- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و ولادت امام محمد باقر علیهالسلام
ایکه از عطرِ نگاهت سازِ باران میچکد یمنِ هرچه مقدمت خیرِ فراوان میچکد بسکه از چشمِ تو بسمِ اللهِ رحمن میچکد هر زمان لب تَر کنی آیاتِ قرآن میچکد روشنی بخـشـیده عـالم را بهـارِ دانشت میدرخـشد ماه و اَنجُم در مدارِ دانشت گبر و کافر از نگاهِ تو مسلمان میشود عالَم از نیمهنگاهت غرقِ عرفان میشود یثربِ تـفـتـیده از یُمنت بهاران میشود عقلها از فهم و ادراکِ تو حیران میشود مکـتـبِ ما تا ابد الـهـامِ قال الباقر است عزتِ اسلام و دین با نامِ قال الباقر است بـاقــرِ آلِ عـبـا ای مـقـتـدای عـاشـقــان دانش از نامِ تو آوازه گرفـته در جهـان دامنِ سـبـزِ تو گـشـته مـأمـنِ افـلاکـیان نامِ تو شد سیّد و بحـرالعـلـومِ شیـعـیـان پای دَرست شانـههای ماه زانـو میزند در ثنا و مدحِ تو خورشید هوهو میزند باقرالعِلم است و حقّا وارثِ علمِ خداست شهریارِ مُلکِ دین و عطرِ پاکِ انبیاست در نگاهش خاطراتِ درد و رنجِ کربلاست با زبانِ کودکی مرثیه خوانِ لالههاست سـیـنـهاش گـنجـیـنۀ آیاتِ قـرآنِ نـفـیـس مملو از نورِ خدا و دانش و فِقه و حدیث آمـده مـاهِ رجـب مـاهِ مـنـاجـات و دعـا بارالهـا چـشـمِ ما و لـطـفِ بـیحـدِّ شما چـنـتۀ خالیِ ما و این همه جـرم و خطا عفـو کن ما را بحقِ پنـجـمـین نـورِ ولا با دعای یا مَن اَرجُوهَت دلم بیتاب شد در مسیرِ بندگی از جامِ تو سیراب شد!
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام محمد باقر علیهالسلام
مـدیـنـه بـار دگـر، جـلـوهای دگر دارد شمیم عـاطـفـت از پـیـش، بیـشتر دارد به کوچه باغ مدیـنه، گـلاب میپـاشـند نسیم عشق، از آن رهگذر، گـذر دارد گُلی شکفت؛ که محراب سبز طاعت حق ز اشک نیمهشب او، شکوه و فر دارد مهی دمید، که در آسمان دانش و فضل رُخش، نشانه ز والشمس و القمر دارد به اهل عـلـم بـگـو، بـاقـر الـعـلـوم آمد کسی رسـیـد که از رازهـا خـبـر دارد کلام اوست پُر از این حلاوت و، پیداست به روی لعل لبش، تُنگی از شکر دارد به شکـر این گل نـورسـته، سیّد سجّـاد دوبــاره سـجـده به درگـاه دادگـر دارد بـه شـوق دیـدن گـلـزار آرزو و امـیــد پـدر نـظـاره بـه رخـسـارۀ پـســر دارد پُرا ز شمیم بهـشتی شود فضا، این گُل ز روی غنچۀ خود چون که بوسه بر دارد رواست گرکه بگویم حسین، از قدمش ز اشک شوق به دامان خود گُهر دارد از آن سپیده که سر زد ز چهرهاش، دیدند که در فـروغ رُخش، جلـوۀ سحر دارد ز شوق مقدم دریا شکاف علم و کـمال به هر که مینگـرم، عـالمی دگر دارد بـیـا بـه بــزم ســرور ســلالــۀ زهــرا که فاطـمه به چـنین محـفـلی نظر دارد سعـادتیست کسی را که از محـبّت او بــرای آخــرتـش تــوشــۀ ســفــر دارد در آرزوی مدینه «وفایی» از ره دور در انتـظـار نگاهـش دو چـشم تر دارد
: امتیاز
|
سرود ولادت امام محمد باقر علیهالسلام
سر زد طلوع رحمت از طور الهی آمـد به دنـیـا پـنـجـمـیـن نـور الـهـی دلهای یاران، خوشحال و شاد است این نـور چـشـمِ، زیـن الـعـبـاد است آمد عزیزِ، زهرا و حیدر الله اکــبـــر الله اکــبــر... الله اکـبـر الله اکـبـر؛ الله اکـبـر الله اکـبـر *********************** ماهِ رجـب زینت گرفته از وجودش قربانِ دستانِ کریم و لطف و جودش بر هر دو عـالـم، سـرور خوش آمد مـولا و عـشـق و، دلـبـر خـوش آمد آمد شفـیعِ، فردای محـشر الله اکــبـــر الله اکــبــر... الله اکـبـر الله اکـبـر؛ الله اکـبـر الله اکـبـر *********************** ای نـور چشمِ فاطمه بر ما عطا کن ما را دعـا کن، عبد درگـاه خـدا کن ای راه عــشــقــت، راه ســعــــادت نــام تــو بُـــردن، مــا را عــبـــادت اُنظُر اِلَـینا، ای نـور داور الله اکــبـــر الله اکــبــر... الله اکـبـر الله اکـبـر؛ الله اکـبـر الله اکـبـر
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام محمد باقر علیهالسلام
نـور؛ وقـتی اولِ ماهِ رجـب سر میزند عاشق انگاری، به سویِ دلبرش پَر میزند ملتمس؛ امید دارد، حسرتش بیهوده نیست خانۀ خورشید را تا صبح، گر در میزند عشق، یعنی: عاشقی فارغ زِ غوغای جهان رویِ لوحِ سینهاش، نقشی زِ دلبر میزند تا ببـیـند رویِ صاحبخانه را، امیدوار میزند در را؛ نشد وا، بارِ دیگر میزند "يَا مَنْ أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْرٍ" گفتم، بعد از آن دیدم از شرقِ دلم، خیری عیان سر میزند دل سپردم بر نگاهش، نیک میآید جواب هرچه دارد این گـدا، فالِ مکرر میزند ایها الـباقـر! اَلا ای پنجـمـین نـورِ خـدا! قلبِ من، با عشقِ تو، تا روزِ آخر میزند
: امتیاز
|
سرود ولادت امام محمد باقر علیهالسلام
یثرب دوباره گشته است پُر ز شور و شادی گوید با شور و با شعف؛ نکتهای منادی گلی ز گلزار دین؛ ز لطـف حق وا شده نـور خـدا سـاجـدین؛ بنـگـر که بابا شده حضرت باقر مدد؛ حضرت باقر مدد؛ حضرت باقر مدد؛ حضرت باقر مدد *********************************************** در آسـمان دین حق؛ ماهی گشته ظاهر عالم هستی روشن از؛ شمس روی باقر مـاه مـنـوّر رسـید؛ گـل مـعـطـر رسـیـد بـاقـر گـل فـاطـمه؛ ز نسل حـیدر رسید حضرت باقر مدد؛ حضرت باقر مدد؛ حضرت باقر مدد؛ حضرت باقر مدد *********************************************** مدینه امشب پُر شد از؛ نـور حی سرمد از مـقـدم پـنـجـم ولی؛ دومـیــن مـحـمـد پیچیده عـطر جنان؛ زیبا گـلی شد عیان ز مـقـدم پـاک او؛ صفـا گـرفـتـه جهـان حضرت باقر مدد؛ حضرت باقر مدد؛ حضرت باقر مدد؛ حضرت باقر مدد *********************************************** امشب در عالم زد قدم؛ پنجمین مه دین معنی آیـات مبـین؛ نور و فجر و یاسین پنجم گل عصمت است سرتا بپا رحمت است نام گل ساجدین؛ بر شیعیان عزت است حضرت باقر مدد؛ حضرت باقر مدد؛ حضرت باقر مدد؛ حضرت باقر مدد *********************************************** شد بر حسن نور عین؛ این گـل ولایـت تمـام هـستی حـسین؛ پـا به سر عـنـایت پیـچـیـده هر جا خبر؛ داده ولایت ثـمـر بر ساجدین هدیهای؛ داده خـدا گل پـسر حضرت باقر مدد؛ حضرت باقر مدد؛ حضرت باقر مدد؛ حضرت باقر مدد *********************************************** فاطمـۀ بنت حـسن؛ بـوسه زد به رویش چارم گل باغ ولا؛ مست عطر و بویش مدینه شد غرق نور؛ گشته چو وادی طور ز مقدمش هرکجا؛ پیچیده عطر حضور حضرت باقر مدد؛ حضرت باقر مدد؛ حضرت باقر مدد؛ حضرت باقر مدد *********************************************** ای بـاقـر عـلم نـبـی؛ عـاشـق تو هـسـتم در شب میـلاد بگـیر؛ از کـرم تو دستم آمـدم از لـطـف تـو؛ بـه درگـه تـو پـنـاه عـزیـز آل رسول؛ بر سائـلت کن نگـاه حضرت باقر مدد؛ حضرت باقر مدد؛ حضرت باقر مدد؛ حضرت باقر مدد *********************************************** ذرهپروری از ازل؛ بوده خلق و خویت ای پنجمین نـور خـدا؛ دست من بسویت شرمنده امشب من از؛ احسان باقر شدم از لطف خاص خدا؛ مـهـمان باقـر شدم حضرت باقر مدد؛ حضرت باقر مدد؛ حضرت باقر مدد؛ حضرت باقر مدد *********************************************** شکـرلله گـردیـدهام؛ ریزهخـوار خوانت در شب مـیلاد شـما؛ گـشـته مـیـهـمانت ای رهـبـر بیحـرم؛ من سـائل این درم بر سـائـل روسـیـه؛ لطـفی نـما از کـرم حضرت باقر مدد؛ حضرت باقر مدد؛ حضرت باقر مدد؛ حضرت باقر مدد *********************************************** کجـا روم از درگـهت؛ من کـسی ندارم هستی تو از لطف خدا؛ نـور قلب زارم ای پـسر فـاطـمه؛ تـویی همه هست من به حق مادر بگیر؛ از کرمت دست من حضرت باقر مدد؛ حضرت باقر مدد؛ حضرت باقر مدد؛ حضرت باقر مدد
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام محمد باقر علیهالسلام
چه خوب شد که روی خاک مُرده پا گذاشتی خوش آمدی قدم به روی چشم ما گذاشتی چه منـتّی سـر قَـدَر، سر قـضا گذاشتی تویی که پـای جای پـای انبـیا گـذاشتی تو را که آفرید حق به خویش گفت آفرین تو آمدی و خنده شد نصیب زین العابدین تو آمدی که کامل از کمال تو شود کلام رسانده جابر از رسول حق به جانبت سلام نشسته در رگ تو خون نافذ دو تا امام در این مقام هیچکس نگشت با تو هم مقام صفا گرفـته خانه امامت از حضور تو تو آمدی مدینه غرق نور شد ز نور تو تو از تـبار فـاطـمه تو معـنی صداقـتی تو از شکوه مرتضی تو وارث شجاعتی تو از حسینی و حسن تو جلـوه امامتی رجب مرجب از تو شد تو چشمه هدایتی تویی که مـثل نـور سمت آیـنه شتافـتی تویی پیـمبری که نیل عـلم را شکافـتی عزیز زین العابدین هزار جان فدای تو هـمه زمـیـنـیان و آسـمـانـیـان فـدای تو و پیر و کودک و جوان و نوجوان فدای تو به هر مکان و هر زمان و هر زبان فدای تو فـدای تو که پنجـمین چراغ آل احـمدی فـدای نـام پـاک تو که دومـین محـمدی نگاه کن که یک به یک همه مسافر توأیم کجـا بـدون زائـری تـمـام زائـر تـوأیـم هـمه به زیـر دِین قـال قـال باقـر توأیم اشـاره کن بـبـین که بـنـده اوامـر توأیم قیام ما قعـود ما ز برکت قـنوت توست هزار مطلب نگفته در دل سکوت توست بـنـا کـنـیم عـاقـبت بـقـیـع، گـنـبـد طـلا برای تو ضریح و مرقـدی شبیه کربلا که دور آن نشستهاند یک به یک فرشتهها چه صحنهایست صحن تو کنار صحن مجتبی فـدای غـربت تو ای نهفـته در دل بقیع فـدای غـربت تو ای چراغ محفـل بقیع
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام محمد باقر علیهالسلام
پیک شادی به شادمـانی گفت آفـرینش دوباره پُر شوراست در سپـیـده دم طلوع و ظهور آسمان و زمین پُر از نور است نور صبح از سپیده علم است شـبنـشـیـنـان عـالـم ملکـوت همه سـوی زمین نگـه کردند روی دامـان مـهـر مـه دیدنـد کسب نور از فروغ مه کردند روز میلاد ماه خورشید است همه عـرشـیان به هم گـفـتـنـد سـیـد الـسـاجـدیـن گـلـی دارد تا که شـکـر خـدا بـه جـا آرد در مـصــلا نــمــاز بـگــذارد همه این شوق وشور را دیدند همه اصحـاب مـعـرفت دارند شـوق بــشـنـیـدن کـلام تـو را با شکوه و به احترام و وضو روی لـب میبـرنـد نام تو را ای ز وصف و ز مدح بالاتر ای که بر رهروان علم و شرف گـنج عـلم و شـرافـت آوردی تو به کانون عشق و مکتب علم در فـضـیـلـت هـشــام آوردی مـکـتب تـو فـقـیـه پـرور بـود هـرکه شـد تـشـنـه مـحـبت تو جام عـشق و وفـا به او دادی به کمیت و به حـمیری نوری ز ســــحـــرگـــاه آرزو دادی هرکه مهر شما محبت اوست من کـه از سـاحـل محـبت تو رو بــه دریــای جــود آوردم بـر تـو و خـانـدان اطـهـر تـو احــــــتـــــرام و درود آوردم به «وفـائی» تو الـتـفـاتی کن
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام محمد باقر علیهالسلام
جلـوه میبـارد از جـمالِ علی جذبه میجوشد از جلالِ علی همه خـیـراتِ آسـمان و زمین نـوشِ جـانِ عـلـی و آلِ عـلی هرچه دارد خدا به خاطر اوست هر چه دارد خـدا حلالِ عـلی مرتـضی را چه کار با عـالـم هست عـالـم فـقـط وَبـالِ علی ای نفسهات در خِصالِ صدوق ای بزرگیت از خِصالِ علی همـۀ حـرف توست قـالَ نـبی همۀ حـالِ تـوسـت حـالِ عـلی آمـدی تا که بـا تو ما بـرسـیـم ما همه مـیـوههایِ کـالِ عـلـی لطف زهـرا تو را به ما دادند از کَـرَمـخـانـۀ عـیــالِ عــلـی شب شب عشق آفرین، علی است ای نــمــازِ مــطــهــرِ زهــرا سـجــدههـای مـعــطـرِ زهــرا خـیـرهای خـیـره بر مقـاماتش مــثـلِ قــابـی بــرابــرِ زهــرا میوزد در هـوای گـیـسـویت عـطـرِ گلهایِ قـمصرِ زهـرا آســمـانـی و مــژدهات را داد به زمـیـنهـا پـیـمـبــرِ زهــرا بیخودی نیست فـاطمی هستی پُــری از نــورِ کـوثـرِ زهــرا مـیزنـد مــوج در احـادیـثـت جـلــوههــای مُــکــررِ زهــرا بـا شـمـا جـبــرئـیـل نــامِ مـرا مـیرسانـد به محـضرِ زهـرا فاطمه عاشق همین علی است ای طـلـوعِ عـلـیالـدوامِ حسن آفــتــابِ بــلــنــدِ بــامِ حـســن جـابـر آوردهات سـلامِ رسول مـادرت گـفـتهات سـلامِ حسن میرسـنـد از تـبـارِ مادریات هـفت مـعـصوم بر امام حسن حـسـنـیزادهای از آلِ حـسـین ای حـسیـنیتـرین کـلامِ حسن دست تو دست مجـتـبای کریم به تو زیـبـنـده است نامِ حسن به عـمـویت ارادتت پـیـداست در بـقـیـعی به احـتـرامِ حـسن چـارتا مـجـتـبـی کـنارِ هـمـید ای تــمـامِ شــمـا تـمـامِ حـسـن هم حسن هم حسین این علی است ای محـمـد ترین دعایِ حسین دومـین احـمـدِ حرایِ حـسـین آمـدی تـا بـه انــتــهـا بــرسـد امـتـدادی از ابـتـدایِ حـسـیـن از پــدر ارث بُـردهای، داری به سرِ شـانـهات رَدایِ حـسین آنکه روزی “حسینُ مِنی “گفت گفت مثلَش تویی برایِ حسین ای عـلــی اکـبــرِ امــام شــده اکـبـرِ بـعـدِ کـربـلایِ حـسـین تـو حـسـیـنـیـۀ خــدا هـســتـی با تو مانـدیم در هجایِ حسین عشق دنبالِ آخرین علی است شبِ لبخندِ پنجـمین علی است
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام محمد باقر علیهالسلام
ای آسمان بخند که روز شکـفتن است حرفی بزن که موقع اسرار گفتن است از روی مـاه یـار، خـدا پـرده باز کرد این ماه را به ماه رخش سرفـراز کرد مـاه رجب مبارک از این نورسیده شد قـرص قـمـر در اول این مـاه دیده شد این جلـوۀ خـداست که روشنگـری کند از عـاشـقـان مـاه رجـب دلـبـری کـنـد این گل که از بهار گلستان احمد است باشد ز نسل فاطمه، نامش محمد است این ماه از دو جلوه به خورشید میرسد این کعـبه از دو قبله به توحید میرسد آیـات صبح در رخ او جـلـوهگـر شدند فـرزنـدهـای فـاطـمـه او را پـدر شدند مثل حسن تجلّی صبـر و کرامت است مثل حـسین آیت عشق و شهامت است تـا بـاقــر الـعـلـوم قـدم روی خـاک زد علم از کمال علمی او سیـنـه چاک زد دریـای بـیکـرانـۀ عـلـم است سینهاش دل بُـرده از پیـامـبـران هم مـدیـنـهاش هم نام احمد است و تجلالی حیدر است بابی دگر ز شهـر عـلـوم پیـمـبر است دانش غلام مکتب علمش به صبح و شام بیـنش گدای خرمن حلمش عـلی الدوام کرده است نـقـل او متـحـیر عـقـول را جـابـر به او رسـانـده سـلام رسول را لبخند او حکایتی از صبح صادق است گـفـتـار او تـجـلـی قـرآن نـاطـق اسـت هرجا که بحث علمیِ اصحاب منبر است گـلـواژۀ روایت او حـرف آخـر اسـت ما را هم ای بزرگ، حقیری حساب کن در خانـۀ کـریـم، فـقـیـری حـسـاب کن ما را دعـا کـنـید مـسلـمـانـتـان شـویـم تا ریـزهخـوار سفـرۀ احـسانـتـان شویم ای نـور چـشم فـاطمه هر چند ما بدیم مـا دوسـتدار مــادرتــانــیـم از قـدیـم در هـیـأتـیـم اگر دلـمان در به در نشد بیگـریه بر حـسـین شب ما سحر نشد
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام محمد باقر علیهالسلام
امشب به جهـان آیۀ صبر و سحـر آمد خـورشـید جهـانـتـاب علوم و هنر آمد امشب شب میلاد و پر از شادی شور است
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام محمد باقر علیهالسلام ( ماه رجب)
آسمان بر لبش آورده غزل خـوانی را برده با خود تبِ سرمـای زمستـانی را روز و شبها شده شیرین و رطب آمده است عاشقی باب شده؛ ماه رجب آمده است سرزده روی به درگاه ببَر منتظر است پای سجاده، شبانگاه و سحر منتظر است دل خـود را نـگـذاری که بماند بیـمـار شب به شب رنگ و لعابی بده با استغفار نـغـمـهٔ هـلهـلـه از آخـرِ افـلاک رسـید اول ماه رجـب هست مـصادف با عید هست هـمـنـام پـیـمبـر شده آئـیـنهٔ ذات نرخ دیدارِ رُخش هست هزاران صلوات میشود خط به خطِ سیرهٔ او درس آموز مینشیند همه عالم به کنارش یکـروز تا شود کشتهٔ آن جـاذبه طـبق معـمـول تا فدایش بشود لحـظـهٔ تـدریس اصول کاش بشکـافـد و از سینه بگیرد دل را کـاشـکـی رد نکُـنـد هـدیـهٔ نـاقـابـل را
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام محمد باقر علیهالسلام
چشم زین العابدین روشن ز نور این پسر نور رخسار پسر دارد نشان از آن پدر این محمّد فِی المَثل عطر محمّد میدهد با نگاهی از دل هر شیخ و شابی دل برد باقـر عـلـم عَـوالِـم پا نـهـاده بر جـهـان روشن از اَنوار او گشته زمین و آسمان
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام محمد باقر علیهالسلام
میرسد از راه، مـاهِ مرتضا ماهِ رجب فصلِ شادابیست این شهرِ خدا ماهِ رجب غافل و غمگین نشو بابُ الکرامت باز شد بر گنهکاران بُود بابُ الرجا، ماهِ رجب اهلِ شبهـای مناجـاتی پُر از آتش شوید میبرد از بین هر جرم و خطا ماهِ رجب » یا مَن اَرجُوهُ لکُـلِّ الخَیر» را آغاز کن خیر بر ما میدهد شیرِ خـدا مـاهِ رجب بنـدگی کـن با تـمـامیِّ وجـودت بـا وفـا تا که محـسوبت کـنـند آئـیـنهای آئینهها اوّلین روزِ رجب، میلادِ مسعودِ ولیست باقرِ عـلمِ پیـمبـر نـورِ چشمانِ نـبیست اوّلِ ماهِ رجب خـیرِ کـثـیرِ اعـظم است چون شبِ میلادِ فرزندِ گهربارِ علیست زینتِ سجّادهها مشعـوف شد از دیدنش هالهای از نور دارد چهرهاش نورِ جلیست با وجـودِ پـنـجـمـین دُردانـۀ خیـرالـنـسا مذهبِ شیعه طراوت دارد و خیلی غنیست عاشقی کردم به عشقِ پنجمین دلدارِ عشق در پناهِ حضرت باقر شوم غمخوارِ عشق آمد و روشن شده چشمانِ زیبای حسین آمـد و شـد امـتـدادِ خـطِّ والای حـسـیـن آمـد و شد زینتِ دامـانِ زین الـعـابـدین آمد و خوشحال شد روی دل آرای حسین آمد و با دانشِ بیحدّ و حصرش میکند بر همه تشریح فضلِ همچو دریای حسین بعدِ بابایش یـقـین دارم که پایش مینهد بیبـرو برگـرد جـای ردِّ پاهـای حسین خطبه خوانی میکند در کودکی در شهرِ شام میکند زینب بر این آقـا تمـاماً، احترام آمده آنکس که علمش برترینِ علمهاست سینهاش مملوِ از عشق و عنایاتِ خداست آمده آنکس که پیغمبر سلامش کرده است آمده آنکس که قابِ عکسِ روی مصطفاست نامِ زیبایش محـمّد از نـژادِ حـیدر است در شجاعت سیبِ دو نیمِ علیِ مرتضاست فاش میگـویم امامِ پـنجـمیـن آقای نـور با احادیثش ز کارِ هرکسی عقدهگشاست باقـرِ عـلـمِ نـبی اوجِ کـراماتِ خـداست پنجمین آئینهدارِ حضرت خیر النساست
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام محمد باقر علیهالسلام
با پـوزش از مقـامِ تو، یا باقـرالعـلوم آرم سـخـن بهنـام تـو، یا بـاقـرالعـلوم گـفـتـا نَـبـی سـلام تو، یا باقـرالعـلـوم وین بس به احـترام تو، یا باقرالعـلوم ای نام تو محـمَّد و خـوی تو احـمدی ایـثـار دَر گـهـت، صلـوات محـمّـَدی ای روشن از جمالِ تو افلاک، چون زمین حاکمِ به ممکـناتی و بر عالِمی نگین مشمول رحمت تو همآن باشد و هماین تو پنجمین امامی و معـصوم هـفتمین سیمای تو که مَطلَعُالاَنوار سرمدیست آئـیـنـۀ کـمـال و جـمـال محـمَّـدیست ای سر نهـاده خلـق به طـوق ارادتت لطف و کرم سجیّت و جود است عادتت مِـهــر فــلـک پـدیـدۀ نــور سـیـادتـت مــاه رجـب طـلــیـعــۀ روز ولادتـت ماهی که باب لطف خدا، باز میشود با سـالروز جـشنِ تو، آغـاز میشود ای باغ فَرّ و دینِ نبی را تو فـرودین هم آسـمـان شـرعی و هم آفـتاب دین زیـنتفَـزای انـجـمـن زیـنالـعـابـدین چـشم و چـراغ محفل مولای ساجدین بر دو امـام ذات شـریف تو مُـنـتـسب کَاندر ائمه نیست کسی را چنین نسب آوازۀ عــدالـت و وجـدان، نــدای تـو پیک امـید بخـش بـشر شد صدای تو در عـلم و دین نـوابغ عـالم، گدای تو ای جدّ و مـادر و پـدر من، فـدای تو یک جدّ تو حسین و حسن جدّ دیگرت خوانند سبط خویش، دو سبط پیمبرت ای در کتاب حق به مَـدیحت کـلامها از ما به حضرتت صلوات و سلامها پـیـدا ز نـسـل پـاک تـو آمـد امــامهـا پـروردگـان مـکـتب عِـلـمت هـشامها هر یک به علم خویش خردپرور عموم از یُـمـن دانـش تو، شکـافـنـدۀ عـلـوم ای رونق از تو منبر و محراب یافته عـلـم تـو ذرههـای اتــم را شـکـافـتـه دردا کـسـی بـه ایـدۀ تــو ره نـیـافـتـه از اینکـه آفـتـاب بـه قـبـر تـو تـافـتـه خـونـاب غـم ز دیــدۀ افـراد مـیرود با اینکه ایـدههـای تو بـر بـاد میرود ای مـعـنـی نـمـاز بــیـا و نـمــاز کـن روی نــیـاز بـر در آن بـینـیـاز کـن دسـتی برای عـرض تـمـنّـا دراز کن روح دعا تویی، به دعا لب تو باز کن زانفاس خود به پیکر ایمان حیات بخش اسلام را ز چنگ حوادث نجات بخش من کـیستم که وصل تو را آرزو کنم زین کمترم که با تو دمی گـفتگو کنم امـا دقـایـقی که به سـوی تو رو کـنم از خاک دَرگـهـت طـلـب آبـرو کـنـم هـر چـند رو سـیـاه ولی من مـوّحـدم مـدّاح اهـلبیت، غـلامـت «مـؤیّـدم»
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام محمد باقر علیهالسلام
بال خود را پهن كرده بر زمین روح الامین تا شود فرش حریم قُدسِ زین العابدین "یامحمّد"در شروعش،"یا نبی"در آخرش نیست بیخود شد رجب، ماه امیرالمؤمنین
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام محمد باقر علیهالسلام
دل ویـرانـم امشب آبـاد است لحـظۀ با شـکـوهِ مـیلاد است شده امشب پدر بزرگ ارباب بیـشتر قلب فاطـمه شاد است
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام محمد باقر علیهالسلام
بـگـو به نـور که مـاه تـمـام آمده است که صـبـح آمد و پـایان شام آمده است امـام بـاقـر عـلـیه الـسـلام آمـده اسـت پدر حـسینی و مادر سلالۀ حسن است اویس وار زمین در هوای او قرن است سراسر از برکات خدا پُر است زمین اگر که در صدف آسمان دُر است زمین دمـیـده اسـت بـه دنــیــا دم خــدا دادی بـه هـر خـرابـه رسـیـده هـوای آبـادی چـقدر در وجـنـاتـش خدا نمایان است اسیـر جـذبۀ او کـافـر و مسلمان است دل از تمام جهـان برده است لبخـندش فقط نه خلق که دل برده از خداوندش رسیده است امامی که نافذ است و بصیر نکرده حرف خدا را به رأی خود تفسیر به حـکـم آیـۀ تـطـهـیـر پـاک یعنی او که پنـجـمیـن گُـهـر تـابـنـاک یعـنی او به علم و حلم و تمام فضائلش صلوات به جلوههای پیمـبر خصائلش صلوات گـروهی از سـخـنان خـدا جـدا شدهاند که در تـوهّـم خـود نـائب خـدا شـدهاند همان که وقت جسارت حضور خواهد داشت که در مسیر اسارت حضور خواهد داشت خـدا کـند که شب انـتـظـار سر بـرسد سـپـیده سـر بـزنـد، نوبت سحـر برسد
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام محمد باقر علیهالسلام
باز عـالـم گـشـته لبـریز سرور شهر یثرب گشته چون وادی طور در مدینه شور و غوغایی بپاست خـانـۀ مـولا حـریـم کـبـریـاست امشب از لطـف خـداوند مـبـین هـدیـهای داده به زین الـعـابدین نـخـل بـاغ دیـنِ حـق داده ثـمـر فـاطـمـه بنت حـسـن زاده قـمـر از تــلاقــی دو نــور مـنـجــلـی آمـده در این جـهـان پنـجـم ولی نـور ذات حـق بـه ظـاهـر آمده هــمـنـشـیـن نــور، بـاقــر آمـده مادرش بر مجـتبی نور دو عین بـاب او سـجـاد فـرزنـد حـسـین فـاطـمه بنت حـسن شـادان شده مات و مبهوت مهی رخشان شده مـظـهـر خــلاق ســرمــد آمــده بــاقــر عــلــم مــحــمـــد آمــده این پسر از خلق عالم بهتر است غنچهای از بوستان حیدر است فاطمی منظر بود، حیدرخصال مجتبی حلم و نـبی عـلم و کمال ساجدین را باشد او نور دوعین هـمـدم کـرب و بـلایی حـسـیـن امشب از لطـف تو مهـمان توأم ریزه خـوار خـوان احـسان توأم آمدم در مـحـفـلـت بـنـشـسـتـهام بر شـما و جـدتـان دل بـسـتـهام از کــرم آوردهام بـر تـو پــنــاه ای سـراپا نور بر من کن نگـاه ای سـپـهـر دین حـق را آفـتـاب از کرامت بر من مسکین بتاب حـق نهاده مـهـر تو در سـیـنهام بـر سـرایت سـائـلـی دیـریـنـهام حـضرت بـاقـر کـریـم بیحـرم دستگـیـری کن ز سائل از کرم در حریمت هر دعایی مستجاب امشب از رحمت بده بر من جواب ای که قدر و عزتت باشد رفـیع دعـوتم کن تا شـبی باشـم بـقـیع سائـل خـود را مـرانی از درت کن دعـایم جـان زهـرا مـادرت من رضـایـم عـبـد دربـار تـوأم هرچهام بر گـلـشـنت خـار توأم از عـنـایـات شـمــا شـرمـنـدهام بـا ولای تـو در عـالــم زنــدهام
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام محمد باقر علیهالسلام
رحـمت گرفـته است تـمام مدیـنه را پُر کرده عـطر عشق مشام مدینه را از خـانـۀ مـحـبت سـجـاد و فـاطـمه نـوری احـاطه کـرده تـمام مدیـنه را او کیست که به ساحت او میبرد نسیم هر صبح وشام عرض سلام مدینه را از سـفـرۀ محبت خود جـور میکـند مثـل عـلـی شـبـانه طـعـام مدیـنه را از صاحبان نصف احادیث شیعه است باقـر که داده قـرب، مـقام مدیـنه را بین مـباحـثـش همه عـالـم شناخـتـنـد گـنـج وجـودِ مــردِ بـنـامِ مـدیـنـه را افسوس که سرشت پُر از کینه باز هم تـغــیـیـر دادهسـت مـرام مـدیـنـه را با اینکه دست حـیـلۀ شیطان پرستها از دست او گـرفـت زمـام مدیـنه را اما غـریـب مـانـدن او کـم نـمیکـند یک لحـظه احـتـرام امـام مـدیـنه را
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام محمد باقر علیهالسلام
در خانه سلطان ولا حـضرت سجـاد پنـجـم قـمـر برج هُدی گـشته نمـایان آمد به جهان نور خـدا حضرت باقـر تابـید به دلهـا ز رخـش پـرتـو ایـمان ای عـالـمـیان در نظر شیـعـۀ حـیـدر از مقـدم او چهـرۀ عـالـم شده خـندان عالـم نشود قـیـمت یک تار ز مویش لایق نـبـود نـذر قـدومش بـشود جـان تبریک بگوئید به هم وقت سرور است بلـبل به بر گـل شده امروز خـرامان او آمـده تا آنکه شـود باعـث رحـمت دلها ز صفای قـدمش گـشته چراغان آمد به جهان آنکه شکافنده عـلم است در حـوزه دین میشود علامۀ دوران این است هـمان آیت عـضـمای الهـی مـثـل پــدرش آیـنـۀ دیـگـر سـبـحــان در بحر ولا گـوهـر ارزنده عـصمت حاشا که به گردش برسد لؤلؤ و مرجان در صورت و سیرت مثلش را نتوان یافت بر خاک رهش بوسه زند حوری و غلمان بـر مـنـکـر آیـات خـداونـد بـگـوئـیـد آیـات خـدا را به جـهـان آمده برهـان در آیـۀ تطـهـیر بـجـو مدح و ثـنـایش جزعترت او نیست کسی ناطق قرآن نوزاد مگـو بر هـمگان پیـر طریقـت از لعـل لب او بشنو صحبت عـرفان بیپـیـر به مـقـصد نرسد راه طریقت خود سر نشود کس مَثَل بوذر و سلمان بر شـمع تـولاش چو پـروانه نپـیـچـد بیهوده شود طاعت یک عمر مسلمان ای آنکه گره خورده به صد مسئله کارت صد مسئله با یک نظرش میشود آسان تا زاد گهـش شهـر مدینه برسد کاش آوازه شـعـر حـسن از کـشور ایـران
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام محمد باقر علیهالسلام
پنجمین قطعۀ خورشيدِ جهان نازل شد چشمِ افلاک به دیدارِ رخش مایل شد نـامِ زیـبـاش مـحـمّـد ... گـهـرِ آل اللّه دلِ مـن در حـرمِ آلِ عـبـا داخـل شـد دیدنِ اخـترِ پنجـم چـقَـدَر رویاییست خالِ کُـنجِ لبِ او ارثـیـۀ طاهـاییست پـسـری آمـده از نــسـلِ علی وجهاللّه میشود این گلِ زهرا به همه حبل اللّه بـاقـرِ عـلـمِ نــبــوّت بـه تـبــسّــم آمـد تا که در عرشِ امامت بشود نور اللّه نورِ او باز به ظلمت کدهها غالب شد این پـسر عـینِ عـلی ابن ابیطالب شد وارثِ پنجم احمد چـقَدَر شیرین است مِهرِ او اصل و اساس ست که جزوِ دین ست صاحبِ خُلقِ عظیم ست چنان پیغمبر وزنۀ حجب و حیایش بخدا سنگین است آبـرومــنـدِ دو دنـیـاسـت امـامِ بـاقــر پـسرِ حـضرتِ زهـراست امـامِ باقـر بعد ازین لطفِ خدا، حالِ پريشان ممنوع صحبت از جهل در این وادیِ عرفان ممنوع آمده یـوسـفِ مصری ببرد غـم ها را بعدِ ازین گپ زدن از فرقت و کنعان ممنوع اســدالــلـهِ دگــر آمـده از بـیـتُ الـلـّه ذکـرِ سـجّـاد شـده.. آیـنـه! مـاشـاءالله نوۀ پاکِ حسین ست پُر از احساسات لبِ او قندِ مکرر؛ دهنش شاخه نبات گوشهای از نگهش رزقِ مداوم دارد گوشهای از نگهش هست یقین برگِ نجات مـا مـحـبّـان گـلِ پنـجـم زهـرا هستیم ما اسـیـران غـبارِ کـفِ پـاهـا هـستیم
: امتیاز
|