کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: مقتل


متن عربی و ترجمه خطبۀ فدک حضرت زهرا سلام الله علیها

درباره : حضرت زهرا سلام الله علیها
منبع : من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۳۷۲، ح ۱۷۵۴، الاحتجاج، ج ۱، ص ۲۵۳، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱۶، ص ۲۶۳، کشف الغُمّة، ج ۱، ص ۴۵۴

در روایات آمده است هنگامى که به حضرت صدیقه کبری علیهاالسلام خبر رسید که ابوبکر اصرار بر غصب فدک دارد، لَاثَتْ خِمَارَهَا وَ أَقْبَلَتْ فِي لَمِيمَةٍ مِنْ حَفَدَتِهَا وَ نِسَاءِ قَوْمِهَا تَجُرُّ أَدْرَاعَهَا تَطَأُ فِي ذُيُولِهَا مَا تَخْرِمُ مِنْ مِشْيَةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِه‌وسَلّم لباس به تن کرده و چادر بر سر نهاد، و با گروهى از زنان فامیل و خدمتکاران خود بسوى مسجد روانه شد، در حالیکه راه رفتن او همانند راه رفتن پیامبر خدا بود، صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِه‌وسَلّم بود. حَتَّى دَخَلَتْ عَلَى أَبِي بَكْرٍ وَ قَدْ حَشَدَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارَ تا آمد نزد أبو بكر و آنجا مهاجر و أنصار بسيار حاضر بودند، فَضَرَبَ بَيْنَهُمْ بِرَيْطَةٍ بَيْضَاءَ وَ قِيلَ قِبْطِيَّةٍ فَأَنَّتْ أَنَّةً أَجْهَشَ لَهَا الْقَوْمُ بِالْبُكَاءِ چون او را ديدند با جامه بيضا و آه و ناله او شنيدند به يكباره به گريه درآمدند،

حضرت زهرا علیهاالسلام سکوت کردند تا همهمه مردم خاموش و گریه آنان ساکت شد و جوش و خروش ایشان آرام یافت، آن گاه کلامش را با حمد و ثناى الهى آغاز فرمود: أَلْحَمْدُ للهِ عَلَی مَا أنْعَمَ وَلَهُ الشّسکْرُ عَلی مَا ألؤهَمَ، وَالّشنَاءُ بِمَا قَدَّمَ، مِنْ عُمُومِ نِعَم ابْتَدَأهَا، وَسُبُوغِ آلآءٍ أسْداها، وَ تَمَامِ مِنَنٍ وَالَاهَا! جَمَّ عَنِ الاءحْصَاءَ عَدَدُهَا خدا را بر نعمت‌هایش سپاس می‌گویم و بر توفیقاتش شکر می‌کنم و بر مواهبی که ارزانی داشته، ثنا می‌خوانم؛ بر نعمت‌های گسترده‌ای که از آغاز به ما داده و بر مواهب بی حسابی که به ما احسان فرموده و بر عطایای پی در پی که همواره ما را مشمول آن ساخته؛ نعمت‌هایی که از شماره و احصا بیرون است


وَ نَأی عَنِ الْجَزاءِ أمَدُهَا، وَ تَفَاوَتَ عَنِ الْادْرَاکِ أبَدُهَا، وَ نَدَبَهُمْ لأسْتِزادَتِهَا بِالشُّکْرِ لِاتِّصَالِهَا وَ اسْتَحْمَدَ آلَی الْخَلائِقِ بِأجْزالِهَا، وَ ثَنِّی بِالنَّدْبِ ألَی أمْثالِهَا وَ أشْهَدُ أنْ لَا الَهَ ألأَ الله وَحْدَهُ لَا شَریکَ لَهُ، و بخاطر گستردگی در بستر زمان هرگز قابل جبران نیست و انتهای آن از ادراک انسان‌ها خارج است. بندگان را برای افزایش و استمرار این مواهب به شکر خویش فراخوانده و خلایق را برای تکمیل آن به ستایش خود دعوت نموده و آنان را برای بدست آوردن همانند آنها تشویق فرموده [است]. و من شهادت می‌دهم که معبودی جز خداوند یکتا نیست. بی مثال است و شریک و مانند ندارد.

کَلِمَةٌ جَعَلَ الْاِخْلاصَ تَأْویلَها، وَ ضَمَّنَ الْقُلُوبَ مَوْصُولَها، وَ اَنارَ فِی التَّفَکُّرِ مَعْقُولَها، الْمُمْتَنِعُ عَنِ الْاَبْصارِ رُؤْیَتُهُ، این سخنی است که روح آن اخلاص است و قلوب مشتاقان با آن گره خورده و آثار آن در افکار پرتوافکن شده [است].  خدایی که رؤیتش با چشم‌ها غیر ممکن است،

وَ مِنَ الْاَلْسُنِ صِفَتُهُ، وَ مِنَ الْاَوْهامِ کَیْفِیَّتُهُ، اِبْتَدَعَ الْاَشْیاءَ لا مِنْ شَىْ‏ءٍ کانَ مَا قَبْلَها، وَ اَنْشَاَها بِلاَاحْتِذاءِ اَمْثِلَةٍ اِمْتَثَلَها، و بیان اوصافش با این زبان، محال، و درک ذات مقدّسش برای عقل و اندیشه‌ها ممتنع است. موجودات جهان هستی را ابداع فرمود، بی آن که چیزی پیش از آن وجود داشته باشد و همه آنها را ایجاد کرد، بی آن که الگو و مثالی قبل از آن موجود باشد.

کَوَّنَها بِقُدْرَتِهِ وَ ذَرَأَها بِمَشِیَّتِهِ، مِنْ غَیْرِ حاجَةٍ مِنْهُ اِلى تَکْوینِها، وَ لا فائِدَةٍ لَهُ فی تَصْویرِها، اِلاَّ تَثْبیتاً لِحِکْمَتِهِ آنها را به قدرتش تکوین نمود و به اراده‌اش خلق کرد، بی آن که به آفرینش آنها نیاز داشته باشد، یا فایده‌ای از صورت بندی آنها عائد ذات پاکش شود. جز این که می‌خواست حکمتش را از این طریق آشکار سازد

وَ تَنْبیهاً عَلی طاعَتِهِ، وَ اِظْهاراً لِقُدْرَتِهِ وَ تَعَبُّداً لِبَرِیَّتِهِ، وَ اِعْزازاً لِدَعْوَتِهِ، ثُمَّ جَعَلَ الثَّوابَ عَلی طاعَتِهِ، وَ وَضَعَ الْعِقابَ عَلی مَعْصِیَتِهِ، ذِیادَةً لِعِبادِهِ مِنْ نِقْمَتِهِ وَ حِیاشَةً لَهُمْ اِلى جَنَّتِهِ. و مردم را به اطاعتش دعوت کند. قدرت بی پایان خود را از این دریچه نشان دهد. خلایق را به عبودیت خود رهنمون گردد. و دعوت پیامبرانش را از طریق هماهنگی تکوین و تشریع قوّت بخشد.  سپس برای اطاعتش پاداش ها مقرّر فرموده و برای معصیتش کیفرها، تا بندگان را بدینوسیله از خشم و انتقام و عذاب خویش رهایی بخشد و به سوی باغ های بهشت و کانون رحمتش سوق دهد

فراز دوم خطبه: بیان اوصاف و خدمات پیامبر صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِه‌وسَلّم

وَ اَشْهَدُ اَنَّ اَبی‏ مُحَمَّداً صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِه‌وسَلّم عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، اِخْتارَهُ وَ انتَجَبَهُ قَبْلَ اَنْ اَرْسَلَهُ، وَ سَمَّاهُ قَبْلَ اَنْ اِجْتَبلهُ، وَ اصْطَفاهُ قَبْلَ اَنْ اِبْتَعَثَهُ، و گواهی می‌دهم که پدرم محمّد صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِه‌وسَلّم بنده و فرستاده اوست؛ پیش از آن که او را بفرستد، برگزید؛  و پیش از آن که او را بیافریند، برای این مقام نامزد فرمود و قبل از بعثتش او را انتخاب نمود،

اِذ الْخَلائِقُ بِالْغَیْبِ مَکْنُونَةٌ، وَ بِسَتْرِ الْاَهاویلِ َصُونَةٌ، وَ بِنِهایَةِ الْعَدَمِ مَقْرُونَةٌ، عِلْماً مِنَ اللَّهِ تَعالی بِمائِلِ الْاُمُورِ، در آن روز که بندگان در عالم غیب پنهان بودند و در پشتِ پرده‌های هول انگیز نیستی، پوشیده و به آخرین سر حدّ عدم مقرون بودند. این، بخاطر آن صورت گرفت که خداوند از آینده آگاه بود

وَ اِحاطَةً بِحَوادِثِ الدُّهُورِ، وَ مَعْرِفَةً بِمَواقِعِ الْمَقدُورِ، اِبْتَعَثَهُ اللَّهُ اِتْماماً لِاَمْرِهِ، وَ عَزیمَةً عَلى اِمْضاءِ حُکْمِهِ، وَ اِنْفاذاً لِمَقادیرِ رَحْمَتِهِ، فَرَأَى الْاُمَمَ فِرَّقاً فی اَدْیانِها، عُکَّفاً عَلی نیرانِها، عابِدَةً لِاَوْثانِها، مُنْکِرَةً لِلَّهِ مَعَ عِرْفانِها. و به حوادث جهان احاطه داشت و مقدرات را به خوبی می‌دانست. او را مبعوث کرد تا فرمانش را تکمیل کند، و حکمش را اجرا نماید و مقدرات حتمی‌اش را نفوذ بخشد. هنگامی که مبعوث شد، امّت‌ها را مشاهده کرد که مذاهب پراکنده‌ای را برگزیده‌اند؛ گروهی بر گِرد آتش طواف می‌کنند و گروهی در برابر بت‌ها سر تعظیم فرود آورده‌اند و با این که با قلبِ خود خدا را شناخته‌اند، او را انکار می‌کنند.

فَاَنارَ اللَّهُ بِاَبی‏ مُحَمَّدٍ صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِه‌وسَلّم ظُلَمَ ها، وَ کَشَفَ عَنِ الْقُلُوبِ بُهَمَها، وَ جَلى عَنِ الْاَبْصارِ غُمَمَها، وَ قامَ فِی النَّاسِ بِالْهِدایَةِ، خداوند به نور محمّد صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِه‌وسَلّم  ظلمت‌ها را برچید و پرده‌های ظلمت را از دل ها کنار زد و ابرهای تیره و تار را از مقابل چشم‌ها برطرف ساخت. او برای هدایت مردم قیام کرد،

فَاَنْقَذَهُمْ مِنَ الْغِوایَةِ، وَ بَصَّرَهُمْ مِنَ الْعِمایَةِ، وَ هَداهُمْ اِلَى الدّینِ الْقَویمِ، وَ دَعاهُمْ اِلَى الطَّریقِ الْمُسْتَقیمِ، ثُمَّ قَبَضَهُ اللَّهُ اِلَیْهِ قَبْضَ رَأْفَةٍ وَ اخْتِیارٍ، وَ رَغْبَةٍ وَ ایثارٍ، و آنها را از گمراهی و غوایت رهایی بخشید و چشم هایشان را بینا ساخت و به آیین محکم و پابرجای اسلام رهنمون گشت، و آنها را به راه راست دعوت فرمود، سپس خداوند او را با نهایت محبّت و اختیار خود و از روی رغبت و ایثار قبض روح کرد.

فَمُحَمَّدٌ صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِه‌وسَلّم مِنْ تَعَبِ هذِهِ الدَّارِ فی راحَةٍ، قَدْ حُفَّ بِالْمَلائِکَةِ الْاَبْرارِ وَ رِضْوانِ الرَّبِّ الْغَفَّارِ، وَ مُجاوَرَةِ الْمَلِکِ الْجَبَّارِ، صَلَّى اللَّهُ عَلی أَبی نَبِیِّهِ وَ اَمینِهِ وَ خِیَرَتِهِ مِنَ الْخَلْقِ وَ صَفِیِّهِ، وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَةُاللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ. سرانجام او از رنج این جهان آسوده شد و هم اکنون در میان فرشتگان و خشنودی پروردگار غفّار و در جوار قرب خداوند جبّار قرار دارد. درود خدا بر پدرم پیامبر صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِه‌وسَلّم ، امین وحی و برگزیده او از میان خلایق باد و سلام بر او و رحمت خدا و برکاتش؛ [قرآن، قانون قوم برگزیده] 

فراز سوم خطبه: تبین جایگاه قرآن و وظایف انصار و مهاجرین در قبال آن

ثُمَّ التَفَتَ اِلى أَهلِ المَجلِس وَ قَالَت: سپس رو به اهل مجلس کرد و فرمود: أَنْتُم عِبَادُ اللهِ وَ حَمَلَةُ دِینِهِ وَ وَحْیهِ، وَ اُمَنَاءُ اللهِ عَلی اَنْفُسِکُمْ، وَ بُلَغاوُهُ الَی الاُمَمِ فِیکُمْ، وَ عَهْدٍ قَدَّمَهُ اِلَیْکُمْ، وَ بَقِیَّةٍ اِسْتَخْلَفَها عَلَیْکُمْ: کِتابُ اللَّهِ النَّاطِقُ وَ الْقُرْانُ الصَّادِقُ، و النُّورُ السَّاطِعُ وَ الضِّیاءُ اللاَّمِعُ،  شما (ای بندگان خدا!) مسئولان امر و نهی پروردگار و حاملان دین و وحی او هستید و نمایندگان خدا بر خویشتن و مبلّغان او به سوی امّت‌ها می‌باشید. پاسدار حق الهی در میان شما و حافظ پیمان خداوند که در دسترس همه شماست و آنچه پیامبر صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِه‌وسَلّم بعد از خود درمیان امت به یادگار گذارده؛ کتاب اللهِ ناطق و قرآن صادق و نور آشکار و روشنایی پر فروغ است.

بَیِّنَةً بَصائِرُهُ، مُنْکَشِفَةً سَرائِرُهُ، مُنْجَلِیَةً ظَواهِرُهُ، مُغْتَبِطَةً بِهِ اَشْیاعُهُ، قائِداً اِلَى الرِّضْوانِ اِتِّباعُهُ، مُؤَدٍّ اِلَى النَّجاةِ اسْتِماعُهُ. بِهِ تُنالُ حُجَجُ اللَّهِ الْمُنَوَّرَةُ، کتابی که دلایلش روشن، باطنش آشکار، ظواهرش پر نور و پیروانش پر افتخار. کتابی که عاملان خود را به بهشت فرا می‌خواند و مستمعینش را به ساحل نجات رهبری می‌کند. از طریق آن به دلایل روشن الهی می‌توان نائل گشت

وَ عَزائِمُهُ الْمُفَسَّرَةُ، وَ مَحارِمُهُ الْمُحَذَّرَةُ، وَ بَیِّناتُهُ الْجالِیَةُ، وَ بَراهینُهُ الْکافِیَةُ، وَ فَضائِلُهُ الْمَنْدُوبَةُ، وَ رُخَصُهُ الْمَوْهُوبَةُ، وَ شَرائِعُهُ الْمَکْتُوبَةُ. و تفسیر واجبات او را دریافت و شرح محرمات را در آن خواند و براهین روشن و کافی را بررسی کرد و دستورات اخلاقی و آنچه مجاز و مشروع است، در آن مکتوب یافت.

فراز چهارم خطبه: تبین و بیان فسلفۀ احکام و دستورات دین

فَجَعَلَ اللَّهُ الْایمانَ تَطْهیراً لَکُمْ مِنَ الشِّرْکِ، وَ الصَّلاةَ تَنْزیهاً لَکُمْ عَنِ الْکِبْرِ، وَ الزَّکاةَ تَزْکِیَةً لِلنَّفْسِ وَ نِماءً فِی الرِّزْقِ، وَ الصِّیامَ تَثْبیتاً لِلْاِخْلاصِ، سپس افزود: خداوند «ایمان» را سبب تطهیر شما از شرک قرار داده [است] و «نماز» را وسیله پاکی از کبر و غرور، «زکات» را موجب تزکیه نفس و نموّ روزی. «روزه» را عامل تثبیت اخلاص.

وَ الْحَجَّ تَشْییداً لِلدّینِ، وَ الْعَدْلَ تَنْسیقاً لِلْقُلُوبِ، وَ طاعَتَنا نِظاماً لِلْمِلَّةِ، وَ اِمامَتَنا اَماناً مِنَ لِلْفُرْقَةِ، وَ الْجِهادَ عِزّاً لِلْاِسْلامِ، وَ الصَّبْرَ مَعُونَةً عَلَی اسْتیجابِ الْاَجْرِ «حجّ» را وسیله تقویت آیین اسلام، «عدالت» را مایه هماهنگی دل ها، «اطاعت» ما را باعث نظام ملت اسلام. و «امامت» ما را امان از تفرقه و پراکندگی، «جهاد» را موجب عزّت اسلام، «صبر و شکیبایی» را وسیله‌ای برای جلب پاداش حق.

وَ الْاَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلِحَةً لِلْعامَّةِ، وَ بِرَّ الْوالِدَیْنِ وِقایَةً مِنَ السَّخَطِ، وَ صِلَةَ الْاَرْحامِ مَنْماةً لِلْعَدَدِ، وَ الْقِصاصَ حِقْناً لِلدِّماءِ، وَ الْوَفاءَ بِالنَّذْرِ تَعْریضاً لِلْمَغْفِرَةِ، امر به معروف» را وسیله‌ای برای اصلاح توده‌های مردم. «نیکی به پدر و مادر» را موجب پیشگیری از خشم خدا. «صله رحم» را وسیله افزایش جمعیّت و قدرت، «قصاص» را وسیله حفظ نفوس، «وفای به نذر» را موجب آمرزش.

وَ تَوْفِیَةَ الْمَکائیلِ وَ الْمَوازینِ تَغْییراً لِلْبَخْسِ، وَ النَّهْىَ عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ تَنْزیهاً عَنِ الرِّجْسِ، وَ اجْتِنابَ الْقَذْفِ حِجاباً عَنِ اللَّعْنَةِ، وَ تَرْکَ السِّرْقَةِ ایجاباً لِلْعِصْمَةِ، وَ حَرَّمَ اللَّهُ الشِّرْکَ اِخْلاصاً لَهُ بِالرُّبوُبِیَّةِ. «جلوگیری از کم فروشی» را وسیله مبارزه با کمبودها، «نهی از شرابخواری» را سبب پاکسازی از پلیدی ها، «پرهیز از تهمت و نسبت‌های ناروا» را حجابی در برابر غضب پروردگار، «ترک دزدی» را برای حفظ عفت نفس،  و «تحریم شرک» را برای اخلاص بندگی و ربوبیت حق.

فَاتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ، وَ لا تَمُوتُنَّ اِلاَّ وَ اَنْتُمْ مُسْلِمُونَ، وَ اَطیعُوا اللَّهَ فیما اَمَرَکُمْ بِهِ وَ نَهاکُمْ عَنْهُ، فَاِنَّهُ اِنَّما یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ. اکنون که چنین است، تقوای الهی پیشه کنید و آنچنان که شایسته مقام اوست، از مخالفت فرمانش بپرهیزید، و تلاش کنید که مسلمان از دنیا بروید، خدا را در آنچه امر یا نهی فرموده، اطاعت کنید و راه علم و آگاهی را پیش گیرید، چرا که از میان بندگان خدا تنها عالمان و آگاهان از او می‌ترسند و احساس مسئولیت می‌کنند.

فراز پنجم خطبه: یادآوری جایگاه خود، پیامبر صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِه‌وسَلّم و حضرت علی علیه‌السلام

ثُمَّ قَالَت: اَیُّهَا النَّاسُ! اِعْلَمُوا اَنّی فاطِمَةُ وَ اَبی ‏مُحَمَّدٌ صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِه‌وسَلّم، اَقُولُ عَوْداً وَ بَدْءاً، وَ لا اَقُولُ ما اَقُولُ غَلَطاً، وَ لا اَفْعَلُ ما اَفْعَلُ شَطَطاً، سپس فرمود: ای مردم! بدانید من فاطمه‌ام و پدرم محمّد است (که صلوات و درود خدا بر او و خاندانش باد)، آنچه می‌گویم، آغاز و انجامش یکی است و هرگز ضد و نقیض در آن راه ندارد  و آنچه را می‌گویم غلط نمی‌گویم و در اعمالم راه خطا نمی‌پویم.

لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ اَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُوفٌ رَحیمٌ. فَاِنْ تَعْزُوهُ وَتَعْرِفُوهُ تَجِدُوهُ اَبی دُونَ نِسائِکُمْ، وَ اَخَا ابْنِ عَمّی دُونَ رِجالِکُمْ، وَ لَنِعْمَ الْمَعْزِىُّ اِلَیْهِ صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِه‌وسَلّم . به یقین، رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنج های شما بر او سخت است، و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است، هر گاه نسبت او را بجویید، می‌بینید او پدر من بوده است نه پدر زنان شما! و برادر پسر عموی من بوده است نه برادر مردان شما، و چه پر افتخار است این نسب، درود خدا بر او و خاندانش باد!

فَبَلَّغَ الرِّسالَةَ صادِعاً بِالنَّذارَةِ، مائِلاً عَنْ مَدْرَجَةِ الْمُشْرِکینَ، ضارِباً ثَبَجَهُمْ، اخِذاً بِاَکْظامِهِمْ، داعِیاً اِلى سَبیلِ رَبِّهِ بِالْحِکْمَةِ و الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، آری، او آمد و رسالت خویش را به خوبی انجام داد و مردم را به روشنی انذار کرد، از طریقه مشرکان روی بر تافت و بر گردن‏ هایشان کوبید و گلویشان را فشرد، تا از شرک دست بردارند و در راه توحید گام بگذارند، او همواره با دلیل و برهان و اندرز سودمند مردم را به راه خدا دعوت می‌کرد.

یَکسِرُ الْاَصْنامَ وَ یَنْکُثُ الْهامَّ، حَتَّى انْهَزَمَ الْجَمْعُ وَ وَ لَّوُا الدُّبُرَ.حَتَّى تَفَرَّى اللَّیْلُ عَنْ صُبْحِهِ، وَ اَسْفَرَ الْحَقُّ عَنْ مَحْضِهِ، و نَطَقَ زَعیمُ ‏الدّینِ، وَ خَرَسَتْ شَقاشِقُ الشَّیاطینِ، بت‌ها را در هم می‌شکست و مغزهای متکبّران را می‌کوبید، تا جمع آنها متلاشی شد، و تاریکی ها برطرف گشت. صبح فرا رسید و حق آشکار شد، نماینده دین به سخن درآمد و زمزمه‌های شیاطین خاموش گشت.

وَ طاحَ وَ شیظُ النِّفاقِ، وَ انْحَلَّتْ عُقَدُ الْکُفْرِ وَ الشَّقاقِ، وَ فُهْتُمْ بِکَلِمَةِ الْاِخْلاصِ فی نَفَرٍ مِنَ الْبیضِ الْخِماصِ، افسر نفاق بر زمین فرو افتاد، گره‌های کفر و اختلاف گشوده شد  و شما زبان به کلمه اخلاص (لا اله الا الله) گشودید،  در حالی که گروهی اندک و تهی‏دست بیش نبودید!

فراز ششم خطبه: یادآوری جایگاه انصار و مهاجرین و خدمات امیرالمومنین علیه‌السلام به اسلام

وَ کُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ، مُذْقَةَ الشَّارِبِ، وَ نُهْزَةَ الطَّامِعِ، وَ قُبْسَةَ الْعِجْلانِ، وَ مَوْطِی‏ءَ الْاَقْدامِ، تَشْرَبُونَ الطَّرْقَ، آری، شما در آن روز بر لب پرتگاه آتش دوزخ قرار داشتید، و از کمی نفرات همچون جرعه‌ای برای شخص تشنه، و یا لقمه‌ای برای گرسنه و یا شعله آتشی برای کسی که شتابان به دنبال آتش می‌رود، بودید،  و زیر دست و پاها له می‌شدید! در آن ایّام آب نوشیدنی شما متعفن و گندیده بود

وَ تَقْتاتُونَ الْقِدَّ، اَذِلَّةً خاسِئینَ، تَخافُونَ اَنْ یَتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِکُمْ، فَاَنْقَذَکُمُ اللَّهُ تَبارَکَ وَ تَعالی بِمُحَمَّدٍ صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِه‌وسَلّم بَعْدَ اللَّتَیَّا وَ الَّتی، و خوراکتان برگ درختان! ذلیل و خوار بودید، و پیوسته از این می‌ترسیدید که دشمنان زورمند شما را بربایند و ببلعند!  اما خداوند تبارک و تعالی شما را به برکت محمّد که درود خدا بر او و خاندانش باد، بعد از آن همه ذلّت و خواری و ناتوانی نجات بخشید.

وَ بَعْدَ اَنْ مُنِیَ بِبُهَمِ الرِّجالِ، وَ ذُؤْبانِ الْعَرَبِ، وَ مَرَدَةِ اَهْلِ الْکِتابِ. کُلَّما اَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ اَطْفَأَهَا اللَّهُ، اَوْ نَجَمَ قَرْنُ الشَّیْطانِ، اَوْ فَغَرَتْ فاغِرَةٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ، او با شجاعان درگیر شد و با گرگ های عرب و سرکشان یهود و نصاری پنجه درافکند، ولی هر زمان آتش جنگ را برافروختند، خدا آن را خاموش کرد، و هر گاه شاخ شیطان نمایان می‌گشت و فتنه‌های مشرکان دهان می‌گشود،

قَذَفَ اَخاهُ فی لَهَواتِها، فَلا یَنْکَفِی‏ءُ حَتَّى یَطَأَ صِمَاخَهَا بِأَخْمَصِهِ، وَ یَخْمِدَ لَهَبَها بِسَیْفِهِ، مَکْدُوداً فی ذاتِ اللَّهِ، مُجْتَهِداً فی اَمْرِ اللَّهِ، پدرم برادرش علی علیه‌السلام را در کام آنها می فرستاد و آنها را بوسیله او سرکوب می‌نمود، و او هرگز از این مأموریت‌های خطرناک باز نمی‌گشت، مگر زمانی که سرهای دشمنان را پایمال می‌کرد، و آتش جنگ را با شمشیرش خاموش می‌نمود، او  (علی علیه‌السلام) در راه خشنودی خدا متحمّل رنج و سختی گردید، و در راه انجام دستورات الهی تلاش می‌نمود

قَریباً مِنْ رَسُولِ‏اللَّهِ، سَیِّداً فی اَوْلِیاءِ اللَّهِ، مُشَمِّراً ناصِحاً مُجِدّاً کادِحاً، وَ اَنْتُمَ فی رَفاهِیَّةٍ مِنَ الْعَیْشِ، و ادِعُونَ فاکِهُونَ آمِنُونَ، تَتَرَبَّصُونَ بِنَا الدَّوائِرَ، وَ تَتَوَکَّفُونَ الْاَخْبارَ، وَ تَنْکُصُونَ عِنْدَ النِّزالِ، وَ تَفِرُّونَ مِنَ الْقِتالِ. و به رسول خدا صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِه‌وسَلّم نزدیک و سیّد و سالار اولیای خدا بود، او همیشه آماده  (فعالیت) و خیرخواه مردم بود و با جدیت و زحمت تلاش می‌نمود، و این در حالی بود که شما در رفاه و خوشگذرانی، آسایش، نعمت و امنیت بسر می‌بردید و انتظار می‌کشیدید که برای ما  (اهل بیت علیه‌السلام) حوادث ناگوار، پیش آید و توقّع شنیدن اخبار (بد در باره ما ) داشتید، و هنگام جنگ عقب نشینی می‌کردید و از نبرد فرار می‌کردید!

فراز هفتم خطبه: یادآوری جانشینی علی علیه‌السلام و خیانت مهاجران و انصار در سقیفه و غصب خلافت

فَلَمَّا اِختارَ اللَّهُ لِنَبِیِّهِ دارَ اَنْبِیائِهِ وَ مَأْوى اَصْفِیائِهِ، ظَهَرَت فیکُمْ حَسْکَةُ النِّفاقِ، وَ سَمَلَ جِلْبابُ الدّینِ، وَ نَطَقَ کاظِمُ الْغاوینَ، وَ نَبَغَ خامِلُ الْاَقَلّینَ، وَ هَدَرَ فَنیقُ الْمُبْطِلینَ، فَخَطَرَ فی عَرَصاتِکُمْ، اما هنگامی که خداوند سرای پیامبران را برای پیامبرش برگزید، و جایگاه برگزیدگانش را منزلگاه او ساخت، ناگهان کینه‌های درونی و آثار نفاق در میان شما ظاهر گشت،  و پرده دین کنار رفت، گمراهان به صدا درآمدند  و گمنامان فراموش شده، سر بلند کردند، نعره‌های باطل برخاست و در صحنه اجتماع شما به حرکت درآمدند.

وَ اَطْلَعَ الشَّیْطانُ رَأْسَهُ مِنْ مَغْرَزِهِ، هاتِفاً بِکُمْ، فَأَلْفاکُمْ لِدَعْوَتِهِ مُسْتَجیبینَ، وَ لِلْغِرَّةِ فیهِ مُلاحِظینَ، ثُمَّ اسْتَنْهَضَکُمْ فَوَجَدَکُمْ خِفافاً، شیطان سرش را از مخفیگاه خود بیرون کرد و شما را به سوی خود دعوت نمود، و شما را آماده پذیرش دعوتش یافت و منتظر فریبش! سپس شما را دعوت به قیام کرد و سبکبار برای حرکت یافت!

وَ اَحْمَشَکُمْ فَاَلْفاکُمْ غِضاباً، فَوَسَمْتُمْ غَیْرَ اِبِلِکُمْ، وَ أَوَرَدْتُمْ غَیْرَ مَشْرَبِکُمْ. هذا، وَ الْعَهْدُ قَریبٌ، وَالْکَلْمُ رَحیبٌ، وَ الْجُرْحُ لَمَّا یَنْدَمِلُ، شعله‌های خشم و انتقام را در دل های شما برافروخت و آثار غضب در شما نمایان گشت، و همین امر سبب شد بر غیر شتر خود علامت نهید و سرانجام به غصب حکومت پرداختید، در حالی که هنوز چیزی از رحلت پیامبر نگذشته بود، زخم‌های مصیبت ما وسیع و جراحات قلبی ما التیام نیافته

وَ الرَّسُولُ لَمَّا یُقْبَرُ، اِبْتِداراً زَعَمْتُمْ خَوْفَ الْفِتْنَةِ، اَلا فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُوا، وَ اِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةٌ بِالْکافِرینَ.فَهَیْهاتَ مِنْکُمْ، و هنوز پیامبر صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِه‌وسَلّم به خاک سپرده نشده بود، بهانه شما این بود که «می‌ترسیم فتنه‌ای برپا شود و چه فتنه‌ای از این بالاتر که در آن افتادید؟ و همانا دوزخ به کافران احاطه دارد، چه دور است این کارها از شما!

وَ کَیْفَ بِکُمْ، وَ اَنَّى تُؤْفَکُونَ، وَ کِتابُ اللَّهِ بَیْنَ اَظْهُرِکُمْ، اُمُورُهُ ظاهِرَةٌ، وَ اَحْکامُهُ زاهِرَةٌ، وَ اَعْلامُهُ باهِرَةٌ، و زَواجِرُهُ لائِحَةٌ، وَ اَوامِرُهُ واضِحَةٌ، وَ قَدْ خَلَّفْتُمُوهُ وَراءَ ظُهُورِکُمْ، راستی چه می‌کنید؟ و به کجا می‌روید؟  با این که کتاب خدا  قرآن در میان شماست، همه چیزش پر نور، نشانه‌هایش درخشنده، نواهی اش آشکار، اوامرش واضح، اما شما آن را پشت سر افکنده‌اید!

أَرَغْبَةً عَنْهُ تُریدُونَ؟ اَمْ بِغَیْرِهِ تَحْکُمُونَ؟ بِئْسَ لِلظَّالمینَ بَدَلاً، وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْاِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ، وَ هُوَ فِی الْاخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینِ. آیا از آن روی برتافته‌اید؟ یا به غیر آن حکم می‌کنید؟ آه که ستمکاران جانشین بدی را برای قرآن برگزیدند  و هر کس آیینی غیر از اسلام را انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد، و در آخرت از زیانکاران است.

ثُمَّ لَمْ تَلْبَثُوا اِلى رَیْثَ اَنْ تَسْکُنَ نَفْرَتَها، وَ یَسْلَسَ قِیادَها، ثُمَّ اَخَذْتُمْ تُورُونَ وَ قْدَتَها، وَ تُهَیِّجُونَ جَمْرَتَها، وَ تَسْتَجیبُونَ لِهِتافِ الشَّیْطانِ الْغَوِىِّ، آری، شما ناقه خلافت را در اختیار گرفتید، حتی این اندازه صبر نکردید که رام گردد، و تسلیمتان شود، ناگهان آتش فتنه‌ها را برافروختید  و شعله‌های آن را به هیجان درآوردید، و ندای شیطان اغواگر را اجابت نمودید

وَ اِطْفاءِ اَنْوارِالدّینِ الْجَلِیِّ، وَ اِهْمالِ سُنَنِ النَّبِیِّ الصَّفِیِّ، تُسِرُّونَ حَسْواً فِی ارْتِغاءٍ، وَ تَمْشُونَ لِاَهْلِهِ وَ وَلَدِهِ فِی الْخَمَرِ وَ الضَّرَّاءِ، وَ نَصْبِرُ مِنْکُمْ عَلى مِثْلِ حَزِّ الْمَدى، وَ وَخْزِالسنان‏ فى ‏الحشا. و به خاموش ساختن انوار تابان آیین حق و از میان بردن سنّت‌های پیامبر پاک الهی پرداختید، به بهانۀ گرفتن کف از روی شیر، آن را به کلی تا ته مخفیانه نوشیدید، ظاهراً سنگ دیگران را به سینه می‌زدید، اما باطناً در تقویت کار خود بودید، برای منزوی ساختن خاندان و فرزندان او به کمین نشستید، ما نیز چاره‌ای جز شکیبایی ندیدیم؛ همچون کسی که خنجر بر گلوی او و نوک نیزه بر دل او نشسته باشد!

فراز هشتم خطبه: غصب فدک توسط ابوبکر و اثبات ارث بردن حضرت با آیات قرآن

وَ اَنْتُمُ الآنَ تَزَعُمُونَ اَنْ لا اِرْثَ لَنا؟ أَفَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ تَبْغُونَ؟ وَ مَنْ اَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِقَومٍ یُوقِنُونَ؟ أَفَلا تَعْلَمُونَ؟ بَلى، قَدْ تَجَلَّى لَکُمْ کَالشَّمْسِ الضَّاحِیَةِ أَنّی اِبْنَتُهُ.اَیُّهَا الْمُسْلِمُونَ! أَاُغْلَبُ عَلى اِرْثیه؟ عجب این که شما چنین می‌پندارید که خداوند ارثی برای ما قرار نداده  و ما از پیامبر صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِه‌وسَلّم ارث نمی‌بریم! آیا از حکم جاهلیّت پیروی می‌کنید؟ چه کسی حکمش از خدا بهتر است برای آنها که اهل یقینند؟ آیا شما این مسائل را نمی‌دانید؟ آری، می‌دانید و همچون آفتاب برای شما روشن است که من دختر اویم. شما ای مسلمانان! آیا باید ارث من به زور گرفته شود؟

یَابْنَ اَبی‏ قُحافَةَ! اَفی کِتابِ اللَّهِ تَرِثُ اَباکَ وَ لا اَرِثُ اَبی؟ لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً فَرِیّاً، اَفَعَلى عَمْدٍ تَرَکْتُمْ کِتابَ اللَّهِ وَ نَبَذْتُمُوهُ وَراءَ ظُهُورِکُمْ، إذْ یَقُولُ «وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ» ای فرزند ابی قُحافه! ( منظور ابوبکر است) به من پاسخ ده! آیا در قرآن است که تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم ارثی نبرم؟  چه سخن ناروایی! آیا عمداً کتاب خدا را ترک گفتید و پشتِ سر افکندید؟ در حالی که می فرماید: «و سلیمان وارث داود شد»

وَ قالَ فیما اقْتَصَّ مِنْ خَبَرِ یَحیَی بنِ زَکَرِیَّا اِذْ قالَ: «فَهَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً یَرِثُنی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ ‏یَعْقُوبَ»، و در داستان یحیی بن زکریا می‌گوید: «(خداوندا!) تو از نزد خود جانشینی به من ببخش که وارث من و دودمان یعقوب باشد  وَ قالَ: «وَ اوُلُوا الْاَرْحامِ بَعْضُهُمْ اَوْلی ببَعْضٍ فی کِتابِ اللَّهِ»، وَ قالَ «یُوصیکُمُ اللَّهُ فی اَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْاُنْثَیَیْنِ»،  و نیز می فرماید: «و خویشاوندان نسبت به یکدیگر در احکامی که خدا مقرّر داشته،  (از دیگران) سزاوارترند» و نیز می‌گوید: «خداوند درباره فرزندانتان به شما سفارش می‌کند که سهم  (میراث) پسر به اندازه سهم دو دختر باشد»

وَ قالَ «اِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةَ لِلْوالِدَیْنِ وَالْاَقْرَبَیْنِ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقینَ». وَ زَعَمْتُمْ اَنْ لا حَظْوَةَ لی، وَ لا اَرِثُ مِنْ اَبی، وَ لا رَحِمَ بَیْنَنا، و نیز فرموده: «اگر کسی مالی از خود بگذارد، برای پدر و مادر و نزدیکان بطور شایسته وصیت کند. این حقی است بر پرهیزکاران». شما چنین پنداشتید که من هیچ بهره و ارثی از پدرم ندارم؟ و هیچ نسبت و خویشاوندی در میان ما نیست؟!

اَفَخَصَّکُمُ اللَّهُ بِایَةٍ اَخْرَجَ اَبی مِنْها؟ اَمْ هَلْ تَقُولُونَ: اِنَّ اَهْلَ مِلَّتَیْنِ لا یَتَوارَثانِ؟ اَوَ لَسْتُ اَنَا وَ اَبی مِنْ اَهْلِ مِلَّةٍ واحِدَةٍ؟ اَمْ اَنْتُمْ اَعْلَمُ بِخُصُوصِ الْقُرْانِ وَ عُمُومِهِ مِنْ اَبی وَابْنِ عَمّی؟ آیا خداوند آیه‌ای مخصوص شما نازل کرده است  که پدرم را از آن خارج ساخته؟ یا می‌گویید: پیروان دو مذهب از یکدیگر ارث نمی‌برند، و من با پدرم یک مذهب نداریم؟ یا این که شما به عام و خاص قرآن از پدرم و پسر عمویم آگاهترید؟

 فَدُونَکَها مَخْطُومَةً مَرْحُولَةً تَلْقاکَ یَوْمَ حَشْرِکَ.  فَنِعْمَ الْحَکَمُ اللَّهُ، وَ الْمَوْعِدُ الْقِیامَةُ، وَ عِنْدَ السَّاعَةِ یَخْسِرُ الْمُبْطِلُونَ، وَ لا یَنْفَعُکُمْ اِذْ تَنْدِمُونَ، حال که چنین است، پس بگیر آن  ارث مرا  که همچون مرکب آماده و مهار شده، آماده بهره برداری است و بر آن سوار شو.  ولی بدان در قیامت تو را دیدار می‌کند (و بازخواست می‌نماییم)، پس در آن روز چه جالب است که داور، خداست، و موعدِ داوری، رستاخیز و در آن روز باطلان زیان خواهند دید، اما پشیمانی به حال شما سودی نخواهد داشت!

وَ لِکُلِّ نَبَأٍ مُسْتَقَرٌّ، وَ لَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ یَأْتیهِ عَذابٌ یُخْزیهِ، وَ یَحِلُّ عَلَیْهِ عَذابٌ مُقیمٌ. و (بدانید) «هر چیزی  که خداوند به شما داده سرانجام  قرارگاهی دارد  و در موعد خود انجام می‌گیرد  و بزودی خواهید دانست» «چه کسی عذاب خوار کننده به سراغش خواهد آمد و مجازات جاودان بر او وارد خواهد شد.

فراز نهم خطبه: سرزنش مردم در غصب فدک و دعوت آنان برای قیام جهت بازپس گیری حقوق اهل بیت

 ثُمَّ رَمَتْ بِطَرْفِها نَحْوَ الاَنْصَارِ، فَقَالَتْ یا مَعْشَرَ النَّقیبَةِ وَ اَعْضادَ الْمِلَّةِ وَ حَضَنَةَ الْاِسْلامِ! : سپس بانوی اسلام گروه انصار را مخاطب ساخته با آهنگی رسا و محکم و کوبنده ادامه سخن داد و چنین فرمود: ای جوانمردان و ای بازوان توانمند ملت و یاران اسلام!

ما هذِهِ الْغَمیزَةُ فی حَقّی وَ السِّنَةُ عَنْ ظُلامَتی؟ اَما کانَ رَسُولُ‏ اللَّهِ صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِه‌وسَلّم اَبی یَقُولُ: «اَلْمَرْءُ یُحْفَظُ فی وُلْدِهِ»، این نادیده گرفتن حق مسلم من از سوی شما چیست؟ این چه تغافلی است که در برابر ستمی که بر من وارد شده نشان می‌دهید؟! آیا رسول خدا صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِه‌وسَلّم «پدرم» نمی فرمود: «احترام هر کس را در مورد فرزندان او باید نگاه داشت؟»

سَرْعانَ ما اَحْدَثْتُمْ وَ عَجْلانَ ذا اِهالَةٍ، وَ لَکُمْ طاقَةٌ بِما اُحاوِلُ، وَ قُوَّةٌ عَلى ما اَطْلُبُ وَ اُزاوِلُ. اَتَقُولُونَ ماتَ مُحَمَّدٌ صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِه‌وسَلّم ؟ چه زود اوضاع را دگرگون ساختید، و چه با سرعت به بیراهه گام نهادید، با این که توانایی بر احقاق حق من دارید و نیروی کافی بر آنچه می‌گویم در اختیار شماست، آیا می‌گوئید: محمّد صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِه‌وسَلّم از دنیا رفت  و همه چیز تمام شد و خاندان او باید فراموش شوند؟

فَخَطْبٌ جَلیلٌ اِسْتَوْسَعَ وَ هْنُهُ، وَاسْتَنْهَرَ فَتْقُهُ، وَ انْفَتَقَ رَتْقُهُ، وَ اُظْلِمَتِ الْاَرْضُ لِغَیْبَتِهِ، وَ کُسِفَتِ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ انْتَثَرَتِ النُّجُومُ لِمُصیبَتِهِ، وَ اَکْدَتِ الْامالُ، وَ خَشَعَتِ الْجِبالُ، وَ اُضیعَ الْحَریمُ، وَ اُزیلَتِ الْحُرْمَةُ عِنْدَ مَماتِهِ. مرگ او مصیبت و ضربه دردناکی بر جهان اسلام بود که شکافش هر روز آشکارتر و گسستگی آن دامنه دارتر، و وسعتش فزونتر می‌گردد. زمین از غیبت او تاریک، و ستارگان برای مصیبتش بی فروغ، و امیدها به یأس مبدل گشت و کوه‌ها متزلزل گردید، و احترام افراد پایمال شد و با مرگ او حرمتی باقی نماند!

فَتِلْکَ وَاللَّهِ النَّازِلَةُ الْکُبْرى، وَ الْمُصیبَةُ الْعُظْمى، لامِثْلُها نازِلَةٌ، وَ لا بائِقَةٌ عاجِلَةٌ، اُعْلِنَ بِها، کِتابُ اللَّهِ جَلَّ ثَناؤُهُ فی اَفْنِیَتِکُمْ، وَ فی مُمْساکُمْ وَ مُصْبِحِکُمْ، هُتافاً وَ صُراخاً وَ تِلاوَةً وَ اَلْحاناً، به خدا سوگند، این حادثه‌ای است عظیم و مصیبتی است بزرگ، و ضایعه‌ای است جبران ناپذیر! ولی فراموش نکنید اگر پیامبر صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِه‌وسَلّم رفت، قرآن مجید قبلا از آن خبر داده بود! همان قرآنی که پیوسته در خانه‌های شماست و صبح و شام با صدای بلند و فریاد و یا  آهسته و با الحان مختلف در گوش ما خوانده می‌شود.

وَ لَقَبْلَهُ ما حَلَّ بِاَنْبِیاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ، حُکْمٌ فَصْلٌ وَ قَضاءٌ حَتْمٌ. وَ ما مُحَمَّدٌ اِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ پیامبران پیشین نیز قبل از او با این واقعیت رو به رو شده بودند، چرا که مرگ فرمان تخلف ناپذیر الهی است.! آری، قرآن صریحاً گفته بود: «محمّد صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِه‌وسَلّم فقط فرستاده خداست، و پیش از او فرستادگان دیگری نیز بودند.

اَفَاِنْ ماتَ اَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى اَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِى اللَّهُ شَیْئاً وَ سَیَجْزِى اللَّهُ الشَّاکِرینَ».آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب بر می‌گردید؟ (و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیّت و کفر بازگشت خواهید نمود؟ و هر کس به عقب بازگردد، هرگز به خداوند ضرری نمی‌زند، و خداوند بزودی شاکران  (و استقامت کنندگان) را پاداش خواهد داد».

ایهاً بَنی ‏قیلَةَ! ءَ اُهْضَمُ تُراثَ اَبی وَ اَنْتُمْ بِمَرْأى مِنّی وَ مَسْمَعٍ وَ مُنْتَدى وَ مَجْمَعٍ؟ تَلْبَسُکُمُ الدَّعْوَةُ وَ تَشْمَلُکُمُ الْخُبْرَةُ، وَ اَنْتُمْ ذَوُو الْعَدَدِ وَ الْعُدَّةِ وَ الْاَداةِ وَ الْقُوَّةِ، وَ عِنْدَکُمُ السِّلاحُ وَ الْجُنَّةُ، عجبا! ای فرزندان «قَیله! آیا ارث من باید پایمال گردد و شما آشکارا می‌بینید و می‌شنوید، و در جلسات و مجمع شما این معنا گفته می‌شود، و اخبارش به خوبی به شما می‌رسد و باز هم خاموش نشسته‌اید؟! با این که دارای نفرات کافی و تجهیزات و نیروی وسیع و سلاح و سپر هستید،

تُوافیکُمُ الدَّعْوَةُ فَلا تُجیبُونَ، وَ تَأْتیکُمُ الصَّرْخَةُ فَلا تُغیثُونَ، وَ اَنْتُمْ مَوْصُوفُونَ بِالْکِفاحِ، مَعْرُوفُونَ بِالْخَیْرِ وَ الصَّلاحِ، دعوت مرا می‌شنوید و لبیک نمی‌گویید؟ و فریاد من در میان شما طنین افکن است و به فریاد نمی‌رسید؟ با این که شما در شجاعت زبانزد می‌باشید! در خیر و صلاح معروفید.

وَ النُّخْبَةُ الَّتی انْتُخِبَتْ، وَ الْخِیَرَةُ الَّتِی اخْتیرَتْ لَنا اَهْلَ الْبَیْتِ، قاتَلْتُمُ الْعَرَبَ، وَ تَحَمَّلْتُمُ الْکَدَّ وَ التَّعَبَ، وَ ناطَحْتُمُ الْاُمَمَ، وَ کافَحْتُمُ الْبُهَمَ، لا نَبْرَحُ اَوْ تَبْرَحُونَ، و شما برگزیدگان اقوام و قبائل هستید، با مشرکان عرب پیکار کردید و رنج ها و محنت‌ها را تحمل نمودید، شاخ های گردنکشان را درهم شکستید و با جنگجویان بزرگ دست و پنجه نرم کردید، و شما بودید که پیوسته با ما حرکت می‌کردید و در خط ما قرار داشتید.

نَأْمُرُکُمْ فَتَأْتَمِرُونَ، حَتَّى اِذا دارَتْ بِنا رَحَى الْاِسْلامِ، وَ دَرَّ حَلَبُ الْاَیَّامِ، وَ خَضَعَتْ نُعْرَةُ الشِّرْکِ، وَ سَکَنَتْ فَوْرَةُ الْاِفْکِ، وَ خَمَدَتْ نیرانُ الْکُفْرِ، دستورات ما را گردن می‌نهادید و سر بر فرمان ما داشتید، تا آسیای اسلام بر محور وجود خاندان ما به گردش درآمد، و شیر در پستان مادر روزگار فزونی گرفت. نعره‌های شرک در گلوها خفه شد و شعله‌های دروغ فرو نشست. آتش کفر خاموش گشت

وَ هَدَأَتْ دَعْوَةُ الْهَرَجِ، وَ اسْتَوْسَقَ نِظامُ الدّینِ، فَاَنَّى حِزْتُمْ بَعْدَ الْبَیانِ؟ وَاَسْرَرْتُمْ بَعْدَ الْاِعْلانِ؟ وَ نَکَصْتُمْ بَعْدَ الْاِقْدامِ؟ وَاَشْرَکْتُمْ بَعْدَ الْایمانِ؟ و دعوت به پراکندگی متوقف شد، و نظام دین محکم گشت! پس چرا بعد از آن همه بیانات قرآن و پیامبر صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِه‌وسَلّم امروز حیران مانده‌اید؟ چرا حقایق را بعد از آشکار شدن مکتوم می‌دارید و پیمان‌های خود را شکسته‌اید و بعد از ایمان راه شرک پیش گرفته‌اید؟

 أَ لَا تُقَاتِلُونَ قَوْماً نَّکَثُوا أَیْمَانَهُمْ، وَ هَمُّوا بِاِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُکُمْ اَوَّلَ مَرَّةٍ، اَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ اَحَقُّ اَنْ تَخْشَوْهُ اِنْ کُنْتُمْ مُؤمِنینَیا با گروهی که پیمان‌های خود را شکستند، و تصمیم به اخراج پیامبر صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِه‌وسَلّم گرفته‌اند، پیکار نمی‌کنید؟ در حالی که آنها نخستین بار  (پیکار با شما را) آغاز کردند. آیا از آنها می‌ترسید؟ با این که خداوند سزاوارتر است که از او بترسید، اگر مؤمن هستید».

أَلا قَدْ أَرى اَنْ قَدْ اَخْلَدْتُمْ اِلَى الْخَفْضِ، وَ اَبْعَدْتُمْ مَنْ هُوَ اَحَقُّ بِالْبَسْطِ وَ الْقَبْضِ، وَ خَلَوْتُمْ بِالدَّعَةِ، وَ نَجَوْتُمْ بِالضّیقِ مِنَ السَّعَةِ، آگاه باشید من چنین می‌بینم که شما رو به راحتی گذارده‌اید و عافیت طلب شده‌اید، کسی را که از همه برای زعامت و اداره امور مسلمین شایسته تر بود دور ساختید! و به تن پروری و آسایش در گوشه خلوت تن دادید، و از فشار و تنگنای مسئولیت‌ها به وسعت بی تفاوتی روی آوردید.

فَمَجَجْتُمْ ما وَعَبْتُمْ، وَ دَسَعْتُمُ الَّذى تَسَوَّغْتُمْ، فَاِنْ تَکْفُرُوا اَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْاَرْضِ جَمیعاً فَاِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمیدٌ.اَلا، وَ قَدْ قُلْتُ ما قُلْتُ آری، آنچه را از ایمان و آگاهی در درون داشتید، بیرون افکندید، و آب گوارایی را که نوشیده بودید، به سختی از گلو برآوردید !اما فراموش نکنید خداوند می فرماید: «اگر شما و همه مردم روی زمین کافر شوید،  (به خدا زیانی نمی‌رسد، چرا که) خداوند بی نیاز و شایسته ستایش است». بدانید و آگاه باشید من آنچه را باید بگویم، گفتم.

هذا عَلى مَعْرِفَةٍ مِنّی بِالْخِذْلَةِ الَّتی خامَرْتُکُمْ، وَ الْغَدْرَةِ الَّتِی اسْتَشْعَرَتْها قُلُوبُکُمْ، وَ لکِنَّها فَیْضَةُ النَّفْسِ، وَ نَفْثَةُ الْغَیْظِ، وَ حَوَزُ الْقَناةِ، وَ بَثَّةُ الصَّدْرِ، با این که بخوبی می‌دانم ترک یاری حق با گوشت و پوست شما آمیخته، و عهدشکنی، قلب شما را فرا گرفته است، ولی چون قلبم از اندوه پر بود، و احساس مسئولیت شدیدی می‌کردم، کمی از غم‌های درونی ام بیرون ریخت، و اندوهی که در سینه‌ام موج می‌زد، خارج شد

وَ تَقْدِمَةُ الْحُجَّةِ، فَدُونَکُمُوها فَاحْتَقِبُوها دَبِرَةَ الظَّهْرِ، نَقِبَةَ الْخُفِّ، باقِیَةَ الْعارِ، مَوْسُومَةً بِغَضَبِ اللهِ وَ شَنارِ الْاَبَدِ، مَوْصُولَةً بِنارِ اللَّهِ الْمُوقَدَةِ الَّتی تَطَّلِعُ عَلَى الْاَفْئِدَةِ. تا با شما اتمام حجت کنم و عذری برای احدی باقی نماند، اکنون که چنین است این مرکب خلافت و آن فدک، همه از آنِ شما، محکم بچسبید، ولی بدانید این مرکبی نیست که راه خود را بر آن ادامه دهید؛ پشتش زخم و کف پایش شکسته است! داغ ننگ بر آن خورده، و غضب خداوند علامت آن است و رسوایی ابدی همراه آن، و سرانجام به آتش برافروختۀ خشم الهی که از دل ها سر بر می‌کشد، خواهد پیوست!

فَبِعَیْنِ اللَّهِ ما تَفْعَلُونَ، وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا اَىَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ، وَ اَنَا اِبْنَةُ نَذیرٍ لَکُمْ بَیْنَ یَدَىْ عَذابٌ شَدیدٌ، فَاعْمَلُوا اِنَّا عامِلُونَ، وَ انْتَظِرُوا اِنَّا مُنْتَظِرُونَ. فراموش نکنید آنچه را انجام می‌دهید، در برابر خداست، «آنها که ستم کردند، بزودی می‌دانند که بازگشتشان به کجاست و من دختر پیامبری هستم که شما را در برابر عذاب شدید انذار کرد، «آنچه از دست شما بر می‌آید، انجام دهید. ما هم انجام می‌دهیم، و انتظار بکشید، ما هم منتظریم!».

فراز دهم خطبه: پایان خطبه، سفسطه و حیله گری ابوبکر و پاسخ قاطع و قرآنی حضرت زهرا علیهاالسلام به او

فأجابها أبوبکر عبداللَّه بن عثمان، و قال: یا بِنْتَ رَسُولِ‏اللَّهِ! لَقَدْ کانَ اَبُوکِ بِالْمُؤمِنینَ عَطُوفاً کَریماً، رَؤُوفاً رَحیماً، وَ عَلَى الْکافِرینَ عَذاباً اَلیماً وَ عِقاباً عَظیماً، اِنْ عَزَوْناهُ وَجَدْناهُ اَباکِ دُونَ النِّساءِ، وَ اَخا اِلْفِکِ دُونَ الْاَخِلاَّءِ، اثَرَهُ عَلى کُلِّ حَمیمٍ وَ ساعَدَهُ فی کُلِّ اَمْرٍ جَسیمِ، لا یُحِبُّکُمْ اِلاَّ سَعیدٌ، وَ لا یُبْغِضُکُمْ اِلاَّ شَقِیٌّ بَعیدٌ. آنگاه ابوبکر پاسخ داد: اى دختر رسول خدا! پدر تو بر مؤمنین مهربان و بزرگوار و رئوف و رحیم، و بر کافران عذاب دردناک و عقاب بزرگ بود، اگر به نسب او بنگریم وى در میان زنانمان پدر تو، و در میان دوستان برادر شوهر توست، که وى را بر هر دوستى برترى داد، و او نیز در هر کار بزرگى پیامبر را یارى نمود، جز سعادتمندان شما را دوست نمی ‏دارند، و تنها بدکاران شما را دشمن می‌‏شمرند.

فَاَنْتُمْ عِتْرَةُ رَسُولِ‏ اللَّهِ الطَّیِّبُونَ، الْخِیَرَةُ الْمُنْتَجَبُونَ، عَلَى الْخَیْرِ اَدِلَّتُنا وَ اِلَى الْجَنَّةِ مَسالِکُنا، وَ اَنْتِ یا خِیَرَةَ النِّساءِ وَ ابْنَةَ خَیْرِ الْاَنْبِیاءِ، صادِقَةٌ فی قَوْلِکِ، سابِقَةٌ فی وُفُورِ عَقْلِکِ، غَیْرَ مَرْدُودَةٍ عَنْ حَقِّکِ، وَ لا مَصْدُودَةٍ عَنْ صِدْقِکِ. پس شما خاندان پیامبر، پاکان برگزیدگان جهان بوده، و ما را به خیر راهنما، و به سوى بهشت رهنمون بودید، و تو اى برترین زنان و دختر برترین پیامبران، در گفتارت صادق، در عقل فراوان پیشقدم بوده، و هرگز از حقت بازداشته نخواهى شد و از گفتار صادقت مانعى ایجاد نخواهد گردید.

وَ اللَّهِ ما عَدَوْتُ رَأْىَ رَسُولِ‏ اللَّهِ، وَ لا عَمِلْتُ اِلاَّ بِاِذْنِهِ، وَ الرَّائِدُ لا یَکْذِبُ اَهْلَهُ، وَ اِنّی اُشْهِدُ اللَّهَ وَ کَفى بِهِ شَهیداً، اَنّی سَمِعْتُ رَسُولَ‏ اللَّهِ یَقُولُ: نَحْنُ مَعاشِرَ الْاَنْبِیاءِ لا نُوَرِّثُ ذَهَباً وَ لا فِضَّةًّ، وَ لا داراً وَ لا عِقاراً، وَ اِنَّما نُوَرِّثُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ الْعِلْمَ وَ النُّبُوَّةَ، وَ ما کانَ لَنا مِنْ طُعْمَةٍ فَلِوَلِیِّ الْاَمْرِ بَعْدَنا اَنْ یَحْکُمَ فیهِ بِحُکْمِهِ». و بخدا سوگند از رأى پیامبر قدمى فراتر نگذارده، و جز با اجازه او اقدام نکرده‏‌ام، و پیشرو قوم به آنان دروغ نمى‌‏گوید، و خدا را گواه مى‏‌گیرم که بهترین گواه است، از پیامبر شنیدم که فرمود: «ما گروه پیامبران دینار و درهم و خانه و مزرعه به ارث نمى‌‏گذاریم، و تنها کتاب و حکمت و علم و نبوت را به ارث مى‌‏نهیم، و آنچه از ما باقى مى‌‏ماند در اختیار ولىّ امر بعد از ماست، که هر حکمى که بخواهد در آن بنماید

فقالت فاطمه: سُبْحانَ ‏اللَّهِ، ما کانَ اَبی رَسُولُ‏ اللَّهِ عَنْ کِتابِ اللَّهِ صادِفاً، وَ لا لِاَحْکامِهِ مُخالِفاً، بَلْ کانَ یَتْبَعُ اَثَرَهُ، وَ یَقْفُو سُوَرَهُ، اَفَتَجْمَعُونَ اِلَى الْغَدْرِ اِعْتِلالاً عَلَیْهِ بِالزُّورِ، وَ هذا بَعْدَ وَفاتِهِ شَبیهٌ بِما بُغِیَ لَهُ مِنَ الْغَوائِلِ فی حَیاتِهِ، هذا کِتابُ اللَّهِ حُکْماً عَدْلاً وَ ناطِقاً فَصْلاً، یَقُولُ: «یَرِثُنی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ‏ یَعْقُوبَ»، وَ یَقُولُ: «وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ».

حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: پاک و منزه است خداوند، پدرم پیامبر، از کتاب خدا روى‌‏گردان و با احکامش مخالف نبود، بلکه پیرو آن بود و به آیات آن عمل مى‌‏نمود، آیا مى‏‌خواهید علاوه بر نیرنگ و مکر به زور او را متهم نمائید، و این کار بعد از رحلت او شبیه است به دام‌هائى که در زمان حیاتش برایش گسترده شد، این کتاب خداست که حاکمى است عادل، و ناطقى است که بین حق و باطل جدائى مى‏‌اندازد، و مى‌‏فرماید:- زکریا گفت: خدایا فرزندى به من بده که- «از من و خاندان یعقوب ارث ببرد»، و مى‌‏فرماید: «سلیمان از داود ارث برد».

بَیَّنَ عَزَّ وَ جَلَّ فیما وَزَّعَ مِنَ الْاَقْساطِ، وَ شَرَعَ مِنَ الْفَرائِضِ وَالْمیراثِ، وَ اَباحَ مِنْ حَظِّ الذَّکَرانِ وَ الْاِناثِ، ما اَزاحَ بِهِ عِلَّةَ الْمُبْطِلینَ وَ اَزالَ التَّظَنّی وَ الشُّبَهاتِ فِی الْغابِرینَ، کَلاَّ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ اَنْفُسُکُمْ اَمْراً، فَصَبْرٌ جَمیلٌ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى ما تَصِفُونَ، و خداوند در سهمیه‏‌هائى که مقرر کرد، و مقادیرى که در ارث تعیین فرمود، و بهره‏‌هائى که براى مردان و زنان قرار داد، توضیحات کافى داده، که بهانه‏‌هاى اهل باطل، و گمان‌ها و شبهات را تا روز قیامت زائل فرموده است، نه چنین است، بلکه هواهاى نفسانى شما راهى را پیش پایتان قرار داده، و جز صبر زیبا چاره‌‏اى ندارم، و خداوند در آنچه مى‏‌کنید یاور ماست.

فقال أبوبکر: صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَتْ اِبْنَتُهُ، مَعْدِنُ الْحِکْمَةِ، وَ مَوْطِنُ الْهُدى وَ الرَّحْمَةِ، وَ رُکْنُ الدّینِ، وَ عَیْنُ الْحُجَّةِ، لا اَبْعَدُ صَوابَکِ وَ لا اُنْکِرُ خِطابَکِ، هؤُلاءِ الْمُسْلِمُونَ بَیْنی وَ بَیْنَکِ قَلَّدُونی ما تَقَلَّدْتُ، وَ بِاتِّفاقٍ مِنْهُمْ اَخَذْتُ ما اَخَذْتُ، غَیْرَ مَکابِرٍ وَ لا مُسْتَبِدٍّ وَ لا مُسْتَأْثِرٍ، وَ هُمْ بِذلِکَ شُهُودٌ. ابوبکر گفت: خدا و پیامبرش راست گفته، و دختر او نیز، که معدن حکمت و جایگاه هدایت و رحمت، و رکن دین و سرچشمه حجت و دلیل مى‌‏باشد و راست مى‏‌گوید، سخن حقّت را دور نیفکنده و گفتارت را انکار نمى‌‏کنم، این مسلمانان بین من و تو حاکم هستند، و آنان این حکومت را بمن سپردند، و به تصمیم آنها این منصب را پذیرفتم، نه متکبّر بوده و نه مستبدّ به رأى هستم، و نه چیزى را براى خود برداشته‏‌ام، و اینان همگى گواه و شاهدند.

فالتفت فاطمة علیهاالسلام الى النساء، و قالت: مَعاشِرَ الْمُسْلِمینَ الْمُسْرِعَةِ اِلى قیلِ الْباطِلِ، الْمُغْضِیَةِ عَلَى الْفِعْلِ الْقَبیحِ الْخاسِرِ، اَفَلا تَتَدَبَّرُونَ الْقُرْانَ اَمْ‏ عَلی قُلُوبٍ اَقْفالُها، کَلاَّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِکُمْ ما اَسَأْتُمْ مِنْ اَعْمالِکُمْ، فَاَخَذَ بِسَمْعِکُمْ وَ اَبْصارِکُمْ، وَ لَبِئْسَ ما تَأَوَّلْتُمْ،  آنگاه حضرت فاطمه علیهاالسلام رو به مردم کرده و فرمود: اى مسلمانان! که براى شنیدن حرف‌هاى بیهوده شتابان بوده، و کردار زشت را نادیده می‌گیرید، آیا در قرآن نمى‌‏اندیشید، یا بر دلها مهر زده شده است، نه چنین است بلکه اعمال زشتتان بر دلهایتان تیرگى آورده، و گوش‌ها و چشمانتان را فراگرفته، و بسیار بد آیات قرآن را تأویل کرده،

وَ ساءَ ما بِهِ اَشَرْتُمْ، وَ شَرَّ ما مِنْهُ اِعْتَضْتُمْ، لَتَجِدَنَّ وَ اللَّهِ مَحْمِلَهُ ثَقیلاً، وَ غِبَّهُ وَ بیلاً، اِذا کُشِفَ لَکُمُ الْغِطاءُ، وَ بانَ ما وَرائَهُ الضَّرَّاءُ، وَ بَدا لَکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَحْتَسِبُونَ، وَ خَسِرَ هُنالِکَ الْمُبْطِلُونَ. و بد راهى را به او نشان داده، و با بدچیزى معاوضه نمودید، به خدا سوگند تحمّل این بار برایتان سنگین، و عاقبتش پر از وزر و وبال است، آنگاه که پرده‏ها کنار رود و زیان‌هاى آن روشن گردد، و آنچه را که حساب نمى‌‏کردید و براى شما آشکار گردد، آنجاست که اهل باطل زیانکار گردند.

ثُمَّ عَطَفت عَلى قَبرِ النَّبیّ صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِه‌وسَلّم وَ قَالَت: سپس آن حضرت رو به سوى قبر پیامبر کرد و فرمود: قَدْ کانَ بَعْدَکَ اَنْباءٌ وَهَنْبَثَةٌ - لَوْ کُنْتَ شاهِدَها لَمْ تَکْثِرِ الْخُطَبُ، اِنَّا فَقَدْ ناکَ فَقْدَ الْاَرْضِ وابِلَها - وَ اخْتَلَّ قَوْمُکَ فَاشْهَدْهُمْ وَ لا تَغِبُ، وَ کُلُّ اَهْلٍ لَهُ قُرْبی وَ مَنْزِلَةٌ - عِنْدَ الْاِلهِ عَلَی الْاَدْنَیْنِ مُقْتَرِبُ بعد از تو خبرها و مسائلى پیش آمد، که اگر بودى آنچنان بزرگ جلوه نمى‌‏کرد. ما تو را از دست دادیم مانند سرزمینى که از باران محروم گردد، و قوم تو متفرّق شدند، بیا بنگر که چگونه از راه منحرف گردیدند. هر خاندانى که نزد خدا منزلت و مقامى داشت نزد بیگانگان نیز محترم بود، غیر از ما.
اَبْدَتْ رِجالٌ لَنا نَجْوى صُدُورِهِمُ - لمَّا مَضَیْتَ وَ حالَتْ دُونَکَ التُّرَبُ، تَجَهَّمَتْنا رِجالٌ وَ اسْتُخِفَّ بِنا - لَمَّا فُقِدْتَ وَ کُلُّ الْاِرْثِ مُغْتَصَبُ، وَ کُنْتَ بَدْراً وَ نُوراً یُسْتَضاءُ بِهِ- عَلَیْکَ تُنْزِلُ مِنْ ذِى‏الْعِزَّةِ الْکُتُبُ مردانى چند از امت تو همین که رفتى، و پرده خاک میان ما و تو حائل شد، اسرار سینه‏‌ها را آشکار کردند. بعد از تو مردانى دیگر از ما روى برگردانده و خفیفمان نمودند، و میراثمان دزدیده شد. تو ماه شب چهارده و چراغ نوربخشى بودى، که از جانب خداوند بر تو کتابها نازل مىگردید.

وَ کانَ جِبْریلُ بِالْایاتِ یُؤْنِسُنا- فَقَدْ فُقِدْتَ وَ کُلُّ الْخَیْرِ مُحْتَجَبُ، فَلَیْتَ قَبْلَکَ کانَ الْمَوْتُ صادِفُنا- لَمَّا مَضَیْتَ وَ حالَتْ دُونَکَ الْکُتُبُ، جبرئیل با آیات الهى مونس ما بود، و بعد از تو تمام خیرها پوشیده شد. اى کاش پیش از تو مرده بودیم، آنگاه که رفتى و خاک ترا در زیر خود پنهان کرد ، آنگاه حضرت فاطمه علیهاالسلام به خانه بازگشت

منبع: بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۳۵؛ فیروز آبادی، المغانم المطالبه، ص۳۱۲؛ عمده الاخبار، ص۳۹۴؛ سمهودی، وفاءالوفاء، ج۳، ص۹۹۹؛ یاقوت حموی، معجم البلدان ج۴، ص۲۳۸، شرح الاخبار، ج ۱، ص ۷۱، من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۳۷۲، ح ۱۷۵۴، الاحتجاج، ج ۱، ص ۹۸، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱۶، ص ۲۶۳، کشف الغُمّة، ج ۱، ص ۴۵۴