![](images/menu/doubt_but.png)
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
-
سایت قرآنی تنـــــزیل
-
سایت مقام معظم رهبری
-
سایت آیت الله مکارم شیرازی
-
سایت آیت الله نوری همدانی
-
سایت آیت الله فاضل لنکرانی
-
سایت آیت الله سیستانی
![](images/menu/software_but.png)
![]() مدح و شهادت مسلم بن عقیل علیهالسلام
از چـشمِ شورِ شهـر كـوفه آخرش افتاد در كوچه اوّل پيكرش، بعدش سرش افتاد بالَـش به عـشـق مـادر اربـاب در آتـش اوّل حسابی سوخت و بعدش پرش افتاد با اينكه میلـرزيـد از فـردای زيـنـبها لرزه به كـوفه از دمِ "ياحـيـدرش" افتاد "روز نُهُم" مسلم اسير خدعههاشان شد "روز دهم" هم زير سُمها دخترش افتاد شكر خدا او زودتر از بچّـههايش رفت اربـاب ما كه پـيـش جـسم اكـبرش افتاد از اسب خود افتاد وقـتی در دل گـودال در خيمه با صورت گمانم خواهرش افتاد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() زبانحال مسلم بن عقیل علیهالسلام قبل از شهادت
با قطره قطره خون، هـوادار تو هستم تا آخـرین لحـظـه گـرفـتـار تو هـسـتـم ایـن زنـدگـانـی را بـدهـکـار تو هـستم در کـربـلا بـاشـم، عـلـمـدار تو هـسـتم من نخلم و ترسی ز داسم نیست هرگز از فـتـنـۀ کـوفـه هـراسـم نیست هـرگز از پـا نـیـفـتـم، گـرچـه غـرق دردم آقا جــانِ سـپــاهـی را بـه لـب آوردم آقــا هـر کـار از دسـتـم بـر آمـد کـردم آقــا بـر هـم نـریـزم کـوفـه را نـامـردم آقـا سـیـنـه سـپــر، مـرد نـبـرد هـر بـلایـم مـن از بــرادرزادههـای مـرتـضــایــم کوفه بهجای عهد و پیـمان جنگ دارد کوفه هـزاران خـدعـه و نیـرنگ دارد ساز و دف و تنبور و ساز و چنگ دارد قــد تـــمــام کـــاروانـت ســنــگ دارد خونم به جوش آمد ولی دستم به بند است دیشب شنیدم قـیـمت خلخـال چند است
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام ( آغاز ماه مُحرّم )
گـریه کـنـد برای تو بیاخـتـیار، چـشم بخشید از این جهت به بشر کردگار، چشم نـذر نـگـاه سـوی تو میشد تـمـامشـان گر داشت نوکر تو هزاران هزار چشم کـمـتر شـود از آتـش دوزخ هـراس او هر قـدر بـیـشـتـر بـشـود آبـدار، چـشم لطـفـاً زمـان مرگ قـدمرنـجـه کـن بـیا چشمش به راه توست میانِ مزار، چشم گـفـتـند به وضوح نـظر میکـنی به ما هرگاه میشود وسط روضه تار، چشم وقـتی شـنـید زخـم تـنت بیشـمار بـود خون گریه کرد پای غمت بیشمار، چشم مـیدیـد ذرّه ذرّه تـنت را به هـر کـجـا در قتلگاه هرچه که میکرد کار، چشم زینب تمـام راه نـگـاهش سوی تو بود او بـرنداشت از تویِ نیـزه سوار، چشم
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
نـزدیکتـری از رگِ گردن به گدایت مـائـیم و طـوافِ حـرم کـرب و بلایت هر جای جهان مینگرم نام تو آنجاست از هر نظر انگـار شـبـیـهی به خدایت گـشـتـیـم تـمـامی جـهـان را و نـدیـدیم شیرینتر و دلچسبتر از شور عزایت در روز قیامت که جهان دور تو جَمعست بـگـذار که مـا نـیـز بـیـفـتـیـم به پـایت بگـذار که من نـیـز گـرفـتـار تو بـاشم یک جرعه بنوشان به من از جام بلایت پَرسوخته چون فطرس و دلسوخته چون حُر مـن آمــدهام بــاز بـه امـیــد عـطـایـت ای آنکه جهان تکیه به دستان تو دادهست حالا چه شده تکیه زدی خود به عصایت؟ با خوود و سپر رفت به میدان علیاکبر از مـعـرکه برگـشت ولی بـین عـبایت دیـدنـد مـلائک هـمگی گـوشـۀ گـودال آغـوش گـشـودهسـت خـداونـد بـرایـت بر نیزه شدی قاری قرآن، چه شکوهی ای آنکه دل از فاطمه میبُرد صدایت
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() شروع ماه محرم و مرثیۀ مسلم بن عقیل علیهالسلام
سـفـرۀ مـاه عــزا، خـوان ابـاعـبـدالله بــاز عـالـم شـده مـهـمـان ابـاعـبـدالله لک لبیک حسین از همهسو میشنوم فـاطـمـه داده فــراخــوانِ ابـاعـبـدالله آمده بـزم پـسر را سر و سامان بدهد مـادری بی سـر و سـامـانِ اباعـبدالله خیمه برپاست، عزادار چقدر آمدهاست ای بــنــازم بـه مــحـبـانِ ابـاعـبـد الله همگی سر به گـریبانِ غـم غربت او هـمـگـی سـائـل احـسـانِ ابـاعـبد الـله این جوانان که همه گریهکن و سینهزنند هـمـه قــربــان جــوانــانِ ابـاعـبـدالله بـوی پـیـراهن خـونـین کـسی میآیـد عـرش را کـرده پـریـشـانِ ابـاعبدالله با لبِ تشنه، لبِ بام سفیرش میگفت به فـدای لـب عـطـشـانِ ابـاعـبـد الـله تنمسلم که زمین خورد، صدا کرد: «حسین» سـرش افـتـاد بـه دامـانِ ابـاعـبـدالـله
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
وقتی همهجا شُهره به عنوان تو باشیم باید که فقط ریزهخـور خوان تو باشیم خیرالعمل این است که ارباب تو باشی ما هم یکی از مُـزد بگـیران تو بـاشیم
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
آن روز که به داغ غـمـت مبـتلا شدیم دل خـونتـر از شقـایق دشت بلا شدیم ممـنـون از اینـکـه آمدی آقای ما شدی ممنون از اینکه نوکر این خانه ما شدیم
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() ذکر مصائب ورود سیدالشهدا علیهالسلام به کربلا
مبهوت و مات گشته دل از کار کربلا حـیـران هـمـیـشه مانده از ایثار کربلا در خـلـسهای عـمـیق فرو رفـته آسمان غـرق غـرور و غیرتِ سرشار کربلا از مـقـتـلِ مـقـرّم و از روضۀ لـهـوف بر مـا رسـیـده بـرگی از اخـبار کربلا هـمـپـای صـبـر آمـده عُـلـیــا مـخــدّره هــمــزادِ زخــم آمـده؛ ســالار کــربـلا «هـفـتـاد و دو مـسیح» به سر آمدند تا مـرهـم شـونـد، بـر تـنِ تـبـدارِ کـربـلا «در بارگاهِ قدس که جای ملال نیست» پـروردگـار، گـشـتـه، عـزادار کـربـلا از سال شصت و یک نه، که از خلقتِ غزل مــا را نـوشـتــهانـد، گـرفـتـار کــربـلا قـدری حـسـاب کـردم و دیدم که تا ابد هـسـتیم مـا هـمیـشـه، بـدهـکـار کـربلا «ثـبت است بر جـریـدۀ عالم دوام ما» ما را کـشـیـدهانـد، به طـومـار کـربلا اینجا درسـت، مـصـرع آخـر تـمام شد پـای ضـریـحِ دسـتِ عــلـمـدارِ کـربـلا
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() شروع ماه محرم و مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام
حالِ خوبِ من تویی، این حال را از من نگیر با تو خوشبختم، همین اقبال را از من نگیر ای صدای عاشقی!، این حنجره نذرِ تو باد اینهمه فریاد و داد و قال را از من نگیر در دو دنیا، من فقط دلخوش به احسانِ توأم افتخارِ نوکری، این شال را از من نگیر این دلـم دارد فـقـط شورِ محـرم میزند جانِ زهرا روزیِ امسال را از من نگیر با همین اشکِ روان پر میزنم تا کربلا مرحمت کن! این پر و این بال را از من نگیر هرچه میخواهی بگیر از من، ولی ای با وفا! گریههای روضۀ گودال را از من نگیر
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام ( آغاز ماه مُحرّم )
لـبـیک یا حـسـین که مـاه محـرم است قـلب تـمـام اهل عـزا غـرق ماتم است هر جا صدای روضـۀ تو میشود بلند آنجا بهـشت سیـنـهزنان دو عـالم است هر کـس چـشـیـده لـذت ذکـر مـدام تـو شوقـش به گـریـههای تمنا دمادم است از تربت شـفـای تو حـاجـت گـرفـتهایم خاکت برای هر چه غم و درد، مرهم است چشمی که اشک ریخـته باشد برای تو در اوج شور، قیمت او مثل زمزم است بـیـچـارههـا به مـنـزل دلـبر نـمیرسند هرکس خرید عشق تو را، با تو مَحرَم است ما غیر اشک و نـالـه نـداریم تحـفـهای هرچند پیش فیض تو بسیارِ ما کم است مـا را به لـطـف مـادرتـان راه دادهانـد یعنی مجال کسب سعادت فـراهم است
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() شروع ماه محرم و مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام
داغ حـسـیـنـی بـیـن دلهـا سـر گـرفته عـالـم ازین غـم چهـرهای دیگر گرفته هر کس که در کشتی امنش مینـشیـند اذن ورود از ســاحـت مــادر گـرفـتـه حــتـی خــدا نــزد تــمــام انــبــیــایـش روضـه بـرای سـبـط پـیـغـمـبر گـرفته شخص حبیب بن مظاهر غبطه خورده بر حال هر کس رزق چـشم تر گرفته آغـوش گـرم هـیچ کـس را بـرنـتـابـیم ما را حـسـیـن بن عـلی در بر گـرفـته از کودکیاش جابِرُ العَظمِ الکَسیر است فـطـرس هـم از گهـوارۀ او پـر گرفـته نوکر کجا دارد به غیر از کوی ارباب؟! نوکـر هر آنچه دارد از این در گـرفته تا روز محشر هر کسی شد کـربـلایی برگ بـرات از جـانب خـواهـر گرفته آن قدر شأن زینب کـبری عـظیم است عـمـری رکـابـش را عـلی اکبر گرفته گـفـتـند وقـتی شـمـر آمـد سـوی مـقـتل زینب دو دستش را به روی سر گرفته خنجر مقصر نیست، حنجر حرز دارد زینب به گـریه بوسه از حنجـر گرفته
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مباهله پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم با مسیحیان نجران
وضو بگیرم و در حال روزه با تکبیر کـنم مـبـاهـلـه با دشـمـنـان حـی قـدیـر زبــان حـق شــوم و آیـۀ مـبـاهــلـه را به شأن فـاطمه و شوهرش کنم تفـسیر ز قول دوست و دشمن شنو که این آیه به وصف اهل کسا از خدا شده تعـبیر محمد و علی و فاطمه، حسین و حسن که پنج در عددند و یکی چو حیِّ قدیر پی مبـاهـلـه کـردنـد روی در صـحـرا یکی چو مهر فروزان چهار ماه منـیر فتـاد چـشـم نـصـارا به آن خـدارویـان که نور طلعـتـشان گشته بود عـالـمگیر مـسیـحـیـان پی نـفـرین پنـج تن دیـدنـد که نیست غیر هـلاکت برایشان تقـدیر هـمـه به خـاک قـدوم پـیـمـبر افـتـادنـد که ای ز جانب حق خلق را بشیر و نذیر به حضرت تو نـصاری تمام تـسلـیماند که تـو بـلـنـد مـقـامی و ما تمام حـقـیر هزار مرتـبه نـفـرین به دشـمنان عـلی که میکـنـند در این آیه حـیله و تزویر کـنند فـضل عـلی را به دشـمنی انکار خدای نگذرد از این خطا و این تقصیر چرا شدند فراری از این حقیقت محض چرا به سلـسـلۀ نفـس خود شـدند اسیر قـسم به جان عـلی، منـکـر مبـاهـله را خـدای لعـن نـموده، پـیـمـبرش تکـفـیر گرفتم آنکه شود خصم منکـر خورشید کـجـا به تـابـش انـوار آن کـنـد تـأثـیـر فضائل علی از حد بُوَد فزون چه زیان که بر مباهـله منکـر شوند یا به غـدیر علی کسیست که در جنگ بدر شد پیروز خدا به جنگ اُحد میدهد به او شمشیر عـلیست فـاتـح احـزاب و فاتح خـیـبر علیست تیرِ الهی به قلب خصم شریر علیست بتشکن کعبه روی دوش رسول علی به بیـشۀ اسلام شد خروشان شیر علی به جای نبی خفت و جان گرفت به دست کسی نیافت چو او این چنین مقام خطیر حـدیث مـنـزلـه چون آفـتـاب مـیتـابـد به این دلیل علی بعد مصطفاست امیر وصی احـمد مـرسل کـسی بُوَد "میثم" که در تمـام فـضـائـل ورا نبـود نظـیر
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مباهله پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم با مسیحیان نجران
در خـشـکـی دهـانِ بـیـابـان مبـاهـله سوگند خورده است به باران مباهله پیش از غدیر چشمۀ جوشان عشق را انداخـت مثـل رود به جریان مباهله آرام و با وقـار سخـن گـفته از علی در آیـههـای مـحـکـم قـرآن، مبـاهله گـلـدسـتـۀ اذان عـلـی دوستـانِ شهر سـجــادۀ اقــامــه بــرهــان مـبـاهـله جاریست در تمامی قرآن بدون شک حـقـیست غیر قـابل کـتـمان مباهله در سورۀ سعادت انسان، شروعِ راه در سـورۀ مـجـادلـه، پـایـانْ مبـاهـله در لحظههای سخت و نفسگیر جنگ نرم مـیایـسـتـد مـیـانـۀ مـیـدان مـبـاهـله مـیایـسـتـد مـیـانـۀ مـیـدانِ اعـتـقــاد با تـیـغِ آب دیـده و عـریـان مبـاهـله با تیغ آب دیده و عـریـانِ منـطـقـش گـردن بـریـده است فـراوان مبـاهله گردن بریده است فراوان به دست خویش از دستـههای لشکـر شیـطان مباهله از دستههای لشکر شیطان نداشت باک در جـنگ با اهـالـی نـجـران مباهله در جنگ با اهالی نجران زبان گشود بـا آیـههـای سـورۀ انـسـان مبـاهـلـه با آیههای سورۀ انـسان رسیده است مثل تـمـام دشـت به ایـمـان مبـاهـلـه هر قدر گفته است غدیر از اباالحسن فـریـاد کرده است دو چـندان مباهله گـفتیم اباالحسن دلمان را روانه کرد بعد از نجف به سمت خراسان مباهله پـرسـید از بزرگ ترین مدح جد او شد مـنـبـر سـلـونیِ سـلـطـان مباهله قربان آن امام رضایی که گفته است بودهست اوج فضل به قـرآن مباهله
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مباهله پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم با مسیحیان نجران
آفـریـدنـد آفـریـنـش را بـرای پـنـج تن پس همه هستند خلـق مـاجرایِ پنج تن مثل جـبـرائـیـل تا عـرش بـالا میروم آن زمانهایی که میافتم به پای پنج تن نذر «اهل بیت» اهل بیت باید ذبح کرد بچـههـای مـا فـدای بـچـههـای پـنج تن استجابت در قسم دادن به نام فاطمهست پس بـدون او نمیگـیرد دعـای پنج تن فاطمه در عین وحدت، گاه کثرَت میشود میرسد از جانب یک تن صدای پنج تن یک بدن که طاقت روح وسیعش را نداشت لاجرم تکثیر شد در جای جایِ پنج تن هم رضای پنج تن یعنی رضای فاطمه هم رضای فاطمه یعنی رضایِ پنج تن ما در این دنیا و آن دنیا یکی از این دو ایم یا غـلام پنـج تن، یا که گـدای پـنج تن
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مباهله پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم با مسیحیان نجران
با نـفی عـشق مـرجـع اعـلـم نمیشوید در جهـل خویش مانده و آدم نمیشوید تا آن زمـان که دور از این خانوادهاید سـسـتـید در عـقـیده و محکم نمیشوید فکری برای عـاقـبت خویش کـردهاید؟ چون رستـگـار، قـدر مـسـلم نمیشوید گـیرم که هست دین شما، دین برتـر و تـسـلـیم دیـن حـضـرت خاتم نمیشوید باید که از مبـاهـله صـرف نـظر کـنید حـتی حـریف کـودکـشان هم نمیشوید داماد و دختر و نوههایش که جای خود خـاکِ درِ پـیـمـبـر اعـظـم نـمـیشـویـد وقـتی که در بـرابـرشـان ایـسـتـادهایـد بی حرمتیست تا به کمر خم نمیشوید این پنج تن حـقـیقـت عشقاند، والسلام با نـفی عـشق مـرجـع اعـلـم نمیشوید
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مباهله پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم با مسیحیان نجران
کشیده در گره ابروی ابلاغ صریحش را ملائک در تکـاپـویـند آیات فصیحش را به یک چشمش هدایت میشود نجران نصرانی بنازم صورت تأکید در حشو ملیحش را اگر دم را به نفرینی بر آرد هیچ ترسایی نمیماند که بر لب آورد نام مسیحش را پـیـمبر آمده با اهل بیـتـش، پنج سوگندی که تضمین میکند در هر جدل قول صحیحش را کشیشان دل به شک ماندند تا آن روز در وعده کتاب توبه را خـوانند یا شعر مدیحش را کلیسا اشک میریزد برای مصطفی وقتی میان کوفه بـیند رأس فـرزند ذبـیحش را ذبیحی که هزاران مسجد و دیر و کلیسا هم به غبطه بوسه میبارند آغوش ضریحش را
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() مباهله پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم با مسیحیان نجران
جـایی نـمـانـده است برای مـجـادلـه از عرش تا قنوت شما نیست فاصله آنروز در مقـابـلِ جـمع مـسـیحـیان با دست پنج نفـر عـوض شد معادله احمد نه، مرتضی نه، در اینجا کفایت است آمـیـن دستهای حـسـیـن در مقـابله با هرچه ذکر و هرچه دعایی که میکنند نجـرانـیـان و ریش سـپـیدانِ سلـسله معلوم شد که نَفْس رسول خدا علیست حـیـدر قـدم گـذاشت و خوابـید قـائله نـور خداست جلوه در انوار پنج تن این جـمـله هست معـنی آیـات نازله باید به روی صفحه تقـویمها نوشت روز ظهـورِ عـزت شیعه «مباهله»
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() افتتاح کانال سایت آستان وصال در ایتا
با عنایت به درخواست های تعدادی از کاربران عزیز؛ در پاسخ به این اوامر و همچنین جهت تسهیل بهتر برای کاربران؛ کانال سایت در ایتا ایجاد گردید، دوستانی که تمایل دارند عضو کانال باشند در همین جا کلیک نموده و یا از طریق لینک زیر وارد کانال شده و عضو شوند لطفا با نشر و تبلیغ لینک این کانال؛ شما نیز در این خدمت به آستان اهل بیت سهیم باشد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
رو به حجاج به آوای جلی گفت رسول: نـیـسـت حـج احــدی بـی ولـیالله قـبـول جانشینْ خواند علی را به صراحت آن روز خـوانـد او را پـدر دیـگـر امـت آن روز بعد از این او به هـمه خلـق ولایت دارد هر که دنبال عـلی نیست، جهـالـت دارد شـادی مـحـض به انـدوه دلـم غـالـب شد هر زمان حـرف عـلی بن ابیطـالب شد در سرم شعـله کـشد شوق تماشای نجف نیـسـت بر لـوح دلـم غـیر الفـبای نجـف خوش بر احوال کسی که شده مأمور ضریح میرساند همه دم دست به انگور ضریح به من ایکاش که یک خوشه تفضل میشد بعد از آن بوسه به ششگوشه تفضل میشد
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
غـدیـری هستم و عبدم امام المتقـینی را که پیمودم به حُب او مسیر راستـینی را نبی روز غدیر خم، کمال بعثتش رو شد به امر حق بیان فرمود امر جانشینی را دو دست مرتضی در دست خاتم بود، یعنی حق سزا دانست بر خاتم، چنین دُر و نگینی را فقط باشد علی لایق که بر دوشش بیاندازد ردای وصف زیـبای امیرالمـؤمنـینی را بگو لبیک با یک یاعلی، مَن کُنتُ مولا را خدا را شکر کن داری چنین نور مبینی را غذای بچههایش را به ایتام و فقیران داد ندیده چشم عـالـم شاهمـردِ اینچـنـینی را شب معراج، حق بود و نبی بود و سکوتی محض شنید احمد به ناگه یک صدای دلنشینی را صدایی که تـمام انـبـیا دلـگـرم آن بودند همان که شاد میفرمود هر اندوهگینی را از آن لبهای نورانی، از آن حلقوم ربانی الهی بـشـنـوم آوای رب الـعـالـمـیـنی را علی حتی به مورِ در مسیرش هم نظر میکرد یقین دارم علی دارد فقط این تیزبینی را چنین مردی رئوف و مهربان در نزد یارانش نشان دادهست در میدان حماسهآفرینی را درِ خیبر به دستش بود و بر لب ذکر هو میگفت کجا داری سراغ اینگونه شیر بیقرینی را چه گویم از کراماتش، چه گویم از مقاماتش به چالش میکشد اوصاف او عقل زمینی را شدم دلتنگ کوی حیدر و آرامش محضش ندیدم از نجف بهتر به عمرم سرزمینی را تصور کن نشستی در میان حجرۀ صحنش خدا قـسمت کند دیدار او در اربعینی را تمام عمر، پیغمبر سفارش کرد بر حُبّش رها کردند این امت عجب حبلالمتینی را امان از ناسپاسی کردن و حمله به بیت وحی گرفتند از علی آخر چه یار و همنشینی را پس از زهرا علی زانو بغل میکرد طوری که نوشته صاحب مقتل: تصور کن جنینی را
: امتیاز
|
![]() |
![]() |
![]() عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
اگـر نـوبـهــارم، اگـر زمـهـریــرم اگــر آبــشــارم، اگــر آبــگــیـــرم اگـر تـیـره مـانـنـد شـبهای ابری اگر مثل خـورشید، روشنضمـیرم تـپـشجـوش اگر مثل امـواج دریـا عـطشنوش اگر مثل خاک کـویرم اگر هرچه هستم، سحر، شب، طرب، غم فـقـیـرم، فـقـیـرم، فـقـیـرم، فـقـیـرم همینم که هستم، همین روح خاکی اگـر بر گـلـیـمـم، اگـر بر حـریرم رها از حصار نـفـسگـیر حـرصم مـگـیـرید خُـرده اگـر بر حـصیرم لـبـالـب ز شـعـرم، لبـالـب ز آتـش اگر لب گـشـایـم، اگر گُر بـگـیـرم گزیر و گریزی مرا نیست از عشق «که بر عهد و پیمان روز غدیرم» عــلـی بـوده تـا بـوده ورد زبــانــم «شناسند مردان، صغیر و کبیرم» اگـر خـفـتـهام، با عـلی هـمخـیـالـم اگر میروم، با عـلـی هـممـسـیـرم مـرام عـلـی را فـقـط دوسـت دارم کـلام عـلــی را فـقـط مـیپــذیــرم اگر بـیعـلـی شـاد بـاشـم، بـگـریم اگر بیعـلـی زنـده هـسـتم، بمـیرم عـلی بـوده در بـیـقـراری، قـرارم علی بوده در گـمشـدن، دستـگـیرم اگـر از کـلامــم نــظـر بــر نـدارد به ششگـوش گـیـتی نیـابی نظیرم عـلی عـزّتم داده گر عـزّتی هست اگر نه حـقـیـرم، حـقـیرم، حـقـیرم
: امتیاز
|