کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



پندیات

شاعر : وحید قاسمی     نوع شعر : توسل     وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن     قالب شعر : غزل    

در امـتحـان بـــندگی اش اشتــبــاه کرد            بــرگ سپــیــد دفتـر دل را سیــاه کرد
حتی به رازعطر خوش سیب پی نبرد            در محــضــر امام زمان هم گـناه کرد


بیچاره آن کسی که جـوانی خـویش را            در راه سرکشی و معــاصی تباه کرد
امثال ما، مسبب این روضــه ها شدند            یک عمرمرتضی سرخود بین چاه کرد
کو رزق گریه؟دخل دلم خاک میخورد            این کسب راچگونه شود رو به راه کرد؟
با این هـمـه گنـــاه قـیـامت نمی شــود            در چشم های حضرت زهرا نگاه کرد

: امتیاز

شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : مجتبی شکریان نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

دارد غـریـبی تـو نـفـس گـیـر می شـود        باید به پشت در بـروم، دیـر می شود
در بـاغ خـرم من و تــو، یا علـی ببـین         بـاد خـزان چگونه سـرازیر می شود


این دشمن حرامی و روبه صفت، چـرا        اینجا برای شیـر خـدا، شیـر می شود
دربین شعله، سوره ی تکویر خواندنی ست        این سوره پیش چشم تو تفسیرمی شود
درپشت در، به راه تو می جنگم و ببین        این میخ ها،به سینه ی من، تیرمی شود
این درشکست و دختر من هول کرده است        او را به حجره ای ببرش، پیرمی شود
اجـــر رســـالت پـدرم را گـرفــتــــه ام        با ضـرب در، ز فاطمه تقدیرمی شود
زین پس دگر نیاز به امَّـن یجیب نیست        دارد دعـای فـاطـمـه درگیـر می شود

: امتیاز
نقد و بررسی

موضوع وجود میخ در و سرخ شدن و وارد سینۀ حضرت شدن این میخ در هیچ مقتل معتبری نیامده است « البته این موضوع بدان معنا نیست که در این حمله و جسارت سینه و پهلوی حضرت زهرا سلام الله علیها مجروح نشده است بلکه بر اثر ضربۀ در و آتش حضرت به شدت مجروح شدند و تصریح تاریخی در این زمینه وجود دارد» لذا توصیۀ ما این است که اولاً از بازگو کردن آن به دلیل مستند نبودن و همچنین به جهت رعایت توصیۀ علما و مراجع از پرهیز از خواندن روضه های سخت خوداری فرمائید؛ ثانیا اگر قصد اشارۀ گذرا به این موضوع را هم دارید لازم است حتماً در قالب زبانحال یا آنچه که ممکن است اتفاق افتاده باشد مطرح شود نه قطعیت تاریخی؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

درپشت در، به راه تو می جنگم و ببین        این میخ ها،به سینه ی من، تیرمی شود

 

زبانحال حضرت علی در شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : رحمان نوازنی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

ای روح آفــتـاب چــرا پـا نــمی شوی        بانـوی بو تـراب چــرا پـا نمی شوی

پهلوی من هم از خبـر رفتنت شکست        رکنم شده خـراب  چرا پـا نمی شوی


با قطره قطره اشک سلامت نموده ام        زهـرا بــده جـواب چــرا پا نمی شوی

خورشیـد لطمه دیده ی حیدر بلند شـو        بر جـمع مــا بتـاب چـرا پا نمی شوی

رفتی و روی صورت خود را کشیده ای       ای مـادر حــجـاب چــرا پا نمی شوی

بی تو تــمـام ثـانیه هــا دق نـمــوده اند       رفته زمـان بر آب، چرا پا نمی شوی

روی کبـود تو به نگـاهــم اشـاره کرد        مُردم از این خطاب چرا پا نمی شوی

می میرد از تنـفس دلـگیر کوچــه هـا        این غنچه های ناب چرا پا نمی شوی

: امتیاز

مناجات ایام فاطمیه با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه

شاعر : سید محمد میر هاشمی نوع شعر : توسل وزن شعر : فعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

مـثـل نـسـیـم آمـدنت نـاگـهـانی است           مثل شمیم یاس، حضور تو آنی است

مثل بهـار در همه جا پخـش می شود           اخبار سبز صبح ظهورت جهانی است


مثـل نـماز و روزه فـراگـیر می شود           مهرت،چرا که ریشۀ آن آسمانی است

دیگر کسی وسـاطت بـاطـل نمی کند           دیگرچه جای خواهش و پا درمیانی است

آغـاز دورۀ «أرِنی» گـفـتن دل است           پایان آیه های غم « لن تـرانی» است

انگـار دلـخوری که ز یـاد تو غافـلیم           فهمیده ای تو هم که دعامان زبانی است

صد فاطمیه رفت و نشد فاطمی شویم           تنها امید ما به همین روضه خوانی است

ای کوه صبر از غم زهرا شدی تو آب           با یاد کوچه سیـنه ات آتشـفشانی است

در پشت در برای ظهورت دعـا کند           آن مادری که قامتش از غم کمانی است

: امتیاز

توسل به امام زمان عج الله تعالی فرجه

شاعر : علی اکبر لطیفیان نوع شعر : توسل وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

با کدام آبـرویی، روز شمارش باشیم            عصرها منـتـظر صبح بهارش باشیم

کـاروان سحـرش بهـر همه جـا دارد            تا که جا هست، چرا گرد وغبارش باشیم؟


سال ها منتظر سیصد واندی مرد است            آن قـدر خـوب نبودیم که یارش باشیم

گیـرم امـروز به ما اذن ملاقات دهـد            روی آن هست که راهی دیارش باشیم؟

بـارهـا در پـی کـار دل ما راه افـتـاد            یادمان رفت ولی درپی کـارش باشیم

ما چرا؟ خوب ترین ها به فدای قدمش            حیف او نیست که ما میثم دارش باشیم؟!

هر گه آمد خـبر رفـتـن ما را بـبـرید            به گـمانم که بـنا نیست کـنارش باشیم

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

دوست از دوست فقط دوست تمنّا دارد            کاروان سحـرش مال هـمه، جـا دارد

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید؛ وجود کلمه اگر در ابتدای شعر بیانگر شک و تردید است و صحیح نیست لذا لازم بود اصلاح شود

اگـر آمـد خـبـر رفـتـن مـا را بـبـریـد           به گـمانم که بـنا نیست کـنارش باشیم

مناجات ایام فاطمیه با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه

شاعر : محمد فردوسی نوع شعر : توسل وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

صاحب عزای حضرت خیرالنساء بیا           ای بـانی شکـسـته دل روضـه ها، بـیـا

درد فــراق تـو به خــدا می کـشـد مـرا           رحـمـی نـمـا به حال دل این گـدا، بیا


ازبس به هجر روی توعادت نموده ایم           دل می رود به سمت گـناه و خـطا، بیا

ما در میان بحر گنه غوطه می خوریم           آقـا نــجـاتــمـان بـده از ایـن بـلا، بـیـا

مشغول خویش و بندۀ دینار و درهـمیم           فـکـری به حال نـوکـر زهـرا نما، بیا

لطف تو بوده گـریه کن مـادرت شدیم           ای سـفـره دار واسـعـۀ هـل اتــی، بـیـا

ای آخــریـن نـگــار دل آرای فـاطـمـه           آقــای مـن! بــرای رضـای خـدا، بـیـا

آقـا بـه حـقّ چـــــادر خــاکی مــادرت           آقـا بـه حـقّ داغ دل مـرتــضــی، بـیـا

: امتیاز

مناجات ایام فاطمیه با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه

شاعر : سید مجتبی شجاع نوع شعر : توسل وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

گـفتم که بی قـرار تو بـاشم  ولی نـشد            تنهـا در انـتـظـار تو بـاشم ولـی نـشد

گفتم به دل که جلب رضایت کند، نکرد            گـفـتم که جان نثار تو باشم ولی نشـد


گـفتم میان جـذر و مد اشک و آهِ شب            در گـردش مـدار تـو بـاشـم ولی نـشد

گـفتم که می رسی تو، من هم دعا کنم            در دولـت تو یـار تو بــاشم ولـی نشد

گـفتم که تا اجل نرسیده ست لحظه ای            در خـیمه ات کـنـار تو باشم ولی نشد

گـفتم که خاک پای تو را تاج سر کنم            چون خاک رهگذار تو باشم ولی نشد

گــفـــتـم به قـدرآه دل دل شکـسـتگـان            در عهـد و روزگار تو باشم ولی نشد

گـفـتـم دعـا کـنم که بیـایی بـبـیـنـمـت            مـانـنـد مـهـزیـار تـو بـاشـم ولـی نشد

گفتم شـمیم روضۀ زهـرا که می رسد            در روضه بی قـرار تو باشم ولی نشد

: امتیاز

توسل به امام زمان عج الله تعالی فرجه

شاعر : ناصر فیض نوع شعر : توسل وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

بهار را چه کند آن دلی که خرم نیست           مرا ندیدن روی تو از خزان کم نیست

غم آشنای دل و خانه زاد سوته دل است           برای هر دلی اسباب غـم فـراهم نیست


به جان دوست شبی نیست، بی گل رویت           که چشم های من آئـیـنه زار شبـنم نیست

در انـزوای غـم انگیـز و سـرد تنهـائی           اگر که آتش عـشق تو باشدم غـم نیست

ز بـاغ زمـزمـه بـوی بـهـشـت می آیــد           و اشک سوته دلان کم ز آب زمزم نیست

من از گـنـاه محـبت چگـونه تـوبـه کنم           کسی که مهـر نـدارد ز نسل آدم نیست

به پشت گرمی عشقت به راستی سوگند           به غیردوست سرم پیش هیچکس خم نیست

حـرام بـاد مـرا بی تـو لحـظه ای شـادی           که بی تو عـید برایم کم از محرم نیست

بیا بیا گـل نـرگـس که بی تو گـاه بهـار           بهار را چه کنـد آن دلی که خرم نیست

: امتیاز

نوحه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : مهدی روحی نوع شعر : سینه زنی وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

اي جان  پيغمبر – اي سورۀ كوثر              رشيـده بانوي - خــمـيـده ي حيدر

اي كه شدي فـدايي قــرآن             از چه شده مزار تو پنهان (۲)


سيدتي يا حضرت زهرا (۳)

*****************

اي بانوي عصمت – اي آيه ي رحمت           اي غـربت دائم - اي مادر خلقت

    دلخوشي علـي صدايت بود               دست تو حامي ولايت بود (۲)

سيدتي يا حضرت زهرا (۳)

*****************

اي عصمت كبـري – انسية الحورا              پوشيده اي خـود را – حتي ز نابينا

مظهر پاكي و عفاف و حيا            مادر صبر و اسوه ي تقوا (۲)

سيدتي يا حضرت زهرا (۳)

*****************

اي مادر تنـها –  عشق همه دلها             اي همسـر حيدر – يا حضرت زهـرا

فاطمه اي حبيبه ي داور               جان علي و عشق پيغمبر (۲)

سيدتي يا حضرت زهرا (۳)

*****************

صحن بقيع تو – خوشبوتر از جنّت         ما را شبي بي بي – بخوان تو از رحمت

اي سبب خلقت اين عالم            بوسه زند به دست تو مريم (۲)

سيدتي يا حضرت زهرا (۳)

*****************

خيـل رسل جمله – گشتـه غلام تو              چو آيه ي قـرآن – بود كلام تـو

كوثري و ياسين وطاهايي                دختري و امّ ابيهايي (۲)

سيدتي يا حضرت زهرا (۳)

*****************

اي يار ودلدارم – زهراي بيمارم                بين همه مردم – بودي تو غمخوارم

خيز و دوباره احترامم كن                  با تـن خسته يك سلامم كن

فاطمه جان مرو مرو زهرا (۳)

*****************

اي يار جـانانه – اي ياس وريحانه             ملتمست هستـم _ مرو از اين خانه

بي تو قرين غصه ودردم               شاهد جاي خاليت گردم

فاطمه جان مرو مرو زهرا (۳)

: امتیاز

ذکر سینه تشیع جنازه حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : مهدی روحی نوع شعر : سینه زنی وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

سبک پخش  

تشييع زهرا شبانه        ـ آهسته و مخفيانه 

مانده روي پيكر او        ـ آثاري از تازيانه


زينب به دنبال تابوت ـ         هي مي زند سينه وسر

ذكر حسن گشته امشب ـ واي مادرم واي مادر

تنها نرو يار حيدر (۴)

******************

يــادم نــرفـتـه نـگــاه          بي جان تو بين بستر

 يادم نرفته كه گـفـتي          جانــم فداي تو حيدر

يادم نرفته كه خوردي         سيـلي به جرم ولايت

با دست بشكسته ي خود  ـ كردي زحيدر حمايت

تنها نرو يار حيدر (۴)

******************

يادم نرفته كه ديدي         از دشمنان ظلــم وآزار

مانده به روي تن تو         آثاري از ضرب ديوار

يادم نـرفته گذشتي           در راهـم از نـور ديده

بر بسترت ديدم اي واي  ـ  از پهلويت خون چكيده

تنها نرو يار حيدر (۴)

******************

بي توعلي ماند ويك شهر         نامردم بي مروّت

جــان تــو دارم روي لب        من آرزوي شهادت

يادش به خيرعشق پاكت       يادش به خير خنده هايت

از پشت در ناله كردي – مانده به گوشم صدايت

تنها نرو يار حيدر (۴)

: امتیاز

امام زمان عج و حضرت زهرا

شاعر : ناشناس نوع شعر : زمزمه وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک

ذکر زمزمه ایی امام زمان (عج) در ایام فاطمیه

ای کـه تــوئـی آرام دلــم            تـشـنه لطـفـت آب و گِـلم


نرگـسِ نـرجـس به کجائی به کجائی

من به فراقت همچو نی ام            تو چو بهاری من چو دی ام

تـا به کجـا از تو جـدائی، تو جـدائی

ای، حُسن خدائی؛ تو روح دعـائی            بر سـر راهِ تو نشستم که بیائی(۲)

ای یوسف زهـرا ـ  ای گـم شده ما            جلوه نما تا که نمردم ز جدائی(۲)

*****************

ای که مـسیـحا را نفـسی            من که نـدارم جز تو کسی

من به تو مشغول و تو مشغول که هستی

ای که به اشک و زمزمه ای            قـتـله گـهی  یا علـقـمـه ای

یا که در آن گوشه شش گوشه نشستی

من ز پا نشستم ـ من دل به تو بستم            یوسف زهرا سر بازار تو هستم (۲)

ای لالـۀ خوشبو ـ ای سلسله گـیسو            من بخدا عـاشق دیدار تو هستم(۲)

*****************

شیـعـۀ مهـجـور تو مـنـم            وصـلـۀ نـاجـور تـو مـنم

غـرق بـلایم من و هـستی تو سـفـینه

ای که امـیـد ما هـمـه ای            ای که عزیـز فاطـمـه ای

دیـده بـه راه تـو بُـوَد شـهـر مـدیــنـه

ای مـاه یگـانـه ـ از جـور زمــانـه            مادرت افتاده به پشت درِ خانه (۲)

ای تـو آرزویم ـ من با تـو بـگـویـم            شعلۀ آتش زده از خانه زبـانه (۲)

*****************

یک گل یاس و لشکر خار            غنچه خود را کرده نثار

یک تنه شد یار امامـش ز دل و جان

زیـنب او با حـال  نـزار            هم حـسنـین با قلب فکار

گـشته از این فاجـعه نالان و پریشان

بسته دست حـیـدر ـ نَـه عدوی ابتر            بلکه وصایـای خدا گوی پیمبر (۲)

فـاطمه فـدا شد ـ از سـتـم رهـا شد            هستی خود کرده فدا ساقی کوثر(۲)

: امتیاز

مدح و شهادت امام حسین علیه السلام

شاعر : سید رضا مؤیّد نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

آفریـنـش ز غـبـار قــدم تـوسـت حسیــن            آسمـان سـایـه نـشیـن علم توست حسیــن

کعبه و سعی و صفا حِلّ و حرم، رکن و مقام            صُفّـه ای از حرم مـحتـرم توست حسین


هرکجا عشق و کمال وعظمت دایره بست            نقـطـه ی دایـره نوک قـلم تـوست حسین

نـعمـتـی را که خداونـد از آن می پرسـد            دوستـی تو و یک از نِـعَم  توست حسین

ذکر نـام تـو کنم در همه جا، چون گویند            هر کجـا نـام تـو آید حرم  توست حسین

اشک روز و شب ما، وقف تو ای کشته عشق            گریه گرهست سزاوارغم توست حسین

من نـگریم به عزایت که بــهشـتم بـدهنـد            ور بـهشتم بـدهند از کرم  توست حسین

گـر خدا بگـذرد از جرم دو عالم به جزا            یک جـزای کَمِ اصحاب کم توست حسین

بر سرافـرازی اسـلام و بـرانـدازی کـفر            قهرمان خواهر تو هم قسم توست حسین

آیه کهف که خواندی خبر پیروزی است            سَرِ بـر نـیـزه بلنـدت عَـلَـم توست حسین

: امتیاز

ذکر مصائب خروج کاروان اهل بیت از شهر شام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مثنوی

کــاروان، عزم خروج از شام کرد           شـام را در چـشـم دشمن شـام کرد

سر به سر گـشتند بر محـمل سوار           با دلی خـونـین و چـشـمی اشکبـار


گـنـجـشـان در گـوشه ویـرانه بـود           چـشمـشـان بر قـبـر آن دردانه بود

شعله از سـوز جگــر افـروخـتـنـد            چون چراغی بر مـزارش سوختند

یک طرف شیون کنان زن های شام           گــرد محـمـل هـا نـمودنـد ازدحــام

لـکــه هـای نـنـگ بـر دامــانــشـان           خون به جای اشک در چـشمانشان

بعد از آن آواز و رقص و ساز و کف           گرد زینب اشک ریزان بسته صف

کــای گــل دامــان زهـرای بـتـول           عـذر مـا را از کــرم بـنـمـا قـبـول

عـفـو کـن ما را که ما تا زنــده ایم           از تـو و از فـاطـمـه شــرمـنـده ایـم

قــافــلــه نــزدیـک بر دروازه شـد           زین سخـن هـا داغ زینب تـازه شـد

از دو چشم خویش می بارید خـون           کـرد سـر از پـردۀ محـمـل بــرون

نــالــه از دل بر کـشید و گـفت این           آفـریـن زنــهــای شــامـی آفـــریـن

گیرم ای جا صحـبتی از دین نبـود           شـیـوۀ مـهـمـان نـوازی این  نبـود

ای بـه نـنـگ آمـیــخــتــه نـام شما            مـیـهــمــان بـودیـــم در شـام شـمـا

گـرد ما بــا ســاز گــردیـدیـد بــاز           اشـک مـا دیـدیـد و خـنـدیـدیـد بـاز

آن سری کز خون رخش گلرنگ بود           اجـر قـرآن خـواندن او سنگ بود؟

آب در این سرگذشت از سر گـذشت           هر چه شد بر آل پیـغـمـبر گـذشت

من نمی گویم به ما احـسـان کـنـیـد           خواستـید ار ظلم خود جـبران کنید

مــانــده در ویـرانـه از ما بـلـبــلی           کرده جـان تقدیم بر خـونـیـن گـلی

او سفــیـر مــاست در شـام شــمــا           بلـبــل زهـراسـت در شــام شــمــا

گـاهگـاهــی در کـــنـار تــربـتــش           یــاد آریــد از غــروب غــربـتــش

: امتیاز

مدح و وفات حضرت معصومه سلام الله علیها

شاعر : حمید رضا برقعی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مربع ترکیب

و به همراه همان ابـر که بــاران آورد          مهــربـانی خـدا در زد و مهمـان آورد

باد یک نامۀ بی واژه به کــنعـان آورد          بـوی پیراهنی از سوی خـراسان آورد


بـه سـر شعــر هوای غـزلی زیـبـا زد

دختـرحضرت مــوسی به دل دریا زد

چادرش دست نوازش به سر دشت کشید         دشت هم از نفس چادر او گل می چید

چه بگویم که بیابان به بیابان چه کشید         من به وصف سفرش هیچ به ذهنم نرسید

باوراین سفر از درک من وما دور است

شاعرانه غزلی راهی "بیت النور" است

آمد اینگونه ولی هر چه که آمد نرسیـد         عشق همواره به مقصود به مقصد نرسید

که اویس قــرنی هم به محـمـد نرسیــد        عاقبت حضرت معصومه به مشهد نرسید

مـانـد تــا آیــنـۀ مـــــــادر دنـیــا بـاشـد

حـرم او حـرم حـضــرت زهـرا بـاشد

صبح شب میشد و شب نیزسحر؛هفده روز         چشم او چشمه ای از خون جگرهفده روز

بین سجاده، ولی چشم به در هفده روز         چـشم در راه برادر شد اگر هفده روز

روز و شب  پلک ترش روضه مرتب می خواند

شک نـدارم که فقط روضۀ زینب می خواند

: امتیاز

مدح و مناجات با امام حسن عسکری علیه‌السلام

شاعر : یوسف رحیمی نوع شعر : مدح وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : ترکیب بند

ز خاک پای تو اول سرشت قـلبـم را            سپـس غبـار حـریمت نوشت قلبـم را

ز نور معـرفت و رحمت و ولایت تو            بنا نهـاد چـنین خـشت خـشت قلبـم را


مـیـان مــزرعـۀ سبـز اسـتجـابـت تو            کنـار چـشمۀ خـورشید کـشت قـلبم را

مـرا اسیـر تمـاشـای چـشم هایت کرد             سـپـس نهـاد مـیـان بهـشـت قــلبـم را

دخـیـل پنجـره های حـرم شدم تا حـق            رهـا نـمود ز کعـبـه، کـنشت، قلبم را

خدا گواست که من از ازل گدای توأم

اسیـر رحمت و فضل تو، مبتلای توأم

ز بسکه آهوی چشم تو دلبـری کرده            دل رمــیـدۀ مـا را کــبـوتـری کــرده

من چو ذره کجا و زیـارت خـورشید            نـگـاه روشـن تـو ذره پـروری کـرده

بهشت چشم رئوفت چه رونـقی دارد            کـه با بهشت خـدا هم بـرابـری کرده

فـدای عـاطـفه های نـگـاه پُـر مـهرت            مـرام قـلب مـرا عـشق بـاوری کرده

چقدر تازه مسلمان کـنار خـود داری            مـسیـح چـشم تو کـار پـیـمبـری کرده

شکـوه ناب ولایت تویی که دل ها را            تـجـلــیـات نـگـاه تـو حــیـدری کـرده

همیـشه معجـزه های تو منجـلی بـوده

همیشه ذکر کـثـیرت عـلی علی بوده

: امتیاز

وفات حضرت معصومه سلام الله علیها

شاعر : مسعود اصلانی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : ترکیب بند

بی هــوایـش پـری نمی مـانــد           چــشــم هـای تـری نمی مــاند

واژه ی عـاشـقـی وسـط بـاشـد           واژه ی بــهــتـری نمی مــانـد


تا که قم هست وهست معصومه           بـی حـرم مـادری نـمـی مـانـد

بــانـوی مـا اگـر اشـاره کـنـی           به تــن مـا سـری نـمـی مــانـد

بــا ورود تـــو  و امـام رضــا           عرصه ی محشـری نمی ماند

یا بـدون مــقــام خـــواهـریــت           عـزت  خـواهری نـمـی مـانـد

ای کریمه! همه فـدای توأییـــم

گریه کن های غصه های توأییم

با غـم و غـصـه آشـنــا بـودی           مثل یک بغـض بی صدا بودی

از هــمــان کودکی همـان اول           غرق دریـای غصه هـا بودی

زخــم زنجیر و ساق  پای پـدر           به غـم و درد مـبــتـلا بـودی

راهی ات کرد بغـض دلـتـنگی           راهـــی دیـدن رضـــا بــودی

تـو رسیـدی به کــشـور مـــا و           مـــورد احــتــرام  ما  بـودی

همه گـل ریختـن روی ســرت           گر چه از دلبـرت جـدا بودی

یـادت آمد دلی که ســـوزان شد

خواهری را که سنگ باران شد

خواهری گفت اشک سهم من است           ای برادر چقدر دل شکن است

این که یک خواهری نگـاه کند           به برادر که پاره پیرهـن است

بـدنــت را محـاصــره کــردنـد           حاصلش آه، زیر و رو شدن است

درهـمت کــرده اند و می بـینم           نیزه هایی که سهم یک بدن است

لشگـر کــوفــه را کـفـن کردند           بدن تو هـنـوز بی کــفــن است

خواهرت می رود ولی افسوس          دلبرش روی خاک پاره تن است

در گـلو بغض بی صدا مـانـده

بـدنــت روی خاک جــا مانـده

: امتیاز

مدح و مناجات با امام حسن عسکری علیه‌السلام

شاعر : سید رضا مؤیّد نوع شعر : مدح وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

اى آفـتـاب مـهـر تـو روشنـگـر وجـود           در پـیشگـاه حكـم تو ذرّات، در سجـود

اى میر عسكرى لقب اى فـاطمى نسب           آن را كه نیست مهر تو از زندگى چه سود؟


عـلمت محـیط، بر همه ذرات كـائـنـات           فیضت نصیب، برهمه درغیب و در شهود

تاریخ تـابنـاك حـیـاتت، گـر اندك است           بـر دفــتـر مــفــاخـر اسـلامـیـان فـزود

عـیـسى دمـى و پـرتـو رأى مـنـیـر تـو           زنـگـار كـفـر از دل نصـرانـیـان زدود

این افتخـار گشته نصیبت كه از شرف           در خـانه تو مـصلـح كـل دیده برگـشود

اى قـبـلـه مـراد كه در بـركـة الـسّـبـاع           شیـران به پیش پـاى تـو آرند سر فرود

قـربـان دیـده اى كه به بزم تو فـاش دید           جاى قدوم عیسى و موسى و شیث و هود

قـرآن نــاطــقـى تـو و قـــرآن پــاك را           الحـق مـفسـّرى، ز تو شایـسـته تـر نبود

دشمن بدین كـلام ستاید تو را كه نیست           در روزگار،چون تو به فضل وكمال وجود

شـادى به نزد مردم غـمدیده نـارواست           جان ها فداى لعل لبت كاین سخن سرود

مـدح شمـا، ز عـهـدۀ مـردم برون بـود           اى خـانـدان پـاك، كه یـزدانـتـان سـتـود

از نـعـمـت ولاى شـمـا خـانـدان وحـى            مـنّت نـهـاد بر هــمـگـان، خـالـق ودود

اى پورهادى،اى حسن العسكرى ز لطف           بپذیـر، از «مؤیـد» دلخـسـته این سرود

: امتیاز

وفات حضرت معصومه سلام الله علیها

شاعر : وحید قاسمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

در مجــلس عــزاي شما گريه مي كنم           امشب فقط بــراي شما گـريـه مي كنم

عطر گلاب مــرقـدتان بر مشام خورد           در گوشه ی سراي شما گريه مي كنم


چون اشك بين روضه به هر درد مرهم است           با نيـت شــفــاي شــمــا گريـه مي كنم

با بــال هاي بي رمــق اشــك ديـده ام           در مشرق هــواي شـما گــريه مي كنم

من هم مسافرم، وطنم مشهد الرضا ست           دنبــال رد پــاي شمــا گــريــه مي كنم

خواندم چگونه پير شدي درجواني ات           دارم ز غصـه هاي شما گريه مي كنم

عمري براي هجر پدر گريه كرده اي           امشب منم به جــاي شما گريه مي كنم

: امتیاز

مدح و مرثیه حضرت معصومه سلام الله علیها

شاعر : اسماعیل شبرنگ نوع شعر : مدح وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : ترکیب بند

با صــد امیـد دربـه دَرِ خـانه ات شـدم           محتـاج یک نگـاه کــریمـانه ات شدم

روز ازل، نـگـاه شمـا شـد نـصـیبِ ما           از این سبب کبـوتــر آستـانه ات شدم


نانی که میخورم همه از برکت شماست           مدیون لطف آب وهمان دانه ات شدم

عشق رضا، چو ارثیه ای، از شما رسید           مدیـونِ ارثِ کامل و جاودانه ات شدم

شمـع محبتی که به مـا نــــور می دهی           از لطف یک نگاه تو، پروانه ات شدم

هستی شفیعه ی همه در مــوسم جـــزا

دست مرا بگیر، تو ای خــواهر رضا

وقتی میـان صحـن شمـا می زنم قــدم           انگـار در بهشت خــــــدا می زنم قـدم

آری بَـدَم ، ولی به هــوای تــو آمـــدم           با ذکر تو، به صحن و سَرا می زنم قدم

در بـاز کن ، رسیـده گدا تا کــرم کنی           کنـج حرم به شـوق عطا می زنم قــدم

فرقی که نیست بین حریم تو و رضـا           پیش تـو در کـــنـار رضا می زنم قـدم

شب های جمعه در حرم با صـفای تو          انـگـار بـیـن کــــرببـــلا می زنـم قــدم

بانو میان لطف و عطای شما گُــمـیـم

شکر خدا که زائر معصومه در قُمیم

بـاز آمـدم زیـارتِ بـالا سَــرِ شــــمـا           با دست خـالــــی آمده ام بـر دَر شما

این روزهاکه غرق عزای توعالَمی است           شد روضه خوان ماتم تو، نوکر شما

امّا اگر که جان شما روی لب رسیـد           دستـی نداشت نیّت آن مــعـجـر شمـا

از روی بـام که سنگی به تو نخورد           یـا خیزران نخـورد، لبِ سـرور شما

گیرم که زهر تاب و توانِ تو را گرفت           امّـا نشد کــبـود، کـه بـال و پَـرِ شمـا

تا آمـــــدی نثــارِ شما شد ســلام ها

کِی؟ سنگ برتو زد کسی از پشت بام ها

: امتیاز

مدح امام عسکری علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن قالب شعر : مربع ترکیب

کـیستم من؟ گوهر ده بحر نور کـبریایم            آفتـاب سـامره، روشنـگـر ملک خـدایم

آسمان معرفت را در زمین شمس‌الضحایم            کعبه‌ام، رکنم، مقامم، مروه‌ام، سعیم، صفایم


منـظر حُـسن خدا مصباح انوار الهـدایم

من ابا المهدی امام عسکری ابن‌الرضایم

من همان دریای نور استم که نور از آن دمیده            دین و دانش را خدا در موج موجم پروریده

در درونم گـوهر نابی چو مهدی آفریده            انتهایم را به جز چشم خدا چشمی ندیده

بشـنوید ای آسمانی‌هـا زمیـنی‌ها صدایم

من ابا المهدی امام عسکری ابن‌الرضایم

چارده معصوم گل پیداست از باغ جمالم            نیست آگه از جلالم، غیر ذات ذوالجلالم

تـشنـگان چـشـمۀ تـوحیـد را آب زلالـم             بـنـده‌ام اما چو حـی بی‌مـثالم، بی‌مثـالم

فیض ‌بخش عالمی از شهر « سُرّ من رآ»یم

من ابا المهدی امام عسکری ابن‌الرضایم

من علی بن جواد بن رضا را نور عینم            پیشتر از عالـم خلقت هـدایت بوده دینم

گر چه در سنّ شبـابم پیر خلق عالمینـم            هم محمّد، هم علی، هم مجتبایم، هم حسینم

هم بوَد زهد و کمال و عصمت خیرالنسایم

من ابا المهدی امام عسکری ابن‌الرضایم

پیشتر از خلقتم بر چشـم عالم نور دادم            بر همه شور آفرینان تا قیامت شور دادم

پاسخ موسی بن عمران را به کوه طوردادم            حاجت ارباب حاجت را ز راه دور دادم

همچو اجدادم ز خلق عالمی مشکل‌گشایم

من ابا المهدی امام عسکری ابن‌الرضایم

: امتیاز

زبانحال حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها قبل از شهادت

شاعر : محسن عرب خالقی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل قالب شعر : غزل

 دوبــاره شـب شــد و ســر درد دارد           بــمـیـــرم بـــاز مـــادر درد دارد

پس ازفصل پُر ازغم یک سخن گفت           عـزیـزم زخـــم بـسـتـر درد دارد


نــبـاید دست زد بــر عـضـوهــایــش           که آیــه آیــه کـــوثــــر درد دارد

شبی آهــی کــشــیـد و زیر لب گـفت           خــدایــا مـــرگ کـمـتر درد دارد

من از گــودی چـشـمـانــش گــرفـتـم           که زخــــم دیــده ی تــر درد دارد

حـسن تب دارد و در خــواب گــویـد           نـزن سـیـلـی سـتـمـگـر درد دارد

پـریــشان باش ای گـیـسـو چو بـخـتم           کـه دیــگـر دست مـادر درد دارد

: امتیاز