- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت قاسم علیه السلام
لالـــۀ ســــرخ پـــرپـــرم قـــاســـم سـیــزده ســالــه یــــاورم قـــاســـم مــاه من بین چـگــونه در غــم تــو ریــزد از دیــده اخــتــرم قـــاســـم |
شهادت حضرت قاسم علیه السلام
آیــیــنــۀ مرد جــمــل آمــد بـه مـیــدان یک شیــر دل مانند یــل آمـد به میـدان با سیــزده جــام عســل آمـد به میــدان ای لشگــر کــوفه اجــل آمد به میــدان |
زبانحال سیدالشهدا در حضرت قاسم علیه السلام
چشمی که بسته ای به رخم وا نمی شود یعــنی عــمــو بــرای تو بـابـا نمی شود ای مهربان خیــمه، حــرم را نگــاه کن عــمــه حــریف گریــۀ زنهــا نمی شود |
زبانحال حضرت قاسم علیه السلام
آمــدم جــان عمــو درک منــای تو کنم خــویش را لایق دیدار خــدای تو کنــم کـرده ام عـزم به جای پـدرم ای مـولا جــان ناقــابل خود را به فــدای تو کنم |
زبانحال سیدالشهدا در حضرت قاسم علیه السلام
بی تو در بین حــرم بانگ عــزا افتاده وای قــاسم، عــوضِ وا عـطـشـا افتاده چــاره ای كن كه نمــانند به رویِ دستم عمــه ات از نفس و نـجـمـه ز پا افتاده |
زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت قاسم علیه السلام
آشنــا بـود آن صــدایِ آشنــایی که زدی کربلا بیت الحسن شد با صدایی که زدی خواهرم را بیشتر از هر کسی خوشحال کرد بانگ إنّی قــاسم بن المجتـبـایی که زدی |
زبانحال حضرت قاسم علیه السلام
مُردن به زیر پـای تو أحلی من العسل پرپـر شدن برای تو أحــلی من العسل بی شک برای من پدری کرده ای؛ عمو آن طعم بوسه های تو أحلی من العسل |
شهادت حضرت قاسم علیه السلام
آیــیــنــۀ جــمــال خـداونــد ذوالــجــلال !بـر عـارضت سـلام رســول و درود آل ای مصطفی خصائل و ای مرتضی کمال ای فــاطمی حقیقت و ای مجـتبی جــمال |
زبانحال حضرت قاسم علیه السلام
تا لاله گــون شود کـفـنــم بیـشتـر زدند از قصد روی زخــم تنــم بیشتــر زدند قبل از شروع ذکر رجز مشکـلی نبود گفتــم که زادۀ حــسنــم بیــشتــر زدنـد |
شهادت حضرت قاسم علیه السلام
زره انــدازه نشد پس کـفـنـش را دادنـد کم ترین سهمیه از سهــم تنش را دادند بی جهت نیست تماماً بغلش کرده حسین بعد ده ســال دوبــاره حَسنش را دادنـد |
زبانحال حضرت قاسم علیه السلام
شور و شوقم را ببین، یاور نمی خواهی عمو؟ اکبری یک ذره کوچکتر نمی خواهی عمو؟ تاب دوریِ مرا اینجــا دل پــاکـت نداشت قاسمت را پیش خود آن ور نمی خواهی عمو؟ |
شهادت حضرت قاسم علیه السلام
اگر روز است قرص ماه پس چیست؟ اگر دریــاست دلو چــاه پس چیست؟ اگــر رزمنـده، خود و جــوشنش کو؟ عبــا و قــامت کــوتــاه پـس چیست؟ |
زبانحال نجمه مادر حضرت قاسم علیه السلام
سینه ات را مــادرانه هر نفس بوسیده ام گیــسوان عـنـبـرین را به هــم تــابیده ام سیزده سال است پای هر مناجات سحــر عطر و بوی مجتبی را از لبت بوئیده ام |
شهادت عبدالله بن الحسن علیه السلام
در رگ رگش نشانـۀ خـوی کــریم بود او وارث کــمــال پــدر از قــدیــم بــود دست عمو به گیسوی او چون نسیم بود این کــودکی شهید، که گـفـتـه یتیـم بود؟ |
شهادت عبدالله بن الحسن علیه السلام
پـا گــرفـتـه در دلــم، آتـشـی پـنهــان شده بنــد بنــدم آتش و، سیــنــه آتـش دان شده اشک هایم می چکـد، بر لبت یعنی که باز آسمــان تــشنــه ام، مــوسـم بــاران شــده |
شهادت عبدالله بن الحسن علیه السلام
دستش به دست زینب و میخواست جان دهد می خواست پیش عمه عمو را صدا زند می دیــد آمــده ببــرد سهــم خــویش را بیـگــانه ای که زخــم بر آن آشنــا زنــد |
زبانحال عبدالله بن الحسن علیه السلام
عمو فــدای جـراحــات پیکــرت گردم شهید مکـتـب عبــاس و اکبــرت گردم نمــاز عشــق بجــا آور و عنــایت کـن که من مکبّر در خــون شناورت گردم |
زبانحال عبدالله بن الحسن علیه السلام
من آمـده ام تـا کـه به پــای تو بـمیــرم امـروز غـریـبـانـه بـرای تو بــمـیــرم غم نیست اگر در قَـدَمت دست من افتد شــادم به خــدا تا که به پـای تو بمیرم |
شهادت عبدالله بن الحسن علیه السلام
دسـتـش از عمه كـشـید و بـدنش می پیچید زیر پــایش عــربـی پـیـرهـنـش می پیچید گِــردبــادی ز خـیــامـی به نـظــر می آمد گِــردش انگــار زمین و زمنش می پیچـید |
زبانحال عبدالله بن الحسن علیه السلام
كِـل كـشـیـدنـد كه حس كرد عـمو افتاده نگــران شد نـكـنـد چـنـگِ عــدو افـتـاده پر گرفت از حرم و عمه به گَردش نرسید دیــد از اسـب به گــودال به رو افـتــاده |