کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: مقتل


زندگانی و وفات حضرت ام کلثوم سلام الله علیها

درباره : حضرت ام کلثوم سلام الله علیها
منبع : پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا مستند به کتب معتبردسته اول تاریخی

در خصوص زندگانی حضرت اُمِّ کلثوم  سلام‌الله‌علیها بین مورخین اختلاف نظر وجود دارد بطوری که در صفحات ۶۸ منتخب التّواریخ، ۳۰۸ مقتل مقرّم، ۵۸۷ تحقیق در باره اوّل اربعین و ۵۲۴ قمقام به نقل از وسائل الشیعه شیخ حُرّ عاملی حدیثی از شیخ مفید ذکر شده که نشانگر آن است اُمِّ کلثوم سلام‌الله‌علیها احتمالاً در زمان حیات امام حسین عليه السّلام از دنیا رفته است چنانچه در صفحه ۳۴۰ جلد هشت الطَّبَقاتُ الْکُبْری به این موضوع اشاره شده. در صفحه ۴۹ جلد دوم مقتل جامع نیز با اشاره به احادیث فوق به نقل از تاریخ موالید الأئمه نوشته شده است در خصوص ذکر روایات وارده در واقعه کربلا منظور اُمِّ کلثومی که مادرش حضرت زهرا(س) بوده است نیست بلکه یکی دیگر از دختران امیرالمؤمنین علی عليه السّلام است.


مرحوم آیت الله قاضی در کتاب تحقیق در باره اول اربعین می‌نویسد: حق مطلب آن است كه تاريخ اُمِّ کلثوم سلام‌الله‌علیها بسيار مبهم و تاريك است و هر چه تأمل بيشتر شود بر تاريكى و ابهام آن افزوده مى ‏شود و به نحوی ست كه نتوان به طرفى اطمينان حاصل كرد؛ وی در ادامه می نویسد اما  از نقل شيخ (قدس سرّه) در خصوص وفات امّ كلثوم سلام‌الله‌علیها و آوردن جنازه او و فرزندش زيد و نماز خواندن به آن‏ها معلوم می‌شود وفات امّ كلثوم سلام‌الله‌علیها در زمان حيات عمار ياسر (ره) اتفاق افتاده و اگر نقل وى وفات امّ كلثوم را در زمان عمر نرساند لااقل وقوع آن را در زمان اميرالمؤمنين عليه السّلام ثابت مىكند زيرا عمار (ره) در جنگ صفين به شهادت رسیده استِ همچنین  بعضی از مورخين همچون ابن سعد در الطبقات الکبری ( ج ۸ ص ۴۶۳) تصريح كردهاند كه وفات اُمِّ کلثوم سلام‌الله‌علیها بعد از خليفه ثانى اتفاق افتاده‏ است. قول ابن قتيبه كه امّ كلثوم نزد عون بن جعفر وفات يافته با آنچه در الدر المنثور نقل كرده‏  تناقض آشكار دارد چنان‏چه با قول خود ابن قتيبه كه گفته: محمد و عون در فتح شوشتر شهيد شده ‏اند منافات دارد و ابن سعد نيز در طبقات نقل و تصريح كرده كه: امام حسن عليه السّلام در نماز بر جنازه امّ كلثوم حاضر بوده علاوه بر خبر عمار رحمه اللّه كه با نقليات الدر المنثور توافق نداردِ. ( آیت الله قاضی؛ تحقیق در باره اول اربعین ص ۳۲۱)  آیت الله قاضی با انجام تحقیقات نسبتاً کاملی در خصوص زندگی و وفات اُمِّ کلثوم سلام‌الله‌علیها ۲۱ صفحه از کتابش را ( تحقیق در مورد اول اربعین صفحات ۵۸۶ تا ۶۰۷ ) به این موضوع اختصاص داده است که علاقمندان جهت کسب اطلاعات بیشتر می‌توانند به کتاب مذکور مراجعه فرمایند. اما بعضی دگر معتقد هستند که این بانوی جلیل القدر بعد از واقعۀ کربلا رحلت نموده  لذا در صفحه ۱۴۳کتاب تقویم شیعه  مستند به صفحأ ۱۱۰ وقایع الشهور ذکر کرده است وی در ۲۱ جمادی الثانی سال ۶۲ هجری و یا مستند به کتاب ریاحین الشریعه ج ۳ ص ۲۵۶ در آخر جمادی الثانی و چهار ماه بعد از برگشتن از شام به مدینه رحلت فرمودند؛ که این موضوع با تقویم وقایع عاشورا در بحث اربعین و برگشت اهل بیت به مدینه هم همخوانی ندارد؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر در این خصوص به روایات وارده در بحث اربعین حسینی در همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک فرمائید.

اما صرف نظر از اختلافات موجود در کتب مختلف تاریخی  روایت هایی به نام حضرت اُمِّ کلثوم سلام‌الله‌علیها در واقعه کربلا ذکر شده است که به شرح زیر می‌باشد.

۱ـ مرحوم خوارزمی و حسینی و مورخین بعد از آنها در کتب خود نوشته اند: وقتی اصحاب شهید شدند، سیّدالشهداء عليه السّلام به دشمنان رو كردند و ضمن كمك ‌خواهی و نصیحت آن‌ها، به نوعی حجّت را برای آخرین بار بر آن‌ها تمام كردند. در این زمان  بود که امام سجّاد عليه السّلام با اینکه بیماری سختی داشتند،  از خیمه بیرون آمدند و خواستند در یاری امام زمانشان به میدان جنگ بروند. امام باقرعليه السّلام می‌فرمایند سیّدالشهداء عليه السّلام به عمّه‌ام  اُمِّ کلثوم فرمودند: یا أُمَّ كُلْثُومٍ! خُذِیهِ لِئَلَّا تَبْقَى الْأَرْضُ خَالِیةً مِنْ نَسْلِ آلِ مُحَمَّد! ای امّ کلثوم! او را برگردان تا کشته نشود و زمین از نسل محمّد خالی نماند![1] علامه مجلسی نیز در بحار الانوار به نقل از بعضی از کتب مقاتل مینویسد: اسرا را در چهل محمل و هُودج وارد کوفه کردند. مردم به کودکان، نان و خرما صدقه می‌دادند؛ اُمِّ کلثوم نان و خرمـا را از دست بچه‌هـا گرفتند و گفتند صدقه بر ما اهل بیت حرام است؛ البته این گزارش که ابتدای روایت معروف به مسلم گچکار است از نظر سندی دارای ایراد است و مستند نمی‌باشد.

۲ـ سید بن طاوس، ابن نما حلی، عماد الدین طبری و دیگران در وقایع ورود اهل بیت به کوفه خطبه ای را از حضرت امّ كلثوم سلام‌الله‌علیها با این مضمون نقل کرده اند: ای اهل كوفه! بدا به حالتان! چرا حسین عليه السّلام را تنها گذاشته و او را كشته و اموالش را به غا رت بردید و آن‌ها را ارث خود دانستید و زنانشان را اسیركردید و آزار دادید؟مرگ و نابودی بر شما باد! وای بر شما! آیا می‌دانید چه بلایی بر خود خریدید و بار چه گناهی را بر عهده گرفتید و چه خونی ریختید و با چه بزرگی جنگیدید و اموال چه دخترانی را به یغما بردید و اموال چه كسی را غارت كردید؟! شما بهترین مردان پس از پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم را به قتل رساندید و رحم از دل‌های شما كنده شده است! « بدانید كه حزب خدا، پیروز است و حزب شیطان زیانكار[2]» و آن گاه‌ اشعاری را خواندند و سپس فرمودند: برادر مرا كشتید؛ صبر کنید تا آتشی كه شعله‌ور است، دل مادرانتان را بسوزاند! خونی را بر زمین ریختید كه خداوند و رسول و قرآن، آن را حرام كرده بودند. آگاه باشید به زودی به آتشی وارد خواهید شد كه در قعر آن همیشه خواهید سوخت! من تا زنده‌ام بر برادرم گریه خواهم كرد، كه او بهترین كسی است كه بعد از پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم به دنیا آمده بود. چشمانم در این مصیبت همیشه ‌اشك‌آلود و صورتم همواره محزون خواهد بود! بعد از این سخنـان، گریه و زاری مـردم بیشتر شد. زن‌های كوفه موهـایشان را پریشان می‌كردند و خاك بر سرشان می‌ریختند و صورت‌هایشان را می‌خراشیدند و مردان نیز گریه می‌كردند و برخی ریش‌هایشان را می‌كندند. راوی می‌گوید هیچ روزی را مثل آن روز ندیده بودم كه همه مردم با هم گریه كنند.[3]

۳ـ عماد الدین طبری و مورخین بعد از او در وقایع مربوط به شهر شام می نویسند: هنگام ورود اهل بیت به شهر شام فردی  بنام عُمَر بْنِ مُنذر هَمْدَانِی خدمت امام سجّاد عليه السّلام و اُمِّ کلثوم رسید و ضمن معرفی خود و اظهار محبت و مودت به اهل بیت فرمود اگر امری دارید بیان کنید که امام سجاد عليه السّلام و حضرت اُمِّ کلثوم سلام‌الله‌علیها فرمودند اگر پولی داری به این نیزه دارها بده تا سرهای شهدا را از لابه لای محمل زنان جلوتر ببرند.[4]

۴ ـ همچنین علامه مجلسی در وقایع خروج از شام می‌نویسد یزید دستور داد کجاوه‌ها و محمل‌های اهل بیت را با پارچه‌های ابریشمی آراستند و گفتند این اموال به جای مصائبی که بر شما رفته است! اُمِّ کلثوم سلام‌الله‌علیها فرمودند: ای یزید! چه بی‌شرم و بی‌حیا هستی! برادران و مردان ما را می‌کشی و به جای آن می‌خواهی ما را با مال دنیا دلخوش کنی![5]

۵ـ شیخ عباس قمی و دیگران نوشته اند وقتی کاروان اهل بیت به مدینه برگشت هنگام ورود به شهر حضرت اُمِّ کلثوم سلام‌الله‌علیها در حالى که می‌گریست این اشعار را می‌خواند:

 مدینةِ جدِّنا لا تَقبَلینا                     فَبِالحَسَراتِ وَ الاَحزانِ جینا

اى مدینه جد ما! نپذیر ما را، که ما با حسرت و اندوه‏ ها بازگشتیم؛

الا فَاخبِر رَسُولَ اللهِ عَنّا                  بِانّا قَد فُجِعنا فی اَبینا

ای مدینه! از جانب ما به رسول خدا(ص) خبر بده، که ما در مصیبت فقدان پدرمان، دردمند و اندوهبار شدیم؛

خَرجنا مِنکَ بالاَهلینَ جمعا              رَجعنا لا رِجالَ وَ لا بَنینا

از تو با همه خویشان بیرون رفته، و چون بازگشتیم نه مردان و نه کودکانى با ماست؛

و کُنّا فِی الخُروجِ بِجَمعِ شَملٍ          ‏رَجَعنا حاسِرینَ مُسلِبینا

در هنگام خروج جمع ما کامل بود و اکنون در بازگشت برهنه و غارت شده‏ایم؛

و کُنّا فى اَمانِ اللهِ جَهرا                  رَجَعنا بِالقَطیعَةِ خائِفینا

در ظاهر در امان خدا بودیم و اکنون که بازگشتیم هنوز بر ستم ظالمان و بریدن پیمانشان بیمناک هستیم؛

و مَولانَا الحُسَینُ لَنا اَنیسٌ‏               رَجَعنا و الحُسَینُ بِهِ رَهینا

انیس ما مولایمان حسین بود، و چون آمدیم حسین را در کربلا گرو گذاردیم؛

فَنَحنُ الضّائعاتُ بِلا کَفیلٍ                 و نَحنُ النّائِحاتُ عَلى اَخینا

مائیم که سرگردان و بدون کفیل شدیم، مائیم که بر برادر خود نوحه کردیم؛

و نَحنُ السّائراتُ عَلَى المَطایا           نَشالُ عَلَى الجَمالِ المُبغِضینا؟

و مائیم که بر شتران حمل شدیم، و ما را بر شتران درشت خوى سوار کردند؛

و نَحنُ بَناتُ یس و طه‏                    و نَحنُ الباکیاتُ عَلى اَبینا

ما دختران یاسین و طاهائیم، و مائیم که در سوگ پدر خود گریستیم؛

وَ نَحنُ الطّاهِراتُ بِلا خِفاء                 و نَحنُ المُخلِصونَ المُصطَفونا

پاکان بدون خفاء مائیم، و مخلصان و برگزیدگان مائیم؛

و نحنُ الصّابراتُ عَلَى البلایا              و نحنُ الصّادقون النّاصِحُونا

ما بردباران بر بلا هستیم، و ما راستگویان ناصحیم؛

الا یا جَدِّنا بَلَغتَ عِدانا                     مُناها وَ اشتَفىِ الاعداءُ فینا

اى جد ما! دشمنان ما به آرزویشان رسیدند، و تشفى یافتند به سبب قتل ما؛

لَقَد هَتکُوا النّساءَ و حَمَّلُوها             عَلى الاَقتابِ قَهراً اَجمَعِینا

«حرمت زنان را هتک نمودند و تمام آنها را به اجبار بر جحاز بی روپوش شتران حمل کردند»[6]

پاورقی ها:

 


[1]. مقتل خوارزمی ۲/۳۲؛ تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ ۲/۳۱۴؛ بحارالأنوار۴۵/۴۶؛ منتهی الآمال ۴۵۸؛ نفس المهموم ۳۰۵؛  مقتل مقرّم ۲۴۶؛ ناسخ التّواریخ ۴۸۸؛ دمعة الساکبه ۴۲۶؛ وقایع الأیام ۴۴۲؛ مقتل جامع ۱/۸۵۸

[2] . سوره مجادله، آیه ۱۹. ( متن عربی آیه: أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ .)

[3]. اللهوف ۱۳۶؛ مناقب الطاهرین ۲/۵۹۹ ؛ تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ ۲/۳۵۹؛ مُثیرُالأحْزان ۲۹۹؛ بحارالأنوار۴۵/۱۱۲؛ جلاءالعیون ۵۹۵؛ مقتل امام حسین ۲۲۵؛ نفس المهموم۳۶۰؛ مقتل مقرّم ۳۰۹؛ ناسخ التّواریخ ۵۲۸؛ مهیج الأحزان ۶۱۴؛ مقتل جامع ۲/۴۹. متن کاملتر سخنان در مآخذ ذکر شده موجود است.

[4]. کامل بهائی۶۴۰؛ منتهی الآمال ۵۰۴؛ قمقام ۵۵۶. 

[5].بحارالأنوار ۴۵/۱۹۴؛ نفس المهموم ۴۳۱؛ مقتل امام حسین ۲۵۷؛ ناسخ التّواریخ ۵۸۱؛ مهیج الأحزان ۷۴۸.

[6]. نفس المهموم ۴۳۷.