
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
-
مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
-
سایت قرآنی تنـــــزیل
-
سایت مقام معظم رهبری
-
سایت آیت الله مکارم شیرازی
-
سایت آیت الله نوری همدانی
-
سایت آیت الله فاضل لنکرانی
-
سایت آیت الله سیستانی

![]() |
![]() |
ملاقات سیّدالشهدا علیه السلام با عمربن سعد
ملاقات سیّدالشهداعلیهالسلام با عمربن سعد در هفتم مُحرّم[1] امام علیهالسلام بوسيله عَمْرُوبْنِ قَرضه اَنصاری[2] براي عُمَرِبْنِ سَعد پيغام فرستادند و خواستار ديدار شدند و وی هم پذيرفت و در شب هشتم مُحرّم امام به همراه ۲۰ نفر[3] از ياران به سمت خيمهاي كه بين دو لشکر بر پا شده بود رفتند و اصحاب امام بيرون ماندند و سیّدالشهدا به همراه حضرت عبّاس و حضرت علي اكبر به داخل رفتند. مردم نقل کردند حضرت ضمن ارشاد، نصیحت و اتمام حجّت با عُمَرِبْنِ سَعد سعي كردند او را از جنگ باز دارند. عمربن سعد گفت میترسم خانهام را آتش بزنند و امام علیهالسلام فرمودند من خانه بهتری برایت میخرم. گفت از جانم میترسم امام علیهالسلام فرمودند من سلامتت را تضمین میکنم و ... امام هرچه سعی کردند او را از ورطه هلاكت و نابودي نجات بدهند، اِبْنِسَعد بهانه آورد؛ حتّی در جواب امام علیهالسلام که فرمودند گندم ری را نمیخوری به تمسخر پاسخ داد جُوآن هم خوب است![4] ![]() |
![]() |
![]() |
بستن آب فرات بر اردوگاه سیدالشهدا و اقدامات امام علیه السلام
منع اردوگاه سیّدالشهدا علیهالسلام ازآب در هفتم مُحرّم ابنزياد در نامهاي از عُمَرِبْنِ سَعد خواست كه بين امام علیهالسلام و يارانشان با آب فرات حائل شده و به هيچ وجه اجازه ندهد قطرهای آب به اردوگاه امام برسد و عُمَربْنِ سَعد هم بیدرنگ عَمْرُو بْنِ حَجَّاج را با ۵۰۰ نفر بر شریعه فرات مستقر كرد و به آنها دستور داد نگذارند قطرهاي آب به اردوگاه امام حسين علیهالسلام برسد.[1] دلاورمردی حضرت عباس علیهالسلام در رساندن آب به خیمه ها در روز هشتم مُحرّم[2] حضرت ابوالفضل همراه پنجاه نفر(۳۰ نفر سوار و ۲۰ نفر پیاده ) برای آوردن آب به شريعه فرات رفتند و لشکريان عُمَرِبْنِ سَعد سعی کردند مانع دست یابی یاران امام علیهالسلام به آب شوند و با یاران امام به مقاتله پرداختندکه در این نبرد تعدادی از لشکریان عُمَرِبْنِ سَعد به درک واصل شدند؛ ولی کسی از یاران اباعبدالله علیهالسلام به شهادت نرسید و توانستند مقداري آب به اردوگاه امام برسانند.[3] ![]() |
![]() |
![]() |
توطئۀ ترور سیدالشهدا علیه السلام در کعبه و خروج امام از مکه
توطئه ترور امام علیهالسلام در مکّه از طرفي يزيد طی نامهای عَمْرُوبْنِ سَعِيدِ بْنِ عَاص را مأموركرد به عنوان، يا بهتر بگويم به بهانه امير حجّاج خانه خدا به مكّه رفته و امام علیهالسلام را پنهاني دستگيرکرده[1] و به نزد یزید بفرستد؛ یا اینکه در ايّـام حجّ او را تـروركند و اگر اباعبدالله با او به نبرد برخاست، با امام علیهالسلام به جنگ بپردازد. عَمْرُوبْنِ سَعِيد در روز تـرویّه( هشتم ذیحجّه) همراه سربازانی کاملاً مسلّح وارد مکّه شد. [2] امام علیهالسلام از نقشه يزيد مطّلع شدند. مكّه به دستور قرآن، بلدالأمين است،[3] آن هم در ايّام حجّ تمتّع، از اینرو امام براي اين كه حرمت كعبه نگه داشته و نقشه يزيد هم نقش برآب شود، تصميم به خروج از مكّه گرفتند و با تبديل حجّ تمتّع به عمرة[4]مفرده در روز چهارشنبه هشتم ذيحجّه[5] سال ۶۰ هـ ق كه همان روز ترویه است، پس از ۴ ماه و ۵ روز اقامت، از مكّه خارج شدند.[6] ![]() |
![]() |
![]() |
ورود کاروان سیدالشهدا علیه السلام به کربلا در گزارشهای کتب مختلف تاریخی
لهوف سید بن طاوس : قَالَ: ثُمَّ إِنَّ الْحُسَيْنَ علیهالسلام قَامَ وَ رَكِبَ وَ سَارَ وَ كُلَّمَا أَرَادَ الْمَسِيرَ يَمْنَعُونَهُ تَارَةً وَ يُسَايِرُونَهُ أُخْرَى حَتَّى بَلَغَ كَرْبَلَاءَ وَ كَانَ ذَلِكَ فِي الْيَوْمِ الثَّانِي مِنَ الْمُحَرَّمِ فَلَمَّا وَصَلَهَا قَالَ مَا اسْمُ هَذِهِ الْأَرْضِ فَقِيلَ كَرْبَلَاءُ. سپس حسين علیهالسلام برخاست و برنشست، حركت كرد و حرّ و لشكرش گاهى مانع از حركت شده، و گاهى نيز با وى حركت میكردند تا امام به كربلاء رسيد و اين روزدوم محرّم بود، پرسيد: «اين زمين را چه نام است». گفته شد: كربلاء. فَقَالَ ع اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ ثُمَّ قَالَ هَذَا مَوْضِعُ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ انْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَكُ دِمَائِنَا وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا بِهَذَا حَدَّثَنِي جَدِّي رَسُولُ اللَّهِ امام علیهالسلام فرمود: «فرود آييد، به خدا كه اين جا جاى فرود آمدن و ريختن خونهاى ماست، و اينجا جايگاه قبور ![]() |
![]() |
![]() |
روایت کامل و جامع ورود کاروان سیدالشهدا علیهالسلام به کربلا
سیّد الشهداء علیهالسلام شبانه از قصربنیمقاتل حرکت کردند و تا صبح در حالیکه لشکریان حُرّ او را همراهی میکردند به راهشان ادامه دادند و در صبـح روز دوّم مُحـرّم به نينـوا رسیدند. از نینوا به سمت کربلا حرکت کردند. در نینوا[1] جواب نامه حُرّ به ابن زياد هم رسيد و ابنزياد دستور داده بود چون نامه من به تو رسید،کار را بر حسین سخت بگیر و او را در بیابانی بیآب و علف فرود آور. حُرّ نامه را براي امام علیهالسلام خواند و حضرت فرمودند بگذار به قریههای مجاور که آب هست برویم. حُرّ گفت من نميتوانم از این دستور سرپيچي كنم، زیرا ابنزياد براي من جاسوسانی گمارده تا كارهاي مرا به اوگزارش كنند. ![]() |
![]() |
![]() |
خروج امام حسین علیهالسلام از مدینه
وداع امام با مرقد پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و حضرت زهرا(س) امام حسین علیهالسلام در شب دوّم هم به کنار مرقد نورانی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم رفتند[1]و تا صبح به مناجات و راز و نیاز پرداختند و نزدیک صبح کنار قبر آن حضرت خوابشان برد و رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم درعالم رؤیا به امام علیهالسلام خبر شهادتشان را با لب تشنه در صحراي كربلا اعلام کردند و فرمودند: يَا بُنَيَّ إِنَّكَ قَادِمٌ عَلَى أَبِيكَ وَ أُمِّكَ وَ أَخِيكَ وَ هُمْ مُشْتَاقُونَ إِلَيْكَ وَ إِنَّ لَكَ فِي الْجَنَّةِ دَرَجَاتٍ لَا تَنَالُهَا إِلَّا بِالشَّهَادَة ...؛ اي پسرم! همانا پدر و مادر و برادر تو پيش آمدند و مشتاق ديدار تو هستند، برايت در بهشت درجاتي است كه فقط با شهادت به آن ميرسي.... بعد از این خواب امام علیهالسلام به کنار مرقد مادرشان حضرت زهرا(سلام الله علیها) و برادرشان امام حسن[2] علیهالسلام رفته و با آنها نیز وداع کردند.[3] ![]() |
![]() |
![]() |
سخنان امام علیه السلام با حضرت زینب (س) در شب عاشورا
از امام سجّاد علیهالسلام نقل شده که در شب عاشورا من سخت بیمار بودم و عمّهام زینب سلاماللهعلیها در خیمهام در حال پرستاری از من بودندکه پدرم به خیمه خود یا به روایتی به خیمهای دیگر رفتند و به همراه جَوْن بْنِ حُوَیّ غلام ابیذر غفاری[1] مشغول تیز کردن شمشیرشان بودند و این اشعار را زمزمه میکردند: يَا دَهْـرُ أُفٍّ لَكَ مِنْ خـَلِيـلٍ كَمْ لَكَ بِـالْإِشْـرَاقِ وَ الْأَصِيلِ مِنْ طَالِبٍ وَ صَـاحِبٍ قَتِـيل[2]ٍ وَ الـدَّهْـرُ لَا يَقـْنَـعُ بـِالْبـَدِيلِ ![]() |
![]() |
![]() |
تدابیر نظامی امام شب عاشورا و اقدامات اصحاب امام
تدابیر نظامی امام شب عاشورا: امام علیهالسلام در شب عاشورا دستور دادند خيمهها را به هم نزديك كنند، به شکلی كه طنابهاي مهار چادرها را در بين همديگر نهادند تا دشمن نتواند در زمان حمله به خيام در لابه لاي خيمهها جولان بدهد. همچنین امام علیهالسلام در پشت خيمهها خندقی كَندند[1]و آن را پُر از هيزم و نيزه كردند تا هنگام جنگ با آتش زدن آنها از حمله دشمن به خيام جلوگيري كنند و تنها از روبه رو با دشمن به مقابله بپردازند.[2] همچنین در شب عاشورا امام حسين علیهالسلام حضرت علي اكبر را همراه ۵۰ نفر از اصحاب فرستادند كه آب به خيمهها برسانند كه اين كار در تاريكي شب انجام شد. وقتي آب به خيمهها رسيد سیّدالشهدا علیهالسلام رو به اصحاب كردند و فرمودند: برخيزيد،آب بنوشيد، وضو بسازيد، غسل كنيد و لباسهاي خود را بشویيد كه اين لباسها كفنهاي شما هستند. از اینرو اصحاب، غسل شهادت كردند، خود را معطّر ساختند و نوره كشيدند و تا صبح به عبادت و راز و نياز با خدا پرداختند.[3] ![]() |
![]() |
![]() |
سخنان امام علیه السلام در شب عاشورا
شب عاشورا امام علیهالسلام اصحاب را در خيمهاي گرد آوردند و براي آنها صحبت كردند. امام سجّاد علیهالسلام فرمودهاند:[1] من با وجودي كه به شدّت بيمار بودم، خودم را به اين خيمه نزديك كردم که ببينم پدرم به يارانشان چه ميگويد. ایشان بعد از حمد و ثناي خدا رو به اصحاب كردند و فرمودند: فَإِنِّي لَا أَعْلَمُ أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَيْراً مِنْ أَصْحَابِي وَ لَا أَهْلَ بَيْتٍ أَبَرَّ وَ لَا أَوْصَلَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي ، فَجَزَاكُمُ اللَّهُ عَنِّي خَيْراً؛ من یارانی بهتر و با وفاتر از ياران خود سراغ ندارم و خانوادهاي نيكوتر و مهربان تر از اهل بيت خودم نديدهام. خدا به همه شما جزاي خير عنايت كند! ![]() |
![]() |
![]() |
عصر تاسوعا و آغاز حملۀ دشمن
شروع حمله دشمن و خواب سیّدالشهداعلیهالسلام: عصر روز تاسوعا ( نهم محرم ) عُمَرِبْنِ سَعد رو به لشکریانش گفت:« ای لشکر خدا ! سوار شوید و به سوی بهشت حرکت کنید[1]» و به این طریق دستور حمله به ياران امام صادر شد و لشكريان ابِْنِ سَعد به حركت در آمدند. حضرت جلوي خيمهها سر به زانو گذاشته بودند كه حضرت زينب سلاماللهعلیها سراسيمه خدمت امام علیهالسلام آمدند و عرض کردند صداي خروش دشمن و حمله شان ميآيد؛ امام علیهالسلام پاسخ دادند: يَا أُخْتَاهْ إِنِّي رَأَيْتُ السَّاعَةَ جَدِّي مُحَمَّداً وَ أَبِي عَلِيّاً وَ أُمِّي فَاطِمَةَ وَ أَخِيَ الْحَسَنَ وَ هُمْ يَقُولُونَ يَا حُسَيْنُ إِنَّكَ رَائِحٌ إِلَيْنَا عَنْ قَرِيب؛ ![]() |