- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اصغر علیهالسلام
باغ می سوزد در آتش ای دريـغا آب نيست فصل بی تابی ست اينجا غنچه ها را تاب نيست ظلم اين نامحرمان ما را ازاو محروم ساخت ورنـه بی مهر و وفايی در نهاد آب نيست |
زبانحال حضرت مسلم با سیدالشهدا
عشقت آخربـــدنم را به سـر دارکـشیــــد تـــن پاکم بسوی کوچه وبــــازار کشیـــد تار گیسوی تو بربست دو دستم بـر پشت تـــا که آخر بسوی مجلس اغیــار کـشیــد |
شهادت حضرت قاسم علیه السلام
ای سینـــۀ شکستـــه دلان نینـــوای تـــو لبـــریـز نیـنــوای وجـــود ازنـــوای تــو جان حسین و نجـل حسن،عشـق زینبین آغـوشِ گــرم حـضرت عبّــاس جـای تـو |
شهادت حضرت قاسم علیه السلام
ز فرط شوق، شد آن خسته، مرتعش بدنـش شرار عشق خدا، شعله زد به جان و تنـش میـان مـــعرکـــه آن سرو بـــوستان حـسـن شکفته بهررجز گشـــت، غنچهی دهنـــــش |
زبانحال سیدالشهدا با حضرت قاسم علیه السلام
ای گــــل چنـان نسیم مرو از بــرابـــرم لختی برابرم بـــخرام ای صنوبـــرم دارد کتـــاب زنــدگـی ات سیــزده ورق خواندم نوشته است ورق های آخـرم |
شهادت فرزندان عبدالله بن جعفر
مــادر نـشـستـه، سـیـر تماشـایـشـان کـنـد هـنگـام رفـتـن است، مهـیّـایشان کـنـد عـون است یا محـمّــد؟ فـرقــی نمیکـنـد دراشـکهای بـدرقــه، پـیـدایـشـان کـند |
زبانحال حضرت مسلم با سیدالشهدا
روی تـورا به چشــم دل، از سردار دیـده ام جـانب مکه پرزنـــد جان به لــب رسیــده ام حرمت جان شکسته ام دردل خون نشسته ام تا کـه به دسـت بسته ام نارغــمت کشـیده ام |
زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در ورود به کربلا
پرسيد از قبيله كه اين سرزمين كجاست؟ اين سرزمين غمزده در چشمم آشناسـت اين سرزمین که بوی نی و نیزه میدهد ایـن سـرزمیــن تـشـنـۀ آبـستـن بــلاست |
زبانحال سیدالشهدا باحضرت زینب در ورود به کربلا
زینبـا! روز جدایی، نرسیده است، هنـوز جای اشک ازمژه ات، خون نچکیده است، هنوز آن قَدَرمویه مکن، آه مکش، اشک مریز روز فریاد و فغانت، نرسیده است،هنوز |
زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در ورود به کربلا
مـا در این وادی قبول ابتلا خواهیم کـرد کربلا را عالَم « قالوا بلی» خواهیم کرد وادی لَم یَزرَعی را از صفای جوی خون گلشن شاداب وپر ذوق و صفا خواهیم کرد |
مدح حضرت زینب سلام الله علیها
تویی که قبله ی جــان، خاک آستانــۀ توست عـفـاف، پـرده نـشــیـن حـریـم خانۀ توست تـو آن هُــمـای هـمـایـون عـرش پـــروازی کــه اوج قــلـــه اســرار، آشـیـانـــۀ تـوست |
مدح و مناجات با امام حسین علیه السلام
ای ز داغ تو روان، خون به دل و دیدۀ حور بی تو عالم هـمه ماتمکـده تا نـفخه صور خاک بیزان به سر، اندر سر جسم تو بنات اشک ریزان به بر از سوگ تو، شعرای عبور |
مدح و شهادت امام حسین علیه السلام
فـریـادی از غـوغـای تـو در بـام افـتـاد کـز پـــا تــوان سـرکـشـان شــام افـتــاد در خون سُرخت عاشقی مدهوش غلتـید در کـار عشقت، عـقـل بی فـرجام افتـاد |
ترجمه خطبه امام سجاد در شام
جهـا نیان همه با پای جان به شـام روید به مــسـجـد اُمـوی نـغـمـه خـدا شــنـویـد نهـادِ مسجـدیـان سخت آمده بـه خـروش صدای حضرت سجّاد می رسد بر گـوش |
ذکر مصائب اهل بیت علیهم السلام در شهر شام
آنـان که بـرگـزیـد بـه عـالـم خـدایـشـان دادنـد در خــرابــۀ ویـرانــه، جـایـشـان آن ها که بود درگـهـشان تـکـیـه گاه خلق خشت خرابه گـشـت، چرا متّـکـایـشان؟ |
ترجمه خطبه حضرت زینب سلام الله علیها در شام
نـفـوذ خـطـبۀ زینـب نشـان اعجاز است که چون خطاب علی بی نظیر و ممتاز است زبـانگ خـطـبـۀ زیـنب یـزیـد می لـرزد که رعـد صاعـقـۀ اهـرمن برانـداز است |
ذکر مصائب حضرت زینب سلام الله علیها در کاخ یزید
هرگز نـدیده اند به عالـم، زن، ایـنچـنـین خون خوردن، آن چنان و سخن گفتن، اینچنین در قصر ظالمان به تظلّم، که دیده است؟ شیر آفـرین زنی که کند شـیـون اینچنین |
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در کاخ یزید
مـن کـیـسـتـم؟ فــروغ سـپـهــرِ امـامـتـم نــور خــدا و مـعــنـی ســرِّ ولایــــتــم هر جا که عشق جلوه کند، حُسن یوسفم هـر جا عـفـاف پـرده کشد، راز خـلوتم |
زبانحال حضرت زینب با سر مطهر سیدالشهدا علیهالسلام
برنخـل نـیـزه، میـوۀ طوبایی، ای حسین دردا، جُـدا ز دسـتـرس مـایی، ای حسین یـک دم جدا ز مـحـمـل زیـنـب نمی شوی تـنـها انـیس خـواهـر تـنهـایی، ای حسین |
زبانحال امام سجاد علیه السلام در شهر شام
دریـا بــه دیــدۀ تـرِ من گـریـه می کـنـد آتـش ز سـوز حـنجر من گریه می کنـد سنگی که می زنند به فـرقم، ز روی بام بـر زخـم تـازۀ سـر مـن گـریـه می کند |