- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و ولادت امام حسن عسکری علیهالسلام
در شـب مـــیــلاد تــو دارایــیام گـشـته ایـنکـه مثل تو زهـراییام از گـدایـیهـای پـیـش اهـل بـیـت افـتـخــارم ایـنـکـه ســامــرّایـیام در گـدایـیِ مـن و اسـم شـمـاسـت عــلــتــی دارد اگـــر آقـــایـــیام در حـرم دیـدم شده خـیلی شلـوغ پـیـش تــنـهـایـی تــو تـنـهــایـیام قـسـمـتـم کـن بـازهم کـاری کـنـم دارد از کـف مـیرود کـارایـیام بسکه گـرم از لحـظـۀ وصل توأم سرد خـواهـد شد کـنارت چاییام قسمت عالم دو تا شـش گوشه شد من در این تکرار، پـائـینْ پاییام بـا تـمـام خـویـش ســویـت آمــدم چـون فـروش عـید اسـتـثـنـایـیام سـیـرتی درشـأن درگـاهـت نـشـد چون گرفتم صورت از داراییام
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام حسن عسکری علیهالسلام
جهان به کام غـلام امام عسکری است که شاه میشود آنکه غلام عسکری است بـرای بـار دهـم مــرتـضـی نـمــا آمــد نمای عرش، مزین بنام عسکری است زمین اگر پس از این رنگ و روی دیگر یافت ز روشـنـایـی مـاه تـمام عسکری است شـراب نـاب چـکـیـد از لب گـدا ایـنجـا اگر فـرشـته هوایی جام عسکری است رسـیده کـعـبه برای طـواف قـبـلـه نـما که قبله حاجی بیت الحرام عسکری است حلال زاده کشیده است به عمو این بار کـرامت حـسنی در امام عسکری است کـبـوتـران مـدافـع اســیـر سـامــرهانــد که این ز خاصیت جذب بام عسکری است کـریـم کار ندارد که کـیـست سـائـل او نگاه خاص ز الطاف عام عسکری است گـدای سـامـرهایـم و نـمـیرویـم از رو همیشه روی گدا از مرام عسکری است برای مهـدیاش انـگـار یـار میطـلـبـد "هرآنکه کرد اطاعت"، غلام عسکری است
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام حسن عسکری علیهالسلام
قـیـام کـن! کـه جـلـودار رهـبــری آمـد کـسی که دل بـرد از ما به دلـبـری آمد به حُسن طـلـعـت او مـاه، مـشتری آمد دلـیـل و مـعـدلـت و دادگـسـتــری آمــد کـمال و معـرفت و جود، عـسكرى آمد به پـیـروان ظـفـرمـنـد راه او، صلوات بر او سـلام که شـایـسـتۀ سلام است او که از سـلالۀ ابن الرضا به نام است او که هاشمی نسب و فاطمی مرام است او کـه یـادگـار بـرومـنـد ده امـام اسـت او به شهر سامره مصداق فیض عام است او به نور و جلوۀ رخسار ماه او، صلوات جمـال گـلـشن تـوحـیـد را تـبـسم اوست مسـیح عـترت اطهـار را تجـسم اوست کـلـیم با شجـر طـور در تکـلـم، اوست که دومین حسن، ابن الرضای سوم اوست ز حادثات جهان، جانپـناه مردم اوست به هر که راه برد در پـناه او، صلوات خدای خوانده به حُسن جمال خود، حَسنش ستارۀ سحـری، خـوشهچـين انجـمـنـش شـفـای دیـدۀ یـعـقـوب، بوی پـیـرهـنش که دیده ماه فلک، گل بریزد از دهنش؟ شمـیم وحی خـدا میتـراود از سخـنـش به عطر و رایحۀ دلبخواه او، صلوات ستارگان همه شب شمع محـفلش هستند فرشتـگـان به ادب در مـقـابـلش هـستند مـوالـیـان خـداجـوی سـائـلـش هـسـتـنـد معـاشـران همه محو فـضـائـلش هستـند به آیـه آیـۀ قـرآن که در دلش هـسـتـنـد شدهست سـورۀ قـرآن گواه او، صلوات نـگـاه او، به گـل تـازه چـیـده مـیمـانـد شـمـیم او، به گـلاب چـکـیده مـیمـانـد لبـش، به غـنچـۀ شـبـنـم نـدیـده میماند قـدش، به سـرو ز نـور آفـریده میماند دلش به پـاکی صبـح و سپـیـده میمـاند به سجدۀ سحـر و صبحگـاه او صلوات امام گفت که یکرنگ باش و یکرو باش برای سنـجـش اعـمال خود ترازو باش برای خدمت و ایثار دست و بازو باش مباش در پی شهرت ولی خـداجـو باش هـمیـشـه یـاد خــدا و عـنـایـت او بـاش به اوج و منـزلت دیـدگـاه او، صلـوات کسی که مهر و محبت مرام مهدی اوست کسی که قسط و عدالت پیام مهدی اوست کسی که فتح و ظفر در قیام مهدی اوست کسی که ختم امامت به نام مهدی اوست سلامت دو جهان، در سلام مهدی اوست به جـذبـههای بـدیـع نـگـاه او، صلوات
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام حسن عسکری علیهالسلام
وقـتی رسـد ز میـکـده بار طـعـام ما کم مانده عـطر بـاده بگـیرد کـلام ما از دست تو رسید شراب طهـورمان باقیست جای دست تو بر روی جام ما سـرداب سامـرای تو بیت الحـرام ما هر بوسه بر ضریح تو شد استلام ما ای حجـت مـلائکه مـولای جـبـرئیل آئـیــنـۀ نـمـونـه و مـولــود بـیبـدیـل
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام حسن عسکری علیهالسلام
دل به دریـا زد و کنایه به ماه پرده واکرد از آن رخ دلخواه خالق این جـمال زیبا کـیست؟ وحــــدهُ لا الـــــه الا الــــلـــه یک جهان لطف در کرشمۀ ناز یک جهان مِهر در پگـاه نگاه پسر هادی است و او را هست دخـتتر شاه روم خـاطـرخـواه آمدم جـان دهـم بـرایش کـاش بـنــوازد مـرا بـه تـیـر نـگــاه نـرسد دسـت ما به ساحـت او قـدر او عـرش قـد مـا کـوتــاه چه بـگـویـم به مـدح آیـۀ نـور من که هستم اسیـر نفـس سیاه آفتاب از پیاش هراسان است او گـل آفــتـاب گــردان اسـت سخـنـش عـطر وحی را دارد کـلــمــاتــی خـــدا نــمــا دارد فـیـض در بوسی حـریـمش را خضر و عیسی جدا جدا دارد کعبه از فـیض دیدنش جا ماند غـیبت این قَـدْر خـونبها دارد دست حاجت نشان دهد بر دوست هـر کـه سـودای سـامـرا دارد دل عـشـاق از تـجـلـی شــوق شــــادی سُـــرَّ مَــن رَءا دارد حَسن عسکری که حُسن رخش یک جهان حُـسن کـبـریا دارد آفتاب از پیاش هراسان است او گـل آفــتـاب گــردان اسـت قـامتـش اعـتدال عدل خداست قـدر او تا هـمـیـشه نـاپیداست در زمانیکه تیغ سرکش خصم بیمحـابا به شیعـیان برخاست جوشن از صبر و حلم و تقوا داشت بــا تــقــیــه سـپـاه را آراسـت تـا مـبــادا کـه شـیـعـۀ عـلـوی خدشه بیند از آنکه اهل جفاست خون دل خورد و حفظ وحدت کرد اگر از شیعه مکتبی برجاست در خـلاف مـسـیر اگر بـرویم اختلاف است و این رویّه خطاست آنچه آن مـقـتـدا کند حق است آنچه آن دل ربـا کـند زیـباست نـام ابـن الــرضـا ســزاوارش نورچشم است و نور چشم رضاست آفتاب از پیاش هراسان است او گـل آفـتــاب گــردان اسـت مـاه رویـت کـه آشـکــار آیــد مـهـر بـر بــام روزگــار آیــد مو که از رو کـنـار میریزی آیـت لــیــل و الـــنــهــار آیــد در شبـانـگـاه شـانـهات شـاهـد بـه تـــمــاشــای آبــشــار آیــد نـاز کـن تا جـهـان نـیـاز شود ناز تو یک جـهـان به کار آید نـامـه با چـنـد خـط نوشتی که شـعـیــهات بـا تـقّــیـه بـار آیـد بعـد تو نـیـز شیـعـه صبر کند بـا غـم مـهــدیات کـنــار آیـد شب هجران اگرچه سخت بُوَد راحـتـی نـیــز بـر مــدار آیــد میرسد آن زمان که یار رسد روز پـــایــان انــتــظــار آیــد عـلـیِ دیـگـر از کـنـار حــرم تـکـیـه بر رکـن مستـجـار آید تـا زنـد ریــشـه سـتـمـگــر را دسـت بـر تـیـغ ذوالـفـقـار آیـد هر کجا رو کند به وصف رخش از لـب خـلـق ایـن شـعـار آیـد آفتاب از پیاش هراسان است او گـل آفـتــاب گــردان اسـت
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام حسن عسکری علیهالسلام
فـروغ داوری آمـد؛ امام عسکـری آمد نسـیـم دلبـری آمد؛ امـام عـسکری آمد ببین تا بیکرانها را حریم آسمانها را که مهر و مشتری آمد امام عسکری آمد کنون گنج گهر بنگر تجلای قمر بنگر به گوهر گوهری آمد امام عسکری آمد امامی از تبار گل به گلشن این بهار گل برای سـروری آمد امـام عـسکری آمد گلی از گلشن قرآن که دارد چهرۀ تابان به عطر حیدری آمد امام عسکری آمد به روی فرش از یک سو به دست عرش از یک سو لـوای بـرتـری آمد امـام عسکـری آمد افقهای ولایت را کرانهای هدایت را مه حـق بـاوری آمد امام عسکری آمد گلاب و گل مکرر شد گل و گلشن معطر شد درختان را بری آمد امام عسکری آمد امام دیگری ما را ز سـوی ایـزد یکـتا بـرای رهـبری آمـد امام عـسکری آمد ز مشرق های دین پرور نمایان شد هزار اختر و مهـر خـاوری آمد امام عسکری آمد شب دل را کنون "یاسر" چه در باطن چه در ظاهر مـه روشنتـری آمد امـام عسکری آمد
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام حسن عسکری علیهالسلام
باز رنـگ آسـمـان میشود نیـلـوفـری یاس دارد روی لب نغـمههای دلـبری چلچـراغ عشق شد خوشه پـروین ازو میشکـافـد آسمان میشکـوفـد اطلسی عطر و نور و روشنی میچکد از او بسی ای معطّر جان و دل از ربیع الثّانیات جَـنَّـةُالْـمَأوای جـان جـلـوۀ روحانیات مادر پاکت حُدَیْث از گل روی تو گفت از طراوت بخشیِ روی نیکوی تو گفت ای مدینه، آسـمان میدرخـشد با گُـلت روی دستان زمـین شد شکوفا تا گُلت ای حریمت وسعت بیکران سبزهزار چارده خورشید را یک بهار آئـینهدار کوی تو در سامرا قبلهگاه جان ماست آن حریم با صفا روضۀ رضوان ماست آسـمـانـی بـنگـریـم روز مـیـلاد تو را ماه دلها کـردهاند روی شـمـشاد تو را
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام حسن عسکری علیهالسلام
به افـتـخـار سـلامی نـشـسـتهام بنـویسم در انـتـظـار کـلامـی نشـستهام بنـویسم دلم مُجلّیِ نـورِ جـمال حُـسنِ حَـسن شد به یُـمنِ پـرتـوِ نـامـی نـشـستهام بنویسم قـلم ز لفـظ و بیانِ لبِ تو نـوش گرفـته من از تَـراوشِ کامی نشـسـتهام بنویسم ز شأن و شوکت و قدر و شکوه و منزلتِ وِی ز اقـتـدار امـامـی نـشـسـتـهام بنـویـسـم نه عارفم، نه ادیبم، نه عالمم، نه معـلم ز جـایگـاهِ غـلامی نـشـسـتهام بنـویـسم قلم به حرف درآمد که هان! به جَهر بیان کن تو ای نفَس به سخن آی و رازِ خویش عیان کن سروشِ منـظرِ اَعـلا پیامِ عـرشِ معـلّا بـشـارتِ دگـری از عـلـیِ عـالـیِ اعـلا به سینه زمزمه آمد به عرش قائمه آمد عـزیـز فــاطـمـه آمــد ولـیِ والـیِ والا دهد شبـیهِ پـیـمـبر ز لب شهـادتِ داور کــلامِ اول و آخـــر، نــفـــیــرِ آیــۀ اِلّا ز ابتـدای تـولـد در اوست حـالِ تـعـبّـد به ذکرِ حمد و تشهد نشـسته بِینِ مصلّا دعا و گریه و ذکرش، صفای خنده و فکرش تمامِ سجدۀ شکرش، تبرّی است و تولّا به مادرش که سلیل است، سُلالهای ز خلیل است چه گویم از حسن و جلوههای داوریِ او که شرحِ سورۀ حمدش نشان ز سَروریِ او فضائلش همه بیحد، مناقبش چو محمد ستـوده هـادیِ دین، سـیـرۀ پیـمـبری او مدایحش چه فراوان، فزون ز دفتر و دیوان هزار بارِ شتر، شرح و وصفِ حیدری او خوشا قیام و قعودش، خوشا رکوع و سجودش که حالتی است وجودش، ز نورِ کوثری او هنوز هم که هنوز است، چراغ عِلم فروز است سپاهِ جـهـل بلـرزد ز نامِ عـسکـری او به وجهِ اَحسن و اَکمل، غدیر از اوست مُسجّل نِگر ز روی ربـوبی، تجـسمِ عـلـنی را بـبـین به دامن هـادی تجـلّیِ حـسنی را همانکه چار محمد، همانکه چار علی داد کند ز «کُن فیکون» باز کارِ ناشدنی را خدا ز روی حَسن، حُسنِ یوسفی دگر آورد رساند بارِ دگر خارِ چشمِ خصمِ دَنی را به معجزات و کرامات، چشمِ فتنه کند کور به تیرِ غـیب کند محو، خائنِ وطنی را برای آمدنِ مهدی اَش، بشارتِ زهراست دهد به ارتشِ اسلام، قولِ لشگرِ یمنی را اگر چه دشمنِ تو، چشمِ دیدنِ تو ندارد مُبلّغی ست حقیقی، حسن به مکتبِ طاها معلمی ست حسینی، به شرحِ خطبۀ زهرا حسن چراغ هدایت، حسن امیر ولایت بدوستان همه رحمت، برای خصم اَشِدّا ز دستگیریِ یاران، اِبا نکرد به یک آن پُر از عنایت و احسان برای مردمِ دنیا اگر نهان ز حضور است، زمینه ساز ظهور است رود به گوشۀ زندان برای غـیبتِ کبرا به گریه روز و شبِ او گذشت گوشۀ تبعید برای جدِّ غـریـبش، نمود روضه مهـیا دلش هماره حزین از غمِ اسارت زینب اگرچه رفت به تبعید و دید سختیِ زندان ندید مجلسِ شام و نگشت ساکن ویران ندیـد لفـظِ کـنـیزی به اهـلبیت بگـویند ندید تهمت و توهین، ندید خاریِ دوران نَبست دستِ حسن را کسی به سلسله هرگز نـشد کـبـود تـنِ او ز تـازیـانـۀ عـدوان ندید نعشِ جوانش، نخورد نیزه دهانش بزیرِ تیغِ ستمگر، نماند پیکرش عریان رسید لحظۀ آخـر به کـام تـشـنۀ او آب نماند پیشِ فرات و کنار علقمه عطشان سـلام ما به تو و انـتـقـام صبحِ قـریبت
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام حسن عسکری علیهالسلام
به روی بـال مـلائک سـوار میآیـد بــرای آمــدنِ آن ســـوار، مــیآیــد بگو به لب که برای گرفـتن حاجت چقـدر یا حسن امشب به کار میآید به غیر اینکه به اذکار یار مجبوریم چه کاری از من و از اختیار میآید چـقـدر روی تو بـر آسـمـان سامـرّا شـبـیـه مـاه به شـبهـای تـار میآید خیال وصل تو تنها برای سامرّاست که بـا مـدیـنـه سـر تـو کـنـار میآید برای خـاطـر فـرزند خویش میآیی شبیه شـیر که شب از شکـار میآید بگو به منتظران پِلک را غلاف کنند یـگــانـه مُـنـتَـظِــرِ انـتـظـار مـیآیـد مِیِ تو چیست که نوشید هرکه از صحنت خُـمـار میرود از تو خُـمـار میآید شبـیـه دور حـرم در زیارت ارباب به زائران تو پس کِی فـشار میآید؟ حسین آمده یک بار، چیست غیر کَرَم دلیل این که حـسن هم دوبـار میآید حسن شدی که بگوید به تو امام حسن حـسن شـدن به تو با افـتخـار میآید شب ولادت تو بهـتـرین شب ما شد شبی که رحمت حق شامل دو دنیا شد حسن شدی که کریمان فقط دوتا باشند دوتا کـریم در عـالـم برای ما باشند حسن شدی که اگر از بقیع برگشتند کـبوتـران همه راهـی سـامرا باشند دلیل خوشۀ انگور عسکری این است که تـاک ها ننـشـیـنـند روی پا باشند حسن شدی که میان مُضیف چشمانت تمام شهـر به عـشق شـما گـدا باشند حسن شدی که به هنگام بردن نامت بـقـیـع آمـدهها یـاد مـجـتـبـی بـاشـند حسن شدی که شـبـیه بقـیع اینجا هم همیشه گنبد و گلدسته سر جدا باشند حسن شدی که شـبیه بقـیع، خُـدّامت به دور قـبر تو ذرّاتِ در هوا باشند حسن شدی که غریبی غریبتر باشد که زائران تو در بین کوچهها باشند حسن شدی که غریبی به اوج خود برسد که خادمان تو در شهر کربلا باشند شب ولادت تو بهـتـرین شب ما شد شبی که رحمت حق شامل دو دنیا شد
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام حسن عسکری علیهالسلام
پری برای منـاجـات نیـمهشب بدهـید نگـار آمـده پس بـاده روی لب بدهـید سرم که گرم تو شد خوب و سربه راه شدم خوشم که محمل لیلی رکاب داد به من مجال دیدن رویش به خواب داد به من که از نجف بروم سامـرا و هو بکشم دلم به گیسوی تو بسته است وا نکنی جـدا شـدم ز هـمه تا مرا رهـا نکـنی حرام باد نفـس گر که نیست پای شما خـدا نوشت خـدایی کـنی و سر باشی برای من، منِ بیدست و پا پدر باشی من آمدم به سویت از سوی ملیکه قم تــمـام مـردم ایـران تـب شـمـا دارنـد امـیـد پـر زدن سـمـت سـامـرا دارنـد پرم بده روی آن گنبدی که خورشید است خراب شد حـرمت باز زود احـیا شد در حـرم به روی خیل زائران وا شد میان صحن از بغض سینه میسوزد اگرچه یک حسن فـاطـمه حـرم دارد ولی یکی دگرش غم بروی غـم دارد بـرای غـربت او تـا ابـد سـخـن دارم
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام حسن عسکری علیهالسلام
دوباره دفترِ شعرم پر از «حسن جان» است به سرزمینِ غـزلـواره؛ واژهباران است چه ریسهایست، که تسبیحِ نور، بافتهاند برای ذکـرِ من امشب سـتارهبـندان است بـه عــشـقِ آمـدنِ ایـن سُـلالـۀ رضــوی نباتِ شـعـرم، سوغـاتیِ خـراسـان است همانکه چهرۀ او سُرَّ مَن رأیست، رسید به نورِ مقدمِ او کور، چشمِ شیطان است کـریـمزاده و مانـنـد مجـتـبـاسـت، کـریم هر آنکه در نَزَد این خانه را پشیمان است اگـر چه شُـهـرۀ خـلـقانـد سـامـرایـیهـا ولی گـداییِ او شـغـلِ اهـلِ ایـران اسـت به حج نرفت، ولی کعبه نیز، میدانست که او مجاورِ هر روزِ صاحبِ خانهست زیـارتِ حـرمـش بـا ظـهـورِ فـرزنـدش تـمام خواسـتۀ ما؛ هم این و هم آن است اگر چه شاد، ولیکـن پُر از غـمیم، همه و بدترین غمِ این روزگار، هجران است خـدا کـنـد که بگـویـند، در شب مـیـلاد: شب جـداییِ از یار، رو به پـایـان است
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام حسن عسکری علیهالسلام
در هشتم از ماه ربیع لطف مکرر آمده بر خاکیان از سوی حق ماه منـوّر آمده آمد گلی در این جهان با عطر و بوی حیدری شهر مدینه بهر او چون وادی طور آمده حوران جنّت از سما با شادی و شور آمده امشب ز دریای شرف دُرّ ثمین آمد پدید از آسمان دین حق خورشید دین آمد پدید از سوی خالق بر زمین بر شیعه عزت میرسد امشب ز یمن مقدمش باران رحمت میرسد نجل علی و فاطمه نور دل پیغمبر است این نور حق دوم حسن از دودمان حیدر است در زهد و تقوا و شرف چون حضرت طاهاستی سوسن بود مادر ولی زیبا گل زهراستی با عطر و بوی احمدی ماه جمالش کوثریست بهر دهم مولای دین او مجتبی دیگریست امشب ز شادی و شعف شیعه شده دلشاد تو رفته مدیـنه این دلـم اندر شب میلاد تو تو گلبن عصمت ولی من بر تو خارم یا حسن از لطف خاص کبریا حب تو دارم یا حسن مولای خوبان جهان جانم فدای تو حسن شکر خدای مهربان هستم گدای تو حسن ای غنچه یاس فاطمی مجنون صحرای توأم شد افتخارم در جهان خاک کف پای توأم
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام حسن عسکری علیهالسلام
باز هم دل وا شد از فصل بهار سامرا آمــده نـــورالله والا تـــبــار ســـامـــرا آمده دوم حـسن در خـانـۀ چـارم عـلی بر روی دست حُدَیثه، دُرنشان حیدر است هم جواد و هادی و ابن الرضای دیگر است او دهـم نائب برای منصب حـیدر شده او بهـارِ در زمستانِ ربیع الثانی است از طلوعش بر غروب غم دم پایانی است آمده دوم حسن زان رو ربیع دوم است من شدم نوکـر شده آقا امـام عسکـری تا ابـد آن نـور پـا بـرجا امـام عسکری بر روی قلبم خدا نام حسن جان را نوشت خـوانده او راه تقـرّب را تـولاّی بتـول دشمـنی با دشمـنان آل او اصل اصول او تمام هست را پابست حیدر خوانده است ای پـدر بـر آخـرین گـلـدسـتـۀ آل عـبا بر ظهور مـهـدیات آقا دگر بنـما دعا میشود روزی تماماً شیعه شهر سامرا
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام حسن عسکری علیهالسلام
دوباره موج شادی تا ثریا میبرد ما را چو بوی گل به باغ آرزوها میبرد ما را تو گویی پور موسی خیمه زد در وادی سینا که نور روی او تا طور سینا میبرد ما را گل روی امام عسکری ای دل تماشایی ست که شوق دیدنش بهر تماشا میبرد ما را نسیمی آشنا همراه خود همچون غبار امشب به سوی کوی او بهر تمنّا میبرد ما را اگر چه کمتریم از ذرّه اما جذبۀ شوقش به سـوی آفـتاب عـالـم آرا میبرد ما را بزن دست طلب بردامن مهر وتولاّیش که این مهرو ولا تا عرش اعلا میبرد ما را به ساحل میبرد ما را امید رحمتش آخر اگر موج گنه دریا به دریا میبرد ما را بود منجی عالم مهدی موعود فرزندش که یادش سوی گلزار تولاّ میبرد ما را پی او کاروان درکاروان دل میشود راهی که شوق وصل او صحرا به صحرا میبرد ما را وفایی جذبۀ این عشق را نازم که تا یثرب به بـال آرزو بیمـنت پـا میبـرد ما را
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام حسن عسکری علیهالسلام
عـالـم هـسـتـی چـه رویـایی شـده در مدیـنه شـور و غـوغـایی شده هـر دلی امـشب مـسیـحـایی شـده خـانـۀ هـــادی تــمــاشـایــی شـده سـر زد از یـثـرب مه هر انجـمن آمـده در ایـن جـهــان دوم حـسـن درب رحـمت بر روی ما وا شده شور عـشق و عـاشـقی معـنا شده در گــلـسـتــان ولا گــل وا شــده هـــادی دیـن خــــدا بــابـــا شــده آمـده مـنـشـور عــشـق و دلـبـری حـجـت بـر حـق امـام عـسـکـری نـوری از انـوار سـرمـد میرسد از خـدا الـطـاف بـیحـد میرسـد غـنچـهای از بـاغ احـمـد میرسد حــامــی دیـن مـحــمــد مـیرسـد عــاشـقـان هـنـگـام شــادی آمــده در جـهـان فـرزنــد هــادی آمــده از مـدیـنـه ســرزده نــوری دگـر نـخـل دیـن بـار دگـر داده ثــمــر هـادی دیـن در بـغـل دارد قــمـر روی ماه عـسکـری شد جلـوهگر رهــبــر دنـیـا و دیـن آمــد ز راه میبـرد دل از پـدر بـا یک نـگـاه در ســپـهــر دیـن حـق مـاه آمـده بــــاز از ره هـــــادی راه آمـــده رهـــزن دلـــهــای آگــــاه آمـــده عـسـکـری با عـزّت و جـاه آمـده نــور بـخــش کـل هــسـتـی آمــده مــظـهــر یـکــتـا پـرسـتــی آمــده عـاشـقـان عـیـد آمـده عـیــد آمـده از ســوی حـق نــور امــیـد آمـده نــوری از انــوار تـوحــیــد آمـده در سپـهـر عـشـق، خورشید آمده عـید مـیــلاد عید هم عـهـدی شده زیـنت مـجـلـس ابـاالـمـهـدی شده این پـسـر نـور خـدای داور است از تـبار حـضرت پیـغـمـبر است در شجاعت همچو جدش حیدر است او شفیع شیعـیان در محـشر است این پسر ابن الرضای سـوم است همچـو اجـدادش پـنـاه مردم است حیدری خصلت بود زهرا صفات روح ایـمان، معنی صبـر و ثبات بر هـمه باشـد حـسن باب نـجـات نــام او حـلال جــمـع مـشـکـلات مـهـر و حُـب او بـود نــور امـیـد شیـعۀ او تا به محـشـر روسـپـیـد این پسر باشد چون زهرا با وقار پای تا سر لطف وجـود و اقـتدار داده بـر شـیـعـه ولایـش اعـتـبـار بـیـقـراران را بـود مهـرش قـرار همچو هادی او بود خورشید دین شیـعـیـان را او بود حـبل المـتـین عـالـم هــسـتـی بـود حــیــران او من مسلـمان گـشـته از ایـمـان او گـشته ام از لطف و از احسان او در شـب مـیــلاد او مـهــمــان او کـار ایـن مـولاسـت ذرّه پـروری هـسـتم از طـفـلی گدای عسکری غـرق در دریـا مـنـم، تو سـاحـلم بـر در کـویـت ز طـفـلـی سـائـلـم بـا ولای تـو در عــالــم کــامــلـم لـطـف تو مـولا شد امشب شامـلم ای که هستی همچو حـیدر دلنواز ســائـل تــو آمــده غــرق نــیـــاز بـی پـنـاهـم بـی پـنـاهـم بـی پـنـاه برمن مسکـین توهستی تکـیه گاه آمــدم ســوی تـو از لــطــف الاه سـائـلت را از کـرامت کن نـگـاه ای که هستی در کرامت بی نظیر در شب میـلاد خود دسـتـم بگـیر ای که برعالم حسن هستی بصیر در کرم در جود هستی بی نظـیر همچو زهـرا مادرت خـیر کـثـیر هستی از خـیل گـدایان دستـگـیـر بـر غـلامـی تو هـسـتـم مـفـتـخـر بر(رضا) از مرحـمت بنـما نظر
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام حسن عسکری علیهالسلام
مـا گــدائـیـم گـدائـیـم گـدای دو حــسـن زیر دین کرم و لطف و عطای دو حسن وای اگر نان خور هر بیسر و پایی بشویم روزی ما گره خورده به وفای دو حسن زنــده و مُــردۀ مـا فــرق نـدارد فــردا اگـر امـروز نـمـیـریـم برای دو حـسـن تا فـدایی سـر قـاسـم و مـهـدی هـستـیـم هست پشت سرمان دست دعای دو حسن تا ابـد هر چه خـلیفه است فدای علی و تا ابد هر چه کریم است فدای دو حسن با حـسنهای عـلی تا که رفـاقـت داریم هـمه جـا تـا ابـد آقـایی و عـزت داریـم بـاز هم معجـزه، در دل هـیجان میآید در جهان عطر دل انگـیز جـنان میآید این چه سری است که امشب به مشام جانم عـطـری از نـیـمه مـاه رمضان میآیـد کـیـنه تـوزان جـمل زیر لحـد پـوسیدند در عوض باز حسن جان به جهان میآید چه گنهکار چه مؤمن همه مهمان هستند حـضـرتِ خـیـر رسانِ هـمگـان میآیـد به زمین کرده قـدم رنجه شهنشاهی که وقت مدحـش، قـلم شعـر به جان میآید باز طـوفان بلا را زده پس کـشتی دین آمـده یــازدهـم مـرشـد جـبــریـل امـیـن نیست غم گر نکند دست کسی وا گرهام نوکـر حـلـقه به گـوش حـسن سامـرهام شـدهام شـاپـرک شـمـع وجـود پـسـرش ایمن از بیکسی و درد و غم و دلهرهام شده در سامره تصویر دو گنبد از نور مثل بین الحرمین خاص ترین منظرهام تا ابد هر چه گـشایش به فـدای گـرهای که چـنـین کرد پـنـاهـنـدۀ این مـقـبـرهام نـفـس فــاطــمـیاش راه نــشـانـم داد و اربعین خورد رقـم نابترین خاطـرهام شدهام بیسر و سامان دو تا شش گوشه هرچه دارم همه قربان دو تا شش گوشه خوش به حال شب تاری که تو گردی سحرش کعبه یعنی دل هر کس که شد عشقت گوهرش جان به قـربان همان گـرگ بیـابانی که تاجِ هم صحبتیِ با تو نشـسته به سرش پـدر و مـادر من بـاد بـه قـربـان کـسی که گذشته است به عشق تو ز مادر پدرش جان به قربان بزرگی که شده همچو سگان کـاسه لـیـسیِ غـلامان تو تـنهـا هـنرش جز تو اصلا چه سپهری است که سهمش بشود حضرت مهدی موعود بگـردد قـمرش من کـیام مـدح شهـنـشاه سـماوات کنم »کار من نیست که بنشینم و املات کنم» منِ دل مُـرده که در وادی غـمها ماندم دور از فـیـض مسیحـای مسیـحا مانـدم عـشـقـتان شد پـر پـرواز دو عـالـم امـا مـن اسـیــر اگـر و شـایـد و امـا مـانـدم حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد بین طـوفـان بلا بیکـس و تـنهـا مانـدم اربـعـیـن رفـت و نـدادنـد محـلم اصـلا آه از قـافــلـۀ کـرب و بـلا جـا مــانــدم کـورتـر شد گـرهام هـر چه تـقـلا کردم من فـقـط منتـظـر روضه زهـرا مانـدم روزگاری شده که روز، شب تاریک است خوب کن حال مرا فاطمیه نزدیک است
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام حسن عسکری علیهالسلام
ای جـانِ جانِ جانِ جانم یا أباالمـهـدی ای تـا ابـد نـام و نـشانـم یا أباالـمهـدی وقت سحـر هر دانۀ انگـور میگـوید: ای بـاغـبـانِ مـهـربـانـم یا أبـاالـمـهدی این آتش دیـریـنهام را شعـلهور تر کن بـگـذار بیتـابت بـمـانـم یا أباالـمهـدی دستان تو مثـل حـسن آورده رزقـم را ای بـانیِ هر لـقـمه نـانم یا أباالـمـهدی قند مکرّر! یا حسن! ای حُسنِ مادرزاد شـیـریـنیِ طـعـم دهـانـم یا أباالـمهـدی قسمت شود در سامرا در جشن میلادت در صحن، مولودی بخوانم یا أباالمهدی امشب به عشق تو؛ دوباره عهد میبندم با حضرتِ صاحب زمانم یا أباالمهدی هر صبح مشتاقانه «وَاكْحَلْ ناظِري» خواندم* روشن شـود تا دیـدگـانم یا أباالمـهـدی بر قـامتِ زیبای فرزندت همین جمعه آمین بگو دردت به جانم یا أباالمهدی!
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام حسن عسکری علیهالسلام
دورهگردی میکنم دور و برت بابُالکرم من گدایی میکنم در محضرت بابُالکرم ای یکی مـانـده به آخـر ای امـامِ دلـربا من دخیل افتادهام پشتِ درت بابُالکرم زادۀ دهــم ولـی اصـلاً هـدایـت زادهای نامِ زیبای حسن شد زیـورت بابُالکرم صاحب عصر و زمان را تو پدر هستی و عشق ای بـقـربانِ گـلِ نـام آورت بـابُالکـرم یا امامِ عسکری وا کن دری بر روی من چون سیاهی میشوم در لشگرت بابُالکرم سامرایت را هوس کردم بده یک تذکره خواهشاً دعوتنما این نوکرت بابُالکرم گرچه کمتر میشود یادت میانِ روضهها میکِـشم آقا خجـالت در برت بابُالکرم نامِ زیبایت که گفتم هستیام آتش گرفت یادم آمد از عموی مضطرت بابُالکرم یا امامِ عسکری حالا که پهن ست سفرهات روضه میخوانم فقط از مادرت بابُالکرم پیشِ چشمانِ حسن نیلوفری شد صورتش گریه کن قربانِ چشمانِ ترت بابُالکرم فاطمیّه میرسد رزقی بده از اشک و آه میرسد ناله ز سمتِ حنجرت بابُالکرم دستِ من برگیر جانِ مهدیت، گرچه بدم دوره گردی میکنم دور و برت بابُالکرم
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام حسن عسکری علیهالسلام
کسی که ماه شب چـارده اسیرش بود سرِ تمامی افلاک، سر به زیرش بود بهشتِ حُسن، گل حُسنِ بینظیرش بود صفات حضرت الله در ضمیرش بود تـمـام پـهـنـۀ عـالـم شـکـوفـه بـارانش فـرشـتهها و مـلائـک طـلایـهدارانش ز عرش، حضرت جبریل بر زمین پُل زد ز فرش، دیده عالم به عرشیان زُل زد کـتاب نـوکـریم را مـرور کـردم بـاز شکـسـتـههای دلـم را بلـور کردم باز به شوق و ذوق زیارت، دلم چه محزون شد مسیلِ کـوثرِ چـشمم شریعۀ خـون شد
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام عسکری علیهالسلام
با تو در نسل حسین ابن علی آمد حسن شادمان از این ولادت بوده صد درصد حسن تو شدی ابن الرضای سـوم این خاندان پس نوشتم سامرا ابن الرضا، مشهد حسن با دلیـل آقـای ما نامت حـسن بـرداشته چونگه این خیل گدا، قطعاً میخواهد حسن هیچ کس نشنیده که سائل به هر دینی، شود از جوار مضجع تو دست خالی رد حسن هشت جنت را اگر یکجا ببخشد حق به من تو نباشی ارزنی حـتی نمیارزد حسن آن حسن که نه حرم، نه صحن، نه گلدستهای لااقل داری به عشق آن حسن گنبد حسن خلق میگویند خورشید آمده روی زمین وقـتی از کوچه شبـیه ماه میآید حـسن
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام حسن عسکری علیهالسلام
تـلالـوء نــور خــدایـی حـسـن جـمـال ذات کـبـریـایـی حـسن “حسن حسن” شور بپا میکـند ای گـل خـوشـبوی عـلیالنّـقی مــیــوۀ مـیـنـوی عـلـیالـنّـقـی مـادر تو سـلـیـل و بابا، عـلـی یــازدهـم جـلــوۀ بـابـا، عــلـی قبله حسن، مسجد و منبر حسن کعبه حسن، منا و مشعر حسن یـا قـمـر ابـن قـمـر ابـن قـمــر منکر نـور تو شود کور و کر جـمـال بیمثال حق، ای حسن تـجـلّـی جــلال هـر پــنــج تـن شـیــر درنــده شــده رام شـمـا کـنـگــرۀ عــرش مــقـام شـمـا هـوایـیام، مـرا بـبـر تـا حـرم بـه خـانـۀ خـدا بـبـر، تـا حـرم دوبـاره مست مست مستم کنید مـستِ میِ روز الـسـتـم کـنـیـد سلام بر دو نـور در مشرقـین سـلام بـر دو دلـبــر عـالـمـیـن سلام بر خـسرو خوبان حسین سلام بر شـاه شـهـیدان حـسین
: امتیاز
|