- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
غصب فدک توسط ابوبکر و عمر
روایت اول از غصب فدک: سلیم بن قیـس مینویسد وقتی ابوبکر به خلافت رسید کسی را فرستاد و نمایندۀ حضرت زهرا سلاماللهعلیها را از فـدک بیرون کرد حضرت فاطمه سلاماللهعلیها مطّلع گشت كه ابو بكر فدك را گرفته! فَخَرَجَتْ فِي نِسَاءِ بَنِي هَاشِمٍ حَتَّى دَخَلَتْ عَلَى أَبِي بَكْرٍ فَقَالَتْ يَا أَبَا بَكْرٍ تُرِيدُ أَنْ تَأْخُذَ مِنِّي أَرْضاً جَعَلَهَا لِي رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآلۀ وسلم آن حضرت با گروهى از زنان بنی هاشم نزد ابو بكر آمدند و فرمود: آيا مى خواهى زمينى را كه پدرم پيغمبر خدا صلی الله علیه وآلۀ وسلم به من عطا فرموده بگيرى؟! فَلَمَّا سَمِعَ أَبُو بَكْرٍ مَقَالَتَهَا وَ النِّسْوَةُ مَعَهَا دَعَا بِدَوَاةٍ لِيَكْتُبَ بِهِ لَهَا ابوبكر کاغذی خواست تا بنويسد كه فدك متعلق به فاطمه سلاماللهعلیها است.فَدَخَلَ عُمَرُ فَقَالَ يَا خَلِيفَةَ رَسُولِ اللَّهِ لَا تَكْتُبْ لَهَا حَتَّى تُقِيمَ الْبَيِّنَةَ بِمَا تَدَّعِي فَقَالَت عمر وارد شد و به او گفت: اى خليفه! مبادا سند فدك را برایش بنويسى مـگر اينكه براى ادّعاى خود شاهد بياورد. فَقَالَتْ فَاطِمَةُ سلام الله علیها نَعَمْ أُقِيمُ الْبَيِّنَةَ قَالَ مَنْ قَالَتْ عَلِيٌّ وَ أُمُّ أَيْمَنَ حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود بله شاهد و دلیل دارم، سپس على عليه السّلام و امّ ايمن ـ که پیامبرصلی الله علیه وآلۀ وسلم در حقش فرموده بود از زنان بهشتی است ـ به عنوان شاهد معرفی و آنان نیز شهادت دادند. فَقَالَ عُمَرُ لَا تُقْبَلُ شَهَادَةُ امْرَأَةٍ عَجَمِيَّةٍ لَا تُفْصِحُ وَ أَمَّا عَلِيٌّ فَيَحُوزُ النَّارَ إِلَى قُرْصِهِ فَرَجَعَتْ فَاطِمَةُ سلاماللهعلیها وَ قَدْ جَرَعَهَا مِنَ الْغَيْظِ عمرگفت: شهادت زن عجمى قبول نيست؛ علىعليه السّلام هم در این میان ذینفع است؛ حضرت زهرا سلام الله علیها به ناچار مجلس را ترک کرد در حالی که به شدت از آنان رنجور و دلگیر بود. به روایتی دیگر ابوبکر سند فدک را نوشت اما عمر لعنة الله علیه در همان جلسه آن را گرفت و پاره کرد.( كتاب سليم بن قيس ص ۲۵۲، بحار الأنوار ج ۴۳ ص۱۹۷ ) روایت دوم از غصب فدک: اما شیخ مفید به نقل از امام صادقعليه السّلام می نویسد: فَقَالَ ارْجِعِي إِلَيْهِ وَ قُولِي لَهُ زَعَمْتَ أَنَّ النَّبِيَّ صلی الله علیه وآلۀ وسلم لَا يُورَثُ وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ وَ وَرِثَ يَحْيَى زَكَرِيَّا وَ كَيْفَ لَا أَرِثُ أَنَا أَبِي حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود پنداشتی که پیامبر ارث نمی گذارد در حالی که طبق نص صریح قرآن سلیمان عليه السّلام از داود علیه السلام و یحییعليه السّلام از زکریا عليه السّلام ارث بردند حال چگونه من از پدرم ارث نمی برم، فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ فَإِنَّ عَائِشَةَ تَشْهَدُ وَ عُمَرُ أَنَّهُمَا سَمِعَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآلۀ وسلم وَ هُوَ يَقُولُ إِنَّ النَّبِيَّ لَا يُورَث؛ ابوبکر گفت عایشه و حفظه شهادت می دهند که پیامبر صلی الله علیه وآلۀ وسلم فرمود ما پیامبران ارثی نمی گذاریم، فَقَالَتْ هَذَا أَوَّلُ شَهَادَةِ زُورٍ شَهِدَا بِهَا فِي الْإِسْلَام حضرت پاسخ دادند این اولین دروغ و نخستین گواهی نادرست بعد از پیامبر است قَالَتْ فَإِنَّ فَدَكَ إِنَّمَا هِيَ صَدَّقَ بِهَا عَلَيَّ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآلۀ وسلم وَ لِي بِذَلِكَ بَيِّنَةٌ فَقَالَ لَهَا هَلُمِّي بِبَيِّنَتِكِ سپس ادامه داد فدک را پیامبر به من بخشیده است و وقف اولاد من نموده است و من بر این سخنم گواه و شاهد دارم، ابوبکر به ناچار پذیرفت که سخن شاهدان حضرت زهرا سلام الله علیها را بشنود؛ امام صادق عليه السّلام می فرمایند: ابوبکر گفت؛ يَا أُمَّ أَيْمَنَ إِنَّكِ سَمِعْتِ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ؟ ای ام ایمن تو چه چیزی از پیامبر دربارۀ فاطمه سلام الله علیها شنیدی؟ ام ایمن پاسخ داد: سَمِعْنَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآلۀ وسلم يَقُولُ إِنَّ فَاطِمَةَ سلاماللهعلیها سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ؛ شنیدم که که پیامبر صلی الله علیه وآلۀ وسلم فرمود فاطمه سلام الله علیها سرور زنان بهشت است؛ ثُمَّ قَالَتْ أُمُّ أَيْمَنَ فَمَنْ كَانَتْ سَيِّدَةَ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ تَدَّعِي مَا لَيْسَ لَهَا؛ سپس ادامه داد: آی ابوبکر آیا کسی که سرور زنان بهشت است چیزی را ادعا می کند که مالکش نیست؟ در این هنگام عمر لعنة الله علیه گفت: ام ایمن قصه نگو بگو چه چیزی را گواهی میدهی؟ ام ایمن فرمود: فَقَالَتْ كُنْتُ جَالِسَةً فِي بَيْتِ فَاطِمَةَ سلاماللهعلیها وَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآلۀ وسلم جَالِسٌ حَتَّى نَزَلَ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلُ؛ در خانۀ فاطمه سلاماللهعلیها به همراه پیامبر صلی الله علیه وآلۀ وسلم نشسته بودیم که جبرئیل امین نازل شد و فرمود: يَا مُحَمَّدُ قُمْ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَمَرَنِي أَنْ أَخُطَّ لَكَ فَدَكاً بِجَنَاحِي ........ ای محمد برخیز که خداوند تبارک تعالی به من دستور داده است تا فدک را با دو بالم؛ برایت ترسیم کنم و......... پیامبر صلی الله علیه وآلۀ وسلم فدک را به فاطمه سلام الله علیها بخشید و فرمود: فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ يَا أُمَّ أَيْمَنَ اشْهَدِي وَ يَا عَلِيُّ اشْهَد؛ ای ام ایمن و ای علی بر این مسئله گواه باشید. عمر گفت تو یک زن هستی و شهادت زن به تنهایی قابل قبول نیست و مانع از بازگرداندن فدک به حضرت زهرا سلام الله علیها شد امام صادق می فرمایند: فَقَامَتْ مُغْضَبَةً وَ قَالَتْ اللَّهُمَّ إِنَّهُمَا ظَلَمَا ابْنَةَ مُحَمَّدٍ نَبِيِّكَ حَقَّهَا فَاشْدُدْ وَطْأَتَكَ عَلَيْهِمَا فاطمه سلام الله علیها بسیار ناراحت شدند و فرمودند: خدایا این دو تن ( ابوبکر و عمر ) در حق دختر پیامبرت ستم روا داشتند آنها را سخت به کیفر برسان سپس مجلس را ترک کردند. حضرت علیعليه السّلام به حضرت زهرا سلام الله علیها گفت: فَقَالَ عَلِيٌّ ع لَهَا ائْتِي أَبَا بَكْرٍ وَحْدَهُ فَإِنَّهُ أَرَقُّ مِنَ الْآخَرِ وَ.... در وقتی دیگر که عمر نزد ابوبکر نبود برو و فدک را از او مطالبه کن حضرت زهرا سلاماللهعلیها نیز چنین کرد و رفت و ابوبکر را قانع کرد که فدک را به او باز گرداند و قَالَ صَدَقْتِ قَالَ فَدَعَا بِكِتَابٍ فَكَتَبَهُ لَهَا بِرَدِّ فَدَكَ؛ ابوبکر نیز کاغذی خواست و دستور باز گرداندن فدک را نوشت فَقَالَ فَخَرَجَتْ وَ الْكِتَابُ مَعَهَا فَلَقِيَهَا عُمَرُ حضرت زهرا سلام الله علیها از نزد ابو بکر خارج شد و در بین راه به عمر برخورد کرد. عمر گفت: يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ مَا هَذَا الْكِتَابُ الَّذِي مَعَكَ؛ ای دختر پیامبر این برگه چیست؟ حضرت پاسخ داد: كِتَابٌ كَتَبَ لِي أَبُو بَكْرٍ بِرَدِّ فَدَكَ؛ نامه ای ایست که ابوبکر در در باره برگرداندن فدک برایم نوشته است. فَقَالَ هَلُمِّيهِ إِلَيَّ فَأَبَتْ أَنْ تَدْفَعَهُ إِلَيْهِ فَرَفَسَهَا بِرِجْلِهِ وَ كَانَتْ حَامِلَةً بِابْنٍ اسْمُهُ الْمُحَسِّنُ؛ عمر لعنة الله علیه به حضرت فرمود برگه را پس بده اما حضرت زهرا سلاماللهعلیها امتناع کرد، آن ملعون با پایش لگدی به فاطمه سلام الله علیها زد در حالی که ایشان حضرت محسن باردار بودند فَأَسْقَطَتِ الْمُحَسِّنَ و با این لگد محسن سقط شد؛ مِنْ بَطْنِهَا ثُمَّ لَطَمَهَا سپس سیلی بر صورت حضرت زد فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى قُرْطٍ فِي أُذُنِهَا حِينَ نُقِفَتْ؛ و گویا دیدم که گوشواره از گوش آن حضرت افتاد، ثُمَّ أَخَذَ الْكِتَابَ فَخَرَقَهُ فَمَضَتْ سپس نوشته ابوبکر را ازایشان گرفت و پاره کرد ( بحار الأنوار ج ۴۳ ص ۱۹۷، الأختصاص شیخ مفید ص ۱۸۳) به روايت دیگری: حضرت زهرا سلاماللهعلیها بيرون آورد نامه ه اى را كه حضرت براى او نوشته بود در امر فدك كه حجّت گرداند بر ايشان، عمر آن نامه را گرفت و آب دهان پليدش را بر آن انداخت و پاره كرد، پس حضرت با زنان بنى هاشم به مسجد آمدند، و زنان پرده در پيش روى آن حضرت آويختند براى آنكه حجّت حق تعالى را بر آن منافقان تمام كند و كفر ايشان را ظاهر گرداند، خطبه اى در نهايت بلاغت و فصاحت خواند و اوامر و نواهى الهى را بر ايشان بيان كرد، حجّت هاى شافى در امر فدك بر ايشان القا كرد، آنچه فرمود همه حضّار تصديق كردند و از آنها گواهى طلبيد كه پیامبراکرم در حقّ من گفت كه: فاطمه پاره تن من است، هر كه او را آزار كند مرا آزار كرده، و هر كه مرا آزار كند خدا را آزار كرده؟ همه گفتند آری. پس فرمود: همه گواه باشيد كه ابو بكر و عمر مرا آزار داده اند، پس لعن ايشان را ثابت كرد، و اين آيه ( إِنَّ الَّذينَ يُؤْذُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهيناً؛ آنها كه خدا و پيامبرش را آزار مىدهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنيا و آخرت دور ساخته، و براى آنها عذاب خواركنندهاى آماده كرده است احزاب/ ۵۷) را خواند و به خانه برگشتند، حضرت زهرا از ضربت ها و آزارهاى ايشان بيمار و رنجور گشت، هرگاه حضرت اميرالمؤمنين به مسجد مى آمد، آن دو ملعون احوال فاطمه سلام الله علیها را از او مى پرسيدند. تا آنكه بیماری آن حضرت شديد شد، ايشان سعى كردند كه آن حضرت را از خود راضى كنند به ظاهر كه تنفر مردم از ايشان كم شود. آن جناب راضى نشد و فرمود كه: خداوندا تو گواه باش كه ايشان مرا آزار داده اند و من شكايت مى كنم بسوى رسول تو، و از ايشان راضى نمى شوم تا پدر خود را ملاقات كنم، آنچه با من كردند به او بگويم.( كتاب سليم بن قيس ص ۲۵۳، جلاءالعیون ص ۲۰۵؛ بحار الأنوار ج ۴۳ ص ۱۹۹ ) آنچه باید در خصوص فدک و اثبات حقانیت حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) بدانیم : در بالا روایت های تاریخی مرتبط با غصب فدک مستند به کتب تاریخی ذکر شد، اما بر هر شیعه لازم است دلایل و تحلیل منطقی چنین جسارت بزرگی را برسی کرده تا بتواند ضمن آگاهی کامل از حقانیت حضرت زهرا موضوع را نیز برای دیگران و مستمعین خود اثبات کند؛ هرچند مسئله ی غصب فدک بیشتر مسئله ی نادیده گرفتن دستور پیامبر، شکستن حرمت خاندان رسول الله، و یک امر سیاسی جهت تثبیت قدرت به ناحق غاصبین خلافت بود اما در کنار آن فدک از ارزش اقتصادی زیادی نیز برخوردار بوده است. این مسئله از زوایای گوناگون قابل بررسی و تحلیل میباشد که در صورت روشن شدن واقعیت، بسیاری از مسائل پیرامون آن نیز روشن خواهد شد. که در زیر به گوشه ای از آن اشاره خواهیم کرد. |