- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مسلمان شدن مرد نصرانی توسط سر امام علیه السلام
یزید ملعون دستور ميداد در مجالس مختلف شراب خوارياش، سر مطهّر سيّدالشهدا علیه السلام را داخل تشت طلا به مجلسش بياورند. از امام سجّاد نقل شده: روزی در يكي از اين جلسات، سفير نصرانی مذهبی از كشور روم هم حضور داشت. اين مرد رومي وقتي كه سر سیّدالشهداعلیه السلام را ديد به يزيد گفت: اي پادشاه عرب! داستان اين سر چيست؟ ميخـواهم بدانم. يزيد پـاسخ داد: براي چه ميخواهي بداني؟ گفت: وقتي به كشورم برگردم، پادشـاه من در مورد چيزهايي كه ديدهام؛ از من سؤال خواهد كرد؛ ميخواهم جوابي براي او داشته باشم. يزيد پاسخ داد: اين سرِحسين فرزند عليبنابي طالب است. نصراني پرسید مادرش كيست؟ يزيد پاسخ داد: فـاطمه(سلام الله علیها) دختر رسول خدا . مرد نصراني گفت: اُف بر تـو و دين تو! دين من بسیار از دين تو بهتر است، چرا كه من يكي از نوادگان دور حضرت داود هستم و ميان من و حضرت داود، نسلهاي زيادي فاصله است؛ امّا مردم كشورم و نصرانيها مرا به جهت اين نسبت احترام ميكنند و خـاك پاي مرا به خـاطر اين قرابت تبرّك ميبرند؛ آن وقت شما فرزند دختر پيغمبرتان را ميكشيد، با وجودي كه بين او و پيغمبرتان يك مادر بيشتر فاصله نيست؟! اين چه ديني است كه شما داريد؟! اين مرد نصراني در ادامه از يزيد پرسید: آيا ماجراي كليسای حافر را شنيدي؟[1]يزيد پاسخ داد بگو تا بدانيم. نصراني گفت: ميان درياي عمّان و چين، درياي پهناوري است كه يك سال راه است؛ در آنجا جزيرهاي هست كه در بزرگترين شهرآن كـليسايي هست به نام حـافر؛ در محراب اين كليسا تكهای طلا آويزان است که ناخن يا سُمّ الاغي به آن چسبیده است كه گفته ميشود آن سُمّ متعلق است به الاغ حضرت عيسي. هر ساله شمار فراوانی از مسيحيان ميآيند و دور آن سُم طـواف ميكنند. اين عمل به جهت سمِّ الاغي است كه تصوّرشان اين است، پيغمبرشان حضرت عيسي روزي سوار آن الاغ شده است؛ ولي شما پسر دختر پيغمبرتان را ميكشيد و جشن ميگيريد، پس خدا بركت را از دينتان بردارد! يزيد ملعون گفت: اين مرد را بكُشيد که آبروی ما را در کشورش خواهد برد. مرد نصراني وقتي فهميد كه قرار است كشته شود، گفت: اي يزيد! بدانكه من شب گذشته پيغمبر شما را خـواب ديدم كه به من فرمودند: اي نـصراني! تو از بهشتيان هستي[2]. من از سخنـان او تعجب كردم؛ ولي اكنون شهادت مي دهم كه خدایي جُز خداي يكتا نيست و محمّدr رسول خداست! جلو رفت و سر مطهّر سيّدالشهداء علیه السلام را به سينه چسباند و شهـادتين را گفت و مسلمـان شد و در همان مجلس به دست يزيد به شهادت رسيد.[3]
عالم یهودی و سر مطهّر سیّدالشهدا علیه السلام یکی از حوادثی كه منجر به رسوايي بيشتر يزيد شد اين بود كه روزی يك عالم يهودي در مجلس او، امام سجّـاد علیه السلام را ديد و به يزيد گفت: اين جوان كيست؟ يزيد گفت: عليبن حسين؛ پسر صاحب این سر. پرسيد او پسر کیست؟ گفت: عليبن ابي طالب. مادرش كيست؟ فاطمه دختر محمّد. اين دانای يهودي؛ ناگهان گفت: سبحانالله ! پسر دختر پيغمبرتان را به اين زودي كشتيد و حرمت خاندان او را نگه نداشتيد! به خدا قسم اگر موسي نبيرهاي داشت، ما او را ميپرستيديم! شما ديروز پيغمبرتان از دنيا رفته و (امروز) فرزند او را كشتيد؛ چه بد امّتی هستيد! يزيد چند مشت به گلوي اين عالم يهودي زد و او از جایش برخاست و گفت: ميخواهيد مرا بكشيد يا نكشيد؛ آزاد كنيد يا نكنيد؛ من در تورات خواندم كه هر كس فرزند پيغمبري را بكشد، پيوسته ملعون است و اگر بميرد، در آتش خواهد سوخت![4] [1]. در کامل بهائی(۶۳۹) منتهی الآمال فقط اشاره به داستان کلیسای حافر شده است و در ادامه (۶۳۹) گزارشی مشابه گزارش فوق، از زبان تاجر رومی به نام عبدالشمس که به دست پیامبر مسلمان شده بوده عنوان میشود. در بحارالأنوار و مهیج الأحزان نیز هر دو روایت ذکر شده است. [2]. موضوع خواب در تَذْکِرَةُ الْخَواص و مقتل جامع نیامده است. در کامل بهائی نیز در دو گزارش جداگانه آورده شده است. [3]. اللهوف۱۷۲؛ مَقْتَل خوارزمیج۲ ص ۸۰ ؛ مُثیرُالأحْزان ۳۴۶؛ تَذْکِرَةُ الْخَواص ۳۵۱؛ کامل بهائی ۶۳۹ و ۶۴۱؛ تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ ج۲ ص ۳۹۷؛ جلاءالعیون ۶۱۶؛ منتهي الآمال ۵۱۶؛ نفس المهموم۴۲۵؛ بحارالأنوار ج ۴۵ ص ۱۴۲و ۱۸۹؛ مقتل امام حسین ۲۵۲؛ مقتل مقرّم ۳۷۲؛ ناسخ التّواریخ ۵۷۶؛ قمقام ۵۶۹؛ مهیج الأحزان ۷۰۳؛ مقتل جامع ج۲ ص ۱۳۱. توضیحات: این گزارش در قمقام و مقتل جامع به طور مختصر آمده و در مقتل مقرّم نیز فقط موضوع کلیسا و شهادت این مرد ذکرشده است. [4]. الفتوح ج ۵ ص ۱۳۲؛ مَقْتَل خوارزمی ج ۲ ص ۷۹؛ تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ ج۲ ص ۳۹۶؛ بحارالأنوار ج۴۵ ص ۱۳۹؛ جلاءالعیون ۶۱۵؛ نفس المهموم ۴۲۴؛ مهیج الأحزان ۷۱۲؛ مقتل جامع ج ۲ ص ۱۲۹. توضیحات: در مهیج الأحزان آمده یزید دستور قتلش را صادر کرد. این گزارش با اندکی تفاوت در الخرائج و الجرائح(۲/ ۵۸۱) و کامل بهائی (۶۴۰) نیز آمده است. |