سزا گـفـت نـه، بـا للّه ایـن مــقـام بـُوَد حـق فــرزنـد یــوسـف زهـرا... همچو خـتـم رُسُل به خـلق حَسَن هـمـچـو آل ثـقـف بـه رخ زیــبـا هم سـخـاوت ز دسـت او جـاری هـم شـجـاعـت ز تــیــغ او پـیـدا گفت فضل تو دشمنت؛ «اَلفَضل، هِـیَ مـا تَــشـهـَدُ بِـهِ الاَعــدا»... دین حق را بقا، ز مکتب توست اَوَلَسنا عَـلَی الحـق از لب توست ای بـه نـام خـوش تـو، احـیـا دل ای که دل بـا تـو و تـویـی با دل هـمـچـو زنـدان ز مـقـدم یـوسف بـا صـفـای تــو شـد مـصـفــا دل دل ز دسـت پــدر بــری آنسـان که بـرد از رســول، زهــرا، دل با چـنـیـن حُـسـن احـمـدی زیـبـد کـه بــری از عــلـی اعـــلا، دل حـرم خـاص تـوسـت از رفـعـت چون خـداونـد حـق تـعـالـی، دل جُـسـته بر درگهـت تـوسّل، جان یـافــتـه از رخـت تـجــلّا، دل... حـق به خون تو تا ابـد زنـدهست از مـحـبـّت چـنـانکـه احـیــا دل دین حق را بقا، ز مکتب توست اَوَلَسنا عـَلَی الحـق از لب توست
: امتیاز
|
مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
مـیرود بـر لـبـۀ تــیــغ قــدم بــردارد درد را یکتـنه از دوش حرم بردارد مثل یک ماهِ پسِ اَبر عبورش زیباست بارها گفتهام این قصه مرورش زیباست پسری با دلِ پُر خـون به دل دریـا زد پشت پا بر همۀ خـوب و بـد دنـیـا زد ماه میخواند پس از رؤیت او سورۀ شمس سایه انداخته بر صورت او سورۀ شمس در دل سنگدلان قصد شکـفـتن دارد پـسـری جـای زره آیـنـه بـر تـن دارد چشم وا کرده و درپیش، یلی را دیدند پرده از چهره که برداشت، علی را دیدند تـرس دارند از این چـهـرۀ آرامِ عـلی لـرزه انـداخـتـه بر پیکـرشان نامِ علی پیر جنگاند ولی از دل و جان میترسند از رجزخوانی سردار جوان میترسند پیش میآید و رخساره برافروخته است تیر هم چشم به زیبایی او دوخته است مثل بابای خود، اول همه را موعظه کرد لافتی خواند و به شمشیرِ سخن، معجزه کرد آی لشکر، منم اینک پسر بدر و حنین پسر سورۀ والفجر، «علی بن حسین» بارها بر لب خود زمزم و کوثر دیدم خویش را در دل آئـیـنه، پیـمـبـر دیدم آمـدم بـا قـد و بـالای بـنـیهـاشـمـیام وای اگر باز شـود حـنجـرۀ فـاطمیام چه خیالات محالیست که در سر دارید دست از ریـخـتـن خـون خـدا بردارید گرچه در معرکۀ کربوبلا حق تنهاست باکی از کشته شدن نیست، اگر حق با ماست گر نمیخواست پدر جام بلا سر بکشد شمر کوچکتر از آن بود که خنجر بکشد ما بخواهـیم، ملائک به کمک میآیند ابر و باد و مه و خورشید و فلک میآیند سپـر محکـمی از چـادر خـاکی دارند پسران علی از جـنگ چه باکی دارند غرق در خون بشود لقمۀ نان شبتان ساقۀ گـندم ری خشک شود بر لبتان حـزب بـادیـد که با سـکـۀ بـاد آورده، چه بـلایـی سـرتـان اِبـن زیـاد آورده! من لبم روضۀ رضوان و؛ شما خاموشید ناخلفها خودتان را به جُوِی نفروشید یک قـدم بین شما تا حرم ما راه است چقدر فـاصلۀ باطل و حق کوتاه است لشکر سنگ! ببـیـنید دلم از نور است حیف چشم دلتان در پی دنیا کور است آدم، این قـدر طـمـعکـردۀ دنـیـا باشد! پـسر فـاطـمـه در مـعـرکه تنهـا باشد! و همینطور رجز خواند و به سوگند رسید خسته از جنگ به آغوش خداوند رسید بر نـمیخـیـزد و برخـاسـته آه پـدرش و گره خورده نگاهـش به نگاه پدرش عطش عشق علی بود که بیتابش کرد دستی از غیب برون آمد و سیرابش کرد شاخهشاخه بدنش روی زمین گل میکرد داشت شمشیرِ ابالفضل تحمل میکرد چقدر فـاصـلـهات کم شده تا مـاه علی آسـمـانی شــدهای! آجَــرَکَ الله عــلـی
: امتیاز
|
زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
پابه پای من و دل، عرش عزا میگیرد مـیکـشـم آه و دل آیــنـههـا مـیگــیـرد بر دلم، حسرت یک بوسه و میدیدم از او بوسههـا تـیـر جـدا، نـیزه جدا میگیرد چه کـنـم وقـت تـمـاشـای تـنِ پـامـالـش دست اشک آمده و چـشم مرا میگـیرد سر زانـو کـمکـم کـرد که کم کم برسم روضۀ مرگ من اینجاست که پا میگیرد یک عـبا دارم و یک دشت گل پاشـیده مگر این باغ در این باغچه جا میگیرد؟ آخرین لحظه صدایش جگرم را سوزاند دلـم از خــاطــرۀ یـا ابــتــا مـیگـیــرد پهلویش زخم شده، سینۀ او مجروح است این هم ارثیست که از مادر ما میگیرد
: امتیاز
|
مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
نجف به مضجع پاک تو با سلام رسیده به پایبوسی تو مسجد الحرام رسیده عجب نباشد اگر عرش هم زده زانو چنین به حائر قدسی تو امام رسیده بلند مرتبه شد هرکه بر تو اشکی ریخت بلند گریه نموده به این مـقام رسیده کسی کنار تنت داد میکشد که خودش به داد مردم عالم عَلَی الدوام رسیده تن تو بندِ دل زینب است، پاره شده پس از تو جانْ به لبِ شاهِ تشنهکام رسیده تنت شبیه اذان پخش شد، جگرگوشه! اذان تو سرِ نیزه به شهر شام رسیده کـنـار پـیـکـر تـو زیـنـب آمـده امـا شمیم حضرت صدیقه بر مشام رسیده چقدر دشنۀ تشنه! چقدر زخمِ عمیق! صدای هلهلهها هم به بار عام رسیده برای بُردن جسم تو ده نفر کم بود! عبای مصطفوی نیز از خیام رسیده
: امتیاز
|
مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
اذان بگو که شهیدان همه به صف شدهاند کـه تـیـرهـا هـمـه آمـادهٔ هـدف شـدهاند پـیـمـبـرانـه به تـکـبـیـر باز کن لب را که از صدای تو ذرّات در شعف شدهاند برای چرخ زدن در حـوالی خـورشـید مدارهای سراسیمه جان به کف شدهاند به یُمن بارش احساس در مساحت ظهر غـبـارها ز رُخ دشت برطـرف شدهاند و کربلا شده دریایی از حماسه و شور و ریگهای بیـابان همه صدف شدهاند نماز عشق فقط سجدهای پُر از خون است اذان بگو که شهیدان همه به صف شدهاند
: امتیاز
|
مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
اکبر است این یا که ماه آسمان؟ الله اکبر آدمـیزادهست یا سـرو روان؟ الله اکـبر اینکه میآید به میدان خاتم پیغمبران است؟ یا نـگـیـن خـاتـم پـیـغـمـبـران؟ الله اکبر تیغ در کف میرسد وقتی که این خورشید تابان کهکشان میخوانَد: اَلحَمد، آسمان: الله اکبر چشمهایش را ببین شاعر بگو: سبحان لِلّه بازوانش را ببین راوی، بخوان: الله اکبر صورتش را کشف کن، از خون و غیرت گل شکفته تا بـرویـد بـوستان در بوستـان الله اکبر این حسنسیرت، علیرو، مونس جان حسین است یا دل و جان امام انس و جان؟ الله اکبر بر تبسمهای نغزش این طلوع مهر و ماه است یـا تـجـلّای خـدای مـهـربـان؟ الله اکـبـر ظهر عاشوراست، این آوای پُر شور بلال است یا مـحـمـد باز میگـویـد اذان؟ الله اکـبر
: امتیاز
|
مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
بــاران نــدارد ابــرهـای آسـمــانـش بـاران نـه اما چـشمهای مهربانش... میخواست در سینه غمش پنهان بماند نـگـذاشت امـا گـریـههای بیامـانـش دارد نفسهای خودش را میشمـارد با هـر قـدم پـشـت سـرِ آرام جـانـش او مــیرود دامــنکــشـان آرام آرام مـولای مـا میمـانـد و داغ جـوانـش چـنـدیـن سـتـاره مـنـتظر تا بازگردد تا بـاز هم بـاشـند مـحـو کهـکـشانش روی لب شـمـشـیر او بـانگ تـفـرّوا از جنس صفین است شور نهروانش آیـا شـنـیـدیـد إبن مـلـجـمهای کـوفه! فـزت و ربّ الکـربلا را از زبانش؟ پـاشـید از هم چـون انـاری دانه دانه در لـحـظـهٔ سرخ غـروب بیکرانش تأثـیر آن دیـدار آخر خـوب پیـداست از عـطر سیبی که میآید از دهانش عمرش شـبیه یک نماز صبح کـوتاه آمــد ســلام آخــرش روی لــبــانـش پـایـان ابـیـات من و وقت نماز است فرصت نشد دیگـر بگـویم از اذانش
: امتیاز
|
زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
دلـتـنـگـی هـمـیـشـۀ بـابـا عـلی عـلی! سـردارِ لـشـکـر مـن تـنـهـا علی علی! قدری بمان، به دل نگرانهای این حرم مـهـلـت بـده بـرای تـمـاشا عـلی علی! باید « وَ إن یکـاد» بخوانم که دور باد چشمان بد از این قد و بالا علی علی! یک سوی خیره چشم همه: این پیمبر است یک سوی باز مانده دهانها: علی علی از هم گـسـست رشـتۀ تـسـبـیـحـم آه آه از هم گـسـست؛ ارباً اربا؛ عـلی عـلی جز آب چشم و آتش دل بعد از این مباد بعد از تو خاک بر سر دنیا علی علی
: امتیاز
|
مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
چگـونه جمع کـند پارههای جانش را؟ به خـیـمهها بـرسـانـد تـن جـوانـش را شکفت روی لبانش: علی عَلَی الدنیا... همین که غرق به خون دید پهلوانش را علی، همان که جهان محو در شمایل اوست نـدیـده هـیچکجا، هـیچکـس نـشانش را همان که در شب میلاد او پدر فـهـمید پـیـمـبـر آمـده زیـبـا کـند جـهـانـش را به آنکه تشنۀ معنای «قاب قوسَین» است بگـو نـظـاره کـند ابـروی کـمـانش را میان سجـده خـدا را فـقـط صدا میزد جـهـان کـفـر، اگر میشـنـید اذانش را چقدر زخم مصور، چقدر مصرع سرخ خبر دهـیـد جـوانان نـوحـهخـوانش را به هر طرف که نظر کرد اکبرش را دید خــبــر دهـیـد نـدارد دگـر تــوانـش را
: امتیاز
|
زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
آسمان شک کرد اَسماءِ پیمبر را شمرد بعد از آن حتی پیمبرهای دیگر را شمرد «او به چشم خویشتن میدید جانش میرود» زیر لب با بغض، رد پای اکبر را شمرد دشمن از زیباییات تکبیر میگوید هنوز کاش میشد این همه اللهاکبر را شمـرد حاجیان کعبۀ چشمت، تو را خواهند کشت در طوافت میتوان یک فوج خنجر را شمرد چند ضربه کوفیان و چند ضربه شامیان میتوان با زخمهایت کُلِّ لشکر را شمرد رشتۀ تسبیح عمرم بودی و صد پارهای بعد تو با اشک باید ذکر آخر را شمرد
: امتیاز
|
زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
غـرقِ حـمـاسه است طلـوعِ پگاه تو خـورشـید میدمد ز تمـاشـای ماه تو دلـتـنـگ مـیشـویـم بـرای پـیـامـبـر وقـتی كه نـیـست آیهٔ فـجـر نـگـاه تو با اشکهای خویش فرستادهام تو را آبـی نـبـود تـا كه بـپـاشـم بـه راه تـو جایی برای بوسه به جسمت نمانده است از بس که تیر، خیمه زده در پناه تو صـبـح آشـنـای مـدّ اذان تو بـودهایـم حــالا بــریــده بـریــدهسـت آهِ تــو؟!
: امتیاز
|
مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
علیاکبر همین که چهرۀ خود را نمایان کرد خدا خورشید را در هفت پشت ابر پنهان کرد علیاکبر سـوار اسب شد، آقا خداحافظ جوانیهای پیغمبر تو گویی رو به میدان کرد شهادت تشنۀ بوسیدن لبهای خشکش بود علیاکبر طوافی کرد در میدان و طوفان کرد علیاکـبر زمین افتاد، یا نه آسمان افتاد علیاکبر زمین را آسمانیتر چراغان کرد شهادت هم نمیدانست با این جان چه باید کرد کرم کرد و شهادت را به خون خویش مهمان کرد خدا خورشید را در هفت پشت ابر پنهان کرد علیاکبر همین که چهرۀ خود را نمایان کرد
: امتیاز
|
مناجات و مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
گیرم کسی نمانده برایت، خدا که هست راهی اگر نمـانده برایت دعـا که هست دل را بـبـر به رشـتۀ لـطف خـدا بـبـنـد جلوت نبود گوشۀ خلوت سرا که هست از آسـتـان مهـر کـریـمـانـه رو مـگـیـر دوری از این دیار، دلت با وفا که هست پرونده را سیاه مکن بیش از این که هست هرچند دوری از همه، اما حیا که هست اعمال تو اگر که به دردت نمیخـورند از خویش نا امید مشو مرتضی که هست از نو شروع کن! به خدا تکـیه کن، بیا دنیا به کام نیست اگر، روضهها که هست بـا یـک سـلام پـای دلت را روانـه کـن بار سفـر بـبـنـد، بـرو، کـربلا که هست درهای رحمتش که به روی تو بسته نیست اشـکی برای روضۀ پـائین پا که هست گیرم که پخش کرده تو را نیزهها، علی یک جور میبرم بدنت را، عبا که هست
: امتیاز
|
زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
میروی میبری از سینه، دلِ خون پدر زخمی سوختهات را كمی آهـسـته بـبر به پدر حق بده كه اینهـمه بیتـاب شده به خدا دیدن این منظره سخت است پسر كه ببینم نَفَـسَت بین گـلـو ذبح شدهاست یـا كه افـتـاده گـلـویت سر راه خـنـجـر
: امتیاز
|
مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
نام زیبـا و نکـویت گر علیّ اکبر است چهرهات تصویری از زیبایی پیغمبر است تو زلال چـشـمۀ خـیـر کـثـیری برهمه لعل لبهای تو تمثیلی زحوض کوثر است سـاحـل آرامـش جـان و دل بـابـا شـدی دامن مولا ز موج عشق، غرق گوهر است طرز صحبت کردن تو شور برپا میکند لحن بابا گفتن تو از عسل شیرینتر است صد هزاران یوسف مصری شود مجنون تو یوسف لیلایی و حُسنت ز یوسف برتر است ایکه مثـل آفـتـابی زر فـشـانی میکنی گوهر خورشیدی و دامان تو پُر از زر است از نفسهای تو عطر باغ جنت میچکد درکلامت پرتو توحید و نور داور است غیر زیبایی کسی در خُلق وخوی تو ندید هم جلالت هم جمال تو بهشتی منظر است میوزد عطر دعای مستجاب از سجدهات آسمان از یارب تو غرق ماه و اختر است درس آزادی و ایثار و مرام و عشق توست آبروی هر جوانی که خـداییباور است ای اذانگوی نماز صبح عاشورای عشق اشـهـد بـانگ اذان تو شهـادتآور است نام تو لـرزه به جان دشـمنان میافکـند رزم تو یادآور رزم علی در خیبر است گر که مهـمـان نـگـاه مـهـربان تو شوم در تهی دستیِ محشر روزگارم محشر است هرزمان نام تو جاری میشود درشعر من درغم و شادی «وفایی» اشکهایش پرپر است
: امتیاز
|
مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
بـلـنـد مـرتــبـه بـود و بـلـنـد بـالا بـود امــامــــزادۀ آقــا چــقـــدر آقـــا بـــود کـدام واژه تـوانـاسـت وصف دریـا را که آنچه بود به اکـبر شـبـیه، دریا بود پیـمـبر است؟ نه؛ آیا امـام؟ نه؛ هر دو که نیم حیدر و یک نیمه نیز طاها بود همیـشه بر سـر دیـدار او جـدل میشد برای دیدن رویش هـمیـشه غـوغا بود علیّ اکبر لیلاست این، که مجـنون هم بـرای دیـدن او در صـف تـمـاشـا بود علیّ اکبر زهراست این که یوسف هم به عشق نوکـریش خسته از زلیخا بود برای بردن نامش وضو بگیر ای شعر قلم بایست که وصفـش نه حدّ املا بود بــرای گـفــتــن أَنَّ عــلــی وَلــیُ الـلـه بـگـو کـدام مـؤذّن چـنـیـن تــوانـا بـود عصای دست حسین است این پسر اما شکسته دیدمش آنجا که عشق تنها بود کدام گرگ؟ چگـونه درید یـوسف را؟ که تکّـه تکّـۀ او در تـمـام صحـرا بود حـسین بود و عـبایی پُـر از علی اکبر حسین بود و عصایی که إرباً إربا بود
: امتیاز
|
مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
مسیح بود و اذانش به مرده جان میداد به هر شکـستهپری شوق آسمان میداد اگر چه با رجزش عرش را تکان میداد زمان جنگ به دشمن هم او امان میداد به قلب معـرکه میزد عـلیعـلی گویان که خاندان عـلی را چه باکی از طوفان حذر کـنید که از نسل شیر کـرار است علیِ اکـبرِ لـیلاست، مـرد پـیکـار است به حق که آینۀ مجتبیست، سردار است به چهره احمد و در هیبتش علمدار است شـبـیـه نه خـود پـیـغـمـبـر است این آقا بـنـازمـش نــوۀ حــیــدر اسـت ایـن آقـا چه کرده است که دنـیـا شده گرفـتارش خوشا به خالق رویش، خوشا به معمارش همیـشه شـامـل ما بوده لطـف بـسیارش نبـوده است یـلی در جـهـان جلـودارش دوباره ولوله برپاست، محشر آمده است به اهل خـیـمه بگـوئـید اکـبر آمده است
: امتیاز
|
مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
برسـان زود جـوانـان حـرم را عـباس كه بیـارنـد به خـیـمـه پـسرم را عباس به زمین میزندم، داغ جوان سنگین است پس بگیر از دو طرف زیر پرم را عباس
: امتیاز
|
زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
سپـردمت به خـدا اى عزيزِ جان پدر تـرحـمـى پـسـرم بـر قـدِ كـمـانِ پــدر به بـاد گـفـتـم اگـر شد مـرتـبت بـكـند كه بـردنِ تنِ تـو نيست در تـوانِ پدر همينكه خُودِ تو افـتاد زانـويم شُـل شد رسيـد آتـشِ داغـت بر استـخـوان پدر تمام دشت عزيزم پُر از على شده است بگو چه آمده آخـر سرت جـوانِ پدر؟ بـيا و فـرصت يك بـوسه را مهـيا كن زبـان گـذار دوبـاره تو بر دهـان پدر
: امتیاز
|
زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
بِهـَـم آنـقـدر میآمـد نـمـازم با اذانِ تـو گره عمری بِهَم خورده توانم با توانِ تو همیشه با تو میگفتم کنارم اکبرم که هست چه غم از پیریَم وقتی نگاهِ آخرم که هست به تو گفتم برو اما پدر پشتت به راه اُفتاد نگـاهِ بر نگـاهِ تو، لـبـم اما به آه اُفـتـاد از این بدتر نمیگردد که اسبت اشتباهی رفت از این بدتر نمیگردد که چشمانت سیاهی رفت سبکتر گشتهای اما شـبیه پَر نـمیمانی چرا بر رویِ دستانم علیاکبر نمیمانی علیجان زندگانی از جوانمرده نمیآید توانِ راه رفتن از زمین خورده نمیآید زمین خوردی زمین خوردم پدر گفتی پدر گفتم بهَم خوردی بهَم خوردم جگر گفتی جگر گفتم نگاهم تار میبیند کجا چـیدم کجا چیدم کشیدم دست بر خاک و تو را رویِ عبا چیدم تمام زخمهای تو تَرک خورده نمک خورده شدی مانند زهرایی که در کوچه کتک خورده
: امتیاز
|