- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مناجات شب جمعه ای با سیدالشهدا علیهالسلام
دوباره بغض و کمی آه، علتش این است حرم نرفـته بمـیرم خجـالـتش این است سلام میدهم از بـام خـانه سمت حـرم ببخش نوکرتان را بضاعتش این است |
مدح و منقبت سیدالشهدا علیهالسلام در شب لیلةالرغائب
غـم کـهـنـۀ در گـلـویـم حـسین است دم و بازدم، های و هویم حسین است اگـر چـشـم من آبـروی مـرا ریخـت چه غم؟ بعد از این آبرویم حسین است |
مدح و منقبت سیدالشهدا علیهالسلام در شب لیلةالرغائب
گـفـتـیـم حـسـیـن، تا فـدایـش بـاشـیم ما مثـل کـبـوتـر به هـوایـش بـاشـیم ای کاش که لیـلـةالرغـائب هر سال مـا زائـر صـحـن کـربـلایش باشـیم |
مناجات شب جمعه ای و روضۀ سیدالشهدا علیهالسلام
شب جمعه است و دلم کرببلا میخواهد کربلا هم که دلِ غرقِ صفا میخواهد چه کنم من که ندارم به جز این قلبِ سیه دلِ من از تو حسین قدری دوا میخواهد |
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
سرم خاک کـف پـای حسین است دلم مجـنون صحرای حسین است بُوَد پروندهام چون برگ گل پـاک در این پرونده امضای حسین است |
مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام در شب جمعه
بر شانههای زخمی خود کوهِ غـم دارم من در مـحـرم بیـشـتر میل حـرم دارم عشق به ششگوشه مرا از زندگی انداخت از دوریاش یک کربلا در سینه غم دارم |
مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام در شب جمعه
نـفَـسهـای مـرا وابـسـتـۀ آهِ دمـادم کـن طناب بُغض را دور گلویم سخت محکم کن چه کم دارد کسی که در دلش داغ تو را دارد تنور سینهام را روشن از گرمای این غم کن |
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
در زمین و آسمان یکتاست، ای جانم حسین مهربانیهای او غوغاست، ای جانم حسین میخرد دَرهم، سوا کردن نباشد عادتش بس که مثل مادرش زهراست، ای جانم حسین |
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
عـزیـز فـاطـمه! جان جهـان به قربانت سلام بر لب عـطـشان و چـشم گریانت سلام بر تن مجـروح و حلق مـذبـوحت سلام بر سـر خـونـین و جسم عـریانت |
مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام در شب جمعه
خواندی حدیث خود را، هیهات منّا الذله پـیچـیـد بـین صحـرا، هیهات منّا الذله تو فاطمی سرشتی، با خون خود نوشتی در مـوجی از بـلایـا، هیهات منّا الذله |
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام
خویـش را از آســمـانِ ادّعـا انـداخـتـم تا دلم را روی خاکِ روضهها انداختم آتشِ داغت غرورِ کوهِ یخ را آب کرد تا به دریای غمت این قطره را انداختم |
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام
به این امید که تو میدهی جواب، حسین سلام داده به تو هرکه خورده آب، حسین به شوق گـریـه برای مـصیـبـتت دارد چهارفصل گل چشم من گلاب، حسین |
غزل مناجاتی اول مجلس، روضۀ حضرت علی اصغر علیهالسلام
پای این سـفـره به پـایت چـقدر افتادیم ما از آن روز که در بنـد توأیم آزادیم ما همه گـوشـهنـشـیـنانِ خرابات توأیم از غـمـت خـانـه خـرابـیـم، ولی آبادیم |
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
محبوب جان و جانِ جهانم، حسین جان روح و روان و راحتِ جانم، حسین جان آرامــش خــیـال نـفـسهــای زنــدگـی ذکر هـمیـشه روی زبـانم، حسین جان |
مدح و شهادت سیدالشهدا علیهالسلام
به خون غلتید جانی تشنه تا جانان ما باشد که داغش تا قیامت آتشی در جان ما باشد سری گردن کشید از مرگ، قدر نیزهای روزی که نامش آفـتابِ جان سرگردان ما باشد |
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
ای لـوای تـو بـرافـراشـتـه بر قـلّۀ نـور کرده نـور رُخَـت از پـردۀ ابهام، عبور مـعـنی مـکـتـب آزادی و آزادگـی است سر و جان دادن و تسلیم نگشتن، بَرِ زور |
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
حملههای موج دیدم، لشکرت آمد به یادم کشتی صدپاره دیدم، پیکرت آمد به یادم باد تنها بود، اما خار و خسها را عقب زد تـاخـتـنهـای عـلـیِ اکـبـرت آمد به یادم |
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام
بیتو سرگردانم و یک دردِ جانکاهم حسین خوب شد که سائلِ این بزم و درگاهم حسین دستهایم را نگیری! میخورم هر آن زمین راه را گم میکنم! پس باش همراهم حسین |
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
برای سوگ تو باید زبـانِ دیگر داشت نگـاه روشـنی از آسـمان فـراتر داشت شهادت تو حماسهست با شکوه و عیان حماسهای که هزاران پیام در بر داشت |
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیهالسلام
تنها نه این که داده رزق نوکران را بخـشـیـده آب و نانِ بنـدهپـروران را معـشـوقها، دلـدادۀ حـب الحـسیناند عشقـش مُسَخَّر کرده قلبِ دلبـران را |