- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
جلسه اول: مقدمات، پیش نیازها، اهداف، تعاریف و اصطلاحات در آموزش مداحی
اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم ! بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ؛ « رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري وَ يَسِّرْ لي أَمْري وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني يَفْقَهُوا قَوْلی » اللّهُمَّ کُنْ لِوَلیِّکَ الحُجَّه ابْنِ الحَسَنْ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَعَلی آبائِهِ فِي هذِهِ السَّاعَةِ وَفِي کُلِّ سَاعَةِ وَلِیـَّاً وَحافِظاً وَ قائداً وَ ناصِراً وَ دَلیلًا وَعَیناً حَتَّی تُسکِنَهُ اَرْضَکَ طَوعاً وَ تُمَتـِّعَهُ فِیها طَوِیلاً! پیش نیازهای آموزش مداحی: غالبا در دروس دانشگاهی دروسی به نام دروس پیش نیاز تعریف و تعیین میشود که دانشجو قبل از گذراندن این دروس اجازه ورود به دروس اصلی را ندارد؛ بحمدالله امروزه مداحی به یک علم دانشگاهی تبدیل شده است و با پیگیریهای انجام شده؛ رشته تخصصی آن نیز در دانشگاهها ایجاد گردیده است. اگر بخواهیم برای مداحی پیش نیازی تعریف کنیم شاید بتوان گفت دو آیتم الف) اخلاص ب) صدق که مرحوم محدث نوری در کتاب ارزشمند لؤلؤ و مرجان از آن به عنوان پایۀ منبر و مداحی یاد میکند اصلی ترین پیش نیازها در بحث معنویی مداحی است. البته با توجه به شرایط خاص امروزه؛ رکن سوم این پیش نیاز بصیرت است تا راه را از چاه، و اسلام انقلابی را از اسلام آمریکایی و انگلیسی تشخیص داد؛یعنی همان چیزی که امام سجادعلیهالسلام اینگونه از آن یاد میکند: رَحِمَ اللَّهُ عَمِّی العَباس اِنَّهُ کَانَ نَافِذَة بَصِیرَة نفس المهموم ص ۱۷۶ و آن را ویژگی بارز عموی گرانقدرش حضرت عباس علیهالسلام میداند. در بُعد ظاهری نیز آماده بودن صوت و حنجره اصلی است که نمیتوان بدون داشتن آن پیشرفت قابل قبولی کسب نمود. البته ممکن است عدهای از این اصل به عنوان صوت زیبا یاد کنند؛ هرچند اگر افراد دارای صوت زیبا باشند موفقیتشان دوچندان خواهد شد اما صوت زیبا پیش نیاز و شرط اصلی نیست بلکه ایجاد آمادگیها و توانائیهای لازم برای اجرای الحان پیش نیاز است نه صوت زیبا. در مورد اخلاص؛ و صدق « مقتل درست خواندن و روضۀ دروغ و تحریفی نخواندن » انشالله در جلسات بعدی بحث خواهیم کرد و به این دو اصل مهم و حساس به طور مفصل خواهیم پرداخت اما صوت؛ به راستی صوت زیبا چه جایگاهی دارد و از چه درجۀ اهمیتی برخوردار است؟ آیا صوت زیبا اکتسابی است یا خدادای؟ و نکتۀ بعدی این که آیا بدون صوت زیبا هم میتوان مداح شد یا خیر؟ اما جواب اولین سوال؛ یعنی جایگاه و اهمیت صوت زیبا، ما در کتب روائی؛ احادیث زیادی در این خصوص داریم؛ مثلا در باب قرآن گفته شده که « اِنَّ حَسَنَ الصّوتِ زینة القُران » و یا « زَیِنُة القُرآنَ بِاَصواتِ الحَسَن» و احادیث دیگری که در این زمینه وجود دارد؛ اما نتیجه گیری از احادیث فوق با این سخن امیرالمؤمنین علیهالسلام میسّر میشود که فرمودند: اَنَ کِتَابُ اللهِ نَاطِق؛ و بر همین اساس است که شیعه معتقد است اهلبیت علیهمالسلام قرآن ناطق هستند؛ پس نتیجه میگیریم احادیث فوق در مورد مداحی اهلبیت علیهمالسلام هم صدق میکند و همانگونه که وظیفه داریم قرآن را با صوت نیکو بخوانیم مداحی هم باید اینچنین باشد. در ثانی؛ تاثیر مثبت صوت زیبا و تاثیر منفی صوت نارسا در این جا هم صدق میکند پس ما وظیفه داریم مداحی را در کنار لحن صحیح با صوت زیبا ارائه دهیم تا موجب جذب مردم به اهلبیت علیهمالسلام شویم نه این که خدای ناکرده مردم را از مجالس اهلبیتعلیهمالسلام فراری دهیم. اما سوال دوم؛ آیا صوت زیبا اکتسابی است یا خدا دادی؟ ما عرض میکنیم هر دو، یک عده به صورت خدا دادی صوت زیبا دارند یک عده هم با تلاش فراوان به آن میرسند. اما نکتۀ مهم این است که اگر ما میخواهیم مداح شویم و جز گروه اول نیستیم و صوت زیبا نداریم حتماً باید خودمان را جز گروه دوم قرار دهیم و این یک وظیفه است. و اما جواب سوال سوم، آیا بدون صوت زیبا هم میتوان مداح شد یا نه؟ ما عرض میکنیم بله میشود؛ درست است که صوت زیبا عامل مؤثری در این زمینه است؛ اما مهمتر از صوت زیبا آمادگی صوتی است که لازم و واجب است هر مداحی آن را در مدارج عالی کسب کند؛ در واقع در بحث صوت ما با دو مقولۀ الف ) ویژگیهای صوتی ب ) توانائیهای صوتی مواجه هستیم؛ آیتمهایی همچون زیبایی صوت، زیر و بم بودن صوت جزء ویژگیهای صوتی است و قابل تغییر نیست اما ویژگیهایی همچون وضوح صدا، ولوم صدا؛ بلندی و ارتفاع صدا؛ قابلیت انعطاف پذیری و توانایی ایجاد تحریر توسط تارهای صوتی جزء توانائیهای صوتی است و اکتسابی میباشد هرچند ممکن است بعضی از افراد بصورت خدادادی هم این ویژگیها را داشته باشند. دقت داشته باشید ما مداحان بزرگی داشتیم که صوت زیبایی نداشتهاند اما با ایجاد توانائیهای صوتی و انتخاب لحن زیبا و تمرین زیاد؛ این نقیصه را رفع کردهاند. لازم است هر مداحی ضمن نظر خواهی از متخصصین و اهل فن؛ قبل از این که برای مردم بخواند صدای خود را ضبط کند و خودش یا به همراه افراد صاحب نظر به این صوت به عنوان یک مستمع گوش کنند؛ ببینند چقدر قابل قبول و قابل تحمل است. البته این بدان معنا نیست که اگر کسی صوت زیبا نداشت نمیتواند مداح شود؛ ما از نظر اعتقادی چنین اجازهای نداریم که بگویم کسی میتواند مداح شود یا نه!! فردای قیامت اگر از ما سوال کنند که به چه اجازهای گفتید فلانی میتواند مداح شود یا نه؛ هیچ جوابی نخواهیم داشت؛ بلکه معنی حرف ما این است؛ کسی که صوت زیبا و توانمند ندارد؛ باید با تمرین و ممارست مدام و اصولی و زیر نظر اساتید فن توانائیهای لازم را در صوت خود ایجاد کرده و آن را به زیبایی نزدیک کند. سوال بعدی که باید مورد توجه قرار بگیرد میزان تلاش و تمرین مورد نیاز افراد است که به چه اندازه باید باشد؟ متأسفانه بعضاً دیده شده است که در این خصوص اظهار نظر کلی میشود که این امر صحیح نیست. ما نمیتوانیم در ارزیابی افراد مختلف دو تقسیم بندی « الف) افرادی که صوتشان آمادگی لازم را دارد ب) افرادی که صوتشان آمادگی لازم را ندارد» را بصورت مطلق و کلی داشته باشیم !!! زیرا افراد گروه دوم یعنی کسانی که صوتشان آمادگی لازم را ندارد نسبی هستند؛ یعنی اینکه فردی ممکن است صوت و حنجرهاش ۱۰ درصد آماده باشد؛ نفر دوم ۳۰ درصد، نفر سوم ۶۰ درصد و نفر چهارم ۸۰ درصد آماده باشد و طبیعی است که میزان و نوع تلاش و تمرینات صوتی این افراد متفاوت خواهد بود و طبیعی و لازم است که فرد اول هشت برابر نفر چهارم تلاش و تمرین داشته باشد. نکتۀ مهم این است که ما باید صوتمان را قابل تحمل کنیم تا موجب فرار مردم از مجلس اهلبیت علیهمالسلام نشویم که فردای قیامت نبینیم به جای ثواب ضرر کردیم به قول شاعر: رفتم به بر خدای خود توبه کنـم وز هر گـنه و خـطـای خود توبه کنم تـحـقـیق گـناه مینـمودم دیدم بـایـد ز ثـوابهای خـود تـوبـه کـنـم تعیین اهداف مداحی: بعد از کسب پیش نیازهای مداحی؛ شما باید هدف خود را از مداحی مشخص کنید؛ به راستی هدفمان از وارد شدن به این عرصۀ مقدس چیست؟؟ آیا صرفا برای رضای خداوند و اهلبیت علیهمالسلام و قربتاً الی الله میخواهیم مداح شویم یا خدائی ناکرده برای کسب شهرت یا این که مردم به ما به به و چه چه بگویند یا در خیابان و مجالس به ما احترام بگذارد؛ یا برای پول؟؟ خواهشاً نه به خود نه به مردم دروغ نگوییم، یقین بدارید هدف هر چه که باشد به آن خواهید رسید چرا که این خانواده همگی رحمة للعالمین هستند چنانچه در زیارت جامعۀ کبیره میخوانیم « وَ سُلالَة النَبِیِین وَ صِفوَة المُرسَلِین» پس اهلبیت علیهمالسلام همگی رحمة للعالمین هستند؛ آن قدر کریم هستند که اگر کسی خدای ناکرده آنقدر کوچک و خوار باشد که بخواهد از راه مداحی کسب درآمد کند و یا هر یک از مسایلی که عرض کردیم؛ به او عطا خواهند کرد؛ اما برای همیشه این حدیث یادمان باشد اِنَّمَا الاَعمَالُ بِالنِّیَات یعنی به هر کسی آنقدر میرسد که در نیت اوست. درگاه الهی و اهلبیت علیهمالسلام شریک بردار نیست نمیتوان گفت هم اهلبیت علیهمالسلام و هم کسب درآمد؛ هم اهلبیت علیهمالسلام و هم شهرت؛ باور کنید هر ناخالصی که وارد این کار شود کار را خراب میکند. در اخبار وارده هست که اگر کسی برای جلب توجه فردی بخواهد نمازش را طولانی کند یا کار دیگری کند نمازش مورد قبول درگاه حق نخواهد بود؛ گاهی ممکن است شروع نماز کاملاً مخلصانه و فقط برای خدا باشد اما در بین نماز بر اثر غفلت توجه به دیگران را نیز لحاظ کنیم و ... در مداحی نیز میتواند خدائی ناکرده اینگونه باشد و شیطان رجیم اخلاصمان را برباید و به انحراف بکشاند. پس اگر کسی برای پول؛ شهرت؛ احترام یا .... مداحی کند دیگر نمیتواند انتظار داشته باشد در قیامت اجر مداحی اهلبیت علیهمالسلام را به او اعطا کنند؛ زیرا او برای پول و شهرت و ... خوانده و مزدش را هم در دنیا گرفته است به قولۀ محدث نوری در کتاب لؤلؤ و مرجان نام این افراد را باید بجای ثبت در دفتر مداحان؛ باید در دفتر تجار ثبت نمود. همچنین کسی که شهرت میخواسته در دنیا به او عطا شده است و همین طور تا آخر؛ در این مقال بیهیچ توضیحی به ذکر سه حدیث در مذمّت کسب مال از طریق اهلبیت علیهمالسلام اشاره میکنیم: ۱. امام باقرعلیهالسلام میفرمایند: يَا أَبَا النُّعْمَانِ لَا تَسْتَأْكِلْ بِنَا النَّاسَ فَلَا يَزِيدَكَ اللَّهُ بِذَلِكَ إِلَّا فَقْرا؛ ای ابا نعمان به وسیله ما مال مردم را مخور که خدای تعالی به این کسب، برای تو جُز فقر و پریشانی را نیفزاید.[2] ۲. امام صادقعلیهالسلام فرمودند: مَنْ اَرادَ الحَدیثُ المَنْفَعَة الدُنْیا لََمْ یَکُنْ لَهُ فِی الآخِرَة نَصيْب و ...؛ هرکس قصد کند از حدیث (یعنی از یاد گرفتن و نقل آن از برای دیگران) منفعت دنیویّه را که به وسیله آن مالی به دست آورد، برای او در آخرت حظّ و نصیبی نخواهد بود و ...[3] ۳. حضرت اباعبداللهعلیهالسلام فرمودند: ... وَ فِرْقَةٌ أَحَبُّونَا وَ سَمِعُوا كَلَامَنَا وَ لَمْ يُقَصِّرُوا عَنْ فِعْلِنَا لِيَسْتَأْكِلُوا النَّاسَ بِنَا فَيَمْلَأُ اللَّهُ بُطُونَهُمْ نَاراً يُسَلِّطُ عَلَيْهِمُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ و ...؛ ... و فرقهای دوست داشتند ما را و سخنان ما را شنیدند و در کردارهای ما کوتاهی نکردند به جهت اینکه به سبب ما اموال مردم را بخورند؛ پس پُر خواهد کرد خدای تعالی شکمهای ایشان را از آتش جهنّم، پُرکند و مسلّط کند بر ایشان تشنگی و گرسنگی را و ...[4] آری در روایاتی گفته شده، که ائمّه از مدّاحان تقدیر میکردند و این سنّت نیکویی است که صاحبان مجالس در صورت تمایل و البته داشتن توان مالی و به هر اندازه که خود صلاح بدانند؛ خود را از این فیض عظیم محروم نخواهند کرد؛ امّا اینکه انتظار داشته باشیم، حتماً از ما تقدیر شود؛ این پسندیده نیست و قطعاً آفتی است برای ما؛ حتّی اگر این انتظار را هیچ گاه به زبان نیاوریم که گفتهاند: انَّمَاالأعمَالُ بِا النِّیّات. انسان باید بسیار تهذیب نفس کرده باشد که بتواند نفس لوّامه را لگام زده تا او چنین درخواستی نکند وکسیکه به چنین مقـامی رسیده باشد بیشک هیچ گاه اکسیر سعادت و جاودانی را با مشتی خاک معاوضه نمیکند. پس باید هدف و نیت را در ابتدای راه مشخص کنیم تا خدایی ناکرده به بی راهه نرویم؛ هدفمان از مداحی حتی نباید به گریه در آوردن مردم هم باشد که اگر اینگونه بود ممکن است هر حرفی به ذهنمان برسد بگوییم تا مردم را به گریه در آوریم؛ متاسفانه این آفتی است که بعضیها گرفتار آن شدهاند. فلسفۀ گریه بر اهلبیت علیهمالسلام بحثی است گسترده و مفصّل که در این مقال نمیگنجد امّا اگر بخواهیم در چند جمله کوتاه آن را بیان کنیم باید گفت؛ گریه بر اهلبیت علیهمالسلام گره خوردن عاطفهها با اهلبیت علیهمالسلام است و پُلی است به سمت ارتباط با این اسوههای الهی؛ گریه، عامل بیداری عاطفه و مانع موت قلب است؛ گریه بر اهلبیت علیهمالسلام ؛ اندوهِ از دست دادن یا نشناختن اسوههای ایمان، صبر، ایثار، اخلاق و ... است و در نتیجه در ما مراقبت از این ارزشها را برمیانگیزد. چنانچه مقام معظم رهبری نیز فرمودند: عزاداری فقط برای گریه نیست، گریه وسیلهای است برای اینکه دلها پاک بشود. [5] در یک کلام، گریه وسیلهای است برای تقرّب به خدا، اصلاح اعمال، الگو برداری از گفتار و کردار ائمّه در زندگی و بهانهای است برای بازگشت به سوی خدا و توسّل جستن به آنها برای وساطت جهت پذیرش توبهها، چنانکه فُطرس بعد از هفتصد سال با توسّل به گهواره امام حسینعلیهالسلام توبـهاش قبول و بال سوختهاش دوباره به او اعطا شد[6]. حضرت آدمعلیهالسلام نیز متوسّل به پنج تن آل عبا شد تا توبهاش را بعد از سیصد سال عبادت، حضرت باریتعالی پذیرفت![7] پیغمبر اکرم صَلَّیَاللهعَلَیهِوَآلِهِ فرمودند: آدمعلیهالسلام برای پذیرش توبهاش، نوحعلیهالسلام هنگام سوارشدن به کشتی، ابراهیمعلیهالسلام موقع فرود آمدن در آتش و موسیعلیهالسلام زمانی که عصا را انداخت و اژدها شد، همگی متوسّل به پنج تن شدند و خدا را به این اسماء مقدّس سوگند دادند و در امان ماندند.[8] سیّـدالشهداءعلیهالسلام هم در سخنانشان با عُبیدالله حُرّ جُعفی در منزل قَصر بنی مُقاتِل، برگشت حُرّ جُعفی به سوی امامعلیهالسلام را مایۀ آمرزش گناهان اعلام کردند. در حدیث دیگری امام رضاعلیهالسلام فرمودند:گریه بر حسین علیهالسلام موجب آمرزش گناهان بزرگ است،[9] پس گریه بر اهلبیت علیهمالسلام عامل بخشش گناهان است از اینرو بیعقلی و بیدینی است که ما بخواهیم برای گریهکردن و گریاندن مردم مرتکب گنـاه کبیرهای چون جعل حدیث و تحریف سخن امام علیهالسلام شویم. یکی دیگر از فلسفههای گریه بر مصائب ائمّه ابـراز و عمل به دو رکن از ارکان دین یعنی تولّی و تبرّی است؛ آیا تحقیر امام، خوار و ذلیل نشان دادن اهلبیت علیهمالسلام و جعل سخنان آنان، تولاّی اهل بیت است یا تولاّ به دشمنان آنان؟! مصداقهای فراوانی هست، ولی ذکرهمین چهار مورد بس است. پس از مطالب مستند یاد شده نتـیجه میگیریم مجـالس اهلبیت علیهمالسلام دوای روح بیمار ماست تا به سوی خدا برگردیم، هرچند شأن اهلبیت علیهمالسلام بسیار بالاتر از اینها و در اصل محبّتشان و توسّل به آنها، اکسیر جاودانی و سعادت است. همه میدانیم اطبّاء در عالم پزشکی، موقتّیترین دارویی که تجویز میکنند مُسکّن است؛ یعنی وقتی که دردی را تشخیص نمیدهند مُسکّن میدهند تا موقّتاً درد فروکش کند تا در فرصت مناسب راه درمان قطعی را پیدا کنند؛ به راستی چگونه است که در بعضی، همچون بنده این گریهها و عزاداریها در حدّ مسکّن هم عمل نمیکند؟ و در همان مجلس اهلبیت علیهمالسلام مرتکب گناهانی همچون تمسخر دیگران، تکبّر، غیبت، سوءظنّ، کوچک شمردن دیگران و .... میشوم! آیا علت این نیست که گریه و حالمان عاری از معرفت و شناخت نسبت به امام بوده والاّ آن گریه مانع چنین گناهانی میشد. آیا در محاسبات و عملکردهایمان نلغزیده و راه را اشتباه نرفتهایم؟! آیا نباید به این سخن پیامبر عمل کنیم که حَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا،[10] پس اگر هدفمان فقط گرياندن مردم شد بیشک به دو وجه دیگر زندگانی اهلبیت علیهمالسلام نپرداختهایم لذا هر چيزي را كه به ذهن برسد بازگو ميكنيم و ميخواهيم به هر قيمتی مردم را بگريانيم؛ حتّی به بهای تحقير اهل بيت علیهمالسلام زير سؤال بردن آنها و روضه غلط و دروغ خواندن! و این وظیفه مدّاحان باسابقه و عالم است که مدّاحان نوپا را با این مسائل آشنا کنند و نگذارند مدّاحان جوان دچار خطا و اشتباه شوند. به سخن صحیحتر بازگویی وقایع زندگانی اهلبیت علیهمالسلام باید چند وجه و ضلع داشته باشد. وجه اوّل این بازگویی، ارائة سوز و مصیبت آن است که بسیار شایسته و بایسته است امّا شاید بتوان گفت بیش از حدّ به آن پرداخته شده است و متأسّفانه گاهی هم همراه آفتها بوده است. در واقع پرداختن به این وجه باید در راستا و خدمت به دو اصل بعدی باشد. ضلع دوّم این بازگویی، پرداختن به پیامها و فلسفة زندگانی اهلبیت علیهمالسلام است که این موضوع در سخنان و خطبههای ائمّه آمده است. ضلع سوّم، آموزهای دینی، رفتاری، اخلاقی وتربیتی است که در کردار، گفتار و رفتار اهلبیت علیهمالسلام ملموس است و باید آنها را استخراج کرده و با زندگی امروزمان تطبیق داده و به کار ببندیم. ضلع دوّم و سوّم زندگانی اهل بیت بسیار بسیار مهمتر و حیاتیتر از ضلع اوّل است امّا متأسّفانه سهواً مورد بیمهری یا کم مهری و غفلت واقع شده است و همین امر باعث شده است که بعضاً دچار خطاهایی بشویم که به هیچ وجه پذیرفتنی نیست. غفلت و دوری از ضلع دوّم و سوّم بیش و پیش از اینکه ظلم به اهلبیت علیهمالسلام باشد ظلم به خودمان است و از این بابت متضرّر خواهیم شد. شاید اینگونه بتوان گفت که ضلع اوّل بیست درصد و ضلع دوّم و سوّم هشتاد درصد است و ما ندانسته هشتاد درصد مهمتر را رها کرده و فقط به بیست درصد مابقی پرداختهایم و تأسّف بارتر اینکه در این بیست درصد هم گاهی امانتدار خوبی نبودهایم و گاهی غفلتها و عدم توجّه ویژه باعث شده که شیطان بتواند به صداقت و اخلاصمان خدشه وارد کند. پس هدف مداحی به گریه در آوردن مردم نیست هر چند گریه خود به خود حاصل خواهد شد. نمیگویم نباید مردم را گریه در آورد عرض می کنم هدف این نیست؛ ما در سوره اعراف داریم که خداوند می فرمایند وَ لِلَّهِ الأَسمَاءُ الحُسنَی فَادعُوهُ بِهَا برای خدا نامهای نیکوییست پس او را به همان نامها بخوانید؛ نامهایی است که خداوند آنها را قرار داده تا با خواندن آنها توبۀ ما قبول بشود امام صادقعلیهالسلام در تفسیر این آیه میفرمایند:« به خدا قسم ما هستیم آن اسما حسنی و قبول نکند خدای حق تعالی هیچ عملی را مگر به معرفت و شناخت ما» این همان تفسیر یا معنای عبارت « وَ الدَعوَةُ الحُسنی» در زیارت جامعۀ کبیره است. مگر امام رضاعلیهالسلام از قول پدرانشان و از قول مقدس حضرت باری تعالی نفرمودند: کَلِمَةُ لا اِلهَ اِلا الله حِصنِی وَ مَن دَخَلَ حِصنِی اَمِنَ مِن عَذابِی بِشَرطِها وَ شُروطِها اَنَا مِن شُرُوطِهَا؛ پس مداحی که امامش را نشناخته است چگونه میتواند از مدح و فضایل او برای مردم بگوید؟!! اهلبیت علیهمالسلام که نیاز به گریۀ من و شما ندارند آنها معدن رحمت الهی هستند. در فراز هایی دیگر زیارات می خوانیم گریه بر اهل بیت باب جدیدی است که ما از درگاه خدا دور نشویم و اگر دور شدیم باب استغفار باز باشد؛ گر که حسین و جملۀ یاران فدا شدند زان رو بود که باب جدیدی شد انتخاب نکته مهم و قابل توجه بعدی این است که هیچ گاه اهلبیت علیهمالسلام را جدای از قرآن ندانیم؛ اگر کسی اهل بیت را جدا از قرآن بداند اولین گام را در گمراهی برداشته است، اهل بیت قرآن ناطق هستند همان طور که امیر المومنینعلیهالسلام فرمودند:« اَنَا کِتَابُ الله نَاطِق» ویا میفرمایند: « أَنَا عِلْمُ اللَّهِ وَ أَنَا قَلْبُ اللَّهِ الْوَاعِي وَ لِسَانُ اللَّهِ النَّاطِقُ وَ عَيْنُ اللَّهِ النَّاظِرَةُ وَ أَنَا جَنْبُ اللَّهِ وَ أَنَا يَدُ اللَّه؛[11]». قرآنی که در دست من و شما هست قرآن صامت است و اهلبیت علیهمالسلام قرآن ناطق هستند. پس هرآنچه دستور در مورد قرآن ذکر شده است باید در مورد اهل بیت هم رعایت شود. مثلا اگر در مورد تلاوت قرآن دستور است که: اِنَّ القُرآنَ نَزَّلَ بِالحُزن فَا قرَوُهُ بِالحُزن؛ در مورد اهلبیت علیهمالسلام هم صدق میکند و ما اجازه نداریم مدح اهل بیت را با هر آهنگی بخوانیم. در خصوص صوت زیبا در مداحی نیز که قبلا توضیحات لازم ارائه شد. شاید بتوان گفت یک تفسیر از حدیث ثقلین پیامبرصَلَّیَاللهعَلَیهِوَآلِهِ هم اشاره به همین موضوع دارد که هر آن چه دستور در مورد قرآن هست در مورد اهل بیت هم رعایت کنیم. شاید بتوان گفت یکی از دلایل ابتلای بعضی از مداحان گرانقدر به آفتهای فوق الذکر عدم آشنایی لازم و کافی به جایگاه، شأن و اختیارات ائمه باشد و بهترین مرجع برای این شناخت زیارت ارزشمند و گرانقدر جامعۀ کبیره است به همین دلیل هست که ما تاکید داریم هر مداح باید تفسیر زیارت جامعۀ کبیره را بداند و در مداحی مورد استفاده قرار دهند. تفسیر زیارت جامعۀ کبیره علاوه بر این که امام شناسی مداح را تقویت می کند و مداح باید این امر را به مستمع خود منتقل کند؛ حرف زدن به مداح یاد میدهد آن هم حرف های جدید و مستند. یکی از مشکلاتی که بعضی از مداحان مواجه هستند این است که حرف جدید برا ی گفتن ندارند و میخواهند حرف تکراری نزنند شروع میکنند به گفتن حرف هایی بی محتوا و بعضاً کفر امیز؛ که منجر میشود به موضع گیری بحق مراجع تقلید و علما؛ زیارت جامعه کبیره حرف زدن مستند و امام شناسی به مداح میآموزد که اصلی ترین وظیفه مداح است. پس مداح باید امام شناسی و انتقال آن به مردم را در برنامهها و اهداف خود بگنجاند. زیرا این شناخت به غیر از مداحیها در زندگی روزمره نیز کاربرد دارد و ما را از خطا مصون میدارد. در تاریخ بنگرید کسانی که شناخت لازم و کافی از ائمه نداشتهاند؛ دچار لغزش شدهاند؛ به عنوان مثال خوارج افراد بی دینی نبودند اکثرشان حافظ قرآن بودند اما چون معرفت نداشتند امیر المونینعلیهالسلام را به فضایلش نمیشناختند و کوکورانه اطاعت میکردند وقتی قرآنها بالای نیزه شد ندانستند چکار کنند و بزرگترین اشتباه تاریخی را دچار شدند. پیامبر اکرمصَلَّیَاللهعَلَیهِوَآلِهِ می فرمایند: کسی که امام خود را نشناسد و بمیرد به مرگ جاهلیت مرده است. تعاریف و اصطلاحات اصول و فنون مداحی و صوت و لحن: بعد از آشنایی با پیش نیازهای مداحی و تعیین هدف در این امر مقدس حال می رسیم به آشنایی مختصر با تعاریف واژهها و اصطلاحات که با آنها سر و کار خواهیم داشت؛ اولین چیزی که ما باید با آن آشنا شویم صوت و لحن است. بر خلاف آنچه که در بین مردم رایج است صوت و لحن دو مقولۀ جداگانه است با تعاریف متفاوت و تمرینهای جداگانه؛ پس نتیجه آنکه از تمرینهایی که برای آموزش و تقویت لحن استفاده میکنیم نمیتوان برای تقویت صوت بهره جست. ابتدا با این معانی و تعاریف آشنا میشویم صوت: صوت به معنی بانگ و آواز و صدایی است که از به ارتعاش در آمدن تارهای صوتی به وسیلۀ جریان هوا ایجاد میشود در مداحی هم منظور ما همان صوت مداح است با ویژگیهای ذاتی خود از قبیل ارتفاع، شدت، طنین زنگ وضوح و صافی صدا؛ انعطاف و روانی زلال بودن صدا؛ کلفتی و نازکی صدا؛ دقت داشته باشید همانگونه که قبلا هم ذکر شد در بحث صوت ما با دو مقولۀ مستقل به نام « ویژگیهای صوتی» و « توانائی های صوتی » مواجه هستیم و تمرینات صوتی در راستای تقویت و ارتقاء توانائی های صوتی است. لحن: لحن عبارت است از آهنگ دادن به صوت یا به عبارتی شیرین و زیبا خواندن؛ که یکی از معانی لحن است. در واقع لحن دارای معنای کاملی است که به شرح زیر میباشد. الف) لحن به معنای خواندن با صوت است و حالت دادن به صدا را لحن می گویند؛ ب) لحن به معنای خوش خوانی است که انسان از شنیدن آن لذت ببرد اصطلاح بلبل خوش الحان هم در همین معنی است وگرنه خوش الحان معنی دیگری ندارد. ج) به لهجه و زبان محلی نیز لحن گفته میشود که توصیه میشود هر کس به لهجۀ منطقۀ خود مداحی کند زیرا در تقلید ها این معنی لحن قابل تقلید نیست و صحیح نمیباشد. د) منظور رعایت لحن متناسب با معنا و مفهوم کلی شعر است که بسیار حائز اهمیت است؛ یعنی اگر شعر مورد استفاده مولودی است بصورت شاد و اگر مرثیه است بصورت محزون و یا اگر شعر حماسی است بصورت حماسی خوانده شود. یکی از مشکلاتی که برخی مداحان در خصوص لحن دارند و جز معانی لحن هم میگنجد این است که برای تمام اشعار با موضوعات مختلف همچون مرثیه، مدح، مولودیه و اشعار حماسی یا روائی یک لحن خاص و ثابت را که فرا گرفتهاند بکار میبرند در صورتی که این کار کاملاً اشتباه است؛ زیرا اشعار مولودی با شعرهای مرثیه لحنشان باید متغییر باشد؛ همچنانکه شعرهای حکایتی یا حماسی لحن خاص خود را دارند. متأسفانه این معنای لحن کمتر مورد توجه قرار میگیرد. برای آنکه شدت زشتی این اشتباه فاحش بیشتر برایتان ملموس و ظاهر شود این جمله را « در سالروز ولادت حضرت علی بن موسی الرضا خیل عظیم شیفتگان آن حضرت از سرار ایران اسلامی به پابوس ان امام همام شرف یاب شدند» بدون آهنگ اما به حالت (لحن) محزون بخوانید؛ و یا اینکه این جمله را « صبح امروز زلزلۀ شدیدی با قدرت هفت ریشتر بخش هایی از شهرستان بم را فرا گرفت و بخش زیادی از هم وطنان جان خود را از دست دادند» بدون آهنگ اما به حالت (لحن) شاد یا حماسی قرائت کنید؛ آنگاه خواهید دید چقدر ناشایست خواهد بود و به چه میزان شما را منع خواهند کرد. هـ ) لحن به معنای خواندن متناسب با معنی و حالات شعر است که در آموزش اصول و فنون مداحی بیشتر این معنی مد نظر است. یعنی اگر جمله یا بیت شعری پرسشی است پرسشی بخوانیم؛ اگر تعجبی است تعجبی خوانده شود؛ برای این که معنای لحن بهتر مشخص شود به این جمله و مثال توجه کنید: « من دیروز شما را با علی در خیابان بوعلی دیدم» فکر میکنید این جمله را چند نوع میتوان با الحان مختلف گفت بدون اینکه اعرابش را تغییرداد!!؟ ۱ـ لحن خبری؛ بصورت کاملا معمولی و بدون هیچ تاکیدی بر روی کلمات آن که جملۀ خبری خواهد شد. ۲ـ بصورت سوالی؛ حال اگر این لحن تاکید سوالی را بر روی هر کلمه اجرا کنید معنا و مفهوم جدیدی خواهد یافت؛ مثلا اگر لحن تاکید پرسشی بر روی کلمه دیروز باشد پرسش شما در مورد روز است؛ اگر بر روی کلمه شما باشد پرسش در مورد خود فرد خواهد بود؛ اگر بر روی کلمۀ علی باشد پرسش مربوط به علی است؛ و اگر بر روی کلمۀ خیابان بوعلی باشد پرسش در مورد مکان خواهد شد. ۳ـ جمله نهی، میتوان لحن مورد استفاده معنای نهی و منع داشته باشد که این لحن نهی تاکیدی همچون لحن پرسشی بالا اگر بر روی هر کدام از کلمات ذکر شده اجرا شود میتواند نهی فرد از روز مورد نظر؛ فرد مخاطب ذکر شد و یا مکان خیابان بوعلی را در بر بگیرد. ۴ـ لحن تعجبی؛ و یا هر یک از جملاتی که در دستور زبان فارسی هست را میتوان روی این جمله پیاده گرد بدون این که کوچکترین تغییری در اعراب و کلمات ایجاد شود که در مداحیهای ما خیلی کم مورد توجه قرار می گیرد. اصلا انتقال مفهوم و منظور شعر با رعایت این اصل مهم است به قول آقای انسانی شعر را حرام می کنیم؛ این غلط است . با توجه به آنچه ذکر شد در یافتیم که لحن معانی کامل و جامعی دارد و رعایت این نکات است که خواندنها را زیبا کرده و روح، مفهوم، معنا و منظور شعر را به خوبی به مستمع منتقل میکند و میتواند در مستمع تحول ایجاد کند. شاید یکی از دلایلی که عامل میشود بعضی مجالس روح و شور و حال لازم را نداشته باشند عدم توجه و رعایت این نکات باشد . موسیقی: کلمه موسیقی ماخوذ و گرفته شده از کلمۀ موسیقار است و موسیقار نام پرندهای افسانهای است که صوت زیبایی داشته و به هر کس که خیلی زیبا می خوانده میگفتند همانند موسیقار میخواند؛ در اصطلاح علمی هم به فن و علمی گفته میشود که به ترکیب و تجزیۀ اصوات و الحان می پردازد به گونهای که باعث لذت خواننده و شنونده بشود. متأسفانه بعضاً دیده شده که جبهه گیریهای غیر معقولانهای در مورد موسیقی گرفته میشود و افراط و تفریط در این زمینه زیاد است، شاید این جبهه گیریها به دلیل استفاده ناشایستی است که بعضی از علم موسیقی دارند؛ اما ما باید منطقی برخورد کنیم و این واقعیت را بپذیریم که هر خواندنی در دستگاههای موسیقی قرار دارد ولو این که خواننده هیچ آشنایی با دستگاههای موسیقی نداشته باشد و به صورت غلط و ناقص گوشهها و نغمات دستگاه موسیقی را اجرا کند. نت: نت در واقع همان الفبای موسیقی است؛ به عبارت دیگر نت علامتی است که به وسیلۀ آن آواهای موسیقی نشان داده میشود و شامل هفت حرف « دو ـ ر ـ می ـ فا ـ س ـ لا ـ سی » میباشد. پردۀ صوتی: به فاصلۀ بین نتهای موسیقی پرده صوتی یا طبقۀ صوتی میگویند؛ فاصلۀ بین هر دو نت یک پرده یا نیم پرده صوتی است که چگونگی آن به این شرح است: ۱ـ مابین « دو » و « ر » یک پرده صوتی ۲ـ ما بین « ر » و « می » یک پرده صوتی ۳ـ مابین « می » و « فا » نیم پرده صوتی ۴ـ مابین « فا » و « س » یک پرده صوتی ۵ـ مابین « س » و « لا » یک پرده صوتی ۶ـ مابین « لا » و « سی » یک پرده صوتی ۷ـ مابین « سی » و « دو » نیم پرده صوتی که به مجموع این فواصل و پردهها اکتاو گویند. اکتاو: همان طور که ذکر شد عبارت است مجموعه نت ها و پرده های صوتی؛ در واقع هر اکتاو از شش نت و هفت پرده تشکیل شده است. بالاترین صداها و تقسیم بندی صداها: بالاترین صدایی که ما می توانیم بشنویم هشت اکتاو است و بالاترین صوتی که توسط حنجرۀ انسان تولید می شود بین دو تا دو و نیم یا به ندرت سه اکتاو است؛ به عبارتی حنجرۀ انسان بین یک تا هجده پردۀ صوتی می تواند صدا تولید کند که در اصطلاح عامیانه به شش قسمت از یک دانگ تا شش دانگ تقسیم کرده اند. با این تفاسیر هر دانگ دارای سه پردۀ صوتی است و هر دو دانگ تشکیل یک اکتاو را می دهند. تذکر : تقسیم بندی ذکر شده از نظر علم موسیقی است؛ ولی ممکن است که بعضی تقسیم بندی از یک تا شش دانگ را بر اساس توانایی فرد در تولید صدا محاسبه کنند؛ یعنی اوج صدای خواندن هر مداح را شش دانگ صدای او محسوب کنند در صورتی که آن شش دانگ در پردۀ صوتی هجده نباشد. بم خوانی و زیر خوانی: جدای اینکه صدای افراد به دو دسته صدای بم و صدای زیر تقسیم می شود یک قاعده کلی نیز وجود دارد و آن این است که هر چه طبقه صوتی ما پایین تر باشد؛ صدا بم تر خواهد بود و اصطلاحاً به آن بم خوانی می گویند و هرگاه مداح با طبقات صوتی بالا مداحی کند به همان نسبت پرده های صوتی ریز تری ایجاد می کند و در نتیجه صدایش نازک تر می شود که در اصطلاح به آن زیر خوانی می گویند. تذکر: یادمان باشد به هنگام زیر خوانی نباید صدای ما حالت جیغ به خود بگیرد این نکته ای مهم است ارتفاع صوت: منظور همان قدرت و طنین صدا و صوت است که آن را با واحدی به نام بسامد اندازه گیری می کنند و نباید آن را با ولوم صوت اشتباه گرفت. شدت یا ولوم صوت: هم منظور همان توان و حجم خروجی صدا است که حداکثر تا هجده پرده صوتی تولید می شود. پاورقی ها: [1] . سوره طه؛ آیات ۲۴ الی ۲۸. [2]. لؤلؤ ومرجان ص ۲۹؛ امالی شیخ مفید ص ۱۸۲. [3]. لؤلؤ ومرجان ص ۲۷؛ اصول کافی ج ۱ ص ۴۶. [4]. لؤلؤ ومرجان ص ۳۰؛ تحف العقول ص ۵۱۳. [5]. سخرانی معظم له در جمع رزمندگان تیپ موسی بن جعفر مورّخ ۱۳۶۷/۵/۲۵به نقل از کتاب اشک باید راز دار باشد صفحه ۴۳. [6]. أمالی صدوق ج ۲۸ص ۱۳۸؛ مناقب الطاهرین ج ۲ ص ۵۹۰؛ کامل الزیارات ص ۲۰۳؛ الخرائـج والجرائح ج ۱ ص ۲۵۲؛ الثّاقِب فِی الْمَناقِب ص ۳۳۸؛ اِثْباتُ الْوَصیَّة ص ۳۰۱؛ اِثْباتُ الْهُداة ج ۱ ص ۴۵؛ بحارالأنوار ج ۴۴ص ۱۸۲. [7]. فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ؛ سپس آدم از پروردگارش كلماتى دريافت داشت؛ (و با آنها توبه كرد.) وخداوند توبه او را پذيرفت، چرا كه خداوند توبهپذير و مهربان است.( مراجعه به تفسیر نمونه در ذیل آیه ۳۷سوره بقره). [8] . أمالی صدوق؛ ج ۳۹ص ۲۱۸. [9] . أمالی صدوق؛ ج ۲۷ص ۱۲۸. [10] . بحارالأنوار ج ۶۷ ص ۷۳. [11]. بحارالأنوار ج ۲۴ ص ۱۹۷. |