- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و شهادت حضرت سجاد امام زین العابدین علیهالسلام
ز بعد کـربوبلا کارِ تو اگر زاریست قـیـام گـریـۀ تو خود حـدیث بیداریست خدا نخواست که خالی شود زمین از تو اگرکه مصلحت تو تب است و بیماریست که گفته اشک ندارد صدا؟! که تا محشر صدای اشک تو در غربت زمان جاریست بهشتِ سرخِ ولایت هنوز هم سبز است که باغـبـانیِ این بـاغ با گـهـربـاریست اگـر که پـایـۀ ظـلـم از کـلام تو لـرزیـد پیام خـطـبۀ روشنـگـر تو هـشـیاریست تو را به زهر چه حاجت که روی سینۀ تو زدشت کربوبلا زخم غربتی کاریست به عزّت و به مقام و وجـاهـتت سوگـند نصیب دشمن ظالم هنوز هم خواریست بـه نــالـههـای دل زائــر شـمــا مـهــدی بقیع، شب همه شب شاهدِ عزاداریست ز هجر کوی تو دلتنگ شد «وفایی» و گفت زشوق جان من آگاه حضرت باریست
: امتیاز
|
ربانحال امام زین العابدین علیهالسلام قبل از شهادت
در تـمـام عـمـر، از نـالـه نـوایی داشتم در دل غـرق نـوايـم، نـيـنـوایی داشـتم سينهام از داغ گلها، پارهپاره بود و باز در مـيان سـيـنۀ خـود كـربـلایی داشتم بار سنگين غمت، كرده كمانم ای پـدر بعد تو، هردم به جان تير بلایی داشتم روزهایی كه سرت، ای كعبهام بر نيزه بود بر نـمـاز عـشـق خود قـبلهنمایی داشتم زير زنجـيرگران، با ياد زخـم پيكـرت روی ناقه، گـريههای بیصدایی داشتم در ميان سـنگهای شـامـيان از بـامها بهر حال عـمهام، بر لب دعـایی داشتم برتن صدچاك وعريان تو ناله میزدم هرزمان در پيش چشمم بوريایی داشتم من به ياد كام عطشان تو ای روح حيات در كـنـار آبهـا، بـزم عـزایـی داشـتـم پـاسدار نهـضت تو بـودهام، با گـریهام در هـمهجـا نـالـۀ عـقـدهگـشـایی داشـتم سالها بيـمـار تو بـودم وليكـن عاقـبت در دل از زهر ستم، گرد شفایی داشتم صد هزاران چون«وفایی» در عزايم سوختند در دل هرعاشقی، محنتسرایی داشتم
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زین العابدین علیهالسلام قبل از شهادت
هـربـار آب دیـدم و هـربـار سوخـتم بـسـیار گـریه کردم و بسیار سوخـتم ای زهر، داغ سینۀ من حاصل تو نیست من سالها به دیـدۀ خـونبـار سوختم از سال شصت و یک که چهل سال طی شده هر لحـظـه یـاد قـتـلگـه یـار سوخـتم دادم به گـریه حـکـم عَـلیکُنَّ بِالفرار در بین خـیمه، تـشنه و تبدار سوختم یـادم نـرفـتـه در وسـط نـیــزهدارهـا دیدم نـشـسـته عـمه گـرفتار، سوختم وقتی به نیـزه شد سر بابـای بیکـسم شد کـل دهـر بر سـرم آوار، سوختم یادم نرفته بوسه به رگهای حنجرش هر روز یاد آن غـم دشـوار سوخـتم دیدم رقیه خورده زمین روی بوتهای بیرون کشیدم از بدنش خار، سوختم در بند مستها چقدر حرمتم شکست با نـاسـزای دسـتـۀ اشـرار، سـوخـتم تا ازدحـام میشـود از حـال میروم خـیـلی به یـاد روضـۀ بـازار سوختم گـهـوارۀ رضـیـع حـرم را میان شام دیـدم مـیـان دکـۀ تـجــار، ســوخـتــم زخم عمیق سلسله هم آن قَدَر نسوخت طوری که از تهاجـم انـظار، سوختم با دیدن سکـیـنۀ مـظـلـومه خـواهـرم یک عـمر یـاد شرم عـلـمدار سوختم دیدم کـفن به پیکـر هر مرده میکنند سر را گـذاشتم روی دیوار، سوخـتم
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام زین العابدین حضرت سجاد علیهالسلام
چهـل سال است دارد اشک ممـتد غمی که از نگـاهش شعـله میزد الـهـی خـســتـۀ غــربـت نـبــاشـد بـزرگ دهــر بـیعــزّت نـبــاشـد به شهر شام بغضش در گلو ریخت چه سنگی بر سر آنها فرو ریخت
: امتیاز
|
زبانحال امام زین العابدین حضرت سجاد علیهالسلام قبل از شهادت
ای شیـعـیان مـائـیم انـوار هـدایت مائـیم خـورشـید سـمـاوات ولایت ما نور چشم کائنات و مـمکـناتـیم مـائـیم اعـلی عـلت ایجـاد خـلـقـت ما خاندان عـصمت و آل رسـولیم جمع است در ما علم و ایمان و سیادت مائیم معـنا و مـراد صبر و ایـثار مـائـیـم شـأن آیـههـای اسـتـقـامـت ننگ است ما را زندگی در سایه ظلم هیهات منا الذله یعـنی شور عزّت گریهکنان را صبح محشر یادمان هست ما دستمان باز است فردای قیامت ما در مصائب خم به ابرومان نیامد طی کرده ایم این راه را ما با صلابت من زاده مـقـتـول صبـر کـربـلایم بابای من جان داد لب تشنه لب شط اصلا شهادت ارث ما آل رسول است اما امـان از شـام و از بند اسارت وقتی که میبـیـنم زنان فاطمی را یادم میآید صحنههای عصر غارت نعش مسلمان بر زمین هیهات، هیهات اما تن بابای من بر خاک غـربت
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ امام زین العابدین حضرت سجاد علیهالسلام
سجـاده را پُر از غـزلِ سجـدهدار کرد محراب را به شعرِ رکوعش دچار کرد از آسمان به ذکرِ لـبش خـیره میشدند تـسـبـیـح را سـتــارۀ دنــبـالـهدار کـرد با اشک، در بـهـشتِ منـاجاتِ تـائـبـین در هر قـنوت، شیرِ اجابت شکار کرد بر شـانههای غـرقِ گِـلِ تـربتِ حـسین تا سـر گـذاشت، گـریۀ بیاخـتـیار کرد با لـرزههای شـانۀ زخـمش؛ مـدیـنه را بـا کـربـلای روزِ دهـم هـمجـوار کـرد آنقدر روضۀ عطش از چشمِ تشنه ریخت تـا ابـرِ دیــر آمـده را ســوگــوار کـرد کـشتی شکـستخـوردۀ طـوفان کـربلا هر روضهای که دید، به دوشش سوار کرد یعقوبِ کربلاست، ولی نامِ او علیست ابـری که کـارِ صاعـقـۀ ذوالـفقار کرد این مردِ غـرقِ درد، زمـانی شراب را با خطبهاش به مِیزدهها زهرمار کرد در شام، باز هم درِ خـیـبر شکـسته شد حـیدر به حیدر بنِ حسین افـتخـار کرد
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام زین العابدین حضرت سجاد علیهالسلام
وقـتـی شـهـیـد زنـدۀ دشـت بــلا شـدی تصویری از حـماسۀ کـرب وبلا شدی چـشمت فـرات بـود و لبت زمزم دعـا با جوشـشی ز زمزمه غرق خدا شدی بـعـد از نـهــادن تـن بـابـا بـه بــوریــا خـلـوتنـشـین آن تن در بـوریـا شـدی خواندی تو روضه بهر همه قتل صبر را خـرج مـصـیبت سـر از تن جـدا شدی »از آب هـم مضـایـقه کردند کوفـیان« با این نـوا تو غـرق عـزا و نـوا شـدی یعقوب چشمهای تو خون میگـریستـند تـو داغــدار یــوسـف آل عــبــا شــدی گفتی امان ز شام و دلت شعله میکشید یــاد آور مـصـیـبـت شـــام بــلا شــدی گفتی که حرمله به مکافات خود رسید؟ دلخون داغ اصغر در خـون شنا شدی سی سال گریه کردی و زهر ستم رسید آتـش گـرفت جـان تو و بیصـدا شدی چون اسـتـخـوان سـیـنۀ بابا زسّم اسب وقت نفـس کـشیدن خود جابه جا شدی خون گریه کن «وفایی» ازاین ماتم بزرگ بــا غــربـت بـقــیـع اگـر آشــنـا شـدی
: امتیاز
|
زبانحال امام زین العابدین حضرت سجاد علیهالسلام قبل از شهادت
بعد چهـل سال گـریه و آشوب کور شد یوسف از غم یعقوب ابر از چشم من خـجـل میشد هــمــه جـا دیـــدۀ تـــر آوردم بین هـر کـوچـه مـنـبـر آوردم ذبـح یـک گـوسـفـنـد را دیــدم بیتو خـورشید از آسمان افتاد آب دیـگـر ز چـشـممـان افـتاد بین عباس و خیمه فاصله بود بـه سـکـیـنـه نـگـاه تـا کـردیـم یــاد بــازار شــام را کــردیــم چـادری کهرقیه بر سر داشت زخـم قـلـبم بدون تـسکـین بود کــاخ شــوم یـزیـد آزیـن بــود به لـبی که پیـمـبـرش بـوسـیـد
: امتیاز
|
رباعی های مدح و مرثیۀ امام زین العابدین حضرت سجاد علیهالسلام
آنجا که سکوت مرگ و استبداد است خـون شـهـدا، رسـاتـرین فـریاد است ******** محمد جواد غفور زاده ******** عـرفان به کـلام آمـده و بـنـدهٔ توست قرآن و قـنوت و قـبله شرمندهٔ توست از خط به خطِ صحـیـفهات فـهـمـیدم؛ سـجّـاد شـدن فـقـط بـرازنـدهٔ تـوست! ******** مرضیه عاطفی ******** ای آیــنــۀ خــدا نـمــا وقـت ســجــود عـالـم همگـی مـحـو عـبـادات تو بود بر تـربت بیشمع و چراغت به بقـیع هر دم صلـوات میفـرسـتـیم و درود ******** سیدمهدی حجازی ******** یک لحـظه شدیم خـیره تا در چشمت دیــدیــم تــمــام درد را در چــشـمـت ******** سید علی نقیب ******** سجـادهٔ اشـک تو به هر جا باز است صد جاده به سمت آسمانها باز است ******** میثم مومنی نژاد ******** هـرگـز نـگـذاشت تـا ابـد شـب بـاشـد او مـانـد کـه در کـنـار زیـنـب بـاشـد ******** منیره هاشمی ******** بیزارم از آن حنجره کو زارت خواند چون لاله عزیز بودی و خوارت خواند ******** سلمان هراتی ******** آگـه چـو شـد از حـالـت بـیـمـاری او دامـن بـه کــمـر بـسـت پـیِ یـاری او ******** محمد علی مجاهدی ********
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام زین العابدین حضرت سجاد علیهالسلام
آقـا سـلام بـر تـو و شـام غـریـب تو آقا سـلام بـر دل غـربـت نـصیب تو از راه دور بـا دل رنــجــور آمــدی مرهم به غـیر صبر ندارد طبیب تو باغ از صدای زمزمه، از عطر گل تهیست جا مانده در خرابه مگر عندلیب تو؟ تصویر کربلاست که همواره روشن است در چـشـمـۀ زلال نـگـاه نـجـیـب تـو رفتی و قرنهاست که تکرار میشود نـجـوای عـاشـقـانـۀ امنّ یـجـیـب تـو
: امتیاز
|
زبانحال امام زین العابدین حضرت سجاد علیهالسلام قبل از شهادت
در مـسـیـر کـوفـه و شـام خـراب دست بـسـته بـوده با حـال خراب رأس عـبـاس رشـیـد و اکــبــرش رأس قاسم رأس عون و جعفرش
: امتیاز
|
زبانحال امام زین العابدین حضرت سجاد علیهالسلام قبل از شهادت
بهترین چیزی که دارم از جهان این گریه است مرهمِ قلبم به هرجا هر زمان این گریه است صحنههایی دیدهام روی شتر در راه شام چارۀ فکرش یقیناً عاشقان این گریه است
: امتیاز
|
زبانحال امام زین العابدین حضرت سجاد علیهالسلام قبل از شهادت
مُردم و زنده شدم صد بار در بینِ مسیر دیدم از مردم چقدر آزار در بینِ مسیر در کـنـارِ عـمّـهام بردند این نامـردمان در میانِ کـوچه و بـازار در بینِ مسیر
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ امام زین العابدین حضرت سجاد علیهالسلام
آتش گرفته خیمه میسوخت پا به پایش خورشید شعلهور شد در آسمان برایش دستان عمه زینب را بسته دید و بیشک هر آن از این مصیبت شد بیشتر عزایش در ازدحـام شـام و در تنـگـنـایِ بـازار در زیر دست و پا رفت در هر قدم عبایش
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زین العابدین علیهالسلام قبل از شهادت
ای گـلستـان ولایت را امـام چـهـارمین پور زهرا حضرت سجاد زین العابدین تو ز نسل حـیدر کراری و نجل رسول در خصال و در کمالی همچو زهرای بتول نـوربخش عـالـمی و شمع جمع عالمین جان پیغمبر تویی مولا علی بن الحسین زهد و تقوای تو همچون حضرت پیغمبر است در بلاغت در شجاعت خلق و خویت حیدراست چهارمین مولای عالم بعد پیغمبر تویی مقتدای شیعـیان تا صحـنۀ محشر تویی تا ابد مولای من جود و سخا شرمندهات حـاتم طـایی بود مـولا کـمـیـنه بـنـدهات شد صحـیـفه ذرهای از آنهـمـه آثـار تـو شیعیان مرتضی تا روز حشر بیدار تو جمله خوبان جهان ریزهخور خوان توأند رهـروان راه حـیدر غرق احسان توأند خـطبۀ تو دشـمن اسـلام را رسـوا نمود شادمان آن خطبه قلب حضرت طاها نمود هـمره مظـلـوم عـالـم بودهای در کربلا همچو زینب دیدهای تو رنج و درد و ابتلا تو شـنـیدی نالۀ طفـلان عـطشان حسین جانفـشانی همه اصحاب و یاران حسین جمله یاران حسین در خون شناور دیدهای هر شهیدی را شما صد پاره پیکر دیدهای ارباً اربا پیـکـر پـاک و مـطهـر دیدهای باب مظلـومت کـنار جـسم اکبر دیدهای در کنار جسم اکبر دیدهای در شور و شین قامت خم گشتۀ مولای مظلومان حسین دیدهای قاسم که شد پرپر ز جور اشقـیا محشر کـبرا به پـا شد بر یتـیم مجـتـبی دیدهای طفلان عطشان در نوای آب آب مـادران خـسـته دل را در مـیان آفـتاب دیدهای تو شیرخواره طفل بیشیر رباب بودهاند از بهراو اهل حرم در فکر آب دیدهای بابا گرفته روی دستان اصغرش حرمله زد تیر کین و شد بریده حنجرش دفن جسم اصغرش را پشت خیمه دیدهای رأس پاکان زمین را روی نیزه دیدهای دیدهای در علقـمه دستان از پیکـر جـدا دیدهای نقـش زمین سقـای دشت کـربلا دیدهای تو بر جبینش سنگ کینه میزدند تیـر کـین بر سیـنۀ مـاه مدیـنه میزدنـد دیدهای دشمن به قلب پاک او با تیر زد دید افـتاده زمین با نـیزه و شمـشـیر زد دیدهای شد تیـرباران پیکـر پاک حسین در میان موج خون دیدی تن چاک حسین دیدهای شمر لعین بر خود جهنم را خرید از حسین بن علی در قتلگه حنجر برید دیدهای بابای مظلـوم و غـریبت از قـفا رأس پاکش را عدوی دین نمود از تن جدا دیدهای افـتـاده روی خـاک، شاه کـربلا پیکـرش شد از ستـم پـامـال سُم اسبها عصرعاشورا تو دیدی خیمهها آتش گرفت دامن طفـلان بیبابا ز کـین آتش گرفت دیدهای بر اهل بیت؛ ظلم بینهایت کردهاند خـیمهها را دشمنان دین غارت کردهاند دیدهای تو کودکان را ظالمـانه میزدند از ستم اهـل حـرم را تـازیـانه میزدند دیـدهای تـو در مـیـان کـوفـیـان بیحـیـا جمله سرهای شهیدان را به نوک نیزهها ظلمهای بینهـایت دیدهای در شهر شام بر اسیران میزدند سنگ ستم از روی بام دیدهای در تشت زر بابا دم از محبوب زد بر لـبانش آن یـزید بیحـیا با چـوب زد از تو میخواهد صله ای نور حیِّ کبریا زائر کربـبلا گـردد دوباره این (رضا)
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ امام زین العابدین حضرت سجاد علیهالسلام
روضـه بـرپـا بود هر جا آب بود روضـههـایـش ذکـر بـابـا آب بود روضهخـوانش گاه ظرفی آب شد مــاجــرای آب آبـش کــرده بــود غــصـۀ اربـاب آبـش کــرده بــود یـا خـودش بـاریـد دائـم یـا ربـاب پیـکـری را بر زمـین پـامـال دیـد شـمـر را در گــودی گـودال دیـد هجـمـۀ شـمـشـیـرها یـادش نرفت هم به تن رخـت اسارت دیده بود خیمه را در وقت غارت دیده بود آتــش بــیداد دنــیــا را گــرفــت عـمه را با دسـت بـسـته میزدنـد با هـمان نـیـزه شـکـسـته میزدند تـازیـانه جای طفـلان خورده بود بـا تـنـش زنـجـیـرها درگـیـر بود در غـل و زنـجـیـر امّـا شـیر بود ماجـرای شام پشـتـش را شکـست کـوچههای شـام پیـرش کرده بود شهـر و بـارعـام پیرش کرده بود خطبه خواند و شام را تسخیر کرد درد و رنج و غـصـۀ بـسـیار دیـد از زبــان شــامـــیـــان آزار دیــد بزم مِی بود و سر و طـشتی طلا داغ بر نیـزه سرش هم جای خود بـوریـا و پـیکـرش هم جـای خود خـاک را هــمـسـایـۀ افـلاک کـرد
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زین العابدین علیهالسلام قبل از شهادت
دارم حـضور مـادر تو درد میکـشم تو هـسـتی و برابــر تو درد میکشم یک ظرف آب دیدهام و باز مثل قبل بـا آب آبِ اصـغـر تـو درد میکـشـم
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ امام زین العابدین حضرت سجاد علیهالسلام
باز امشب در نگاهت کربلا تصویر شد مرغِ جانت نوحهخوان و واژهها تکثیر شد روی دستانِ غمش شیرخواره پرپر میزند آه! آنـدم کامِ خشکـش بیقـرارِ شیـر شد نالههای جانگدازت میخـراشد سینه را چـشمِ تو آئـینهدار شعـبه شعـبه تـیر شد با دلی از خون پیش آید عمو با مشکِ آب او که میآید چرا پس این رسیدن دیر شد گو فـلـک آتـش به بـاغِ آرزوهـایت زده تا که حلق شیرخوار از تیر کینه سیر شد تنـگ آمد راهِ جـاده با حـضورِ شـامیان هلهله سر داده، ذیالقربی چنین تعبیر شد من نگویم مجلسی در مقتلش آورده است شک نکن که عمه جانت از همین جا پیر شد قتلگه وصل و فراق دو کبوتر بوده است از همین جا بود عشقِ داغشان اکسیر شد!
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ امام زین العابدین حضرت سجاد علیهالسلام
غرقِ تب! افتاد از تاب و توان بعد از پدر شد نگـهـدار و پـناه کـاروان بعد از پدر اشکِ پنهانی او را دیده بود و گشت و گشت مثل پروانه به دورِ عمّه جان بعد از پدر
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زین العابدین علیهالسلام قبل از شهادت
درد خود را همه با اشک مـداوا کردم دامنـم را ز سـرشک مـژه دریـا کردم چه بگـویـم سـر بازار چه آمـد به سرم سنگبـاران شدن عـمـه تـمـاشـا کـردم
: امتیاز
|
زبانحال حضرت زین العابدین علیهالسلام قبل از شهادت
آنچه در کـربـبلا از غـمِ هـجـران دیـدم هـمـۀ حـادثـه را بـا دلِ ســوزان دیــدم کـربلا خاطرۀ سـیـنۀ پُر سوزِ من است من در این دشتِ بلا کـینۀ عـدوان دیدم عـرصۀ کـربـبـلا یـا که به جـولانِ بـلا من لبِ سـوخـته و تـشـنـۀ مهـمان دیـدم ای پـدر این که پـذیـرایی مهـمـان نبود نیـزۀ شـمـرِ لعـین بر لب و دنـدان دیدم خستهام سیـنۀ سوزانِ من و زخـم عـدو هر سـتـم را هـمه با دیـدۀ گـریان دیـدم گو پدر جان که من از غصۀ هجرت چه کنم نـرم شد پیکـرت از سـمِ سـتـوران دیدم پس تو ای شمر مزن پای به این جسمِ شریف پـاره پـاره بـدنـی فــرشِ بـیـابـان دیــدم بعـدِ آن حـلـقـه زده گـرِد خـیـامِ نــبَـوی خــیـمــۀ آل عـبــا غــارتِ آنــان دیــدم کربلا جلوهای از آیت و اسرارِ خداست از حـرم تا به حـرم رنـجِ فـراوان دیـدم کربلا خاطرهاش جور و جفا بوده و بس ظلم بیحد به خود و عمه و طفلان دیدم شام تا کـوفه بسی رنج کـشیدم ای وای عمرِ خود با محن و درد به پایان دیدم!
: امتیاز
|