- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها
سـر مـیگـذارد آسـمــان بـر آسـتـانـت غـرقـیـم در دریـای لـطـف بیکـرانت محـبـوبتر از هر کـسی نزد رسـولی آغـوش او هـمـواره میشد مـیـزبـانت |
مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلاماللهعلیها
کـنار فـضّه صمیـمـانه کـار میکردی به کار کـردن خود افـتـخـار میکردی درخـتهای بـهـشـتی به پـایت افـتادند همـان شـبی که هـوای انـار میکردی |
ذکر مصائب حمله به خانه امیرالمؤمنین و جسارت به حضرت زهرا سلاماللهعلیها
قبل از آنی که بیاید سائلی در پشت در مینشیند منتظر بانوی محشر پشت در خانه وقتی خانۀ زهراست، پس هر سائلی بعد دق الباب خندان میشود در پشت در |
مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلاماللهعلیها
تـفـسـیر او به دست قـلم نا مـیسّر است در شأن او غـزل ننـویـسـیم بهتر است او فـاطـمهست معـنی این نام را هنوز از هر زبان که میشنوم نامکرّر است |
زبانحال امیرالمؤمنین علیهالسلام با حضرت زهرا سلاماللهعلیها
مغـتـنـم ديـدنـد صـبـر رو به پايـان مرا آتـش آوردنـد نـمـرودان گـلـسـتـان مرا آرزوهای مرا در پـشت دَر آتـش زدند كاش میبستند جای دست، چشمان مرا |
مدح و مناجات با حضرت زهرا سلاماللهعلیها
فقط میخوانمت دریا! که شوری بیکران داری چرا دریا؟ که در قلبت حدودی بیش از آن داری برای رفت و آمدهای اهل آسـمان گـویا به سمت عرش از هر سویِ خانه پلهکان داری |
مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلاماللهعلیها
ای معجرت نجابت! و ای چادرت حجاب! در پـرده مـانـده از رخ مـاه تـو آفـتـاب ای محور " لِیُذهِبَ عَنکُـم"! وضو بگیر دستی ببـر به آب و ببخـش آبرو به آب |
مدح و مناجات با حضرت زهرا سلاماللهعلیها
آفتاب جلوهات از کهکشانها هم سر است وسـعـت تـابـنـدگـیِ تو تعجـبآور است طبقِ نَصِّ: ما عَرَفنا قَدرَکِ...، اثبات شد: درک شأنَت از شعورِ هر بشر بالاتر است |
مدح و منقبت حضرت زهرا سلاماللهعلیها
گر نگـاهی به ما كـند زهـرا دردهــا را دوا كــنــد زهــرا بر دل و جان ما صفا بخـشد گر نگـاهی به ما كـند زهـرا |
مدح و مناجات با حضرت زهرا سلاماللهعلیها
گل شـمـّهای از آیـۀ تـطهـیـر تو باشد گر آیـنـه در آیـنـه تـکـثـیـر تـو بـاشـد خود کیستی ای سورۀ کوثر که حسینت تا کـربـبـلا رفـت که تـفـسـیر تو باشد |
مدح و مناجات با حضرت زهرا سلاماللهعلیها
کنار جانماز از عرش، هر شب میهمان داری میان هر قنوتت تکهای از کهکشان داری ستاره در نمکدان است و قرص ماه، جای نان که هستی که میان سفرۀ خود آسمان داری؟! |
مدح و منقبت حضرت زهرا سلاماللهعلیها
اگر بال و پرم بخشند بیزهرا نمیخواهم و گر جان و سرم بخشند بیزهرا نمیخواهم اگر روز قیامت از عطش جانم به لب آید شراب کوثرم بخشند بیزهرا نمیخواهم |
مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلاماللهعلیها
صعودت بود، هجده سالِ نوری در زمین بودن عروجِ عرش یعنی با امیرالمومنین بودن غبارِ ردّ پایت آسمان را نقشۀ راه است نخی از چادرت میگوید از حبلُالمَتین بودن |
ذکر مصائب حمله به خانه امیرالمؤمنین و جسارت به حضرت زهرا سلاماللهعلیها
دری که بوسهگه انـبـیای عـظـمی شد چگونه بود که با ضربۀ لگـد وا شد؟! بجای دستۀ گل، جای احـترام و سلام شـرار، قـسـمـت آن خـانـۀ مـعـلی شد |
مدح و شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها
صدای گریه از عرش معلّی میرود بالا همین که نیمهشبها دست زهرا میرود بالا گمانم مرکز ثقل زمین را شعلهها سوزاند که آتش از در و دیوار دنیا میرود بالا |
مدح و شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها
وقتی مرا در روضه دعوت میکند زهرا یعـنی کـریـمـانه کـرامت میکند زهرا بیش از پدر مـادر محبت میکند زهرا از نان شب خرج رعیت میکند زهرا |
مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلاماللهعلیها
زنی از خاک، از خورشید، از دریا قدیمیتر زنی از هاجـر و آسیه و حوا قـدیـمیتر زنی از خویشتن حتی، از أعطینا، قدیمیتر زنی از نیّت پـیـدایِـش دنـیـا، قـدیـمـیتر |
مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلاماللهعلیها
قـیـامت است تمـاشای صبح دولت او که محشریست مقـامات بینهاـیت او فـقـط نه روز قـیـامـت، یـکـایک ایـام بـه یُـمـن لـیـلـۀ قـدرنـد زیـر مـنّـت او |
مدح و منقبت حضرت زهرا سلاماللهعلیها
واپسین موقف معراج حقیقت زهراست سرّ تـوحـید در آئـیـنه غـیرت زهراست روح آدم، شـرف خـاتـم، دردانـۀ غـیب ذات عصمت، نفس صبح قیامت زهراست |
ذکر مصائب حمله به خانه امیرالمؤمنین و جسارت به حضرت زهرا سلاماللهعلیها
ناجوانمردانه زهـرای جوان را میزدند روز روشن مادر صاحب زمان را میزدند خانهای که بیوضو جبریل آن را در نزد دستهای با پـا درِ این آسـتان را میزدند |