- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مناجات ماه محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
خـدا کـند که جهان رنگ آفـتاب بگیرد اگـر دل یـکـی از آلبـوتـراب بـگـیـرد گرفته است دل زینب از زمین و زمانه خوشا دلی که از این درد بیحساب بگیرد اگرچه داغ همه بر دلش نشست، ولی باز نـدیـدهانـد که او چـشـم از رباب بگیرد چه باغبان که به چشمان خود نشسته و دیده که نعل مرکبها از گلش گلاب بگیرد بگو چگونه نگـیرد دلش اگر که ببـیـند به سمت تشت کسی جامی از شراب بگیرد کسی ندیـده که لبهای قاری سر نیـزه صله نگیرد و از خیزران جواب بگیرد تمـام اهل حـرم را سـوار کرده و حالا کسی نمانده برای خودش رکاب بگیرد قـسم دهـید خدا را به حق زینب کـبری به این امید که امر فـرج شـتاب بگـیرد
: امتیاز
|
مناجات ماه محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
وقـتـی که یـادت نـیـسـتم، بیاعـتـبـارم وقـتـی که از تو دور بـاشـم، بیقرارم الحـق و الانـصاف کـم فکـر تو هـستم از بس که بر این نفـس وامانده دچارم شاید که از چشم تو افتادم که این طور دیگـر زمـان مـعـصـیت بـیاخـتـیـارم یابن الحسن، با غفلتم سرمایهام سوخت رحـمی نـما، آتش گـرفـتـه کـولـهبـارم بـاشـد بـزن اما دگـر رو بـر مـگـردان شـرمـنـدهام مـن از گـنــاه بـیشـمــارم دیـدی پـشـیـمـانم، به آغـوشـم کـشیدی دیــدم غـریـق رحــمـت پــروردگــارم گـرچـه بـرایـت نـوکـر خـوبـی نـبـودم با این هـمـه جـد شـمـا را دوست دارم من که نـشد یکبـار پـیـش تو نـشـیـنم شـایـد زمـان روضه بـنـشـیـنـی کنارم رو به برادر، خواهری با گریه میگفت: بـا رفـتـنـت آتــش زدی بـر روزگـارم ایکاش میشد بوسه از رویت بگـیرم قــاری قـرآنـم، عـزیــزم، نـی سـوارم
: امتیاز
|
مناجات ماه محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
شـبـیـه بـرف که درگـیـرِ آفـتـاب شده دلــم ز شـدّتِ هُــرمِ فـــراق، آب شـده «میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست» گـنـاهکـاریِ من، بـین ما حـجـاب شده چقدر پـیـش نگـاه تو مـعـصـیت کردم چقدر پیش تو این عاشقات خراب شده به سـیـلی پـدرانـه هـمیـشه مـحـتـاجـم که سربهراه شد آن طفل که عتاب شده چقدر «آه» نوشـتم، به دست تو نرسید فـراقنـامـۀ من این چُـنـین کـتاب شده به غیر پشت در خانهات کجا بـرود؟! هـمـان گـدایِ سـرافـکـنـدۀ جـوابشده وصال یار، به جز سوختن مُیَسَّر نیست بگو به شمع که پروانهات مُجاب شده درختِ «آب» نخورده ثمر نخواهد داد دعا به لطف همین «گریه» مستجاب شده برای بَرده خریـدن به من اشاره بکن به این سیاه بگـو نوکـرت حساب شده تو را به خـونِ علیاصغـرِ حسین، بیا بیا که شیـعۀ تو غـرق در عـذاب شده سهشعبه خورد به مشکی و آبرویی ریخت رشیـد اهل حـرم از خجـالـت آب شده عمو کجاست ببیند به جای جرعۀ آب طـناب حـرمـلـهها قـسـمت رباب شده
: امتیاز
|
مناجات ماه محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
بیتاب و بیصبر و قرارم در فراقت یـابن الحـسن ابـر بـهـارم در فـراقـت در سیـنـه آتش دارم و در دیده بـاران این است حال و روزگـارم در فراقت یک عمر در دل بودی و از دیده پنهان هم با منی، هم غـصه دارم از فراقت هر صبح و شب در خلوت خود روضه دارم شد روضـهها دار و نـدارم در فراقت یـاد سـهسـالـه دخـتـری که گـفت: بابا رفتی و من چـشمانـتـظارم در فـراقت بابا مـنی که دسـت تو زیـر سـرم بود بر خـاکها سـر میگـذارم در فراقت میسـازد عـمـه با من و با مـشکـلاتم میسـوزد عـمـه در کـنارم در فراقت امشب بـیا با خود ببر جـامـاندهات را بـابـا دگـر طـاقـت نــدارم در فـراقـت
: امتیاز
|
مناجات ماه محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
در تـنور غـمـش قرارم سوخت نه قرارم که روزگـارم سوخت زل زدم بس به جـادۀ خـورشید عـاقـبت چـشم انتـظارم سوخت هـجـر آتـش به دفـتـرم انداخـت قـلـم و طـبع تـازهکـارم سوخت جـادۀ عـاشـقـی شـرر بـار است اول راه کــولــهبـارم ســوخـت مـن و امــیـد هـمقـطـار شــدیـم در تب خوف، همقطارم سوخت روز وصلت نمیرسـد از راه؟ ساعـت ثـانـیـه شـمـارم سوخت فـصـل بـیآبـی است ای بـاران در بیـابـان گـلِ بـهـارم سوخـت صحـبت از آب شد کـبـاب شدم جگرم سوخت چشم تارم سوخت آه از آن دم که مـادری میگفت از عطش طفل شیرخوارم سوخت یــادگــار از تـو داشـتــم مــادر وسـط شعـلـه یـادگـارم سوخـت
: امتیاز
|
مناجات ماه محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
دنـیـا ندارد قـیـمتی وقـتی که آقـا نیست در عصر غیبت زندگی کردن که زیبا نیست باید بـسـوزیم و بـسـازیم از فـراق یـار هرکس نمیسوزد در این هجران که از ما نیست باید به قـصد فـتـح، سمت قـله راه افتاد پس جا بمـاند هرکسی اهل تـقـلا نیست مـهـدی بـه دنـبـال مـن آمـاده مـیگـردد بیچاره من وقـتی دلم اصلاً مهـیا نیست تب میکـنیم آقـایمـان تب میکـند با ما دارد هوای شیعه را، پس شیعه تنها نیست دلهایمان حکم حرم دارد؛ در این دل هم جز مهدی زهرا برای هیچ کس جا نیست جـویـنده یـابـنـدهست، میگردیم دنـبالش لبخندی از یوسف مگر سهم زلیخا نیست؟ دنبال راه وصل اگر میگردی ای عاشق راهش بهجز دل کندن از لذات دنیا نیست باید برای قـبر خود امـروز کاری کرد آه از دل غافل که قدری فکر فردا نیست! باید همیشه زینتاش باشم ولی صد حیف آلودهای مانـند من در شأن مـولا نیست جایی که بین روضه زهرا میرود از هوش بـاور بـفـرمائـید که جـای تمـاشا نیست زهرای مرضیه سرش را در بغل دارد آقای لبتـشـنـه ته گـودال تـنـهـا نیـست از محضر او قاتلش هم دست پُر برگشت هر جا حسین فـاطمه باشد فـراوانیست
: امتیاز
|
مناجات ماه محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
بر دلـم از غـم تو شعـلـۀ سوزان مانده باز هم عاشق تو بیسر و سامان مانده از شما هـیچ اثـر در دل یارانت نیست در دل شهـر ز تو نـام خـیـابـان مـانـده دری از وصل به رویم نشده باز هنوز طایر چشم من از هجر به زندان مانده میوزد باد فراق از همه سو بر این دل عاشق زار تو ای دوست پریشان مانده اینکه از شعلۀ هجران تو میسوزد دل از فـراق تو به جان داغ فـراوان مانده میشوم غرق به دریای فراقت ای دوست رفته از ساحل دل کشتی و توفان مانده کس نگـفـتهست که آرامـش دائـم داریم در وجـود هـمگـان آتش بُحـران مـانده مثل شمعی که شود آب و بسوزد هر شب از جگـر سوخـتگـان دیدۀ گریان مانده جـاده در جاده نـشـسـتـم ز پی دیدارت چـشم بر راه تو این عاشق نالان مانده شعله در شعـله اگر نـالۀ سوزان داریم در دل سـوخـتـگـان آتش پنـهـان مـانده میرود شام، دلـم هر سحـر و میبـیند دختری سوخته دل گـوشۀ ویران مانده دامن دختر دل سوخته رحل است ای وای روی این رحل فقـط جلـوۀ قـرآن مانده «یاسر» از هجر تو میگرید و میگوید نیز در گلو بغض من و شِکوۀ دوران مانده
: امتیاز
|
مناجات ماه محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
به هوای روی ماهت شده این دلم هوایی ز گناه خـستهام من به تو دارم التجایی تو نیامدی و من هم شب و روز گریه کردم به کسی نگفتم اما؛ چه کشیدم از جدایی سرراه تو نشـستم نظری اگر چه پـستم سر راه با تو جانا؛ چه خوش است آشنایی ز بکای صبح و شامت برسان به چشمهامان برسان تو قلب ما را به شهـید کربلایی تن شاه بین گـودال شده غـارت اراذل روی نیزهای عمامه روی نیرهای عبایی
: امتیاز
|
مناجات ماه محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
این سر شبزده، ای کاش به سامان برسد قـصۀ هجـر من و مـاه به پـایـان برسد حال آن تشنه که با یاد تو سیـراب شود مثل این است که در دشت به باران برسد کـاش با دیـدن تو جـان بـدهـم آقـا جـان قبل از آنی که ز هجرت به لبم جان برسد گر مـقـدّر شـده، آیـد به سـراغـم اجـلـم سبـبی ساز که در شام غـریـبـان برسد و پس از مرگ بیا جانِ عمو لطفی کن پیـکـرم تا حـرم ساقی عـطـشـان برسد
: امتیاز
|
مناجات ماه محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
بیـا که روز سـفـیـدم، سـیـاه میگـذرد شـبـم به نـالـه و با اشک وآه میگذرد بـیـا که بیتـو پـریـشـان و نابـسـامـانم بـدون تو همه عـمـرم، تـبـاه میگـذرد چگونه آب نگردم ز شرم جرم و گناه که لحـظه لحـظۀ من با گـنـاه میگذرد مـرا پـنــاه بـده زیـر ســایــۀ کــرمـت بـبـین چه بر سر این بیپـنـاه میگذرد درست کن به نگاهی تو روزگار مرا خــدا نـکــرده اگـر اشـتـبـاه مـیگـذرد تو را که داشـتـه باشم کجـا تـهیدسـتم تـمـام زنــدگـیام در رفــاه مـیگــذرد تو را به حق حسین از گـناه ما بگـذر به حق آن که ز حُـر با نگـاه میگذرد منم مرید کسی که به خاک کـربوبلا زجـان خـویـش بـه راه الـه مـیگـذرد اگر که بغض «وفایی» شکست با فریاد مسیر این غـزل از قـتـلگـاه میگـذرد
: امتیاز
|
مناجات ماه محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
ای انـتـظـارِ جـاری ده قـرن تا هـنوز بیتو غروب میشود این روزها هنوز اما هنوز چـشمِ جـهـانی به راه توست این جمعه آه میرسی از راه یا هنوز؟ با اشـتـیـاق رؤیـت تـو رو بـه آسـمـان هر چشم، خیره است ولی ابرها هنوز بـاران پـاک رحـمـتی و خاک میکشد هر لحظه انـتـظـار نـزول تو را هنوز تو وعـدهٔ خـدایی و جـاریست یـاد تو در خواهـش مکرّر هر «ربنا» هنوز در انـتـظـار جـمـعـهٔ تو نـدبـه میکـند نـاحــیــهٔ مــقــدسـهٔ کــربــلا هـــنــوز
: امتیاز
|
مناجات ماه محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
ســلام فـلـسـفــۀ چــشــمهـای بـارانـی! ســـلام آبــروی سـجـدههـای طــولانـی بیا که ما همه چـشم از گـناه میپـوشیم چرا تو این همه از خلق رو بپوشانی؟ چـقـدر بـر سـر بــازارهـا قــدم زدهای که یک معـامله سر گـیرد از مسلـمانی چـقـدر موقـع قـحـطی صدا زدیم تو را و یـادی از تـو نـکـردیـم در فــراوانـی قـــرار بــود بــســازیــم خــانــۀ دل را چه شد که ساخته شد خانههای اعیانی؟ چه عهدها که پس از هر دعای عهد، شکست چه نـدبـهها که نشد موجـب پـشـیـمانی اضافه شد به غم تو چقدر سال به سال و ما چـقـدر گـرفـتـیـم بیتـو مـهـمـانی چقدر در پی ما گشتهای چراغ به دست مـیــان هـمـهـمـۀ کـوچـۀ چــراغــانــی نه روضههـای مـحـرم تو را تـسلا داد نه شاد کـرد تو را جـشنهای شـعـبانی خودت بیا بنشین و بخوان و اشک بریز خودت خطیب، خودت مستمع، خودت بانی بخوان که روضه از آن حنجره شنیدنی است بـه لـهـجـۀ عــربـی، بـا زبـان قــرآنـی بگـو چگـونـه به هـنگـام آب نـوشـیـدن همیشه میرسی از تشنگی به حـیرانی فدای سـرخـی چـشم سـیاه تو که هنوز درون گـودی مـقـتـل نـمـاز میخـوانی
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
اول از نـور رخت آینه را حـیران کن هر چه خواهی پس از آن چهره ز ما پنهان کن نـتـوانـسـتم اگر بـوسـه به دستت بـزنم بـلـدم پات بـیُـفـتـم به من اطـمیـنان کن مــیـزبـان هــمـۀ خـلـق، ســر سـجــاده منِ محـتاجِ دعـا را به دعا مهـمان کن دم ز عشق تو زدم، بازدم از عشق دگر نَفْسِ یاغیِ نَفَسهای مرا همخـوان کن من که در راه رسیدن به تو پایم لنگ است تو قدم رنجه کن و فاصله را جبران کن روزیِّ گـریۀ ما قـطـع شـده بـیـکـاریم اسم رزّاق خـدا، آجـرمـان را نـان کن ای شمایی که خلائق اثر صنع شماست لطف کن قصر بدیهای مرا ویران کن شدهام مثـل کـشـاورز بـدون محـصول رحم بر مزرعهای که شده بیباران کن هر کجا صحـبت آزردن عـاشقها بود پشت در ماندن و فریاد مرا عنوان کن فعل تو واجب عـینی ست فـدایت بشوم صبح و شب مثل خودت چشم مرا گریان کن شـمر دسـتـور گرفت از پسر مـرجانه بر تنش اسب بتاز و بدنش عـریان کن
: امتیاز
|
مناجات اربعینی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
صاحب عزای خون خدا صاحب الزمان دردآشنای صبح و مسا صاحب الزمان پـای پـیـاده با عَـلَـمی روی دوش خود راهی شدی به کرب وبلا صاحب الزمان
: امتیاز
|
مناجات اربعینی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
اشک است همدم دلِ هجران کشیدهها آخـر سـپـیـد شد به رهِ تـو چـه دیـدهها روزی اشک ما همه در چشمهای توست ای نالـهدارِ تنـگِ غـروب و سپـیـدهها تو ناز کـن لیـلی خـیـمـهنـشـینِ عـشق نـازِ تو میکـشـنـد گـریـبـان دریـدههـا میگفت عاشقی که تو را در بغل گرفت مائیم و اشک حسرتی و این شنـیدهها آرامِ جـانِ فـاطــمـه بـرگـرد از سـفـر چشم انتـظار تو همه قـامت خـمـیدهها ای کاش امشبی که رویِ سویِ کربلا مـا را دعـا کـنـی وسـط بـرگـزیـدههـا تا میشـویم لحـظـهای دلـتـنگ کـربلا دل را حـرم کـنیم به این اشک دیدهها ره وا کـنـیـد قـافـلـه ســالار مـیرسـد زیـنـب بــرای دیـدن دلــدار مـیرسـد
: امتیاز
|
مناجات ماه محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
ای قــلـب داغ دیــدهٔ عــالــم بـیــا بـیـا صـاحـب عـزای مـاه مـحـرم بـیـا بـیـا خیمه به خیمه، روضه شدم در فراق تو ای هـمـنـشـیـن گــریـهٔ نـمنـم بـیـا بـیـا اشک فـراق، شـور شعـور آفـرین بود شـیرین شـود ز فیض تو زمزم بیا بیا شد شامل دعای تو هر کس به روضهها بـهـر فـرج دعـا کـنـد هـر دم بـیـا بـیـا در خیمهای که روضه عباس شد به پا مـن بـا امـیـد قـول تـو مـانـدم بـیـا بـیا ما نوکریم، خوب و بد از هم سوا نکن مـا را بـبـر به عـلـقـمـه درهـم بـیا بـیا افـتـاد سـرو عـلـقـمـه و گـفـت یـا اخـا نه مشک مانده است و نه پرچم بیا بیا گر مشک تیر خورده صدا زد نرو نرو امـا گـرفـتـه اسـت حــرم، دم بـیـا بـیـا چشم و دو دست و فرق سرش، وای مادرم طـوبای من گـسـسـته شد از هم بیا بیا
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
همه عمر در تباهی همه عمر غرق غفلت به دلم هزار غصه به دلم هزار حسرت پی کار خویش بودم پی کار من دویدی ز بزرگی تو شاها چه کنم من از خجالت چه زیان تو را که یک دم بغلت کنم عزیزم نظری که شام هجران برسد به صبح وصلت دل من گـرفـته آقا تو بـیا برس به دادم سحری تو یاد من کن که خوشم به این حمایت به هوای گـریههایم تو فقـط بمان برایم تو بسی برای نوکر به غریبهها چه حاجت نفسی که بیتو باشد برود که برنگردد به تو بسته است جانم ز نخست تا قیامت منِ کـربلا نـرفـته به خـودت امـیدوارم سفـرم به گردن تو، بنـما قـبول زحمت همه روضهها اگرچه زده آتشی به جانت به دلت دو صد شرر زد غم روضۀ اسارت
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
بـازم سـلام نـوکـرتـان بیجـواب شد ده پاسخی قـسم به خـدا دل کباب شد تا کی فراق و ندبه و اندوه و انتظار؟ رویی نشان بده، دل نوکر که آب شد آقا چه خوابها که بـرای ظهـور تو هرجمعه بیظهور تو نقش برآب شد
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
مجـنون شـدم از بسکه لـیلا را ندیدم آمــد مــحــرّم، بــاز آقــا را نــدیــدم طوبی لکم میگـفت با هر یا حـسیـنم در روضه هم آن قـدّ طـوبا را ندیدم خیمه زدم در کوچۀ ماتم، ولی حیف! خـیمهنـشین دشت و صحرا را ندیدم
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
قسم به رایحـۀ عـطر یـاس خوشـبویت تو آمدی به سـویم، من نـیـامدم سـویت خوشا به قـسمت بحـرالعـلوم و نائـینی نـگـاه مـا که نـیـفـتـاده اسـت بر رویت
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
اگر چه چـشمِ تـری زیر آن قـدم داریم دوباره مثل دو چشمت هوای غم داریم دوباره مادرتان چای روضه را دم كرد دوبـاره بـین حـسـیـنـیـه و تو دم داریـم
: امتیاز
|