کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: عروض و قافیه

ردیف و جایگاه اآن در شعر فارسی

جایگاه و تعریف ردیف در شعر فارسی :

هر کلام یا هر نوشته ای از دو حال خارج نیست: 1 . نثر (نثر مسجع ، نثر مرسل )

2. نظم ( شعر)

تعریف نظم ( شعر ) : نظم کلامی است که سه ویژگی داشته باشد 1ـ ردیف و قافیه

2ـ وزن

3ـ تخیلی بودن

نکته: مکان و میزان قافیه نیز بستگی به قالب شعر همچون شعر نو یا بحر طویل متغییر است.

حداقل شعر چیست : حدا اقل شعریک بیت است که هر بیت از دو مصرع کاملاً مساوی تشکیل میشود، پس حداقل سخن موزون یک مصرع می باشد. مصراع یا مصرع به معنی لنگه در دو لختی است.مثال:

به نام آنکه هر چه دارم از اوست نمیگویم سخن جز، قصه دوست

ردیف:آخرین کلمه ایست که در پایان هر مصرع یا بیت ( بعد از کلمه قافیه ) می آید و عیناً تکرار می شود. مثلاً در شعر زیر کلمه اهل بیت ردیف است

چشمی که هست محو تماشای اهل بیت بیند جـمال دوست به سیمای اهل بیت

نور خـدا که موسیِ عمران طلب کند شد جلوه گر به سینه ی سینای اهل بیت

نکته : بیت یا شعری را که دارای ردیف باشد را مردّف گویند.

ویژگی ها و مشخصات ردیف :

1ـ آوردن ردیف اختیاری است و شاعر میتواند ردیف ر ا نیاورد اما اگر در بیت اول شعری ردیف آورده شد شاعر باید در ابیاتی بعدی نیز ردیف را رعایت کند ( به غیر از شعر مثنوی که ردیف و قافیه آن دوتایی است )

2 ـ ردیف ممکن است بطور مستقل بیاید وممکن چسبیده به کلمه قافیه بیاید، در شعر بالا ردیف ( اهل بیت ) بطور مستقل بیاید اما در شعر زیر بطور چسبیده آمده است و «ست» ردیف محسوب میشود.

می وزد طُـرفه نسیـمی که دم روحانـیست همه جا جلوه یار و همه جا ،نورانیست

شبِ وجد و شب شادی، شب مدحت خوانیست هشتمین روز همایونِ جمادی الثانیست

3 ـ ردیف باید داری معنی یکسان باشد دو اگر دو معنی متفاوت بدهد دیگر ردیف نیست بلکه قافیه است. مثال :

شنیدم که در مصر؛ میری اجلّ سپه تاخت بر روزگارش، اَجَل

در بیت بالا اجل در مصرع اول به معنی برتری بوده و صفت تفضیلی است اما در مصرع دوم به معنی روزگا و مرگ است.

خرامان بشد سوی آب روان چنان چون شده ، بـاز جوید روان

در این بیت نیز كلمه « روان » در مصراع اول به معنی جاری شده و در مصراع دوم به معنی روح و جان آمده است .

آتش است این بانگ نای و نیست باد هر كه این آتش نـدارد نیـست باد

در بیت بالا نیز کلمه باد قافیه است نه ردیف؛ زیرا كلمه باد در مصراع اوّل اسم ، امّا در مصراع دوم فعل دعا است . نکته مهم تر اینکه بیت فوق دارای دو قافیه است كه هر دو كلمه ی قافیه، از نظر شكل ظاهری با هم یكسان هستند امّا از جهت معنی با هم فرق دارند. زیرا کلمه نیست نیز علیرغم اینکه از نظر ظاهر عینا تکرار شده است اما دو معنی متفاوت دارد لذا در مصراع اول فعل و در مصراع دوم اسم می باشد.

 

نمونه شعر با ردیف یک کلمه ای که کلمه شما ردیف است

کیستم من؟ سائلی در پشت دیوار شما            با تهیدستی در این عالم خریدار شما

دیده ام را شسته ام یک عمر از خون جگر             در هوای لحظه ای ازفیض دیدار شما

پیشتر از آنکه بگذارند نامی روی من                  بوده نامم با خط خوانا به طومار شما

پای تا سر دردم و باشد دوایم یک نگاه                   ای شفای عالمی در چشم بیمار شما

فخر بر بلبل فروشم ، ناز بر گل آورم                  گر چو خاری سر برون آرم زگلزار شما

پای در زنجیر نفس و دست بر دامان یار              یا گـرفتار دل استم ، یا گرفتار شما

چون شود روزی از این زنجیر آزادم کنی؟              ای نجات خلق از روز ازل کار شما

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نمونه شعر با ردیف دو کلمه ای که کلمات روی نیزه ها ردیف است

کربلا را می سرود این بار روی نیزه ها             با دو صد ایهام معنی دار، روی نیزه ها

نـینوائی شعر او از نای هفتاد و دو نی             مثل یک ترجیع شد تکرار، روی نیزه ها

چوب خشکِ نی به هفتادو دو گل آذین شده است             لاله ها را سربه سر بشمار ، روی نیزه ها

زخمی داغند این گل های پرپر، ای نسیم !             پـای خود آرام تر بگذار، روی نیزه ها

یا بر این نیزار خون ، امشب متاب، ای ماهتاب                 یا قـدم آهسته تر بردار، روی نیزه ها

قافله در رجعت سرخ است و جاده فتنه جوش               چشم میر کاروان بیدار، روی نیزه ها

زنگیـان آیینه می بندند برنی؟ یا خدا              پرده بر می دارد از رخسار، روی نیزه ها

صوت قرآن است این یا باخدا در گفت وگوست؟               رو به رو ، بی پرده، در انظار، روی نیزه ها

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نمونه شعر با ردیف سه کلمه ای که کلمات با من باش ردیف هستند

برادر تو مسلمانی، چرا قرآن نمی خوانی؟              همانا اهل قرآنی، چرا قرآن نمی خوانی؟

خدا “یا ایّها الانسان” خطابت کرده در قرآن                عزیز من! تو انسانی، چرا قرآن نمی خوانی؟

هر آنکو بندة حق شد، به قرآن انس می گیرد              تو عبد حیّ سبحانی، چرا قرآن نمی خوانی؟

بود هر صفحة قرآن، هزاران سفرة رحمت              سر این سفره مهمانی، چرا قرآن نمی خوانی؟

هر آنکس نیست با قرآن، ندارد بهره از ایمان               تو اهل دین و ایمانی، چرا قرآن نمی خوانی؟

برای صید تو شیطان، هزاران دام گسترده                  چرا در دام شیطانی؟ چرا قرآن نمی خوانی؟

گلستان همیشه سبز توحید است، این قرآن                 تو مرغ این گلستانی، چرا قرآن نمی خوانی؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نمونه شعر بدون ردیف

ای نعمت ولایت تو، بهترین نعـم              وی لطف بی نهـایت توشامل امم

هم کاشف الغمومی و هم باقر العلوم             هم چشمه کمالی و هم منبع حکم

واحسرتا که کشته زهـر جفا شدی              از کینه هشام ، تو ای میـر محتشم

دشمن پی اذیت تو قد نموده راست               چندان که شد زکثرت غم ، قامت تو خم

تاثیر زهر تعبیه در زین، بپای تو             بگسیخت تار و پودِ وجود ترا زهم

پیوسته در عزای تو و، برمزار تو            چشم کبود چرخ ببارد سرشک غم

کن قسمت مؤید و یاران اهل بیت               طوف مزارشان همه، یا سابق النعم

 

4 ـ ردیف ممکن است یک کلمه، دو کلمه و یا سه کلمه و بیشتر هم باشدوهمانطور که گفته شد آوردن ردیف اختیاری است ، البته اگر کلمه ردیف در بیتی آمد در تمامی ابیات بعدی هم باید بیاید. در زیر نمونه هائی را برای آشنائی بیشتر شما ذکر کرده ایم.