کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: مقتل


ملاقات سیّدالشهدا علیه السلام با عمربن سعد

درباره : روایت های خروج از مدینه تا شب عاشورا
منبع : پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا ص ۱۴۳

ملاقات سیّدالشهداعلیه‌السلام با عمربن سعد

 در هفتم مُحرّم[1] امام علیه‌السلام بوسيله عَمْرُوبْنِ قَرضه اَنصاری[2] براي عُمَرِبْنِ سَعد پيغام فرستادند و خواستار ديدار شدند و وی هم پذيرفت و در شب هشتم مُحرّم امام به همراه ۲۰ نفر[3] از ياران به سمت خيمه‌اي كه بين دو لشکر بر پا شده بود رفتند و اصحاب امام بيرون ماندند و سیّدالشهدا به همراه حضرت عبّاس و حضرت علي اكبر به داخل رفتند. مردم نقل کردند حضرت ضمن ارشاد، نصیحت و اتمام حجّت با عُمَرِبْنِ سَعد سعي كردند او را از جنگ باز دارند. عمربن سعد گفت می‌ترسم خانه‌ام را آتش بزنند و امام علیه‌السلام فرمودند من خانه بهتری برایت می‌خرم. گفت از جانم می‌ترسم امام علیه‌السلام فرمودند من سلامتت را تضمین می‌کنم و ... امام هرچه سعی کردند او را از ورطه هلاكت و نابودي نجات بدهند، اِبْنِ‌سَعد بهانه آورد؛ حتّی در جواب امام علیه‌السلام که فرمودند گندم ری را نمی‌خوری به تمسخر پاسخ داد جُوآن هم خوب است![4]


نکته: در گزارش بالا سخنان امام و عُمَرِبْنِ سَعد در مقاتل الطالبیین، منتهی الآمال و اعلام الوری نیامده است در ارشاد، نفس المهموم و روضة الواعظین نیز نوشته شده این ملاقات دور از چشم مردم بوده پس کسی از سخنان آنان مطّلع نشده است. طبری با جمله « وَ تُحَدِّثَ النّاسَ فِيما بَينَهُما، ظَنّا يَظُنُونَه اَن حُسَينَا قال .... وَ شَاعَ فِيهِم مَن غَيرَ اَن يَكُونوا سَمِعُوا مِن ذلِكَ شَيئا وَ لا عَلِمُوه. »‌ سخنان را به نقل از حدس و گمان مردم و محدّثان آورده است و در کتب البدایة والنهایة، تجارب الاُمم و کامل ابن اثیر هم آمده مردم حدس زدند و شایع کردند که امام چنین سخنانی گفته است. امّا بعضی از کتب سده‌های بعدی با استناد به تاریخ طبری، تجارب الاُمم، البدایة والنهایة و الکامل فی‌التّاریخ آن را به عنوان عین کلام امامu   نقل کرده‌اند. متأسّفانه این بی‌دقتی‌ها یکی از عوامل مهمّ در تحریفات عاشوراست که باید توجّه بیشتری به آن داشت. به هر حال در خصوص سخنان مطرح شده در این دیدار بین کتب مقاتل اختلافات و نقد‌هایی هست که برای کسب اطلاعات بیشتر به صفحه ۷۰۹- ۷۱۴ مقتل جامع مراجعه فرمایید.

خَوْلِي بْنِ يَزِيد از جاسوسان ابن‌زياد خبر اين ملاقات را به ابن‌زیاد رساند و پسر مرجانه نامه تندي براي عُمَرِبْنِ سَعد نوشت و ضمن تقبيح اين ملاقات از او خواست اگر امام علیه‌السلام تسليم امر يزيد نشد، كار را بر او سخت‌تر بگيرد و عُمَرِبْنِ سَعد هم در جواب، نامه‌اي نوشت و به دروغ از قول امام گفت:[5]حسين قول داده به مكاني كه آمده است برگردد يا به سر يكي از مرزها و یا به نزد يزيد برود و هر چه كه او خواست انجام بدهد كه اين صلاح امّت است.[6]

خباثت و دشمنی شمربن ذالجوشن

وقتي نامه عُمَرِبْنِ سَعد به ابن‌زياد رسيد، او ابتدا با خواندن نامه نرم و آرام شد؛ ولي شمر كه در آنجـا حضور داشت وی را تحریک كرد و گفت: آيا تو چنين چيزي را از حسين مي‌پذيري؟ اگر او اینک برود، قدرتش بيشتر شده و تو ديگر به او دست پيدا نمي‌كني. اي امير! نامه‌اي بنويس و از اِبْنِ سَعد بخواه كار را تمام كند[7]و ابن‌زياد هم پذيرفت و در نامه‌اي ضمن سرزنش دوباره عُمَرِبْنِ سَعد، دستور داد اگر حسین u بیعت نکرد، او را بکش و بعد از کشتن وی را مُثـله کن و با اسب بر بدنش بتاز. در پایـان هم نوشت  اگر نمي تواني، اميري لشکر را به شمر بسپار. اين نامه را بعد از ظهر روز نهم مُحرّم (تاسوعا) شمر به كربلا رساند[8]و به عُمَرِبْنِ سَعد داد. اِبْنِ سعدگفت تو باعث اين كار زشت شدي؛ من اميد داشتم كار به صلـح برسد و شمر پاسخ داد چه مي‌كني؟ اگر نمي تواني دستور را اجرا كني، فرماندهي لشکر به من خواهد رسيد و عُمَرِبْنِ سَعد جواب دادکه خودم كار را تمام مي‌كنم.[9]

 

[1]. تعیین این روز نیز فقط در وقایع الأیام تصریح شده است. در مقاتل دیگر اگرچه روز این واقعه تصریح نشده است؛ اما ترتیب ذکر حوادث در این مقاتل، مؤیّد همین تاریخ است. ضمناً در ناسخ التّواریخ سه دیدار برای عمربن سعد و امام ذکر شده و این دیدار و سخنان در شب عاشورا آمده است. در الکامل فی‌التاریخ نیز آمده است عمربن سعد سه ملاقات دیگر هم با امام داشت.

[2]. این نام فقط درکتب تاریخ الامم والملوک والکامل فی‌التاریخ آمده است. در قمقام، ناسخ التّواریخ و وقایع الأیام نیز عمربن کعب ذکر شده است و مابقی مقاتل نوشته‌اند امام پیکی را فرستادند. در تَذْکِرَةُ الْخَواص هم نوشته شده که عمربن سعد خواستار ملاقات با امام شد.

[3]. ذکر تعداد و همراهان امام درکتب ارشاد، منتهی الآمال، روضة الواعظین و اعلام الوری نیامده است. 

[4]. تاریخ الامم والملوک ۵/۴۱۳؛ الفتوح ۵/۹۳؛ الارشاد ۲/۱۲۸؛ الکامل فی‌التاریخ ۱۱/۱۵۹؛ تَجارِبُ الاُمَم ۲/۷۱؛ قمقام ۳۷۶؛        مَقْتَل خوارزمی ۱/۳۴۷؛ البِِدایَة والنَّهایة ۸/۱۷۵؛ روضة الواعظین۳۰۰؛ إعْلام الوَری ۳۳۳؛ تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ ۲/۲۶۴؛ بحارالأنوار۴۴/۳۸۸؛ جلاءالعیون ۵۴۸؛ نفس المهموم ۱۹۵؛ منتهی الآمال ۴۰۰؛ مقتل امام حسین۱۱۱؛ مقتل مقرّم ۱۴۶؛        ناسخ التّواریخ ۳۷۶ و ۳۸۴؛ وقایع الأیام ۲۴۵؛ مهیج الأحزان ۱۹۸؛ دمعة الساکبه ۳۳۷. توضیحات: این گزارش در تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ بطور خلاصه آمده است.

[5]. نامه خولی و جواب ابن‌زیاد فقط در منتهی الآمال، بحارالأنوار و ناسخ التّواریخ آمده است. ضمناً در مقاتل الطالبیین (۱۱۴) اَلبِدْءُ وَالتّاریخ (۲/۹۰۳) تاریخ الخُلَفاء ( ۲/ ۲۳۶) تاریخنامه طبری (۴/۷۰۵ ) و مُثیرُالأحْزان (۱۸۱) این سه پیشنهاد از زبان امام حسین آمده است که عمربن سعد نپذیرفت، امّا باتوجه به استنادات کتب دیگر این گزارش صحیح نیست. همچنان‌که در صفحات (۵/۴۱۳) تاریخ الامم والملوک، (۱۱/۱۶۰) الکامل فی‌التاریخ،(۳۳۳) تَذْکِرَةُ الْخَواص، (۴۰۰ ) منتهی الآمال،( ۱۹۶) نفس المهموم،( ۴۵۵ ) آینه در کربلاست،(۱۶۲ ) تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین،( ۱۶۵ ) پژوهشی تازه درقیام امام حسین (۳۵۷) مقتل تحقیقی و ... مستند به گزارش عُقْبَةَ بْنِ سِمْعَان بر این اصل تأکید شده است.

[6]. تاریخ الامم والملوک ۵/۴۱۳؛ الکامل فی‌التاریخ ۱۱/۱۶۰؛ الارشاد۲/۱۲۸؛ مُثیرُالأحْزان ۱۸۱؛ روضة الواعظین ۳۰۰؛    الفتـوح ۵/۹۳؛ إعْلام الوَری۳۳۳؛ تَجارِبُ الاُمَم۲/۷۱؛ تَذْکِرَةُ الْخَواص۳۳۳؛ بحارالأنوار۴۴/۳۸۹؛ منتهی الآمال۴۰۰؛ قمقام ۳۷۶؛ نفس المهموم ۱۹۵؛ ناسخ التّواریخ ۳۷۶ و۳۸۰؛ وقایع الأیام ۲۴۸؛ مهیج الأحزان ۱۹۹؛ دمعة الساکبه ۳۳۷.

[7] . جمله شمر با ابن‌زیاد در کتب الفتوح و روضة الواعظین و سخنان عمربن سعد با شمر در سه کتاب  الفتوح، روضة الواعظین و مقتل امام حسین نیامده است.

[8]. در مقتل امام حسین آمده به گزارش دیگری این نامه توسط حویره بن یزید به کربلا آورده شد.

[9]. تاریخ الامم والملوک ۵/۴۱۴؛ الفتـوح ۵/۹۳؛ الکامل فی‌التاریخ ۱۱/۱۶۰؛ تَجارِبُ الاُمَم ۲/۷۲ ؛ روضة الواعظین۳۰۰؛  الارشاد ۲/۱۲۹؛ إعْلام الوَری ۳۳۴؛ تَذْکِرَةُ الْخَواص۳۳۳؛ بحارالأنوار۴۴/۳۸۹؛ جلاءالعیون ۵۴۹ ؛ منتهی الآمال ۴۰۱؛         نفس المهموم ۱۹۷؛ ناسخ التّواریخ ۳۸۱؛ مقتل مقرّم ۱۴۹ و۱۵۱؛ قمقام ۳۷۸؛ وقایع الأیام  ۲۴۹ و۲۶۱؛ مهیج الأحزان ۲۰۰؛   مقتل امام حسین ۱۱۲؛ دمعة الساکبه ۳۳۸؛ مقتل جامع ۱/۷۱۵ و۷۱۷.